M@hdi42
11th August 2014, 12:00 AM
وضعيت شيعيان مصر در عصر صلاح الدين ايوبي / داوود كاظم پور
چكيده
بررسى وضعيت شيعيان در جوامع مختلف و چگونگى برخورد حاكمان با آنها غالبا از موضوعات مورد توجه برخى از محققان بوده است. در اين مقاله ضمن بررسى وضعيت شيعيان در عصر صلاحالدين ايوبى به چگونگى به قدرت رسيدن او از دل حكومت فاطميان در مصر و چگونگى برخورد او با تشيع اشاره مىشود. در ضمن علل كمرنگ شدن تشيع در مصر نيز بررسى شده است.
مقدمه
حاكمان شيعه (ادريسيان و فاطميان) حدود چهار قرن در شمال افريقا حكم راندند. ادريسيان زيدى مذهب و فاطميان كه محور اصلى بحث در اين تحقيق هستند، جزء شيعيان اسماعيليه محسوب مىشدند. طبيعى است بنابر «الناس على دين ملوكهم» مردم شمال افريقا (مصر) نيز شيعه بودند و حكومتهاى ياد شده، تمام تلاش خود را در همراه كردن مردم تحت امر خويش با تشيع به كار مىبستند و در اين راه توفيقات زيادى هم به دست آوردند. اما با سقوط فاطميان و روى كار آمدن صلاحالدين ايوبى تقريبا تشيع به يكباره از آن سامان رخت بست. در اين پژوهش برآنيم كه در حد توان به اين سؤالها پاسخ گوئيم:
1. برخورد صلاح الدين ايوبى با شيعيان و مذهب تشيع چگونه بوده است؟
2. نقش تعصب در عملكرد و برخورد صلاح الدين با شيعيان چقدر بوده است؟
3. صلاح الدين براى پيشبرد اهداف خود از چه ابزارى استفاده مىكرد؟
به نظر مىرسد كه صلاح الدين با تعصب بالاى خود در جهت محو شيعه در مصر تلاش كرده است و اين همان فرضيه اى است كه در اين نوشتار به اثبات خواهد رسيد. هدف از اين تحقيق شناخت وضعيت شيعيان مصر در قرن ششم (عصر صلاح الدين ايوبى) است.
1. تشيع در شمال افريقا (مصر) پيش از صلاح الدين ايوبى
طبيعى است كه مردم مصر در عصر حكومت فاطميان شيعه بوده و به مذهب و اعتقادات خود پاىبند بودند. دستگاه خلافت با تأسيس مراكز علمى بزرگ، مثل الازهر و برپايى و جا انداختن مراسم و شعائر بزرگ شيعه، مثل عيد غدير358 (به عنوان مظهر حقانيت شيعه)، عاشورا359 (مظهر مظلوميت شيعه)، نيمه شعبان360 (يكى از اصلىترين عقايد شيعه، يعنى انتظار) و ساير مراسم و بزرگداشتها مردم را به مذهب، آشناتر و دلگرمتر مىكردند و مردم هم به قصد نشان دادن ميزان علاقه مندى خود به مذهبشان در اين مراسم حضور فعال داشتند. حكومت هم در اين زمينه، مساعدتهاى لازم را انجام مىداد و زمينه مناسب را براى انجام امور ياد شده فراهم مىكرد. از نظر اقتصادى و اجتماعى هم اگرچه حكومت فاطمى گاهى اوقات با بحرانهايى روبرو بود، ولى در اين دوره، آرامشى نسبى در جامعه حاكم بود،361 زنان از منزلتى خاص برخوردار بودند و سالخوردگان و بيوه زنان در مراكز خاصى نگهدارى مىشدند.362 به طور كلى از گزارشهاى تاريخى مىتوان نتيجه گرفت كه مردم در اين دوره، از نظر معيشتى و فرهنگى و براى انجام امور مذهبى خويش مشكل جدى نداشته اند. با توجه به حضور اسماعيليان در مصر و اقدامات فرهنگى و فكرى آنها، در ادامه درباره آنها بحث مىشود.
يكى از فرقه هاى مهم شيعه، فرقه اسماعيليه است. پيروان اين فرقه به امامت اسماعيل، پسر امام صادق عليهالسلام اعتقاد دارند. اين در حالى بود كه اسماعيل در زمان حيات امام صادق عليهالسلام از دنيا رفت و آن حضرت نيز بارها بر امامت فرزند كوچكتر خود، امام موسى كاظم عليهالسلام تأكيد كرده بود.363
اسماعيليه به دو گروه عمده تقسيم شدند:
الف. گروهى قائل شدند كه اسماعيل نمرده و قائم اوست. ايشان به اسماعيليه خالصه شناخته مىشدند.
ب. گروه ديگرى معتقد شدند كه امام صادق عليهالسلام بعد از اسماعيل، نوه خود، يعنى محمد بن اسماعيل را به امامت منصوب كرده است. ايشان به نام مؤسس فرقه خويش، يعنى «اسماعيليه مباركه» شهرت يافتند.364
2. حضور اسماعيليه در مصر
از برخى منابع چنين بر مىآيد كه پيش از ورود فاطميان به مصر، مذهب تشيع براى مردم مصر شناخته شده بود. براى مثال، مقريزى قيام محمد بن ابى حذيفه در سال 350 ق را در مصر كه بر ضد دستگاه خلافت عثمانى صورت گرفت، داراى رگه هاى شيعى مىداند. سپاهيان محمد بن ابى حذيفه بعد از كشته شدن عثمان و هنگام ورود به مصر، اين شعار را سر مىدادند: اى اباالحسن اميرالمؤمنين على عليهالسلام خلافت را برگير.365
از اين رو مىتوان گفت كه سالهاى متمادى قبل از ورود فاطميان به مصر، تشيع در مصر نفوذ كرده بود. در فتح مصر بعضى از دوستداران اهلبيت عليهمالسلام، مثل مقداد، ابوذر و... حضور داشته اند،366 به همين دليل مىتوان گفت كه حضور شيعه در مصر، مقارن با فتح مصر توسط سپاهيان اسلام است. اين شخصيتها با حضور خويش در مصر توانستند آموزههاى شيعى را بين مردم گسترش دهند. مهاجرت علويان به مصر موجب اين شد كه مردم مصر با اين مذهب آشنا شوند. پس از روى كار آمدن عباسيان، على بن محمد بن عبداللّه كه از فرزندان امام حسن عليهالسلام و نخستين مهاجر علوى به مصر بود، مردم را به مبارزه با دستگاه جور دعوت كرد.367 طبيعى است كه حضور چهره هاى مخالف با دستگاه حاكم در شهرهاى مختلف، نتايجى از جمله تبليغ و نشر افكار و عقايد آنها را در پى خواهد داشت.
در مصر نيز وضع بر همين منوال بود و تشيع به سبب مهاجرت افراد (چه مخالف با دستگاه و چه غيره) در اين كشور نفوذ كرد و با وجود موانع متعدد به رشد و گسترش خويش ادامه داد و مردم مصر اين مذهب را پذيرفتند، گرچه گاهى براى حفظ اين عقيده و برپايى شعاير شيعه با مشكلاتى روبرو بودند. مقريزى از درگيرى سربازان و عمّال دولتى با مردمى كه در روز عاشورا در سال 350 ق در جوار مرقد ام كلثوم علوى مشغول عزادارى بودند، گزارش مىدهد.368
متوكل عباسى در سال 234 ق فرمان اخراج علويان را از مصر صادر كرد. بعد از او المستنصر فرمان داد هيچكس حق معامله با علويان را ندارد، اگر ميان يك علوى و دشمن علوى، دشمنى رخ داد، بدون مدرك و دليل سخن دشمن علوى پذيرفته شود. اين سختگيرى حاكمان با شيعه در مصر به خوبى اين نكته را روشن مىسازد كه مصر با شيعه و تشيع همخوانى داشته وگرنه چه دليلى داشت كه حاكمان وقت اينگونه رفتار كنند.
خلفاى فاطمى مصر، از پيروان فرقه اسماعيليه مباركيه بودند كه پس از تلاشهاى فراوان بالأخره در سال 358ق با ناتوان شدن اخشيديان و رشادتهاى سردار بزرگ خود، جوهر سيسلى توانستند مصر را فتح كنند.
المعز، خليفه فاطمى در روز سه شنبه هفتم ماه مبارك رمضان در سال 362 در قصرش مستقر شد و بدين ترتيب، حكومت فاطميان در مصر به طور رسمى آغاز شد.369 با فتح مصر به دست فاطميان، خلفاى فاطمى به گسترش و نشر مذهب اسماعيلى همت گماردند و در اين راه، توفيقهاى چشمگيرى داشتند تا جايى كه مذهب اسماعيلى، مذهب رسمى آن سرزمين قرار گرفت.
2 ـ 1. مهمترين اقدامات فاطميان
در عصر فاطمى، تشيع به خوبى در مصر متجلى شد. جلوه هاى ظهور تشيع عبارت بود از:
الف ـ سر دادن نداى «حىّ على خير العمل» در اذان؛
ب ـ آشكار شدن احاديث و رواياتى كه بر افضليت امام على و اهلبيت عليهمالسلام دلالت داشت؛
ج ـ اضافه شدن مناسبتهايى، مثل عاشورا، جشنهاى نيمه شعبان، غدير، ميلاد امام على و ساير ائمه عليهمالسلام به مراسم و مناسبتهاى مصرىها؛
د ـ تشكيل مجالس براى يادگيرى علوم اهلبيت عليهمالسلام.370
مصريان در دوره خليفه العزيز، پنجمين خليفه فاطمى، نخستين بار سوگوارى براى امام حسين عليهالسلام را در روز عاشورا تجربه كردند.371 مقريزى در مورد سوگوارى مصريان براى امام حسين عليهالسلام چنين گزارش مىدهد: اداره هاى دولتى و مغازه ها و محلهاى تجارت، سه روز مانده به عاشورا تعطيل مىشد و فقط نانوايىها به فعاليت مىپرداختند.372
به هر حال، با حضور فاطميان در مصر، مردم اين ديار به مذهب آنها گرويدند و مذهب تشيع در اين كشور به صورت رسمى طرفداران و پيروان فراوانى پيدا كرد.
2 ـ 2. سقوط فاطميان در مصر
حكومت فاطميان در اواخر دوره خود، دو ويژگى عمده داشت:
الف. وزيران فاطمى قدرت فوق العاده اى پيدا كردند؛373
ب. سست شدن پايه هاى حكومت؛ بدين ترتيب كه وزيران قدرت يافته، بر سر تصاحب قدرت به كشمكش و نزاع با هم پرداختند. مقريزى از اختلاف بين ابن سلاّر و عباس ضهاجى، ديگر وزير وقت فاطمى در عصر خلافت الظافر گزارش مىدهد كه در پى اين نزاع، ابن سلار كشته مىشود و اين امر موجب تسلط صليبىها بر بخشهايى از قلمرو فاطميان مىشود.374 گاهى اين اختلافات به اهل شمشير نيز مىرسيد؛ يعنى بعضى از وزيران با اميران سپاهى اختلاف داشتند و اين رخداد بر بىرمق كردن هرچه بيشتر دستگاه خلافت فاطمى مىانجاميد. به عنوان نمونه مىتوان به اختلاف وزير فاطمى (رزيك) با امير سپاهيان (شاور) نام برد كه البته شاور بعدا به مقام وزارت هم رسيد.375
به نظر مىرسد كه با وجود چنين وضعيتى حضور يك وزير مخالف و مغرض مىتواند ضربات محكمى به پيكره چنين حكومتى بزند و اين ضربات وقتى كارى مىشود كه خليفه نيز سست و ضعيف شده باشد، چنانكه وقتى شيركوه در دستگاه خلافت فاطمى به مقام وزارت رسيد حقيقت فوق تحقق يافت و بىرمقى و سستى دولت فاطمى به حدى رسيده بود كه شيركوه، امير سنّى مذهب و همپيمان خليفه بغداد به وزارت تعيين شد و روند سقوط دولت فاطمى سرعت گرفت.376
3. صلاح الدين ايوبى در يك نگاه
يكى ديگر از موضوعاتى كه پيش از ورود به مباحث اصلى بايد به آن پرداخته شود، شناخت صلاح الدين ايوبى و آشنايى با شخصيت و روحيات و ويژگى هاى اوست.
در ابتداى اين قسمت ذكر اين نكته ضرورى است كه صلاح الدين ايوبى در جهان اسلام به عنوان چهره اى جهادگر مطرح است و اين موضوع سبب شده كه محبوبيت او به ميزان چشمگيرى در بين مسلمانان زياد شود، به ويژه آنكه آزاد شدن بيت المقدس توسط او از دست صليبيان، او را در جهان اسلام چهره اى كاملاً مقدس ساخته و مسلمانان براى او همواره احترامى خاص قائلند. البته جداى از محبوبيت تاريخى صلاح الدين ايوبى، اين اقدامات وى سبب محبوبيت او در زمان خودش هم بوده است. گفتنى است كه اين موضوع بر قلم كسانى هم كه زندگىنامه صلاح الدين را نوشته اند تأثير گذاشته به طورى كه در معرفى وى گاهى دچار تعصب و افراط شده اند.
صلاح الدين كه شهرتش بيشتر به سبب شركت در جنگهاى صليبى (532ق/ 1138م) است در تكريت و به قولى در كركوك واقع در كردستان عراق ديده به عالم خاكى گشود.377 او در بين مسلمانان به «الملك الناصر»378 ملقب گرديده است. پدرش امير نجم الدين ايوبى در زمان عمادالدين زنگى حاكم شهر بعلبك بوده است. از همان دوران كودكى علاقه شديدى به يادگيرى فنون جنگى، خصوصا شمشيربازى و جنگ با خنجر داشت و بالأخره در اين فنون، مهارتهايى به دست آورد.379 از گزارشهاى تاريخى چنين برمى آيد كه او دلبستگى عميقى به اسب و سلاح داشت.
شهر بعلبك از جمله شهرهايى است كه صرف و نحو و لغت و تا حدودى هم فقه در آن شهر از جايگاه خوبى برخوردار بوده است.380 بعيد نيست كه صلاح الدين در كسب اين علوم هم تلاشهايى داشته هرچند گزارش موثقى در اين زمينه نداريم.
وى در همه امور، به ويژه در امور مذهب تعصب داشت و ـ چنانكه بعدا اشاره خواهد شد ـ براى تثبيت پايه هاى مذهب اهل تسنن تلاشهاى زيادى كرد.
بعد از مرگ عمويش شيركوه كه مقام وزارت خليفه فاطمى، العاضد را عهده دار بود، منصب وزارت خليفه فاطمى را عهده دار شد. حضور صلاح الدين در دستگاه خلافت فاطمى مقارن بود با ضعيف شدن دستگاه حكومت و تحليل قدرت فاطميان، و همين سستى حكومت باعث شد صلاح الدين در اجراى برنامه هاى خود و رسيدن به اهداف خود توفيق بيشترى به دست آورد. البته صلاح الدين از پشتوانه نظامى و رجال دولتى برخوردار نبود و عاضد هم به همين دليل كه او از پشتيبانى رجال و نظاميان برخوردار نيست و توان مخالفت با حاكميت را ندارد، او را به مقام وزارت برگزيد.381 ولى با اين حال با بهره گيرى از استعداد ذاتى خويش و همت فراوان براى به دست آوردن قدرت، توانست به همه اهداف خويش برسد. او در اين راه به جلب حمايت خلافت عباسى روى آورد و اگر قول مساعدت خلافت عباسى به او و جاه طلبى شخصى او نبود هرگز ممكن نبود كه صلاح الدين به اين همه توفيق دست يابد.
صلاح الدين ايوبى پس از يك عمر جنگ و خونريزى در سال 589ق در سن 57 سالگى و بعد از طى يك دوره بيمارى درگذشت.382
4. اقدامات صلاح الدين ايوبى در براندازى مذهب شيعه
شكى نيست كه بنيانگذار سلسله ايوبيان يك سنى متعصب و شافعى تمام عيار بود و وقتى به قدرت رسيد تمام سعى خود را در نشر اين مذهب و جايگزين كردن آن به جاى مذهب فاطميان به كار گرفت.383
اقدامات او در مصر براى محو شيعه از لحاظ زمانى به دو دوره تقسيم مىشود: 1. دوران وزارت، 2. دوران حكومت.
وى در دوران دو ساله وزارت خود اقدامات و فعاليتهاى چشمگيرى در جهت تغيير مذهب انجام داد. او پس از رسيدن به مقام وزارت به تدريج به تضعيف مذهب اسماعيلى و تقويت تسنن و ايدئولوژى آنها پرداخت. اين اقدامات وى زمانى صورت مىگرفت كه هنوز خليفه فاطمى بر اريكه قدرت تكيه زده و صلاح الدين در مقام وزارت به تضعيف سازمانهاى مذهب فاطمى مى پرداخت. اين مسئله، نشان دهنده اوج انحطاط و زوال در دستگاه فاطمى است.
4 ـ 1. اقدامات صلاح الدين در تضعيف تشيع در عصر وزارت
صلاحالدين ايوبى به محض رسيدن به وزارت فعاليت خود را براى از بين بردن مذهب تشيع آغاز كرد. مهمترين اقدامات او در زمان وزارتش براى محو كردن مذهب اسماعيلى عبارت بود از:384
4 ـ 1 ـ 1. عبارت «حىّ على خير العمل» را كه به عنوان يك شعار براى مذهب شيعه مطرح است، از اذان حذف كرد. اين حادثه در دهم ذیحجه سال 565 اتفاق افتاد.
4 ـ 1 ـ 2. دستور داد تا نام خلفاى راشدين در هر خطبه برده شود.385
4 ـ 1 ـ 3. تشكيك در نسب فاطميان را دوباره مطرح ساخت.386
4 ـ 1 ـ 4. تغيير قاضيان از ديگر اقدامات او در جهت محو تشيع بود. همانطور كه مىدانيم امر قضا تابع دين (مذهب) هر كشورى است؛ يعنى قاضى بر اساس مذهب و آيين مردم حكم مىكند. بر اين اساس، نمىتوان در يك جامعه شيعى بر اساس فتواى شافعى و يا مالكى و... حكم قضايى داد، به همين سبب صلاح الدين در ادامه اقداماتش براى تغيير مذهب، مجبور به تغيير قضات شد و اين در حالى بود كه تغيير مذهب هنوز كاملاً اجرا نشده بود و صلاح الدين با اين كار سعى داشت مردم را مجبور كند دست از مذهب خويش بردارند و تن به مذهب ديگرى (شافعى) بدهند. او بر اين اساس، قاضيان شيعه را عزل كرد و منصب قضاوت در مصر را در تاريخ يازدهم جمادىالثانى سال 566 به قاضى صدرالدين عبدالملك بن عيسى بن مارانى شافعى سپرد.387
4 ـ 1 ـ 5. اصلاح ساختار اقتصادى و بهبود وضعيت معيشتى مردم يكى ديگر از اقدامات اوست. به طور كلى وضعيت معيشتى مردم ارتباطى تنگاتنگ با حمايت مردم از حكومت وقت دارد؛ هرچه اوضاع اقتصادى مردم بهتر باشد و رضايتمندى مردم حاصل شود ميزان حمايت آنها از حكومت مىتواند بيشتر شود، به ويژه در جوامعى كه حركتشان به سمت مادىگرى در مقايسه با امور معنوى و مذهبى بيشتر است. به همين سبب صلاح الدين در زمان وزارتش زمينه اقتصادى نسبتا خوبى براى مردم فراهم كرد تا در اين بستر بتواند به اهداف خود كه همان براندازى حكومت و مذهب شيعيان فاطمى در مصر بود، برسد. در اين زمينه دو كار مهم توسط صلاح الدين ايوبى انجام گرفت:
الف ـ پياده كردن نظام اقطاع: صلاح الدين در قبال واگذارى زمين به افراد از آنها تعهد مىگرفت كه در مواقع خطر، حامى او باشند. طبيعى است كشاورزى كه حياتش در گرو داشتن زمين است وقتى مالك زمين مى شود نسبت به اهداكننده زمين وفادار مىشود و نه تنها خود كشاورز و زارع، بلكه خانواده و اهل و عيالش هم مثل او تابع فرمانروا مىشوند.
ب ـ سر و سامان دادن اوضاع اقتصادى مردم: اين اقدام وى مقارن بود با اوضاع نابسامان اقتصادى در اواخر حكومت فاطميان كه مردم مجبور بودند سالانه مبلغ دويست هزار دينار به حكومت ماليات بدهند.388 آنان يكباره به دستور صلاح الدين از پرداخت ماليات معاف شدند. تأثير چنين اقدامى در جامعه و ارتباط مستقيم اين تصميم صلاح الدين با حمايت و همراهى مردم با او روشن است. جالب اينكه همه اين كارها در زمان وزارت ايشان و سالهاى اوليه به قدرت رسيدنش صورت گرفت. اين اقدامات او حاكى از اين است كه صلاح الدين براى نيل به اهداف خود چقدر حساب شده و دقيق عمل كرده است.
4 ـ 1 ـ 6. تأسيس مدارس علميه شافعى از ديگر فعاليتهاى او در زمان تصدى مقام وزارت بود كه اين مدارس با تربيت طلاب و دانشجويان و سپس تبليغ مذهب شافعى توسط ايشان كمك شايانى به تغيير مذهب در مصر كردند. در صفحات بعدى به نقش مدارس علميه در پيشبرد اهداف صلاح الدين و حمايت بى دريغ صلاح الدين در زمان حكومتش از اين مراكز علمى بيشتر اشاره مىشود.
اگرچه برخى منابع علت اين همه توفيق براى صلاح الدين را بيمارى العاضد، آخرين خليفه فاطمى مىدانند و عدم اطلاع او از حركتهاى خزنده صلاح الدين را باعث پيشرفت صلاح الدين در امور مدنظر خود مىدانند، ولى واقعيت چيز ديگرى است كه در اين جستار نمىگنجد و فقط بايد اشاره كنيم كه توفيقات اقتصادى و اجتماعى وى، به ويژه در اواخر حكومت فاطميان به اين دليل بود كه آنها نتوانسته بودند رضايت مردم را، چه در زمينه اقتصادى و چه در زمينه هاى فكرى و معنوى، جلب كنند و اتفاقا صلاح الدين از همين خلأ استفاده كرد و توانست به آنچه در سر مى پروراند برسد.
