روزای خوبی نبود که گذروندم
الانم خوب نیست.
زندگی را خوب باید ازمود . اهل صبرو غصه و اندوه بود
فقط باخودم عهد بستم
خداکنه پای عهدی که با خودم بستم بمونم.
دوستم همیشه این بیت رو برام میخونه
برخیز و مخور غم جهان گذران
بنشین و دمی به شادمانی گذران
نمایش نسخه قابل چاپ
روزای خوبی نبود که گذروندم
الانم خوب نیست.
زندگی را خوب باید ازمود . اهل صبرو غصه و اندوه بود
فقط باخودم عهد بستم
خداکنه پای عهدی که با خودم بستم بمونم.
دوستم همیشه این بیت رو برام میخونه
برخیز و مخور غم جهان گذران
بنشین و دمی به شادمانی گذران
خسته م
خیلی
از زندګی
مزخرفه
...
داشتم خاطرات اخیر رو میخوندم.
همه یا عصبی بودن یا ناراحت و غمگین....
و این اصلا نشونه خوبی برای یک جامعه نیست!
داشتم به این فک میکردم که چرااین ادم ها انقد اززندگی کردم خسته ن
واقعابرام عجیبه مگه چه چیزی اذیتشون میکنه
نمیدونم
من واقعا عاشق زندگی گردنم
چندشب پیش 4شب بیدارشدم ازخواب ی لحظه احساس کردم سروصدامیاد رفتم توحیاط توکوچه پشتی یکی ازخونه هاپسرشون فوت کرده بود
برگشتم اتاقم به این فک کردم که اگه الان من میمردم چی میشد
خدامیدونه چقدنارحت شدم
خدااااااااااااااااااااااا اااااااااااااااااااااایام ن اصلا نمیرم
امین
.
.
.
.
.
نفس عمیق...
مهم نیست![shaad]
[sootzadan]
حرف های تو بحث های هنری. مغزای پر
یه فضای دوپ.......اینا نیست فدای فول
هنر همینه که اینا برات تداعی شد.......
رد بده بام..........روانـــــــــــــ ــــــی شو
دوست دارم بنویسم بعد پاک کنم ، خوشم میاد [shademan]
میخوام خیلی خاص باشم در عین حال عادی
یعنی بخدا من اگه تویه کشور خارجی جزاینجا بودم محال بود لای کتاب وباز کنم
اصلا مگه این عمرچقدره که بخای اینجوری تلفش کنم
میرفتم دنبال چیزهایی که دوستش دارم
غواصی
کوه نوردی
جنگل
صخره نوردی
هیجان
یا یه فروشگاه بزرگ میزدم
من عاشق مغازه داری ام
یاخواننده میشدم
مانکن
خداییش الانم که خوبه ولی من واقعا زیاد ازدرس خوندن خوشم نمیاد
میکس و مسترینگ بیست و هفتمین کارم....تا الان 3 ماه زمان برده
از این یکی هم خوشم نمیاد
امروز بالاخره اسم تیم تحقیقاتیم و لوگوش آماده شد...خیلی خوشحالم...از امروز رسما فعالیتمونو در دانشگاه شروع کردیم....و دو سه ارگان هم اعلام حمایت کردن ازمون...
اسم تیم رو گذاشتیم تیم تحقیقاتی طب و داروی "عرشیان طب ایرانیان"
اینم لوگوش http://www.njavan.com/forum/attachme...ic362189_6.gif
خدایا شکرت...
چه سود دید ندانم که این تجارت کرد[soal][shaad]
دیشب باران قرار با پنجره داشت
روبوسی آبدار با پنجره داشت
یکریز به گوش پنجره پچ پچ کرد
چک چک چک چک چکار با پنجره داشت؟
قیصر امین پور
این روزا اسمون شهر ما حالی به حالیه
...
یادش بخیر . چ خاطراتی من اینجا دارم
انگار یه نسل دیگه الن سایتو میچرخونن.منم که ...
جشنواره نشریات دانشجویی بین استانی برگزار شد
با اهداف سیاسیه از پیش برنامه ریزی شده
از روز دوم این موضوع برامون آشکار شد...
یکی از دستگیر شدگان در فتنه 88 هم بود
سوء استفاده از تریبون...
تیم ما، هم سعی کردیم سخت بیاستیم
هم خون خوردیم...
سخت گذشت
متاسفم برای دانشگاه آزاد مشهد!
تجربه جدید و از بعضی جهات شیرین و ماندگار بود...
اعصاب آدم رو با بد قولی هاشون مثل گوشت کوب له می کنن! خیلی زیاد!
چند روزه زلزله میهد خیلی میترسم.خدایا خودت هوامونو داشته باش[nadanestan][nadanestan]
دو روزه اعصابم شدید ریخته بهم...یعنی از ایرانی بودنم بدم میااااااااااد[negaran]
اسمونم با ما لج کرده
اصلا معلوم نیست چش شده
از صبح ابریه
فک کنم حالا حالاهم
قصد باریدن نداره.
بچه که بودم همش فکر میکردم جای مامان بابام و کلا خونوادم با آدم فضایی ها عوض شده و شبا شکل واقعیشونو میشه دید....واسه همینم شب که میشد تا دیر وقت بیدار میموندم تا اگه از پوسته شون اومدن بیرون بتونم ببینمشون و شناساییشون کنم...دچار دوگانگی شخصیتی شده بودم و نمیدونستم باید رامِ محبتاشون بشم یا باهاشون بجنگم تا مامان بابای اصلیم بیان دنبالم؟!!!! کلا کودک تخیلی ای بودم[nadidan][nishkhand][bamazegi]
بالاتر از پرفنازین 8 چی داریم؟ کسی میدونه پیام بده به من [bihes]
طرح مورد علاقم از ♥ به★ تعغییر یافت
این یعنی تعغییر شخصیتی من !!!!
خسته ام
از این همه دروغ
ریا
پلشتی
عوام فریبی
.........
........
........
خسته ام
به کجا میخایم برسیم؟؟؟
به کجا میریم؟؟؟
دلم میخاد بیشتر وقتم رو توی اتاقم بگذرونم
یا
بشینم و بامامانم حرف بزنم
یا
برم حرم وفقط ضریح رونگاه کنم
خسته ام
خیلی
دیگه حال تماشا کردن دنیا روندارم
دلم واسه سادگی باغچه بابابزرگم تنگ شده.
یکی از چیزایی که کار رو برام سخت میکنه اینه که هر فایل موسیقی تو ذهنم به یک شیوه ثبت شده....مثلا حتما می بایست فایل صوتی x را در میدان ولیعصر گوش کنم و یا فایل صوتی y مخصوص زمانی است که دارم شربت توت فرنگی میخورم.
نمیدونم قبلا هم این رو اینجا گفته بودم یا فقط برای یکی از دوستام داشتم تعریف می کردم. اصلا خود این هم یک مشکل هست. که چه چیزی را چه زمانی برای چه اشخاصی تعریف کردی.....و آیا می توانی دوباره تکرار کنی یا امری بیهوده است. یه بار پیش یه سری اشخاص بودم که برای بار اول از نزدیک می دیدمشون. یادمه که یک نکته رو دقیقا دوبار با فاصله زمانی کوتاه براشون توضیح دادم و اصلا متوجه نشدم که این رو قبلا هم گفتم. خب نتیجه این شد که اونا منو به چشم یک دیوونه نگاه می کردن...
من فکر میکنم که چیزی به نام دیوونگی وجود نداره. فقط این دیدگاه مختلف انسان ها به مسائله که باعث میشه اونا تمایز داده بشن بین دیگر اشخاص. چه اشکال دارد که فردی صداهایی رو بشنوه که دیگران نمیشنون یا چیزهایی رو ببینه یا حتی حس کنه که برای دیگران هیچ معنایی نداره. به هر حال تا زمانی که این امر باعث اسیب رسوندن به دیگران نشه مسئله ای نیست. دوست دارم تا صبح بشینم و چرت و پرت بنویسم ولی نه وقت دارم نه حال....
اصلا امشب چقدر حرف میزنم.....
به عقیده من خاطره باید کوتاه, کافثی و گیرا باشه...[khabalood]
ام روز هیچ درس نخاندم
تمام
همه چیز از قدرت تصمیم من خارج شده ...شکرت خدا...ببخش که امشب با اشکام ناراحتت کردم
بازم صبر میکنم
کسری خواب دارم، شدید!!!!
از امروز شمارش معکوس شروع میشه...................8 روز مانده تا مردن![bihes][sokoot]
صدای همایون شجریان و محمد معتمدی در اپرای شمس و مولانا (فقط اون مدلی) :
ای دریغا ای دریغا ای دریغ
کانچنان ماهی نهان شد زیر میغ
خانه ویران ګشت ویران ګشت ای دریغ
هر زمان نو میشود دنیا و ما
بی خبر از نو شدن اندر بقا
پس تو را هر لحظه مرګ و رجعتیست
مصطفی فرمود دنیا ساحتیست
آزمودم ، مرګ من در زندګیست
جمله ای زین زندګی پایندګیست
کیستی تو؟ کیستی تو؟
قطره ای از باده های آسمان
این جهان زندان و ما زندانیان
حفره کُن زندان و خود را وا رهان
کیستی تو؟
آدمی مخفیست در زیر زبان!
این زبان پرده است بر درګاه جان
کیستی تو؟
تیر پران بین و ناپیدا کمان
جان ها پیدا و پنهان ، جان جانان
کیستی تو؟
ره نُمایم
هم رهت باشم رفیق
کیستی تو؟ همدلی کن ای رفیق
در عشق سلیمانی من همدم مرغانم
هم عشق پری دارم
هم مرد پری خوانم
هر کس که پری خو تر
در شیشه کنم زودتر
بر خوانم وافسونم
ارّابه بجنبانم
هم ناطق و خاموشم
هم لوح خموشانم
هم خونم و هم شیرم
هم طفلم و هم پیرم
کیستم من؟ کیستم من؟
چیستم من؟
تا نګردی پاک دل
چون که بهی
در چه ګنجی در نګنجی در جهان
رخت بر بند ، رخت بر بند و برِس در کاروان
آدمی چون کشتی است و بادبان
تا کِی آرد باد را ، تا کی آرد باد را ، آن باد ران ...........
لو رفتم..
خیلی وقتا همین بوده.....
واقعیت اینه که بدی خوبه ...
از فردای کسی حرف نزن تا خبر نداری از دیروزش
دل ما پسرا مثل زمین فوتباله
هر روز ممکنه یکی رو توش جا بدیم ! اونهم بشکل موقت
ولی اگه یکی رو جا بدیم؛ دیگه دادیم !! و دائم شده !!
پنجره ی اتاقم رو که باز میزارم...
صبح ها از گنجشک تا کلاغ؛ دسته دسته میان تو
پشیمونم
دنبال ارزوهامو گرفتم
خداکنه بشه اونی که میخام.