پاسخ : دفتر نقاشی اعضای نخبگان
یارب
برای چند دقیقه ای کارم به کامپیوتر افتاد .
وقتی صِدام کردند تازه فهمیدم کارم مونده و باز حس نقاشی گرفته مرا .
حاصل چند دقیقه ی کوتاهی که چند ساعت شد !!!
( این دفعه ، نه یک صفحه . . . بلکه صفحاتی از زندگی )
دیگه گفتم حالا که دفتر ثبتی هم هست ثبتش کنم و یاعلی .
اگه ذهن تصویرگری بخواد تصاویر رو کامل کنه ، بازم یاعلی .
. . .
آهسته حرکت کنید ، جاده لغزنده است .
***
+
+
+
+
+
+
+
&
=
برداشت شما !؟
برای تفسیرش ، تاپیک جدید زده شده
؟
***
.
.
یاعلی
ـــــــــــــــ
پاسخ : دفتر نقاشی اعضای نخبگان
پاسخ : دفتر نقاشی اعضای نخبگان
پاسخ : دفتر نقاشی اعضای نخبگان
پاسخ : دفتر نقاشی اعضای نخبگان
نقاشی یه دل آروم میخواد
یه فکر آزاد
آرامش
نیست ندارم شاید نداریم
پاسخ : دفتر نقاشی اعضای نخبگان
پاسخ : دفتر نقاشی اعضای نخبگان
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
kab
نقاشی یه دل آروم میخواد
یه فکر آزاد
آرامش
نیست ندارم شاید نداریم
یارب
به نظر بنده :
اتفاقا هنر لحظه ی خاصی نمی خواد وقتی بخواد متولد بشه متولد می شه و هر گونه لحظه ای رو به تصویر می کشه مهم ما هستیم که در اون لحظه ی شاد یا غمگین به وسیله ی هنر حرف بزنیم یا نه .
یه لحظه ی به آثاری که کشیدید فکر کنید ببینید در همه ی اونها شما فضای آرومی داشتید یا نه ؟!
البته فضای آرومی که واقعا همه جانبه آروم باشه نه فریاد خفته .
انشاءالله دلتون همیشه آروم باشه در سایه ی رحمت الهی ، به حرمت این ایام عزیز
یاعلی
پاسخ : دفتر نقاشی اعضای نخبگان
پاسخ : دفتر نقاشی اعضای نخبگان
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
تاری
یارب
یه لحظه از خستگی سرمو بلند کردم چشمم به دیوار روبرو افتاد. چقدر این دیوار حرفا داره. تابلوی "هر که شد محرم دل در حرم یار بماند" و دیدم یاد فاطمه افتادم دیگه ازش خبری ندارم دربست ناپدید شده، یاد شب احیاء بخیر که با چه ذوقی این خطّا رو می نوشت، می گفت نذر دارم فکر کنم نذرش نیروی عجیبی به این صفحات خطاطی ها داده بود که همه روی خط فوق العاده زیبای "یا علی گفتیم و عشق آغاز شد" ش به هر حیله و کلکی دست می زدند تا نظر فاطمه رو جلب کنن و اون خط رو صاحب بشن.
شب احیاء شد و کوی متصل به نمازخونه رو از فانوسها زینت داده بودند و پای هر فانوسی یکی از این نوشته های زیبا و .... آهنگ اذان موذن ... همه اش ایده ی فاطمه بود و کارای خودش ....
توی تاریکی شب زیر نور فانوسا هر کسی دل به جمله ای می سپرد .... یادش بخیر درویشی که برای شب احیاء اومده بود جمله ی زیبای " یاعلی گفتیم و عشق آغاز شد" را برداشته بود و جاش مبلغی گذاشته بود .... معلوم بود نتونسته بود فقط خواننده باشه و رهگذر یا باید دلشو اونجا زیر درختی و نور فانوسی جا می گذاشت یا باید جمله ی زیبا ی خوش خط را بر می داشت که دومین راهو انتخاب کرده بود معلوم بود بد جوری حافظ دلش بوده ....
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش. آمین.
اینم نقاشی این لحظه ی من ...
یاعلی
یارب نمی دانم چه در سرنوشتمان گنجاندی !
یادش بخیر زمانی که این نوشته را ثبت کردم و خبری از دوست نبود ولی . . .
ولی اکنون زمان دوباره ما را باهم هم مسیر جاده های سنگلاخ مجهولات در پی یافتنها نموده
توکل بر خدای رحیم
یاعلی
1389/8/8
http://uc-njavan.ir/images/2dvb7wu46shaumtcqts9.jpg
پاسخ : دفتر نقاشی اعضای نخبگان
اوه اوه اوه این تاپیک چه گردو غباری گرفته [taajob]
از همه بچه های نخبگان خودم به شخصه دعوت میکنم یه سری به این تاپیک بزنید و اثارتون رو اینجا قرار بدید
ممنونم از همتون [golrooz]