اينها از مهمترين اقداماتى بود كه صلاح الدين در زمان تصدى وزارت خويش براى تغيير مذهب انجام داد اگرچه با مخالفتهاى مردمى شديدى روبرو شد ولى بدون توجه به اين مخالفتها و احيانا نگرانىهاى علماى شيعه و مردم كار خود را ادامه مىداد و در اين راه آرام و بدون تنش و به دور از ايجاد هرگونه درگيرى حركت مىكرد.
به نظر مى رسد صلاح الدين در اين باره، همان رفتارى را از خود نشان داد كه سلجوقيان مرتكب آن شدند.
صلاح الدين ايوبى چه به سبب عقايد سنى خود و چه به سبب علاقه به قدرت و برپايى دولت براى خاندان خود، از همان ابتداى ورود به صحنه سياست فعاليت چشمگيرى را براى براندازى مذهب و دولت فاطمى آغاز نمود. وى براى رسيدن به اهداف خود چاره اى نداشت جز اينكه حمايت خلافت عباسى را پشت سر خود داشته باشد و از طرف ديگر خليفه عباسى هرگز دوست نداشت كه شمال افريقا توسط يك حكومت شيعى اداره شود، از اين رو، هم خلافت عباسى نيازمند تغيير و تحول در آن بود و هم صلاح الدين چاره اى جز اين نداشت كه از پشتيبانى و رضايت خلافت عباسيان برخوردار باشد، به همين سبب خود را ملزم به برافراشتن رايت عباسيان در مصر كرد.389
4 ـ 2. پايان دولت فاطمى و آغاز حكومت صلاح الدين
اگرچه در سالهاى پايانى دولت فاطمى، اين دولت عملاً به دست صلاح الدين ايوبى قبضه شده بود و زمام امور به دست او بود به طورى كه در يك اقدام كاملاً عجيب در هفتم محرم 567 نام خلفاى فاطمى را از خطبه حذف كرد و نام عباسيان را در خطبه خواند،390 با اين حال، دولت فاطمى به طور رسمى در دهم محرم همان سال پايان يافت؛ يعنى وقتى عاضد آخرين خليفه فاطمى در شب عاشوراى همان سال (567 ق) از دنيا رفت صلاح الدين ايوبى طى خطبه اى پايان دولت فاطمى و آغاز حكومت خود را اعلام كرد. بدين صورت، تشيع فاطمى در مصر با يك چالش جدى روبرو شد و بار ديگر يك هجمه تمام عيار در برابر اين مذهب خودنمايى كرد و پرچم سياه عباسى دوباره در مصر برافراشته شد.
4 ـ 3. صلاح الدين ايوبى و مبارزات او با مذهب تشيع در عصر حكومتش
گرچه صلاح الدين ايوبى پيرو مذهب اهل تسنن بود و در پى تثبيت پايه هاى مذهب سنى (شافعى) در مصر بود، اما بايد توجه داشت كه صلاح الدين ايوبى در رسيدن به اين هدف، بيشتر توجه خود را به انجام كار فرهنگى در اين زمينه معطوف داشت تا كار نظامى، زيرا هنوز حركت هاى شيعى در مصر نيرومند بود و تغييرات سريع توأم با خونريزى، واكنش علويان را در پى داشت و اين قطعا به ضرر صلاح الدين ايوبى بود، از اين رو در براندازى مذهب اسماعيليان در مصر به عامل نظامىگرى كمتر توجه داشت. البته همانطور كه بعدا خواهيم گفت ـ در اين راه از راهكار نظامى هم استفاده كرد، ولى با زمينه سازى و بسترسازى سعى كرد به صورت فكرى و ايدئولوژى به اين مهم برسد.
انزواى كامل شيعه در مصر و تقويت مذهب شافعى بزرگترين هدف صلاح الدين در مصر بود كه براى رسيدن به اين هدف دو راه انتخاب كرد: 1. روش نظامى، 2. روش فرهنگى.
4 ـ 3 ـ 1. برخورد نظامى و سركوب حركتهاى شيعى: همانطور كه قبلاً هم ذكر شد اين روش مدنظر صلاح الدين ايوبى نبود، ولى گاهى صلاح الدين براى دستيابى به هدف، مخالفان شيعى خود را سركوب و با شيوه هاى نظامى و فيزيكى به قتل مىرساند يا گرفتار تبعيد و زندان مىكرد.
سپاه مصر كه همچنان وفادار به حكومت فاطمى بود، خطر اصلى براى ايوبيان تازه به دوران رسيده بود. صلاح الدين گروه سربازان «صلاحيه» را كه از سربازان و نظاميان اسدالدين شيركوه و مملوكان ترك بودند، تشكيل داد و با پشتيبانى آنها قيام و تحرك سپاهيان مصر را سركوب و فرماندهان ارشد و سربازان مخالف دولت ايوبى و حامى دولت فاطمى را به منطقه صعيد تبعيد مىكرد.391
با از پيش رو برداشتن سپاهيان مصر و سركوب خونين مخالفان دولت ايوبى، راه براى ادامه دست يازيدن صلاح الدين بر مِلك و مُلك مصر باز و هموار شد و صلاح الدين ايوبى راحت تر توانست به تباه ساختن عقايد مصر و شيعيان بپردازد. با از بين بردن سپاهيان مصر به عنوان اصلى ترين خطر پيش رو، توانست گام بلندى براى كسب قدرت در مصر بردارد.
براى شيعيان مصر و هواداران فاطمى بسيار ناگوار بود كه فرد سنى متعصبى به حكومت شيعى فاطمى خاتمه دهد و بر آنان حاكم شود، از اين رو مخالفتهاى گسترده اى با صلاح الدين ايوبى صورت مىگرفت كه بعضى از آنها موجب درگيرىهاى خونين بين ايوبيان و مخالفان براى باز پسگيرى حكومت فاطمى و رسمى شدن دوباره مذهب تشيع مىشد. مثلاً در شوال 569 بزرگترين و شديدترين حمله به صلاح الدين براى برگرداندن حكومت و خلافت صورت گرفت.392 اين مخالفان و ستمديدگان به رهبرى عماره يمنى بزرگترين برخورد و دادخواست را عليه صلاح الدين ايوبى و عمال او رقم زدند. بسيارى از هواداران فاطمى و شيعيان ناراضى از حكومت صلاح الدين سنى و زخمديدگان و ستم كشيدگان از ايوبيان در اين اعتراض، عماره يمنى را همراهى كردند و قصد اصلى آنها احياى دوباره مذهب شيعه در مصر بود. شروع اين قيام و حركت، مقارن بود با حمله ناوگان صليبىها به بندر اسكندريه كه اين حمله به موفقيت مردم معترض كمك كرد و در نهايت، تلاش و مجاهدت آنها باعث شد كه بر حكومت ايوبى چيره شوند و دوباره حكومت از آن فاطميان شود. پسر بزرگ العاضد، خليفه متوفاى فاطمى به عنوان خليفه برگزيده شد و مناصب و پستهاى دولتى از اشغال ايوبيان درآمد و دوباره رائحه حكومت شيعى بر فضاى مصر وزيدن گرفت. بر اثر خيانت يكى از عالمان طرفدار صلاح الدين كه در بين قيام كنندگان حضور داشت،393 صلاح الدين توانست دوباره بر مخالفان مسلط شود و با اعدام رهبران مبارزان سياسى خود و نيز تبعيد و شكنجه آنها توانست اين حركت انقلابى را متوقف سازد. اين عالم كه على بن نجا نام داشت از فقيهان و واعظان بود كه اخبار و برنامه هاى قيام كنندگان را به اطلاع دستگاه حكومت ايوبى رساند.394
ابن واصل در مورد چگونگى برخورد صلاح الدين با مخالفان سياسى خود در اين قيام چنين مىنويسد: رهبران قيام خيلى زود توسط صلاحالدين ايوبى اعدام شدند و تعداد زيادى از مبارزان به مناطق دوردست در صعيد تبعيد شدند، به گونهاى كه هيچ كس از طرفداران فاطمى باقى نماند.395
اينكه صلاح الدين ايوبى با اين كيفيت با اميران جنگى برخورد كرده از نكته هاى قابل توجه است كه توسط صلاح الدين و با همراهى فقيهان و علماى اهل تسنن با او كه هرگز يك حكومت شيعى را نمى پسنديدند، صورت گرفت. البته با اين حال، حركت شيعى خواهى و تلاش براى برگرداندن حكومت شيعى قطع نشد و اين شعله بار ديگر در منطقه صعيد و اُسوان سربرآورد.396 رهبرى اين قيام و شركت كنندگان و همراهى كنندگان، همه از تبعيدشدگان توسط صلاح الدين بودند كه با وجود اينكه در تبعيد و شرايط سخت به سر مى بردند، ولى از حركت آرمانخواهانه خود دست برنداشتند و جالب اينكه مردم صعيد و نيروهاى نظامى مصر كه توسط صلاح الدين به انزوا رانده شده بودند بر اثر روشنگرى هاى رهبران اين قيام از جمله كنزالدوله، با اين قيام همراهى كامل نمودند. صلاح الدين ايوبى مىدانست كه اگر خود شخصا براى سركوب اين قيام راهى منطقه صعيد شود مردم قاهره دوباره فرياد اعتراض سر خواهند داد از اين رو برادرش را براى سركوب شيعيان فاطمى در صعيد گسيل كرد و برادرش توانست اين انقلاب را در نهال، ريشه كن سازد و ضمن اعدام بزرگان و رهبران قيام بسيارى از سربازان و طرفداران آنها را به اسارت و بند كشيد. ابن شداد درباره چگونگى برخورد دستگاه ايوبى با اين معترضان چنين مىنويسد:397 عادل با غلبه بر معترضان، عباس و كنز، از رهبران قيام را كشت و بسيارى از طرفداران آنها را به بند كشيد. اين حادثه كه در صفر 570 رخ داد به فرار تعداد زيادى از قيام كنندگان به سرزمين «نوبه» منجر شد.
همانطور كه قبلاً ذكر شد اگرچه صلاح الدين فاكتور نظامى را براى پياده كردن اهداف خود خيلى نمى پسنديد و مىدانست كه در صورت روى آوردن به اسلحه براى سركوب مردم شيعه، ضرر بزرگى متوجه خود و خاندانش مىشود، اما با اين حال، وى همچون بعضى حاكمان كه براى رسيدن به اهداف و انگيزه هاى خود از تمام توان خود استفاده مىكنند، حاضر بود در صورت لزوم به هرچه كه به شوكت و قدرتش استقامت و استدامه مىبخشد، فكر كند و به آن جامه عمل بپوشاند. در سالهاى ابتدايى حكومت صلاح الدين ايوبى ساقط كردن و تعقيب روافض از كارهاى جدى زمامداران وقت بود.398 در اين عصر، رافضى بودن جرم محسوب مىشد و شيعه به عنوان مجرم از سوى قاضيانى كه صلاح الدين از ميان اهل سنت انتخاب كرده بود، تحت پيگرد قانونى قرار مىگرفت.
در چنين فضاى اختناقى كه براى شيعيان فراهم شده بود طبيعى بود كه نهال شيعه رو به زردى و فرسودگى نهد و شيعيان براى حفظ عقيده و مذهب خود با مشكلات عديده اى روبهرو باشند و مىتوان به راحتى اين عصر را با عصر حكومت حاكمان سنى متعصب كه تيغ از نيام كشيده و رافضى مىجستند، مقايسه كرد.
4ـ 3 ـ 2.اقدام فرهنگى: همانطور كه در صفحات گذشته هم اشاره شد صلاحالدين ايوبى اگرچه به اقدام نظامى و سركوب فيزيكى شيعيان هم رو آورد، ولى براى از بين بردن تشيع در مصر بيشتر كار فكرى و فرهنگى مىكرد و مىكوشيد تا با تغيير عقايد و افكار، موجبات تغيير مذهب را در مصر ايجاد كند. در اين راستا اقدامات زير توسط صلاحالدين صورت گرفت:
الف. حمايت از علماى (اهل تسنن): نقش علما و فقها به عنوان پدران معنوى و روحانى براى توده هاى مختلف مردم در تقويت و تثبيت دين و مذهب قابل انكار نيست. حضور پررنگ و فعال عالمان دينى موجب مىشود كه مردم در عمل و تعهد به فرامين دينى و آموزههاى مذهبى، سختكوش تر باشند. اين علما هستند كه مردم را به انجام احكام الهى و پاىبندى به شعاير دينى و مذهبى تشويق مى كنند و مردم در سايه سار عالمان و دانشمندان دين خود به انجام تكاليف خود راغبترند و طبيعى است كه در چنين فضايى، مذهب (اهل تسنن يا هر مذهب ديگرى) بار مىگيرد و ديگر فرقه ها كه از نعمت پشتيبانى و حمايت معنوى (فقها و انديشمندان دينى) بىبهرهاند، در انزواى كامل به سر مىبرند.
صلاح الدين مىكوشيد در حكومت خود ميان «سيف» و «قلم» جمع كند؛ بدين صورت كه قدرت و دولت را در خدمت اهل علم و اهل قلم قرار داده و از حمايت آنها بهره لازم را ببرد. صلاح الدين خوب دريافته بود كه اگر يارى علماى اهل تسنن را نداشته باشد براى تغيير مذهب در مصر ناكام خواهد بود، از اين رو تمام توان را به خدمت گرفت تا نظر مساعد علماى سنى مذهب را جلب كند و در اين راه، توفيق چشمگيرى به دست آورد. او تابع محض فقيهان سنى مذهب شد و از هيچ خدمتى نسبت به آنها دريغ نكرد. همين خدمات و كمكهاى مادى و معنوى صلاح الدين به علما بود كه باعث شد علماى زيادى از ساير نقاط جهان اسلام به خدمتش مىرسيدند399 و صلاح الدين در كنف حمايت اين عالمان راحتتر به مقاصد شوم خود دست مىيازيد.
نمونه هاى فراوانى از اطاعت بىچون و چراى صلاح الدين از علما در تاريخ وجود دارد كه نمونه بارز آن، اصرار بر اعدام حكيم سهروردى (شيخ اشراق) توسط صلاح الدين است كه به تحريك و دستور فقهاى زمان صورت گرفت.400
جلب رضايت علما توسط صلاح الدين وقتى به اوج رسيد كه او به عنوان يك مجاهد و غازى مطرح بود، چنانكه پيش از اين گفته شد فتح بيت المقدس توسط او و جنگهايى كه با صليبيان كرد بسيار بر محبوبيت او بين مردم، به ويژه علما افزود.
صلاح الدين نه تنها در راه اداره امور جامعه و اقناع مردم و دعوت گروههاى مختلف مردم به مذهب اهل تسنن و ارادت به دستگاه عباسى از علما كمك مىگرفت، بلكه در ميادين جنگ نيز از حضور علما استفاده مىكرد. محمد سهيل طقوش در اين باره چنين مىگويد: ارتش صلاح الدين متشكل از كردها (همشهريان و همنژادان صلاح الدين) تركها (نيروهاى وفادار به خاندان عباسى) و افراد داوطلب بود... شركت علما و فقها در جهاد از طريق مبارزه عملى و نيز از طريق ترغيب سربازان و ايجاد روحيه در آنها و يادآورى قهرمانان پيشين مسلمان به آنها بود.401
ترويج روحيه شهادت طلبى در ميان نيروهاى رزمنده توسط عالمان دينى سبب مىشد كه مردم به شوق شهادت دليرانه تر بجنگند.
پيوند عميق و ناگسستنى عالمان سنى با دستگاه حكومتى صلاح الدين، بر انزواى شيعيان اثر بزرگى گذاشت. اتحاد ناميمون اهل سيف و اهل قلم با عالمان دينى موجب به حاشيه رفتن هرچه بيشتر شيعيان و محو كامل آنها از جامعه مصر شد. طبيعى است مذهبى كه هم حكومت وقت و هم فضاى علمى و فقهى حاكم بر جامعه كمر به نابودى اش بسته اند، محكوم به زوال است و پيروان اين مذهب به جز اندكى، چاره اى جز وداع با اين مذهب را ندارند و آنهايى هم كه مى مانند از ضريب امنيتى بالايى براى پاىبند بودن به مذهب خويش برخوردار نيستند.
اعزام عالمان سنى مذهب به مراكز شيعه از ديگر اقدامات صلاح الدين ايوبى براى محو تشيع بود. اين عالمان به شهرها و مراكز شيعه نشين هجرت كرده تا عليه معتقدات و شعائر مذهب شيعه تبليغ كنند و اين در حالى بود كه علماى شيعه يا در تبعيد به سر مىبردند و يا در انزواى كامل اجتماعى ـ سياسى بودند. براى نمونه، مىتوان از حضور قاضى بهاءالدين در شهر اسنا اشاره كرد، شهر اسنا در صعيد مصر، از شهرهاى شيعه نشين و كانونى منسجم براى شيعيان بود.402 اين عالم سنى در اين شهر به فعاليت پرداخت و توانست عده زيادى را همراه خود سازد.
ب. تأسيس و رونق بخشيدن به مدارس علميه اهل تسنن: نقش حوزه هاى علميه در تقويت و تحكيم مذهب بر هيچكس پوشيده نيست. در طول تاريخ اسلام مراكز علمى و حوزهها و مدارس علميه نقش اول را در حفظ و تبليغ و نشر مذهب هاى مختلف داشته اند. در اين حوزه ها و مدارس، مبلغان و عالمان دينى مسلح به سلاح علم و دانش شده و رهسپار جامعه مىشوند تا در ميان توده هاى مردم به بيان احكام دين بپردازند. همچنين در همين مراكز علمى دينى است كه مبانى و اصول دين و مذهب تبيين مىشود، شبهات مختلف بر ضد مذهب توسط اين مراكز پاسخ داده مىشود و آموزه هاى مذاهب مخالف در اين حوزه ها به چالش كشيده مىشود. صلاح الدين در شكوفايى مراكز علمى و آموزشگاههاى دينى بسيار كوشش كرد. او به خوبى دريافته بود كه رونق بخشيدن به اين مراكز تا ميزان قابل توجهى مىتواند او را در رساندن به اهدافش يارى كند، از اين رو به تأسيس و تقويت مدارس علميه كمر همت بست. عصر او را بايد عصر شكوفايى مدارس علميه (سنى) دانست.403 مدارس علميه در عصر او از آن شافعيان بود. به جز خود صلاح الدين، ساير امرا و وزرايش هم به ساخت مدارس علميه روى آورده بودند؛ گويا ساخت و تعمير مدارس علميه به صورت كاملاً نظام مند در عصر او پىگيرى مىشده است، مثلاً مدرسه فاضليه توسط قاضى الفاضل ساخته و اداره مىشد.404 برخى از مدارس علميه تأسيس شده در زمان حكومت صلاحالدين عبارتاند از:
1. تأسيس مدرسه دارالغزل405 (براى مالكىها)؛
2. تبديل زندان شحنه در قاهره به مدرسهاى براى شافعىها؛406
3. تخريب دارالمعونه و تبديل آن به مدرسه شافعى؛
4. تأسيس مدرسه ناصريه در قاهره براى شافعيان؛
5. تأسيس مدرسه قمحيه براى حنفيان؛
6. تأسيس مدرسه فاضليه در مصر براى شافعيان؛
7. تأسيس مدرسه صلاحيه تاجالمدارس.407
در چنين فضايى بود كه مذهب فاطميان مورد هجوم وسيع در بُعد فرهنگى و علمى قرار گرفت و ذره ذره رو به محو شدن نهاد. از آنجا كه صلاح الدين ايوبى به خوبى دريافته بود كه علما و مدارس علميه و حوزه ها تا ميزان بسيار زيادى مىتوانند او را در پيشبرد اهدافش يارى رسانند، از اين رو به تأمين مالى آنها نيز پرداخت. منابع مالى براى فعاليت مدارس علميه از دو راه تأمين مىشد:
1. بودجه دولتى؛
2. اختصاص اوقاف408 براى طلاب علوم دينى، به ويژه علماى شافعى. درآمد حاصل از موقوفه ها خرج مدارس علميه و طلاب آنها مىشد و در برابر، آنها براى براندازى مذهب اسماعيليه در جامعه تلاش مىكردند. بدين گونه، عالمان و حوزه هاى علميه در خدمت صلاح الدين ايوبى قرار گرفتند تا او راحت تر بتواند اسماعيليان و اعتقادات آنها را به حاشيه ببرد.
ج. از بين بردن مراكز علمى فاطميان و مبارزه با برگزارى مراسم شيعى: از ديگر اقدامات صلاح الدين ايوبى در رابطه با حذف مذهب تشيع، پيكار جدى او با آموزه هاى شيعى بود. به موازات حمايت از علماى سنى و تأسيس و رونق بخشيدن به مدارس علميه سنى ها، عالمان شيعه در غايت انزوا و دچار ظلم دستگاه حكومت بودند و مراكز علمى شيعه، تخريب يا تبديل به مدارس عليمه سنى ها مىشد. صلاح الدين در آغاز رسيدن به قدرت، دستور آتش زدن كتابخانه بزرگ فاطميان را داد.409 در رابطه با مراسم و بزرگداشت هايى كه در مصر مرسوم بود نيز دست به مبارزه زد، از جمله اينكه روز عاشورا را به عنوان روز سرور و شادى اعلام كرد410 و با اين كار، مانع از انجام امور مذهبى توسط مردم شيعه شد.
نتيجه
از مقاله حاضر، نتايج ذيل به دست مىآيد:
1. با ورود صلاح الدين ايوبى به دستگاه خلافت فاطمى، تضعيف سازمانهاى دينى و اسماعيلى توسط وى آغاز شد، همو بود كه به تقويت آيين اهل سنت پرداخت و با تعصب خاصى كه داشت به اين كار همت گمارد.
2. او با اقدامات نظامى و فرهنگى، مثل برخوردارى از حمايت علما و تأسيس و تقويت مدارس علميه اهل تسنن به اين مقاصد راه يافت.
3. به رغم تمام اقداماتى كه انجام داد ولى نتوانست به طور صد در صد و كامل مذهب تشيع را در مصر محو كند. صلاح الدين در راه زدودن مذهب اسماعيليه (تشيع) به موفقيتهاى زيادى دست يافت.
4. جلب رضايت خلافت عباسى و تعصب سنى گرى صلاح الدين ايوبى دو عامل اساسى و اصلى براى توجيه فعاليتهاى صلاح الدين در براندازى تشيع در مصر به حساب مىآيد.
5. اگرچه در مواقع ضرورى از اقدام فيزيكى و نظامى هم براى از بين بردن شيعيان و عقايدشان استفاده مىشد، ولى صلاح الدين به سبب سياست زيركانه اش در براندازى مذهب تشيع در مصر آرام حركت مىكرد. او كه عاشق قدرت بود هرگز دوست نداشت در راه رسيدن به شوكت و قدرت ناكام بماند.
منبع (http://tarikh.nashriyat.ir/node/532)
چكيده
بررسى وضعيت شيعيان در جوامع مختلف و چگونگى برخورد حاكمان با آنها غالبا از موضوعات مورد توجه برخى از محققان بوده است. در اين مقاله ضمن بررسى وضعيت شيعيان در عصر صلاحالدين ايوبى به چگونگى به قدرت رسيدن او از دل حكومت فاطميان در مصر و چگونگى برخورد او با تشيع اشاره مىشود. در ضمن علل كمرنگ شدن تشيع در مصر نيز بررسى شده است.
مقدمه
حاكمان شيعه (ادريسيان و فاطميان) حدود چهار قرن در شمال افريقا حكم راندند. ادريسيان زيدى مذهب و فاطميان كه محور اصلى بحث در اين تحقيق هستند، جزء شيعيان اسماعيليه محسوب مىشدند. طبيعى است بنابر «الناس على دين ملوكهم» مردم شمال افريقا (مصر) نيز شيعه بودند و حكومتهاى ياد شده، تمام تلاش خود را در همراه كردن مردم تحت امر خويش با تشيع به كار مىبستند و در اين راه توفيقات زيادى هم به دست آوردند. اما با سقوط فاطميان و روى كار آمدن صلاحالدين ايوبى تقريبا تشيع به يكباره از آن سامان رخت بست. در اين پژوهش برآنيم كه در حد توان به اين سؤالها پاسخ گوئيم:
1. برخورد صلاح الدين ايوبى با شيعيان و مذهب تشيع چگونه بوده است؟
2. نقش تعصب در عملكرد و برخورد صلاح الدين با شيعيان چقدر بوده است؟
3. صلاح الدين براى پيشبرد اهداف خود از چه ابزارى استفاده مىكرد؟
به نظر مىرسد كه صلاح الدين با تعصب بالاى خود در جهت محو شيعه در مصر تلاش كرده است و اين همان فرضيه اى است كه در اين نوشتار به اثبات خواهد رسيد. هدف از اين تحقيق شناخت وضعيت شيعيان مصر در قرن ششم (عصر صلاح الدين ايوبى) است.
1. تشيع در شمال افريقا (مصر) پيش از صلاح الدين ايوبى
طبيعى است كه مردم مصر در عصر حكومت فاطميان شيعه بوده و به مذهب و اعتقادات خود پاىبند بودند. دستگاه خلافت با تأسيس مراكز علمى بزرگ، مثل الازهر و برپايى و جا انداختن مراسم و شعائر بزرگ شيعه، مثل عيد غدير358 (به عنوان مظهر حقانيت شيعه)، عاشورا359 (مظهر مظلوميت شيعه)، نيمه شعبان360 (يكى از اصلىترين عقايد شيعه، يعنى انتظار) و ساير مراسم و بزرگداشتها مردم را به مذهب، آشناتر و دلگرمتر مىكردند و مردم هم به قصد نشان دادن ميزان علاقه مندى خود به مذهبشان در اين مراسم حضور فعال داشتند. حكومت هم در اين زمينه، مساعدتهاى لازم را انجام مىداد و زمينه مناسب را براى انجام امور ياد شده فراهم مىكرد. از نظر اقتصادى و اجتماعى هم اگرچه حكومت فاطمى گاهى اوقات با بحرانهايى روبرو بود، ولى در اين دوره، آرامشى نسبى در جامعه حاكم بود،361 زنان از منزلتى خاص برخوردار بودند و سالخوردگان و بيوه زنان در مراكز خاصى نگهدارى مىشدند.362 به طور كلى از گزارشهاى تاريخى مىتوان نتيجه گرفت كه مردم در اين دوره، از نظر معيشتى و فرهنگى و براى انجام امور مذهبى خويش مشكل جدى نداشته اند. با توجه به حضور اسماعيليان در مصر و اقدامات فرهنگى و فكرى آنها، در ادامه درباره آنها بحث مىشود.
يكى از فرقه هاى مهم شيعه، فرقه اسماعيليه است. پيروان اين فرقه به امامت اسماعيل، پسر امام صادق عليهالسلام اعتقاد دارند. اين در حالى بود كه اسماعيل در زمان حيات امام صادق عليهالسلام از دنيا رفت و آن حضرت نيز بارها بر امامت فرزند كوچكتر خود، امام موسى كاظم عليهالسلام تأكيد كرده بود.363
اسماعيليه به دو گروه عمده تقسيم شدند:
الف. گروهى قائل شدند كه اسماعيل نمرده و قائم اوست. ايشان به اسماعيليه خالصه شناخته مىشدند.
ب. گروه ديگرى معتقد شدند كه امام صادق عليهالسلام بعد از اسماعيل، نوه خود، يعنى محمد بن اسماعيل را به امامت منصوب كرده است. ايشان به نام مؤسس فرقه خويش، يعنى «اسماعيليه مباركه» شهرت يافتند.364
2. حضور اسماعيليه در مصر
از برخى منابع چنين بر مىآيد كه پيش از ورود فاطميان به مصر، مذهب تشيع براى مردم مصر شناخته شده بود. براى مثال، مقريزى قيام محمد بن ابى حذيفه در سال 350 ق را در مصر كه بر ضد دستگاه خلافت عثمانى صورت گرفت، داراى رگه هاى شيعى مىداند. سپاهيان محمد بن ابى حذيفه بعد از كشته شدن عثمان و هنگام ورود به مصر، اين شعار را سر مىدادند: اى اباالحسن اميرالمؤمنين على عليهالسلام خلافت را برگير.365
از اين رو مىتوان گفت كه سالهاى متمادى قبل از ورود فاطميان به مصر، تشيع در مصر نفوذ كرده بود. در فتح مصر بعضى از دوستداران اهلبيت عليهمالسلام، مثل مقداد، ابوذر و... حضور داشته اند،366 به همين دليل مىتوان گفت كه حضور شيعه در مصر، مقارن با فتح مصر توسط سپاهيان اسلام است. اين شخصيتها با حضور خويش در مصر توانستند آموزههاى شيعى را بين مردم گسترش دهند. مهاجرت علويان به مصر موجب اين شد كه مردم مصر با اين مذهب آشنا شوند. پس از روى كار آمدن عباسيان، على بن محمد بن عبداللّه كه از فرزندان امام حسن عليهالسلام و نخستين مهاجر علوى به مصر بود، مردم را به مبارزه با دستگاه جور دعوت كرد.367 طبيعى است كه حضور چهره هاى مخالف با دستگاه حاكم در شهرهاى مختلف، نتايجى از جمله تبليغ و نشر افكار و عقايد آنها را در پى خواهد داشت.
در مصر نيز وضع بر همين منوال بود و تشيع به سبب مهاجرت افراد (چه مخالف با دستگاه و چه غيره) در اين كشور نفوذ كرد و با وجود موانع متعدد به رشد و گسترش خويش ادامه داد و مردم مصر اين مذهب را پذيرفتند، گرچه گاهى براى حفظ اين عقيده و برپايى شعاير شيعه با مشكلاتى روبرو بودند. مقريزى از درگيرى سربازان و عمّال دولتى با مردمى كه در روز عاشورا در سال 350 ق در جوار مرقد ام كلثوم علوى مشغول عزادارى بودند، گزارش مىدهد.368
متوكل عباسى در سال 234 ق فرمان اخراج علويان را از مصر صادر كرد. بعد از او المستنصر فرمان داد هيچكس حق معامله با علويان را ندارد، اگر ميان يك علوى و دشمن علوى، دشمنى رخ داد، بدون مدرك و دليل سخن دشمن علوى پذيرفته شود. اين سختگيرى حاكمان با شيعه در مصر به خوبى اين نكته را روشن مىسازد كه مصر با شيعه و تشيع همخوانى داشته وگرنه چه دليلى داشت كه حاكمان وقت اينگونه رفتار كنند.
خلفاى فاطمى مصر، از پيروان فرقه اسماعيليه مباركيه بودند كه پس از تلاشهاى فراوان بالأخره در سال 358ق با ناتوان شدن اخشيديان و رشادتهاى سردار بزرگ خود، جوهر سيسلى توانستند مصر را فتح كنند.
المعز، خليفه فاطمى در روز سه شنبه هفتم ماه مبارك رمضان در سال 362 در قصرش مستقر شد و بدين ترتيب، حكومت فاطميان در مصر به طور رسمى آغاز شد.369 با فتح مصر به دست فاطميان، خلفاى فاطمى به گسترش و نشر مذهب اسماعيلى همت گماردند و در اين راه، توفيقهاى چشمگيرى داشتند تا جايى كه مذهب اسماعيلى، مذهب رسمى آن سرزمين قرار گرفت.
2 ـ 1. مهمترين اقدامات فاطميان
در عصر فاطمى، تشيع به خوبى در مصر متجلى شد. جلوه هاى ظهور تشيع عبارت بود از:
الف ـ سر دادن نداى «حىّ على خير العمل» در اذان؛
ب ـ آشكار شدن احاديث و رواياتى كه بر افضليت امام على و اهلبيت عليهمالسلام دلالت داشت؛
ج ـ اضافه شدن مناسبتهايى، مثل عاشورا، جشنهاى نيمه شعبان، غدير، ميلاد امام على و ساير ائمه عليهمالسلام به مراسم و مناسبتهاى مصرىها؛
د ـ تشكيل مجالس براى يادگيرى علوم اهلبيت عليهمالسلام.370
مصريان در دوره خليفه العزيز، پنجمين خليفه فاطمى، نخستين بار سوگوارى براى امام حسين عليهالسلام را در روز عاشورا تجربه كردند.371 مقريزى در مورد سوگوارى مصريان براى امام حسين عليهالسلام چنين گزارش مىدهد: اداره هاى دولتى و مغازه ها و محلهاى تجارت، سه روز مانده به عاشورا تعطيل مىشد و فقط نانوايىها به فعاليت مىپرداختند.372
به هر حال، با حضور فاطميان در مصر، مردم اين ديار به مذهب آنها گرويدند و مذهب تشيع در اين كشور به صورت رسمى طرفداران و پيروان فراوانى پيدا كرد.
2 ـ 2. سقوط فاطميان در مصر
حكومت فاطميان در اواخر دوره خود، دو ويژگى عمده داشت:
الف. وزيران فاطمى قدرت فوق العاده اى پيدا كردند؛373
ب. سست شدن پايه هاى حكومت؛ بدين ترتيب كه وزيران قدرت يافته، بر سر تصاحب قدرت به كشمكش و نزاع با هم پرداختند. مقريزى از اختلاف بين ابن سلاّر و عباس ضهاجى، ديگر وزير وقت فاطمى در عصر خلافت الظافر گزارش مىدهد كه در پى اين نزاع، ابن سلار كشته مىشود و اين امر موجب تسلط صليبىها بر بخشهايى از قلمرو فاطميان مىشود.374 گاهى اين اختلافات به اهل شمشير نيز مىرسيد؛ يعنى بعضى از وزيران با اميران سپاهى اختلاف داشتند و اين رخداد بر بىرمق كردن هرچه بيشتر دستگاه خلافت فاطمى مىانجاميد. به عنوان نمونه مىتوان به اختلاف وزير فاطمى (رزيك) با امير سپاهيان (شاور) نام برد كه البته شاور بعدا به مقام وزارت هم رسيد.375
به نظر مىرسد كه با وجود چنين وضعيتى حضور يك وزير مخالف و مغرض مىتواند ضربات محكمى به پيكره چنين حكومتى بزند و اين ضربات وقتى كارى مىشود كه خليفه نيز سست و ضعيف شده باشد، چنانكه وقتى شيركوه در دستگاه خلافت فاطمى به مقام وزارت رسيد حقيقت فوق تحقق يافت و بىرمقى و سستى دولت فاطمى به حدى رسيده بود كه شيركوه، امير سنّى مذهب و همپيمان خليفه بغداد به وزارت تعيين شد و روند سقوط دولت فاطمى سرعت گرفت.376
3. صلاح الدين ايوبى در يك نگاه
يكى ديگر از موضوعاتى كه پيش از ورود به مباحث اصلى بايد به آن پرداخته شود، شناخت صلاح الدين ايوبى و آشنايى با شخصيت و روحيات و ويژگى هاى اوست.
در ابتداى اين قسمت ذكر اين نكته ضرورى است كه صلاح الدين ايوبى در جهان اسلام به عنوان چهره اى جهادگر مطرح است و اين موضوع سبب شده كه محبوبيت او به ميزان چشمگيرى در بين مسلمانان زياد شود، به ويژه آنكه آزاد شدن بيت المقدس توسط او از دست صليبيان، او را در جهان اسلام چهره اى كاملاً مقدس ساخته و مسلمانان براى او همواره احترامى خاص قائلند. البته جداى از محبوبيت تاريخى صلاح الدين ايوبى، اين اقدامات وى سبب محبوبيت او در زمان خودش هم بوده است. گفتنى است كه اين موضوع بر قلم كسانى هم كه زندگىنامه صلاح الدين را نوشته اند تأثير گذاشته به طورى كه در معرفى وى گاهى دچار تعصب و افراط شده اند.
صلاح الدين كه شهرتش بيشتر به سبب شركت در جنگهاى صليبى (532ق/ 1138م) است در تكريت و به قولى در كركوك واقع در كردستان عراق ديده به عالم خاكى گشود.377 او در بين مسلمانان به «الملك الناصر»378 ملقب گرديده است. پدرش امير نجم الدين ايوبى در زمان عمادالدين زنگى حاكم شهر بعلبك بوده است. از همان دوران كودكى علاقه شديدى به يادگيرى فنون جنگى، خصوصا شمشيربازى و جنگ با خنجر داشت و بالأخره در اين فنون، مهارتهايى به دست آورد.379 از گزارشهاى تاريخى چنين برمى آيد كه او دلبستگى عميقى به اسب و سلاح داشت.
شهر بعلبك از جمله شهرهايى است كه صرف و نحو و لغت و تا حدودى هم فقه در آن شهر از جايگاه خوبى برخوردار بوده است.380 بعيد نيست كه صلاح الدين در كسب اين علوم هم تلاشهايى داشته هرچند گزارش موثقى در اين زمينه نداريم.
وى در همه امور، به ويژه در امور مذهب تعصب داشت و ـ چنانكه بعدا اشاره خواهد شد ـ براى تثبيت پايه هاى مذهب اهل تسنن تلاشهاى زيادى كرد.
بعد از مرگ عمويش شيركوه كه مقام وزارت خليفه فاطمى، العاضد را عهده دار بود، منصب وزارت خليفه فاطمى را عهده دار شد. حضور صلاح الدين در دستگاه خلافت فاطمى مقارن بود با ضعيف شدن دستگاه حكومت و تحليل قدرت فاطميان، و همين سستى حكومت باعث شد صلاح الدين در اجراى برنامه هاى خود و رسيدن به اهداف خود توفيق بيشترى به دست آورد. البته صلاح الدين از پشتوانه نظامى و رجال دولتى برخوردار نبود و عاضد هم به همين دليل كه او از پشتيبانى رجال و نظاميان برخوردار نيست و توان مخالفت با حاكميت را ندارد، او را به مقام وزارت برگزيد.381 ولى با اين حال با بهره گيرى از استعداد ذاتى خويش و همت فراوان براى به دست آوردن قدرت، توانست به همه اهداف خويش برسد. او در اين راه به جلب حمايت خلافت عباسى روى آورد و اگر قول مساعدت خلافت عباسى به او و جاه طلبى شخصى او نبود هرگز ممكن نبود كه صلاح الدين به اين همه توفيق دست يابد.
صلاح الدين ايوبى پس از يك عمر جنگ و خونريزى در سال 589ق در سن 57 سالگى و بعد از طى يك دوره بيمارى درگذشت.382
4. اقدامات صلاح الدين ايوبى در براندازى مذهب شيعه
شكى نيست كه بنيانگذار سلسله ايوبيان يك سنى متعصب و شافعى تمام عيار بود و وقتى به قدرت رسيد تمام سعى خود را در نشر اين مذهب و جايگزين كردن آن به جاى مذهب فاطميان به كار گرفت.383
اقدامات او در مصر براى محو شيعه از لحاظ زمانى به دو دوره تقسيم مىشود: 1. دوران وزارت، 2. دوران حكومت.
وى در دوران دو ساله وزارت خود اقدامات و فعاليتهاى چشمگيرى در جهت تغيير مذهب انجام داد. او پس از رسيدن به مقام وزارت به تدريج به تضعيف مذهب اسماعيلى و تقويت تسنن و ايدئولوژى آنها پرداخت. اين اقدامات وى زمانى صورت مىگرفت كه هنوز خليفه فاطمى بر اريكه قدرت تكيه زده و صلاح الدين در مقام وزارت به تضعيف سازمانهاى مذهب فاطمى مى پرداخت. اين مسئله، نشان دهنده اوج انحطاط و زوال در دستگاه فاطمى است.
4 ـ 1. اقدامات صلاح الدين در تضعيف تشيع در عصر وزارت
صلاحالدين ايوبى به محض رسيدن به وزارت فعاليت خود را براى از بين بردن مذهب تشيع آغاز كرد. مهمترين اقدامات او در زمان وزارتش براى محو كردن مذهب اسماعيلى عبارت بود از:384
4 ـ 1 ـ 1. عبارت «حىّ على خير العمل» را كه به عنوان يك شعار براى مذهب شيعه مطرح است، از اذان حذف كرد. اين حادثه در دهم ذیحجه سال 565 اتفاق افتاد.
4 ـ 1 ـ 2. دستور داد تا نام خلفاى راشدين در هر خطبه برده شود.385
4 ـ 1 ـ 3. تشكيك در نسب فاطميان را دوباره مطرح ساخت.386
4 ـ 1 ـ 4. تغيير قاضيان از ديگر اقدامات او در جهت محو تشيع بود. همانطور كه مىدانيم امر قضا تابع دين (مذهب) هر كشورى است؛ يعنى قاضى بر اساس مذهب و آيين مردم حكم مىكند. بر اين اساس، نمىتوان در يك جامعه شيعى بر اساس فتواى شافعى و يا مالكى و... حكم قضايى داد، به همين سبب صلاح الدين در ادامه اقداماتش براى تغيير مذهب، مجبور به تغيير قضات شد و اين در حالى بود كه تغيير مذهب هنوز كاملاً اجرا نشده بود و صلاح الدين با اين كار سعى داشت مردم را مجبور كند دست از مذهب خويش بردارند و تن به مذهب ديگرى (شافعى) بدهند. او بر اين اساس، قاضيان شيعه را عزل كرد و منصب قضاوت در مصر را در تاريخ يازدهم جمادىالثانى سال 566 به قاضى صدرالدين عبدالملك بن عيسى بن مارانى شافعى سپرد.387
4 ـ 1 ـ 5. اصلاح ساختار اقتصادى و بهبود وضعيت معيشتى مردم يكى ديگر از اقدامات اوست. به طور كلى وضعيت معيشتى مردم ارتباطى تنگاتنگ با حمايت مردم از حكومت وقت دارد؛ هرچه اوضاع اقتصادى مردم بهتر باشد و رضايتمندى مردم حاصل شود ميزان حمايت آنها از حكومت مىتواند بيشتر شود، به ويژه در جوامعى كه حركتشان به سمت مادىگرى در مقايسه با امور معنوى و مذهبى بيشتر است. به همين سبب صلاح الدين در زمان وزارتش زمينه اقتصادى نسبتا خوبى براى مردم فراهم كرد تا در اين بستر بتواند به اهداف خود كه همان براندازى حكومت و مذهب شيعيان فاطمى در مصر بود، برسد. در اين زمينه دو كار مهم توسط صلاح الدين ايوبى انجام گرفت:
الف ـ پياده كردن نظام اقطاع: صلاح الدين در قبال واگذارى زمين به افراد از آنها تعهد مىگرفت كه در مواقع خطر، حامى او باشند. طبيعى است كشاورزى كه حياتش در گرو داشتن زمين است وقتى مالك زمين مى شود نسبت به اهداكننده زمين وفادار مىشود و نه تنها خود كشاورز و زارع، بلكه خانواده و اهل و عيالش هم مثل او تابع فرمانروا مىشوند.
ب ـ سر و سامان دادن اوضاع اقتصادى مردم: اين اقدام وى مقارن بود با اوضاع نابسامان اقتصادى در اواخر حكومت فاطميان كه مردم مجبور بودند سالانه مبلغ دويست هزار دينار به حكومت ماليات بدهند.388 آنان يكباره به دستور صلاح الدين از پرداخت ماليات معاف شدند. تأثير چنين اقدامى در جامعه و ارتباط مستقيم اين تصميم صلاح الدين با حمايت و همراهى مردم با او روشن است. جالب اينكه همه اين كارها در زمان وزارت ايشان و سالهاى اوليه به قدرت رسيدنش صورت گرفت. اين اقدامات او حاكى از اين است كه صلاح الدين براى نيل به اهداف خود چقدر حساب شده و دقيق عمل كرده است.
4 ـ 1 ـ 6. تأسيس مدارس علميه شافعى از ديگر فعاليتهاى او در زمان تصدى مقام وزارت بود كه اين مدارس با تربيت طلاب و دانشجويان و سپس تبليغ مذهب شافعى توسط ايشان كمك شايانى به تغيير مذهب در مصر كردند. در صفحات بعدى به نقش مدارس علميه در پيشبرد اهداف صلاح الدين و حمايت بى دريغ صلاح الدين در زمان حكومتش از اين مراكز علمى بيشتر اشاره مىشود.
اگرچه برخى منابع علت اين همه توفيق براى صلاح الدين را بيمارى العاضد، آخرين خليفه فاطمى مىدانند و عدم اطلاع او از حركتهاى خزنده صلاح الدين را باعث پيشرفت صلاح الدين در امور مدنظر خود مىدانند، ولى واقعيت چيز ديگرى است كه در اين جستار نمىگنجد و فقط بايد اشاره كنيم كه توفيقات اقتصادى و اجتماعى وى، به ويژه در اواخر حكومت فاطميان به اين دليل بود كه آنها نتوانسته بودند رضايت مردم را، چه در زمينه اقتصادى و چه در زمينه هاى فكرى و معنوى، جلب كنند و اتفاقا صلاح الدين از همين خلأ استفاده كرد و توانست به آنچه در سر مى پروراند برسد.
اينها از مهمترين اقداماتى بود كه صلاح الدين در زمان تصدى وزارت خويش براى تغيير مذهب انجام داد اگرچه با مخالفتهاى مردمى شديدى روبرو شد ولى بدون توجه به اين مخالفتها و احيانا نگرانىهاى علماى شيعه و مردم كار خود را ادامه مىداد و در اين راه آرام و بدون تنش و به دور از ايجاد هرگونه درگيرى حركت مىكرد.
به نظر مى رسد صلاح الدين در اين باره، همان رفتارى را از خود نشان داد كه سلجوقيان مرتكب آن شدند.
صلاح الدين ايوبى چه به سبب عقايد سنى خود و چه به سبب علاقه به قدرت و برپايى دولت براى خاندان خود، از همان ابتداى ورود به صحنه سياست فعاليت چشمگيرى را براى براندازى مذهب و دولت فاطمى آغاز نمود. وى براى رسيدن به اهداف خود چاره اى نداشت جز اينكه حمايت خلافت عباسى را پشت سر خود داشته باشد و از طرف ديگر خليفه عباسى هرگز دوست نداشت كه شمال افريقا توسط يك حكومت شيعى اداره شود، از اين رو، هم خلافت عباسى نيازمند تغيير و تحول در آن بود و هم صلاح الدين چاره اى جز اين نداشت كه از پشتيبانى و رضايت خلافت عباسيان برخوردار باشد، به همين سبب خود را ملزم به برافراشتن رايت عباسيان در مصر كرد.389
4 ـ 2. پايان دولت فاطمى و آغاز حكومت صلاح الدين
اگرچه در سالهاى پايانى دولت فاطمى، اين دولت عملاً به دست صلاح الدين ايوبى قبضه شده بود و زمام امور به دست او بود به طورى كه در يك اقدام كاملاً عجيب در هفتم محرم 567 نام خلفاى فاطمى را از خطبه حذف كرد و نام عباسيان را در خطبه خواند،390 با اين حال، دولت فاطمى به طور رسمى در دهم محرم همان سال پايان يافت؛ يعنى وقتى عاضد آخرين خليفه فاطمى در شب عاشوراى همان سال (567 ق) از دنيا رفت صلاح الدين ايوبى طى خطبه اى پايان دولت فاطمى و آغاز حكومت خود را اعلام كرد. بدين صورت، تشيع فاطمى در مصر با يك چالش جدى روبرو شد و بار ديگر يك هجمه تمام عيار در برابر اين مذهب خودنمايى كرد و پرچم سياه عباسى دوباره در مصر برافراشته شد.
4 ـ 3. صلاح الدين ايوبى و مبارزات او با مذهب تشيع در عصر حكومتش
گرچه صلاح الدين ايوبى پيرو مذهب اهل تسنن بود و در پى تثبيت پايه هاى مذهب سنى (شافعى) در مصر بود، اما بايد توجه داشت كه صلاح الدين ايوبى در رسيدن به اين هدف، بيشتر توجه خود را به انجام كار فرهنگى در اين زمينه معطوف داشت تا كار نظامى، زيرا هنوز حركت هاى شيعى در مصر نيرومند بود و تغييرات سريع توأم با خونريزى، واكنش علويان را در پى داشت و اين قطعا به ضرر صلاح الدين ايوبى بود، از اين رو در براندازى مذهب اسماعيليان در مصر به عامل نظامىگرى كمتر توجه داشت. البته همانطور كه بعدا خواهيم گفت ـ در اين راه از راهكار نظامى هم استفاده كرد، ولى با زمينه سازى و بسترسازى سعى كرد به صورت فكرى و ايدئولوژى به اين مهم برسد.
انزواى كامل شيعه در مصر و تقويت مذهب شافعى بزرگترين هدف صلاح الدين در مصر بود كه براى رسيدن به اين هدف دو راه انتخاب كرد: 1. روش نظامى، 2. روش فرهنگى.
4 ـ 3 ـ 1. برخورد نظامى و سركوب حركتهاى شيعى: همانطور كه قبلاً هم ذكر شد اين روش مدنظر صلاح الدين ايوبى نبود، ولى گاهى صلاح الدين براى دستيابى به هدف، مخالفان شيعى خود را سركوب و با شيوه هاى نظامى و فيزيكى به قتل مىرساند يا گرفتار تبعيد و زندان مىكرد.
سپاه مصر كه همچنان وفادار به حكومت فاطمى بود، خطر اصلى براى ايوبيان تازه به دوران رسيده بود. صلاح الدين گروه سربازان «صلاحيه» را كه از سربازان و نظاميان اسدالدين شيركوه و مملوكان ترك بودند، تشكيل داد و با پشتيبانى آنها قيام و تحرك سپاهيان مصر را سركوب و فرماندهان ارشد و سربازان مخالف دولت ايوبى و حامى دولت فاطمى را به منطقه صعيد تبعيد مىكرد.391
با از پيش رو برداشتن سپاهيان مصر و سركوب خونين مخالفان دولت ايوبى، راه براى ادامه دست يازيدن صلاح الدين بر مِلك و مُلك مصر باز و هموار شد و صلاح الدين ايوبى راحت تر توانست به تباه ساختن عقايد مصر و شيعيان بپردازد. با از بين بردن سپاهيان مصر به عنوان اصلى ترين خطر پيش رو، توانست گام بلندى براى كسب قدرت در مصر بردارد.
براى شيعيان مصر و هواداران فاطمى بسيار ناگوار بود كه فرد سنى متعصبى به حكومت شيعى فاطمى خاتمه دهد و بر آنان حاكم شود، از اين رو مخالفتهاى گسترده اى با صلاح الدين ايوبى صورت مىگرفت كه بعضى از آنها موجب درگيرىهاى خونين بين ايوبيان و مخالفان براى باز پسگيرى حكومت فاطمى و رسمى شدن دوباره مذهب تشيع مىشد. مثلاً در شوال 569 بزرگترين و شديدترين حمله به صلاح الدين براى برگرداندن حكومت و خلافت صورت گرفت.392 اين مخالفان و ستمديدگان به رهبرى عماره يمنى بزرگترين برخورد و دادخواست را عليه صلاح الدين ايوبى و عمال او رقم زدند. بسيارى از هواداران فاطمى و شيعيان ناراضى از حكومت صلاح الدين سنى و زخمديدگان و ستم كشيدگان از ايوبيان در اين اعتراض، عماره يمنى را همراهى كردند و قصد اصلى آنها احياى دوباره مذهب شيعه در مصر بود. شروع اين قيام و حركت، مقارن بود با حمله ناوگان صليبىها به بندر اسكندريه كه اين حمله به موفقيت مردم معترض كمك كرد و در نهايت، تلاش و مجاهدت آنها باعث شد كه بر حكومت ايوبى چيره شوند و دوباره حكومت از آن فاطميان شود. پسر بزرگ العاضد، خليفه متوفاى فاطمى به عنوان خليفه برگزيده شد و مناصب و پستهاى دولتى از اشغال ايوبيان درآمد و دوباره رائحه حكومت شيعى بر فضاى مصر وزيدن گرفت. بر اثر خيانت يكى از عالمان طرفدار صلاح الدين كه در بين قيام كنندگان حضور داشت،393 صلاح الدين توانست دوباره بر مخالفان مسلط شود و با اعدام رهبران مبارزان سياسى خود و نيز تبعيد و شكنجه آنها توانست اين حركت انقلابى را متوقف سازد. اين عالم كه على بن نجا نام داشت از فقيهان و واعظان بود كه اخبار و برنامه هاى قيام كنندگان را به اطلاع دستگاه حكومت ايوبى رساند.394
ابن واصل در مورد چگونگى برخورد صلاح الدين با مخالفان سياسى خود در اين قيام چنين مىنويسد: رهبران قيام خيلى زود توسط صلاحالدين ايوبى اعدام شدند و تعداد زيادى از مبارزان به مناطق دوردست در صعيد تبعيد شدند، به گونهاى كه هيچ كس از طرفداران فاطمى باقى نماند.395
اينكه صلاح الدين ايوبى با اين كيفيت با اميران جنگى برخورد كرده از نكته هاى قابل توجه است كه توسط صلاح الدين و با همراهى فقيهان و علماى اهل تسنن با او كه هرگز يك حكومت شيعى را نمى پسنديدند، صورت گرفت. البته با اين حال، حركت شيعى خواهى و تلاش براى برگرداندن حكومت شيعى قطع نشد و اين شعله بار ديگر در منطقه صعيد و اُسوان سربرآورد.396 رهبرى اين قيام و شركت كنندگان و همراهى كنندگان، همه از تبعيدشدگان توسط صلاح الدين بودند كه با وجود اينكه در تبعيد و شرايط سخت به سر مى بردند، ولى از حركت آرمانخواهانه خود دست برنداشتند و جالب اينكه مردم صعيد و نيروهاى نظامى مصر كه توسط صلاح الدين به انزوا رانده شده بودند بر اثر روشنگرى هاى رهبران اين قيام از جمله كنزالدوله، با اين قيام همراهى كامل نمودند. صلاح الدين ايوبى مىدانست كه اگر خود شخصا براى سركوب اين قيام راهى منطقه صعيد شود مردم قاهره دوباره فرياد اعتراض سر خواهند داد از اين رو برادرش را براى سركوب شيعيان فاطمى در صعيد گسيل كرد و برادرش توانست اين انقلاب را در نهال، ريشه كن سازد و ضمن اعدام بزرگان و رهبران قيام بسيارى از سربازان و طرفداران آنها را به اسارت و بند كشيد. ابن شداد درباره چگونگى برخورد دستگاه ايوبى با اين معترضان چنين مىنويسد:397 عادل با غلبه بر معترضان، عباس و كنز، از رهبران قيام را كشت و بسيارى از طرفداران آنها را به بند كشيد. اين حادثه كه در صفر 570 رخ داد به فرار تعداد زيادى از قيام كنندگان به سرزمين «نوبه» منجر شد.
همانطور كه قبلاً ذكر شد اگرچه صلاح الدين فاكتور نظامى را براى پياده كردن اهداف خود خيلى نمى پسنديد و مىدانست كه در صورت روى آوردن به اسلحه براى سركوب مردم شيعه، ضرر بزرگى متوجه خود و خاندانش مىشود، اما با اين حال، وى همچون بعضى حاكمان كه براى رسيدن به اهداف و انگيزه هاى خود از تمام توان خود استفاده مىكنند، حاضر بود در صورت لزوم به هرچه كه به شوكت و قدرتش استقامت و استدامه مىبخشد، فكر كند و به آن جامه عمل بپوشاند. در سالهاى ابتدايى حكومت صلاح الدين ايوبى ساقط كردن و تعقيب روافض از كارهاى جدى زمامداران وقت بود.398 در اين عصر، رافضى بودن جرم محسوب مىشد و شيعه به عنوان مجرم از سوى قاضيانى كه صلاح الدين از ميان اهل سنت انتخاب كرده بود، تحت پيگرد قانونى قرار مىگرفت.
در چنين فضاى اختناقى كه براى شيعيان فراهم شده بود طبيعى بود كه نهال شيعه رو به زردى و فرسودگى نهد و شيعيان براى حفظ عقيده و مذهب خود با مشكلات عديده اى روبهرو باشند و مىتوان به راحتى اين عصر را با عصر حكومت حاكمان سنى متعصب كه تيغ از نيام كشيده و رافضى مىجستند، مقايسه كرد.
