matrix
5th January 2010, 11:24 PM
درآمد
اگر شاعر عرب، كتاب «الغدير» علامه امينى را، «معجزه شبها» و حروف آن را «ستارههاى درخشان» معرفى مىكند و تحقيق ايشان را همسان نورافكنى مىداند كه «بسيارى از روايات پيامبر مبشر را از تاريكى ابهام، بيرون آورد» (1) در مورد «كتاب كريم» ، چه كسى بايد بگويد و چه بايد گفت؟!
از باب «بل الانسان على نفسه بصيرة» (2)
هيچ كس خودش را بهتر از خودش نمىشناسد و نمىتواند معرفى كند.
قرآن مجيد هم، «بين بنفسه و مبين لغيره» است .
http://img.tebyan.net/big/1388/08/88752392131625011515521812819013990144232189.jpg
شايسته است در معرفى قرآن، بيش از همه، از خود كتاب كريم كمك بگيريم .
قرآن مجيد، بهتر از هر چيز و هر كس، خودش را مىشناسد و معرفى هم مىكند .
قرآن، در معرفى خود مىگويد، شعاع من، شعاع هدايت و انسانيت است .
رسالت قرآن، هميشگى و همگانى است . منتها در عمل، عدهاى خاص، بدان تمسك مىجويند .
بزرگترين رسالت قرآن مجيد آن است كه بيماران را شفا ببخشد و انسان را از نظر روحى «بيمه» سازد .
در عصر تكنولوژى و ماشين، بيمارى صنعتى و استرس، انسانها را فلج كرده است . . . و زندگى را به جهنم روحى، مبدل ساخته است . از اين رو بايد ديد، قرآن مجيد داراى چه منزلتى مىباشد و از چه جايگاهى برخوردار است؟
قرآن مجيد، صد درصد، از پايگاه مستحكمى برخوردار مىباشد و آمادگى دارد دنيايى از بهشت درون و بيرون را، جلو روى انسان ترسيم كند و از او بهشت محض و بهشتسيار، تربيت كند .
در اين نوشتار، درصدد مانديم، تا چگونگى و چرايى ارتباط جوانان با قرآن را تبيين كنيم .
نوجوانان و جوانان بيش از همه زمانها، به پايگاه معنوى و قرآن مجيد، نياز دارند . چرا؟ چون بيش از همه زمانها، جوانان در معرض خطر و مرضها و غرضهاى آلوده قرار دارند .
قرآن غريب نيست ولى با چشم پر از اشك و دلى پر خون و آه سرد و كشنده بايد گفت قرآن در ميان مسلمانان عموما و در ميان شيعيان خصوصا، غريب، تنها و مهجور مانده است . در عمل قرآن، كتاب مردگان معرفى گشته است، نه كتاب زندگى و كتاب زنده و زندهها .
بيماريهاى روحى كه امروزه جوانان را تهديد مىكند، بسيار بسيار متعدد و متنوع است، بيماريهاى روحى، داروى معنوى و تكيه معنوى مىخواهد . از اين جهت، هر جوانى با مراجعه به قرآن، مىتواند بيماريهاى روحى خود را، پيشگيرى و يا درمان بخشد . اگر چنين اتفاقى در زندگى يك نوجوان و جوان بيفتد، شيرينترين و زيباترين اتفاقى است كه در زندگى آنها بوجود آمده . «اتفاقات قرآنى» همهاش مهم و بزرگ است و انس يك نوجوان و جوان با قرآن، يك اتفاق آسمانى است.
به هر حال قرآن، در عمل، ميزان رفتار و كردار مسلمانان است عموما، و جوانان استخصوصا، و همه بايد خودشان را بر قرآن عرضه كنند، تا ببينند يك انسان و جوان قرآنى هستند يا خير؟
اگر چنين نيستند بايد هر چه سريعتر براى درمان جان خود اقدام كنند و لحظهاى توقف روا نباشد و هيچ مانع و يا «مينى» از طرف قرآن مجيد وجود ندارد . اگر مانع و يا ميدان مينى احساس مىشود در خود ما است . . .
در اين مختصر، عناوينى تحت عنوان:
1- درآمد 2- يتيم نوازى قرآن 3- قرآن در كلام برادر قرآن 4- زبان نوجوانان و جوانان، در انس با زبان قرآن 5- انتظارات كور، از حافظان نوجوان و جوان و . . . بحثشده است .
يتيمنوازى در قرآن:
ا لم يجدك يتيما فآوى و وجدك ضالا فهدى و وجدك عائلا فاغنى فاما اليتيم فلا تقهر و اما السائل فلاتنهر و اما بنعمة ربك فحدث
مگر يتيم نيافت و در پناه خويش جاى داد . سرگشتهات يافت و به راهت آورد . محتاجتيافت و بىنيازت كرد . پس يتيم را ميازار . و با سائل خشونت نكن و از نعمت پروردگارت سخن بگو . (3)
دوران كودكى، سرآغاز نياز و نياز به پناهگاه است . حضرت محمد (ص) تنها «يتيم قرآنى» است كه در قرآن مجيد نوازش شده و دست محبت الهى بر سر او كشيده شد .
حضرت محمد (ص) در دوران كودكى و يتيمى، شنا كردن در اقيانوس بيكران انسانيت را در شنزارهاى مكه آغاز كرد . چون وى مىخواهد ثقل اكبر تربيت گردد و به درجه «خلق عظيم» برسد و از اين جهتبايد آبديده گردد .
به تجربه و در تاريخ، ثابتشد كه كسى در «سمور» به رشد ربانى و شدن و شكوفايى نمىرسد . از اين جهت رسول الله از صفر، كه اوج نياز و دوران يتيمى است، شدن و شكوفايى را آغاز مىكند .
خداوند به رسول بزرگوارش مىفرمايند:
«لولاك لما خلقت الافلاك» اگر تو نبودى افلاك را نمىآفريدم . (4)
در همين راستا مولوى مىگويد:
با محمد بود عشق پاك، جفت
بهر عشق او خدا «لولاك» گفت
گر نبودى بهر عشق پاك را
كى وجودى دادمى افلاك را
من بدان افراشتم چرخ سنى
تا علو عشق را فهمى كنى
چقدر زيبا است! آن كسى كه «افلاك» به وجو او بند و پيوند دارد، خداوند او را در يتيمى مىآزمايد و در دوران بسيار حساس و در اوج نياز، او را با سختى بزرگ و سنگينى مواجه مىسازد .
اينگونه زندگى «عشق است و ديگر هيچ» .
اين حيات، ارزيابى شده است . خداوند، خود اين حيات را ارزيابى كرده است اگر حيات، ارزيابى نباشد، به گفته سقراط، ارزش زيستن ندارد .
خداوند در سوره غافر يك چرخهاى از حيات را بيان مىكند كه جالب توجه است . كودكى - جوانى - پيرى .
«هو الذي خلقكم من تراب ثم من نطفة ثم من علقة . . .»
اوست كه شما را: 1- از خاك آفريد 2- سپس از نطفه 3- آنگاه از خون بسته 4- و بعد از آن به صورت طفلى شما را بيرون مىفرستد 5- تا به كمال نيرو برسيد 6- و پس از آن پير شويد و برخى از شما پيش از رسيدن به پيرى مىميريد، و بعضى به آن اجل معين مىرسيد، و شايد بينديشيد .» (5)
«شدن» در اين آيه موج مىزند و سير تكاملى انسان، به صورت آرام در جسم انسان تعبيه شده است . يعنى رشد جسم، حتما بايد توام با رشد جان باشد . به هر تقدير دوران كودكى، جوانى و پيرى، در آيينه قرآن، بسيار آرمانى به «فيلم» كشيده شد و مبدا معنادار و معاد ماندگارى را به نحو نيكو، تبيين مىكند .
قرآن در كلام برادر قرآن
ما ز قرآن مغز را برداشتيم پوست را پيش سگان انداختيم (6)
بهترين معرف قرآن، خود قرآن و امامان (ع) هستند . على (ع) زبان ناطق و قرآن ناطق است كه با زيباترين بيان قرآن را معرفى و توصيف مىكند . على بزرگ، خود اولين جوان حافظ كل قرآن مىباشد و اولين قرآن ناطق در ميان اهل بيت (ع .)
پيش بينى و پيشگوئيهاى حضرت امير (ع) در حق قرآن، بسيار مهم و داراى پيام بزرگ و شان نزول است .
حضرت در آخرين وصيت و نصيحتخود، پيش بينى و پيشگوئيهاى جالب توجهى را انجام مىدهد كه امروزه هر صاحب خردى را تكان مىدهد .
مىفرمايند:
«الله الله في القرآن لا يسبقكم بالعمل به غيركم»
خدا را! خدا را! درباره قرآن مبادا ديگرى بر شما پيشى گيرد در رفتار به حكم آن . (7)
دقيقا حضرت، مشكل بزرگ جامعه فعلى مسلمانان را نسبتبه قرآن نشانه گرفته و آن «غربت قرآن در عمل» است . از نظر تعداد شمارگان، خط و چاپ، قرآن غريب نيست . از نظر قارى، حافظ، تفسير و . . . قرآن غريب نيست ولى با چشم پر از اشك و دلى پر خون و آه سرد و كشنده بايد گفت قرآن در ميان مسلمانان عموما و در ميان شيعيان خصوصا، غريب، تنها و مهجور مانده است . در عمل قرآن، كتاب مردگان معرفى گشته است، نه كتاب زندگى و كتاب زنده و زندهها .
در جاى ديگر حضرت امير (ع) آنچنان لايههاى نورانى قرآن را معرفى مىكنند كه فردهاى معمولى را ياراى درك آن نيست . مىفرمايند:
1- قرآن نورى است كه خاموشى ندارد .
2- چراغى است كه درخشندگى آن زوال نپذيرد .
3- دريايى است كه ژرفاى آن درك نشود .
4- راهى است كه رونده آن گمراه نگردد .
5- شعلهاى است كه نور آن تاريك نشود .
6- جداكننده حق و باطلى است كه درخشش برهانش خاموش نگردد .
7- بنايى است كه ستونهايش خراب نشود .
8- شفا دهندهاى است كه بيماريهاى وحشتانگيز را بزدايد .
9- قدرتى است كه ياورانش شكست ندارند .
10- حقى است كه يارى كنندگانش مغلوب نشوند .
11- قرآن معدن ايمان و اصل آن است .
12- چشمههاى دانش و درياى علوم است .
13- سرچشمه عدالت و نهر جارى عدل است .
14- پايههاى اسلام و ستونهاى محكم آن است .
15- نهرهاى جارى زلال حقيقت و سرزمينهاى آن است .
16- دريايى است كه تشنگان آن، آبش را تمام نتوان كشيد .
17- چشمهاى است كه آبش كمى ندارد .
18- محل برداشت آبى است كه هرچه از آن برگيرند، كاهش نمىيابد .
19- منزلى است كه مسافران راه آن را فراموش نخواهند كرد .
20- نشانههايى است كه روندگان از آن غفلت نمىكنند .
21- كوهسارى زيبايى است كه از آن نمىگذرند .
22- خداوند قرآن را فرونشاننده عطش علمى دانشمندان، و باران بهارى براى قلب فقيهان، و راه گسترده و وسيع براى صالحان قرار داده است .
23- قرآن دارويى است كه با آن بيمارى وجود ندارد .
24- ريسمانى است كه رشتههاى آن محكم است .
25- پناهگاهى است كه قله آن بلند و توان و قدرتى استبراى آنكه قرآن را برگزيند .
