[tashvigh]
نمایش نسخه قابل چاپ
تنهایی زخمیه که نه خونریزی داره نه آبسه....
فقط درد ممتده........ بی هیچ مسکنی
بی چتر باشم یا با چتر فرقی نمی کنه
<< تنهایی خیس بارانم>>
صبرکن عشق زمین گیرشود بعدبرو...
یادل ازدیدن توسیرشود بعدبرو...
تواگرکوچ کنی بغض خدامیشکنـــــــــــــــــ ـد...
صبرکن گریه به زنجــــــــــــــیرشود بعد بــــــــــــــــــــــــ ــــــــرو...
نگران نبودنت نباش..
نفرینت نمیکنم
همین که دیگر جایی در دعاهایم نداری
برایت کافیست....!!!
صدایی که از جیب پالتوی من می آید از آن هیچ موبایل نداشته ای نیست،دستان نیمه آهنی من است که دارد از بی کسی زنگ می زند....
آرامم !
اما
آشفتگي ام نفسهايم را به ريسمان كشانده
حكم مرگ ذهنم را مهر كرده اند !
پس من دنبال چه مي گردم؟!
مبهم است!
ابهام تو مرا مي آزارد!
دلتنگي هاي كودكانه ام تو را مي رنجاند!!
حرفهايم را مي فهمي؟
نمي دانم! شايد من خود تنهايي ام !
كه هيچ كس مرا نمي پذيرد
برای نبودن که . . .
همیشه لازم نیستــــــــــ راه دوری رفته باشی
میتوانی همین جا
پشت تمـــــــــام ِ بغضهایت ، گم شده باشی
این روزها دلم فقط امن یجیب میخواند نه برای اجابت! برای بودنت!!!
مـــن برای
تنهــــــــــــــــا
نبـودن
آدم هـای زیـادی دور و بـرم دارم
آن چیــزی کـه ندارم
کسی برای "بـا هــــــــــــــــم بـودن" است.......