سایت علمی نخبگان جوان در ششمین جشنواره و نمایشگاه رسانه های دیجیتال

سلام
خیلی از دوستان امسال برای برپایی غرفه کمک کردن
دست همه درد نکنه
خیلی خیلی خسته نباشید
اسم کسی رو نمیارم چون زیادن
از کسایی که حتی قبل از شروع شدن نمایشگاه اومدن و کمک کردن گرفته تا اونایی که حین نمایشگاه
غرفه داری میکردن و حتی کسایی که بعد از نمایشگاه هم برای جم و جور کردن باز اومدن و کمک کردن
همه و همه خسته نباشید
این نمایشگاه هم تموم شد و به خاطره ها پیوست
ان شا الله که سال بعد همه سلامت تر و سر حال تر و موفق تر و شاد تر باز تو نمایشگاه شرکت کنن
و دوباره دور هم جمع بشیم و بهتر از قبل جویای احوال هم بشیم
ان شا الله که تا سال بعد فقط برامون اتفاقای خوب بیوفته و خبر بدی هیچ کدوم نشنویم
و کاش روز به روز تواناییمون برای کمک به هم بیشتر بشه و مهم تر از اون محبتمون هم به هم بیشتر بشه
دوس داشتم یه یادگاری کوچولو برای غرفه از طرف خودم بذارم که خیلی ها هم لطف داشتن نسبت به اون
حالا این یادگاری رو اینجا میذارم چون به نظرم اینجا حکم غرفه مجازی سایت رو داره
غلط خیییییییییییییییییییییییی یلی داره اینو میدونم به دید فنی و تخصصی نبینید
برای همه دوستان عزیز ارزوی موفقیت و سلامتی دارم
مارو هم حلال کنید دیگه
شوخی اینا زیاد کردم بعضیا رو دیدم حضوری بهشون بگم بعضیا رو هم ندیدم
خلاصه خوبی دیدید لطف من بوده بدی هم دیدید حقتون بوده[cheshmak] ولی کلا دعا میکنم کسی تو این مدت از حرفا و شوخیا و اینا ناراحت نشده باشه
و این نیز گذشت...

<< فرازی از مثنوی نخبه پروری>>


… نخبه یعنــی یک سبد نوآوری*************** کله پاچه هــــا فقــط با بربری



نخبه یعنی فکر وام و فکر قسط*************** هی برو تو اختراع کن فرط و فرط



نخبه یعنی پر زدن در وقت بــاد************** سلول خاکستریش بـس زیـــاد



نخبه در فریاد ها ساکـــت بود **************** نخبه فریادش بسی صامـــت بود



نخبه یعنی شب به شب یک اختراع**************** کی نماید با نبـــــوغش او وداع؟



نخبه چــــایی میخورد حتی تکی**************** میتوان دم کردنش بـــــا فندکی



اختراعش رمز دارد، دوش گفـــت *******************یک بناگوش و زبان ، پاچه دو جفت



کله پـــاچه، چایی و پاستیل و قند*************** صد هزاری دود گردان تــو سپند



صبحِ او چایی نخورده شــــب نشد***************** کمتر از 7 تا لیواااااااااااان جالب نشد



از لواشکها سخن بسیار باشد نخبه جان *************** من چه گویم؟ ترشِ ترش است ای امان...

ای امان....

Hadi elec
Oct 2012

سلام و درود به همه کاربران گرامی و مدیران عزیز و دوستان همیشه وفادار نخبگان جوان


از همه دوستانی که از راه دور و نزدیک برای دیدن غرفه نخبگان جوان و همچنین دیدار کردن اعضای و مدیران امده بودند از طرف مدیریت سایت آقای کاوه تشکر می کنم

امیدواریم این جو سایت ساده و صمیمی همیشگی باشد و راهی برای دیدار بیشتر اعضای بیشتر سایت باشد.

طبق درخواست دوستان عزیز تصاویر نمایشگاه نیز در اینجا قبلا گذاشته شده است
مابقی تصاویر دوستانی که حضور داشتند به طور خصوصی به آنها ارسال خواهد شد .


به زودی در یک موضوع جداگانه کسانی که اختراعاتی داشتند و اینکه برای خودشان و سایت افتخاری کسب کردند با تصاویر و نام اختراعشان ذکر خواهد شد .

