دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: کسی که گریه او مثل گریه ما نیست

  1. #1
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    روانشناسی بالینی
    نوشته ها
    6,602
    ارسال تشکر
    29,978
    دریافت تشکر: 25,422
    قدرت امتیاز دهی
    43643
    Array
    نارون1's: لبخند

    پیش فرض کسی که گریه او مثل گریه ما نیست

    نقدی بر کتاب «صبح شبنم»؛ شعر آئینی شیخ رضا جعفری




    وقتی سخن به رندی مضامین و بلندپروازی سروده های شاعری خلوت گزیده می رسد که دین رهگشایی به گردن شعرآئینی و شاعران جوان این وادی دارد، اهل این مقال، می دانند که سخن از «شیخ رضا جعفری» است.

    کسی که بزرگان «بیدل اهل بیت» می خوانندش و بیت هایش اهل دلبری است و با همه اراده ای که برای گمنامی دارد، تاب مستوری ندارد! در دوره ای که فترت و سستی، خیل مدعیان را به آویختن بر دامن موضوعات غیردینی کشانده بود، (صبح شبنم) آغاز یک حرکت عمیق در شعر آئینی بود (شعرآئینی، یا به تعبیر زیبای شاعر ابر و باد، جناب سهرابی عزیز، «شعر معصوم»...) آغازی بر شعرهایی بی سابقه در فضای دینی، اغراق و اشتباه نیست اگر مدعی باشیم تاریخ شعر آئینی به دو بخش تقسیم شده است:

    «پیش از صبح شبنم» و «پس از صبح شبنم»... هرچند حتی شخص شاعر آن مجموعه به یاد ماندنی، در سال های بعد، فضاهای کمال یافته تر و بدیع و جذاب تر را به تمامیت درک کرده و به هیچ عنوان در جانزده است و این سلسله متعالی در زبان و قلم دیگران، نیز ادامه داشته، ناگفته پیداست، حق سبقت با «صبح شبنم» است که خاطره اش در دلها باقی است...



    عزم این قلم برای بازخوانی و اشارت بر کتاب «صبح شبنم» به عنوان خط شکن اتفاقات زیبایی است که صدالبته در اشعار و کتاب های بعدی شیخ و هنرمندی دیگر شاعران تأثیرگذار (همچون محمد سهرابی، علی اکبر لطیفیان، مهدی رحیمی، حسین رستمی، هادی جانفدا و...) به قدرتمندی و شاعرانگی ادامه یافته است.



    شاید اوج توفیق رضا جعفری در این کتاب (که در سال ۸۴ به بازار عرضه شده است)، میانجیگری و آشتی دادن میان مخاطب خاص شعرشناس و نقاد و مخاطب عام هیئتی و دلداده است؛ کاری که پیش از این «نشدنی» تصور می شد.

    در این سالها به برکت ارائه این الگوی موفق، شاهد رشد معجزه وار سطح شعر آئینی هستیم. همان گونه که مقام معظم رهبری (حفظه الله) به تصریح، آینده ادبیات این مرز و بوم هنرپرور را از آن ادبیات آئینی و خصوصا شعر آئینی دانسته اند (که هزار نکته باریک تر ز مو اینجاست...!) لازم است (ولو به نگارش معرفی نامه، شرح و نقدهایی پیرامون این کتاب پیشرو و تأثیرگذار) ادای دینی برکتاب، «صبح شبنم» و شاعرش داشته باشیم که تنور این سبک ادبی را به کلام برد و سلام خود فروزان تر کرده اند.

    بی شک، برکت حضور مهربانانه این شیخ و امثال وی رند، بلندپرواز خلوت گزیده، تهران به عنوان ام القرای شعر معصوم و پایتخت شعر آئینی شناسانده شده است. الحمدلله با نگاهی از نو به «صبح شبنم» نکاتی به اختصار از دلایل موفقیت این مجموعه، بیان می دارم. امید است که مقدمه ای هرچند ناقص بر نقادی های عالمانه کارشناسان باشد:



    ۱ توفیق اشعار در جذب معانی و مفاهیم گوناگون تأویل پذیر است و معمولا اشعاری که واجد «یک» ظاهر و باطن باشند و غیرقابل تزریق به لایه های فکری دیگر، «ماندنی شدنشان» بعید است و می دانیم اشعار مذهبی به دلیل یک لایه بودن در پردازش دچار مشکل در تأویل پذیری (هنگام خوانش) هستند... و این کتاب، در اصل آغاز راهی است که بتوان برای اهل بیت گفت و چنان گفت که «غیر» نداند و «دوست» گریبان لذت بدراند...





    ۲ برخی اوقات تن ندادن به عوامانه سرایی چه در فرم و چه در محتوا نوعی «جهاد با نفس» شاعرانه است و از جهتی دیگر به اعتقاد من، شاعرانی که بی توجه به جذابیت های جشنواره ها و محافل ادبی و متفلسفان ادبی و متشاعران، اشعارشان را، ارادتنامه ای برای همدردی با مخاطبان مجالس مدح و مرثیه می دانند به «جهاد نفسی» بالاتر از نوع اول می پردازند! (چون این عمل نشانه اهمیت دادن به ارادت، بیش از شعر است!)

    شعر وقتی در دلها، نفوذ می کند که شاعر، قالب و رسانه ای برای ارائه یک پیام، بهتر از شعر نداشته باشد؛ چون شعر، فارغ از اینکه رسانه ای رساناست، خود تشدید پیام می کند ایجاد پژواک و مفاهیم ارائه شده در این کتاب، گاه غیر از این زبان، هیچ زبان دیگری نمی توان برای بازگوئیش پیشنهاد کرد.






    ۳ اغلب اشعار این مجموعه دارای مهندسی دقیق درونی و بیرونی کلام است، که از پاک و فطری بودن اشعار خبر می دهد؛ عجیب است که شعر امروز، نمی تواند با ردیف های آوازی موسیقی ایران، زیر یک سقف زندگی کند. هیچ کدام همدیگر را تحمل نمی کنند، اما این کتاب به علت هنرمندی و نفاست و تعالی روحی شاعر، با نوحه سرایی های آدم در فراق بهشت (یعنی موسیقی)، هم درد و هم زخم است... این مطلب را به عنوان مزیت و فضیلت، مطرح نمی کنم بلکه نشانه ای از یک فضیلت بزرگ می دانم که آن فطری بودن است.


    در زاویه ای دیگر، اشعار این مجموعه را می بینیم که با آغوش باز، پذیرای انواع متعالی موسیقی درونی ست که نشات گرفته از عواملی است که به برخی از آنها اختصاراً اشاره می کنم:



    اول توجه کافی به حسن استفاده از ردیف و قافیه.


    دوم پرداخت جناس هایی در خدمت موضوع.


    سوم چکش کاری و ورزیده نمودن کلمات در طول مدت مدید و رام شدن واژگان به طوری که همه در جای خودند و چون کلمات در جای خود نشسته اند کلام دارای موسیقی ذاتی ست نه عرضی.


    چهارم استفاده از اوزان مناسب برای القاء مفاهیم خاص (شادی، غم، اضطراب، ...)






    ۴ نوعی فیلمنامه، کاراکترسازی، روایت پردازی و قصه ای دیدن ماجراها (داستان گویی) نه به شیوه غزل روایت (که از غزل فرمی آغاز و به غزل کلاسیک و نوکلاسیک نیز ترشح کرد!) بلکه با مناسب ترین روش، یعنی سپردن ابتدا و انتهای داستان به مستمعی که خلاقیت های ذهنی اش را به راحتی خرج نمی کند و وادار کردن تمام ابزار در مناقشه میان لطافت و زبری، ابتدای طوفانی ست که خواب مدعیان مدرن و پست مدرن و... را به هول مبدل می کند.





    ۵ عدم «خود شیفتگی» شاعر و شعر، آن قدر مهم و موثر است که مانند فوت کوزه گری، رازی ست کارگشا... از لحاظ محتوایی، محوریت «خود متعالی» شاعر در کل اشعار، تشخص شعری به این مجموعه داده است. وارستگی و آزادگی شاعر از تعلقات بی ارزش، در نحوه انتشار این دفتر نیز هویداست. این ادبیات، ساحل روح بلند شاعری ست که خود را وقف شعر ننموده ست، بلکه شعر را به قلم رنجه اش زینت داده است.

    در این دفتر خبری ازمناقشه ناشیانه دل و عقل متشاعران کج فهم نیست، هرچه هست زیر چتر امنیت فکری ناشی از خضوع مقابل اهل البیت، «شعر» است. در این مجموعه، احترام قواعد نحوی ادبیات محفوظ بوده است و همچنین غرور قوانین «سخته و پخته سرایی» نیز نشکسته است. از طرفی دیگر شعرهای «صبح شبنم» به ابزار مددرسان شعر (چون صورخیال، آرایه ها و...) مسحور و مفتون نشده است.

    از جذابیتهای درونی این دفتر، نگاه ویژه شاعر به آل الله (علیهم السلام) است (بعنوان مبادی و مبانی اولیه سرایش اشعار). شاعر آنان را به همان میزان که شناخته و پسندیده می خواند، مدعی معرفت حقیقیه نیست بلکه در این دفتر شاهد تعلق ذاتی شاعر به خضوع هستیم. علی رغم بسیاری ازمدعیان، آنچنان که معلوم است «جعفری» آل الله را از «اشعار» خود بیشتر دوست دارد!



    می دانید که در دیدگاه کارکردی، شعر مجلسی (مدح و مرثیه) نباید آنقدر خیره کننده باشد که در مسیر احساسات مخاطب، سنگ اندازی کند، بلکه در این منظر، شعر یکی از ابزار کاتالیزور است. شاید یکی از دلایل عمده ای که اشعار این مجموعه، برای مجلسی بودن، روند تندی نداشته، چشمگیر بودن و خیره کنندگی این اشعار است.

    (به جهت سنگینی «گوش شعری» مخاطبان) و نکته آخر در این مورد آنکه: این شعرها متظاهر، مدعی، دریده، بی ادب، نپخته و بی چشم و رو نیست؛ بلکه اشعار «صبح شبنم» غالباً نجیب، باحیاء، متوازن، سخته و پخته است! چه اینکه شعرها، آینه داشته های شاعرند چه علمی، حسی، فکری، خیالی، ... و صد البته به فراخور مظلومیت ممدوحین این اشعار، این اشعار نیز مظلوم واقع شده اند!






    ۶ اشعار مذهبی با صبغه مخاطب محور دچار کمبودهایی از لحاظ جذابیت های شعری (بماهو شعر) است. اما در این مجموعه به دلایلی پرشمار (که به برخی از آنها ذیلا اشاره می کنم) این نقائص جایش را به کشش و دلپذیری داده است:

    (اول) دوری از کلیشه های رایج:


    نوع نگاه ویژه رضا جعفری به مدح/ مرثیه اشعار وی را کاملا از نوع معمولی سوگسروده ها و مدیحه ها جدا می کند. دقت کنید:


    کسی در کوچه در حال عبور است
    صدای نازک پای بلور است
    سرازیر است سیل از دیده من
    مگر فواره در چشم تنوراست..(ص۱۶۳)



    چون آفتاب مغربم در چاه شب زندانی ام
    در انتظار مشرقی از جانب عرفانی ام
    دریایی از آئینه ام هر کس تماشایم کند

    غرق تحیر می شود از این همه حیرانی ام...(ص۷۳)



    (دوم) انتخاب غزل به عنوان قالب معیار:


    دلسپردگی رضا جعفری به غزل به عنوان قالبی رمزآلود وی را در میان معاصران شعر مذهبی شاخص نموده است. غزل با خصائص و ویژگیهای منحصر به فرد خود، محمل حرفهایی می شود که در قالب های دیگر باید جور دیگری گفته شود. در آخرین دیداری که جمع شاعران با حضرت آقا داشتند شاهد بودیم که ایشان مانند همیشه نسبت به قالب غزل، به درستی عنایت ویژه داشته اند:


    خورشید بودو جانب مغرب روانه شد
    چون قطره بود و غرق شد و بی کرانه شد
    آیینه بود و خرد شد و تکه تکه شد
    تسبیح بود و پاره شد و دانه دانه شد...(ص۱۰۷)




