PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : دلبسته اید یا وابسته ؟



نارون1
2nd October 2014, 12:11 AM
وابستگی یعنی میخواهمت ؛ چون مفیدی

دلبستگی یعنی میخواهمت ؛ حتی اگر مفید نباشی

من به خودکار گران قیمت روی میزم برای جلسات مهم، وابسته ام

اما به جعبه ی آبرنگ بی خاصیتی که یادگار دوران کودکیم است دلبسته ام

من به میز مدیریت که هر روز پشت آن می نشینم وابسته ام

اما به آن گلدان کوچک کاکتوسی که کنار پنجره گذاشته ام، دلبسته

من به کتابهای پزشکی کتابخانه ام وابسته ام

اما به کتاب های شعر روی میزم دلبسته

وابستگی ها را جامعه و فرهنگ و والدین می آموزند و پرورش میدهند اما دلبستگی ها انعکاس خود واقعی من هستند.

راستی من و تو در زندگی ، وابسته ایم یا دلبسته؟



عشق، عادت، وابستگی، دلبستگی... آنهایی که تجربه یک رابطه عاطفی را دارند می دانند که این چهار فاز در یک رابطه اتفاق می افتد. اما کدام یک از رابطه ها دوام بیشتری دارند؟ برای آن‌که رضایت از زندگی مشترک داشته باشیم باید دلبسته همسر و زندگی باشیم یا وابسته؟


روانشناسان می گویند باید در زندگی مشترک دلبسته بود تا وابسته. در وابستگی، زن یا شوهر یا هر دوی آنها چنان مجذوب یکدیگر می‌شوند که احساس می‌کنند بدون هم نابود می‌شوند. چنین همسرانی به‌تنهایی قدرتی در تصمیم‌گیری‌های روزمره‌شان ندارند و همواره این ترس و اضطراب را دارند که در نبود هم چگونه به فردیت برسند.


آنان به راحتی نمی‌توانند احساساتشان را بیان کنند و دلیل مخالفتشان را به همسر بگویند و در واقع تبدیل به فردی بله‌‌گو می‌شوند و همیشه برای تصمیم‌‌گیری، نیاز به کسی دارند تا اطمینان دهد کارشان درست است و در نتیجه هیچ‌گاه نمی‌توانند به آنچه لیاقتشان است و به آنچه می‌خواهند، برسند و همواره از این وضع ناراضی‌اند.


واقع در دلبستگی یا همان عشق سالم ما فردیت و هویت طرف مقابل را تهدید نمی‌کنیم و فردیت خودمان هم تهدید نمی‌شود و زن و شوهر در کنار هم با موفقیت و تفاهم پیش می‌‌روند و از شرایط موجود راضی‌اند


وابستگی می‌تواند به هرعامل دیگری غیر از همسر همچون اینترنت، موبایل، کار، پول، منصب، موادمخدر و حتی دوستان نیز باشد که در صورت از دست دادن آنها آرامش، هویت، استقلال و سلامت جسم و روان فرد گرفته می‌شود.


ولی در دلبستگی یا پیوستگی، همسران خود را با آنچه هست هماهنگ کرده و به آن عشق می‌ورزند و با حفظ فردیت خود احساس وحدت و یگانگی می‌کنند و در این صورت از وجود هم لذت می‌برند و همواره شاد و خشنودند و اگر در این شیوه ارتباطی مشکل یا سختی و خللی هم ایجاد شود باز هم احساس رضایت می‌کنند و می‌توانند حال خوبشان را حفظ کنند و اعتماد به نفس داشته باشند.


در واقع در دلبستگی یا همان عشق سالم ما فردیت و هویت طرف مقابل را تهدید نمی‌کنیم و فردیت خودمان هم تهدید نمی‌شود و زن و شوهر در کنار هم با موفقیت و تفاهم پیش می‌‌روند و از شرایط موجود راضی‌اند. اما متاسفانه ما آدم‌ها همیشه از یک طرف بام می‌افتیم و کمتر به اعتدال می‌رسیم.


برخی از ما مثل گیاه عشقه در ساقه دیگری می‌پیچیم و از آن تغذیه می‌کنیم و هیچ باکی نداریم که همین‌طور به زندگی انگلی خود ادامه دهیم. اما در مقابل برخی دیگر از ما با وسواس مراقب هستیم که به کسی وابسته نشویم در نتیجه هیچ‌گاه با کسی دوست صمیمی نمی‌شویم یا اگر حس کنیم کسی دارد پا را از مرزهایی که ما برای خود تعیین کرده‌ایم فراتر می‌گذارد و به ما نزدیک می‌شود سریع پا پس می‌کشیم.


بعضی حتی تن به ازدواج نمی‌دهند که مبادا به همسر خود وابسته شوند. یا اگر ازدواج کردند مرتب به همسر خود گوشزد می‌کنند مراقب باش به من وابسته نشوی و باید آگاه بود که این افراط و تفریط‌ها به صمیمیت و دوست داشتن ربطی ندارد و موجب رضایتمندی از زناشویی نمی‌شود.


منبع: جام جم/تبیان

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد