PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سوال دارم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!



maryam kia
4th September 2013, 08:28 AM
سلام.بچه ها یه سوال برام پیش اومده شاید فک کنید خیلی مسخره ست[khejalat]!!!!!
بچه ها به نظره شما مارمولک ها صبحا کجا میرن؟؟؟؟؟؟
خیلی وقته مغزمو درگیره خودش کرده[nishkhand]

m@some
4th September 2013, 08:53 AM
سلام عزیزم
مارمولکا صبح که بیدارمیشه[khabalood] صورتشو میشوره صبحانه میخوره(پشه[atash])

بعدش میره دنبال کلاس (زبان،ورزش،......)

یکم چت[bamazegi]
بعدش نهار(پشه[atash])
یکم خواب
یکم چت[bamazegi]
تا نصف شب البته وسطش شام(پشه[atash])

maryam kia
4th September 2013, 09:11 AM
خوش به حالش ای کاش من جاش بودم[nishkhand][nishkhand][nishkhand][khande].ولی نه خدایی کجا میرن؟؟؟؟؟؟؟[esteress]

M@hdi42
4th September 2013, 09:41 AM
سلام عزیزم
مارمولکا صبح که بیدارمیشه[khabalood] صورتشو میشوره صبحانه میخوره(پشه[atash])

بعدش میره دنبال کلاس (زبان،ورزش،......)

یکم چت[bamazegi]
بعدش نهار(پشه[atash])
یکم خواب
یکم چت[bamazegi]
تا نصف شب البته وسطش شام(پشه[atash])


جان من این مارمولک بود یا خودت؟[nishkhand]

m@some
4th September 2013, 09:47 AM
خودم [bamazegi][khanderiz]

- - - به روز رسانی شده - - -


جان من این مارمولک بود یا خودت؟[nishkhand]

خودم [bamazegi][khanderiz]

- - - به روز رسانی شده - - -


خوش به حالش ای کاش من جاش بودم[nishkhand][nishkhand][nishkhand][khande].ولی نه خدایی کجا میرن؟؟؟؟؟؟؟[esteress]


روزا نشستن توخونه پای چت بیرون نمیان شبا میان بیرون دنبال طعمه[nishkhand]

ghalbeyakhi
4th September 2013, 09:49 AM
جان من این مارمولک بود یا خودت؟[nishkhand]

اقا مهدی سلام و امیدوارم که حال دلتون خوب باشه
اقا مهدی این حرفا از شما بعیده !!!!!! ئه ئه

m@some
4th September 2013, 09:51 AM
اقا مهدی سلام و امیدوارم که حال دلتون خوب باشه
اقا مهدی این حرفا از شما بعیده !!!!!! ئه ئه

سلام فداتشم دیدی چی بهم میگه[narahat]

ghalbeyakhi
4th September 2013, 09:52 AM
سلام فداتشم دیدی چی بهم میگه[narahat]

عیبی نداره غصه نخور تو اگه بدت اومد پس چرا نوشتی خودم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟[taajob]

m@some
4th September 2013, 09:54 AM
عیبی نداره غصه نخور تو اگه بدت اومد پس چرا نوشتی خودم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟[taajob]


اون موقع دست تنها بودم میترسیدم[esteress] حالا که تو اومدی دیگه غمی ندارم[nishkhand]

ghalbeyakhi
4th September 2013, 10:01 AM
جان من این مارمولک بود یا خودت؟[nishkhand]

اقا مهدی کجایی؟ تسلیم شو این چه حرفی بود که به ابجی ما زدی؟؟؟؟؟[daava]sh_omomi11sh_omomi19smilee_new2 (4)

- - - به روز رسانی شده - - -


اون موقع دست تنها بودم میترسیدم[esteress] حالا که تو اومدی دیگه غمی ندارم[nishkhand]

چاکریم[khande][nishkhand][sootzadan]

m@some
4th September 2013, 10:04 AM
اقا مهدی کجایی؟ تسلیم شو این چه حرفی بود که به ابجی ما زدی؟؟؟؟؟[daava]sh_omomi11sh_omomi19smilee_new2 (4)

- - - به روز رسانی شده - - -



چاکریم[khande][nishkhand][sootzadan]


فرارکرد[sootzadan]

ghalbeyakhi
4th September 2013, 10:05 AM
فرارکرد[sootzadan]

اره ترسید فرار کرد[khanderiz][khande][nishkhand][sootzadan][khandeshadid][khandeshadid][khandeshadid]

maryam kia
4th September 2013, 10:10 AM
خانوما اقایون.بحث سره مارمولک بودا[esteress]
صبحا کجا میرن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دیشب یکی دیدم صبح ندیدمش.این چندمین باره[nishkhand]

m@some
4th September 2013, 10:13 AM
خانوما اقایون.بحث سره مارمولک بودا[esteress]
صبحا کجا میرن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دیشب یکی دیدم صبح ندیدمش.این چندمین باره[nishkhand]

خو مگه نمیگن روزا بیرون نمیان چون خطرناکه براشون فقط شبا میان[nishkhand]

maryam kia
4th September 2013, 10:17 AM
خو مگه نمیگن روزا بیرون نمیان چون خطرناکه براشون فقط شبا میان[nishkhand]

مگه خوناشامن[nishkhand][nishkhand]؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

m@some
4th September 2013, 10:18 AM
مگه خوناشامن[nishkhand][nishkhand]؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


آره فقط دنبال خوردن خون خانم ها هستن حواست به خودت باشه[bamazegi][nishkhand]

maryam kia
4th September 2013, 10:22 AM
ولی گذشته از اینا[bamazegi]
خدایی سوالم علمی بود[tafakor]
باید کشفش کنم فایده نداره[nadanestan][nishkhand]

Dorna dordone
4th September 2013, 10:25 AM
[khanderiz]
خانوما اقایون.بحث سره مارمولک بودا[esteress]
صبحا کجا میرن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دیشب یکی دیدم صبح ندیدمش.این چندمین باره[nishkhand]


سلام عزیزم

من که دیشب یکیشونو از هستی ساقط کردم و دیگه صب نیاز نبود دنبالش بگردم[nishkhand][nishkhand]

والا کسی هنوز تو این زمینه تحقیق میدانی و وسیع نکرده اما فک کنم از اونجایی که چشمای مارمولک چون شبا بهتر میتونه کار کنه بیشترم فعالیت داره و روزا بیشتر پناهگاهی پیدا میکنه واسه استراحت و خواب!

اگر چه چون روزا چشمای من و شما در عوض اونا بیشتر کار میکنه ترجیح میدن بهترین و امن ترین جایی رو که میتونن پیدا کنن و دمشونو روی کول مبارک گذاشته و فرار رو بر قرار ترجیح بدن[nishkhand]

البته تو روز بیشتر این مارمولکا سعی میکنن تو ارتفاع به زندگیشون ادامه بدن و شباست که روی زمین وول میخورن![cheshmak]

اما چشم تیز بین من هیچکدومشون رو چه شب و چه روز از دست نمیده[khanderiz]

maryam kia
4th September 2013, 10:30 AM
ماشالله به شما[tashvigh][tashvigh]
منکه ازشون حالم بهم میخوره[bamazegi]
دیشب یه کپلشونو دیدم صبح هر چی دنبالش گشتم نبود[tafakor]اخه من بیداربودم تا هوا روشن بشه وقتی روشن شد رفتم دیدم نیستش[esteress]
حالا مغزم درگیر شده .اونکه از جاش تکون نمیخورد پس چرا تا هوا روشن شد رفت؟؟؟؟[nadanestan]

Dorna dordone
4th September 2013, 11:12 AM
ماشالله به شما[tashvigh][tashvigh]
منکه ازشون حالم بهم میخوره[bamazegi]
دیشب یه کپلشونو دیدم صبح هر چی دنبالش گشتم نبود[tafakor]اخه من بیداربودم تا هوا روشن بشه وقتی روشن شد رفتم دیدم نیستش[esteress]
حالا مغزم درگیر شده .اونکه از جاش تکون نمیخورد پس چرا تا هوا روشن شد رفت؟؟؟؟[nadanestan]


الهیییی...

من اینقده سر این مارمولک داستان دارم که نگو![khande]

هر جا مارمولکی پیدا میشه منو صدا میزنن[khanderiz]

اما واقعا همینجوریه.. تو روز زیاد آفتابی نمیشن و اگر توجه کرده باشی تو ارتفاعات فقط دیده میشن

از اونجایی که رنگ پوستشون هم خیلی هماهنگه با طبیعت زیاد مشخص نیستن

معمولا جای رو انتخاب میکنن که خنک باشه.. و خلی از سکنه و امن و دور از چشم هر گونه آدمیزاد![nishkhand]

فقط اگر بخوای پیداش کنی تو این موقه روز باید تمام اسباب اثاثیه رو خارج کنی که آخر کارم میبینی نیستش و از دستت فرار کرده! چون طفلکیا خیلی ترسو ان و با سرعت عمل بالا[khanderiz]

maryam kia
4th September 2013, 11:29 AM
الهیییی...

من اینقده سر این مارمولک داستان دارم که نگو![khande]

هر جا مارمولکی پیدا میشه منو صدا میزنن[khanderiz]

اما واقعا همینجوریه.. تو روز زیاد آفتابی نمیشن و اگر توجه کرده باشی تو ارتفاعات فقط دیده میشن

از اونجایی که رنگ پوستشون هم خیلی هماهنگه با طبیعت زیاد مشخص نیستن

معمولا جای رو انتخاب میکنن که خنک باشه.. و خلی از سکنه و امن و دور از چشم هر گونه آدمیزاد![nishkhand]

فقط اگر بخوای پیداش کنی تو این موقه روز باید تمام اسباب اثاثیه رو خارج کنی که آخر کارم میبینی نیستش و از دستت فرار کرده! چون طفلکیا خیلی ترسو ان و با سرعت عمل بالا[khanderiz]

خدا برشون داره از روی زمین ایشالله[dooa][nadidan]ای کاش منم مثله شما نترس بودم.ولی جدیدا اونا میاستن نگاه میکنن منم ک فرار میکنم[nishkhand]
مارمولکم مارمولک های قدیم!!!

Capitan Totti
4th September 2013, 11:32 AM
میرن خونه عمو سوسمار

maryam kia
4th September 2013, 11:35 AM
میرن خونه عمو سوسمار


اطلاعات علمیتون قابله ستایشه[tashvigh]

Dorna dordone
4th September 2013, 11:38 AM
یه چیزی بگم مریمی

والا دلم نمیخواد هیچ موجود زنده ای رو از بین ببرم

بعد که این مارمولکار کوچیک بیچاره رو میکشم و دستو پای ریزشونو میبینم اینقده دلم میسوزه ...

کلی دچار بحران حاد عذاب وجدان میشم[khejalat][nishkhand]

اما چیکار کنم با این اهل محل و خونه؟ هیچ موجودی رو تحمل نمیکنن.. وگرنه من مسالمت آمیز باهاشون به زندگی شرافت مندانه بدون آلوده شدن دستهام به خو ادامه میدادم[nishkhand]

تیمسارم خوب اطلاعاتی دادن...همچین متفکرانه بود!!![khanderiz]

maryam kia
4th September 2013, 11:41 AM
[tahavoo].ای کاش از اونی ک دیشب دیده بودم عکس میگرفتم میزاشتم اینجا.بدنسازی رفته بود لامصب[nishkhand]

homeyra
4th September 2013, 01:17 PM
روزا هم هستنااا...
من چند روز پیش مث همیشه از بیرون که اومدم لباسارو پرت کردم یه گوشه....یادم رفت جمعشون کنم(یادم نرفت،حال نداشتم[nishkhand])
بعد عصری نشسته بودم و توفکر بودم[nishkhand] که یهو دیدم یه چیز کرم رنگ داره رو مانتو جابجا میشه...اولش یکی دو تا زدم تو صورتم ...فکر کردم وهم و خیاله ولی رفتم دیدم نه یه مارمولکه...
رفتم یه حشره کش برداشتم،انقد زدم بهش که کل اتاقم شد دود که دیگه چشمم جاییو نمیدید[nishkhand] انقد حشره کش زدم که دیگه هوش از سر خودم و مارمولکه رفت[nishkhand]
بعد همینطوری که تلو تلو میخوردم رفتم یه دمپایی برداشتم مارمولک رو به درک واصل کردم...
ولی تا دوروز نمیشد تو اتاق رفت...
تازه این ماجرا مال "روز" هست....[shaad]

maryam kia
4th September 2013, 01:23 PM
روزا هم هستنااا...
من چند روز پیش مث همیشه از بیرون که اومدم لباسارو پرت کردم یه گوشه....یادم رفت جمعشون کنم(یادم نرفت،حال نداشتم[nishkhand])
بعد عصری نشسته بودم و توفکر بودم[nishkhand] که یهو دیدم یه چیز کرم رنگ داره رو مانتو جابجا میشه...اولش یکی دو تا زدم تو صورتم ...فکر کردم وهم و خیاله ولی رفتم دیدم نه یه مارمولکه...
رفتم یه حشره کش برداشتم،انقد زدم بهش که کل اتاقم شد دود که دیگه چشمم جاییو نمیدید[nishkhand] انقد حشره کش زدم که دیگه هوش از سر خودم و مارمولکه رفت[nishkhand]
بعد همینطوری که تلو تلو میخوردم رفتم یه دمپایی برداشتم مارمولک رو به درک واصل کردم...
ولی تا دوروز نمیشد تو اتاق رفت...
تازه این ماجرا مال "روز" هست....[shaad]

عجب داستانی بوده[nishkhand]خب یکیو خبر میکردین لهش کنه[nishkhand]حیفه حشره کش نبود

homeyra
4th September 2013, 01:25 PM
عجب داستانی بوده[nishkhand]خب یکیو خبر میکردین لهش کنه[nishkhand]حیفه حشره کش نبود

اتفاقا به یه بنده خدایی که داشت از دم اتاقم رد میشد گفتم بیا یه کمکی کن....گفت:" مارمولک برای محیط لازمه..."بعدشم رفت[bihes][nishkhand]
مگه خودم چی کم دارم...با چنان اقتداری کشتمش که بیاوببین[nishkhand]

Capitan Totti
4th September 2013, 01:27 PM
[tahavoo].ای کاش از اونی ک دیشب دیده بودم عکس میگرفتم میزاشتم اینجا.بدنسازی رفته بود لامصب[nishkhand]

طوری حرف میزنی کانهو تو عمرت مارمولک ندیدی!
اگه 2دیقه تو خیابونای استان خوزستان قدم بزنی از موشهای 2متری تا مارمولک های سوسمار صفت رو از این ور و اون ور چشمت مشاهده خواهی کرد
(سفرنامه ی تیمسار دادبین اندیمشک دزفول شوشتر)

با این حال ما میگرفتیم اتیششون میزدیم قبلا
یادش به خیر موش می گرفتیم با نخ دارش میزدیم بعد فیلم میگرفتیم و دوبله اشم میکردیم!

maryam kia
4th September 2013, 01:28 PM
اتفاقا به یه بنده خدایی که داشت از دم اتاقم رد میشد گفتم بیا یه کمکی کن....گفت:" مارمولک برای محیط لازمه..."بعدشم رفت[bihes][nishkhand]
مگه خودم چی کم دارم...با چنان اقتداری کشتمش که بیاوببین[nishkhand]
ای کاش منم یه ذره مثله شماها اقتدار داشتم[sootzadan][nishkhand]

سونای
4th September 2013, 02:31 PM
سلام مریمی

باید اول مشخص کنی چه نوع مارمولکی رومیگی!!!

مثلا من میدونم تو شهر ما سه نوعش هست!
که دو نوعش اتفاقا روزها فعالیت بیشتری میکنن!!!

از نظر حالت دفاعی هم جز اون دسته ای هستن که دم خودشونو ارادی جدا میکنن این دم یه مدت دچار انقباض میشه و حواس شکارچی رو پرت میکنه و خود مارمولک فرار میکنه.... اگر هم سرعت شکارچی بالا باشه و بتونه بگیرتش اون موقع دندون میگیره....

اونایی هم که سریع فرار میکنن که شما میگی...پس لونشون همون نزدیکی هاست ....

دفاع های دیگه ای هم هست که برا مارمولکای خاردم هست و با دمشون دفاع میکنن که تو بحث ما نیست..........


اینکه شب میان
بیشتر دنبال نور میان تا بتونن حشرات و عنکبوت شکار کنن...روزها چون حشرات کم کم میرن اینها هم میرن جای دیگه یا استراحت یا دنبال غذا.....
چون توی شب یه جایی که نور هست منبع غنی غذایی (حشرات) براشون محسوب میشه.....

دلیل دیگش هم این میتونه باشه که از گرما دوری میکنن چون مارمولک ها علاوه بر خواب زمستانی توو هوای خیییییلیییی گرم تابستون هم دچار خواب تابستانی میشن..... بنابراین خب گرمای زیاد براشون خوب نیست و ازش دوری میکنن

( البته گفتم از سه نوع مارمولک اطراف ما دو نوعشون روزا بیشتر فعالیتدارن...)

