افسانه ای، که هر چه می دوم نمی رسم!
نمایش نسخه قابل چاپ
افسانه ای، که هر چه می دوم نمی رسم!
زرنگ ترین کلاس مدرسه(از لحاظ درسی)بـــــــــــــــــــ ـــدترین رفتارای اخلاقیو از خودش نشون میده
اونم کلاس ماست...
اصلا قابل توضیح نیست....ولی اصلا بهمون نمیخوره سوم دبیرستان باشم...عیـــــــــــــــــ ـــن بچه های مهدکودکی باهم همـــــــــــــــــــــش در حال دعوا هستیم....سر جا،سر نیکمت و.....هر روووووز اشک یه نفر تو کلاس در میاد!
هر معلمی میاد سر کلاسمون پا به فرار میزاره.....
این هفته من لای کتابو باز نکردم....اینقدر که میخوابم همش بازم خستم.....یعنی همه تو کلاس خوابیم....امروز سر زنگ امار فقط به دبیر اصرار میکردیم بزاره ما بخوابیم[nishkhand]اونم یکم خدایی حرف زدو و مام خوابیدیم[sootzadan]جبران اردوی نبرده....همه قرار گذاشتیم با کادر اموزشی مدرسه لج کنیم.....من اصلا برای شروع ترم دوم انرژی ندارم[nadidan]
زنگ اخرم بی دبیر بودیم...فیلم گذاشتیم دیدیم که مشاور لعنتی اومد باز....
دیگه بقیش قابل توضیح نیست....چون خودم استرس میگیرم!
فقط میدونم سال 95 قراره منم کنکور داشته باشم ...زود گذشت....[nadidan]
تمام بچه ها از خستگی زیاد قرار گذاشتن برن بیرون پنچشنبه...اول قرار بود با سحر و پریسا و نازنین برم کوه..[afsoorde]
الان تصمیم گرفتم با شیش تایی ها برم امامزاده صالح توبه کنیم....[sootzadan]خیــــــــــــــلی نگرانم....
دعا کنید واسم[narahat]
این روزا در کارورزی ایی هستم که میشه گفت فول تایم مفیده
حداکثر یادگیری و بازپسدهی درسی [negaran]
+
حداکثر فعالیت عملی و بالینی!
حتی گاهی بعد از پایان ساعت کاری هم مجبوریم بمونیم! [bihes]
داریم دچار خودآزاری میشیم کم کم... [bitavajohi]
دلم خیلی تنگه
لجبازی پشت لجبازی
همش نصیحت
همش تردید
بعضی وقتا دوست ندارم وقتی دارم شکایت میکنم مقابلم فقط سکوت کنن
بابا یکم اون آرامش خسته کنندتو بذار کنار
بهش میگم، میگم وقتی حرفی نمیزنی حس میکنم اصلا بهم گوش نمیدی هااااااا
اونوقت اونم میگه نمیخام یه وقت حرفی بزنم که برنجونمت پس بجاش سکوت میکنم
اصلا میخام برنجم!!!!یکم خشونت یکم چلنج!!!! نِـــــــــــــــــــــــ ــــــمیـــــــــــــــــ ــــــــــــــخــــــــــ ـــــــــــــــام.میخام مث بچه کوچولوها نق بزنم
از سکوتِ ممتد بیزارم
واسه همینم از زندگی توی یه جزیره مث قشم خوشم نمیاد.دیگه موزیک بلند گوش دادن هم بی فایده س
نکنه کر شدم؟!!!!!!
خیلی خوابم میاد !!!! این روزا دلم میخواد فقط بخوابم
حسود شدم...!!!!خجالت آوره واقعا !!!!فک نمیکنم حسادت به کسایی که سن مامان و بابامو دارن خیلی جالب باشه !!!! آخه فک کنم اصلا قبلا تا حالا حسادت نکردم
دارم چرندِ محض میگم
خوبه که اینجا مجازیه
خیلی خوبه
دلم میخاد دعوام کنه، باهام تند حرف بزنه....این آرامشش منو میـــــــــــــــــــــــ ــــــــــکشه آخــــــــــــــــــــر .....میــــــــــــــــــــ دوووووونــــــــــــــــ ـم[bihes]
عضی وقتا دوست ندارم وقتی دارم شکایت میکنم مقابلم فقط سکوت کنن
بابا یکم اون آرامش خسته کنندتو بذار کنار
بهش میگم، میگم وقتی حرفی نمیزنی حس میکنم اصلا بهم گوش نمیدی هااااااا
اونوقت اونم میگه نمیخام یه وقت حرفی بزنم که برنجونمت پس بجاش سکوت میکنم
اصلا میخام برنجم!!!!یکم خشونت یکم چلنج!!!! نِـــــــــــــــــــــــ ــــــمیـــــــــــــــــ ــــــــــــــخــــــــــ ـــــــــــــــام.میخام مث بچه کوچولوها نق بزنم
از سکوتِ ممتد بیزارم
این حرفا واقعا عین حرفای دلم هست.
