این روزا خیلی به منم سخت میگذره ولی به لطف خدا هنوز سر پا هستم خدایا شکرت
نمایش نسخه قابل چاپ
این روزا خیلی به منم سخت میگذره ولی به لطف خدا هنوز سر پا هستم خدایا شکرت
[اQUOTE=***wanton74***;442281]مروز بعد از ظهر يكي از بدترين روزهاي زندگيم بود خيليييييييييييييييي بد الانم كه دارم اينجا مينويسم با بغض شديد مي نويسم ولي هميشه بايد اين بغض لعنتيو قورت بدم دارم خفه مي شم دارم دق ميكنم اي خدااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا اااااااااااااااااا كجا صدات بزنم چه جوري بگم ديگه كم آوردم امروز دوباره به خاطر كسي كه واسش مي مردمو تمام زندگيمو به خاطرش باختم خورد شدم اين دفه ديگه خيلي خوردم كرد آب پاكيو ريخت رو دستم از زندگي واسه هميشه سيرم كرد خدايا چرا بايد محكوم به زندگيه اجباري باشم خدايا من خستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت تم خستههههههههههههههههههه چرا راحتم نمي كني پس اين همه دعا اين همه التماس چي ميشه مگه نميگي از رگ گردن به ما نزديكتري پس چرا صدامو نميشنوي چرا به حال خودم رهام كردي چرا دستمو نميگيري چرا ديگه آرومم نميكني مگه من چه گناهي به درگاهت كردم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟مگه من چه گناهي كردم كه اينجوري بايد عذاب بكشم چرا همه بايد واسه آيندشون برنامه داشته باشن همه خوش حال باشن كه سال جديد داره مياد ولي من غصه دار تر از هميشه باشمو شبو روز كارم گريه باشه اي خدااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااااا تو ديگه تنهام نذار از تنهايي متنفرم از جذام هم بدتره[gerye][gerye][gerye][gerye][gerye]http://www.njavan.com/forum/images/s...20%2848%29.gifhttp://www.njavan.com/forum/images/s...20%2848%29.gifhttp://www.njavan.com/forum/images/s...20%2848%29.gif[QUOTE=***wanton74***;442281]
این همه بدبینی چرا؟به جمله ای که به عنوان امضات نوشتی اعتقاد داری؟؟!!!! اگر اعتقاد داری پس چرا این حرفا رو میزنی؟؟ چرا فکر می کنی خدا تنهات گذاشته ؟ما ادم ها هستیم که گاهی خدا رو فراموش می کنیم ،خدا هیچ وقت بنده هاش رو فراموش نمی کنه،اگر کسی اب پاکی رو ریخته رو دستت که باید خدا رو شاکر باشی که از دو دلی بیرون اومدی و فهمیدی کجای این زندگی وایستادی! الان باید با خودت عهد ببندی وبرای خودت برنامه ریزی کنی،نگو نمیشه و غیر ممکنه چون هیچ چیز غیر ممکنی وجود نداره!
میخوام یه چیزی رو از خودمون بگم از ویژگی انسان ها مخصوصا جوانان:
خیلی جالب هستیم وقتی پی به ویژگی یک فردی میبریم خودمونو می بازیم و تلاش میکنیم که سر خودمونو کلاه بذاریم. میگیم چرا این شکلی بود من چرا؟ من نمیخوام زنده بمونم و... {یه کم احساست رو کنترل کن چون احساس مانع تصمیم گیری عاقلانه و دید منطقی می شود}
بابا اینی که به راحتی بی وفایی میکنه تورو تو راحت ترین لحظاتت ترک میکنه خیلی راحت میتونه تو لحظات سخت زندگی کنارت نباشه،یا چشش دنبال یکی دیگه باشه مثه آب خوردن چون وفاداری رو بلد نیست. فهمیدی که یکی بی وفاست اونوقت باید خودتو نابود کنی؟ برنده ای بابا
ویژگی اون بی وفایی است . خداتو شکر کن که به موقع فهمیدی و إلا جایی دستتو تو پوست گردو میذاشت که خدا میدونه چه بلایی سرت می اومد.
حالا که فهمیدی بی وفاست خودتو محکم بساز تا هر بادی نبردت.
متأسفانه عوض اینکه شکر کنیم کفر میگیم.نمیدونم چرا اصرار داریم که بی وفا پیشمون بمونه؟!!!!!!!
نمیگم ناراحتی نداره؛ چرا ناراحتی داره اونم بخاطر اینکه حماقت کردیم و وقت و... رو بخاطر یه بی وفا تلف کردیم، ناراحتی بغیر این عاقلانه نیس.
بی وفا برا همه بی وفاست.کلاهتو بنداز هوا و شکر کن. و دنبال اینجور کارا نرو عاقبتش بی وفایی و سر به زیر بودن و خجالت کشیدن در آینده است.
بله قبول دوست عزیز حرف شما حساب ما که جیزی نگفتیم هستیم کماکان تا نفس میکشیم
شرمنده شاید جمله بندیش بد بوده وگرنه توی همین تایپکم گفتم که تا وقتی عمر دارم هستم چون اون بالایی همیشه هوامو داره و داشته و از ناامیدی فاصله زیادی دارم
افرین به خاطر امیدواریت بهت تبریک میگم اما بالا نوشته بودی هستم تا وقتی نفس میکشم اما ادم هایی هستند که هستند و نفس می کشند اما به خاطر دوری از اون بالایی بودن و نبودن براشون یکیه.
یه خورده زبان فارسیت رو تقویت کن اگر ارشد زبان فارسی داشت فکر کنم منفی میزدی[khande] شوخی کردم اقا میلاد
اتفاقا داشتم 15% مثبت زدم[nishkhand]
بله داشت مدیریت اجرایی ادبیات داشت
نزدمت که عزیزم مهربون گفتم
سلام
خب کمی دلم گرفته گرچه پرانرژیم مثل همیشه. دلگیریم برا اینه ارشیو عظیمی دارم از مستندات نظامی تاریخی گذشته و دلم میخواد بقیه هم ببینن ولی از یه طرفم نفسم میگه ولش کن بابا حال داریااااااا واسه کی؟ به عشق کی؟کسی مگه نگاه هم میکنه؟ برای همینه کمی موندم. معلوم نیست با خودم چند چندم[eynaki]
خب به هر حال فردا سالگرد بابا بزرگمه شاید به همون دلیله. ولی باز دلیلی نمیشه چون فیونا رو که امروز دیدیم حالمان بسی تازه شد . شنگول شدیم.گوشمان تیز شد[nishkhand]
امروز اعصاب ندارم دلمم گرفته کلا سیستم سگی هستیم[nishkhand]
خستم...دیر از خواب پا شدم...هنوز صبحانه هم نخوردم...
دیشب هم زیاد حال خوبی نداشتم...
حس می کنم بود و نبودم فرقی نداره!!!
هیچ انگیزه ای ندارم!!
تو ذهنم واسه خودم 1000تا کار می تراشم هی می گم این کارو می کنم...اون کارو می کنم...
ولی به عمل که می رسه...
به قول آقا مهدی معلوم نیست با خودم چند چندم!!!!
چند سالیه که تابستوناش واااااااقعا بیخود گذشته برام!!
تعجب می کنم همه از تابستوناشون لذت می برن!!!چطوری؟؟مگه چیکار می کنن؟؟!!!
پس چرا من نمی تونم؟!
چرا من کاری واسه انجام دادن ندارم؟!...
اه!!...
نه اصلا ولش کن...
خدایا....شکرت.....
چی بگم دیگه؟!....
الان من یه برنامه هایی دارم فشرده
بعد از چپ راست داره اضافه میشه بهش
یه کاری کردم کارسون واقعا نمیدونم این چه کاری بود که کردم
یعنی اولش مشکلی نداره بعدش ............[nadidan]
به قول شاعر:
من کویرم ای خدا با حسرت یه قطره آب.....
فردا باید بشینم زبان بخونم..
واااااااای.....
چهارشنبه میپرسههههههههههههه...
این جلسه دعا دعا کردم ازم نپرسه...که نپرسید ولی بدتر شددددددددددددد...هم باید واسه جلسه قبلو بخونم هم واسه جلسه ی بعدی!
من که میدونم چهارشنبه ازم حتمااااااااااااااااااااا میپرسه!
خسته شدم از کلاس زبان بابا!!!عه عه عه
کلاس های مدرسم چهارشنبه..
اونم باید بشیینم ریاضی تمرین کنم و شیمی بخونم..[gooshnakardan]
نه آخه با عقل جور در میاد من تو این وضعیت بهت گیر بدم؟[nishkhand] از جونم که سیر نشدم.
امروز عجیب حس تنهایی بهم دست داده.انگار تو یه سیاره دیگه نشستم دارم بازی کردن بچه های کره زمین رو نگاه میکنم.هیییییییییییییییییی
- - - به روز رسانی شده - - -
نه آخه با عقل جور در میاد من تو این وضعیت بهت گیر بدم؟[nishkhand] از جونم که سیر نشدم.
امروز عجیب حس تنهایی بهم دست داده.انگار تو یه سیاره دیگه نشستم دارم بازی کردن بچه های کره زمین رو نگاه میکنم.هیییییییییییییییییی
من 4-5 ساله دارم پشت سره هم میرم کلاس زبان
اوایل دوس داشتم ولی حالا عربیو بیشتر ترجیح میدم![nishkhand]
- - - به روز رسانی شده - - -
من 4-5 ساله دارم پشت سره هم میرم کلاس زبان
اوایل دوس داشتم ولی حالا عربیو بیشتر ترجیح میدم![nishkhand]
اونم نه...
ولی دلم واسش تنگ شده[nishkhand]
درطول سال میخواستم کتاب عربیمو بخونم جون میدادم!
تو کارنامم نمره ی عربی پایین ترین نمره بوووووووووووووووود[nishkhand]
اصلا حالم از هم زبان هم عربی بهم میخوره
- - - به روز رسانی شده - - -
اونم نه...
ولی دلم واسش تنگ شده[nishkhand]
درطول سال میخواستم کتاب عربیمو بخونم جون میدادم!
تو کارنامم نمره ی عربی پایین ترین نمره بوووووووووووووووود[nishkhand]
اصلا حالم از هم زبان هم عربی بهم میخوره
تو وجودم پره از حس های متفاوت و متضاد، خودمم نمیدونم کدومشون درسته کدومشون غلط، به کدوم توجه کنم به کدومش اصلا فک نکنم[soal]
بد نبود بعضی روزا آدما میشدن آدم آهنیا، لااقل یه استراحتی میکردن![bihes]
ذهنمم مشغوله، یعنی کلا شاغلم الان ! [sootzadan]
امروز روز چهارم ماه رمضون، به تاریخ 22 تیر به وقت 2:43
چند ساعت پیش نتیجه یچی که چند ماهی میشد همه جوره درگیرش بودم اومد!!! خداروشکر برطرف شد...
میدونم بخاطر دعای دوستام بوده... اول از خدا بعد از ائمه و معصومین بعد هم از دوستام ممنونم بخاطر دعاهاشون...و شرمنده اونایی که این مدت کنارم بودن هستم..... خیلی اذیت شدن...
خدایا شکرت..خدایا خیر و آرامش رو برای همه رقم بزن...آمین
[golrooz]
92.08.19 یکشنبه...یشب بارونی..
البته الان 20 شده![cheshmak]
لحظاتی هستن تو زندگی که آدم بعد از گذر از اونا هنوز احساس آرامش نداره...
لحظه ای که حتی فک نمیکنی اتفاق بیافته...
خدایا شکرت که گذشت...
[soal][labkhand]
دیشب هم مثل بعضی از شب هایی که خیلی خسته هستم... گوشیمو گذاشتم سایلنت و خوابیدم....
ساعت 1و نیم دو بود که از خواب پاشدم! دیدم گوشیم نورش چشمک میزنه! رفتم دیدم تماس بی پاسخ و چند تا اس اومده!!
و همه از از یه نفره! کنجکاو شدم و البته کمی متعجب که چه خبره! خوندمو دیدم یکی در حال تشنج بوده و بهم زنگ زده بودن که چیکار کنن!!! بعدم اون اس ام اس ها! اون حالت ترسی که توو اس ها مشخص بود.... اینکه جایی بودن که دستشون به جایی بند نبود....
خیلی از خودم بدم اومد...خیلی...چند ثانیه هنگ کرده بودم که چرا انقد خودخواهی کردمو برا حال بد خودم! گوشیمو گذاشتم رو سایلنت!!!.... چرا همچین چیزی رو پیش بینی نکردم...
هرگز خودمو برا این ماجرا نمیبخشم.... هرگز هم تا این حد، به این نرسیده بودم که چقدر خودخواهم.....
حتی روم نمیشه بگم خدایا منو ببخش!!!
اما خدا ازت میخوام هرگز دیشب رو فراوش نکنم....آمین[afsoorde]
عزیزم تو تقصیری نداشتی مگه یه تشنج چند مین طول میکشه؟ حتی اگه رو سایلنت هم نمیذاشتی اون تشنج پیش میومد و تموم میشد مطمئن باش بعدش باهات تماس گرفتن نه حینش...
حتی اگه حینش هم بود بازم چیزی نمیشد شاید فقط خطراتو کم میکردی ولی اصل قضیه که دست تو نبود...
درضمن تو حق داری گوشیتو رو سایلنت بذاری... لطفا این حقو برای خودت قائل شو... [tafakor]
پس خودتو اذیت نکن... [golrooz]
مرسی عزیزم...
آخه از شروع تب اس ام اس بود تا تشنج....[nadidan]
اگه زودتر جواب میدادم شاید به تشنج نمیرسید...
همون دلهره هاشون که چیکار کنن! و هم اینکه به هیچی دسترسی نداشتن و این بدتر پریشونشون کرده بود!اذیتم میکنه...
جدای ازین بلاهایی که خود فردی که تشنج میکنه (واسه موقعیت فیزیکی بدی که قرار میگیره و قرارش میدن ) رو خودش میاره رو حد اقل میتونستم کمتر کنم... اصل مراقبت هم همینه...
نه من این حقو ندارم...میگن درد کشیده طبیب است... پس من به شخصه این حقو ندارم....
چشم سیده خانوم مرسی از مهربونیت گلم...ممنون که همیشه کنارم هستی[esteghbal][golrooz]