درود دوباره بر محسن گلم
محسن گل حرف شما متین !ببین مجید جون ما اینجا به همدیگه سرنخ میدیم برای تفکر و بررسی و مطالعه بیشتر (همون کاری که انجام دادی)
و اگه بخوایم این بحث رو کاملا حرفه ای انجام بدین که باید ساعت ها حضوری صحبت کنیم تا فقط بتونیم در مورد یه قسمت به توافق برسیم (که تازه ممکنه اصلا نرسیم!)
ولی در مورد افسانه ی خلقت اصلا بحثی و سرنخی وجود نداره
هر چند از باب فلسفی جای بحث وجود داره و خیلی هم وجود داره ولی از نظر مستندات هیچ بحثی وجود نداره
اما من این حرف رو زدم چون احساس میکنم شما سعی دارید تا همه چیز رو با علم و مستندات مادی توجیه کنید !
و من مخالف این هستم چون اگر ما در جهانی بودیم که فقط جامدات شرایط ما را تشکیل می دادند توجیه علم فقط کافی بود
اما ما در دنیای هستیم که فقط ظاهر نیست ، وجود اندیشه های متفاوت ، وجود فلاسفه ، احساسات و عواطف نمونه هایی برای برای اثبات این ادعاست !
در مورد خلقت هوشمند بحث زیاد هست اما سرنخی وجود نداره !!! نباید هم وجود داشته باشه چون که خلقت هوشمند یه بحث فلسفی و خارج از جهان مادیت و طبیعی هست و اصلا انتظار مستندات ازش نمیره چون بینش و دیدگاهی هست که خارج از جهان مادیت و ظواهر هست !!!
محسن جان من کاری نکردم که این آقایون چه گفته اند ! چون منبع همه ی اون ها قرآن است ! چرا که نظرات این ها نظر خودشون بوده اند !خب اینکه این نظریه رو پذیرفتی خودش نشانه ی خوبیه و اما در مورد نحوه تفسیر نتایج این نظریه:
در درجه اول بهت بگم که خود مراجع هم دسته ی زیادی ازشون با این نظریه مخالفت دارند: (و البته گروه های میانه رو و موافق هم دارند!)
===========
تکامل و اسلام
مفسرانِ اسلامی دیدگاههای مختلفی دربارهٔ نظریه تکامل دارند. از دیدگاهِ مخالف گرفته که تکامل را رد میکند تا دیدگاه میانهرو و دیدگاه موافق تکامل:
دیدگاه مخالفبه عقیده محمد حسین طباطبایی، در هر حال نظر قرآن خلقت ثبوتی و دفعی است و نظریه تکامل از دید قرآن مردود است.
محمدتقی مصباح یزدی، نظریه خلقت قرآن را معجزه میداند و تصریح میکند که حقیقت اعجاز قرآن از منظر نظریههای علمی قابل فهم نیست.
دیدگاه میانهرومرتضی مطهری و علی شریعتی داستان خلقت بشر در قرآن را نمادین میدانند. مرتضی مطهری در حالی که نظریه تکامل را نفی نمی کند ولی به تکامل به صورت مجزا در مورد گونه ها باور دارد و داشتن اجداد مشترک برای انسان و میمون را انکار می کند. وی به این موضوع معتقد است که آیات قرآن به خلقت مستقل انسان اشاره دارد.
سوال این هست آیا میتواند داستان انسان نمادین باشد ؟ بله می تواند نمادین باشد پس دیگه اینکه چه کسی چه حرف زده است حاشیه روی هست که به درد بحث ما نمی خوره !
اینکه داورین بعد از این نظریه حتی خدا را می پرستیــــــد در کتاب فلسفه خلقت انسان نوشته دکتر عبدا.. انصاری ذکر شده ! نمی دونم منبع شما چیست !و اما در مورد ایمان داروین بهتره بدونی که داروین بعد از کشف این نظریه به طور کل ایمانش رو نسبت به خدای شخص وار از دست داد و فقط از ترس مرگ آشکارا اعلام نکرد(مثل گالیله که از ترس مرگ مجبور به سکوت در مقابل کلیسا بود)
اما سوال آیا واقعا شما زندگی اجتماعی گالیله رو با داروین مقایسه میکنید !؟
گالیله در قرن 15 و 16 می زیسته و داروین در قرن 19 !
اگر گالیله مجبور به سکوت شد برای این بود که در آن زمان حاکمیت به دست کلیسا ها بود اما در دوران داروین تهدیدی از سوی جامعه ی نه چندان الهی انگلیس تهدیدش نمی کرده که بخواد چیزی رو انکار کنه یا محاکمه بشه !!!
حرف شما صحیح اما من نمی دونم چرا اصرار دارید این دومثال رو مطابفت بدهید !
شاید تا امروز خیلی از شما فکر کردید که این فرمول یه بحث نظری هست ولی بهتره بدونید که این فرمول جزو مباحث تجربی هستند و کاملا شهودی هست و نه بر پایه اثبات ریاضی...
در مورد کافی بودن شواهد باید بگم که اگه در مورد صدها هزار شاهد نطریه فرگشت تردیدی وجود داره پس باید در مورد نظریه نسبیت و کوانتوم و مکانیک نیوتونی هم تجدید نظر کنید
چونکه اولی یه اصل هست و در واقع یه پنداشته و دومی به دلیل ضعف ما در اندازه گیری به وجود اومده و سومی هم که تجربی هست!
چون نظریه داروین بر مبانی شواهدات زمین شناسی بیشتر هست و درباره ی چیزی نظر می دهد که اتفاق افتاده است و به تدریج اتفاق می افتاد نه چیزی که همین الان می شود اندازه گیری اش کرد و درباره ی درستی اش پاسخ داد !
نمی خوام از این جمله ها نتیجه بگیرم که نباید اعتماد کرد به این نظریه اما شما هم نباید این دو مورد رو یکی فرض کنید !
محسن جان به نظرم اصلا این تقسیم بندی شما درست نیست ! در هر صورت چه مورد اول چه مورد دوم احترام گذاشتن به عقاید و افکار دیگران ارزش هست !خب احترام به عقاید دو حالت داره:
یکی اینکه اگه شما گفتی طبق دین و آیینت نباید یکشنبه ها چراغی رو روشن کنی من فقط بگم که به عقایدت احترام میزارم!
دومی اینه که من بدون توهین و الفاظ نامناسب عقایدت رو نقد کنم
من با دومی موافقم و نقد کردن رو توهین نمیدونم, اگه باهاش مخالفی بهتره بدونی که پس گفتن لفظ فرضیه به فرگشت هم توهین و بی احترامی محسوب میشه!!!
من با جفتش مخالفم و البته با اینکه برای اعتقادات حساب جداگانه ای باز کنیم بیشتر مخالفم...
این چیزی هست که در رفتار هر انسان بزرگ منشی مثل کوروش می بینیم ! و از آزادی تکثر اندیشه به دور هست که قایل نباشیم دیگران تفکرات مخصوص به خودشون رو دارند !
در ضمن همین افراد از الاهیون هم که می خواهند همه رو به کیش خودشون در بیارند به همین شکل تفکر میکنند که باید بقیه هدایت بشوند !
نقد ارزشمند و والا هست اما در جایگاه خودش ! زمانی که قرار باشه بحث بشه ! باید نقد کرد !
محسن جان شما داری واژه ی افسانه رو نسبت میدی !!!! فرق افسانه و فرضیه و نظریه چقدر هست ؟!!!!
افسانه بیشتر حالت توهمی داره تا واقعیت و در صورتی که این طور نیست حداقل از نظر بعضی ها و طبق آزادی اندیشه حداقل این هست که بدون پسوند و پیشوند این واژه رو گفت نه با تحقیر !
محسن جان این مثال و شما نتیجه گیر کردن بعدی تان مغلطله و قیاس نابه جا هست !ببینید در مورد توجیهات وجود خداوند قبول دارم که یه سری توجسهات وجود داره (هر چند واسه همش پاسخ های منطقی وجود داره)
و اما در مورد نحوه تشکیل هستی بهتره بدونی که هیچ منطقی وجود نداره:
در مورد اسلام که هممون با افسانه ی آفرینش حضرت آدم آشنا هستیم و اما در مورد مذاهب دیگه هم:
در اسطوره شناسی چینی در ابتدا یک تخم کیهانی وجود داشته است. خداوند پن کو از ابتدا درون این تخم دوران کودکی خود را روی دریایی از آشوب و بی نظمی شناور بوده است. پن کو زمانی بالاخره از تخم بیرون می آید با سرعتی باورنکردنی بیش از ۳ متر در هر روز رشد میکند. نیمه بالایی پوسته تخم به آسمان و نیمه پایینی به زمین بدل می شود. بعد از ۱۸۰۰۰ سال پن کو می میرد تا به دنیای ما زندگی بخشد: خون او در رودخانه ها جاری شده , چشمانش به ماه و خورشید بدل گشته و صدایش در غرش آسمان انعکاس میابد!!!!
به نظرتون خیلی بچه گانه و مضحکه, نه؟!
داستان های اینچنین در ادیان مختلف وجود داره که اگه بخواید میتونم بازم براتون بگم
بهتره دوباره به افسانه ی خلقت حضرت آدم فکر کنید تا متوجه بشید برای کشی که مسلمون نیست چقدر مضحکه این داستان و اصلا نمیشه در موردش بحث کرد!
عقاید و افکار به اندازه ی تعداد انسان ها وجود داره ! و تعجبی نیست که هر منطقه ای افسانه ها و یا داستان مربوط به خودش رو داشته باشــــه !
اما این نتیجه گیری درست که چون عقاید و داستان های نادرست هست پس همه شون نادرست هستند !
اصلا هم مضحک نیست !
تو کتاب انسان دکتر شریعتی زمانی که بحث از خلقت انسان میشه ! برای هر عمل و هر قدمی فلسفه ای شریعتی بیان میکنه که تنها چیزی که استنباط میشه عظمت و بزرگی هست (درست یا نبودنش رو کاری نکردم) !
این داستان حتی اگر هم نمادین باشه باز هم حاوی نکات و اسرار بسیار جالبی هست که انسان را به تفکر و تعقل میندازه و این مباحث هم همه اش فلسفی هست نه فقط داستان پردازی !
من نگفتم که خلقت انسان نمادین هست !!!!!مجید جون عزیزم چطور میگی که افسانه ی خلقت انسان توسط خداوند نمادینه؟
شاید مضحک به نظر بیاد ولی کاملا واقعیه و اتفاق افتاده:
http://www.tebyan.net/religion_thoug...0/26/8989.html
بنده گفت آنطور که در قرآن از انسان نقل میشه و اینکه چطور جوهره ی وجودش شکل میگیره نمادین بودن امکان پذیر هست !
و گرنه اینکه پیامبری به نام انسان قابل قبول هست همان طور که دیگر پیامبران در عقاید الاهیون قابل قبول هست !
اما من روی چگونگی آفرینش منظورم هست نه اینکه خود حضرت آدم نمادین باشه !
در ضمن من سایت تبیان را به عنوان منبع خودم و افکارم قبول ندارم ! و تعصبات دیگران شامل حال عقاید بنده نیست !
پس طبق حرف شما ما باید الگویی دیگر برای اتم داشته باشیم که به وجود آمده باشه اما به دلیل ناسازگاری از بین رفته باشه !!!مجید خان کی گفته که ناسازگاری در کوتاه مدت وجود نداره؟
من میگم به مرور از بین میرن
مثلا همین بچه ناقص که به دنیا اومده چون سازگاری کمی با محیط داره پس نمیتونه امیدی برای تغییر روند فرگشت انسان به سمت ویژگی های خودش داشته باشه در صورتی که اگه سازگاری بیشتر داشت فرگشت ما رو به سمت ویژگی های اون پیش می برد (البته منظورم از ما نوع بشر هست و نه همین نسل خودمون)
پس اون بچه که به دنیا میاد عیب نمیشه و یه دفعه هم نمیمیره بلکه نمیتونه جمعیت افرادی که ویژگی های اون رو دارند بیشتر کنه
یا در مورد خیلی از پدیده های دیگر ! یعنی هیچ نشانه و اثری وجود ناسازگار ها نباید وجود داشته باشه ؟
محسن جان چرا بازی با الفاظ ؟در مورد اینکه چرا به سمت نظم میرن و هدف و غایت و ....