میدونم میاد سایت و حرفام رو میخونه اما جوابی نمیده
واقعا کاش یه لحظه خودش رو جام میذاشت
نمی دانم محبت را
بر چه کاغذی بنویسم که هرگز پاره نشود
بر چه گلی بنویسم که هرگز پرپر نشود
بر چه دیواری بنویسم که هرگز پاک نشود
برچه آبی بنویسم که هرگز گل الود نشود
برچه قلبی بنویسم که هرگز سنگ نشود
امروز رفتم دانشگاه قرار بود استاد بیاد تحویل پروژه باشه .با اینکه دیشب خودش گفت به هیچ عنوان تاریخ عوض نمیکنم
اما رفتم دانشگاه دیدم هیچکدام از بچه ها نیومدن واستاد نیست..
پرسیدم دیدم تاریخش با بجه های دیگه عوض کرده . این بدجنس ها به من نگفتن.
برای همین منم دوستیم با همشون بهم زدم. والا
دلیلی نداره وقتی یکی ذاتش خرابه باهاش رفاقت داشت.
چه بدتر که الان کل رفیقات که شماره ات دارن بدجنس باشن.
امروز کارم این بود بخوابم و تست بزنم و غذا بخورم خیلی خسته شدم
یعنی از نظر عقلی خیلی خسته ام
انگار نه انگار قبلا درس خوندم هیچی یادم نیست
تست های کنکور رو که میزنم خیلی وضع ام بده
امروز سال 85 رو از خودم تست گرفتم خیلی بد بود چه خونده هام و په نخونده هام همگی رو بد میزنم
واقعا ناامید شدم از خودم
دیگه آخرا حوصله بررسی تحلیل سوالات رو نداشتم
واقعا از خودم خسته شدم
زیاد میخوابم کمتر فکر کنم حالم بدتر نشه
کاش امیدی داشتم به قبولی تو جایی که الان درس میخوندم
واقعا به خنگ بودنم پی بردم
هیچ درسی رو یاد نمیگیرم فقط مثل داستانه تو سرم فرو نمیرن
از جلوی چشام عبور میکنن و میرن و تموم میشن
تا نبینم هم یادم نمیاد
خیلی برای خودم متاسفم
کاش حداقل معدل ام خوب میشد که بتونم کندیت بشم ولی طول ترم هم تلاش نکردم.
مهم نیست. ..
سلامممم
امیدوارم تمام لحظاتِ از این به بعدتون عالی تر از گذشته باشه ... همچین رو ب رشد با شیب ملایم ولی همیشگی و تر تازه [golrooz]
جای همه دوستان و اعضا بخیر
این هفته یکی از بهترین جاهای دنیا بودم ....
برای مدتی فارغ از همه دغدغه ها و ...
واقعا خوش گذشت ...
بعد مدت ها یه ارامش ... [shaad]
موقع برگشت خیلی سخت بود دل کندن از این ارامش ....
بگذریم .. یه خاطره موندگار و بینظیر ...
صبح که از اتوبوس رسیدم از 72تن رفتم حرم ...
بعد کمی گردش و ... تو حرم ... رفتم به شبستان امام خمینی ، که ییهو همچین ییهو دیدم یه قمری (یاکریم) خوشگل داره تو صحن میگرده ... بعد پرید بالای بلندگو و شروع کرد ب خوندن
منم دیوونه تر از خودش خیره خیره نظاره گر بودم ، تا اینکه کمین کردم با گوشیم شکارش کردم ... [nishkhand] (دور برم پر ادم همی خجل ناکم بودیم و عکسه خوب نشد [bamazegi] )
این تازه اول داستان من و قمری بود ...
دم ظهر رفتم پیش یکی از رفقای عزب اقلی [nadidan] [nishkhand]
و عکس رو بهش نشون دادم و ...
غروب رفتیم حرم و برا نماز بازم شبستان امام ...
تو سکوت حین نماز اونم وقتی امام ایت الله زنجانی باشه با اون ارامش صدا و چهرش .. دیدم بازم ییهو ، همچین ییهو ... این قمری شروع کرد ب خوندن [taajob][labkhand] [bamazegi] یعنی وصف نشدنی بود اون لحظات ...
الان که اینارو مینویسم ، دلم میخواست و میخواد طوری میشد همه لحظات پر از اون فضا و حس باشه ...
