touraj atef
12th May 2010, 03:28 PM
مي گويند كه نمك نبايد خورد و نمكدان را شكست و شايد اين قصه را كسي به گوش جناب امپراتور رسانده و گفته بود كه اين قصه نمك و نمكدان شايد بتواند راهكاري براي انتقادهاي مردم به او و كادر فني و نتايج تيم ملي كه توسط رسانه ها منعكس شده بتواند شود اما گوئي قصه كباب كوبيده و برگ و چنچه هم نتوانست چشمهاي منتقدين را ببندد و كبابهاي دائي جان براي خواهر زاده عزيز توفيري نداشت در جلسه ناهارخوران كه به همت سرمربي به جاي فدراسيون فوتبال در تالار پذيرائي جناب خان دائي افشين قطبي برگزار شد نكاتي مطرح شد كه شايد در راس آنها بايد اشاره به اين كنيم كه قطبي متوجه شد كه ياران سيزدهمي كه او خطاب به رسانه ها گفته است همچنان خاصيت سيزده خود را دارند و براي او خوش يمن نيستند او باز از سوالها و انتقادها خوشش نيامد و بار ديگر همه را دعوت كرد كه مشكلات تيم ملي در پشت درهاي بسته و در خفا و شايد با بهره گيري از غذاهاي پر كالري و پر كلسترول خان دائي حل شود اما گوئي نمي خواهد كه بشود از سوي ديگر رسانه ها باز قطبي را ديدند كه سخن مي گويد از آنچيز هائي كه همگان مي دانند چه پايه و اساس كوتاه منطقي دارد نگاهي به اين گفته ها مي افكنيم
1/ايشان مي گويند تيم ملي بايد در سه جبهه مبارزه كند جبهه داخل زمين كه به همت بازيكنان قابل فتح است جبهه خارج زمين داخل كشور كه فدراسيون تمامي تلاشش را انجام مي دهد و جبهه خارج زمين خارج كشور كه روابط عمومي فدراسيون كه گويا از ديد سر مربي جز زير مجموعه فدراسيون نيست مشغول به رتق و فتق و انجام آن است و سعي داريم با ديگران روابط خوبي برقرار كند وقتي اين سخنان قطبي را مي بينيم فكر مي كنيم شايد سالگرد پايان جنگ جهاني دوم و فضاي رسانه اي آن باعث شد ه كه قطبي خود را در قالب سرداران جنگي ودر حال بررسي جبهه ها مختلف ببيند مي پرسيم آيا افشين قطبي مي داند كه به چه كاري مشغول است ؟ روابط خوب با جبهه خارجو داخل كشور هيچ ارتباطي به فوتبال و قصه هاي فوتبال دارد ؟ آيا بايد بپذيريم كه تيم ملي فوتبال ما از يك فدراسيون و دو وزارتخانه كشور و امور خارجه تشكيل شده است ؟آيا باز هم فارسي ما ضعيف است كه حرفهاي جناب فرهنگ نمي فهميم ؟
2/ايشان در مورد ملاكهاي انتخاب دستيارانش فرموده اند كه كفش تيم ملي را پوشيده باشد ( لابد منظورشان پيراهن تيم ملي است ) در ليگ برتر به ميدان رفته و لژيونر بوده و سني نزديك به بازيكنان داشته باشد مي پرسيم حالا كه قابليتهاي فني و تجربه و دانش جز ملاكهاي انتخابي جناب امپراتور نيست و اين 4 فاكتور از اصول لابد بين المللي به زعم ايشان است آيا نبايد بپرسيم با توجه به همني ملاكها چرا قطبي كه نه كفش و نه پيراهن و نه وشورت و نه جوراب و نه مچ بند تيم ملي را پوشيده وهيچگاه در ليگ برتر و اول و دوم و محلات بازي نكرده و لژيونر هيچ نقطه خاكي از اين دنيا نبوده سر مربي تيم ملي است ؟چرا داداش سياه ببخشيد سيامك آزادي از اين فاكتورها بهره مند نشده است ؟ اصولا اگر امكان دارد قدري هم از فاكتورهاي داداش سياه ( بخوانيد سيامك آزادي ) هم بگويند تا ما هم با فاكتورهاي جديد و صد البته پر حديث آشنا شويم ؟
3/ايشان در بخشي اظهار نظري در مورد فرهنگ دارند !! وخطاب به رسانه ها مي گويند فرهنگي داريم كه مي گويد اگر من نباشيم هيچ كس نباشد خيلي جالب است اگر قرار باشد اين حرف قطبي درست باشد پس همه كساني كه از او انتقاد مي كنند هر كدام مي خواهند جاي سرمريي تيم ملي بنشينند آيا اين ادعا درست است ؟ يعني همه افراد منتقد در رسانه ها خود يك سرمربي تيم ملي هستند؟آيا خود ايشان نبودند كه در سال دوم حضور در پرسپوليس تصفيه سازي كردند ؟آيا ايشان نبودند كه مي گفتند اگر دي كارمو و ماركو نباشند من هم نيستم ؟ براستي رطب خورده بايد منع رطب كند ؟ اما جالب ترين نكته اينجا است كه ايشان ماركو را بهترين مربي دروازه بانان آسيا مي دانند از ايشان مي پرسيم پس در حال حاضر ايشان كجا هستند ؟ و از سوي ديگر اگر ماركو مربي دروازه بانها بود پس چرا در آن روزگار افشين قطبي يك مربي دروازه بان ديگر چون عابد زاده هم در كادر فني پرسپوليس داشت ؟در مورد دي كارمو از ايشان مي پرسيم آيا كاكا را مي توان با پرنده فروشي در برزيل مقايسه كرد ؟آيا قطبي شوخي مي كند؟ يادمان هست روزگاري دي كارمو را با نيستلروي مقايسه مي كرد و حالا او را بعلت هم وطني با كاكا با او قياس مي كند ؟ مي پرسيم آيا امروز هم شجاعت اعتراف به اشتباه را ندارند ؟
4/ ايشان مي گويند در فوتبال ايران اتفاقهائي مي افتد كه باعث مي شود مادر سر مربي بخاطر پسر يك و يك دانه و نازنينش گريه كند !!اما بايد به ايشان بگوئيم اگر گريه مادر شما تلخ بود گريه ميلونها مادري كه شاهد غمگين بودن فرزندان خود بابت عملكرد ضعيف شما در تيم ملي است تلخ تر است و مي دانيم اشك مادران زيادي همچنان با اين روند كاري شما ادامه خواهد داشت در فردا روزي مادر سر مربي تيم ملي تنها اشك بدرقه پسر خود را به ديار ديگر خواهد داشت و دائي جان به فكر ترفند ديگري براي تبليغ كبابهايش و بيچاره فوتبال ما كه باز هم باخته است
تورج عاطف /WWW.tourajateef.blogfa.com
/ tourajatef@hotmail.com
1/ايشان مي گويند تيم ملي بايد در سه جبهه مبارزه كند جبهه داخل زمين كه به همت بازيكنان قابل فتح است جبهه خارج زمين داخل كشور كه فدراسيون تمامي تلاشش را انجام مي دهد و جبهه خارج زمين خارج كشور كه روابط عمومي فدراسيون كه گويا از ديد سر مربي جز زير مجموعه فدراسيون نيست مشغول به رتق و فتق و انجام آن است و سعي داريم با ديگران روابط خوبي برقرار كند وقتي اين سخنان قطبي را مي بينيم فكر مي كنيم شايد سالگرد پايان جنگ جهاني دوم و فضاي رسانه اي آن باعث شد ه كه قطبي خود را در قالب سرداران جنگي ودر حال بررسي جبهه ها مختلف ببيند مي پرسيم آيا افشين قطبي مي داند كه به چه كاري مشغول است ؟ روابط خوب با جبهه خارجو داخل كشور هيچ ارتباطي به فوتبال و قصه هاي فوتبال دارد ؟ آيا بايد بپذيريم كه تيم ملي فوتبال ما از يك فدراسيون و دو وزارتخانه كشور و امور خارجه تشكيل شده است ؟آيا باز هم فارسي ما ضعيف است كه حرفهاي جناب فرهنگ نمي فهميم ؟
2/ايشان در مورد ملاكهاي انتخاب دستيارانش فرموده اند كه كفش تيم ملي را پوشيده باشد ( لابد منظورشان پيراهن تيم ملي است ) در ليگ برتر به ميدان رفته و لژيونر بوده و سني نزديك به بازيكنان داشته باشد مي پرسيم حالا كه قابليتهاي فني و تجربه و دانش جز ملاكهاي انتخابي جناب امپراتور نيست و اين 4 فاكتور از اصول لابد بين المللي به زعم ايشان است آيا نبايد بپرسيم با توجه به همني ملاكها چرا قطبي كه نه كفش و نه پيراهن و نه وشورت و نه جوراب و نه مچ بند تيم ملي را پوشيده وهيچگاه در ليگ برتر و اول و دوم و محلات بازي نكرده و لژيونر هيچ نقطه خاكي از اين دنيا نبوده سر مربي تيم ملي است ؟چرا داداش سياه ببخشيد سيامك آزادي از اين فاكتورها بهره مند نشده است ؟ اصولا اگر امكان دارد قدري هم از فاكتورهاي داداش سياه ( بخوانيد سيامك آزادي ) هم بگويند تا ما هم با فاكتورهاي جديد و صد البته پر حديث آشنا شويم ؟
3/ايشان در بخشي اظهار نظري در مورد فرهنگ دارند !! وخطاب به رسانه ها مي گويند فرهنگي داريم كه مي گويد اگر من نباشيم هيچ كس نباشد خيلي جالب است اگر قرار باشد اين حرف قطبي درست باشد پس همه كساني كه از او انتقاد مي كنند هر كدام مي خواهند جاي سرمريي تيم ملي بنشينند آيا اين ادعا درست است ؟ يعني همه افراد منتقد در رسانه ها خود يك سرمربي تيم ملي هستند؟آيا خود ايشان نبودند كه در سال دوم حضور در پرسپوليس تصفيه سازي كردند ؟آيا ايشان نبودند كه مي گفتند اگر دي كارمو و ماركو نباشند من هم نيستم ؟ براستي رطب خورده بايد منع رطب كند ؟ اما جالب ترين نكته اينجا است كه ايشان ماركو را بهترين مربي دروازه بانان آسيا مي دانند از ايشان مي پرسيم پس در حال حاضر ايشان كجا هستند ؟ و از سوي ديگر اگر ماركو مربي دروازه بانها بود پس چرا در آن روزگار افشين قطبي يك مربي دروازه بان ديگر چون عابد زاده هم در كادر فني پرسپوليس داشت ؟در مورد دي كارمو از ايشان مي پرسيم آيا كاكا را مي توان با پرنده فروشي در برزيل مقايسه كرد ؟آيا قطبي شوخي مي كند؟ يادمان هست روزگاري دي كارمو را با نيستلروي مقايسه مي كرد و حالا او را بعلت هم وطني با كاكا با او قياس مي كند ؟ مي پرسيم آيا امروز هم شجاعت اعتراف به اشتباه را ندارند ؟
4/ ايشان مي گويند در فوتبال ايران اتفاقهائي مي افتد كه باعث مي شود مادر سر مربي بخاطر پسر يك و يك دانه و نازنينش گريه كند !!اما بايد به ايشان بگوئيم اگر گريه مادر شما تلخ بود گريه ميلونها مادري كه شاهد غمگين بودن فرزندان خود بابت عملكرد ضعيف شما در تيم ملي است تلخ تر است و مي دانيم اشك مادران زيادي همچنان با اين روند كاري شما ادامه خواهد داشت در فردا روزي مادر سر مربي تيم ملي تنها اشك بدرقه پسر خود را به ديار ديگر خواهد داشت و دائي جان به فكر ترفند ديگري براي تبليغ كبابهايش و بيچاره فوتبال ما كه باز هم باخته است
تورج عاطف /WWW.tourajateef.blogfa.com
/ tourajatef@hotmail.com