دیشب با خدا دعوایم شد
با هم قهر کردیم ...
فکر کردم دیگر مرا دوست ندارد
رفتم گوشه ای نشستم
چند قطره اشک ریختم
و خوابم برد ...
صبح که بیدار شدم
مادرم گفت
نمیدانی
از دیشب تا صبح چه " بارانی " می آمد!!!
نمایش نسخه قابل چاپ
دیشب با خدا دعوایم شد
با هم قهر کردیم ...
فکر کردم دیگر مرا دوست ندارد
رفتم گوشه ای نشستم
چند قطره اشک ریختم
و خوابم برد ...
صبح که بیدار شدم
مادرم گفت
نمیدانی
از دیشب تا صبح چه " بارانی " می آمد!!!
از تصادف جان سالم بدر برده بود......و میگفت زندگی خود را مدیون ماشین مدل بالایش استو خدا همچنان لبخند میزد......
ﺧﺪﺍﯾﺎ ؛ ﮔﻔﺘﻢﺩﺳﺖ ﺧﺎﻟﯽﺯﺷﺖ ﺍﺳﺖﻣﻬﻤﺎﻧﯽ ﺭﻓﺘﻦ !
ﺩﺳﺖﭘﺮآمده ام …
ﺩﺳﺘﯽپر ﺍﺯ ﮔﻨﺎﻩ،ﭼﺸﻤﯽ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺍﻣﯿﺪ!
خدایا من در کلبه ی فقیرانه ی خود چیزی را دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری
من چون تویی دارم و تو چون خودی نداری....
دیشب با خدا دعوایم شد...
باهم قهرکردیم...
فکر کردم دیگرمرا دوست ندارد!
رفتم گوشه ای نشستم وچندقطره اشک ریختم وخوابم برد...
صبح که بیدارشدم مادرم گفت:نمیدانی ازدیشب تاصبح چه بارانی می آمد!!!
اتفاقا دیدم،چون زیبا بود گفتم2باره بذارم[nishkhand](شما همیشه متناتون زیباس وهر از گاهی باید تکرار بشه)[tashvigh]
- - - به روز رسانی شده - - -
اتفاقا دیدم،چون زیبا بود گفتم2باره بذارم[nishkhand](شما همیشه متناتون زیباس وهر از گاهی باید تکرار بشه)[tashvigh]
- - - به روز رسانی شده - - -
اتفاقا دیدم،چون زیبا بود گفتم2باره بذارم[nishkhand](شما همیشه متناتون زیباس وهر از گاهی باید تکرار بشه)[tashvigh]
خداونداتو میدانی که رازم در دلم بس سنگین است
ندارد مرحمی جز درگهت در آن آرام گیرد
خداوندادر این دنیا به هر در ، در زدم دردم برافروخت
تویی درمان من ....
درمان بده این دل ز اندوه....
خداوندا تو میدانی که من دلواپس فردای خود هستم
مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها را
مبادا گم کنم اهداف زیبا را
مبادا جا بمانم از قطار موهبتهایت
مرا تنها تو نگذاری
که من تنهاترین تنهام؛ انسانم
خدا گوید :
تو ای زیباتر از خورشید زیبایم
تو ای والاترین مهمان دنیایم
تو ای انســــان !
بدان همواره آغوش من باز است
شروع کن ...
یک قدم با تو
تمام گامهای مانده اش با من
خداوندا تو میدانی که انسان بودن
و ماندن در این دنیا چه دشوار است
چه رنجی میکشد آنکس که انسان است
و از احساس سر شار است
بچه ها دوست دارین از اول بقیه پست ها رو هم بخونین ک انقد تکراری نذارین؟؟؟؟؟ [nishkhand]
- - - به روز رسانی شده - - -
بار خدایا...
وسوسه های نفس نگذاشت جانم در نهر رجب تطهیر شود.
از درآویختگان درخت طوبای شعبان هم که نبودم.
ترحم فرما در این ساعات باقیمانده در دریای رحمت رمضانت مستقرم نما...
خدایا!
حکمت قدم هایی را که برایم برمیداری آشکار کن،
تا درهایی را که بسویم میگشایی ندانسته نبندم و درهایی که به رویم میبندی به اصرار نگشایم...
- - - به روز رسانی شده - - -
خدایا گاهی تو را بزرگ میبینم و گاهی کوچک!!این تو نیستی که بزرگ میشوی و کوچک....این منم که گاهی نزدیک میشوم و گاهی دور!!!
همیشه یادت باشه اگه گدا دیدیهیچوقت تو دلت نگوراست میگه یا دروغ؟!بدم با ندم؟!آدم خوب یا بدیه؟!فقط چشماتو ببند و کمکش کنتا وقتی رفتی گدایی پیش خداخدام تو دلش این سوالارو از خودش نپرسهچشماشو ببنده و بهت بده...
چه بسا خداوند هر گره ای در کار ما می اندازد
همچون گره های قالی باشد
که نهایتا قصد دارد با آنها نقشی زیبا بیافریند.
ﭼﻪ ﺯﻳﺒﺎ ﺧﺎﻟﻘﻲ ﺩاﺭﻡ
ﭼﻪ ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ ﺧﺪاﻱ ﻋﺎﺷﻘﻲ ﺩاﺭﻡ
ﻛﻪ ﻣﻴﺨﻮاﻧﺪ ﻣﺮا ، ﺑﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﻣﻴﺪاﻧﺪ ﮔﻨﻪ ﻛﺎﺭﻡ . . .
- - - به روز رسانی شده - - -
ﭼﻪ ﺯﻳﺒﺎ ﺧﺎﻟﻘﻲ ﺩاﺭﻡ
ﭼﻪ ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ ﺧﺪاﻱ ﻋﺎﺷﻘﻲ ﺩاﺭﻡ
ﻛﻪ ﻣﻴﺨﻮاﻧﺪ ﻣﺮا ، ﺑﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﻣﻴﺪاﻧﺪ ﮔﻨﻪ ﻛﺎﺭﻡ . . .
خداوندا....
تو خیلی بزرگی و من خیلی کوچک
ولی جالب اینجاست که تو به این بزرگی من کوچک را فراموش نمیکنی
ولی من به این کوچکی تو را فراموش میکنم......
[nadidan]
روی هر پله ای که باشی خدا یک پله بالا ترست......نه به خاطر این که خداست........به خاطر این که دست تورا بگیرد........
دلت که گرفت ، دیگر منت زمین را نکش
راه آسمان باز است ، پر بکش
او همیشه آغوشش باز است ، نگفته تو را میخواند
اگر هیچکس نیست ، خدا که هست . . .
بگذار ابر سرنوشت هر چه می خواهد ببارد ما چترمان خداست.
خدا تنها روزنه ی امیدی است که هیچ گاه بسته نمیشودتنها کسی است که با دهان بسته هم میتوان صدایش کردتنها کسی است که با پای شکسته هم میتوان سراغش رفتتنها خریداری است که اجناس شکسته را بهتر برمیدارد تنها کسی است که محرمت میشودوقتی همه تنهایت گذاشتندتنها سلطانی است که دلش با بخشیدن آرام میگیرد نه با تنبیه کردنهمیشه وهرلحظه خدا را برایت آرزو میکنم
- - - به روز رسانی شده - - -
خدا تنها روزنه ی امیدی است که هیچ گاه بسته نمیشودتنها کسی است که با دهان بسته هم میتوان صدایش کردتنها کسی است که با پای شکسته هم میتوان سراغش رفتتنها خریداری است که اجناس شکسته را بهتر برمیدارد تنها کسی است که محرمت میشودوقتی همه تنهایت گذاشتندتنها سلطانی است که دلش با بخشیدن آرام میگیرد نه با تنبیه کردنهمیشه وهرلحظه خدا را برایت آرزو میکنم
خدایا!
چه تنگ و تیره و تاریک است، راهی که دلالت تو در آن نیست
و چه روشن و حقیقت نما و منیر، راهی که هدایت تو در آن است
خدایا!
آن دلی که لطافت حضور تو را ندارد، از هر عشق و خوبی و لطف خالیست
خدایا!
در جاده ای که نسیم عنایت تو نمی وزد و ماهتاب رحمت تو نمی تابد
کدام دل، راه به حقیقت تو می برد؟
خدایا!
. . . . .
- - - به روز رسانی شده - - -
خدایا!
چه تنگ و تیره و تاریک است، راهی که دلالت تو در آن نیست
و چه روشن و حقیقت نما و منیر، راهی که هدایت تو در آن است
خدایا!
آن دلی که لطافت حضور تو را ندارد، از هر عشق و خوبی و لطف خالیست
خدایا!
در جاده ای که نسیم عنایت تو نمی وزد و ماهتاب رحمت تو نمی تابد
کدام دل، راه به حقیقت تو می برد؟
خدایا!
. . . . .
الهی!
از خود ناامیدم، از رحمت خود امیدوارم کن
الهی!
به جرم خویش درمانده ام، لطف خویش را در کارم کن
الهی!
دردم دوا تو دانی، به دیگری مگذارم
الهی!
اگر چه گناهکارم، جز تو کسی ندارم، به دیگری مسپارم
الهی...
- - - به روز رسانی شده - - -
الهی!
از خود ناامیدم، از رحمت خود امیدوارم کن
الهی!
به جرم خویش درمانده ام، لطف خویش را در کارم کن
الهی!
دردم دوا تو دانی، به دیگری مگذارم
الهی!
اگر چه گناهکارم، جز تو کسی ندارم، به دیگری مسپارم
الهی...
خدایا مرا ببخش!به خاطر همه لحظه هایی که به یاد تو نبوده ام.به خاطر همه سجده هایی که زود سر از مهر برداشته ام.به خاطر همه درهایی که کوبیده ام و خانه تو نبوده اند.به خاطر همه حاجاتی که از غیر از تو خواسته ام.به خاطر همه آنچه به خاطر سعادت من از من خواستی و من اعتماد نداشتم.به خاطر همه آنچه خواستی به من بفهمانی و من نفهمیدم.به خاطر همه نعمتهایی که من شکر نکرده ام.به خاطر همه چشم پوشیهایت که سوء استفاده کرده و گستاخ تر شده ام.به خاطر همه آنچه در راه من خرج کرده ای و من هیچ در راه تو خرج نکرده ام.به خاطر…مرا ببخش
- - - به روز رسانی شده - - -
خدایا مرا ببخش!به خاطر همه لحظه هایی که به یاد تو نبوده ام.به خاطر همه سجده هایی که زود سر از مهر برداشته ام.به خاطر همه درهایی که کوبیده ام و خانه تو نبوده اند.به خاطر همه حاجاتی که از غیر از تو خواسته ام.به خاطر همه آنچه به خاطر سعادت من از من خواستی و من اعتماد نداشتم.به خاطر همه آنچه خواستی به من بفهمانی و من نفهمیدم.به خاطر همه نعمتهایی که من شکر نکرده ام.به خاطر همه چشم پوشیهایت که سوء استفاده کرده و گستاخ تر شده ام.به خاطر همه آنچه در راه من خرج کرده ای و من هیچ در راه تو خرج نکرده ام.به خاطر…مرا ببخش
خدایا می خوام همه رو ببخشم
خب با کدوم شروع کنم ؟!؟!؟!
.
.
.
آها
یادته اونکه بهم میگفت دوسم داره بعد رفت با یکی دیگه و احساسمو ازم گرفت ؟
عیب نداره ببخشش ...
خدا جونم یادته اون رفیقمو که مورد اعتمادم بود ؟ یادته منو فروحت بخاطر جنس مخالف ؟! آره ؟!
ببخشش ...
خدایا یادته یکی دیگه بود وقتی دعوامون میشد دست میذاشت رو نقطه ضعفام ؟! بعد منم شدم یه آدم کینه ای !!!
اونم ببخش ...
خدایا یادته بهم دروغ گفتن ؟ منم به روشون نیاوردم تا رو بشه ؟!؟!؟!
ببخششون ...
خدا جونم ، یادته اون که عاشقش بودم حتی احساسمو یه لحظه هم به روش نیاورد ؟
طوری نیست ... اونم ببخش ...
خدایا من بخشیدم ، حالا تو ببخش
تو ببخش که ؛
از من یه آدم بی اعتماد و کینه ای و بی احساس و مغرور ساختن ... !!!
خدایا یادته از ته دل می خندیدم ؟
خدایا یادته بلد بودم دوست داشتنو ؟
خدایا یادته منم خوب بودن رو بلد بودم ؟
بد شدم ... !!!
تو ببخش ... ؛ من این نبودم !!!
باختم به مردمت ! خدا ببخش ...
سلام از گفتگوتون بسیار خوشحال شدم زیبا بود
بسیار قشنگ بود
خدایـــا دستهایـــم را زده ام زیـــر چانـــه ام.
مـــات و مبهـــوت نـــگاهت میـــکنم...
طلبـــکار نیســـتم....
فقـــط مشتـــاقم بـــدانم....ته قصـــه بـــا مـــن چـــه میکـــنی....
خدایا منو واسه کارام می بخشی؟
به خدا روم نمیشه دیگه باهات حرف بزنم ... خیلی پشیمونم ... خیلی ....
حالم از خودم بهم میخوره کی میمیرم. که همه از دستم راحت شن؟
یعنی میشه یه روزی بمیرم ... یه روز دیگه، نباشم ... فقط یه اسم ازم بمونه
بزرگترین آرزومه
خسته ام از این زندگی ..
حس خاصی دارم
مرسی که من و به خودم اوردی و توی این روزا منو به حال خودم ول نکردی
مرسی که دوستم داری یادم اوردی که مرگی هم هست
مرسی که نزاشتی خیلی زود دیر بشه
بزرگیتو ...مهربونیتو دوست دارم خدا جونم
اینکه یادم میاری باید اشتباهاتمو جبران کنم
و امکان داره هر لحظه واسه جبران دیر بشه منو شرمنده میکنه
که تا الان حواسم کجا بوده ؟
چرا یادم رفته از همه چی فاصله گرفتم ؟
خدا جونم مرسی که نزاشتی اون دنیا بیشتر از این شرمنده بشم
قول میدم بنده ی خوبی باشم بیشتر از این ناراحتت نکنم
مراقب باشم که از خودم نا امیدت نکنم
نکنه که ازم چشم برداری ... من غصه میخورم
توی این شبا مرسی که به منم نظر کردی منو به خودم اوردی
خدا جون وقتی که تو نیستی
دنیا
چیزی کم دارد
مثل ِ کم داشتن ِ یک وزیدن ، یک واژه ، یک ماه !
من فکر می کنم در غیاب ِ تو
همه ی ِ خانه های ِ جهان خالیست !
همه ی ِ پنجره ها بسته است !
وقتی که تو نیستی
من هم
تنهاترین اتفاق ِ بی دلیل ِ زمین ام !
... واقعا ...
وقتی که تو نیستی
من نمی دانم برای گم و گور شدن (!)
به کدام جانب ِ جهان بگریزم ...
خداوندا امضاء کن...
به یکتایی ات قسم کم آورده ام...
باز کن نامه ی مرا... استعفای من است از "زمینت"
مبارک خودت باشد....
اینجا آدمها حرمت عشق و محبت را نمی فهمند...
همیشه در آغاز راه مرا فرشته میخوانند...
اما آنگاه که غصه هایم را...
درد هایم را.
..
دلتنگی هایم را به زبان می آورم از من آزرده میشوند گویی برایشان "ابلیس" میشوم...
خداوندا کمکم کن!
اینجا سرزمین هوس است و دروغ...
اینجا تا کم می آورند از فشار مشکلات...
فراموششان میشود؛ حرفهایشان...
قولهایشان...
حتی خاطره هایشان...
می بینی پروردگارا! اینجا آدمهایت فقط نقش آدم را بازی میکنند...
خسته ام...
از تمامی اطرافیانم...
از آنهایی که در اوج ناامیدی و درماندگی دستشان را گرفتم و امید را به قلبهایشان هدیه کردم...
اما به محض این که بلند شدند و مسیر را یاد گرفتند مرا به زمین زدندو رهایم کردند...
پاسخ عشق و محبتم به دیگران همیشه جوابش خیانت و توهین بود...
خداوندا تو تنها شاهد منی ...
آن هنگام که که از زخم زبان های اطرافیانم؛ از خیانت و دروغهایشان رنج و درد کشیدم تو تنها شاهد من بودی..
.
ختم کلام! خدایا بریده ام.....
داشت رو زمین با انگشت چیزی می نوشت
رفتن جلو دیدن چندین متر صدها بار نوشته
حسیـــن......حسیـــن....حســـین......
طوریکه انگشتش زخم شده بود!
ازش پرسیدن:حاجی چکار میکنی ؟؟؟
گفت:
چون میسر نیست من را کام او ....... عشق بازی میکنم با نام او ......
"شهید پازوکی"
باز هم من زنده ام ، آه ای خدا متشکرم !
باز باران بر غبار شیشه ها ، متشکرم !
باز هم بیداری و خمیازه و صبحی دگر ،
دیدن آینه و نور و صدا ، متشکرم !
باز هم یک سفره و یک چای داغ و نان گرم ،
فرصت دیدار تو در این فضا ، متشکرم !
بار دیگر می توانم بو کنم از پنجره ،
یاس خیس خانه همسایه را متشکرم !
گرچه در این وقت پر ، گهگاه یادت می کنم ،
خاطم جمع است میبخشی مرا ، متشکرم !
منکه بی تسبیح و بی سجاده ام ، از من بگیر ،
این تغزل را به عنوان دعا ، متشکرم .
" حمید مصدق "
خدایا !!...
دریافته ام کسی که می گوید " برایم دعا کن ... "
از روی عادت نمی گوید ... !
کم آورده است ...
دخل و خرجش دیگر با هم نمی خواند ...
صبرش تمام شده است ...
ولی دردهایش هنوز باقی مانده است ... !!!
خدایا کمکش کن ...
هنوز هم به معجزه کرامتت ایمان دارد ...
یا رب !
هنگامی که ثروتم دادی ، خوشبختی ام را نگیر .
هنگامی که مقامم دادی ، تواضعم را نگیر .
آنگاه که تواضعم دادی عزتم را نگیر .
وقتی قدرتم دادی ، عفوم را نگیر .
خدای من ...
این روزها بیشتر حواست به من باشد ...
می گویند بزرگترین شکست ، از دست دادن ایمان است ...
حواست باشد که من شکست نخورم ...
من هنوز هم تو را به نام قاضی الحاجات می خوانم ،
حتی اگر التماس هایم را نادیده بگیری ...
هنوز تو را ارحم الراحمین میدانم ،
حتی اگر سخت بگیری ...
هنوز هم ... تو همان خدایی ... اما من ... مگذار که از دست بروم ...
من امیدم به توست ...
برای دلم امن یجیب بخوان ...
امن یجیب بخوان تا آرام شود این مضطر ... !!!
تا آرام گیرد این قلب ناآرام من ...
خدای من ...
به حضورت ،
به نگاهت ،
به یاریت نیازمندم ...
سال هاست به این نتیجه رسیده ام که تو
آن مشترک مورد نظر هستی
که همیشه در دسترسی
" الهی و ربی من لی غیرک "