    شانه زخم کجا، صومعه بال کجا؟

    رکعت تشنه کجا، نافله حال کجا؟
    جوهر ذاتی من نقش رکوع تو بود
    بی رکوع تو رود بید کهنسال کجا؟...(ص۲۰۳)



    (سوم) تصویرسازی/ تصویرگرایی:


    بسیاری از ابیات این مجموعه پیرامون قصص و حکایاتی ست که هزاران بار در اوزان و قالبهای متفاوت و از زوایای گوناگون سروده شده است، اما آنچه این مجموعه را خواندنی نموده است، روح تصویرگرایی حاکم براشعار است، به مشتی که نمونه خروار است توجه کنیم:


    باران گرفت و سقف مدائن نشست کرد
    دندانه های کنگره قصد شکست کرد
    در هر دلی نشست و به شکلی ظهور داشت
    این گونه بود آینه را خودپرست کرد...(ص۱۰) (درشأن رسول اکرم صلوات الله علیه و آله)





    بلبل ز آشیانه خود دست می کشید
    گل بر سر جوانه خود دست می کشید
    حس کرد عمق کاری زخم غلاف را
    وقتی که روی شانه خود دست می کشید...(ص ۴۵) (درمصائب ام الائمه علیها سلام)





    (چهارم) تشخص شعری:


    به واسطه عواملی غیرقابل کتمان، اغلب اشعار این مجموعه دارای شخصیت و تشخص شعری خاص خود هستند که آنها را قابل تمییز از اشعار دیگران گردانده است. برای ارائه نمونه هایی در این زمینه باید یک مقاله مفصل نگاشت. نمونه هایی برای دقت بیشتر:


    می لرزد از درد هر شب جسم ضعیفی که دارد

    با این که آرامبخش است نام شریفی که دارد
    جبریل پرمی گشاید شاید اجابت بچیند

    از شاخسار بلند دست نحیفی که دارد

    وقتی که از درد غربت در خویش پیچید گفتم
    مغلوب می گردد آخر با این حریفی که دارد
    باید که حرفی از آتش در پیش این گل نگویید

    شاید که آزرده گردد روح لطیفی که دارد... (ص۴۴) برای حضرت صدیقه طاهره علیها سلام






    وقتی طبیعت فارغ از قال و مقالم بود
    بال ملایک در عزایت دستمالم بود
    پیش از شروع اشک عالم گریه می کردم
    یادم نمی آید دقیقا چند سالم بود... (ص۷۰) در مقام نجوا با سیدالشهدا علیه السلام




    (پنجم)
    ای صدایت تشنه یک جرعه آب
    با سه شعله شو به سوی آفتاب
    این صدای لایلایی از جاست؟
    می رسد از دور آواز رباب... (ص۱۰۲) در روضه حضرت علی اصغر علیه السلام





    (پنجم) گشودن پنجره های جدیدی برای مضمون یابی در شعر مذهبی:


    زوایای قدیمی در نگرش معاصر کارساز نیست، علی الخصوص در شعر مذهبی که دچار قید و بندهای بی شماری است. نگاه ویژه رضا جعفری، فتح بابی در شعر آئینی خواهد بود. بخوانید:
    برای حضرت قاسم علیه السلام:


    دست رکاب بر سر پایم نمی رسید.

    آن اسب هم مخالف جنگ یتیم بود
    از نعل و اسب و دشنه و شمشیر و سنگ و خاک

    هر چیز در بلندی قدم سهیم بود...(ص۹۴)



    هزار کعب نی و دشنه گر قلم گردند
    برای گفتن یک ضربه تازیانه کم است
    به چشم کودک عاقل مرا نگاه مکن
    کسی که عشق ندارد به عقل متهم است...(ص۸۳)



    زینب فرشته بود و پر خویش وانکرد
    این کار را برای رضای خدا نکرد
    این کربلا چه بود که جز این مسافرت
    او را ز جان عزیزتر خود جدا نکرد... (ص۱۶۲)



    حنجره را بغض یا مجیب گرفته است
    راه به یک عابر نجیب گرفته است
    دیشب از این کوچه یک شهیده گذر کرد
    خانه ما باز بوی سیب گرفته است
    دست منه بر دلم ای قافیه تنگ
    از توچه پنهان دلم عجیب گرفته است... (ص۳۱)





    (ششم) نمادسازی:


    زنده و طپنده بودن شعر به ایجاد نماهای زنده و طپنده است. می بینیم که متاسفانه، تکرارهای غیرقابل اغماض کسانی که بدون تحول تخیلی و بدون خلاقیت، نمادها را به حالت بی روحی و بی رمقی کشانده اند و می بینیم که مجموعه صبح شبنم پر است از نمادهای نویی که خلق آنها و کثرت آنها جالب توجه است. مثال:


    ... زشیشه نگاه خود به مستحق زکات ده

    آینه های شرقی علی الدوام خویش را... (ص۱۱)




    من از تبار نیلی ام، اصلم به دریا می رسد

    پرهیز باید داشتن از لحظه طوفانی ام (ص۷۶)




    تا چشم کار می کند این گوشهای کر
    رفتند و حرفهای مرا جا گذاشتند
    دادمرا میان فدک حبس کرده اند
    آه تو را به چاه معما گذاشتند
    من تازیانه خوردم و چشمان بی خیال

    تکلیف را به دوش تماشا گذاشتند....(ص۴۳)




    به ما گفتند تو مافوق نوری
    غریب خسته سر در تنوری
    تو را درگیر دید و چادری شد
    برای محرمت دود غیوری... (ص۲۲)




    (هفتم) حسی کردن مضامین روحانی/ قدسی:


    برخی از مفاهیم قدسی که بیانش در زبان شعر به گنگ شدن بیشتر مخاطب می انجامد، در این مجموعه، به راحتی «حسی» شده و به طور ملموسی بیان شده است. (این مطلب در مورد برخی از مصائب آل الله نیز صدق می کند) به نمونه هایی دقت کنید:



    ... حرف ما از تو نماد جهل ماست
    پاسخ ما هم سوالی بیش نیست
    هر کجایش ردپای دست توست
    ذات این عالم سفالی بیش نیست... (ص۲۴)



    جایی برای کوثر و زمزم درست کن
    اسما برای فاطمه مرهم درست کن
    تا داغ این شقایق زخمی نهان شود
    تابوتی از لطافت شبنم درست کن
    مثل شروع زندگی مرتضی و من
    بی زرق و برق و ساده و محکم درست کن
    از جنس هیزمی که در خانه سوخت، نه!
    از چند چوب و تخته محرم درست کن... (ص۴۶)





    (هشتم) کاربرد درست واژگان مهندسی کلمات :


    در این مجموعه کلمات را درست جایی می بینیم که باید باشند. بخوانیم:


    آتش بی معرفت صعود ندارد
    هیچ زمانی عدم وجود ندارد
    دود دل است این که می رود به سماوات
    سوختن آفتاب دود ندارد
    چون همه جای زمین قباله زهراست
    مقبره اش سنگ یادبود ندارد... (ص۳۴)



    بعد از آن روزی که روی مادر گل شد کبود
    هرچه آوردند نیلوفر برایم خشک شد... (ص۴۲)



    بیگانه بر غریبی زینب سلام کرد
    کاری که هیچ رهگذر آشنا نکرد... (ص۱۶۲)



    هیچ موجی از شکست شوق من آگاه نیست
    در کنار ساحلم اما به دریا راه نیست
    روی بر سم ستوران دادم و گفتم به خاک
    در مقام جلوه خورشید جای ماه نیست
    صوت داود است جاری در فضای سینه ام
    در مسیرش استخوانی گاه هست و گاه نیست... (ص۹۵)



    زمین آیینه دار آفتاب است
    خدا می داند از کی قحط آب است
    کدامین نیزه را سر میدوانی
    که پشت پای او اشک رباب است
    بگو با دسته های وحشی سنگ
    کمی آهسته تر آیینه خواب است
    بنای یادبودش را بسازید
    به دستی که کنارش مشک آب است (ص۱۰۵)





    (نهم) فخامت و لطافت؛


    دوبال صعود شعریت هر شعری این دو وجه است؛ تنظیم و تناسب این دو نیازمند ممارست طولانی و رنج بسیار است.


    به روی سینه تو جای بوسه حتی نیست
    و زخم خورده از پیکرت دراینجا نیست
    چه فکر میکند، این جوی چشم تنگ خسیس
    سراب برکه کوچک حریف دریا نیست
    کسی برای دو دست تو ختم می گیرد

    کسی که گریه او مثل گریه ما نیست... (ص۱۳۲)



    بادها عطر خوش سیب تنش را بردند
    سوختند و خبر سوختنش را بردند... (ص۱۳۷)



    بر سینه حسین گلی لاله کوب شد
    این کار در حوالی پیش از غروب بود
    می گفت با ملائک هفت آسمان، حسین
    دنیا نبود لایق این طفل، خوب شد؛... (ص۱۰۶)




    (دهم) اصالت شخص سوم مفرد/ شاهد/ راوی در کل مجموعه:


    اغلب اشعار (در هر موضوعی) از دید شاعر روایت می شوند و همین، دست شاعر را در بال و پر دادن به تخیل شاعرانه باز گذاشته ست. بخوانیم:


    حساب می کنم امشب مساحت حرمت را
    کدام هندسه ترسیم می کند کرمت را
    شروع می کنم امشب دوباره روضه بخوانم
    کجا گذاشته ام مشک و شانه و علمت را
    ... و بند می زند آنجا زنی که قبر ندارد
    به دستهای کبودش شکسته علمت را...(ص۱۳۴)





    ¤ ¤ ¤



    نکته آخر:



    متاسفانه عده ای، متعمدانه به جای الگوسازی های ادبی، ذائقه سالم و جوانان و شعر خوانان را به سوی فضاهای شعری مریض و مجهول الهویه می کشانند! ناگفته پیداست تهوع حاصل از گندابه های (بی) ادبی شاعر نماهای متفرعن و رونق بازار «یتبعهم الغاوون»، عده ای را واقعا دچار توهم نموده است که می توان با لاطائلاتی با وزن و بی وزن(!) سر مردم رند را کلاه گذاشت....


    ... و در این میان، نفس شاعر بزرگواری چون رضا جعفری گرم، که با قدرت و لطافت شعر گرمش نوید اتفاقی امیدوارکننده را داد... امروز می توان به پشت گرمی سالها خلاقیت شاعران دینی، به راحتی فریاد زد: کاش آن قوم متشاعر، که حرف نویی برای گفتن ندارند (که اصولا، حرفی برای گفتن ندارند!) خود را دچار زحمت شاعری(!) نکنند و بگذارند شعر و مردم نفس بکشند... در هیاهوی حرملگان وادی ادبیات، باید به معرفی شاعرانی پرداخت که اشعارشان خوب است و خودشان از اشعارشان خوب ترند! .... و چه از این زیباتر که ممدوحین این اشعار علیهم صلوات الله، از شاعران این اشعار هم خوب ترند!

    اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي أَخْشَاكَ كَأَنِّي أَرَاكَ وَ أَسْعِدْنِي بِتَقْوَاكَ
    مجلـــه رویش ذهــن


  2. 2 کاربر از پست مفید نارون1 سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. خبر: لیست مواد درسی و ضرایب کنکور ارشد 91 دانشگاه آزاد
    توسط طلیعه طلا در انجمن اخبار علمی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: 3rd December 2011, 06:36 PM
  2. تصویر: تخت جمشید زنگ زده و کسی جوابگو نیست!!!
    توسط باستان شناس در انجمن باستان شناسی ایران
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: 26th July 2011, 07:58 PM
  3. خبر: لیست دروس مهندسی رباتیک در مقطع کارشناسی ارشد در چند دانشگاه مختلف
    توسط e.einitabar در انجمن تازه های رباتیک و مکاترونیک
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 3rd December 2010, 07:56 PM
  4. خبر: لیست دروس مهندسی رباتیک در مقطع کارشناسی ارشد در چند دانشگاه مختلف
    توسط e.einitabar در انجمن رباتیک ، مکاترونیک
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 3rd December 2010, 07:56 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •