مــــن قـــله "کــاف" و "لام" و "میـم" و "نـون" و "واو"
را هــم بخــاطــرت فتــح مـی کنــم ،
امـــا تـــو ،
با تمـــام دختــرانگــی اتــــــــ ،
مـــــــــرد بـــــــاش !
اگـــر ســـراغ نگاهتــــ را گرفتند ،
بگــــو :
واگــــــذار شـــــــده
نمایش نسخه قابل چاپ
مــــن قـــله "کــاف" و "لام" و "میـم" و "نـون" و "واو"
را هــم بخــاطــرت فتــح مـی کنــم ،
امـــا تـــو ،
با تمـــام دختــرانگــی اتــــــــ ،
مـــــــــرد بـــــــاش !
اگـــر ســـراغ نگاهتــــ را گرفتند ،
بگــــو :
واگــــــذار شـــــــده
هیچ تنها و غریبی
طاقت غربت چشماتو نداره
هر چی دریا رو زمینه
قد چشمات نمی تونه ابر بارونی بیاره
هر دم از روی تو نقشی زدم راه خیال
با که گویم که دراین پرده چه ها میبینم
من خالی از عاطفه و خشم
خالی از خویشی و غربت
گیج و مبهوت بین بودن و نبودن
ناظر روی تو صاحب نظری نیست ولی
سر گیسوی تو در هیچ سری نیست که نیست
توی دفتر خاطراتم دوستم برام نوشته بود منم حفظ بودم چرا
تا اومدم که پاک کنم
اشکاتو از رو گونه هات
گفتی بزار گریه کنم
سر بزارم رو شونه هات
تا گرم آغوشت شدم چه زود فراموشت شدم
تقصیر تو نبود خودم باری روی دوشت شدم
ميدوني دوست دارم قده يه دنيا
قد اون ستارههاي اسموناااا :)
اگر دوچشم روشن عشق به تو نگاه کند...
دیگر تو از آن خود نیستی...
یه جایی توی قلبت هست...که روزی خونه ی من بود
به این زودی نگو دیره...به این زودی نگو بدرود
دل من جام شرابه، تا تو جامو سر کشیدی،
بپا بر سنگ نزنی تو...
« هایده »
وای وای پارمیدای من کوش
وای وای وای میرم از هوش
ساسی مانکن
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم، دوست دارم،
بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم، دوست دارم ...
« هایده »
مهمونی میان من ورفیقان وقتی همه میرقصن من نشستم روپاهات من تورو میخوام خودت بفهم از نگام
سیاه وسفید
داره میمیره دلم
واسه مخمل نگات
همه رنگی رو شناختم
من با اون رنگ چشات
نسترن ای عشق من حرفی بزن
بگو تو رو به خدا
تو دلت ماله کیه؟
هرجاکه پامیزارم تورواونجامیبینم
یادمه چشمایتوپردردوغصه بود
داریوش
داری بی هم سفر می ری
مسیر اشتباهاتو
غبار بی کسی پوشوند
تموم بی کسی هاتو
محسن یگانه
وقتي باد آروم آروم موتو نوازش ميكنه
طبيعت وجودتو انقدر ستايش ميكنه
هَدَفِتو پاره میکنم با تیغ ایمان
تو کی هستی که بگی از تاریخ ایران
من کویرم ای خدا با حسرت یک قطره آب
یه عمره که دریا رو میبینم تو سراب
بيا با من مدارا كن
كه من مجنونم و مستم
شهرام شكوهي
میبوسمت یه عالم آروم میشه خیالم باتو همش
رو ابرام نباشی خیلی تنهام
کامران وهومن
نـه نـرو تنهاااام نذار
من عااااشقتم ديــــــــوونه وار
سيروان خسروي
تو رو میشناسم ای شبگرد عاشق تو با اسم من اشنایی
از اندوه تو و چشم تو پیداست که از ایل و تبار عاشقایی
گوگوش
یه روزی گله کردم من از عالم مستی؛
تو هم به دل گرفتی دل مارو شکستی ...
« هایده »
یه روز بلند شدازخواب خودش وتو اینه دید که شده بود عین یه جنازه که خیلی وقته مرده بود اون زندگی نکرد فقط زنده بود
شاهین نجفی
دارم یخ می کنم کم کم
تو این سرمای بی وقفه
همه جا برفه این روزا
25 بند
نگاه کن که غم درون دیده ام چگونه قطره قطره اب میشود
چگونه سایه ی سیاه و سرکشم اسیر دست افتاب میشود
مرحوم امید جهان
در بزم من شکسته ای، در کام او نشسته ای ...
دوشی تو بر سنگین دلان، زهری به کام خستگان ...
« هایده »
نه که فکر کنی توی این قصه بد شدم
نه ... شاید اصلا نباید این ها رو می گفتم
یاس
متنفر چشماشو بهش دوخت داد گذشته افتاد و دلش سوخت
یاس
تورو اگه کمتر میدیدمت
نمی زاشتم دلتنگم بشی
اینجا بودی کنارم هنوز
زانیاز خسروی
تصور کن اگه حتی تصور کردنش جرمه
اگه با گفتن اسمش گلو پر میشه از سرمه
جهانی رو تصور کن که توش زندان یه افسانه اس
تموم جنگای دنیا شدن مشمول اتش بس
سیاوش قمیشی
سراغی از ما نگیری ... نپرسی که چه حالیم
عیبی نداره میدونم ... باعث این جدایی ام
بابک جهانبخش
یه شب مهتاب ماه میاد تو خواب
منو میبره ته اون دره اونجا که شبا یکه و تنها
تک درخت بید شاد پر امیدمیکنه به ناز دستشو دراز
تا یه ستاره بچکه مثه یه چیکه بارون
فرهاد
نگو نگو نمیام، امیدو پر دادن دیگه سخت برام
حالا که دست گلدون به ساق گل رسیده ...
« هایده »