نوشته اصلی توسط
حسین متقی
خیلی بحث خوب و جالبیه و من مدت ها روش فکر کردم اینکه چرا من نمیتونم فرمولهای مثلثات رو حفظ کنم ولی میتونم بفهمم
چرا نمیخوام برم مدرسه!؟؟؟
برای خودم فهمیدم من به کلیات - مفاهیم - کاربرد و طراحی و توسعه بیشتر از استفاده - محاسبه - جزئیات-علاقه دارم
و خب خیلی پافشاری میکنم روی اینکه چیزهایی که علاقه دارم رو انجام بدم و نه غیر از اون
البته من نخبه نیستم
و غیر قابل قیاس با افراد بزرگی که مثا زدید
ولی خب علاقم در این سمت هست
شاید بهتره بگم خودخواهم - علاقمند به یادگیری - تحقیق-کاربرد - ساختن و یاددادن-
ولی درسهای دبیرستان و حتی بیشتر کلاسهای بیشتر دانشگاه های کشور بر پایه ی اصو دیگه ای هستند
خب طبیعیه که برای عموم مردم طراحی شده باشند
و ادمهایی که درست یا غلط متفاوت هستند -نمیتونن خودشونو خیلی وفق بدن
مثلا من دوران راهنمایی دایره المعارف میخوندم!!! که واقعا احمقانه به نظر میرسید از دید همه ی اطرافیانم!
ولی من دوستداشتم همه چیز رو بدونم!
درضمن سیستم اموزشی ما مخصوصا اما در همه جا برای اموزش عمومی هست
اما اینجور افراد دوسدارن در بطن کار باشند - طراحی کنند - بسازند و نتیجه رو به فروش بگذارند
اما بقیه باید بدونن که چطور ساخته شده - چطور فرخته شده و چطوری باید این اجناس رو بخرندو استفاده کنند
نهایتا کارگر - یک مهندس محاسب و یا یک فروشنده تاجر یا هرادم دیگه ای نیاز داره یک کار رو درست انجام بده به صورت تکراری
یا یک سری قوانین و اصول رو بشناسه
اما یه مخترع باید همیشه درحال یادگیری باشه - همیشه از هر چیزی بدونه در حدی که بتونه خودش بسازه و همیشه باید به دیگران هم اموزش بده
پس اصولا سیستم اموزشی عمومی سیستمی مناسب برای اقلیتها نیست