آبجی
7th March 2010, 02:58 PM
يأجوج و مأجوج قرآن کريم هنگامي که داستان ذوالقرنين بيان ميکند در ادامه آن ميگويد ذوالقرنين در سفر سوم خود، به تنگهاى ميان دو کوه رسيد و با قومى روبه رو شد که زبان نمىدانستند. آن قوم از فتنه و فساد قوم يأجوج و مأجوج به ذو القرنين شکايت کردند و از وى خواستند که ميان آنها و آن قوم سدّى ايجاد کند تا آنها از تهاجم آن قوم در امان باشند. آنها گفتند که حاضرند هزينه اين کار را هم پرداخت کنند.
ذو القرنين پيشنهاد ساختن يک سدّ را پذيرفت؛ ولى کمک مالى آنان را نپذيرفت و گفت: آنچه خدا به من داده است براى من بهتر است و از آنان خواست که با نيروى انسانى به او کمک کنند و گفت قطعههاى آهن بياورند و با آن، ميان دو کوه را پر کرد و دستور داد که با کورهها بر آن بدمند و آنان دميدند و آهن کاملاً سرخ شد، سپس به شکافهاى آن مس گداخته ريختند و چنان سدّ محکمى ايجاد شد که يأجوج و مأجوج نتوانستند از آن عبور کنند و ذوالقرنين شادمان از اين موفقيت گفت: اين رحمت پروردگار من است. وقتى وعده او فرا رسد، آن سدّ درهم ريخته مىشود و وعده پروردگار من حق است.(1)
به طورى که مورّخان و مفسران گفتهاند، منظور از آن تنگه، تنگهاى است که در کوههاى قفقاز وجود داشت، همانجايى که رشته کوههايى ميان درياى خزر و درياى سياه مانند يک ديوار طبيعى کشيده شده و جنوب و شمال را قطع مىکند و فقط يک تنگه در ميان آن وجود دارد که امروز به تنگه داريال معروف است و در نزديکى تفليس و ماوراى قفقاز قرار دارد. هم اکنون نيز بقاياى ديوار آهنى در اين نواحى هست و مسلماً بايد همان سدّ کورش باشد. در سدّ ذوالقرنين گفته مىشود که آهن زياد به کار رفته و ميان دو کوه ساخته شده است، معبر داريال هم ميان دو کوه بلند واقع شده و اين سدّ نيز که آهن زيادى در آن ديده مىشود، در همين درّه وجود دارد.(2)
شايد بتوان گفت که مورّخان تقريباً اتفاق نظر دارند که سدّ يأجوج و مأجوج در شمال ايران و در منطقه قفقاز است و ذوالقرنين آن را براى مهار کردن اقوام وحشى شمال که يأجوج و مأجوج ناميده مىشدند بنا کرد.
درباره يأجوج و مأجوج هم سخنان بسيارى گفته شده است. ظاهر اين است که آنها اقوامى وحشى بودند که در شمال درياى خزر زندگى مىکردند و از منطقه قفقاز به سوى آذربايجان و ايران سرازير مىشدند و تاخت و تاز و غارتگرى و کشتار مىکردند. اين اقوام را يونانيان «سيت» يا «سکا» مىناميدند و آنها همان قوم «منگوک» يا «منچوک» يا «منغول» بودند که اصل آنها از مغولستان در شمال شرقى دنياى آن روز بود. ظاهراً اين اقوام از سواحل شمالى درياى خزر عبور مىکردند و از ناحيه قفقاز به سوى ايران سرازير مىشدند.(3)
هرودوت مىگويد: قبايل سيت از بند قفقاز آمده و آبادىهاى دامنه را به غارت مىگرفتند.(4)
با توجه به اين که در عهد عتيق و جديد نام گوگ و مگوگ در نسخه عبرى و جوج و مأجوج در ترجمه فارسى آمده است و آنها قومى شرور معرّفى شدهاند، نبايد ترديد کرد که دو کلمه يأجوج و مأجوج که در قرآن آمده ريشه عبرى دارند و درست کردن اشتقاق عربى براى آنها صحيح نيست و اين که بعضىها اين کلمه را از «اجّ النار» به معناى شعلهور شدن آتش مشتق دانستهاند، نظرى نادرست است.
مطلبى که در اينجا باقى مىماند و تأمل بيشترى را مىطلبد، اين است که در آيه آخر از آيات مربوطه به ذوالقرنين از زبان او سخنى نقل شده که از آن چنين بر مىآيد که اين سدّ تا قيامت که روز وعده الهى است پابرجا خواهد بود و در آن هنگام درهم کوبيده خواهد شد و يأجوج و مأجوج تا قيامت با اين سدّ مهار شدهاند.
همچنين در آيه ديگرى از قرآن کريم چنين مىخوانيم: تا وقتى که يأجوج و مأجوج گشوده شوند و آنان از هر بلندى به شتاب بيرون آيند و آن وعده راست (رستاخير) نزديک شود. پس ناگهان ديدگان کافران خيره شود.» (5)
از اين آيه فهميدهاند که يأجوج و مأجوج تا نزديکى روز قيامت بسته شدهاند و در آن هنگام باز خواهند شد و از هر سوى سرازير خواهند شد.
پی نوشت:
1 . مضمون آيات 93-98سوره کهف.
2 .کورش کبير، ابو الکلام آزاد ، ص 279
3 . همان، ص 273.
4. تاريخ هرودوت، ج 1، ص 104.
5 . انبياء؛ آيه96- 97.
ذو القرنين پيشنهاد ساختن يک سدّ را پذيرفت؛ ولى کمک مالى آنان را نپذيرفت و گفت: آنچه خدا به من داده است براى من بهتر است و از آنان خواست که با نيروى انسانى به او کمک کنند و گفت قطعههاى آهن بياورند و با آن، ميان دو کوه را پر کرد و دستور داد که با کورهها بر آن بدمند و آنان دميدند و آهن کاملاً سرخ شد، سپس به شکافهاى آن مس گداخته ريختند و چنان سدّ محکمى ايجاد شد که يأجوج و مأجوج نتوانستند از آن عبور کنند و ذوالقرنين شادمان از اين موفقيت گفت: اين رحمت پروردگار من است. وقتى وعده او فرا رسد، آن سدّ درهم ريخته مىشود و وعده پروردگار من حق است.(1)
به طورى که مورّخان و مفسران گفتهاند، منظور از آن تنگه، تنگهاى است که در کوههاى قفقاز وجود داشت، همانجايى که رشته کوههايى ميان درياى خزر و درياى سياه مانند يک ديوار طبيعى کشيده شده و جنوب و شمال را قطع مىکند و فقط يک تنگه در ميان آن وجود دارد که امروز به تنگه داريال معروف است و در نزديکى تفليس و ماوراى قفقاز قرار دارد. هم اکنون نيز بقاياى ديوار آهنى در اين نواحى هست و مسلماً بايد همان سدّ کورش باشد. در سدّ ذوالقرنين گفته مىشود که آهن زياد به کار رفته و ميان دو کوه ساخته شده است، معبر داريال هم ميان دو کوه بلند واقع شده و اين سدّ نيز که آهن زيادى در آن ديده مىشود، در همين درّه وجود دارد.(2)
شايد بتوان گفت که مورّخان تقريباً اتفاق نظر دارند که سدّ يأجوج و مأجوج در شمال ايران و در منطقه قفقاز است و ذوالقرنين آن را براى مهار کردن اقوام وحشى شمال که يأجوج و مأجوج ناميده مىشدند بنا کرد.
درباره يأجوج و مأجوج هم سخنان بسيارى گفته شده است. ظاهر اين است که آنها اقوامى وحشى بودند که در شمال درياى خزر زندگى مىکردند و از منطقه قفقاز به سوى آذربايجان و ايران سرازير مىشدند و تاخت و تاز و غارتگرى و کشتار مىکردند. اين اقوام را يونانيان «سيت» يا «سکا» مىناميدند و آنها همان قوم «منگوک» يا «منچوک» يا «منغول» بودند که اصل آنها از مغولستان در شمال شرقى دنياى آن روز بود. ظاهراً اين اقوام از سواحل شمالى درياى خزر عبور مىکردند و از ناحيه قفقاز به سوى ايران سرازير مىشدند.(3)
هرودوت مىگويد: قبايل سيت از بند قفقاز آمده و آبادىهاى دامنه را به غارت مىگرفتند.(4)
با توجه به اين که در عهد عتيق و جديد نام گوگ و مگوگ در نسخه عبرى و جوج و مأجوج در ترجمه فارسى آمده است و آنها قومى شرور معرّفى شدهاند، نبايد ترديد کرد که دو کلمه يأجوج و مأجوج که در قرآن آمده ريشه عبرى دارند و درست کردن اشتقاق عربى براى آنها صحيح نيست و اين که بعضىها اين کلمه را از «اجّ النار» به معناى شعلهور شدن آتش مشتق دانستهاند، نظرى نادرست است.
مطلبى که در اينجا باقى مىماند و تأمل بيشترى را مىطلبد، اين است که در آيه آخر از آيات مربوطه به ذوالقرنين از زبان او سخنى نقل شده که از آن چنين بر مىآيد که اين سدّ تا قيامت که روز وعده الهى است پابرجا خواهد بود و در آن هنگام درهم کوبيده خواهد شد و يأجوج و مأجوج تا قيامت با اين سدّ مهار شدهاند.
همچنين در آيه ديگرى از قرآن کريم چنين مىخوانيم: تا وقتى که يأجوج و مأجوج گشوده شوند و آنان از هر بلندى به شتاب بيرون آيند و آن وعده راست (رستاخير) نزديک شود. پس ناگهان ديدگان کافران خيره شود.» (5)
از اين آيه فهميدهاند که يأجوج و مأجوج تا نزديکى روز قيامت بسته شدهاند و در آن هنگام باز خواهند شد و از هر سوى سرازير خواهند شد.
پی نوشت:
1 . مضمون آيات 93-98سوره کهف.
2 .کورش کبير، ابو الکلام آزاد ، ص 279
3 . همان، ص 273.
4. تاريخ هرودوت، ج 1، ص 104.
5 . انبياء؛ آيه96- 97.