به امید دیدار مجدد همه اعضا در سال های آتی
با تشکر
روابط عمومی سایت نخبگان جوان

[golrooz]

سلام
دیدن دوستان از نزدیک برام خیلی جالب بود
دیروزم که نمایشگاه بودم بچه ها داشتن غرفه رو جمع میکردن دست همگیشون درد نکنه
انشا الله سال بعد غرفه سایت با کمک همه دوستان بهتر هم میشه[golrooz]

سلام به همگی .
روز جمعه خیلی خوش گذشت .
از دیدار دوستان قدیمی و همچنین جدید بسیار بسیار خرسند شدیم .
غرفه ما امسال از سال های پیش بسی شلوغ تر بود و امیدواریم سال های آتی نیز همچنان شلوغ تر بشود .
البته غرفه ما از سایر غرفه ها شلوغ تر بود . میگید چرا ؟! الانه بهتون می گم
چون غرفه رو کلاً بچه ها گذاشته بودن رو سرشون ! اسم هم نمیبرن کلاً زیادن شایدم همشون [sootzadan]
کلاً جمع دوستانه و خوبی بود و بسیار خرسندیم که دوستان به این خوبی داریم .
از همه دوستانی که زحمت کشیدن و به غرفه تشریف اوردن تشکر می نماییم .
دست دست اندرکاران تدارکات پشت صحنه واقعاً درد نکنه .
شیرینی ها و نوشیدنی ها هم که بسی زیاد و خوشمزه بود ! مخصوصاً اون آب میوه با طعم آلبالو ! [nishkhand]

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط F a t i m a

سلام به همگی .

شیرینی ها و نوشیدنی ها هم که بسی زیاد و خوشمزه بود ! مخصوصاً اون آب میوه با طعم آلبالو ! [nishkhand]

---

آی اون آبمیوه ها رو خوب اومدی....
من که چهارشنبه رفتم غرفه و از بس تشنه بودم و صد البته به خاطر اینکه به نوشیدنی علاقمندم ...تمامی انواع آبمیوه ها رو حتی المقدور تست زدم و حسابی مستفیذ شدم ....[nishkhand]

انشاء الله که همه کاربرای عزیز سایت سال نمایشگاهی ( از نمایشگاه تا نمایشگاه !!!) خوبی داشته باشند و دوباره شاهد حضورشون اما این بار پررنگتر در نمایشگاه بعدی باشیم

روز خوبی بود با کاربرها و همکاران و مدیران جدید هم آشنا شدم
دوستان قدیمی رو هم باز زیارت کردیم و دیداری تازه شد

خیلی جو خوب و با نشاطی بود.

فقط این عکسا رو تو سایت نزارین هااااااااااااا [khande][sootzadan]

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط kamanabroo

روز خوبی بود با کاربرها و همکاران و مدیران جدید هم آشنا شدم
دوستان قدیمی رو هم باز زیارت کردیم و دیداری تازه شد

خیلی جو خوب و با نشاطی بود.

فقط این عکسا رو تو سایت نزارین هااااااااااااا [khande][sootzadan]

---

چرا آقا مهدی؟

به من که خیلی چسبید.....به جز پنجشنبه که آقا مصطفی نبود عکس بندازیم.......

در ضمن ، من دوربین دست خودم نیست، به محض اینکه عکس ها به دستم رسید، آپلود می کنم.

ای بابا...حالا هی دل بسوزونیدااااااsmilee_new2 (4)
حالا ما هیچی نمیگیم....smilee_new2 (18)smilee_new2 (18)

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط a3eman

به من که خیلی چسبید.....به جز پنجشنبه که آقا مصطفی نبود عکس بندازیم.......

در ضمن ، من دوربین دست خودم نیست، به محض اینکه عکس ها به دستم رسید، آپلود می کنم.

---

سلام گفتن آقا مصطفی و روابط عمومی عزیز که عکس های بچه های سایت فقط خصوصی به خودشون داده میشه هااا....

همه در مورد خوبي ها گفتن . . . من ديگه خوبياش رو نميگم . . .
يه كم بدي ميگم كه اونايي كه نيومدن ، خوش حال شن [khande]
اونايي كه نيومدين . . . هوا گرم بود . . . كل سالن دَم كرده بود . . . صداي تركيدن بادكنك ميومد {shnjavan} . . . 60متر ميپريدي هوا
يه صدايي همش تو گوشت ميگفت JAM NEWS . IR sh_omomi125. . . آبميوه زياد بود ، ولي وقتي تشنت ميشد ، هيچي پيدا نميشد بخوري!!! [atash]
غرقه بقليمون . . . يه غول داشت . . . اين ميومد تو غرفه ي ما سرك ميكشيد . . . sgangi2. . . هيكل داشت 3 برابر غرفه ي ما
مسئولين نمايشگاه هم ، ميومدن يه چيزايي ميگفتن . . . smilee_new2 (17) ، آخر نمايشگاه بايد كلي وايميسادي تا سرويس بياد ببرتت sh_omomi94

(اينا رو گفتم كه شما ها كه نيومدين ، دلتون نسوزه [sootzadan] )

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نازخاتون

چرا آقا مهدی؟

---

آخه گفتن آقا مصطفی که فقط خصوصی به خودشون بدین...و عمومی نشه..تاکید هم کردن

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط SUB-Z3RO

غرقه بقليمون . . . يه غول داشت . . . اين ميومد تو غرفه ي ما سرك ميكشيد . . . sgangi2. . . هيكل داشت 3 برابر غرفه ي ما
، آخر نمايشگاه بايد كلي وايميسادي تا سرويس بياد ببرتت sh_omomi94

(اينا رو گفتم كه شما ها كه نيومدين ، دلتون نسوزه [sootzadan] )

---

آبمیوه که زیاد بود ، اما به جای اینکه غرفه دارن به ماها تعارف کنن ، ما مجبور بودیم تعارف کنیم .
خو ، خودت نخواستی آبمیوه و دلستر بخوری تقصیر ما چیه ؟! [sootzadan]
ولی قضیه این غوله چیه ؟! اقلاً برای ما که نبودیم تعریفات بفرمایید ! [nishkhand]

سلام به همگی دوستان[shaad]
منم از اینکه تونستم با بچه ها دیداری داشته باشم خوشحالم
اگه بدی از ما دیدن به بزرگی خودشون ببخشن[khejalat]
به امید دیدار مجدد همگی دوستان[golrooz]

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط F a t i m a

آبمیوه که زیاد بود ، اما به جای اینکه غرفه دارن به ماها تعارف کنن ، ما مجبور بودیم تعارف کنیم .
خو ، خودت نخواستی آبمیوه و دلستر بخوری تقصیر ما چیه ؟! [sootzadan]
ولی قضیه این غوله چیه ؟! اقلاً برای ما که نبودیم تعریفات بفرمایید ! [nishkhand]

---

بله ...راست میگینا...غول چی بود؟ماکه ندیدیم...[tafakor]

بسی کیف نمودیم زیاد .انشالله سال دیگه دوستان باشن بیشتر شاد بشیم[nishkhand]

راستی یادم رفت بگم که البته همه پاستیلا رو آقای کوهیار خوردند با آقا کامران
آبمیوه و دلسترها هم من و آقا هادی خوردیم ! آخرسری هم یه لیوان دادیم آقا کوهیار نوش جان کردند
دست آقا کامران و داداش عرفان درد نکنه بابت آبمیوه و چایی و نسکافه هایی که زحمت می کشیدن و برای ما می آوردن
دست پوران جون هم درد نکنه بابت آب ها
یه خورده از هر کدوم نوشیدنی هم که فکر کنید روی میز ریخته شد ! خیلی آبروداری کردیم کسی نفهمه البته با پوسترهایی که آقا مصطفی تهیه کرده بودند [sootzadan]
آقا کامران و اقا کوهیار هم چند تا بادکنک بغل گوشمون ترکوندن که واقعاً حسابی پریدیم هوا ! گوشمون هم تیر کشید . [nishkhand]
منم که خیلی مظلوم نشسته بودم و سربه راه بودن و ساکت ترینشون هم من بودم .
از مورچه صدا درمیومد از من نه !

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط SUB-Z3RO

همه در مورد خوبي ها گفتن . . . من ديگه خوبياش رو نميگم . . .
يه كم بدي ميگم كه اونايي كه نيومدن ، خوش حال شن [khande]
اونايي كه نيومدين . . . هوا گرم بود . . . كل سالن دَم كرده بود . . . صداي تركيدن بادكنك ميومد {shnjavan} . . . 60متر ميپريدي هوا
يه صدايي همش تو گوشت ميگفت JAM NEWS . IR sh_omomi125. . . آبميوه زياد بود ، ولي وقتي تشنت ميشد ، هيچي پيدا نميشد بخوري!!! [atash]
غرقه بقليمون . . . يه غول داشت . . . اين ميومد تو غرفه ي ما سرك ميكشيد . . . sgangi2. . . هيكل داشت 3 برابر غرفه ي ما
مسئولين نمايشگاه هم ، ميومدن يه چيزايي ميگفتن . . . smilee_new2 (17) ، آخر نمايشگاه بايد كلي وايميسادي تا سرويس بياد ببرتت sh_omomi94