به یاد همتون بودم ... این عکس قمری رم در اصل به نیت شما گرفتم ... [golrooz]
http://uc-njavan.ir/images/4qr7x1ktnog8dzwr841.jpg
خواهی نشوی رسوا اصلا هم رنگ بودن نیاز نیست. فقط باید حقیقت رو بپذیری[shaad]
يه هفته عالي
اولش كه تو شمال بودن و بعد همسفري با يه دوست و همشهري عزيز در برگشت
بعدش هم مورد لطف عزيزان انجمن تلارپه قرار گرفتن و تقدير شدن به واسطه فعاليت هايي كه تا كنون در راستاي مازندران انجام دادم گرچه به نظر خودم خيلي كاري انجام ندادم
همين الآن هم از عروسي رفيق شفيقم ميام كه هلش داديم خونه بخت [nishkhand] فقط به اين رفيق عزيزم تو زمان مجرديش هر چي گفتم يه سر بريم شمال نيومد تا به قضاي روزگار بالاخره با يه خانواده مازندراني وصلت كرد[khande] من هم به رسم جوانمردي !!!!!!!!!!!!!! پيش پدرخانمش حسابي زيرابش رو زدم[khande] گرچه ديگه از ما گذشت اما ببينم هنوز هم جرأت مي كنه به پيشنهاد شمال رفتني كه بهش داده ميشه مقاومت كنه؟!!!!![nishkhand]
و ان شاء الله برنامه مقرر روز آدينه هم سر جاي خودش بمونه تا اين هفته به بهترين شكل ممكن تموم بشه ...
واسه شما زندگی واسه من زنده موندنه
دیگه نمیخواد بهش بگین, بلد شد, تجربه معلم خشنه
این دیوونه تو آینه بازه با بنا گوش نیشش
سوت و کور و بی روح ... [shaad]
آدم اینجا نباشه بهتره ... یادګیری اینجا خیلی تنزل پیدا کرده ...
الکی نیست خیلی ها چند وقتی هست آنلاین نمیشن یا خیلی کم پیدا هستن ... (چند نفری که بنده میشناسم حدأقل)
کاش.......
کاش..........
کاش............
کاش...............
کاش میتونستم بگم اما.... بگذریم[narahat][narahat][narahat][narahat][narahat][narahat][narahat][narahat][narahat][narahat][narahat][narahat][narahat]
شاید سکوت بهترین خاطره باشه
سکوت میکنم تا دیگر حرفهایم بوی ناشکری ندهند
سکوت میکنم تا بتوانم بر درونم غلبه کنم
بر خودم که به دنبال راهنمایی کسی بودم که برایم بسیار با ارزش بوده و خواهد بود
اما سکوت میکنم تا دیگر از درونم اطلاعی نیابد حتی ذره ای
چنان که چندین ماه تمام سکوت کرده بودم
متشکرم بخاطر همه لطف های دوستان برای راهنمایی ام.
بچه ها میدونین حوصلم از زندگی سر میره هیچ اتفاقی نمیفته هیچی تغییر نمیکنه حتی با اینکه خیلی چیزای الکی شادم میکنن همونا هم اتفاق نمیفتن روزا عین هم یعنی میدونم خودم باید تغییرشون بدم اما واقعا نمیتونم هیچ جوری....
کاش میشد دوباره روزای خوبمون برگردن که همه خانواده دور هم با عمه ها و عموها و پدربزرگ و مادربزرگ...
عمو هام....میدونم که کلا هیچ فایده ای نداره اما میگم که واقعا دوستون دارم[alaghemand]دلمم براتون خییییییلی تنگ شده اما حیف....[entezar2][bitavajohi]
سلام دوستان احتمالا امروز و فردا آخرین مرخصی دوران آموزشیم باشه و برم اگه خدا بخواد زنده بودم 22 بهمن برگردم راحت میشم میرم سر کار و زندگیم
مهم نیست ..
مهم نیست ..
ای کاش ما به این عراقیا کمک نمی کردیم
تا الان داعش سر همشونو بریده بود :((((((((
بازم فوتبالمون نشد
لعنت به تو ای داور نامرد:(((((
دقیقا پنجمین جام ملتهاییه که گریم گرفت:((
دیگه خسته شدم
خدا لعنتت کنه داور؛
گلوم درد میکنه[negaran]از بس جیغ زدم[nadidan]
ایران عراق ایران عراق ایران عراق....