26- محل امنى استبراى هر كسى كه وارد آن شود .
27- برهانى استبر آن كس كه با آن سخن بگويد .
28- عامل پيروزى استبراى آن كس كه با آن استدلال كند .
29- راهبر آن كه، آن را به كار گيرد .
30- نشانه هدايت استبراى آن كس كه در او بنگرد . . . . (8)
اين بود بخشى از كلام برادر قرآن، در معرفى قرآن .
به راستى هر كس «شم امامشناسىاش قوى و يا سالم باشد، بوى كلام امام على (ع) را حس مىكند و بايد جانش عطرآگين گردد . به حق هم، قرآن مجيد شفابخش و به فرموده آيت الله جوادى آملى رسالت اصلى قرآن مجيد اين است كه بيماران را شفا ببخشد . در عصر تكنولوژى و زندگى ماشينى، همه به قرآن نياز دارند و آنهايى كه بيشتر در معرض خطر هستند، نيازشان به قرآن مجيد، صد چندان است . جوانان عزيز كه بيش از همه در تاختگاه دشمن قرار دارند، بيش از همه به قرآن عزيز نيازمند هستند تا بتوانند با نور قرآن، سرزمين وجود و جان خودشان را از حوادث غير مترقبه شيطانى «بيمه» سازند .
كسى كه جانش را بيمه قرآنى نمايد، از هيچ طوفانى از پاى درنمىآيد و براى ابد و تا قيام قيامتسربلند و سعادتمند خواهد ماند...
حجة الاسلام اصغر بابابى، با تلخيص
پىنوشتها:
1) عبدالحسين، احمد امينى، «راه ما راه و روش پيامبر ماست».
2) سوره قيامت، 75/14 .
3) سوره ضحى، 93/آيات 6- 11 .
4) تاويل الآيات الظاهره، ص431 .
5) سوره غافر: 40/آيه67 .
6) مثنوى معنوى .
7) نهج البلاغه، نامه47 .
8) نهج البلاغه، خطبه198 .
اگر شاعر عرب، كتاب «الغدير» علامه امينى را، «معجزه شبها» و حروف آن را «ستارههاى درخشان» معرفى مىكند و تحقيق ايشان را همسان نورافكنى مىداند كه «بسيارى از روايات پيامبر مبشر را از تاريكى ابهام، بيرون آورد» (1) در مورد «كتاب كريم» ، چه كسى بايد بگويد و چه بايد گفت؟!
از باب «بل الانسان على نفسه بصيرة» (2)
هيچ كس خودش را بهتر از خودش نمىشناسد و نمىتواند معرفى كند.
قرآن مجيد هم، «بين بنفسه و مبين لغيره» است .
http://img.tebyan.net/big/1388/08/88752392131625011515521812819013990144232189.jpg
شايسته است در معرفى قرآن، بيش از همه، از خود كتاب كريم كمك بگيريم .
قرآن مجيد، بهتر از هر چيز و هر كس، خودش را مىشناسد و معرفى هم مىكند .
قرآن، در معرفى خود مىگويد، شعاع من، شعاع هدايت و انسانيت است .
رسالت قرآن، هميشگى و همگانى است . منتها در عمل، عدهاى خاص، بدان تمسك مىجويند .
بزرگترين رسالت قرآن مجيد آن است كه بيماران را شفا ببخشد و انسان را از نظر روحى «بيمه» سازد .
در عصر تكنولوژى و ماشين، بيمارى صنعتى و استرس، انسانها را فلج كرده است . . . و زندگى را به جهنم روحى، مبدل ساخته است . از اين رو بايد ديد، قرآن مجيد داراى چه منزلتى مىباشد و از چه جايگاهى برخوردار است؟
قرآن مجيد، صد درصد، از پايگاه مستحكمى برخوردار مىباشد و آمادگى دارد دنيايى از بهشت درون و بيرون را، جلو روى انسان ترسيم كند و از او بهشت محض و بهشتسيار، تربيت كند .
در اين نوشتار، درصدد مانديم، تا چگونگى و چرايى ارتباط جوانان با قرآن را تبيين كنيم .
نوجوانان و جوانان بيش از همه زمانها، به پايگاه معنوى و قرآن مجيد، نياز دارند . چرا؟ چون بيش از همه زمانها، جوانان در معرض خطر و مرضها و غرضهاى آلوده قرار دارند .
قرآن غريب نيست ولى با چشم پر از اشك و دلى پر خون و آه سرد و كشنده بايد گفت قرآن در ميان مسلمانان عموما و در ميان شيعيان خصوصا، غريب، تنها و مهجور مانده است . در عمل قرآن، كتاب مردگان معرفى گشته است، نه كتاب زندگى و كتاب زنده و زندهها .
بيماريهاى روحى كه امروزه جوانان را تهديد مىكند، بسيار بسيار متعدد و متنوع است، بيماريهاى روحى، داروى معنوى و تكيه معنوى مىخواهد . از اين جهت، هر جوانى با مراجعه به قرآن، مىتواند بيماريهاى روحى خود را، پيشگيرى و يا درمان بخشد . اگر چنين اتفاقى در زندگى يك نوجوان و جوان بيفتد، شيرينترين و زيباترين اتفاقى است كه در زندگى آنها بوجود آمده . «اتفاقات قرآنى» همهاش مهم و بزرگ است و انس يك نوجوان و جوان با قرآن، يك اتفاق آسمانى است.
به هر حال قرآن، در عمل، ميزان رفتار و كردار مسلمانان است عموما، و جوانان استخصوصا، و همه بايد خودشان را بر قرآن عرضه كنند، تا ببينند يك انسان و جوان قرآنى هستند يا خير؟
اگر چنين نيستند بايد هر چه سريعتر براى درمان جان خود اقدام كنند و لحظهاى توقف روا نباشد و هيچ مانع و يا «مينى» از طرف قرآن مجيد وجود ندارد . اگر مانع و يا ميدان مينى احساس مىشود در خود ما است . . .
در اين مختصر، عناوينى تحت عنوان:
1- درآمد 2- يتيم نوازى قرآن 3- قرآن در كلام برادر قرآن 4- زبان نوجوانان و جوانان، در انس با زبان قرآن 5- انتظارات كور، از حافظان نوجوان و جوان و . . . بحثشده است .
يتيمنوازى در قرآن:
ا لم يجدك يتيما فآوى و وجدك ضالا فهدى و وجدك عائلا فاغنى فاما اليتيم فلا تقهر و اما السائل فلاتنهر و اما بنعمة ربك فحدث
مگر يتيم نيافت و در پناه خويش جاى داد . سرگشتهات يافت و به راهت آورد . محتاجتيافت و بىنيازت كرد . پس يتيم را ميازار . و با سائل خشونت نكن و از نعمت پروردگارت سخن بگو . (3)
دوران كودكى، سرآغاز نياز و نياز به پناهگاه است . حضرت محمد (ص) تنها «يتيم قرآنى» است كه در قرآن مجيد نوازش شده و دست محبت الهى بر سر او كشيده شد .
حضرت محمد (ص) در دوران كودكى و يتيمى، شنا كردن در اقيانوس بيكران انسانيت را در شنزارهاى مكه آغاز كرد . چون وى مىخواهد ثقل اكبر تربيت گردد و به درجه «خلق عظيم» برسد و از اين جهتبايد آبديده گردد .
به تجربه و در تاريخ، ثابتشد كه كسى در «سمور» به رشد ربانى و شدن و شكوفايى نمىرسد . از اين جهت رسول الله از صفر، كه اوج نياز و دوران يتيمى است، شدن و شكوفايى را آغاز مىكند .
خداوند به رسول بزرگوارش مىفرمايند:
«لولاك لما خلقت الافلاك» اگر تو نبودى افلاك را نمىآفريدم . (4)
در همين راستا مولوى مىگويد:
با محمد بود عشق پاك، جفت
بهر عشق او خدا «لولاك» گفت
گر نبودى بهر عشق پاك را
كى وجودى دادمى افلاك را
من بدان افراشتم چرخ سنى
تا علو عشق را فهمى كنى
چقدر زيبا است! آن كسى كه «افلاك» به وجو او بند و پيوند دارد، خداوند او را در يتيمى مىآزمايد و در دوران بسيار حساس و در اوج نياز، او را با سختى بزرگ و سنگينى مواجه مىسازد .
اينگونه زندگى «عشق است و ديگر هيچ» .
اين حيات، ارزيابى شده است . خداوند، خود اين حيات را ارزيابى كرده است اگر حيات، ارزيابى نباشد، به گفته سقراط، ارزش زيستن ندارد .
خداوند در سوره غافر يك چرخهاى از حيات را بيان مىكند كه جالب توجه است . كودكى - جوانى - پيرى .
«هو الذي خلقكم من تراب ثم من نطفة ثم من علقة . . .»
اوست كه شما را: 1- از خاك آفريد 2- سپس از نطفه 3- آنگاه از خون بسته 4- و بعد از آن به صورت طفلى شما را بيرون مىفرستد 5- تا به كمال نيرو برسيد 6- و پس از آن پير شويد و برخى از شما پيش از رسيدن به پيرى مىميريد، و بعضى به آن اجل معين مىرسيد، و شايد بينديشيد .» (5)
«شدن» در اين آيه موج مىزند و سير تكاملى انسان، به صورت آرام در جسم انسان تعبيه شده است . يعنى رشد جسم، حتما بايد توام با رشد جان باشد . به هر تقدير دوران كودكى، جوانى و پيرى، در آيينه قرآن، بسيار آرمانى به «فيلم» كشيده شد و مبدا معنادار و معاد ماندگارى را به نحو نيكو، تبيين مىكند .
قرآن در كلام برادر قرآن
ما ز قرآن مغز را برداشتيم پوست را پيش سگان انداختيم (6)
بهترين معرف قرآن، خود قرآن و امامان (ع) هستند . على (ع) زبان ناطق و قرآن ناطق است كه با زيباترين بيان قرآن را معرفى و توصيف مىكند . على بزرگ، خود اولين جوان حافظ كل قرآن مىباشد و اولين قرآن ناطق در ميان اهل بيت (ع .)
پيش بينى و پيشگوئيهاى حضرت امير (ع) در حق قرآن، بسيار مهم و داراى پيام بزرگ و شان نزول است .
حضرت در آخرين وصيت و نصيحتخود، پيش بينى و پيشگوئيهاى جالب توجهى را انجام مىدهد كه امروزه هر صاحب خردى را تكان مىدهد .
مىفرمايند:
«الله الله في القرآن لا يسبقكم بالعمل به غيركم»
خدا را! خدا را! درباره قرآن مبادا ديگرى بر شما پيشى گيرد در رفتار به حكم آن . (7)
دقيقا حضرت، مشكل بزرگ جامعه فعلى مسلمانان را نسبتبه قرآن نشانه گرفته و آن «غربت قرآن در عمل» است . از نظر تعداد شمارگان، خط و چاپ، قرآن غريب نيست . از نظر قارى، حافظ، تفسير و . . . قرآن غريب نيست ولى با چشم پر از اشك و دلى پر خون و آه سرد و كشنده بايد گفت قرآن در ميان مسلمانان عموما و در ميان شيعيان خصوصا، غريب، تنها و مهجور مانده است . در عمل قرآن، كتاب مردگان معرفى گشته است، نه كتاب زندگى و كتاب زنده و زندهها .
در جاى ديگر حضرت امير (ع) آنچنان لايههاى نورانى قرآن را معرفى مىكنند كه فردهاى معمولى را ياراى درك آن نيست . مىفرمايند:
1- قرآن نورى است كه خاموشى ندارد .
2- چراغى است كه درخشندگى آن زوال نپذيرد .
3- دريايى است كه ژرفاى آن درك نشود .
4- راهى است كه رونده آن گمراه نگردد .
5- شعلهاى است كه نور آن تاريك نشود .
6- جداكننده حق و باطلى است كه درخشش برهانش خاموش نگردد .
7- بنايى است كه ستونهايش خراب نشود .
8- شفا دهندهاى است كه بيماريهاى وحشتانگيز را بزدايد .
9- قدرتى است كه ياورانش شكست ندارند .
10- حقى است كه يارى كنندگانش مغلوب نشوند .
11- قرآن معدن ايمان و اصل آن است .
12- چشمههاى دانش و درياى علوم است .
13- سرچشمه عدالت و نهر جارى عدل است .
14- پايههاى اسلام و ستونهاى محكم آن است .
15- نهرهاى جارى زلال حقيقت و سرزمينهاى آن است .
16- دريايى است كه تشنگان آن، آبش را تمام نتوان كشيد .
17- چشمهاى است كه آبش كمى ندارد .
18- محل برداشت آبى است كه هرچه از آن برگيرند، كاهش نمىيابد .
19- منزلى است كه مسافران راه آن را فراموش نخواهند كرد .
20- نشانههايى است كه روندگان از آن غفلت نمىكنند .
21- كوهسارى زيبايى است كه از آن نمىگذرند .
22- خداوند قرآن را فرونشاننده عطش علمى دانشمندان، و باران بهارى براى قلب فقيهان، و راه گسترده و وسيع براى صالحان قرار داده است .
23- قرآن دارويى است كه با آن بيمارى وجود ندارد .
24- ريسمانى است كه رشتههاى آن محكم است .
25- پناهگاهى است كه قله آن بلند و توان و قدرتى استبراى آنكه قرآن را برگزيند .
26- محل امنى استبراى هر كسى كه وارد آن شود .
27- برهانى استبر آن كس كه با آن سخن بگويد .
28- عامل پيروزى استبراى آن كس كه با آن استدلال كند .
29- راهبر آن كه، آن را به كار گيرد .
30- نشانه هدايت استبراى آن كس كه در او بنگرد . . . . (8)
اين بود بخشى از كلام برادر قرآن، در معرفى قرآن .
به راستى هر كس «شم امامشناسىاش قوى و يا سالم باشد، بوى كلام امام على (ع) را حس مىكند و بايد جانش عطرآگين گردد . به حق هم، قرآن مجيد شفابخش و به فرموده آيت الله جوادى آملى رسالت اصلى قرآن مجيد اين است كه بيماران را شفا ببخشد . در عصر تكنولوژى و زندگى ماشينى، همه به قرآن نياز دارند و آنهايى كه بيشتر در معرض خطر هستند، نيازشان به قرآن مجيد، صد چندان است . جوانان عزيز كه بيش از همه در تاختگاه دشمن قرار دارند، بيش از همه به قرآن عزيز نيازمند هستند تا بتوانند با نور قرآن، سرزمين وجود و جان خودشان را از حوادث غير مترقبه شيطانى «بيمه» سازند .
كسى كه جانش را بيمه قرآنى نمايد، از هيچ طوفانى از پاى درنمىآيد و براى ابد و تا قيام قيامتسربلند و سعادتمند خواهد ماند...
حجة الاسلام اصغر بابابى، با تلخيص
پىنوشتها:
1) عبدالحسين، احمد امينى، «راه ما راه و روش پيامبر ماست».
2) سوره قيامت، 75/14 .
3) سوره ضحى، 93/آيات 6- 11 .
4) تاويل الآيات الظاهره، ص431 .
5) سوره غافر: 40/آيه67 .
6) مثنوى معنوى .
7) نهج البلاغه، نامه47 .
8) نهج البلاغه، خطبه198 .