ببین مجید جون اینها در اصل بازی با الفاظ هست:
برای اینکه یه مجموعه وجود داشته باشه و در عین حال بتونه در دراز مدت هم وجودت خودش رو حفظ کنه باید نظم داشته باشه چون در غیر این صورت از معادلات پاک میشه
اگه یه وسیله رو در نظر بگیری که هیچ نظمی بر اجزای اون حاکم نیست میتونی ببینی که بعد از مدتی فعالیت یا حتی در لحظه اول از کار میافته ولی اگه نظم داشته باشه میتونه
حالا شما اگه دنیا رو هم در نظر بگیرید یا انسان یا هر موجود و یا هر سیستم دیگه ای میتونید راحت متوجه بشید که یا اصلا نمیتونه وجود داشته باشه (اگرم به وجود بیاد خیلی زود از هم میپاشه) یا اینکه نظمی رو به دست میاره و میتونه پایدار بشه و به فعالیت خودش ادامه بده
این ها نتایجی هست که ما از رابطه ی علت و معلول میگیریم !
شما خودت میگی مجموعه !
تعریف مجموعه چیه ؟ سیستم که نظم داره و به هدف منجر میشه ! حالا این جهان با نظم نباید هدف داشته باشه !؟
حرف تون درست هست اما سوال اینکه
چرا نظم حاکم بر جهان هست ! و تنها معادلات منظم پایدار میموند ! خب به این دلیل هست که جهان بر پایه ی نظم و انضباط به وجود اومده !
اگر ما قایل به نظم هستیم پس باید برای وجودش هم دلیل پیدا کنیم تا اون رو امری عادی بدونیم یا اینکه اون رو وابسته به قدرتی بدونیم که اون رو به وجود آورده !
یه مثال ساده :
یک ساعت رو در نظر بگیرید ! اگر این ساعت رو در جزیره ی متروکی قرار بدیم و انسانی بدون آگاهی از وسیله با اون رو به رو بشه این نظم رو وابسته به چی باید در نظر بگیره ؟!
اگر نظمی هست پس پدید آوردنده ی نظمی هم به طبع باید وجود داشته باشه و این میشه برهان نظم !
شما خودتون اقرار میکنید که تنها معادلاتی بر این هستی برای ادامه هستی فرصت دارند که نظم داشته باشند و ناسازگار ها حذف می شوند پس در نتیجه چرا در سراسر جهان نظم نباشه !؟در مورد اینکه در جهان نظم وجود داره که اصلا شکی نیست ولی اینکه سراسر نظم باشه: به هیچ عنوان!
در این هستی هیچ پدیده ی طبیعی بی نظمی وجود نداره و این از جزء به کل رسیدن هست پس در نتیجه جهان هم منظم هست !!!!
اینکه از حرف تا عمل راهی به بزرگی مسافت یک جاده طولانی که شکی نیست !!!!یعنی واقعا نمی بینید؟!
در جهان بنگرید و اشکالات خلقت را دریابید که بی شمارند, و اما نمیتوانند ببینند مگر صاحبان خرد!!!
لرد جفری میگه: لعنت بر منظومه شمسی, نور نامناسب, سیاره های دور از هم, دنباله دارهای مزاحم, تمهیدات ضعیف, خودم جهان بهتری میتوانستم بسازم.
خیال بافی کردن و اینکه جهانی باشه که سیاره ها به هم نزدیک باشند تا هر وقت خسته شدیم زندگی مون رو عوض کنیم
اما موضوع این هست که هر تغییری که در نظام هستی به وجود بیاد اطمینانی وجود نداره که کل هستی رو به مخاطره نکشونه !!!
آهو که زیباست ! پس چرا موجودی هم به نام شیر وجود داره که این حیوانات زیبا را شکار میکند و می خورد !
اما اگر همین شیر نباشه ! این آهو ها به خاطر عدم تحرک و فعالیت دیگه شانسی برای حیات ندارند
منتظر پاسخ هستم
ممنون
علاقه مندی ها (Bookmarks)