دوستان یه خواهشی که دارم اینه که نکشین مارمولک ها رو!!!! مارمولک ها تو هرم انرژی ارزش بسیار بالایی دارن..... اینا از بین میبرن حشرات ،سوسک و....... حتی مارمولکای بزرگتر که بیش رو دیوار هستن توو مناطق خشک شکارچی رتیل میتونن باشن

اگه مارکولک ها رو بکشیم علاوه بر اینکه چرخه بهم میخوره....حشرات زیاد میشن که رو کشاورزی، رو بهداشت و همه چیز اثر میزارن......

شما محل زندگیتون رو جوری حفاظت کنین تا اینا وارد نشن
اگر هم وارد شدن زنده بیرونشون کنید!!!

مثلا مارمولکی که سفیده(سمندر هم میگن) دنبال نور هست.. شما چراغا رو خاموش کنین و پشت درب ورودی(خروجی) چراغ قوه یزارین میره یه سمتش.....

یا از ظرفایی که گود هست استفاده کنین یه مقوایی خط کشی چیزی بزارین که بتونه بره بالا و روش طعمه بچینین....تا این دنبال کنه و بره داخل دیگه بیرن اومدن براش سخته... و سر میخوره نمیتونه بیاد بالا...اونوقت یه درپوش بزارین ظرف رو بردارید و حیوون رو سالم خارج ار خونه رها کنید...... سمی هم حتی نیستن پس بشما کاری ندارن....

به محیط زیست آسیب نزنین!!!! خواهشا......
هر کدوم از این جونور ها وظیفه ای دارن..... بزاریم طبیعت کارشو بکنه....

شرمنده خیلی حرف زدم[golrooz]

سونای
4th September 2013, 02:50 PM
رفتم یه حشره کش برداشتم،انقد زدم بهش که کل اتاقم شد دود که دیگه چشمم جاییو نمیدید[nishkhand] انقد حشره کش زدم که دیگه هوش از سر خودم و مارمولکه رفت[nishkhand]


حمیرایی عزیزم نکن اینکارو!!!!!! درضمن قبل اینکه حشره کشه اون حیوونه زبون بسته رو داغون کنه...قطعا عصب سمپاتیک پاراسمپاتیک خودتو داغون کرده.... کبد و ...حالا بماند......
[golrooz]

maryam kia
4th September 2013, 02:57 PM
سلام مریمی

باید اول مشخص کنی چه نوع مارمولکی رومیگی!!!

مثلا من میدونم تو شهر ما سه نوعش هست!
که دو نوعش اتفاقا روزها فعالیت بیشتری میکنن!!!

از نظر حالت دفاعی هم جز اون دسته ای هستن که دم خودشونو ارادی جدا میکنن این دم یه مدت دچار انقباض میشه و حواس شکارچی رو پرت میکنه و خود مارمولک فرار میکنه.... اگر هم سرعت شکارچی بالا باشه و بتونه بگیرتش اون موقع دندون میگیره....

اونایی هم که سریع فرار میکنن که شما میگی...پس لونشون همون نزدیکی هاست ....

دفاع های دیگه ای هم هست که برا مارمولکای خاردم هست و با دمشون دفاع میکنن که تو بحث ما نیست..........


اینکه شب میان
بیشتر دنبال نور میان تا بتونن حشرات و عنکبوت شکار کنن...روزها چون حشرات کم کم میرن اینها هم میرن جای دیگه یا استراحت یا دنبال غذا.....
چون توی شب یه جایی که نور هست منبع غنی غذایی (حشرات) براشون محسوب میشه.....

دلیل دیگش هم این میتونه باشه که از گرما دوری میکنن چون مارمولک ها علاوه بر خواب زمستانی توو هوای خیییییلیییی گرم تابستون هم دچار خواب تابستانی میشن..... بنابراین خب گرمای زیاد براشون خوب نیست و ازش دوری میکنن

( البته گفتم از سه نوع مارمولک اطراف ما دو نوعشون روزا بیشتر فعالیتدارن...)

دوستان یه خواهشی که دارم اینه که نکشین مارمولک ها رو!!!! مارمولک ها تو هرم انرژی ارزش بسیار بالایی دارن..... اینا از بین میبرن حشرات ،سوسک و....... حتی مارمولکای بزرگتر که بیش رو دیوار هستن توو مناطق خشک شکارچی رتیل میتونن باشن

اگه مارکولک ها رو بکشیم علاوه بر اینکه چرخه بهم میخوره....حشرات زیاد میشن که رو کشاورزی، رو بهداشت و همه چیز اثر میزارن......

شما محل زندگیتون رو جوری حفاظت کنین تا اینا وارد نشن
اگر هم وارد شدن زنده بیرونشون کنید!!!

مثلا مارمولکی که سفیده(سمندر هم میگن) دنبال نور هست.. شما چراغا رو خاموش کنین و پشت درب ورودی(خروجی) چراغ قوه یزارین میره یه سمتش.....

یا از ظرفایی که گود هست استفاده کنین یه مقوایی خط کشی چیزی بزارین که بتونه بره بالا و روش طعمه بچینین....تا این دنبال کنه و بره داخل دیگه بیرن اومدن براش سخته... و سر میخوره نمیتونه بیاد بالا...اونوقت یه درپوش بزارین ظرف رو بردارید و حیوون رو سالم خارج ار خونه رها کنید...... سمی هم حتی نیستن پس بشما کاری ندارن....

به محیط زیست آسیب نزنین!!!! خواهشا......
هر کدوم از این جونور ها وظیفه ای دارن..... بزاریم طبیعت کارشو بکنه....

شرمنده خیلی حرف زدم[golrooz]

توضیحتون خیلی خوب بود[shaad]
ولی واقعا نمیتونم با مارمولک زندگی کنم[nadidan]
یا باید اون بمیره یا من[nishkhand]
اونی ک من دیدم اندازه کف دست بود تقریبا و چاق!
هم رنگ پوسته خودمونم بود.
این مارمولک همیشه شبا پیداش میشه[nadidan]
امروز فرداست ک بگم یکی بکشتش[nadidan]

solinaz
4th September 2013, 03:38 PM
عاااااااااااااااااااااقا سلام
لازم شد من یه خاطره از مارمولک بگم براتون[nishkhand]
یه روز صبح بلند شدم مشغول حرف زدن با مامانم تو رختخواب بودم که....
عااااااااااااااااااااقا اومدم پتوی رو تختمو جمع کنم،همینجور که رو هوا تکوندمش[nishkhand]دیدم یه چیز کوشولو پرت شد اونور[negaran]
شب با مارمورلک جون خوابیده بودم[nishkhand][nadidan]
از پنجره ی بالای تختم اومده بود[gerye]خیلی کوشولو و فرز بود لامصب[nishkhand]
کلا ما سر بیرون کردن این مارمولکه بساط داشتیم با مامانم...[sootzadan]
در واحدو باز کرده بودیم بره بیرون نمیرفت...[nishkhand]این طبقه ی بالاییمونم داشتن اساس میبردن و میوردن ابروم رفت جلوشون...هی درو بازو بسته میکردیم برهههه نمیرفت...[bihes]
برام خیلی عجیب بود...خوبه نیومده تو جونم شب[gerye]
میگم اسم این تاپیکو خاطرات مارمولکی میذاشتین بهتر بودااا[sootzadan]

سونای
4th September 2013, 03:47 PM
توضیحتون خیلی خوب بود[shaad]
ولی واقعا نمیتونم با مارمولک زندگی کنم[nadidan]
یا باید اون بمیره یا من[nishkhand]
اونی ک من دیدم اندازه کف دست بود تقریبا و چاق!
هم رنگ پوسته خودمونم بود.
این مارمولک همیشه شبا پیداش میشه[nadidan]
امروز فرداست ک بگم یکی بکشتش[nadidan]

خب مریمی قرار نیست باهاش زندگی کنی... فقط نکشش!!
اگه پنجره اتافت رو باز میزاری ازین توری ها بگیر..( نه ازون فیکس ها!!!) خودت درست کن که بشه جابجا کنی....

سیر بگیر بکوب و به دیواره های خارجی پنجره بمال و یکی دو حبه ی کوییده هم بزار پشت پنجره....

اگر اتاقت تنها روشنی در شب هست سعی کن یه لامپ کم مصرف بیرون روشن باشه که حشرات و خود این کوچولو حواسشون پرت اونجا شه....

یا ارین آویزای پیچکی از پنجره اویزون کن که با باد حرکت میکنن و حرکتشون باعث میشه این بترسه و داخل نیاد!!!

پشت پنجره اتاق من هم یکی ازین وروجکا میومد.... ولی بخاطر همین کارایی که کردم داخل هرگز نیومد....همش توی نوری که از اتاقم میرفت بیرون میموند نورتاب میگرفت[nishkhand] شایدم چون من کلامی نازش میکردم میومد[sootzadan][bamazegi][nishkhand] خیلی هم چشمای خوشگلی داشت....
[khanderiz]

[golrooz]

maryam kia
4th September 2013, 10:55 PM
عاااااااااااااااااااااقا سلام
لازم شد من یه خاطره از مارمولک بگم براتون[nishkhand]
یه روز صبح بلند شدم مشغول حرف زدن با مامانم تو رختخواب بودم که....
عااااااااااااااااااااقا اومدم پتوی رو تختمو جمع کنم،همینجور که رو هوا تکوندمش[nishkhand]دیدم یه چیز کوشولو پرت شد اونور[negaran]
شب با مارمورلک جون خوابیده بودم[nishkhand][nadidan]
از پنجره ی بالای تختم اومده بود[gerye]خیلی کوشولو و فرز بود لامصب[nishkhand]
کلا ما سر بیرون کردن این مارمولکه بساط داشتیم با مامانم...[sootzadan]
در واحدو باز کرده بودیم بره بیرون نمیرفت...[nishkhand]این طبقه ی بالاییمونم داشتن اساس میبردن و میوردن ابروم رفت جلوشون...هی درو بازو بسته میکردیم برهههه نمیرفت...[bihes]
برام خیلی عجیب بود...خوبه نیومده تو جونم شب[gerye]
میگم اسم این تاپیکو خاطرات مارمولکی میذاشتین بهتر بودااا[sootzadan]
والا راست گفتی[nishkhand]همه یکی یبارم ک شده با مارمولک دست به یقه شدن[nishkhand][nadidan]امیدوارم امشب دیگه نبینمش[nadidan]

Capitan Totti
4th September 2013, 10:58 PM
والا راست گفتی[nishkhand]همه یکی یبارم ک شده با مارمولک دست به یقه شدن[nishkhand][nadidan]امیدوارم امشب دیگه نبینمش[nadidan]
مواظب باش موقع خواب با دهن نفس نکش با بینی نفس بکش
من شنیدم مارمولکا خیلی علاقه دارن برن تو دهن آدما اونم موقع خواب

maryam kia
4th September 2013, 11:11 PM
مواظب باش موقع خواب با دهن نفس نکش با بینی نفس بکش
من شنیدم مارمولکا خیلی علاقه دارن برن تو دهن آدما اونم موقع خواب


اگه یه همچین موردی پیش بیاد خودمو میکشم[nishkhand][bihes]

k.ahmadi
5th September 2013, 12:52 AM
خدارو شکر مارمولک و سوسک نداریم خونمون

maryam kia
5th September 2013, 04:14 AM
سلام مریمی

باید اول مشخص کنی چه نوع مارمولکی رومیگی!!!

مثلا من میدونم تو شهر ما سه نوعش هست!
که دو نوعش اتفاقا روزها فعالیت بیشتری میکنن!!!