بلاتکلیفی خیلی سخته
ادم دیوانه میشه اقا اره یا نه دیگه کی حوصله داره این همه منتظر بمونه اخه.بنارو گذاشتم بهترین حالت ممکن نمیتونم فکر بدترین حالت کنم اصلااااااااااااااا.نمیدون ــــــــــــــــم دیــــــــــــــــــــگه.. ....امیدوارم خبر خوش بتونم بدم به امید خدا.............[golrooz]
93/11/03
مهم نیست ..
ااااااااااااااااااااااااا اااااااااااا
من با خودم خیال میکردم فیزیک و شیمی افتضااااااااااااااااااااا اح دادم..احساس میکردم فیزیک میام رو 16![nadidan]
اینقدر مامانمو ترسوندم.....زنگ زد به دبیر فیزیکم..من اصلا دوست ندارم مزاحمش بشم....ولی خب چاره ای نیست....مامانم خیلی سمجه!هرکاری کردم زنگ نزنه،نشد!
ولی شنیدم فیزیکمو شدم 18/5 {shnjavan}خوشحالم....من راضیم از همین....چون واقعا حتی یه دورم برگمو چک نکردم و جوابا همهههههههههههههه قلمبه سلمبههههههههههههههههههه.... ..
چهارشنبه هم دبیر ریاضیمون اومد....ازمون خواست نمراتمو حدس بزنیم چند میشیم....همه بالا میگفتن اما پایین تر بودن....منم که احساس میکردم بالای 18 میشم گفتم 17،دبیرمم گفت درسته....شانس اوردم حدسم درست در اومد یه نمره گرفتم....وگرنه....[sootzadan]
در کل من قربــــــــــــــــــــــ ــــــــــــون دبیر فیزیکم بــــــــــــــــــرم[kootak]
فقط نمیدونم چرا سعادت ندارم تو سایت ببنمش....فکر میکردم خیلی وقته نمیاد سایت اما انگاری سال 2015 هم سر زده[narahatish]
تنها ترسانم از شیمی هست فقط...[afsoorde]
همین الان بشینید پای شبکه ی دو...
[golrooz]
خدايا شكرت
اين هفته آخرش هم عالي گذشت
همين كه يه عزيز مازني رو پيدا كردم كه تو فعاليت هاي مربوط به مازندران از من هم طالب تره خيلي برام جاي خوشحالي داشت
اينكه ديشب در عرض 5 دقيقه برنامه ريزي شد تا بريم كهريزك و يه روز عالي تو اون فضا سپري شد ...
فردا انتخاب واحد دارم دوباره شروع ترم دوباره بدبختی دوباره استرس...
خدایا خودت کمکم کن بتونم درس هایی که میخوام رو بردارم.[negaran]
من از همین حالا پدرو مادرمو به چالش سکـــــــوت در برابر کارنامه ام دعوت میکنم....[bihes] دوشنبه چه روز باشکوهیه! راستی امروز صبح تهرانم یه برف خعلی کمــــــــــــی اومد....sh_dokhtar15
فقط دوپینگ بازیکن عراق ثابت بشه....[nishkhand][tashvigh][entezar2][shaadi]
مهم نیست ..
مهم نیست ..
نسخ فقط ازت میطلبه علف
منم
طلبم ضرر بزنم با طمع طرف
گاهی بعضی ها رو خیلی راحت میبخشی
چون دوست داری بازم تو زندگیت باشن
امروز درس خوندم خدا رو شکر
کم و زیاد بهتر از هیچ بود
ممنونم بخاطر راهنمایی
خدایا ارامش رو ازم نگیر...چرا گاهی انقدر یه بندتو امتحان میکنی که بود و نبودش برات یکی بشه...برات مهم نباشه[negaran]نمیگم تنهام بذار....نمیگم به حال خودم منو رها کن اما میگم انقدر تو شرایط حساس استرس بهم وارد نکن............................................ .اووووووووووووووووووووف
آدم وقتی قدردان اتفاقات خوب زندگیش نباشه اونا براش یه چیز عادی میشن..بنظر خودش اتفاق خاصی رخ نداده ..
این چند وقته خیییییییییییییییلی با استرس گذشت اما گذشت ...خدارو شکر که بخیر گذشت ..
دیروز حضور اون همه مهمون بهم نشون داد که اتفاق خوبی رخ داده که من نادیده گرفتمش و دوباره دارم ناشکری میکنم ..
خدایا شکر بخاطر همه ی اتفاقات خوش زندگیم ..
دیروز آسمونم یکم خوشحالی کرد و یه لحظه برف شادی بارید ..
خدایاکمکم کن در ادامه راه به خطا نرم ..
http://www.kamyab.ir/wp-content/uplo...mYab.IR%5D.jpg
آن هایی که قدرت دارند همیشه مشت هایشان پُر است ...