PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سه شنبه سوري



touraj atef
15th March 2011, 10:42 AM
سلام آتش
سلام نوري
سلام سرخي طلب و سلام زردي هرد
سلام سرزمين شقايقهاي سرخ
سلام وادي آفتاب گردان زرد
سلام مهر
سلام اميد
سلام قصه جاودانگي من و تو
به سه شنبه رسيديم روزي كه در شامگاهي كه به آن ختم مي شود حكايت جشن اعتبار و حيثيت و غربال پاكدامني را جشن مي گيريم در جشني كه سياووش دلاور براي اثبات بي گناهي خود بايد از آتش گذرد كند او بايد زردي اتهام و دوروئي ها و شك و ترديد را به دور افكند سرخي پاكي و بي گناهي و عشق و اعتبار را از اهورا بگيرد آري از سه “شنبه ” سوري سخن گويم در يك ” شنبه ” سوري از حكايت يگانگي و يكي بودن و يكي شدن ها سخن رانديم از سكوتي كه فريادي به اندازه صداقت دارد و بعد در ادامه ” از دو ” شنبه ” سوري سخن به ميان آمد از دو كه به معني زوج است به معني دست در دست هم دادن ها به مهر بود از “دو “كه بي بهانه قصه زيباي دوشنبه هاي جاودان را به ارمغان آورد از دوشنبه هائي كه حكايت بزرگ اتفاق دو به دو شدن ها را گويد آري پس از يگانه شدن با خود و آشتي با اندرون و يكي كردن روح و رخ به سوي دورفتيم و دو را با بودن بهر يار بي بهانه سخن گفتيم از ياري كه يار هست و يار خواهد بود حتي پشت ديوارهاي بي اعتنائي و نفي و نديدن ها و شايد هم پشت پنجره غصه و ندامتي كه هيچ كس نمي تواند گويد پر فايده است و يا اين كه سودي ندارد و حالا از سه “شنبه ” سوري گويم آنجا كه من و تو و آن سومي هست اين سومي كه مي تواند هر چيز باشد مي تواند ترديد را قبائي براي اين” سه” باشد و يا تحسين را جامه براي او باشد و يا تاديب و تهذيب و بسياري لباسهائي كه مي تواند در بين دو يار نمايشي دهد اين سوم را مي توانيم خود تعيين كنيم در ابتدا و اگر غفلت كرديم حداقل در ادامه راه از آن سخن گوئيم اين سومي مي تواند تنها را ز تنهائي در آورد و يا اين كه تنهائي را جامه تنها ما كند اين با تو و يار است كه چگونه انديشيم بيائيم در اين سه ” شنبه ” سوري سه خود را نيكو گزينيم سه كه برايمان همواره نكو بوده است خوب به ياد داري كه از كودكي همواره سخن از اين بود كه بايد سه شود تا بازي كامل باشد و حالا بيا اين سه را كامل كن با سه پندي كه از دير باز گرفته اي آري از
پندار نيك
گفتار نيك
كردار نيك
سخن گفتم بي مرز و بي هيچ سخن از اختلافها كه همواره اين سه پابر جا بوده و خواهد بود بيائيم در اين سه ” شنبه ” سوري ” پندارخود را از سه پر كنيم پنداري كه نه مال و به نام و نفع من و نه به سود و اسم و متعلق به تو است پنداري كه مال ما و سودبخش برايمان و متعلق به ما است بايد سخن گوئيم بيائيم در اين سه شنبه سياووشي چون او پنداري روشن و پاك داشته باشيم و دل به آتش روزگار زنيم كه پندار نيك ما را سر فراز سازد
و بعد سوي كردار نيك رويم آري بزرگترين نيك كردار را چه چيزي جز عشق توانيم كه گوئيم و شماريم ؟ بيائيم عشق ورزيم كه كردار پاك بيش از اين نيست نخواهد بود بيائيم بين من و تو فقط عشق حاكم باشد عشقي كه مي دانيم
اگر عشق همان عشق باشد زمان مقوله بي معني است
و بعد سخن از گفتار نيك گويم آري در سه “شنبه ” سوري نيك گوئيم از ” ما ” گوئيم از اين ما كه هست تا ما هستيم بيائيم بيانديشيم كه “من” رود و “تو “روي ولي “ما” ماند اين ما را پاس بداريم اين ما را در سومي جاودان همره عشق و مهر باني و رفاقت و يك روئي و بي قضاوتي و خوشبخت آرزوي كردن براي ديگران بگذاريم آري در جشن سه “شنبه ” سوري چون سياووش از آتش ترديد گذريم زردي ها خود خواهي و دروغ را به آسمان فرستيم و ز هور سرخي هاي عشق گيريم بيائيم يگانگي كه با دو شدن ها تبديل به بزرگ عشقي شد را با سومي كه تنها ترانه دلنشين عشق را برايمان مي خواند جاودانه ترنم كنيم
سه “شنبه ” سوري شادمانه

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد