امشب تمام حوصله ام را در یک کلام کوچک در تو خلاصه کردم ...
ای کاش یک بار ننها همین یک بار تکرار میشدی ...تکرار
امشب تمام حوصله ام را در یک کلام کوچک در تو خلاصه کردم ...
ای کاش یک بار ننها همین یک بار تکرار میشدی ...تکرار
دلم تنگه پرتقالِ من!
دلگیرم نه از تو
از خودم
خجلم از خودم
اینکه تو همواره در یادم
و من همواره در یاد دیگر
خدایا خود بهتر میدانی که خودت را بهترین میدانم
یاری ام کن
دنیا
پا به ماه ِلبخند توست
بخند
بگذار زندگی بدنیا بیاید...
خدایا !
می دانی کشتی وجودم در تبلوری عاشقانه
در دریای شک و تردید گرفتار توفانی سخت شد
غمی به غربت اشک عاشقانه ی عاشقی تنها
آسمان قلبم را در هم می فشارد
امروز منم تنها ترین
منم سر گشته ترین
در برابرت به سجده می نشینم ای ناز بهار
به خاک پایت چشم می نهم ای لطافت دیدار
بر من ببخشای قصورم را
می دانی که جز درگاه مهربانی تو
هیچ دری به رویم گشاده نیست
می دانی روحم دریای آشفتگی است
از تو می خواهم این آشفتگی را
به آرامشی ماندگار بدل گردانی
معبود من !
چشم امیدم به لطف توست
و
نوای زندگانی ام را
نوید ترانه ی بخشش تو می نوازد.
می دانی
آتش سوزانی وجودم را در خود بلعیده است
که همه ی هستی ام را می سوزاند
و خاکسترم را به دم سرد باد می سپارد .
و باز تو خوب می دانی
که ذره ذره ی وجودم نام از تو دارد
و در قطره قطره ی خونم یاد تو جاری است .
آرام بخش دل ها !
گناهم را ببخشای و بر من خرده مگیر
که من انسانم و تو خدای انسان
برای زنده موندن از داشته هات غافل نشو
حتی اگه شب رو دیر خوابیدی ، صبح زود بیدار شو !
زیر بارون راه برو ، نترس از خیس شدن !
هر چند وقت یه بار یه نقاشی بکش !
توی حموم آواز بخون ، آب بازی کن ، چه اشکالی داره ؟!
بی مناسبت کادو بخر ! بگو این توی ویترین برای تو بود !
در لحظه دست دادن به یه دوست ، دستش رو فشار بده !
لباس های رنگی بپوش !
آب نبات چوبی لیس بزن !
نوزاد فامیل رو بغل کن !
عکسات رو با لبخند بگیر !
بستنی قیفی بخور !
زیر جمله های قشنگ یه کتاب خط بکش !
به کوچیکتر ها سلام کن !
تلفن رو بردار و به دوست های قدیمیت زنگ بزن !
برو دریا ، شنا کن !
هفت تا سنگ بنداز تو دریا و هفت تا آرزو کن !
به آسمون و ستاره ها نگاه کن !
چای بخور ، برای دیگران هم چای دم کن !
جوراب های رنگی بپوش !
خواب ببین !
شعر بگو !
خاطرات قشنگ رو بنویس !
بالا بلندی ، وسطی بازی کن !
قاصدک ها رو بگیر و آرزو کن و فوتشون کن !
خواب بد دیدی بپر ، حتما یه لیوان آب بخور !
باغ وحش برو ، شهربازی ، چرخ و فلک سوار شو !
جمعه ها کوه برو ، هر جاش که خسته شدی ، یه ذره دیگه ادامه بده !
نون خامه ای بخر و با لذت بخور !
قبل خواب کارای روزت رو مرور کن !
هیچ وقت خودت رو به مردن نزن !
نفس های عمیق بکش !
به دردو دل دیگران با دقت گوش بده !
سوار تاکسی شدی بلند سلام کن !
چون ...
هر جا وایستی ، مردی !!
زنده باش ، زندگی کن !
برای زنده موندن از داشته هات غافل نشو !
قدر همشون رو بدون ، بگذار زندگی از اینکه تو زنده ای ، به خودش ببالد !
و در آخر : روزمره گی ، عین مردن است!
در زندگي افرادي هستند كه مثل قطار
شهربازي هستند
از بودن با اونا لذت مي بري ولي باهاشون به
جايي نمي رسي
ما در زندگی مرتبا با درسهای تازه ای روبرو
می شویم و
تا زمانی که درسی را یاد نگیریم مجبور به
گذراندن دوباره آن هستیم....
دلم تنگه پرتقالِ من!
در روزگاری که خنده ی مردم از زمین خوردن توست...برخیز تا بگریند
خدايا : من گمشده ي درياي متلاطم روزگارم و تو بزرگواري !پس اي خدا! هيچ مي داني که بزرگوار آن است که گمشده اي را بهمقصد برساند ؟ تا ابد محتاج ياري تو ، رحمت تو ، توجه تو ، عشق تو ،گذشت تو ، عفو تو ، مهرباني تو ، و در يک کلام ... محتاج توام
از عجایب عشق همین است : تنها همان آغوش آرامت می کند که دلت را به درد می آورد .
عا شقي جرم قشنگيستبه انكارش مكش
از عجایب عشق همین است : تنها همان آغوش آرامت می کند که دلت را به درد می آورد .
گاهی دلم می خواهد وقتی مثل کودکی هایم بغض می کنم
خدا از آسمان به زمین بیاید.......
اشک هایم را پاک کند ...........
دستم را بگیرد ....
و بگوید :
" اینجا آدما اذیتت می کنند ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بیا بریم "
خدایا
من آموخته ام با تو بودن چقدر آسان است
من آموخته ام در کنار تو بودن یعنی همه چیز
من آموخته ام با یاد تو بودن یعنی اندیشیدن در عمق
من آموخته ام تو را صدا کردن یعنی آرامش خاطر
کمکم کن تا بسازم این زندگی را که تو به من هدیه کردی,شاداب تر وسالم تر
و خدا یا من آموخته ام که در هر لحظه به در گاه تو
نیایش کنم و شکرگزار دریای بی کران رحمت تو باشم
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)