sayed mojtaba
16th May 2011, 06:15 PM
در این گزارش با چند چهره برجسته ایرانی آشنا میشوید که نام خانوادگیشان برگرفته از شهری کوچک یا حتی روستایی گمنام است.کسی نمیداند پشت پیچ جادهها چه کسی منتظر نشسته است. کسی نمیداند سالها پیش، از این جادهها که امروز از آنها میگذریم، چه کسانی گذشتند و نامشان را ماندگار کردند. شهرها و روستاهای زیادی در کشور وجود دارد که خیلیها حتی نام آنها را نمیدانند، اما نامآورانی در زمینههای گوناگون از آنها سربرآوردهاند.
اگر به گوشه و کنار ایران سفر کنید و در هر منطقه و بخشی با ساکنان آنجا همصحبت شوید، بیشک آنان نام چند چهره سرشناس را خواهند گفت که از زادگاه آنان برخاسته اند. از سوی دیگر، گاهی نامهای آشنایی را میشنویم که نمیدانیم این اسامی برگرفته از نام مکانهایی کمتر آشناست.
http://upload.iranvij.ir/images/1u73rqoqqr4dx852u1m.jpg (http://www.iranvij.ir/join)
یوش
چند راه به این روستای کوچک میرسد. هر کدام از آنها را در پیش بگیرید با منظرهای متفاوت مواجه خواهید شد. از جاده چالوس، جاده هراز و جاده نور – بلده میشود به یوش رسید. یوش، زادگاه نیما یوشیج، بانی شعر نو در ایران است. علی اسفندیاری که همه او را به نام نیما یوشیج میشناسند در سال۱۲۴۷ خورشیدی در روستای یوش به دنیا آمد. او تا ۱۲سالگی در همین روستا زندگی میکرد، اما پس از آن به همراه خانوادهاش به تهران کوچ کرد. نیما سالیان سال در شهرهای مختلف زندگی کرد. با این حال علاقهای که به زادگاهش داشت، همیشه موجب میشد او ارتباطش با این روستای کوچک را حفظ کند. هنوز همان خانه اربابی که زادگاه نیما بود، در یوش باقی مانده است و روی دیوار اتاقهای بازسازیشده خانه میتوان عکسهای دوران جوانی نیما را در حال ماهیگیری و کوهنوردی دید. درست در نخستین سال شروع قرن چهاردهم شمسی بود که علی اسفندیاری نام خود را به نیما تغییر داد. نیما نام یکی از اسپهبدان طبرستان بود و به معنی کمان بزرگ است. شعرهایی که اسفندیاری پس از آن سرود، نام نیما یوشیج را بر خود داشتند و در زمان صدور شناسنامه نیز او همین نام را برای خود ثبت کرد. میگویند نام این شاعر مازندرانی به شکل «نیماخان یوشیج» در شناسنامه به ثبت رسیده است.
روستای یوش این روزها فقط با همین خانه است که خودش را بین دیگر روستاهای کوچک مطرح کرده است و در فصلهای بهار و پاییز میزبان مسافرانی میشود که برای چند لحظه نشستن کنار سنگ مزار نیما به این روستا میروند. نیما یوشیج سال۱۳۳۸ درگذشت و پیکر او در شهرری دفن شد. سالیان زیادی طول کشید تا به وصیت این شاعر نامدار عمل شود و آنگونه که خواسته بود، پیکرش به زادگاهش منتقل شود. سال ۱۳۷۲ بالاخره این وصیت نیما عملی شد و پیکرش را به یوش منتقل کردند. از همان زمان کار مرمت خانه اربابی که نیما در آن متولد شده بود نیز آغاز شد تا نیمای نامدار صاحب موزهای کوچک شود؛ هر چند در روستایی دورافتاده. با این حال هنوز این مرمتها به پایان نرسیده و خانه پدری یوشیج هیچ شباهتی به یک موزه پیدا نکرده است. پس از نیما، پیکر ۲نفر دیگر هم در این خانه دفن شد. ابتدا پیکر سیروس طاهباز و سپس پیکر بهجتالزمان اسفندیاری( خواهر نیما) در حیاط خانه اربابی یوش آرام گرفتند.
اگر به گوشه و کنار ایران سفر کنید و در هر منطقه و بخشی با ساکنان آنجا همصحبت شوید، بیشک آنان نام چند چهره سرشناس را خواهند گفت که از زادگاه آنان برخاسته اند. از سوی دیگر، گاهی نامهای آشنایی را میشنویم که نمیدانیم این اسامی برگرفته از نام مکانهایی کمتر آشناست.
http://upload.iranvij.ir/images/1u73rqoqqr4dx852u1m.jpg (http://www.iranvij.ir/join)
یوش
چند راه به این روستای کوچک میرسد. هر کدام از آنها را در پیش بگیرید با منظرهای متفاوت مواجه خواهید شد. از جاده چالوس، جاده هراز و جاده نور – بلده میشود به یوش رسید. یوش، زادگاه نیما یوشیج، بانی شعر نو در ایران است. علی اسفندیاری که همه او را به نام نیما یوشیج میشناسند در سال۱۲۴۷ خورشیدی در روستای یوش به دنیا آمد. او تا ۱۲سالگی در همین روستا زندگی میکرد، اما پس از آن به همراه خانوادهاش به تهران کوچ کرد. نیما سالیان سال در شهرهای مختلف زندگی کرد. با این حال علاقهای که به زادگاهش داشت، همیشه موجب میشد او ارتباطش با این روستای کوچک را حفظ کند. هنوز همان خانه اربابی که زادگاه نیما بود، در یوش باقی مانده است و روی دیوار اتاقهای بازسازیشده خانه میتوان عکسهای دوران جوانی نیما را در حال ماهیگیری و کوهنوردی دید. درست در نخستین سال شروع قرن چهاردهم شمسی بود که علی اسفندیاری نام خود را به نیما تغییر داد. نیما نام یکی از اسپهبدان طبرستان بود و به معنی کمان بزرگ است. شعرهایی که اسفندیاری پس از آن سرود، نام نیما یوشیج را بر خود داشتند و در زمان صدور شناسنامه نیز او همین نام را برای خود ثبت کرد. میگویند نام این شاعر مازندرانی به شکل «نیماخان یوشیج» در شناسنامه به ثبت رسیده است.
روستای یوش این روزها فقط با همین خانه است که خودش را بین دیگر روستاهای کوچک مطرح کرده است و در فصلهای بهار و پاییز میزبان مسافرانی میشود که برای چند لحظه نشستن کنار سنگ مزار نیما به این روستا میروند. نیما یوشیج سال۱۳۳۸ درگذشت و پیکر او در شهرری دفن شد. سالیان زیادی طول کشید تا به وصیت این شاعر نامدار عمل شود و آنگونه که خواسته بود، پیکرش به زادگاهش منتقل شود. سال ۱۳۷۲ بالاخره این وصیت نیما عملی شد و پیکرش را به یوش منتقل کردند. از همان زمان کار مرمت خانه اربابی که نیما در آن متولد شده بود نیز آغاز شد تا نیمای نامدار صاحب موزهای کوچک شود؛ هر چند در روستایی دورافتاده. با این حال هنوز این مرمتها به پایان نرسیده و خانه پدری یوشیج هیچ شباهتی به یک موزه پیدا نکرده است. پس از نیما، پیکر ۲نفر دیگر هم در این خانه دفن شد. ابتدا پیکر سیروس طاهباز و سپس پیکر بهجتالزمان اسفندیاری( خواهر نیما) در حیاط خانه اربابی یوش آرام گرفتند.