(اينا رو گفتم كه شما ها كه نيومدين ، دلتون نسوزه [sootzadan] )

---

در راستای نقض مطالب فوق:
نصف اون بادکنکا رو اوردیم تو غرفمون تا باهاشون بادکنک بازی کنیم جاتون خالی
کلی چایی داشتیم حداقل 45 مدل
هر روز هم 3 4 کیلو شیرنی وارد غرفه میشد
یه همسایه گل داشتیم اخرت صفا و معرفت

در راستای تایید مطالب فوق:
کلا ابمیوه ها همشون ترش بود
یه دفه هم که دلستر اومد تو غرفه مزه انگور ترش میداد که معده رو سوراخ میکرد
روزای اخر هم دیگه دلستر و شربت و اینا همش میریخت رو میز و صندلی
بعد که میشستیم رو صندلی میدیدیم که چسبیدیم بهش
تازه انقدر میخندیدیم و حرف میزدیم فک درد میگیرفتیم
حالا قضیه ناهارا بماندددد

ولی خدایی پوران خانم کلی زحمت کشید تو غرفه واقعا خسته نباشند.

دست اقا کامران هم درد نکنه کلا انرژی غرفه کم مونده بود غرفه رو بترکونه دیگه[nishkhand]

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نازخاتون

چرا آقا مهدی؟

---

شوخی بود

من مشکلی ندارم اما مهم اینه که آقا مصطفی گفتن نزارن

و اینکه از بس تو عکس گرفتن شلوغ بازی در آوردیم که آخرش نفهمیدیم چند تا عکس با کی انداختیم [nishkhand]

تازه از بیرون غرفه هم یه عده داشتن صحنه رو در موبایل شخصی شون بعنوان یه پدیده نو ظهور ثبت می کردن [taajob]

کلا عکسامون رفت دیگه

خلاصه اگه فردا هر جور عکسی از من دیدید که تعجب انگیز ناک بود من نبودم ها گفته باشم فتوشاپه [khande]

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط hadi elec

در راستای تایید مطالب فوق:
کلا ابمیوه ها همشون ترش بود
یه دفه هم که دلستر اومد تو غرفه مزه انگور ترش میداد که معده رو سوراخ میکرد
روزای اخر هم دیگه دلستر و شربت و اینا همش میریخت رو میز و صندلی
بعد که میشستیم رو صندلی میدیدیم که چسبیدیم بهش
تازه انقدر میخندیدیم و حرف میزدیم فک درد میگیرفتیم
حالا قضیه ناهارا بماندددد

---

آره ، یادم رفت اینم بگم که این آقا هادی ما همه خوراکی ها رو ترش تصور می کرد ! حتی شیرینی تر ! [nishkhand]
آخر سر من نفهمیدم این مزه شیرین که میگه یعنی چی !

تازه کلی هم تولد داشتیم [nishkhand]
مظلوم جمع هم که طبق معمول خودم بودم [sootzadan] اثباتشم اون بادکنکای نارنین من بود که میترکوندنش [negaran]
هیچ خوردنی ترشی هم نداشتیم ( قابل توجه اقا هادی [khanderiz])
خلاصه کلی گفتیم و خندیدیم جای همه خالی. امیدوارم سال بعد دوستان بیشتری بیان.
از همه دوستانی که تو این مدت کنار ما بودن ممنونم [golrooz]خوبی بدی از ما دیدین حلال کنین [shaad]

همه بچه ها باحال بودن خداییش

به قول هادی از بس خندیدیم و فک زدیم دیگه فکمون داشت می ترکید از درد..

حیف اون شیرینی ها که نمی گذاشتید بخورم

یه دقیقه اگه مهلت می دادید دو تا هم به من می رسید خوووووووووب[nishkhand]

البته به همون یکی هم قانع بودیم

بخور بخور هاشو ما نبودیم جامون خالی [sootzadan]

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط kamanabroo

همه بچه ها باحال بودن خداییش

به قول هادی از بس خندیدیم و فک زدیم دیگه فکمون داشت می ترکید از درد..

حیف اون شیرینی ها که نمی گذاشتید بخورم

یه دقیقه اگه مهلت می دادید دو تا هم به من می رسید خوووووووووب[nishkhand]

البته به همون یکی هم قانع بودیم

بخور بخور هاشو ما نبودیم جامون خالی [sootzadan]

---

سلام...ممنون...خوشحالیم شمارو دیدیم از نزدیک .آقا این شیرینی تر پس چی بود جلوتون؟[cheshmak]تازه ما هی میگفتیم بفرمایین ؟[nishkhand][golrooz]

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط وحید-الهام

.آقا این شیرینی تر پس چی بود جلوتون؟[cheshmak]تازه ما هی میگفتیم بفرمایین ؟[nishkhand][golrooz]

---

راست میگنا ! البته هر دفعه تعارف می کردن ، یکی هم شیرینی دوستان نوش جان می کردن (قابل توجه بعضی ها ! [bamazegi]

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Only Math

مظلوم جمع هم که طبق معمول خودم بودم [sootzadan] اثباتشم اون بادکنکای نارنین من بود که میترکوندنش [negaran]

---

این یکی به شدت تکذیب میشه !
چون مظلوم ترینشون من بودم [tashvigh]

در مورد اين غول بقلي
اين آقا واقعا عرض و طولي برابر با ناوهاي هواپيما بر داشت
ولي قلبش قد پاستيل بود
اين آقا مسئول تداركات غرفه ي بقليه ما بود
اون اولا ميومد تو انبار پشت غرفشون ، ما فقط سايشو ميديدم ، چنان گنده بود ، هيچ كس جرات نداشت بنر رو بزنه كنار و ببينه كه اون پشت كيه
بعدا فهميديم مهربونه ، ولي خب هيكلش زيادي بود [nishkhand]
اونايي كه نديدن ، اصلا نگران نباشن ، عكس زياد ازش گرفته شد . . . [khande]

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط وحید-الهام

سلام...ممنون...خوشحالیم شمارو دیدیم از نزدیک .آقا این شیرینی تر پس چی بود جلوتون؟[cheshmak]تازه ما هی میگفتیم بفرمایین ؟[nishkhand][golrooz]

---

سلام خواهش می کنم همچنین خیلی خوشحال شدم از زیارت شما و دوستان.

شیرینی تر بود ولی مگه جرات می کردی برداری [khande] آخرش از فرصت استفاده کردیم و یه دونه رو برداشتیم [sootzadan]

در مهمان نوازی شما که عالی بود حرفی نیست انصافا پرشور و خیلی صمیمی بود واقعا ممنونم از همه عزیزانی که اونجا زحمت کشیدن[golrooz][golrooz] از خانم ها و آقایان [golrooz][golrooz]

سلام به همه دوستان

خیلی خوشحالم قسمت شد بتونم دوستان عزیز رو از نزدیک ملاقات کنم.....

خیلی خوب بود ، جای همه اونایی که نیومدن واقعا خالی بود .....

همه دوستان خیلی زحمت کشیدن ، هرکدوم به نوعی ... از همشون ممنونم [golrooz]

از آقا مصطفی و خانوم دکتر خیلی تشکر میکنم ....... [golrooz]

سلام به همگی (حاضرین و غایبین در نمایشگاه)

ابتدای امر عذرخواهی من بابت دیرکرد در ارسال پیغام تشکرم رو بپذیرید

هرچند بخاطر این سفر کوتاه به لحاظ جسمی اذیت شدم اما گذشت از همه چیز حضور در جمع دوستان باعث افتخار بود،و هم

صحبتی با دوستان و این جمع صمیمی به تجربم اضافه کرد

"راستی plc از درسهای مهم در رشته ماست بهمین خاطر من بارها این جمله رو تکرار میکردم که ارزش غیبت رو داشته"

نهایتا" باید بگم با وجود اینکه من عضو جدید و تقریبا" یک هفته ای سایت بودم اصلا احساس نا آشنایی با دوستان رو نداشتم

ممنون از ایجاد این گروه منسجم[golrooz]

سلام به همگی

لطفا از گذاشتن تصاویر دوستان غرفه دار و مابقی افراد در سایت اجتناب کنید در غیر این صورت پست شما ویرایش یا حذف خواهد شد .

با تشکر
روابط عمومی سایت

آقا من حرف دوستان رو تصحیح می کنم.

به صراحت میشه گفت توی این چند ساعتی که توی غرفه بودم، مظلوم ترین کاربر من بودم.[sootzadan]

سلام به همه عزیزانی که نقطه قوتی برای سایت هستند بودند و خواهند بود ....

امیدوارم چرخ زمانه باز فرصت دیدار به همه بدهد

تصاویر نمایشگاه توسط روابط عمومی به همه عزیزانی که در تصویر حضور داشتند ارسال خصوصی شد .

و تصاویر غرفه داران نیز به آن عزیزان خصوصی ارسال شد .

عزیزی نامش از لیست تصاویر ذکر نشده حتمن به روابط عمومی اطلاع بده .

[golrooz]


با تشکر

روابط عمومی نخبگان جوان

به به خیرمقدم خدمت همگی ...

از دیدار همتون خیلی خیلی شادم و خوشحالم ...ا

میدوارم این فرصت هر ساله دیدار همیشگی و دایمی باشد و باعث خوشحالی همگی ما باشه ...

از اشنایی تک تک عزیزانی که برای اولین بار دیدمشون خیلی خوشحال شدم امیدوارم بازم همه اونا رو ببینم ...

و همه کسانی که در طراحی غرفه و غرفه داری و کمک و راهنمایی به مراجعه کنندگان به غرفه زحمت کشیدن خیلی خیلی من تشکر میکنم ...

بخصوص خانم پوران و اقای عرفان واقعا سنگ تمام گذاشتند و همچنین اقای کوهیار و داداشی و غزل بارون عزیز و خانم هدایتی که نقش مهمی در اداره غرفه داشتند تشکر میکنم ...

اقا هادی و اقای اکبری به خاطر نور پردازی ابی رنگ وخوب غرفه

[golrooz]

و از همه کسانی که وقت گذاشتند و اومدن خیلی خیلی تشکر میکنم ...

دلم برای همتون تنگ میشه و چون مطمنم بازم همدیگر رو خواهیم دید از این جهت خیلی خوشحالم ...

خیلی خیلی دوستتون دارم [golrooz]

من میخواستم باشم[negaran][negaran][negaran]
[gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye]

خیلی خوب بود
و خیلی خوش گذشت
من همه ی نا گفته هارو تکذیب میکنم از همین الان که به کسی برنخوره!
این چند روز قصه ی جنگ و صلح من و اقا عرفان(مخفی) بود که به خیر گذشت و اخرش با کوله باری از تجربه و دوستی به پایان رسید[khanderiz]

همینطور چند روز بگو بخند و دید و بازدید و برو بیا و ببین و بپرس(نام کاربری پرسیدیم از بس!!)
همه با هم خوب بودیم
من که به شخصه انگار همه رو از قبل میشناختم(البته قسمت خانومهاشو کاملا تکذیب میکنم)
و الان هم دلم واسه همه تنگ شده
حالا بازم خوبه چندتایی از بچه هارو ارتباط داریم!
وگرنه دلم میپوسید

دوستان دیگه ای هم که عکس گرفتن لطفا برامون بصورت خصوصی ارسال کنن لطفا [shaad]

البته من اصلا فکر نمی کردم غرفه به اون بزرگی باشه........

در ضمن اصلا فکر نمی کردم آقای کاوه اونجا باشه.......شخصیت آقای کاوه هم جالب بود، دقیقا برخلاف تصورات من !

خانم باستان شناس هم اصلا با تصورات ذهنی من جور در نمی اومدن !!!!!! جناب حسین مت عزیز و حتی آقا عرفان (مخفی) هم همینطور !

حتی ژنرال رومل هم شبیه تصورات من نبود ! کلا حس ششم توی ذهن من تعطیله........[nishkhand]


ولی چیز عجیب این بود که فکر می کردم همه به خصوص آقا عرفان و آقای کاوه رو قبلا دیدم یه جایی .... نمی دونم کجا؟!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط a3eman

البته من اصلا فکر نمی کردم غرفه به اون بزرگی باشه........

در ضمن اصلا فکر نمی کردم آقای کاوه اونجا باشه.......شخصیت آقای کاوه هم جالب بود، دقیقا برخلاف تصورات من !

خانم باستان شناس هم اصلا با تصورات ذهنی من جور در نمی اومدن !!!!!! جناب حسین مت عزیز و حتی آقا عرفان (مخفی) هم همینطور !

حتی ژنرال رومل هم شبیه تصورات من نبود ! کلا حس ششم توی ذهن من تعطیله........[nishkhand]


ولی چیز عجیب این بود که فکر می کردم همه به خصوص آقا عرفان و آقای کاوه رو قبلا دیدم یه جایی .... نمی دونم کجا؟!

---

به به جناب اسمون ابی

اقا خیر مقدم پسرم ...خیلی خوش حال شدم از دیدنت گل پسرم ...

خب یعنی تصورات ذهنی شما چی بوده ؟ [tafakor][sootzadan]در مورد ما !