4ـ 3 ـ 2.اقدام فرهنگى: همانطور كه در صفحات گذشته هم اشاره شد صلاحالدين ايوبى اگرچه به اقدام نظامى و سركوب فيزيكى شيعيان هم رو آورد، ولى براى از بين بردن تشيع در مصر بيشتر كار فكرى و فرهنگى مىكرد و مىكوشيد تا با تغيير عقايد و افكار، موجبات تغيير مذهب را در مصر ايجاد كند. در اين راستا اقدامات زير توسط صلاحالدين صورت گرفت:
الف. حمايت از علماى (اهل تسنن): نقش علما و فقها به عنوان پدران معنوى و روحانى براى توده هاى مختلف مردم در تقويت و تثبيت دين و مذهب قابل انكار نيست. حضور پررنگ و فعال عالمان دينى موجب مىشود كه مردم در عمل و تعهد به فرامين دينى و آموزههاى مذهبى، سختكوش تر باشند. اين علما هستند كه مردم را به انجام احكام الهى و پاىبندى به شعاير دينى و مذهبى تشويق مى كنند و مردم در سايه سار عالمان و دانشمندان دين خود به انجام تكاليف خود راغبترند و طبيعى است كه در چنين فضايى، مذهب (اهل تسنن يا هر مذهب ديگرى) بار مىگيرد و ديگر فرقه ها كه از نعمت پشتيبانى و حمايت معنوى (فقها و انديشمندان دينى) بىبهرهاند، در انزواى كامل به سر مىبرند.
صلاح الدين مىكوشيد در حكومت خود ميان «سيف» و «قلم» جمع كند؛ بدين صورت كه قدرت و دولت را در خدمت اهل علم و اهل قلم قرار داده و از حمايت آنها بهره لازم را ببرد. صلاح الدين خوب دريافته بود كه اگر يارى علماى اهل تسنن را نداشته باشد براى تغيير مذهب در مصر ناكام خواهد بود، از اين رو تمام توان را به خدمت گرفت تا نظر مساعد علماى سنى مذهب را جلب كند و در اين راه، توفيق چشمگيرى به دست آورد. او تابع محض فقيهان سنى مذهب شد و از هيچ خدمتى نسبت به آنها دريغ نكرد. همين خدمات و كمكهاى مادى و معنوى صلاح الدين به علما بود كه باعث شد علماى زيادى از ساير نقاط جهان اسلام به خدمتش مىرسيدند399 و صلاح الدين در كنف حمايت اين عالمان راحتتر به مقاصد شوم خود دست مىيازيد.
نمونه هاى فراوانى از اطاعت بىچون و چراى صلاح الدين از علما در تاريخ وجود دارد كه نمونه بارز آن، اصرار بر اعدام حكيم سهروردى (شيخ اشراق) توسط صلاح الدين است كه به تحريك و دستور فقهاى زمان صورت گرفت.400
جلب رضايت علما توسط صلاح الدين وقتى به اوج رسيد كه او به عنوان يك مجاهد و غازى مطرح بود، چنانكه پيش از اين گفته شد فتح بيت المقدس توسط او و جنگهايى كه با صليبيان كرد بسيار بر محبوبيت او بين مردم، به ويژه علما افزود.
صلاح الدين نه تنها در راه اداره امور جامعه و اقناع مردم و دعوت گروههاى مختلف مردم به مذهب اهل تسنن و ارادت به دستگاه عباسى از علما كمك مىگرفت، بلكه در ميادين جنگ نيز از حضور علما استفاده مىكرد. محمد سهيل طقوش در اين باره چنين مىگويد: ارتش صلاح الدين متشكل از كردها (همشهريان و همنژادان صلاح الدين) تركها (نيروهاى وفادار به خاندان عباسى) و افراد داوطلب بود... شركت علما و فقها در جهاد از طريق مبارزه عملى و نيز از طريق ترغيب سربازان و ايجاد روحيه در آنها و يادآورى قهرمانان پيشين مسلمان به آنها بود.401
ترويج روحيه شهادت طلبى در ميان نيروهاى رزمنده توسط عالمان دينى سبب مىشد كه مردم به شوق شهادت دليرانه تر بجنگند.
پيوند عميق و ناگسستنى عالمان سنى با دستگاه حكومتى صلاح الدين، بر انزواى شيعيان اثر بزرگى گذاشت. اتحاد ناميمون اهل سيف و اهل قلم با عالمان دينى موجب به حاشيه رفتن هرچه بيشتر شيعيان و محو كامل آنها از جامعه مصر شد. طبيعى است مذهبى كه هم حكومت وقت و هم فضاى علمى و فقهى حاكم بر جامعه كمر به نابودى اش بسته اند، محكوم به زوال است و پيروان اين مذهب به جز اندكى، چاره اى جز وداع با اين مذهب را ندارند و آنهايى هم كه مى مانند از ضريب امنيتى بالايى براى پاىبند بودن به مذهب خويش برخوردار نيستند.
اعزام عالمان سنى مذهب به مراكز شيعه از ديگر اقدامات صلاح الدين ايوبى براى محو تشيع بود. اين عالمان به شهرها و مراكز شيعه نشين هجرت كرده تا عليه معتقدات و شعائر مذهب شيعه تبليغ كنند و اين در حالى بود كه علماى شيعه يا در تبعيد به سر مىبردند و يا در انزواى كامل اجتماعى ـ سياسى بودند. براى نمونه، مىتوان از حضور قاضى بهاءالدين در شهر اسنا اشاره كرد، شهر اسنا در صعيد مصر، از شهرهاى شيعه نشين و كانونى منسجم براى شيعيان بود.402 اين عالم سنى در اين شهر به فعاليت پرداخت و توانست عده زيادى را همراه خود سازد.
ب. تأسيس و رونق بخشيدن به مدارس علميه اهل تسنن: نقش حوزه هاى علميه در تقويت و تحكيم مذهب بر هيچكس پوشيده نيست. در طول تاريخ اسلام مراكز علمى و حوزهها و مدارس علميه نقش اول را در حفظ و تبليغ و نشر مذهب هاى مختلف داشته اند. در اين حوزه ها و مدارس، مبلغان و عالمان دينى مسلح به سلاح علم و دانش شده و رهسپار جامعه مىشوند تا در ميان توده هاى مردم به بيان احكام دين بپردازند. همچنين در همين مراكز علمى دينى است كه مبانى و اصول دين و مذهب تبيين مىشود، شبهات مختلف بر ضد مذهب توسط اين مراكز پاسخ داده مىشود و آموزه هاى مذاهب مخالف در اين حوزه ها به چالش كشيده مىشود. صلاح الدين در شكوفايى مراكز علمى و آموزشگاههاى دينى بسيار كوشش كرد. او به خوبى دريافته بود كه رونق بخشيدن به اين مراكز تا ميزان قابل توجهى مىتواند او را در رساندن به اهدافش يارى كند، از اين رو به تأسيس و تقويت مدارس علميه كمر همت بست. عصر او را بايد عصر شكوفايى مدارس علميه (سنى) دانست.403 مدارس علميه در عصر او از آن شافعيان بود. به جز خود صلاح الدين، ساير امرا و وزرايش هم به ساخت مدارس علميه روى آورده بودند؛ گويا ساخت و تعمير مدارس علميه به صورت كاملاً نظام مند در عصر او پىگيرى مىشده است، مثلاً مدرسه فاضليه توسط قاضى الفاضل ساخته و اداره مىشد.404 برخى از مدارس علميه تأسيس شده در زمان حكومت صلاحالدين عبارتاند از:
1. تأسيس مدرسه دارالغزل405 (براى مالكىها)؛
2. تبديل زندان شحنه در قاهره به مدرسهاى براى شافعىها؛406
3. تخريب دارالمعونه و تبديل آن به مدرسه شافعى؛
4. تأسيس مدرسه ناصريه در قاهره براى شافعيان؛
5. تأسيس مدرسه قمحيه براى حنفيان؛
6. تأسيس مدرسه فاضليه در مصر براى شافعيان؛
7. تأسيس مدرسه صلاحيه تاجالمدارس.407
در چنين فضايى بود كه مذهب فاطميان مورد هجوم وسيع در بُعد فرهنگى و علمى قرار گرفت و ذره ذره رو به محو شدن نهاد. از آنجا كه صلاح الدين ايوبى به خوبى دريافته بود كه علما و مدارس علميه و حوزه ها تا ميزان بسيار زيادى مىتوانند او را در پيشبرد اهدافش يارى رسانند، از اين رو به تأمين مالى آنها نيز پرداخت. منابع مالى براى فعاليت مدارس علميه از دو راه تأمين مىشد:
1. بودجه دولتى؛
2. اختصاص اوقاف408 براى طلاب علوم دينى، به ويژه علماى شافعى. درآمد حاصل از موقوفه ها خرج مدارس علميه و طلاب آنها مىشد و در برابر، آنها براى براندازى مذهب اسماعيليه در جامعه تلاش مىكردند. بدين گونه، عالمان و حوزه هاى علميه در خدمت صلاح الدين ايوبى قرار گرفتند تا او راحت تر بتواند اسماعيليان و اعتقادات آنها را به حاشيه ببرد.
ج. از بين بردن مراكز علمى فاطميان و مبارزه با برگزارى مراسم شيعى: از ديگر اقدامات صلاح الدين ايوبى در رابطه با حذف مذهب تشيع، پيكار جدى او با آموزه هاى شيعى بود. به موازات حمايت از علماى سنى و تأسيس و رونق بخشيدن به مدارس علميه سنى ها، عالمان شيعه در غايت انزوا و دچار ظلم دستگاه حكومت بودند و مراكز علمى شيعه، تخريب يا تبديل به مدارس عليمه سنى ها مىشد. صلاح الدين در آغاز رسيدن به قدرت، دستور آتش زدن كتابخانه بزرگ فاطميان را داد.409 در رابطه با مراسم و بزرگداشت هايى كه در مصر مرسوم بود نيز دست به مبارزه زد، از جمله اينكه روز عاشورا را به عنوان روز سرور و شادى اعلام كرد410 و با اين كار، مانع از انجام امور مذهبى توسط مردم شيعه شد.
نتيجه
از مقاله حاضر، نتايج ذيل به دست مىآيد:
1. با ورود صلاح الدين ايوبى به دستگاه خلافت فاطمى، تضعيف سازمانهاى دينى و اسماعيلى توسط وى آغاز شد، همو بود كه به تقويت آيين اهل سنت پرداخت و با تعصب خاصى كه داشت به اين كار همت گمارد.
2. او با اقدامات نظامى و فرهنگى، مثل برخوردارى از حمايت علما و تأسيس و تقويت مدارس علميه اهل تسنن به اين مقاصد راه يافت.
3. به رغم تمام اقداماتى كه انجام داد ولى نتوانست به طور صد در صد و كامل مذهب تشيع را در مصر محو كند. صلاح الدين در راه زدودن مذهب اسماعيليه (تشيع) به موفقيتهاى زيادى دست يافت.
4. جلب رضايت خلافت عباسى و تعصب سنى گرى صلاح الدين ايوبى دو عامل اساسى و اصلى براى توجيه فعاليتهاى صلاح الدين در براندازى تشيع در مصر به حساب مىآيد.
5. اگرچه در مواقع ضرورى از اقدام فيزيكى و نظامى هم براى از بين بردن شيعيان و عقايدشان استفاده مىشد، ولى صلاح الدين به سبب سياست زيركانه اش در براندازى مذهب تشيع در مصر آرام حركت مىكرد. او كه عاشق قدرت بود هرگز دوست نداشت در راه رسيدن به شوكت و قدرت ناكام بماند.
منبع (http://tarikh.nashriyat.ir/node/532)