تووت فرنگی
20th February 2011, 03:15 PM
دین، باور به موضوعات ایزدی، فراطبیعی، یا مقدس است که به نیایش و پرستش می انجامد. به خود آن پرستش یا نمودهای نهادینه یا فرهنگی آن پرستش یا آمیزهای از این دو نیز دین میگویند.
واژههای دیگری مانند کیش و مذهب گاه به همان معنی دین و گاه به معنی زیرشاخههایی از یک دین بکار میروند.
از بزرگترین دینهای جهان میتوان از دینهای ابراهیمی نام برد. دین های ابراهیمی که همه از یک ریشه و منطقهی خاورمیانه سرچشمه میگیرند عبارتند از اسلام، مسیحیت و یهودیت. از دینهای بزرگ دیگر در جهان میتوان از بوداگرای، هندوگرایی و آیین کنفوسیوس نام برد. دینهای کهن فراوان دیگری نیز وجود دارد مانند زرتشتی گری، مانی گری، مهرپرستی و جز اینها.
ریشهشناسی واژهی دین
واژه دین از واژه اوستایی دَئِنا ریشه میگیرد. خود واژه دئنا به ریشه کارواژه «دا» به معنی اندیشیدن و شناختن میرسد. در اوستا واژه دئنا به معنی دین و نیز نیروی ایزدی بازشناسی نیک از بد گزارش شده است. در زبان اوستایی و نیز پارسی میانه به همکردها (ترکیب ها)یی گوناگونی از این واژه بر میخوریم مانند: دین آگاهی، دین بُرداری (تبلیغ دینی)، دینکرد (کردار دینی)، دین یشت (نام شانزدهمین یَشت از یشتهای بیست و یک گانه اوستا) و جز اینها.
اهمیت دین
پیوند دین و انسان، پیوندی دیرین و پایدار بوده، اما این رابطه، در گذر زمان چه در وجه فردی دین و چه در بعد اجتماعی آن، همواره دستخوش تغییرات چشمگیری شده است. هرچند دین نقش و عملکردی همواره یکسان نداشته، اما از نخستین جوامع انسانی تا امروز، عنصری اساسی و بنیادین از هر اجتماع انسانی را تشکیل داده و یکی از اصلی ترین محورهای صف بندیها و دسته بندیها در درون جوامع یا تمایز ملل از یکدیگر بوده است. در جهان امروز نیز، به رغم همه اختلاف نظرها، مجادلات و مبارزات، مباحث و تفسیرهای متفاوتی که از ماهیت و وظایف دین به دست داده شده، به نظر نمی رسد که از اهمیت و میزان گسترش و حضور آن در حوزههای خصوصی و عمومی زندگی بشری کاسته شده باشد.
لزوم تحصیل معرفت:
احتمال وجود مبدا و معاد مستلزم لزوم جستجو و تحصیل معرفت دینی است , زیرا اگر جهان خالقی علیم و حکیم داشته باشد , و مرگ پایان زندگی انسان نباشد و خالق انسان از خلقت او هدفی داشته و برای او برنامهای مقرر کرده , و تخلف از آن موجب شقاوت ابدی باشد , فطرت و سرشت آدمی ایجاب میکند که به این احتمال هر چند ضعیف باشد , به حساب عظمت و اهمیت محتمل ترتیب اثر بدهد , تا کار را به وسیله تحقیق به نفی یا اثبات یکسره کند, چنان که اگر احتمال بدهد سیم برق اتصالی پیدا کرده , که بر فرض اتصال , زندگی او طعمه حریق میشود آرام نمی گیرد تا یقین کند خطری او را تهدید نمی کند.
مذهب، عامل احساس هویت
بر اساس پژوهشی که موسسه بین المللی نظرسنجی گالوپ، انجام داده، پس از ملیت، مذهب، دومین عامل احساس هویت در جهان به شمار میرود. اما دین چیست و آیا با وجود آیینها و مذاهب گوناگونی که هر یک قصد دارند پیروان خود را به شکلی ویژه به مقصدی خاص رهنمون شوند، میتوان تعریفی واحد از آن ارایه کرد؟ ارایه تعریفی جامع و مانع از مفهومی به گستردگی دین، چه از منظری درون دینی و چه از چشم اندازی برون دینی، دشوار به نظر می رسد. با این همه در تعریفی حداقلی، شاید دین مجموعهای از آموزههایی باشد که در ذات خود معطوف به "امر قدسی" اند. از سوی دیگر، مشکل تنها ارایه تعریفی فراگیر و مقبول از مفهوم دین نیست. آنچه در عمل مشاهده شده، آن است که در بسیاری از موارد، ادیان به رغم آموزه هایشان در مورد وحدت و مهربانی، خود یکی از عوامل جدایی، تفرقه و جنگ و دشمنی بوده اند. بسیاری از پژوهشگران در پاسخ به این سوال که در چنین وضعیتی، رسالت و نقش دین را چگونه باید تبیین کرد؟ میگویند که آنچه باید بیش از هر چیز دیگر مورد توجه قرار گیرد، ذات و جوهره ادیان و صبغه معنوی و فرهنگی آنهاست. فارغ از چنین مباحثی، به نظر می رسد که در جهان امروز، در این نکته نمیتوان تردید کرد که نقش و اهمیت سیاسی و اجتماعی دین از چند دهه پیش به این سو، به صورت فزایندهای افزایش یافته است. در این اقبال مجدد، به نظر می رسد که برداشتهای بنیادگرایانه از دین، با سرعت بیشتری گسترش یافتهاند و اکنون به عنصری مهم در مناسبات و معادلات سیاسی و اجتماعی بدل شده اند.
در جهان امروز، به همان اندازه که دین مهم است و عاملی هویت بخش به شمار میرود، رهبران و مراجع دینی نیز، از موقعیت و اهمیتی قابل توجه برخوردارند. بر اساس پژوهش موسسه گالوپ مردم جهان امروز بیش از هر مرجع دیگری، به رهبران و مراجع مذهبی اعتماد دارند. قدرت یابی مجدد دین، به عنوان عاملی تعیین کننده در حوزه زندگی عمومی، پیامدهایی ویژه نیز به همراه خواهد داشت و از جمله میتواند به گسترش و تعمیق اختلافها در برداشتها و تفسیرهای پیروان ادیان و مراجع مذهبی بینجامد.
یونگ :مذهب به معنای احترام از روی وجدان و با کمال توجه به عوامل غیر عقلانی روان و سرنوشت فرد یا به عنوان رعایت دقیق و به حساب آوردن برخی عوامل نادیدنی و غیر قابل کنترل , یک نگرش غریزی خاص انسان است .
نیاز انسان به دین حق:
انسان موجودی است مرکب از تن (جسم) و روان (روح) و عقل و هوی (خواسته) و در اثر این ترکیب , فطرت او در جستجوی سعادت مادی و معنوی و رسیدن به کمال مقصود از هستی خویش است.
و از طرفی حیات هر فردی از افراد انسان دو بعد دارد ؛ فردی و اجتماعی ؛ مانند هر عضوی از اعضای بدن که گذشته از زندگانی خاص خود , تأثیر و تاّثر متقابل با بقیه اعضا دارد.
از این رو انسان نیازمند برنامهای است که تضمین کننده سعادت مادی و معنوی و حیات فردی و اجتماعی او باشد و چنین برنامهای دین حق است که احتیاج به آن ضرورت فطرت انسان است.
(نظر اسلام در قران: (سوره روم آیه ۳۰: پس به پا دار روی خود را برای دین در حالی که مستقیم در آن باشی به توحید , این فطرت خداست که مردم را بر آن آفریده است.))
و برای هر موجودی کمالی است که رسیدن به آن کمال به جز تبعیّت از سنّت و آیینی که برای تکامل و تربیت او معیّن شده میّسر نیست, و انسان هم از این قاعده مستثنی نیست.
(نظر اسلام در قرآن: (سوره طه, آیه ۵۰: گفت: پروردگار ما آن کسی است که به هر چیزی آفرینش آن را داد و سپس آن را هدایت کرد.))
اثر دین در زندگی شخصی:
زندگی انسان متن و حاشیه و اصل و فرعی دارد , اصل و متن خود اوست و حواشی و فروع آن , آنچه به او تعلق دارد ؛ مانند مال , مقام فرزند حب ّ ذات و علایق ذات , زندگی آدمی را با دو آفت غم و اندوه , و نگرانی و ترس به هم آمیخته , غم و غصه برای آنچه ندارد تا به او برسد , و ترس و نگرانی که مبادا حوادث روزگار آنچه را دارد از او بگیرد .
ایمان به خدا هر دو آفت را ریشه کن میکند ,چون ایمان به خداوند عالم و قادر و حکیم و رحیم او را وادار به انجام وظایفی میکند که برای او مقرر شده است , و با انجام وظایف بندگی می داند خداوند به عنایت حکمت و رحمت , او را به آنچه خیر و سعادت اوست واصل , و از آنچه مایه شر و شقاوت اوست باز می دارد .
بلکه با یافتن حقیقتی که هر حقیقتی در برابر او مجاز است , و هر چه غیر اوست سرابی است که نمایش آب است , گمشده ایی ندارد , و با ایمان به خدا آنچه فانی و ناپایدار است برای او جاذبه ایی ندارد.
(نظر اسلام در قرآن: (سوره نحل آیه ۹۶: آنچه نزد شماست پایان یابد و آنچه نزد خداست پاینده است.))
بنابراین از نداشتن آنها غم و غصه ایی ندارد.
(نظر اسلام در قرآن: سوره یونس آیه ۶۲ , ۶۳ , ۶۴: (همانا اولیا الله نه ترسی بر آنان است و نه محزون میشوند , آنها کسانی هستند که ایمان آوردند و پرهیزکارند , برای آنهاست بشارت در زندگی دنیا و آخرت , تبدیلی برای کلمات خدا نیست , آن همان رستگاری عظیم است.))
آنچه اعصاب آدمی را در این زندگی فرسوده میکند , اضطرابها و هیجانهایی هست که از شادمانی ظفر به علایق مادی و افسردگی از نرسیدن به آنها حاصل میشود , و لنگر , ایمان است که در طوفان این امواج به مومن ایمان و آرامش می دهد .
(نظر اسلام در قرآن: (سوره حدید , ایه ۲۳: (تا ذریغ نخورید " اندوهگین نشوید " بر آنچه از شما فوت شده و نه شاد شوید بدانچه به شما آمده است .))
(نظر اسلام در قرآن: (سوره رعد , آیه ۲۸: (آنان که ایمان آوردند و مطمئن میشود دلهای آنها به ذکر خدا , آگاه باشید که به یاد خدا , آرام میشود دل ها.))
علم و منشأ دین
دین از عجز انسانهای اولیه در یافتن توجیه علمی برای پدیدههای طبیعی همچون طوفان ،صائقه، زلزله، مرگ و غیره... سرچشمه گرفت بدین ترتیب که سعی در نسبت دادن دلیل این پدیدهها به موجود یا موجوداتی به نام خدا نمود و سپس به عنوان ابزاری در دست طبقات حاکم بر جوامع مختلف برای سرکوبی و وادار نمودن تودهها به تمکین در مقابل آنان بقا یافت. دینهای مختلف در سراسر جهان همواره انسانها را به قناعت پیشگی و توجیه مصائب بشری و ازلی خواندن آنان فراخوانده اند.
تبیان
واژههای دیگری مانند کیش و مذهب گاه به همان معنی دین و گاه به معنی زیرشاخههایی از یک دین بکار میروند.
از بزرگترین دینهای جهان میتوان از دینهای ابراهیمی نام برد. دین های ابراهیمی که همه از یک ریشه و منطقهی خاورمیانه سرچشمه میگیرند عبارتند از اسلام، مسیحیت و یهودیت. از دینهای بزرگ دیگر در جهان میتوان از بوداگرای، هندوگرایی و آیین کنفوسیوس نام برد. دینهای کهن فراوان دیگری نیز وجود دارد مانند زرتشتی گری، مانی گری، مهرپرستی و جز اینها.
ریشهشناسی واژهی دین
واژه دین از واژه اوستایی دَئِنا ریشه میگیرد. خود واژه دئنا به ریشه کارواژه «دا» به معنی اندیشیدن و شناختن میرسد. در اوستا واژه دئنا به معنی دین و نیز نیروی ایزدی بازشناسی نیک از بد گزارش شده است. در زبان اوستایی و نیز پارسی میانه به همکردها (ترکیب ها)یی گوناگونی از این واژه بر میخوریم مانند: دین آگاهی، دین بُرداری (تبلیغ دینی)، دینکرد (کردار دینی)، دین یشت (نام شانزدهمین یَشت از یشتهای بیست و یک گانه اوستا) و جز اینها.
اهمیت دین
پیوند دین و انسان، پیوندی دیرین و پایدار بوده، اما این رابطه، در گذر زمان چه در وجه فردی دین و چه در بعد اجتماعی آن، همواره دستخوش تغییرات چشمگیری شده است. هرچند دین نقش و عملکردی همواره یکسان نداشته، اما از نخستین جوامع انسانی تا امروز، عنصری اساسی و بنیادین از هر اجتماع انسانی را تشکیل داده و یکی از اصلی ترین محورهای صف بندیها و دسته بندیها در درون جوامع یا تمایز ملل از یکدیگر بوده است. در جهان امروز نیز، به رغم همه اختلاف نظرها، مجادلات و مبارزات، مباحث و تفسیرهای متفاوتی که از ماهیت و وظایف دین به دست داده شده، به نظر نمی رسد که از اهمیت و میزان گسترش و حضور آن در حوزههای خصوصی و عمومی زندگی بشری کاسته شده باشد.
لزوم تحصیل معرفت:
احتمال وجود مبدا و معاد مستلزم لزوم جستجو و تحصیل معرفت دینی است , زیرا اگر جهان خالقی علیم و حکیم داشته باشد , و مرگ پایان زندگی انسان نباشد و خالق انسان از خلقت او هدفی داشته و برای او برنامهای مقرر کرده , و تخلف از آن موجب شقاوت ابدی باشد , فطرت و سرشت آدمی ایجاب میکند که به این احتمال هر چند ضعیف باشد , به حساب عظمت و اهمیت محتمل ترتیب اثر بدهد , تا کار را به وسیله تحقیق به نفی یا اثبات یکسره کند, چنان که اگر احتمال بدهد سیم برق اتصالی پیدا کرده , که بر فرض اتصال , زندگی او طعمه حریق میشود آرام نمی گیرد تا یقین کند خطری او را تهدید نمی کند.
مذهب، عامل احساس هویت
بر اساس پژوهشی که موسسه بین المللی نظرسنجی گالوپ، انجام داده، پس از ملیت، مذهب، دومین عامل احساس هویت در جهان به شمار میرود. اما دین چیست و آیا با وجود آیینها و مذاهب گوناگونی که هر یک قصد دارند پیروان خود را به شکلی ویژه به مقصدی خاص رهنمون شوند، میتوان تعریفی واحد از آن ارایه کرد؟ ارایه تعریفی جامع و مانع از مفهومی به گستردگی دین، چه از منظری درون دینی و چه از چشم اندازی برون دینی، دشوار به نظر می رسد. با این همه در تعریفی حداقلی، شاید دین مجموعهای از آموزههایی باشد که در ذات خود معطوف به "امر قدسی" اند. از سوی دیگر، مشکل تنها ارایه تعریفی فراگیر و مقبول از مفهوم دین نیست. آنچه در عمل مشاهده شده، آن است که در بسیاری از موارد، ادیان به رغم آموزه هایشان در مورد وحدت و مهربانی، خود یکی از عوامل جدایی، تفرقه و جنگ و دشمنی بوده اند. بسیاری از پژوهشگران در پاسخ به این سوال که در چنین وضعیتی، رسالت و نقش دین را چگونه باید تبیین کرد؟ میگویند که آنچه باید بیش از هر چیز دیگر مورد توجه قرار گیرد، ذات و جوهره ادیان و صبغه معنوی و فرهنگی آنهاست. فارغ از چنین مباحثی، به نظر می رسد که در جهان امروز، در این نکته نمیتوان تردید کرد که نقش و اهمیت سیاسی و اجتماعی دین از چند دهه پیش به این سو، به صورت فزایندهای افزایش یافته است. در این اقبال مجدد، به نظر می رسد که برداشتهای بنیادگرایانه از دین، با سرعت بیشتری گسترش یافتهاند و اکنون به عنصری مهم در مناسبات و معادلات سیاسی و اجتماعی بدل شده اند.
در جهان امروز، به همان اندازه که دین مهم است و عاملی هویت بخش به شمار میرود، رهبران و مراجع دینی نیز، از موقعیت و اهمیتی قابل توجه برخوردارند. بر اساس پژوهش موسسه گالوپ مردم جهان امروز بیش از هر مرجع دیگری، به رهبران و مراجع مذهبی اعتماد دارند. قدرت یابی مجدد دین، به عنوان عاملی تعیین کننده در حوزه زندگی عمومی، پیامدهایی ویژه نیز به همراه خواهد داشت و از جمله میتواند به گسترش و تعمیق اختلافها در برداشتها و تفسیرهای پیروان ادیان و مراجع مذهبی بینجامد.
یونگ :مذهب به معنای احترام از روی وجدان و با کمال توجه به عوامل غیر عقلانی روان و سرنوشت فرد یا به عنوان رعایت دقیق و به حساب آوردن برخی عوامل نادیدنی و غیر قابل کنترل , یک نگرش غریزی خاص انسان است .
نیاز انسان به دین حق:
انسان موجودی است مرکب از تن (جسم) و روان (روح) و عقل و هوی (خواسته) و در اثر این ترکیب , فطرت او در جستجوی سعادت مادی و معنوی و رسیدن به کمال مقصود از هستی خویش است.
و از طرفی حیات هر فردی از افراد انسان دو بعد دارد ؛ فردی و اجتماعی ؛ مانند هر عضوی از اعضای بدن که گذشته از زندگانی خاص خود , تأثیر و تاّثر متقابل با بقیه اعضا دارد.
از این رو انسان نیازمند برنامهای است که تضمین کننده سعادت مادی و معنوی و حیات فردی و اجتماعی او باشد و چنین برنامهای دین حق است که احتیاج به آن ضرورت فطرت انسان است.
(نظر اسلام در قران: (سوره روم آیه ۳۰: پس به پا دار روی خود را برای دین در حالی که مستقیم در آن باشی به توحید , این فطرت خداست که مردم را بر آن آفریده است.))
و برای هر موجودی کمالی است که رسیدن به آن کمال به جز تبعیّت از سنّت و آیینی که برای تکامل و تربیت او معیّن شده میّسر نیست, و انسان هم از این قاعده مستثنی نیست.
(نظر اسلام در قرآن: (سوره طه, آیه ۵۰: گفت: پروردگار ما آن کسی است که به هر چیزی آفرینش آن را داد و سپس آن را هدایت کرد.))
اثر دین در زندگی شخصی:
زندگی انسان متن و حاشیه و اصل و فرعی دارد , اصل و متن خود اوست و حواشی و فروع آن , آنچه به او تعلق دارد ؛ مانند مال , مقام فرزند حب ّ ذات و علایق ذات , زندگی آدمی را با دو آفت غم و اندوه , و نگرانی و ترس به هم آمیخته , غم و غصه برای آنچه ندارد تا به او برسد , و ترس و نگرانی که مبادا حوادث روزگار آنچه را دارد از او بگیرد .
ایمان به خدا هر دو آفت را ریشه کن میکند ,چون ایمان به خداوند عالم و قادر و حکیم و رحیم او را وادار به انجام وظایفی میکند که برای او مقرر شده است , و با انجام وظایف بندگی می داند خداوند به عنایت حکمت و رحمت , او را به آنچه خیر و سعادت اوست واصل , و از آنچه مایه شر و شقاوت اوست باز می دارد .
بلکه با یافتن حقیقتی که هر حقیقتی در برابر او مجاز است , و هر چه غیر اوست سرابی است که نمایش آب است , گمشده ایی ندارد , و با ایمان به خدا آنچه فانی و ناپایدار است برای او جاذبه ایی ندارد.
(نظر اسلام در قرآن: (سوره نحل آیه ۹۶: آنچه نزد شماست پایان یابد و آنچه نزد خداست پاینده است.))
بنابراین از نداشتن آنها غم و غصه ایی ندارد.
(نظر اسلام در قرآن: سوره یونس آیه ۶۲ , ۶۳ , ۶۴: (همانا اولیا الله نه ترسی بر آنان است و نه محزون میشوند , آنها کسانی هستند که ایمان آوردند و پرهیزکارند , برای آنهاست بشارت در زندگی دنیا و آخرت , تبدیلی برای کلمات خدا نیست , آن همان رستگاری عظیم است.))
آنچه اعصاب آدمی را در این زندگی فرسوده میکند , اضطرابها و هیجانهایی هست که از شادمانی ظفر به علایق مادی و افسردگی از نرسیدن به آنها حاصل میشود , و لنگر , ایمان است که در طوفان این امواج به مومن ایمان و آرامش می دهد .
(نظر اسلام در قرآن: (سوره حدید , ایه ۲۳: (تا ذریغ نخورید " اندوهگین نشوید " بر آنچه از شما فوت شده و نه شاد شوید بدانچه به شما آمده است .))
(نظر اسلام در قرآن: (سوره رعد , آیه ۲۸: (آنان که ایمان آوردند و مطمئن میشود دلهای آنها به ذکر خدا , آگاه باشید که به یاد خدا , آرام میشود دل ها.))
علم و منشأ دین
دین از عجز انسانهای اولیه در یافتن توجیه علمی برای پدیدههای طبیعی همچون طوفان ،صائقه، زلزله، مرگ و غیره... سرچشمه گرفت بدین ترتیب که سعی در نسبت دادن دلیل این پدیدهها به موجود یا موجوداتی به نام خدا نمود و سپس به عنوان ابزاری در دست طبقات حاکم بر جوامع مختلف برای سرکوبی و وادار نمودن تودهها به تمکین در مقابل آنان بقا یافت. دینهای مختلف در سراسر جهان همواره انسانها را به قناعت پیشگی و توجیه مصائب بشری و ازلی خواندن آنان فراخوانده اند.
تبیان