گر نمی آئی بمیرم زانکه مرگ بی امان را
بر سر بالین من جنگ است با چشم انتظاری
-شهریار
گر نمی آئی بمیرم زانکه مرگ بی امان را
بر سر بالین من جنگ است با چشم انتظاری
-شهریار
دلم تنگه پرتقالِ من!
گاهي سخت مي شود
دوستش داري و نمي داند
دوستش داري و نمي خواهد
دوستش داري و نمي ايد
دوستش داري و سهم تو از بودنش
فقط تصويري است رويايي در سرزمين خيالت
دوستش داري و سهم تو
از اين همه ، تنهايي است....
چند وقت پیش پیامکی دستم رسید با این متن :
30 هزار دينار طلا، رقمی بود که يزيد به هر نفراهل خواص کوفه داد و دينشان را خريد!
هر دینار چهار و نيم گرم طلا،
هرگرم طلا 98هزارتومان.
به پول امروز نزديک به 13/3ميليارد تومان.
اگه درآن زمان بودیم یار ح س ی ن علیه السلام می ماندیم؟
( البته که این پول رو به خواص دادند نه عوامی مثل ما ! ولی خواص که فروشنده بشن ، عوام به بهای کمتری فروشندگی می کنن!)
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر
افکار Client...
خدایا، این اشک های مرا، بر دل و چشمان مسببان جاری شدنشان فروریز...
شاید دلشان با من صاف شد و چشمانشان جوری دیگر دید...!
یا به اندازه تلاشت آرزو کن یا به اندازه آرزوهایت تلاش.
با مهربانی به چشمان خسته ی پدر و چشمان معصوم مادر نگاه کنیم. بی شک گوشه ای از نگاه خدا در این چشمهاست.
شاید دیگه فرصتی نباشه که بتونیم در چشمان پدر ومادر با لطافت و مهربانی نگاه کنیم...
خیلی زود ، دیر میشه...
(ازطرف من بمونه برای یادگاری)
چقدر مردمان هر زمانه شبیه هم شده اند..
همین که
دلتنگ میشوم
لبخند میزنم
اخر میدانم هنوز
تو همینجا در قلبم هستی
بی انکه
به یادت بیایم
a.m
ادمها را از ظاهرشان نشناسید بلکه از قلبشان بشناسید
فکر می کردم تو همدردی ، اما نه ! تو هم دردی
دل بــســـپــار...
به آتشی که نمى سوزاند
" ابراهیم " را
و دریایى که غرق نمی کند
" موسى " را
نهنگی که نمیخورد
"یونس"را
کودکی که مادرش او را
به دست موجهاى " نیل " می سپارد
تا برسد به خانه ی تشنه به خونش
دیگری را برادرانش به چاه مى اندازند
سر از خانه ی عزیز مصر درمی آورد
آیا هنوز هم نیاموختی ؟!
که اگر همه ی عالم
قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند
و خدا نخواهد ،
" نمی توانند "
پس
به " تدبیرش " اعتماد کن
به " حکمتش " دل بسپار
به او " توکل " کن
و به سمت او ”قدمی بردار"...
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)