از نظر حالت دفاعی هم جز اون دسته ای هستن که دم خودشونو ارادی جدا میکنن این دم یه مدت دچار انقباض میشه و حواس شکارچی رو پرت میکنه و خود مارمولک فرار میکنه.... اگر هم سرعت شکارچی بالا باشه و بتونه بگیرتش اون موقع دندون میگیره....

اونایی هم که سریع فرار میکنن که شما میگی...پس لونشون همون نزدیکی هاست ....

دفاع های دیگه ای هم هست که برا مارمولکای خاردم هست و با دمشون دفاع میکنن که تو بحث ما نیست..........


اینکه شب میان
بیشتر دنبال نور میان تا بتونن حشرات و عنکبوت شکار کنن...روزها چون حشرات کم کم میرن اینها هم میرن جای دیگه یا استراحت یا دنبال غذا.....
چون توی شب یه جایی که نور هست منبع غنی غذایی (حشرات) براشون محسوب میشه.....

دلیل دیگش هم این میتونه باشه که از گرما دوری میکنن چون مارمولک ها علاوه بر خواب زمستانی توو هوای خیییییلیییی گرم تابستون هم دچار خواب تابستانی میشن..... بنابراین خب گرمای زیاد براشون خوب نیست و ازش دوری میکنن

( البته گفتم از سه نوع مارمولک اطراف ما دو نوعشون روزا بیشتر فعالیتدارن...)

دوستان یه خواهشی که دارم اینه که نکشین مارمولک ها رو!!!! مارمولک ها تو هرم انرژی ارزش بسیار بالایی دارن..... اینا از بین میبرن حشرات ،سوسک و....... حتی مارمولکای بزرگتر که بیش رو دیوار هستن توو مناطق خشک شکارچی رتیل میتونن باشن

اگه مارکولک ها رو بکشیم علاوه بر اینکه چرخه بهم میخوره....حشرات زیاد میشن که رو کشاورزی، رو بهداشت و همه چیز اثر میزارن......

شما محل زندگیتون رو جوری حفاظت کنین تا اینا وارد نشن
اگر هم وارد شدن زنده بیرونشون کنید!!!

مثلا مارمولکی که سفیده(سمندر هم میگن) دنبال نور هست.. شما چراغا رو خاموش کنین و پشت درب ورودی(خروجی) چراغ قوه یزارین میره یه سمتش.....

یا از ظرفایی که گود هست استفاده کنین یه مقوایی خط کشی چیزی بزارین که بتونه بره بالا و روش طعمه بچینین....تا این دنبال کنه و بره داخل دیگه بیرن اومدن براش سخته... و سر میخوره نمیتونه بیاد بالا...اونوقت یه درپوش بزارین ظرف رو بردارید و حیوون رو سالم خارج ار خونه رها کنید...... سمی هم حتی نیستن پس بشما کاری ندارن....

به محیط زیست آسیب نزنین!!!! خواهشا......
هر کدوم از این جونور ها وظیفه ای دارن..... بزاریم طبیعت کارشو بکنه....

شرمنده خیلی حرف زدم[golrooz]

پیدا کردم یه عکسی مثله خودش اینجوری بود[tahavoo][tahavoo] https://encrypted-tbn3.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcTjRaR7j73jp6PngIKtRqyH2Sy5aiCmd uMYfRuYLSlBS2gNO4il

1=1+1
5th September 2013, 09:04 AM
پنجره اتاق من توری داره

هر شب پشت پنجره . دوتا مارمولک میان . یکیش کرمه یکیش صورتی


اینقد عشقولانه کنار هم وایمیستن[nishkhand]

http://www.m0ri.com/upload/e611b705ed181de293a9964a896fc639.jpg

maryam kia
5th September 2013, 09:17 AM
پنجره اتاق من توری داره

هر شب پشت پنجره . دوتا مارمولک میان . یکیش کرمه یکیش صورتی


اینقد عشقولانه کنار هم وایمیستن[nishkhand]

http://www.m0ri.com/upload/e611b705ed181de293a9964a896fc639.jpg


واقعا؟؟؟؟؟؟؟؟؟[taajob]

1=1+1
5th September 2013, 09:24 AM
واقعا؟؟؟؟؟؟؟؟؟[taajob]

دقیقا کجاش واقعا داشت ؟

رنگشون ؟

خو حالا مث عکس که نع

ولی خو نزدیک هم وایمیستن رو 4 تا پاشون[nishkhand]

maryam kia
5th September 2013, 09:27 AM
دقیقا کجاش واقعا داشت ؟

رنگشون ؟

خو حالا مث عکس که نع

ولی خو نزدیک هم وایمیستن رو 4 تا پاشون[nishkhand]
[tahavoo].حالا همه گفتن مارمولک چیزی نیستو قشنگه و خوشکلو اینا حالا اگه یکیشو بندازم اینجا ک همه فرار میکنن[khande][khandeshadid]
عکسه حالمو بد کرد ایییییییییییییییییییییییی[nishkhand]

1=1+1
5th September 2013, 09:33 AM
[tahavoo].حالا همه گفتن مارمولک چیزی نیستو قشنگه و خوشکلو اینا حالا اگه یکیشو بندازم اینجا ک همه فرار میکنن[khande][khandeshadid]
عکسه حالمو بد کرد ایییییییییییییییییییییییی[nishkhand]

تا وقتی پشت پنجره اتاقم باشه خیلی قشنگه و ناز و رمانتیک[nishkhand]

ولی وقتی داخل اتاقم باشه

خیلی کثیف و چندش و وحشتناک . به حدی که تا صب خواب نمیرم[nishkhand]

maryam kia
5th September 2013, 09:36 AM
تا وقتی پشت پنجره اتاقم باشه خیلی قشنگه و ناز و رمانتیک[nishkhand]

ولی وقتی داخل اتاقم باشه

خیلی کثیف و چندش و وحشتناک . به حدی که تا صب خواب نمیرم[nishkhand]
خوبه فقط تا صبح نمیخوابی[khanderiz].اگه تو اتاقه من خدایی نکرده خدایی نکرده بیاد[nishkhand]قیامت به پا میکنم ک هیچ تا یک هفته تو اتاقم نمیرم[esteress]

1=1+1
5th September 2013, 09:38 AM
خوبه فقط تا صبح نمیخوابی[khanderiz].اگه تو اتاقه من خدایی نکرده خدایی نکرده بیاد[nishkhand]قیامت به پا میکنم ک هیچ تا یک هفته تو اتاقم نمیرم[esteress]

ولی خدایش بعضی وقتا که خسته ام

حتی اگه سوسکم ببینم

به رو خودم نمیارم و راحت میخابم

کلا بستگی به شرایط فیزولوژیک( درجه حال داشتن !!![nishkhand]) بدنم داره[nishkhand]

Dorna dordone
5th September 2013, 11:33 AM
کشتین منو با این همه خاطرات مارمولکی[khande][khande][khande]

والا مارمولکم موجود زنده ست و هیچ خطر جانی هم واسه هیچکس نداره..سونایی ممنونم از این همه اطلاعات خیلی خوب بود[golrooz]

من نمیدونم این تیمسارمون چطوری این جنایاتو در حق موش و مارمولک کرده!!!![nadidan][taajob]

بخدا اگر جیغ و داد و بیداد این آبجیا نبود من مسالمت آمیز در کنار همه ی مخلوقات خدا زندگی میکردم..

امان از دست اینا[nishkhand]

بذارید یه داستان بگم از این عروس خانوم ما!

یه روز تو خونه نشسته بودم البته قبل از دوران دانشگاه .. پشت کنکور لم داده بودم کهههه....[nishkhand]

صدای زنگ تلفن بلند شد!

با خودم گفتم کیه اول صبح؟!!![tafakor]

بر خلاف میل باطنی دل از زمین کندم و گوشی رو برداشتم![nishkhand]

گفتم : الو بفرمایید!

دیدم یه صدایی با ترس و لرز میگه : مریمممم!

میگم: اااا ، ندا توییی؟؟؟

میگه : آره بلند شو بیا خونه ی ما!

میگم: چته؟ چیزی شده؟

میگه واااااااای مریم ماارمولکککککککککک!!! وااایی داره نگاه میکنه!!! واییی الان دمشو تکون داد!!! واااااایییی داره میاد طرفم .. جیییغ داد و بیداد !!!

من که ترکیده بودم از خنده و دستم رو دلم بود میگم: بابا کاری باهات نداره کهههه!!!

میگه: میخندیییی!!! میدونی الان من تو چه وضعیمممم!!

میگم: چه وضعی؟

میگه: از صب که دیدمش دو تا بالشت گذاشتم زیر پام و واسادم رو بالشتا[negaran]

منو میگین منفجر شده بودم از خندهههه[khandeshadid]

اما میدونستم چه عروس ترسویی داریم و نمیخواستم دل نازکشو بشکنم[nishkhand]

گفتم : چجوری تلفن و برداشتی؟

گفت: با هزااااااااااار تا زحمت و ترس و لرز هی بالشتا دستم بوده و تا تکون میخورده میپریدم روش[gerye]

من دیگه داشتم میمردم از خنده و دلم درد گرفته بود چون آروم و بی صدا میخندیدممم[khandeshadid][khandeshadid][khandeshadid][taajob3]

با حالت مظلومانه ای گفت : میاییییی؟؟!!

نیای داداشت بی غذا میمونه هااااا.. من تا ظهر که بیاد از جام جُم نمیخورم[bihes]

گفتم: گوشی رو بذار اومدم[nishkhand]

خونه داداش تو شهرک بود و من باید نیم ساعت با ماشین طی میکردم که برسم اما گفتم شکم داداشو چیکار کنم؟[khanderiz]

خلاصه رفتم خونه شونو زنگ زدم!حالا عروس خانوم با چه ترسی اومد و چقدر پشت در موندم بماند[khabalood]

تا درو باز کرد پرید داخل و رو همون بالشتا واستادو گفت: اوناش اونجاست! مریم جووووووووونِ خودت بکشش[negaran]

من نمیدونستم بخندم یا مارمولکو دنبال کنم!![khande]

خلاصه با هزارتا دنگ و فنگ و جیغ و فرار خانوم من فاتحانه تو جنگ پیروز شدم و مارمولک بیچاره دار فانی رو وداع گفت![sootzadan]"با عرض پوزش از خدمت سونایی جونم"[nishkhand]

والا من خودمم بخوام نمیذارند دستم به خون موجودات نحیف و ظریفی چون مارمولک آلوده نشه[nishkhand]

اینم از ماجرای عروس خانوم ما![khanderiz][khanderiz][khanderiz]

maryam kia
5th September 2013, 11:52 AM
کشتین منو با این همه خاطرات مارمولکی[khande][khande][khande]

والا مارمولکم موجود زنده ست و هیچ خطر جانی هم واسه هیچکس نداره..سونایی ممنونم از این همه اطلاعات خیلی خوب بود[golrooz]

من نمیدونم این تیمسارمون چطوری این جنایاتو در حق موش و مارمولک کرده!!!![nadidan][taajob]

بخدا اگر جیغ و داد و بیداد این آبجیا نبود من مسالمت آمیز در کنار همه ی مخلوقات خدا زندگی میکردم..

امان از دست اینا[nishkhand]

بذارید یه داستان بگم از این عروس خانوم ما!

یه روز تو خونه نشسته بودم البته قبل از دوران دانشگاه .. پشت کنکور لم داده بودم کهههه....[nishkhand]

صدای زنگ تلفن بلند شد!

با خودم گفتم کیه اول صبح؟!!![tafakor]

بر خلاف میل باطنی دل از زمین کندم و گوشی رو برداشتم![nishkhand]

گفتم : الو بفرمایید!

دیدم یه صدایی با ترس و لرز میگه : مریمممم!

میگم: اااا ، ندا توییی؟؟؟

میگه : آره بلند شو بیا خونه ی ما!

میگم: چته؟ چیزی شده؟

میگه واااااااای مریم ماارمولکککککککککک!!! وااایی داره نگاه میکنه!!! واییی الان دمشو تکون داد!!! واااااایییی داره میاد طرفم .. جیییغ داد و بیداد !!!

من که ترکیده بودم از خنده و دستم رو دلم بود میگم: بابا کاری باهات نداره کهههه!!!

میگه: میخندیییی!!! میدونی الان من تو چه وضعیمممم!!

میگم: چه وضعی؟

میگه: از صب که دیدمش دو تا بالشت گذاشتم زیر پام و واسادم رو بالشتا[negaran]

منو میگین منفجر شده بودم از خندهههه[khandeshadid]

اما میدونستم چه عروس ترسویی داریم و نمیخواستم دل نازکشو بشکنم[nishkhand]

گفتم : چجوری تلفن و برداشتی؟

گفت: با هزااااااااااار تا زحمت و ترس و لرز هی بالشتا دستم بوده و تا تکون میخورده میپریدم روش[gerye]

من دیگه داشتم میمردم از خنده و دلم درد گرفته بود چون آروم و بی صدا میخندیدممم[khandeshadid][khandeshadid][khandeshadid][taajob3]

با حالت مظلومانه ای گفت : میاییییی؟؟!!

نیای داداشت بی غذا میمونه هااااا.. من تا ظهر که بیاد از جام جُم نمیخورم[bihes]

گفتم: گوشی رو بذار اومدم[nishkhand]

خونه داداش تو شهرک بود و من باید نیم ساعت با ماشین طی میکردم که برسم اما گفتم شکم داداشو چیکار کنم؟[khanderiz]

خلاصه رفتم خونه شونو زنگ زدم!حالا عروس خانوم با چه ترسی اومد و چقدر پشت در موندم بماند[khabalood]

تا درو باز کرد پرید داخل و رو همون بالشتا واستادو گفت: اوناش اونجاست! مریم جووووووووونِ خودت بکشش[negaran]

من نمیدونستم بخندم یا مارمولکو دنبال کنم!![khande]

خلاصه با هزارتا دنگ و فنگ و جیغ و فرار خانوم من فاتحانه تو جنگ پیروز شدم و مارمولک بیچاره دار فانی رو وداع گفت![sootzadan]"با عرض پوزش از خدمت سونایی جونم"[nishkhand]

والا من خودمم بخوام نمیذارند دستم به خون موجودات نحیف و ظریفی چون مارمولک آلوده نشه[nishkhand]

اینم از ماجرای عروس خانوم ما![khanderiz][khanderiz][khanderiz]

چه اکشن بوده[nishkhand]والا منم مثله عروستونم.هرگز با این موجوداته بی سر وپا کنار نمیام[daava]خداروشکر دیشب قیافه ی نحسشو ندیدم[nishkhand]فک کنم ترسید ازم رفت[khanderiz]

سونای
5th September 2013, 11:04 PM
پیدا کردم یه عکسی مثله خودش اینجوری بود[tahavoo][tahavoo] https://encrypted-tbn3.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcTjRaR7j73jp6PngIKtRqyH2Sy5aiCmd uMYfRuYLSlBS2gNO4il

عزیزم این که خوجل بود...[nishkhand] همیشه میگن ترس از عدم شناخته...
اگه چند دقیقه بهش نگاه کنی و بگی اونم حق زندگی داره و مث عروسکات نارش کنی [nishkhand]( البته کلامی ) مشکلت باهاش حل میشه
[nishkhand] البته یکم ترس رو حق داری.... ولی دیگه نه این حد که از ترس بفکر کشتنش بیفتی خدای نکرده حدای نکرده....[sootzadan]



سونایی ممنونم از این همه اطلاعات خیلی خوب بود[golrooz]


[B]خواهش میکنم عزیزم

من نمیدونم این تیمسارمون چطوری این جنایاتو در حق موش و مارمولک کرده!!!![nadidan][taajob]


[B]هییییییی چی بگم.....[afsoorde]

خلاصه با هزارتا دنگ و فنگ و جیغ و فرار خانوم من فاتحانه تو جنگ پیروز شدم و مارمولک بیچاره دار فانی رو وداع گفت![sootzadan]"با عرض پوزش از خدمت سونایی جونم"[nishkhand]

دیگه اینکارو نکن گلی!! باشه؟؟؟؟
[negaran]
ببین اینجور موقع ها بگو عروس برو بیرون یه هوا بخور اومدی این وروجک نیست...بزا برن بعد زنده بیرونش کن...

البته جلوشون زنده بیرونش کنی بهتره...آخرش خودشونم احساس رضایت میکنن....
راستی در مورد اینکه نیم ساعت راهو رفتی کاملا درکت میکنمو احساس همدردی مینمایم...[sootzadan][nishkhand]
[golrooz]

maryam kia
5th September 2013, 11:31 PM
عزیزم این که خوجل بود...[nishkhand] همیشه میگن ترس از عدم شناخته...
اگه چند دقیقه بهش نگاه کنی و بگی اونم حق زندگی داره و مث عروسکات نارش کنی [bamazegi][nishkhand]( البته کلامی ) مشکلت باهاش حل میشه
[bamazegi][nishkhand] البته یکم ترس رو حق داری.... ولی دیگه نه این حد که از ترس بفکر کشتنش بیفتی خدای نکرده حدای نکرده....[sootzadan]



وای نگید تروخدا[nadidan][nadidan]

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد