دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: شعر+ حامد عسگري

  1. #1
    دوست جدید
    رشته تحصیلی
    شیلات
    نوشته ها
    153
    ارسال تشکر
    369
    دریافت تشکر: 555
    قدرت امتیاز دهی
    92
    Array

    Red face شعر+ حامد عسگري

    اين هم چندتا شعر بسيار زيبا از حامد عسگري:

    **

    اصلاً قبول حرف شما، من روانی‌ام

    من رعد و برق و زلزله‌ام؛ ناگهانی‌ام

    این بیت‌های تلخِ نفس‌گیرِ شعله‌خیز

    داغ شماست خیمه زده بر جوانی‌ام

    رودم؛ اگر چه بی‌تو به دریا نمی‌رسم

    کوهم؛ اگر چه مردنی و استخوانی‌ام

    من کز شکوه روسری‌ات کم نمی‌کنم

    من، این من غبار؛ چرا می‌تکانی‌ام؟

    بگذار روی دوش تو باشد یکی دو روز

    این سر که سرشکسته نامهربانی‌ام

    کوتاه شد سی و سه پل و دو پلش شکست

    از بعد رفتنت گل ابروکمانی‌ام

    شاعر شنیدنی است ولی دست روزگار

    نگذاشت این که بشنوی‌ام یا بخوانی‌ام

    این بیت آخر است، هوا گرم شد؛ بخند

    من دوست‌دار بستنی زعفرانی‌ام


    ****


    گریه نمی‌كنم، نه این‌كه سنگم
    گریه غرورم رو به هم می‌زنه
    مرد برای هضم دلتنگیاش
    گریه نمی‌كنه، قدم می‌زنه

    گریه نمی‌كنم، نه این‌كه خوبم
    نه این‌كه دردی نیست، نه این‌كه شادم
    یه اتفاق نصفه ـ نیمه‌ام كه،
    یهو میون زندگی افتادم

    یه ماجرای تلخ ناگزیرم
    یه كهكشونم، ولی بی‌ستاره
    یك قهوه كه هرچی شكر بریزی
    بازم همون تلخی ناب رو داره

    اگر یكی باشه مَنو بفهمه
    براش غرورم رو به هم می‌زنم
    گریه كه سهله، زیر چتر شونه‌ش
    تا آخر دنیا قدم می‌زنم


    ****


    با من برنو به دوش یاغی مشروطه خواه
    عشق کاری کرده که تبریز می سوزد در آه

    بعدها تاریخ می گوید که چشمانت چه کرد؟
    با من تنها تر از ستارخان بی سپاه

    موی من مانند یال اسب مغرورم سپید
    روزگار من شبیه کتری چوپان سیاه

    هرکسی بعد از تو من را دید گفت از رعد و برق
    کنده ی پیر بلوطی سوخت نه یک مشت کاه

    کاروانی رد نشد تا یوسفی پیدا شود
    یک نفر باید زلیخا را بیاندازد به چاه

    آدمیزادست و عشق و دل به هر کاری زدن
    آدم ست و سیب خوردن آدم ست و اشتباه

    سوختم دیدم قدیمی ها چه زیبا گفته اند
    "دانه ی فلفل سیاه و خال مهرویان سیاه"
    ویرایش توسط مریم6868 : 10th September 2011 در ساعت 04:47 PM
    مسوم شد هواي بهشت ازاين سر به زيرها

    ما بچه هاي سر به هواي جهنميم!

  2. 8 کاربر از پست مفید مریم6868 سپاس کرده اند .


  3. #2
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    priv8
    نوشته ها
    10
    ارسال تشکر
    2
    دریافت تشکر: 16
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array

    پیش فرض پاسخ : شعر+ حامد عسگري

    شعر دومی رو فکر کنم مطمین نیستم
    احسان خواحه امیری خونده خونده

    ممنون شاعرش این اقای عسگریه

  4. کاربرانی که از پست مفید DARKWAY سپاس کرده اند.


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •