دختري که طعمه نقشه شوم دو جوان قرار گرفته بود با مراجعه به دادگاه کيفري استان تهران خواستار رسيدگي به اين ماجرا شد.به گزارش خراسان، چندي قبل دختر جواني به نام «ن» به دادگاه کيفري استان تهران رفت. او که شرايط روحي بدي داشت و دست و پايش مي لرزيد گفت: دو پسر جوان او را بيهوش کرده و مورد آزار و اذيت قرار داده اند. «ن» در شکوائيه اش گفت: من شاغلم، مدتي قبل به طور اتفاقي با جواني به نام «م» آشنا شدم.او در همان برخورد اول گفت: به من علاقه دارد و مي خواهد با من ازدواج کند اما من به او علاقه اي نداشتم و همان ابتدا پاسخ آخرم را دادم. اما او سماجت مي کرد. مدتي از خواستگاري «م» گذشته بود که او تماس گرفت و گفت مي خواهد درباره موضوع مهمي با من صحبت کند. هر چند تمايل نداشتم اما اصرارهايش باعث شد سراغش بروم.ابتدا قرار بود در يک پارک يا کافي شاپ صحبت کنيم اما وقتي سوار خودروي او شدم گفت: کليد خانه دوستش در اختيار او است. وقتي «م» مخالفتم را براي رفتن به آن جا ديد قسم خورد مي خواهد با من صحبت کند. من هم قبول کردم و به آن جا رفتيم. وقتي وارد شديم او برايم شربت آورد. چون تشنه بودم آن را نوشيدم. اما خودش به بهانه اي به آشپزخانه رفت. چند لحظه بعد چشمانم همه جا را تيره و تار مي ديد. نفسم بالا نمي آمد و حال خوشي نداشتم. بعد از آن متوجه چيزي نشدم تا اين که وقتي چشمانم را باز کردم هوا تاريک شده بود.من وضعيت بدي داشتم و فهميدم «م» مرا مورد آزار و اذيت قرار داده است. درد زيادي در بدنم حس مي کردم و دست و پاهايم بي حس بود. بعد از آن از فرط بي حالي روي زمين افتادم و وقتي به هوش آمدم جوان ديگري آن جا بود. او دستم را گرفت و يک ليوان نوشيدني به من خوراند. باز هم بيهوش شدم.ديگر چيزي متوجه نشدم تا اين که چند ساعت بعد متوجه شدم باز هم مورد آزار و اذيت قرار گرفته ام. فکر مي کردم تمام اين ها فقط کابوس است اما همه چيز واقعيت داشت. وقتي در اين باره از پسر جوان که اسمش «ب» بود سوال کردم او گفت اگر در اين باره چيزي به کسي بگويي سرت را مي برم.بعد از آن چند روز خودم را در خانه حبس کرده بودم اما بالاخره تصميم گرفتم از اين دو جوان شيطان صفت شکايت کنم. آن ها با آبرويم بازي کرده اند و بايد مجازات شوند. در پي اظهارات دختر جوان رئيس دادگاه دستورات لازم را صادر کرد و قرار است به زودي به اتهام دو جوان متجاوز رسيدگي شود.