PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آیات قرآن کریم بصورت صفحه به صفحه..(تفسیر و توضیح)



صفحه ها : [1] 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11

soham 313
7th February 2013, 09:27 AM
صفحه ی 1 از قرآن کریم شامل سوره ی الفاتحة


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ(1)
به نام خداوند رحمتگر مهربان(1)


الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَٰلَمِينَ(2)
ستايش خدايي را كه پروردگار جهانيان(2)



الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ(3)
[خداوند] رحمتگر مهربان،(3)



مَٰلِكِ يَوْمِ الدِّينِ(4)
مالك [و پادشاه] روز جزا [است](4)



إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ(5)
تو را مي پرستيم تنها و بس، بجز تو نجوييم ياري ز كس(5)



اهْدِنَا الصِّرَٰطَ الْمُسْتَقِيمَ(6)
به راه راست ما را راهبر باش،(6)



صِرَٰطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّآلِّينَ(7)
راه آنهايي كه برخوردارشان كرده اي، همانان كه نه درخور خشم اند و نه گمگشتگان(7)


صدق الله العلي العظيم

بادامینا
7th February 2013, 02:47 PM
ممنون عزیزم[golrooz]

pegah*_
7th February 2013, 06:03 PM
مرسی عزیزمممم...عالی شده

مدیر تالار مذهبی
7th February 2013, 06:13 PM
سلام
بااجازه شروع کننده کاربر گرامی: soham 313 (http://www.njavan.com/forum/member.php?229328-soham-313)

از همه کاربران خواهشمندم بخاطر منسجم بودن و فاصله نیفتادن بین آیات قرآن کریم از ایجاد پست اسپم خودداری کنند.

لذا از ارسال پست های تشکر و پست های چند کلمه ای و .. خودداری کنید.

مدیربخش در حذف اسپم ها مختار است.

این پست مدیریتی هم نیز بعد از چند روز حذف خواهد شد.

بلدرچین
8th February 2013, 02:26 PM
مرسی عزیزم مطلب خوبی بودش...[golrooz]

hosseinarabi69
8th February 2013, 02:42 PM
با سلام
ممنون از مطالب خوبتون[tashvigh]

عبدالله91
9th February 2013, 03:41 PM
يَٰٓأَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا۟ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ(21)


اعبدوا : بندگی کنید(فعل امر)

خلق : به اندازه و مقدار آفرید

در این آیه خداوند به همۀ انسانها دستور داده است به قشر خاصی مثل مسلمان یاغیر مسلمان اشاره نکرده است پس مخاطب آیه همه انسانها هستند.پس وظیفۀ همۀ انسانها عبادت کردن خالقشان است. یعنی آن کسی که خلقشان کرده است نه بت و...

چرا خدا را عبادت می کنیم؟

1- چون خالق و مربی ماست {اعبدوا ربکم الذی خلقکم}(بقره آیۀ 121)

2- چون تأمین کنندۀ رزق و روزی و امنیت شماست{فلیعبدوا رب هذا البیت الذی أطعمهم من جوع و آمنهم من خوف} (قریش آیۀ3و4)

3- چون معبودی جز او نیست{لا اله إلّا أنا فاعبدنی}(طه آیۀ4)

چرا خداوند از بین این همه نعمت فقط به نعمت آفرینش اشاره کرده است؟

الف) برای بر انگیختن حس شکرگزاری مردم و جذب آنان به عبادت پروردگار از مهمترین نعمت که نعمت آفرینش است شروع می کند.

ب) چون آنهایی که در برابر خدا خاضع نیستند و او را نمی پرستند معمولا در آفرینش خود و پیشینیان نمی اندیشند.

پس یادآوری نعمت خلقت هم دلیلی بر خداشناسی است و هم محرکی برای شکر گزاری و عبادت

هدف از عبادت چیست؟

عبادت عامل ایجاد تقوا است{ اعبدوا.... لعلکم تتقون} و تقوا راه رسیدن به فلاح و رستگاری است {وتقوا الله لعلکم تفلحون}(بقره آیه 189)

منبع:کتاب تفسیر همراه جلد اول

عبدالله91
11th February 2013, 10:42 AM
وَاتَّقُوا۟ يَوْمًا لَّا تَجْزِي نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَئًْا وَلَا يُقْبَلُ مِنْهَا شَفَٰعَةٌ وَلَا يُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ(48)



شفاعت در اصطلاح:

شخصی که به شفیع متوسل می شود در حقیقت نیروی خودش را به تنهایی برای رسیدن به هدف کافی نمی بیند لذا نیروی خود را -که آمیزه ای از ایمان، تقوا و عمل صالح است- به نیروی شفیع پیوند می دهد و در نتیجه به آنچه می خواهد نائل می شود و از قهر خداوند نجات می یابد.

آیات قرآن دربارۀ شفاعت:

آیات قرآن دربارۀ شفاعت به 4 دسته تقسیم می شود:

الف) آیاتی که به طور مطلق شفاعت را نفی می کنند{آیۀ 48(همین آیه) و 254 سورۀ مبارکۀ بقره}

ب) آیاتی که شفیع را فقط خدا می داند{ آیۀ 4 سورۀ سجده و آیۀ 44 سورۀ زمر}

ج) آیاتی که شفاعت را به اذن و فرمان خدا مشروط می کند{ بقره آیۀ255 و سبأ آیۀ 23 }

د) آیاتی که برای شفاعت شونده شرایطی را بیان می کند. وشرایط عبارتند از:

1- رضایت و خشنودی خدا :{ سورۀ انبیا آیۀ 28}
2- داشتن عهد و پیمان[ منظور از این عهد وپیمان ، ایمان به خدا و پیامبران است] {سورۀ مریم آیۀ 87}

آیاتی که شفاعت را انکار می کنند، شفاعت استقلالی را نفی می نمایند؛ یعنی ، هیچ کس بدون اجازۀ خداوند و برنامۀ او ، قادر به شفاعت از کسی نیست. اما آیاتی که شفاعت را اثبات می کند ، نخست آن را اصالتا برای خدا می داند و به صورت تبعی برای غیر خدا؛ البته به شرط اذن او ، یعنی کسانی در قیامت با اذن پروردگار و تحت برنامۀ او ، از افرادی شفاعت کرده و موجب نجات آنان از عذاب می شوند.

منبع: کتاب تفسیر همراه

moham-s
11th February 2013, 10:57 AM
کمی تفکر بیشتر روی این آیات داشته باشید...[negaran][nadidan][negaran]

فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌۢ بِمَا كَانُوا۟ يَكْذِبُونَ(10)
در دلهايشان مرضي است و خدا بر مرضشان افزود و به [سزاي] آنچه به دروغ مي گفتند عذابي دردناك [در پيش] خواهند داشت(10)

وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا۟ فِي الْأَرْضِ قَالُوٓا۟ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ(11)
و چون به آنان گفته شود در زمين فساد مكنيد مي گويند ما خود اصلاحگريم(11)

أَلَآ إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَٰكِن لَّا يَشْعُرُونَ(12)
بهوش باشيد كه آنان فسادگرانند ليكن نمي فهمند(12)

وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ ءَامِنُوا۟ كَمَآ ءَامَنَ النَّاسُ قَالُوٓا۟ أَنُؤْمِنُ كَمَآ ءَامَنَ السُّفَهَآءُ أَلَآ إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَآءُ وَلَٰكِن لَّا يَعْلَمُونَ(13)
و چون به آنان گفته شود همان گونه كه مردم ايمان آوردند شما هم ايمان بياوريد مي گويند آيا همان گونه كه كم خردان ايمان آورده اند ايمان بياوريم هشدار كه آنان همان كم خردانند ولي نمي دانند(13)

وَإِذَا لَقُوا۟ الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ قَالُوٓا۟ ءَامَنَّا وَإِذَا خَلَوْا۟ إِلَيٰ شَيَٰطِينِهِمْ قَالُوٓا۟ إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِءُونَ(14)
و چون با كساني كه ايمان آورده اند برخورد كنند مي گويند ايمان آورديم و چون با شيطانهاي خود خلوت كنند مي گويند در حقيقت ما با شماييم ما فقط [آنان را] ريشخند مي كنيم(14)

عبدالله91
12th February 2013, 05:33 PM
وَإِذِ اسْتَسْقَيٰ مُوسَيٰ لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِب بِّعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَّشْرَبَهُمْ كُلُوا۟ وَاشْرَبُوا۟ مِن رِّزْقِ اللَّهِ وَلَا تَعْثَوْا۟ فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ(60)

واژۀ «کلوا» 42 بار ددر قرآن کریم آمده است که نشان می دهداستفاده نکردن از نعمت های الهی مردود است.

در بعضی آیات نیز شرایطی را برای خوردن بیان نموده؛ می فرماید: «کُلُوا مِمّا فِی الْاَرْض حَلالَاً طَیِّباً» {از آنچه در زمین حلال و پاکیزه است بخورید}(سورۀ بقره آیۀ 168 )
در بعضی آیات نیز به وظیفۀ سنگین انسان در مقابل نعمت ها اشاره شده است{آیۀ مورد بحث،بقره آیات 60 و168، سبأ آیۀ 15 ، ،حج آیۀ 28، اعراف آیۀ 31 ، مومنون آیۀ 51}

نعمت و مسئولیت :

بعد از بیان اینکه خداوند با ، معجزه نعمت را بر بنی اسرائیل کامل کرده ، یک قانون کلی را برای بشر بیان می کند:

«كُلُوا۟ وَاشْرَبُوا۟ مِن رِّزْقِ اللَّهِ وَلَا تَعْثَوْا۟ فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ»

این فرمان الهی برای همۀ انسانها و برای همیشه است.

در این آیۀ شریف، خداوند به حلیت استفاده از نعمت ها اشاره می کند ولی در مقابل، مسئولیت آن را برای انسان بیان می کند. اگر انسان از نعمت های مادی استفاده می کند، هدفش آن است که قوت گرفته ،بتواند خداوند را عبادت کند نه اینکه به فساد بپردازد. خداوند در این آیه به مسئولیت سنگین انسان، در برابر نعمت ها اشاره می کند.

ارتباط «لا تعثوا» با «مفسدین»:

بسیاری از انسانها وقتی شکم هایشان سیر و نیازهایشان برطرف می شود خدا را فراموش و در زمین فساد می کنند، از این رو خداوند می فرماید: « لاتعثوا».

جملۀ « لاتعثوا» همان معنای افساد را می رساند ولی با تأکید و شدت بیشتر. البته این احتمال نیز وجود دارد که مجموع جملۀ « وَلَا تَعْثَوْا۟ فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ» به این حقیقت اشاره داشته باشد که فساد از نقطۀ کوچکی شروع می شود و گسترش و شدت می یابد. به تعبیر دیگر،«مفسدین»به آغاز برنامه های فساد انگیز اشاره دارد و « تعثوا» به ادامه و گسترش آن.

جملۀ «قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَّشْرَبَهُمْ» می رساند که توزیع منظم و عادلانه و حساب شده ، مایۀ امنیت و صفا و مانع پیدا شدن اختلاف است.

برگرفته از کتاب تفسیر همراه

soham 313
14th February 2013, 07:31 AM
صفحه ی 2 از قرآن کریم شامل آیات 1 تا 5 از سوره ی البقرة


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان



الٓمٓ(1)
الف لام ميم(1)



ذَٰلِكَ الْكِتَٰبُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًي لِّلْمُتَّقِينَ(2)
اين است كتابي كه در [حقانيت] آن هيچ ترديدي نيست [و] مايه هدايت تقواپيشگان است(2)



الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَوٰةَ وَمِمَّا رَزَقْنَٰهُمْ يُنفِقُونَ(3)
آنان كه به غيب ايمان مي آورند و نماز را بر پا مي دارند و از آنچه به ايشان روزي داده ايم انفاق مي كنند(3)



وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَآ أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَبِالْءَاخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ(4)
و آنان كه بدانچه به سوي تو فرود آمده و به آنچه پيش از تو نازل شده است ايمان مي آورند و آنانند كه به آخرت يقين دارند(4)



أُو۟لَٰٓئِكَ عَلَيٰ هُدًي مِّن رَّبِّهِمْ وَأُو۟لَٰٓئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ(5)
آنان برخوردار از هدايتي از سوي پروردگار خويشند و آنان همان رستگارانند(5)


صدق الله العلي العظيم

soham 313
14th February 2013, 07:41 AM
صفحه 3 از قرآن کریم شامل آیات 6 تا 22 از سوره ی البقرة


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ سَوَآءٌ عَلَيْهِمْ ءَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ(6)
در حقيقت كساني كه كفر ورزيدند چه بيمشان دهي چه بيمشان ندهي بر ايشان يكسان است [آنها] نخواهند گرويد(6)



خَتَمَ اللَّهُ عَلَيٰ قُلُوبِهِمْ وَعَلَيٰ سَمْعِهِمْ وَعَلَيٰٓ أَبْصَٰرِهِمْ غِشَٰوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ(7)
خداوند بر دلهاي آنان و بر شنوايي ايشان مهر نهاده و بر ديدگانشان پرده اي است و آنان را عذابي دردناك است(7)



وَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ ءَامَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْيَوْمِ الْءَاخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِينَ(8)
و برخي از مردم مي گويند ما به خدا و روز بازپسين ايمان آورده ايم ولي گروندگان [راستين] نيستند(8)



يُخَٰدِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَمَا يَخْدَعُونَ إِلَّآ أَنفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ(9)
با خدا و مؤمنان نيرنگ مي بازند ولي جز بر خويشتن نيرنگ نمي زنند و نمي فهمند(9)



فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌۢ بِمَا كَانُوا۟ يَكْذِبُونَ(10)
در دلهايشان مرضي است و خدا بر مرضشان افزود و به [سزاي] آنچه به دروغ مي گفتند عذابي دردناك [در پيش] خواهند داشت(10)



وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا۟ فِي الْأَرْضِ قَالُوٓا۟ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ(11)
و چون به آنان گفته شود در زمين فساد مكنيد مي گويند ما خود اصلاحگريم(11)



أَلَآ إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَٰكِن لَّا يَشْعُرُونَ(12)
بهوش باشيد كه آنان فسادگرانند ليكن نمي فهمند(12)



وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ ءَامِنُوا۟ كَمَآ ءَامَنَ النَّاسُ قَالُوٓا۟ أَنُؤْمِنُ كَمَآ ءَامَنَ السُّفَهَآءُ أَلَآ إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَآءُ وَلَٰكِن لَّا يَعْلَمُونَ(13)
و چون به آنان گفته شود همان گونه كه مردم ايمان آوردند شما هم ايمان بياوريد مي گويند آيا همان گونه كه كم خردان ايمان آورده اند ايمان بياوريم هشدار كه آنان همان كم خردانند ولي نمي دانند(13)



وَإِذَا لَقُوا۟ الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ قَالُوٓا۟ ءَامَنَّا وَإِذَا خَلَوْا۟ إِلَيٰ شَيَٰطِينِهِمْ قَالُوٓا۟ إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِءُونَ(14)
و چون با كساني كه ايمان آورده اند برخورد كنند مي گويند ايمان آورديم و چون با شيطانهاي خود خلوت كنند مي گويند در حقيقت ما با شماييم ما فقط [آنان را] ريشخند مي كنيم(14)



اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَٰنِهِمْ يَعْمَهُونَ(15)
خدا [است كه] ريشخندشان مي كند و آنان را در طغيانشان فرو مي گذارد تا سرگردان شوند(15)



أُو۟لَٰٓئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا۟ الضَّلَٰلَةَ بِالْهُدَيٰ فَمَا رَبِحَت تِّجَٰرَتُهُمْ وَمَا كَانُوا۟ مُهْتَدِينَ(16)
همين كسانند كه گمراهي را به [بهاي] هدايت خريدند در نتيجه داد و ستدشان سود[ي به بار] نياورد و هدايت يافته نبودند(16)



مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّآ أَضَآءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِي ظُلُمَٰتٍ لَّا يُبْصِرُونَ(17)
مثل آنان همچون مثل كساني است كه آتشي افروختند و چون پيرامون آنان را روشنايي داد خدا نورشان را برد و در ميان تاريكيهايي كه نمي بينند رهايشان كرد(17)



صُمٌّۢ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَرْجِعُونَ(18)
كرند لالند كورند بنابراين به راه نمي آيند(18)



أَوْ كَصَيِّبٍ مِّنَ السَّمَآءِ فِيهِ ظُلُمَٰتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ يَجْعَلُونَ أَصَٰبِعَهُمْ فِيٓ ءَاذَانِهِم مِّنَ الصَّوَٰعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَاللَّهُ مُحِيطٌۢ بِالْكَٰفِرِينَ(19)
يا چون [كساني كه در معرض] رگباري از آسمان كه در آن تاريكيها و رعد و برقي است [قرار گرفته اند] از [نهيب] آذرخش [و] بيم مرگ سر انگشتان خود را در گوشهايشان نهند ولي خدا بر كافران احاطه دارد(19)



يَكَادُ الْبَرْقُ يَخْطَفُ أَبْصَٰرَهُمْ كُلَّمَآ أَضَآءَ لَهُم مَّشَوْا۟ فِيهِ وَإِذَآ أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قَامُوا۟ وَلَوْ شَآءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَأَبْصَٰرِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَيٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ(20)
نزديك است كه برق چشمانشان را بربايد هر گاه كه بر آنان روشني بخشد در آن گام زنند و چون راهشان را تاريك كند [بر جاي خود] بايستند و اگر خدا مي خواست شنوايي و بينايي شان را برمي گرفت كه خدا بر همه چيز تواناست(20)



يَٰٓأَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا۟ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ(21)
اي مردم پروردگارتان را كه شما و كساني را كه پيش از شما بوده اند آفريده است پرستش كنيد باشد كه به تقوا گراييد(21)



الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَٰشًا وَالسَّمَآءَ بِنَآءً وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَآءِ مَآءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَٰتِ رِزْقًا لَّكُمْ فَلَا تَجْعَلُوا۟ لِلَّهِ أَندَادًا وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ(22)
همان [خدايي] كه زمين را براي شما فرشي [گسترده] و آسمان را بنايي [افراشته] قرار داد و از آسمان آبي فرود آورد و بدان از ميوه ها رزقي براي شما بيرون آورد پس براي خدا همتاياني قرار ندهيد در حالي كه خود مي دانيد(22)


صدق الله العلي العظيم

soham 313
14th February 2013, 07:44 AM
صفحه 4 از قرآن کریم شامل آیات 23 تا 34 از سوره ی البقرة


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَيٰ عَبْدِنَا فَأْتُوا۟ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُوا۟ شُهَدَآءَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صَٰدِقِينَ(23)
و اگر در آنچه بر بنده خود نازل كرده ايم شك داريد پس اگر راست مي گوييد سوره اي مانند آن بياوريد و گواهان خود را غير خدا فرا خوانيد(23)



فَإِن لَّمْ تَفْعَلُوا۟ وَلَن تَفْعَلُوا۟ فَاتَّقُوا۟ النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَٰفِرِينَ(24)
پس اگر نكرديد و هرگز نمي توانيد كرد از آن آتشي كه سوختش مردمان و سنگها هستند و براي كافران آماده شده بپرهيزيد(24)



وَبَشِّرِ الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَعَمِلُوا۟ الصَّٰلِحَٰتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّٰتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَٰرُ كُلَّمَا رُزِقُوا۟ مِنْهَا مِن ثَمَرَةٍ رِّزْقًا قَالُوا۟ هَٰذَا الَّذِي رُزِقْنَا مِن قَبْلُ وَأُتُوا۟ بِهِ مُتَشَٰبِهًا وَلَهُمْ فِيهَآ أَزْوَٰجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَهُمْ فِيهَا خَٰلِدُونَ(25)
و كساني را كه ايمان آورده اند و كارهاي شايسته انجام داده اند مژده ده كه ايشان را باغهايي خواهد بود كه از زير [درختان] آنها جويها روان است هر گاه ميوه اي از آن روزي ايشان شود مي گويند اين همان است كه پيش از اين [نيز] روزي ما بوده و مانند آن [نعمتها] به ايشان داده شود و در آنجا همسراني پاكيزه خواهند داشت و در آنجا جاودانه بمانند(25)



۞ إِنَّ اللَّهَ لَا يَسْتَحْيِۦٓ أَن يَضْرِبَ مَثَلًا مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا۟ فَيَقُولُونَ مَاذَآ أَرَادَ اللَّهُ بِهَٰذَا مَثَلًا يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا وَمَا يُضِلُّ بِهِۦٓ إِلَّا الْفَٰسِقِينَ(26)
خداي را از اينكه به پشه اي يا فروتر [يا فراتر] از آن مثل زند شرم نيايد پس كساني كه ايمان آورده اند مي دانند كه آن [مثل] از جانب پروردگارشان بجاست ولي كساني كه به كفر گراييده اند مي گويند خدا از اين مثل چه قصد داشته است [خدا] بسياري را با آن گمراه و بسياري را با آن راهنمايي مي كند و[لي] جز نافرمانان را با آن گمراه نمي كند(26)



الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنۢ بَعْدِ مِيثَٰقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَآ أَمَرَ اللَّهُ بِهِۦٓ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُو۟لَٰٓئِكَ هُمُ الْخَٰسِرُونَ(27)
هماناني كه پيمان خدا را پس از بستن آن مي شكنند و آنچه را خداوند به پيوستنش امر فرموده مي گسلند و در زمين به فساد مي پردازند آنانند كه زيانكارانند(27)



كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنتُمْ أَمْوَٰتًا فَأَحْيَٰكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ(28)
چگونه خدا را منكريد با آنكه مردگاني بوديد و شما را زنده كرد باز شما را مي ميراند [و] باز زنده مي كند [و] آنگاه به سوي او بازگردانده مي شويد(28)



ُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُم مَّا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَيٰٓ إِلَي السَّمَآءِ فَسَوَّيٰهُنَّ سَبْعَ سَمَٰوَٰتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ(29)
اوست آن كسي كه آنچه در زمين است همه را براي شما آفريد سپس به [آفرينش] آسمان پرداخت و هفت آسمان را استوار كرد و او به هر چيزي داناست(29)



وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَٰٓئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوٓا۟ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَآءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّيٓ أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ(30)
و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت من در زمين جانشيني خواهم گماشت [فرشتگان] گفتند آيا در آن كسي را مي گماري كه در آن فساد انگيزد و خونها بريزد و حال آنكه ما با ستايش تو [تو را] تنزيه مي كنيم و به تقديست مي پردازيم فرمود من چيزي مي دانم كه شما نمي دانيد(30)



وَعَلَّمَ ءَادَمَ الْأَسْمَآءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَي الْمَلَٰٓئِكَةِ فَقَالَ أَنۢبُِٔونِي بِأَسْمَآءِ هَٰٓؤُلَآءِ إِن كُنتُمْ صَٰدِقِينَ(31)
و [خدا] همه [معاني] نامها را به آدم آموخت سپس آنها را بر فرشتگان عرضه نمود و فرمود اگر راست مي گوييد از اسامي اينها به من خبر دهيد(31)



قَالُوا۟ سُبْحَٰنَكَ لَا عِلْمَ لَنَآ إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَآ إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ(32)
گفتند منزهي تو ما را جز آنچه [خود] به ما آموخته اي هيچ دانشي نيست تويي داناي حكيم(32)



قَالَ يََٰٓٔادَمُ أَنۢبِئْهُم بِأَسْمَآئِهِمْ فَلَمَّآ أَنۢبَأَهُم بِأَسْمَآئِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّيٓ أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ(33)
فرمود اي آدم ايشان را از اسامي آنان خبر ده و چون [آدم] ايشان را از اسماءشان خبر داد فرمود آيا به شما نگفتم كه من نهفته آسمانها و زمين را مي دانم و آنچه را آشكار مي كنيد و آنچه را پنهان مي داشتيد مي دانم(33)



وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَٰٓئِكَةِ اسْجُدُوا۟ لِءَادَمَ فَسَجَدُوٓا۟ إِلَّآ إِبْلِيسَ أَبَيٰ وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَٰفِرِينَ(34)

و چون فرشتگان را فرموديم براي آدم سجده كنيد پس بجز ابليس كه سر باز زد و كبر ورزيد و از كافران شد [همه] به سجده درافتادند(34)


صدق الله العلي العظيم

soham 313
14th February 2013, 07:48 AM
صفحه ی 5 از قرآن کریم شامل آیات 35 تا 51 از سوره ی البقرة


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


وَقُلْنَا يََٰٓٔادَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَٰذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّٰلِمِينَ(35)
و گفتيم اي آدم خود و همسرت در اين باغ سكونت گير[يد] و از هر كجاي آن خواهيد فراوان بخوريد و[لي] به اين درخت نزديك نشويد كه از ستمكاران خواهيد بود(35)



فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَٰنُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ وَقُلْنَا اهْبِطُوا۟ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَٰعٌ إِلَيٰ حِينٍ(36)
پس شيطان هر دو را از آن بلغزانيد و از آنچه در آن بودند ايشان را به درآورد و فرموديم فرود آييد شما دشمن همديگريد و براي شما در زمين قرارگاه و تا چندي برخورداري خواهد بود(36)



فَتَلَقَّيٰٓ ءَادَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَٰتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ(37)
سپس آدم از پروردگارش كلماتي را دريافت نمود و [خدا] بر او ببخشود آري او[ست كه] توبه پذير مهربان است(37)


قُلْنَا اهْبِطُوا۟ مِنْهَا جَمِيعًا فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًي فَمَن تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ(38)
فرموديم جملگي از آن فرود آييد پس اگر از جانب من شما را هدايتي رسد آنان كه هدايتم را پيروي كنند بر ايشان بيمي نيست و غمگين نخواهند شد(38)



وَالَّذِينَ كَفَرُوا۟ وَكَذَّبُوا۟ بَِٔايَٰتِنَآ أُو۟لَٰٓئِكَ أَصْحَٰبُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَٰلِدُونَ(39)
و[لي] كساني كه كفر ورزيدند و نشانه هاي ما را دروغ انگاشتند آنانند كه اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود(39)



يَٰبَنِيٓ إِسْرَٰٓءِيلَ اذْكُرُوا۟ نِعْمَتِيَ الَّتِيٓ أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَوْفُوا۟ بِعَهْدِيٓ أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَإِيَّٰيَ فَارْهَبُونِ(40)
اي فرزندان اسرائيل نعمتهايم را كه بر شما ارزاني داشتم به ياد آريد و به پيمانم وفا كنيد تا به پيمانتان وفا كنم و تنها از من بترسيد(40)



وَءَامِنُوا۟ بِمَآ أَنزَلْتُ مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَكُمْ وَلَا تَكُونُوٓا۟ أَوَّلَ كَافِرٍۭ بِهِ وَلَا تَشْتَرُوا۟ بَِٔايَٰتِي ثَمَنًا قَلِيلًا وَإِيَّٰيَ فَاتَّقُونِ(41)
و بدانچه نازل كرده ام كه مؤيد همان چيزي است كه با شماست ايمان آريد و نخستين منكر آن نباشيد و آيات مرا به بهايي ناچيز نفروشيد و تنها از من پروا كنيد(41)



وَلَا تَلْبِسُوا۟ الْحَقَّ بِالْبَٰطِلِ وَتَكْتُمُوا۟ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ(42)
و حق را به باطل درنياميزيد و حقيقت را با آنكه خود مي دانيد كتمان نكنيد(42)



وَأَقِيمُوا۟ الصَّلَوٰةَ وَءَاتُوا۟ الزَّكَوٰةَ وَارْكَعُوا۟ مَعَ الرَّٰكِعِينَ(43)
و نماز را بر پا داريد و زكات را بدهيد و با ركوع كنندگان ركوع كنيد(43)



۞ أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَٰبَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ(44)
آيا مردم را به نيكي فرمان مي دهيد و خود را فراموش مي كنيد با اينكه شما كتاب [خدا] را مي خوانيد آيا [هيچ] نمي انديشيد(44)



وَاسْتَعِينُوا۟ بِالصَّبْرِ وَالصَّلَوٰةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَي الْخَٰشِعِينَ(45)
از شكيبايي و نماز ياري جوييد و به راستي اين [كار] گران است مگر بر فروتنان(45)



الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلَٰقُوا۟ رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَيْهِ رَٰجِعُونَ(46)
همان كساني كه مي دانند با پروردگار خود ديدار خواهند كرد و به سوي او باز خواهند گشت(46)



يَٰبَنِيٓ إِسْرَٰٓءِيلَ اذْكُرُوا۟ نِعْمَتِيَ الَّتِيٓ أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَي الْعَٰلَمِينَ(47)
اي فرزندان اسرائيل از نعمتهايم كه بر شما ارزاني داشتم و [از] اينكه من شما را بر جهانيان برتري دادم ياد كنيد(47)



وَاتَّقُوا۟ يَوْمًا لَّا تَجْزِي نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَئًْا وَلَا يُقْبَلُ مِنْهَا شَفَٰعَةٌ وَلَا يُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ(48)
و بترسيد از روزي كه هيچ كس چيزي [از عذاب خدا] را از كسي دفع نمي كند و نه از او شفاعتي پذيرفته و نه به جاي وي بدلي گرفته مي شود و نه ياري خواهند شد(48)



وَإِذْ نَجَّيْنَٰكُم مِّنْ ءَالِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوٓءَ الْعَذَابِ يُذَبِّحُونَ أَبْنَآءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَآءَكُمْ وَفِي ذَٰلِكُم بَلَآءٌ مِّن رَّبِّكُمْ عَظِيمٌ(49)
و [به ياد آريد] آنگاه كه شما را از [چنگ] فرعونيان رهانيديم [آنان] شما را سخت شكنجه مي كردند پسران شما را سر مي بريدند و زنهايتان را زنده مي گذاشتند و در آن [امر بلا و] آزمايش بزرگي از جانب پروردگارتان بود(49)



وَإِذْ فَرَقْنَا بِكُمُ الْبَحْرَ فَأَنجَيْنَٰكُمْ وَأَغْرَقْنَآ ءَالَ فِرْعَوْنَ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ(50)
و هنگامي كه دريا را براي شما شكافتيم و شما را نجات بخشيديم و فرعونيان را در حالي كه شما نظاره مي كرديد غرق كرديم(50)



وَإِذْ وَٰعَدْنَا مُوسَيٰٓ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنۢ بَعْدِهِ وَأَنتُمْ ظَٰلِمُونَ(51)
و آنگاه كه با موسي چهل شب قرار گذاشتيم آنگاه در غياب وي شما گوساله را [به پرستش] گرفتيد در حالي كه ستمكار بوديد(51)


صدق الله العلي العظيم

soham 313
14th February 2013, 07:50 AM
صفحه ی 6 از قرآن کریم شامل آیات 52 تا 63 از سوره ی البقرة


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


ثُمَّ عَفَوْنَا عَنكُم مِّنۢ بَعْدِ ذَٰلِكَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ(52)
پس از آن بر شما بخشوديم باشد كه شكرگزاري كنيد(52)



وَإِذْ ءَاتَيْنَا مُوسَي الْكِتَٰبَ وَالْفُرْقَانَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ(53)
و آنگاه كه موسي را كتاب و فرقان [=جداكننده حق از باطل] داديم شايد هدايت يابيد(53)



وَإِذْ قَالَ مُوسَيٰ لِقَوْمِهِ يَٰقَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنفُسَكُم بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوٓا۟ إِلَيٰ بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُوٓا۟ أَنفُسَكُمْ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ عِندَ بَارِئِكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ(54)
و چون موسي به قوم خود گفت اي قوم من شما با [به پرستش] گرفتن گوساله برخود ستم كرديد پس به درگاه آفريننده خود توبه كنيد و [خطاكاران] خودتان را به قتل برسانيد كه اين [كار] نزد آفريدگارتان براي شما بهتر است پس [خدا] توبه شما را پذيرفت كه او توبه پذير مهربان است(54)



وَإِذْ قُلْتُمْ يَٰمُوسَيٰ لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتَّيٰ نَرَي اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّٰعِقَةُ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ(55)
و چون گفتيد اي موسي تا خدا را آشكارا نبينيم هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد پس در حالي كه مي نگريستيد صاعقه شما را فرو گرفت(55)



ثُمَّ بَعَثْنَٰكُم مِّنۢ بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ(56)
سپس شما را پس از مرگتان برانگيختيم باشد كه شكرگزاري كنيد(56)



وَظَلَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْغَمَامَ وَأَنزَلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَيٰ كُلُوا۟ مِن طَيِّبَٰتِ مَا رَزَقْنَٰكُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَٰكِن كَانُوٓا۟ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ(57)
و بر شما ابر را سايه گستر كرديم و بر شما گزانگبين و بلدرچين فرو فرستاديم [و گفتيم] از خوراكيهاي پاكيزه اي كه به شما روزي داده ايم بخوريد و[لي آنان] بر ما ستم نكردند بلكه بر خويشتن ستم روا مي داشتند(57)



وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا۟ هَٰذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُوا۟ مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَادْخُلُوا۟ الْبَابَ سُجَّدًا وَقُولُوا۟ حِطَّةٌ نَّغْفِرْ لَكُمْ خَطَٰيَٰكُمْ وَسَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ(58)
و [نيز به يادآريد] هنگامي را كه گفتيم بدين شهر درآييد و از [نعمتهاي] آن هر گونه خواستيد فراوان بخوريد و سجده كنان از در [بزرگ] درآييد و بگوييد [خداوندا] گناهان ما را بريز تا خطاهاي شما را ببخشاييم و [پاداش] نيكوكاران را خواهيم افزود(58)



فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا۟ قَوْلًا غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنزَلْنَا عَلَي الَّذِينَ ظَلَمُوا۟ رِجْزًا مِّنَ السَّمَآءِ بِمَا كَانُوا۟ يَفْسُقُونَ(59)
اما كساني كه ستم كرده بودند [آن سخن را] به سخن ديگري غير از آنچه به ايشان گفته شده بود تبديل كردند و ما [نيز] بر آنان كه ستم كردند به سزاي اينكه نافرماني پيشه كرده بودند عذابي از آسمان فرو فرستاديم(59)



۞ وَإِذِ اسْتَسْقَيٰ مُوسَيٰ لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِب بِّعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَّشْرَبَهُمْ كُلُوا۟ وَاشْرَبُوا۟ مِن رِّزْقِ اللَّهِ وَلَا تَعْثَوْا۟ فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ(60)
و هنگامي كه موسي براي قوم خود در پي آب برآمد گفتيم با عصايت بر آن تخته سنگ بزن پس دوازده چشمه از آن جوشيدن گرفت [به گونه اي كه] هر قبيله اي آبشخور خود را مي دانست [و گفتيم] از روزي خدا بخوريد و بياشاميد و[لي] در زمين سر به فساد برمداريد(60)



وَإِذْ قُلْتُمْ يَٰمُوسَيٰ لَن نَّصْبِرَ عَلَيٰ طَعَامٍ وَٰحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنۢبِتُ الْأَرْضُ مِنۢ بَقْلِهَا وَقِثَّآئِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنَيٰ بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ اهْبِطُوا۟ مِصْرًا فَإِنَّ لَكُم مَّا سَأَلْتُمْ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ وَبَآءُو بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا۟ يَكْفُرُونَ بَِٔايَٰتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّۦنَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ذَٰلِكَ بِمَا عَصَوا۟ وَّكَانُوا۟ يَعْتَدُونَ(61)
و چون گفتيد اي موسي هرگز بر يك [نوع] خوراك تاب نياوريم از خداي خود براي ما بخواه تا از آنچه زمين مي روياند از [قبيل] سبزي و خيار و سير و عدس و پياز براي ما بروياند [موسي] گفت آيا به جاي چيز بهتر خواهان چيز پست تريد پس به شهر فرود آييد كه آنچه را خواسته ايد براي شما [در آنجا مهيا]ست و [داغ] خواري و ناداري بر [پيشاني] آنان زده شد و به خشم خدا گرفتار آمدند چرا كه آنان به نشانه هاي خدا كفر ورزيده بودند و پيامبران را بناحق مي كشتند اين از آن روي بود كه سركشي نموده و از حد درگذرانيده بودند(61)



إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَالَّذِينَ هَادُوا۟ وَالنَّصَٰرَيٰ وَالصَّٰبِِٔينَ مَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْءَاخِرِ وَعَمِلَ صَٰلِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ(62)
در حقيقت كساني كه [به اسلام] ايمان آورده و كساني كه يهودي شده اند و ترسايان و صابئان هر كس به خدا و روز بازپسين ايمان داشت و كار شايسته كرد پس اجرشان را پيش پروردگارشان خواهند داشت و نه بيمي بر آنان است و نه اندوهناك خواهند شد(62)



وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَٰقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا۟ مَآ ءَاتَيْنَٰكُم بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُوا۟ مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ(63)
و چون از شما پيمان محكم گرفتيم و [كوه] طور را بر فراز شما افراشتيم [و فرموديم] آنچه را به شما داده ايم به جد و جهد بگيريد و آنچه را در آن است به خاطر داشته باشيد باشد كه به تقوا گراييد(63)


صدق الله العلي العظيم

بانوی اردیبهشت
14th February 2013, 01:01 PM
سلام منظورتونو متوجه نشدم

عبدالله91
14th February 2013, 01:09 PM
سلام منظورتونو متوجه نشدم

سلام
هر روز قراره یک صفحه از قرآن را خانم کریمی اینجا بگذارن تا همه باتفکر در معنی آیات همون صفحه را بخونیم .تا انشاالله یک بار در سال ختم قرآن همراه با تفکر در آیات کرده باشیم.برا زندگیمون هم تاثیر گذار خواهد بود.ممنون
یامولاعلی(ع)

maryam16
14th February 2013, 01:37 PM
کاش علاوه بر تفکر در آیات به آن نیز عمل کنیم

saman151
14th February 2013, 01:54 PM
برداشت من از این آیات...
تنها کسانی به وسیله قرآن هدایت میشوند که پرهیزگار باشند....هُدًي لِّلْمُتَّقِينَ(2)
ویژگیهای متقین:1-ایمان به غیب2-به پا داشتن نماز(یاد خدا)3-انفاق4-ایمان به تمامی پیابران5- یقین به آخرت

معصومه سعیدی
14th February 2013, 03:21 PM
ایده ی خوبیه ممنون


[golrooz]

عبدالله91
14th February 2013, 03:41 PM
برداشت من از این آیات...
تنها کسانی به وسیله قرآن هدایت میشوند که پرهیزگار باشند...

اینم برداشت بنده{فقط از این صفحه بدون در نظر گرفتن صفحات بعد}:
به نظرم کسانی که دنبال پرهیزکاری یا همان تقوا پیشه یا پرهیزکار پیشه باشند یعنی دغدغۀ پرهیزکارشدن دارند به وسیلۀ قرآن هدایت می شوند و خصوصیات این افراد:

1-ایمان به غیب
2-به پا داشتن نماز(یاد خدا)
3-انفاق کننده از روزی هایشان
4-ایمان به تمامی پیامبران و هرچیزی که نازل شده
5- یقین به آخرت

و کسانی که این ویژگیها را دارند خدا آنها را هدایت میکند و در واقع هدایت خدا نصیبشان شده و در آخر به رستگاری که همان عاقبت بخیری است می رسند.یعنی از نقطۀ دنبال تقوا بودن شروع و به عاقبت بخیری میرسد
این نظر شخصی است منبعی ندارد

natanaeal
15th February 2013, 10:53 AM
با عرض سلام و احترام خدمت خانم کریمی و سایر دوستان

برداشت شخصی بدون دخالت کوچکترین منبعی یا تفسیری:خدا خداست و آدمی آدمی (خواهشی که دارم خصلت های آدمی رو بر خدایی که معبود و خالق هست رو کپی پیست نفرمایید)بنابراین من حتم دارم به یقین مطمئنم دیر یا زود همه به خداوند به روش خود ایمان خواهند یافت و یگانه خود را کشف خواهند کرد (داستان خرگوش و هویج ریاضی دبستان ؛ شاید راهها یکسان نباشه اما خرگوش همیشه میل به هویج در فطرت ؛ این فقط یه مثال برای درک عرایض بنده است لطفا سوء تعبیر نفرمایید)

و اما حقانیت قرآن و وسیله ای برای هدایت انسان هایی که متقی ، و فاعلین به اوامر خداوند قطعا درسته اما صرفا منظور به عدم هدایت سایرین نیست
به دید شخص من احساس میکنم کلام خدا پرده ای داره و باید برداشته شه اینه که تمام خوانندگان کلام خدا تنها وظیفه روخوانی قرآن (مثل دستور آشپزی و انجام قدم به قدم آن برای خود رو ندارندیه آشپز هر ان در معرض پرسش راجع به پخت غذاش خواهد بود بنابراین باید تحلیل کرده و درست آموزش بده
گفته هام منتج به :
1- خداوند و انچه فرمودند با عقل و منطق بپذیر
2- مروّج باش چون اسمت خلیفةالله ست

maryam16
15th February 2013, 10:27 PM
ازت ممنونم که این آیاتو با معنی میذاری

عبدالله91
16th February 2013, 02:19 PM
وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَٰٓئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوٓا۟ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَآءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّيٓ أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ(30)


جملۀ «إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً»{ من روی زمین جانشین و حاکمی قرار خواهم داد} نشان می دهد که انتصاب خلیفه و جانشین و حاکم الهی ، به دست خداوند است.

به سبب انحراف یا فساد گروهی، نباید از امکان رشد دیگران جلوگیری کنیم؛ زیرا خداوند با اینکه می دانست گروهی از انسانها فساد می کنند اما نعمت آفرینش را از همه سلب نکرد.

به دیگران اجازه دهیم سوال کنند زیرا خداوند نیز به فرشتگان اذن داد تا سوال کنند و گر نه ملائکه بدون اجازه حرف نمی زدند

خدایی که همیشه حاضر و ناظر و قیوم است به جانشین چه نیازی دارد؟

اولا : جانشینی انسان در زمین به سبب نیاز و عجز خداوند نیست ؛ بلکه این مقام به سبب کرامت و فضیلت رتبۀ انسان است.

ثانیا : نظام آفرینش ، نظام اسباب است ،یعنی خداوند به طور مستثیم بر انجام هر کاری توانا است؛ ولی برای اجرای امور، واسطه هایی قرار داده است برای مثال:

1- با اینکه مدبر اصلی خداست{استوی علی العرش یدبِّر}(یونس آیۀ 3) فرشتگان را سبب تدبیر امور قرار داده است{فاالمدبّرات أمرا}(نازعات آیۀ 5)
2- شفا به دست خداوند است{فهو یشفین}( شعراء آیۀ80) اما آن را در عسل قرار داده است{فیه شفاء}(نحل آیۀ 69)
3- با اینکه علم غیب مخصوص خداوند است {انّما الغیب لله} ولی بخشی از آن را برای بعضی از بندگان صالحش ظاهر می کند{عالم الغیب فلا یظهر علی غیبه أحدا إلّا من ارتضی من رسول...}( سورۀ جن آیۀ 26 و 27 )

منبع:کتاب تفسیر همراه

fati3370
17th February 2013, 08:24 AM
چقدخوبه هرروزقران میخونیم.ممنون عزیزم

moham-s
17th February 2013, 11:58 AM
۞ أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَٰبَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ(44)
آيا مردم را به نيكي فرمان مي دهيد و خود را فراموش مي كنيد با اينكه شما كتاب [خدا] را مي خوانيد آيا [هيچ] نمي انديشيد(44)
..........................[negaran]

madmood
17th February 2013, 03:13 PM
دستتوت درد نکنه

بسیار عالی

"golbarg"
18th February 2013, 12:34 PM
عزیزم برای گذاشتن این ایه های زیبا ازت متشکرم واقعا زیبان

toty
18th February 2013, 02:42 PM
سلام دوست عزیز ممنون از لطفی که کردید ولی چرا صفحه 5 واسم نفرستادین ؟ ازتون خواهش میکنم که هر روز واسم بفرستین یه دنیا ممنون [golrooz]

soham 313
19th February 2013, 08:14 PM
صفحه 7 از قرآن کریم شامل آیات 64 تا 78 سوره ی بقره


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


ثُمَّ تَوَلَّيْتُم مِّنۢ بَعْدِ ذَٰلِكَ فَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَكُنتُم مِّنَ الْخَٰسِرِينَ(64)
سپس شما بعد از آن [پيمان] رويگردان شديد و اگر فضل خدا و رحمت او بر شما نبود مسلما از زيانكاران بوديد(64)



وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا۟ مِنكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُوا۟ قِرَدَةً خَٰسِِٔينَ(65)
و كساني از شما را كه در روز شنبه [از فرمان خدا] تجاوز كردند نيك شناختيد پس ايشان را گفتيم بوزينگاني طردشده باشيد(65)



فَجَعَلْنَٰهَا نَكَٰلًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهَا وَمَا خَلْفَهَا وَمَوْعِظَةً لِّلْمُتَّقِينَ(66)
و ما آن [عقوبت] را براي حاضران و [نسلهاي] پس از آن عبرتي و براي پرهيزگاران پندي قرار داديم(66)



وَإِذْ قَالَ مُوسَيٰ لِقَوْمِهِۦٓ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تَذْبَحُوا۟ بَقَرَةً قَالُوٓا۟ أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا قَالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَٰهِلِينَ(67)
و هنگامي كه موسي به قوم خود گفت خدا به شما فرمان مي دهد كه ماده گاوي را سر ببريد گفتند آيا ما را به ريشخند مي گيري گفت پناه مي برم به خدا كه [مبادا] از جاهلان باشم(67)



قَالُوا۟ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا هِيَ قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لَّا فَارِضٌ وَلَا بِكْرٌ عَوَانٌۢ بَيْنَ ذَٰلِكَ فَافْعَلُوا۟ مَا تُؤْمَرُونَ(68)
گفتند پروردگارت را براي ما بخوان تا بر ما روشن سازد كه آن چگونه [گاوي] است گفت وي مي فرمايد آن ماده گاوي است نه پير و نه خردسال [بلكه] ميانسالي است بين اين دو پس آنچه را [بدان] ماموريد به جاي آريد(68)



قَالُوا۟ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا لَوْنُهَا قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ صَفْرَآءُ فَاقِعٌ لَّوْنُهَا تَسُرُّ النَّٰظِرِينَ(69)
گفتند از پروردگارت بخواه تا بر ما روشن كند كه رنگش چگونه است گفت وي مي فرمايد آن ماده گاوي است زرد يكدست و خالص كه رنگش بينندگان را شاد مي كند(69)



قَالُوا۟ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا هِيَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشَٰبَهَ عَلَيْنَا وَإِنَّآ إِن شَآءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ(70)
گفتند از پروردگارت بخواه تا بر ما روشن گرداند كه آن چگونه [گاوي] باشد زيرا [چگونگي] اين ماده گاو بر ما مشتبه شده و[لي با توضيحات بيشتر تو] ما ان شاء الله حتما دايت خواهيم شد(70)



قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لَّا ذَلُولٌ تُثِيرُ الْأَرْضَ وَلَا تَسْقِي الْحَرْثَ مُسَلَّمَةٌ لَّا شِيَةَ فِيهَا قَالُوا۟ الَْٰٔنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ فَذَبَحُوهَا وَمَا كَادُوا۟ يَفْعَلُونَ(71)
گفت وي مي فرمايد در حقيقت آن ماده گاوي است كه نه رام است تا زمين را شخم زند و نه كشتزار را آبياري كند بي نقص است و هيچ لكه اي در آن نيست گفتند اينك سخن درست آوردي پس آن را سر بريدند و چيزي نمانده بود كه نكنند(71)



وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّٰرَْٰٔتُمْ فِيهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَّا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ(72)
و چون شخصي را كشتيد و در باره او با يكديگر به ستيزه برخاستيد و حال آنكه خدا آنچه را كتمان مي كرديد آشكار گردانيد(72)



فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَٰلِكَ يُحْيِ اللَّهُ الْمَوْتَيٰ وَيُرِيكُمْ ءَايَٰتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ(73)
پس فرموديم پاره اي از آن [گاو سر بريده را] به آن [مقتول] بزنيد [تا زنده شود] اين گونه خدا مردگان را زنده مي كند و آيات خود را به شما مي نماياند باشد كه بينديشيد(73)



ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُم مِّنۢ بَعْدِ ذَٰلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَٰرُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْمَآءُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَٰفِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ(74)
سپس دلهاي شما بعد از اين [واقعه] سخت گرديد همانند سنگ يا سخت تر از آن چرا كه از برخي سنگها جويهايي بيرون مي زند و پاره اي از آنها مي شكافد و آب از آن خارج مي شود و برخي از آنها از بيم خدا فرو مي ريزد و خدا از آنچه مي كنيد غافل نيست(74)



۞ أَفَتَطْمَعُونَ أَن يُؤْمِنُوا۟ لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِّنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلَٰمَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنۢ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ(75)
آيا طمع داريد كه [اينان] به شما ايمان بياورند با آنكه گروهي از آنان سخنان خدا را مي شنيدند سپس آن را بعد از فهميدنش تحريف مي كردند و خودشان هم مي دانستند(75)



وَإِذَا لَقُوا۟ الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ قَالُوٓا۟ ءَامَنَّا وَإِذَا خَلَا بَعْضُهُمْ إِلَيٰ بَعْضٍ قَالُوٓا۟ أَتُحَدِّثُونَهُم بِمَا فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ لِيُحَآجُّوكُم بِهِ عِندَ رَبِّكُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ(76)
و [همين يهوديان] چون با كساني كه ايمان آورده اند برخورد كنند مي گويند ما ايمان آورده ايم و وقتي با همديگر خلوت مي كنند مي گويند چرا از آنچه خداوند بر شما گشوده است براي آنان حكايت مي كنيد تا آنان به [استناد] آن پيش پروردگارتان بر ضد شما استدلال كنند آيا فكر نمي كنيد(76)



أَوَلَا يَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ(77)
آيا نمي دانند كه خداوند آنچه را پوشيده مي دارند و آنچه را آشكار مي كنند مي داند(77)



وَمِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لَا يَعْلَمُونَ الْكِتَٰبَ إِلَّآ أَمَانِيَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ(78)
و [بعضي] از آنان بي سواداني هستند كه كتاب [خدا] را جز خيالات خامي نمي دانند و فقط گمان مي برند(78)


صدق الله العلي العظيم

عبدالله91
20th February 2013, 06:49 AM
سلام خدمت همۀ عزیزان
ماجرای گاو بنی اسرائیل یه ماجرای عجیبی است که ماجراش رو بدونیم بهتره.البته شیرین و خواندنی هم هست.

ماجرای گاو بنی‎اسرائیل، مختلف نقل شده، ما در اینجا نظر شما را به ذكر یكی از آن روایات، با توجّه به روایات دیگر و آیات 67 تا 73 سوره بقره، جلب می‎كنیم.

مرد نیكوكاری به پدر و مادر خود احترام می‎كرد. در یكی از روزها كه پدرش در خواب بود معامله پر سودی برایش پیش آمد، ولی مغازه‎اش بسته بود و كلید مغازه نزد پدرش بود و پدرش نیز در آن وقت خوابیده بود. فروختن كالا، بستگی به بیدار كردن پدر داشت، تا كلیدی را كه در نزد پدر بود بگیرد. مرد نیكوكار آن معامله پرسود را به خاطر بیدار نكردن پدر، انجام نداد (و به خاطر احترام به پدر، از سود كلانی كه معادل 70 هزار درهم بود، گذشت) و مشتری رفت. وقتی پدر بیدار شد و از ماجرا اطّلاع یافت، از پسر مهربانش تشكّر كرد و گاوی را كه داشت به پسرش بخشید و گفت: «امیدوارم خیر و بركت بسیار، از ناحیه این گاو به تو برسد.»

این از یك سو، و از سوی دیگر یكی از جوانان نیك بنی‎اسرائیل از دختری خواستگاری كرد، به او جواب مثبت دادند، پسرعموی او كه جوان آلوده به گناه بود، از همان دختر خواستگاری كرد. خواستگاری او را رد كردند، او كینه پسرعمویش را به دل گرفت تا اینكه شبی او را غافلگیر كرده و كشت و جنازه‎اش را در یكی از محلّه‎ها انداخت. فردای آن روز كنار جنازه آمد و با گریه و داد و فریاد، تقاضای خونبها كرد و گفت: «هر كس او را كشته، خونبهایش به من می‎رسد، و اگر قاتل پیدا نشد، اهل آن محل باید خونبها را بپردازند!»

موضوع پیچیده شد و اختلاف، شدید گردید، چون تعیین قاتل از طریق عادی ممكن نبود و ادامه این وضع ممكن بود موجب فتنه و قتل عظیم شود، نزد موسی ـ علیه السلام ـ آمدند تا او از خدا بخواهد قاتل را معرّفی كند.
موسی ـ علیه السلام ـ حلّ مشكل را از درگاه خدا خواست، خداوند دستوری به او داد، موسی ـ علیه السلام ـ آن دستور را به قوم خود چنین بیان كرد:
خداوند به شما دستور می‎دهد ماده گاوی را ذبح كنید و قطعه‎ای از بدن آن را به مقتول بزنید، تا زنده شود و قاتل را معرّفی كند و درگیری پایان یابد.

بنی‎اسرائیل: آیا ما را مسخره می‎كنی؟

موسی: به خدا پناه می‎برم از اینكه از جاهلان باشم.

بنی‎اسرائیل اگر كار را در همین جا ختم می‎كردند، زود به نتیجه می‎رسیدند، ولی بر اثر سؤالهای مكرّر، خودشان كار خود را دشوار نمودند، به موسی گفتند: «از خدا بخواه برای ما روشن كند كه این ماده‌ گاو، باید چگونه باشد؟»

موسی: خدا می‎فرماید: ماده گاوی كه نه پیر و از كار افتاده، و نه جوان باشد، بلكه میان این دو باشد، آنچه به شما دستور داده شد زود انجام دهید.

بنی‎اسرائیل: از خدا بخواهد كه چه رنگی داشته باشد.

موسی: خداوند می‎فرماید: گاوی زردرنگ كه رنگ آن بینندگان را شاد سازد.

بنی‎اسرائیل: از خدا بخواه بیشتر توضیح دهد، زیرا چگونگی این گاو برای ما مبهم است، اگر خدابخواهد ما هدایت خواهیم شد.

موسی: خداوند می‎فرماید: گاوی باشد كه برای شخم زدن رام نشده، و برای زراعت آبكشی ننموده است و هیچ عیب و رنگ دیگری در او نیست.

بنی‎اسرائیل: اكنون مطلب روشن شد. حقّ مطلب را برای ما آوردی.

بنی‎اسرائیل به جستجو پرداختند تا گاوی را با همین اوصاف بیابند، سرانجام چنین گاوی را از خانه همان مرد نیكوكاری كه به پدر و مادر احترام می‎كرد و پدرش گاوی به او بخشیده بود یافتند، آن گاو را پس از چانه‎زنی‎های مكرّر به قیمت بسیار گران یعنی به پُر بودن پوست آن از طلا، خریدند و گاو را آوردند. به دستور موسی ـ علیه السلام ـ آن گاو را ذبح كرده، دم او را قطع كردند و به مقتول زدند، او به اذن خدا زنده شد و گفت: «فلان پسرعمویم كه ادّعای خونبهای مرا دارد، قاتل من است.»

معمّا حل شد و قاتل به مجازات رسید و مقتول زنده شده با دختر عموی خود ازدواج كرد و مدّت زمانی با هم زندگی كردند و آن مرد نیكوكار، كه به پدر و مادر نیكی می‎كرد به سود كلانی رسید و پاداش نیكوكاریش را گرفت،

حضرت موسی ـ علیه السلام ـ فرمود:

«اُنْطُرُوا اِلی الْبِرِّ ما بَلَغَ بِاَهْلِهِ؛ به نیكی بنگرید كه چه پاداش سودمندی به صاحبش می‎بخشد!


منبع (http://www.andisheqom.com/Files/quranqesas.php?idVeiw=2815&&level=4&subid=2815#_ftn1)

soham 313
20th February 2013, 07:52 AM
صفحه 8 از قرآن کریم شامل آیات 79 تا 88 سوره ی بقره


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَٰبَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَٰذَا مِنْ عِندِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا۟ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَوَيْلٌ لَّهُم مِّمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَّهُم مِّمَّا يَكْسِبُونَ(79)
پس واي بر كساني كه كتاب [تحريف شده اي] با دستهاي خود مي نويسند سپس مي گويند اين از جانب خداست تا بدان بهاي ناچيزي به دست آرند پس واي بر ايشان از آنچه دستهايشان نوشته و واي بر ايشان از آنچه [از اين راه] به دست مي آورند(79)



وَقَالُوا۟ لَن تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّآ أَيَّامًا مَّعْدُودَةً قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِندَ اللَّهِ عَهْدًا فَلَن يُخْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ أَمْ تَقُولُونَ عَلَي اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ(80)
و گفتند جز روزهايي چند هرگز آتش به ما نخواهد رسيد بگو مگر پيماني از خدا گرفته ايد كه خدا پيمان خود را هرگز خلاف نخواهد كرد يا آنچه را نمي دانيد به دروغ به خدا نسبت مي دهيد(80)



بَلَيٰ مَن كَسَبَ سَيِّئَةً وَأَحَٰطَتْ بِهِ خَطِيَٓٔتُهُ فَأُو۟لَٰٓئِكَ أَصْحَٰبُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَٰلِدُونَ(81)
آري كسي كه بدي به دست آورد و گناهش او را در ميان گيرد پس چنين كساني اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود(81)



وَالَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَعَمِلُوا۟ الصَّٰلِحَٰتِ أُو۟لَٰٓئِكَ أَصْحَٰبُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَٰلِدُونَ(82)
و كساني كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كرده اند آنان اهل بهشتند و در آن جاودان خواهند ماند(82)



وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَٰقَ بَنِيٓ إِسْرَٰٓءِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَٰلِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَيٰ وَالْيَتَٰمَيٰ وَالْمَسَٰكِينِ وَقُولُوا۟ لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُوا۟ الصَّلَوٰةَ وَءَاتُوا۟ الزَّكَوٰةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِّنكُمْ وَأَنتُم مُّعْرِضُونَ(83)
و چون از فرزندان اسرائيل پيمان محكم گرفتيم كه جز خدا را نپرستيد و به پدر و مادر و خويشان و يتيمان و مستمندان احسان كنيد و با مردم [به زبان] خوش سخن بگوييد و نماز را به پا داريد و زكات را بدهيد آنگاه جز اندكي از شما [همگي] به حالت اعراض روي برتافتيد(83)



وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَٰقَكُمْ لَا تَسْفِكُونَ دِمَآءَكُمْ وَلَا تُخْرِجُونَ أَنفُسَكُم مِّن دِيَٰرِكُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَأَنتُمْ تَشْهَدُونَ(84)

و چون از شما پيمان محكم گرفتيم كه خون همديگر را مريزيد و يكديگر را از سرزمين خود بيرون نكنيد سپس [به اين پيمان] اقرار كرديد و خود گواهيد(84)



ثُمَّ أَنتُمْ هَٰٓؤُلَآءِ تَقْتُلُونَ أَنفُسَكُمْ وَتُخْرِجُونَ فَرِيقًا مِّنكُم مِّن دِيَٰرِهِمْ تَظَٰهَرُونَ عَلَيْهِم بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَٰنِ وَإِن يَأْتُوكُمْ أُسَٰرَيٰ تُفَٰدُوهُمْ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْرَاجُهُمْ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَٰبِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَآءُ مَن يَفْعَلُ ذَٰلِكَ مِنكُمْ إِلَّا خِزْيٌ فِي الْحَيَوٰةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ الْقِيَٰمَةِ يُرَدُّونَ إِلَيٰٓ أَشَدِّ الْعَذَابِ وَمَا اللَّهُ بِغَٰفِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ(85)
[ولي] باز همين شما هستيد كه يكديگر را مي كشيد و گروهي از خودتان را از ديارشان بيرون مي رانيد و به گناه و تجاوز بر ضد آنان به يكديگر كمك مي كنيد و اگر به اسارت پيش شما آيند به [دادن] فديه آنان را آزاد مي كنيد با آنكه [نه تنها كشتن بلكه] بيرون كردن آنان بر شما حرام شده است آيا شما به پاره اي از كتاب [تورات] ايمان مي آوريد و به پاره اي كفر مي ورزيد پس جزاي هر كس از شما كه چنين كند جز خواري در زندگي دنيا چيزي نخواهد بود و روز رستاخيز ايشان را به سخت ترين عذابها باز برند و خداوند از آنچه مي كنيد غافل نيست(85)



أُو۟لَٰٓئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا۟ الْحَيَوٰةَ الدُّنْيَا بِالْءَاخِرَةِ فَلَا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ(86)
همين كسانند كه زندگي دنيا را به [بهاي] جهان ديگر خريدند پس نه عذاب آنان سبك گردد و نه ايشان ياري شوند(86)



وَلَقَدْ ءَاتَيْنَا مُوسَي الْكِتَٰبَ وَقَفَّيْنَا مِنۢ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَءَاتَيْنَا عِيسَي ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَٰتِ وَأَيَّدْنَٰهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَكُلَّمَا جَآءَكُمْ رَسُولٌۢ بِمَا لَا تَهْوَيٰٓ أَنفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقًا كَذَّبْتُمْ وَفَرِيقًا تَقْتُلُونَ(87)
و همانا به موسي كتاب [تورات] را داديم و پس از او پيامبراني را پشت سر هم فرستاديم و عيسي پسر مريم را معجزه هاي آشكار بخشيديم و او را با روح القدس تاييد كرديم پس چرا هر گاه پيامبري چيزي را كه خوشايند شما نبود برايتان آورد كبر ورزيديد گروهي را دروغگو خوانديد و گروهي را كشتيد(87)



وَقَالُوا۟ قُلُوبُنَا غُلْفٌۢ بَل لَّعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَقَلِيلًا مَّا يُؤْمِنُونَ(88)
و گفتند دلهاي ما در غلاف است [نه چنين نيست] بلكه خدا به سزاي كفرشان لعنتشان كرده است پس آنان كه ايمان مي آورند چه اندك شماره اند(88)


صدق الله العلي العظيم

عبدالله91
20th February 2013, 10:24 AM
وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَٰقَ بَنِيٓ إِسْرَٰٓءِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَٰلِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَيٰ وَالْيَتَٰمَيٰ وَالْمَسَٰكِينِ وَقُولُوا۟ لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُوا۟ الصَّلَوٰةَ وَءَاتُوا۟ الزَّكَوٰةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِّنكُمْ وَأَنتُم مُّعْرِضُونَ(83)

قرآن کتاب عهد الهی است و این عهد و میثاق را با شیوه های مختلف بیان داشته است؛ یکی از آن روش ها، توجه دادن به میثاق های گرفته شده از اقوام پیشین است.یکی از آن ها میثاقی است که از بنی اسرائیل گرفته شده است.این آیه و آیۀ بعد ده دستور و پیمان را بیان می کند که ضامن سعادت دنیا و آخرت است و خدا از بنی اسرائیل و همۀ اهل ادیان، دربارۀ این ده فرمان ، پیمان گرفته است.

بیان ده فرمان:

1- تعهد به توحید و بندگی خداوند یگانه
2- نیکی به پدر ومادر
3- نیکی به خویشان
4- نیکی به یتیمان(که شامل تأدیب ،حفظ حقوق، محبت و تعلیم آنان می شود)
5- نیکی به مستمندان
6- نیکو سخن گفتن با مردم
7- برپا داشتن نماز
8- پرداخت زکات و کوتاهی نکردن در حق محرومان
{دوعهد دیگر در آیۀ84 که آیۀ بعد است}
9- نریختن خون یکدیگر
10- بیرون نکردن یکدیگر از خانه ها و کاشانه ها

مهمترین عامل سربلندی ملت ها:

از دیدگاه قرآن مهمترین عامل برقراری و سربلندی ملت ها، درصورتی است که خود را به بزرگترین نیروها و قدرت ها متکی سازند و در همه حال از او مدد بگیرند.آنان به قدرتی تکیه کنند که فنا و زوال در او راه ندارد و تنها در برابر او سر تعظیم فرود آورند.

نیکی به پدر و مادر:

در اهمیت احسان به والدین همین بس که همراه توحید، مطرح شده است. دربارۀ چگونگی احسان به والدین، مولا امام صادق(ع) در تفسیر این بخش از آیه می فرمایند:

{تفسیرمولا امام جعفرصادق(ع)}:
«احسان ،آن است که با آنان، نیکو همنشینی کنی؛ خواسته هایشان را برآوری ، حتی قبل از آنکه از تو بخواهند هرچند که بی نیاز باشند. آیا در کلام خدا نشنیده ای که می فرماید:

"هرگز به خیر نمی رسید، تا اینکه از آنچه دوست دارید انفاق کنید..."{آل عمران آیۀ92}

در گفتۀ الهی است که:
"هرگاه یکی از آن دو، یا هر دوی آنها نزد تو به سن پیری رسند، کمترین اهانتی به آنها روا مدار! گرچه تو را سخت آید، کمترین اهانتی به آنان روا مدار"{اسراء آیۀ23}

"وبر آنها فریاد مزن"{اسراء آیۀ23}

و "و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو"{اسراء آیۀ23}

این گونه به آنها بگو[دعا کن]:"خداوند شما را ببخشاید"که این گفتاری کریمانه با آنان است.

"و بال های تواضع خویش را از روی محبت و لطف، برابر آنان فرود آر و بگو: پروردگارا ! آنان را مورد رحمت خویش قرار بده چنان که مرا در کودکی مراقبت کردند"{اسراء آیۀ24}

چشمانت را بر آنان ندوز ،مگر با رحمت و مهربانی و صدایت را در برابر آنان بلند نکن، ودستت را بالاتر از دست آنان قرار نده و جلوتر از آنان قدم برندار.»

نیکو سخن گفتن با مردم:

به همۀ مردم نمی توان احسان کرد ؛ ولی با همه می توان خوب سخن گفت.«قول حسن» گفتاری است که باعث استحکام روابط اجتماعی و موجب رشد و پویایی شود.

مراتب ادای حقوق:

با توجه به این آیه ادای حقوق دارای مراتب و مراحلی است؛ اول حق خدا، آنگاه والدین، سپس خویشان، سپس یتیمان که کمبود محبت دارند و مساکین که کمبود مادی دارند.

جملۀ {وَأَقِيمُوا۟ الصَّلَوٰةَ وَءَاتُوا۟ الزَّكَوٰةَ} نشان می دهد که نماز و رابطه با خداوند، از زکات و رابطه با فقیران جدا نیست

برگرفته از کتاب تفسیرهمراه

moham-s
20th February 2013, 10:56 AM
ثُمَّ أَنتُمْ هَٰٓؤُلَآءِ تَقْتُلُونَ أَنفُسَكُمْ وَتُخْرِجُونَ فَرِيقًا مِّنكُم مِّن دِيَٰرِهِمْ تَظَٰهَرُونَ عَلَيْهِم بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَٰنِ وَإِن يَأْتُوكُمْ أُسَٰرَيٰ تُفَٰدُوهُمْ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْرَاجُهُمْ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَٰبِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَآءُ مَن يَفْعَلُ ذَٰلِكَ مِنكُمْ إِلَّا خِزْيٌ فِي الْحَيَوٰةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ الْقِيَٰمَةِ يُرَدُّونَ إِلَيٰٓ أَشَدِّ الْعَذَابِ وَمَا اللَّهُ بِغَٰفِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ(85)
[ولي] باز همين شما هستيد كه يكديگر را مي كشيد و گروهي از خودتان را از ديارشان بيرون مي رانيد و به گناه و تجاوز بر ضد آنان به يكديگر كمك مي كنيد و اگر به اسارت پيش شما آيند به [دادن] فديه آنان را آزاد مي كنيد با آنكه [نه تنها كشتن بلكه] بيرون كردن آنان بر شما حرام شده است آيا شما به پاره اي از كتاب [تورات] ايمان مي آوريد و به پاره اي كفر مي ورزيد پس جزاي هر كس از شما كه چنين كند جز خواري در زندگي دنيا چيزي نخواهد بود و روز رستاخيز ايشان را به سخت ترين عذابها باز برند و خداوند از آنچه مي كنيد غافل نيست(85)
چقدر جالب واقعا!!!
الانم دقیقا همینجوریه!!!

بلدرچین
20th February 2013, 01:26 PM
تعهد به توحید و بندگی «= این معنیش یعنی چی؟

عبدالله91
20th February 2013, 03:01 PM
تعهد به توحید و بندگی «= این معنیش یعنی چی؟
سلام
اگه با نقل قول پاسخ بدین بهتر میتونیم بیاییم و تبادل نظر کنیم.
تعهد به توحید و بندگی یعنی اینکه خدا از ما عهد گرفته که خدا را به یگانگی بشناسیم و شریکی برای او قائل نشویم و برای همین فقط بندگی خدا را بکنیم و اطاعت از شیطان و... را نکنیم. قبل از آمدن ما به این دنیا خدا از ما عهد گرفته که جز او را نپرستیم.
شیوه های عهد گرفتن قرآن متفاوت بیان شده همانطور که اشاره شد یکی از این شیوه ها اشاره به عهد گرفتن از اقوام گذشته بوده است و..سرتان را به درد نیاورم ممنون از لطف و توجهی که کردین

ارشد پلیمر
20th February 2013, 03:14 PM
مترین درسی که من از این موضوع میگیرم متعهد بودن به پیمان الهی و عدم افترا به خداوند (جل جلاله)است....

zoh_reh
20th February 2013, 07:28 PM
نیکو سخن گفتن با مردم:

به همۀ مردم نمی توان احسان کرد ؛ ولی با همه می توان خوب سخن گفت.«قول حسن» گفتاری است که باعث استحکام روابط اجتماعی و موجب رشد و پویایی شود.

واقعا خیلی جالبه می تونه درس کاربردی روزمره باشه، خوب سخن گفتن نه تنها نه خرج داره نه زحمت بلکه هم اجر داره هم رحمت.

fateme sh
20th February 2013, 11:18 PM
لطفا یکی این جمله رو برام تفسیر کنه
و [خطاكاران] خودتان را به قتل برسانيد كه اين [كار] نزد آفريدگارتان براي شما بهتر است

soham 313
21st February 2013, 08:44 AM
صفحه 9 از قرآن کریم شامل آیات 89 تا101 سوره ی البقرة


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


وَلَمَّا جَآءَهُمْ كِتَٰبٌ مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِّمَا مَعَهُمْ وَكَانُوا۟ مِن قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَي الَّذِينَ كَفَرُوا۟ فَلَمَّا جَآءَهُم مَّا عَرَفُوا۟ كَفَرُوا۟ بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَي الْكَٰفِرِينَ(89)
و هنگامي كه از جانب خداوند كتابي كه مؤيد آنچه نزد آنان است برايشان آمد و از ديرباز [در انتظارش] بر كساني كه كافر شده بودند پيروزي مي جستند ولي همين كه آنچه [كه اوصافش] را مي شناختند برايشان آمد انكارش كردند پس لعنت خدا بر كافران باد(89)



بِئْسَمَا اشْتَرَوْا۟ بِهِۦٓ أَنفُسَهُمْ أَن يَكْفُرُوا۟ بِمَآ أَنزَلَ اللَّهُ بَغْيًا أَن يُنَزِّلَ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ عَلَيٰ مَن يَشَآءُ مِنْ عِبَادِهِ فَبَآءُو بِغَضَبٍ عَلَيٰ غَضَبٍ وَلِلْكَٰفِرِينَ عَذَابٌ مُّهِينٌ(90)
وه كه به چه بد بهايي خود را فروختند كه به آنچه خدا نازل كرده بود از سر رشك انكار آوردند كه چرا خداوند از فضل خويش بر هر كس از بندگانش كه بخواهد [آياتي] فرو مي فرستد پس به خشمي بر خشم ديگر گرفتار آمدند و براي كافران عذابي خفت آور است(90)



وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ ءَامِنُوا۟ بِمَآ أَنزَلَ اللَّهُ قَالُوا۟ نُؤْمِنُ بِمَآ أُنزِلَ عَلَيْنَا وَيَكْفُرُونَ بِمَا وَرَآءَهُ وَهُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنۢبِيَآءَ اللَّهِ مِن قَبْلُ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ(91)
و چون به آنان گفته شود به آنچه خدا نازل كرده ايمان آوريد مي گويند ما به آنچه بر [پيامبر] خودمان نازل شده ايمان مي آوريم و غير آن را با آنكه [كاملا] حق و مؤيد همان چيزي است كه با آنان است انكار مي كنند بگو اگر مؤمن بوديد پس چرا پيش از اين پيامبران خدا را مي كشتيد(91)



۞ وَلَقَدْ جَآءَكُم مُّوسَيٰ بِالْبَيِّنَٰتِ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنۢ بَعْدِهِ وَأَنتُمْ ظَٰلِمُونَ(92)
و قطعا موسي براي شما معجزات آشكاري آورد سپس آن گوساله را در غياب وي [به خدايي] گرفتيد و ستمكار شديد(92)



وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَٰقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا۟ مَآ ءَاتَيْنَٰكُم بِقُوَّةٍ وَاسْمَعُوا۟ قَالُوا۟ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَأُشْرِبُوا۟ فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ قُلْ بِئْسَمَا يَأْمُرُكُم بِهِۦٓ إِيمَٰنُكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ(93)
و آنگاه كه از شما پيمان محكم گرفتيم و [كوه] طور را بر فراز شما برافراشتيم [و گفتيم] آنچه را به شما داده ايم به جد و جهد بگيريد و [به دستورهاي آن] گوش فرا دهيد گفتند شنيديم و نافرماني كرديم و بر اثر كفرشان [مهر] گوساله در دلشان سرشته شد بگو اگر مؤمنيد [بدانيد كه] ايمانتان شما را به بد چيزي وامي دارد(93)



قُلْ إِن كَانَتْ لَكُمُ الدَّارُ الْءَاخِرَةُ عِندَ اللَّهِ خَالِصَةً مِّن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا۟ الْمَوْتَ إِن كُنتُمْ صَٰدِقِينَ(94)
بگو اگر در نزد خدا سراي بازپسين يكسر به شما اختصاص دارد نه ديگر مردم پس اگر راست مي گوييد آرزوي مرگ كنيد(94)



وَلَن يَتَمَنَّوْهُ أَبَدًۢا بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌۢ بِالظَّٰلِمِينَ(95)
ولي به سبب كارهايي كه از پيش كرده اند هرگز آن را آرزو نخواهند كرد و خدا به [حال] ستمگران داناست(95)



وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَيٰ حَيَوٰةٍ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا۟ يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَمَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ أَن يُعَمَّرَ وَاللَّهُ بَصِيرٌۢ بِمَا يَعْمَلُونَ(96)
و آنان را مسلما آزمندترين مردم به زندگي و [حتي حريص تر] از كساني كه شرك مي ورزند خواهي يافت هر يك از ايشان آرزو دارد كه كاش هزار سال عمر كند با آنكه اگر چنين عمري هم به او داده شود وي را از عذاب دور نتواند داشت و خدا بر آنچه مي كنند بيناست(96)



قُلْ مَن كَانَ عَدُوًّا لِّجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَيٰ قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَهُدًي وَبُشْرَيٰ لِلْمُؤْمِنِينَ(97)
بگو كسي كه دشمن جبرئيل است [در واقع دشمن خداست] چرا كه او به فرمان خدا قرآن را بر قلبت نازل كرده است در حالي كه مؤيد [كتابهاي آسماني] پيش از آن و هدايت و بشارتي براي مؤمنان است(97)



مَن كَانَ عَدُوًّا لِّلَّهِ وَمَلَٰٓئِكَتِهِ وَرُسُلِهِ وَجِبْرِيلَ وَمِيكَيٰلَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِّلْكَٰفِرِينَ(98)
هر كه دشمن خدا و فرشتگان و فرستادگان او و جبرئيل و ميكائيل است [بداند كه] خدا يقينا دشمن كافران است(98)



وَلَقَدْ أَنزَلْنَآ إِلَيْكَ ءَايَٰتٍۭ بَيِّنَٰتٍ وَمَا يَكْفُرُ بِهَآ إِلَّا الْفَٰسِقُونَ(99)
و همانا بر تو آياتي روشن فرو فرستاديم و جز فاسقان [كسي] آنها را انكار نمي كند(99)



أَوَكُلَّمَا عَٰهَدُوا۟ عَهْدًا نَّبَذَهُ فَرِيقٌ مِّنْهُم بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ(100)
و مگر نه اين بود كه [يهود] هر گاه پيماني بستند گروهي از ايشان آن را دور افكندند بلكه [حقيقت اين است كه] بيشترشان ايمان نمي آورند(100)



وَلَمَّا جَآءَهُمْ رَسُولٌ مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِّمَا مَعَهُمْ نَبَذَ فَرِيقٌ مِّنَ الَّذِينَ أُوتُوا۟ الْكِتَٰبَ كِتَٰبَ اللَّهِ وَرَآءَ ظُهُورِهِمْ كَأَنَّهُمْ لَا يَعْلَمُونَ(101)
و آنگاه كه فرستاده اي از جانب خداوند برايشان آمد كه آنچه را با آنان بود تصديق مي داشت گروهي از اهل كتاب كتاب خدا را پشت سر افكندند چنانكه گويي [از آن هيچ] نمي دانند(101)


صدق الله العلي العظيم

عبدالله91
21st February 2013, 10:03 AM
هرگاه انبیای بنی اسرائیل ،فرمان وسخنی برخلاف خواسته های نفسانی می آوردند، بنی اسرائیل آنان را تکذیب می کردند و اگر می توانستند، پیامبران خدا را می کشتند. از جمله زمانی که پیامبر آخرالزمان- که موعود تورات و انجیل بود و یهود در انتظار بعثت او بودند- مبعوث شد، به تکذیب او پرداختند و حتی در پی قتل او برآمدند

ابن عباس می گوید: یهود پیش از اسلام در برابر اوس و خزرج، انتظار آمدن رسول خدا را داشتند و او را مایۀ پیروزی خود می دانستند. هنگامی که خداوند، پیامبر خود را از بین عرب برگزید و بنی اسرائیل مشاهده کردند که پیامبر از آنان نیست، درصدد انکار برآمده ،آنچه قبلا می گفتند، منکر شدند

چرا خداوند در قرآن ،تکذیب و قتل رسولان قبلی را به بنی اسرائیل زمان پیامبر(ص) نسبت می دهد؟

اگر کسی از عمل ظالمانۀ دیگری خشنود،باشد در آن عمل، شریک است. بنی اسرائیل در زمان پیامبر(ص) پیامبری را نکشته بودند ولی خداوند قتل را به آنان نیز نسبت می دهد چون آنان از عملکرد پیشینیان خود راضی بودند.

برخی از آیات این سوره گرچه خطاب به بنی اسرائیل است ولی پیام آن ، به آنان اختصاص ندارد.

مولا امام محمدباقر(ع) می فرمایند:

«حضرت موسی و پیامبران پس از او وعیسی، مثالی برای امت محمد(ص) است. خداوند چنین فرموده است" اگر محمد(ص)چیزهایی برای شما آورد که هواهای نفسانی شما نمی پسندد[دربارۀ ولایت علی(ع)] پس گروهی از آل محمد(ص) را تکذیب می کنید و گروهی را به قتل می رسانید.»

تاریخ نیز این موضوع را آشکارا به نمایش گذاشته است که جانشینان پیامبر(ص) چگونه مورد تکذیب و قتل و آزار قرار گرفتند.

روشن است چنین برخوردی، سبب محرومیت جامعه از هدایت های خداوند و گرفتار شدن به پی آمدهای ناگوار اعمال خواهد بود.

اگر دین و آیینی موافق مجموعۀ خواهش های دل بود قطعا دین حق نخواهد بود زیرا یکی از ویژگی های پیامبران خدا و دین حق آن است که آموزه ها و برنامه های ایشان، نوعا با خواسته های نفسانی افراد منطبق نیست( مانند تقوا، دفاع و جهاد ، انفاق و عفو و...)

هواها نفسانی از عوامل مهم گردن فرازی و تکبر دربرابر پیامبران و دین حق است چنانچه در آیۀ87 همین سوره(بقره) خواهش های دل، زمینه ساز تکذیب و کشتن انبیای الهی دانسته شده است.

برگرفته از کتاب تفسیرهمراه

hosseinarabi69
21st February 2013, 10:44 AM
با سلام
ممنون دوست گلم که قبول زحمت فرمودید و این متن های زیبا رو از قرآن برای این انجمن قرار می دهید
خدا خیر دهد انشا ا...

بانوی اردیبهشت
21st February 2013, 05:12 PM
س دوست گرامی سپاس که مرا به چنین محفل زیبایی دعوت فرمودید مانا باشید[golrooz]

- - - به روز رسانی شده - - -

س دوست گرامی سپاس که مرا به چنین محفل زیبایی دعوت فرمودید مانا باشید[golrooz]

مژده یعقوبی
22nd February 2013, 03:14 AM
درجواب آقای saman151:خداهرکسی رو که بخواد هدایت میکنه همه آدما ازاول نماز خون و.....نبودن خدا هدایت میکندهرآنکه را که بخواهد

soham 313
22nd February 2013, 07:59 AM
صفحه ی 10 از قرآن کریم شامل آیات 102 تا 112 از سوره ی بقره


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


وَاتَّبَعُوا۟ مَا تَتْلُوا۟ الشَّيَٰطِينُ عَلَيٰ مُلْكِ سُلَيْمَٰنَ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَٰنُ وَلَٰكِنَّ الشَّيَٰطِينَ كَفَرُوا۟ يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَآ أُنزِلَ عَلَي الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَٰرُوتَ وَمَٰرُوتَ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّيٰ يَقُولَآ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلَا تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُم بِضَآرِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُوا۟ لَمَنِ اشْتَرَيٰهُ مَا لَهُ فِي الْءَاخِرَةِ مِنْ خَلَٰقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا۟ بِهِۦٓ أَنفُسَهُمْ لَوْ كَانُوا۟ يَعْلَمُونَ(102)
و آنچه را كه شيطان[صفت]ها در سلطنت سليمان خوانده [و درس گرفته] بودند پيروي كردند و سليمان كفر نورزيد ليكن آن شيطان[صفت]ها به كفر گراييدند كه به مردم سحر مي آموختند و [نيز از] آنچه بر آن دو فرشته هاروت و ماروت در بابل فرو فرستاده شده بود [پيروي كردند] با اينكه آن دو [فرشته] هيچ كس را تعليم [سحر] نمي كردند مگر آنكه [قبلا به او] مي گفتند ما [وسيله] آزمايشي [براي شما] هستيم پس زنهار كافر نشوي و[لي] آنها از آن دو [فرشته] چيزهايي مي آموختند كه به وسيله آن ميان مرد و همسرش جدايي بيفكنند هر چند بدون فرمان خدا نمي توانستند به وسيله آن به احدي زيان برسانند و [خلاصه] چيزي مي آموختند كه برايشان زيان داشت و سودي بديشان نمي رسانيد و قطعا [يهوديان] دريافته بودند كه هر كس خريدار اين [متاع] باشد در آخرت بهره اي ندارد وه كه چه بد بود آنچه به جان خريدنداگر مي دانستند(102)



وَلَوْ أَنَّهُمْ ءَامَنُوا۟ وَاتَّقَوْا۟ لَمَثُوبَةٌ مِّنْ عِندِ اللَّهِ خَيْرٌ لَّوْ كَانُوا۟ يَعْلَمُونَ(103)
اگر آنها گرويده و پرهيزگاري كرده بودند قطعا پاداشي [كه] از جانب خدا [مي يافتند] بهتر بوداگر مي دانستند(103)



يَٰٓأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ لَا تَقُولُوا۟ رَٰعِنَا وَقُولُوا۟ انظُرْنَا وَاسْمَعُوا۟ وَلِلْكَٰفِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ(104)
اي كساني كه ايمان آورده ايد نگوييد راعنا و بگوييد انظرنا و [اين توصيه را] بشنويد و [گر نه] كافران را عذابي دردناك است(104)



مَّا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ مِنْ أَهْلِ الْكِتَٰبِ وَلَا الْمُشْرِكِينَ أَن يُنَزَّلَ عَلَيْكُم مِّنْ خَيْرٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَاللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَن يَشَآءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ(105)
نه كساني كه از اهل كتاب كافر شده اند و نه مشركان [هيچ كدام] دوست نمي دارند خيري از جانب پروردگارتان بر شما فرود آيد با آنكه خدا هر كه را خواهد به رحمت خود اختصاص دهد و خدا داراي فزون بخشي عظيم است(105)



۞ مَا نَنسَخْ مِنْ ءَايَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَآ أَوْ مِثْلِهَآ أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَيٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ(106)
هر حكمي را نسخ كنيم يا آن را به [دست] فراموشي بسپاريم بهتر از آن يا مانندش را مي آوريم مگر ندانستي كه خدا بر هر كاري تواناست(106)



أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضِ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ(107)
مگر ندانستي كه فرمانروايي آسمانها و زمين از آن خداست و شما جز خدا سرور و ياوري نداريد(107)



أَمْ تُرِيدُونَ أَن تَسَْٔلُوا۟ رَسُولَكُمْ كَمَا سُئِلَ مُوسَيٰ مِن قَبْلُ وَمَن يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالْإِيمَٰنِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَآءَ السَّبِيلِ(108)
آيا مي خواهيد از پيامبر خود همان را بخواهيد كه قبلا از موسي خواسته شد و هر كس كفر را با ايمان عوض كند مسلما از راه درست گمراه شده است(108)



وَدَّ كَثِيرٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَٰبِ لَوْ يَرُدُّونَكُم مِّنۢ بَعْدِ إِيمَٰنِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا مِّنْ عِندِ أَنفُسِهِم مِّنۢ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا۟ وَاصْفَحُوا۟ حَتَّيٰ يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِۦٓ إِنَّ اللَّهَ عَلَيٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ(109)
بسياري از اهل كتاب پس از اينكه حق برايشان آشكار شد از روي حسدي كه در وجودشان بود آرزو مي كردند كه شما را بعد از ايمانتان كافر گردانند پس عفو كنيد و درگذريد تا خدا فرمان خويش را بياورد كه خدا بر هر كاري تواناست(109)



وَأَقِيمُوا۟ الصَّلَوٰةَ وَءَاتُوا۟ الزَّكَوٰةَ وَمَا تُقَدِّمُوا۟ لِأَنفُسِكُم مِّنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ(110)
و نماز را به پا داريد و زكات را بدهيد و هر گونه نيكي كه براي خويش از پيش فرستيد آن را نزد خدا باز خواهيد يافت آري خدا به آنچه مي كنيد بيناست(110)



وَقَالُوا۟ لَن يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَن كَانَ هُودًا أَوْ نَصَٰرَيٰ تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُوا۟ بُرْهَٰنَكُمْ إِن كُنتُمْ صَٰدِقِينَ(111)
و گفتند هرگز كسي به بهشت درنيايد مگر آنكه يهودي يا ترسا باشد اين آرزوهاي [واهي] ايشان است بگو اگر راست مي گوييد دليل خود را بياوريد(111)



بَلَيٰ مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِندَ رَبِّهِ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ(112)
آري هر كس كه خود را با تمام وجود به خدا تسليم كند و نيكوكار باشد پس مزد وي پيش پروردگار اوست و بيمي بر آنان نيست و غمگين نخواهند شد(112)


صدق الله العلي العظيم

عبدالله91
22nd February 2013, 10:13 AM
وَاتَّبَعُوا۟ مَا تَتْلُوا۟ الشَّيَٰطِينُ عَلَيٰ مُلْكِ سُلَيْمَٰنَ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَٰنُ وَلَٰكِنَّ الشَّيَٰطِينَ كَفَرُوا۟ يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَآ أُنزِلَ عَلَي الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَٰرُوتَ وَمَٰرُوتَ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّيٰ يَقُولَآ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلَا تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُم بِضَآرِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُوا۟ لَمَنِ اشْتَرَيٰهُ مَا لَهُ فِي الْءَاخِرَةِ مِنْ خَلَٰقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا۟ بِهِۦٓ أَنفُسَهُمْ لَوْ كَانُوا۟ يَعْلَمُونَ(102)

در زمان حضرت سلیمان(ع) شیاطین به جهت مبارزه با حکومت او به جادوگری پرداختند ولی حضرت سلیمان آنها را جمع و در محل ویژه ای نگهداری میکرد پس از ارتحال حضرت سلیمان(ع) عده ای به این اسناد دست یافتند و به سحر و ساحری پرداخته و چنین وانمود کردند که حکومت حضرت سلیمان نیز بر اساس این جادو ها بوده نه اینکه او پیامبر خدا باشد. برخی علمای یهود نیز همین دروغ را مستمسک خویش قرار داده و گفتند: محمد(ص) سلیمان را پیامبر می داند؛ درحالی که سلیمان ساحر بوده است. خداوند در این آیات، به این اتهام پاسخ داده و سلیمان را از کفر{پرداختن به سحر} مبرا کرده است.

در سرزمین بابل، زمانی جادوگری رواج یافته بود، خداوند دو فرشته را در شکل انسان به آن محل فرستاد، تا راه مبارزه با سحر را به مردم بیاموزند، ولی گروهی فرصت طلب از همین موضوع سوء استفاده کرده و به جادوگری پرداختند. با وجود آنکه در تعالیم تورات جادوگری تحریم شده است، یهود به یادگیری و استفاده از آن پرداختند.

آثار مخرب سحر:

سحر دارای تأثیرات مخربی است و می توان با استفاده از آن، بین زن و شوهر جدایی افکند.البته این تأثیر به صورت عام نیست؛ بلکه در مواردی است که اذن خداوند بر تأثیر باشد( مثلا فرد دارای اعمال بدی است که سحر به عنوان مجازات روی او تأثیر می گذارد.)

ابطال سحر:

یادگیری سحر به جهت ابطال سحر مجاز است؛ همانند پزشکی با علل بیماری ها آشنا می شود تا بتواند با آن مبارزه کند. هاروت و ماروت نیز سحر را به جهت ابطال سحر به مردم می آموختند.

تعهد و تخصص:

تخصص اگر با دین و اخلاق و تعهد همراه نباشد، نتایج خسارت باری را در پی خواهد داشت. هاروت و ماروت زمانی که به مردم دانش سحر را برای ابطال آن می آموختند، این مهم را یادآور می شدند که: { إنما نحن فتنة فلا تکفر} « ما وسیلۀ آزمایش هستیم، پس کفر نورز» یعنی ، مراقب باشید که دانش را در طریق خیر و سعادت خود و دیگران به کار گیرید؛ نه اینکه آن را ابزاری برای ضرر به دیگران و استفاده های ناروا قرار دهید.

طبق این آیه:

1- سحر کفر است و تعلیم دهنده و به کار گیرندۀ آن کافر است.
2- باتوکل به خداوند و دعای به درگاه او، می توان از تأثیر سحر در امان ماند {وَمَا هُم بِضَآرِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ}
3- جدایی انداختن بین همسران، چه بوسیلۀ سحر و چا از راه های دیگر، کاری حرام و ناپسند است و باید از آن دوری کرد.

meha1368
22nd February 2013, 10:19 AM
دوستان می تونید راجع به هاروت و ماروت بیشتر توضیح بدید؟
آیا اطلاعاتی در موردشون وجود داره؟

madmood
22nd February 2013, 11:13 AM
سپاس بسیار

zoh_reh
22nd February 2013, 02:00 PM
با تشکر از آیات که زحمت می کشید و هر روز میگذارید و با تشکر از تفسیر بعضی آیات توسط عبدالله گرامی.موفق باشید[golrooz]

samin farbod
22nd February 2013, 04:47 PM
اجرتون با حضرت زهرا خدا قوت.

عبدالله91
22nd February 2013, 05:56 PM
دوستان می تونید راجع به هاروت و ماروت بیشتر توضیح بدید؟
آیا اطلاعاتی در موردشون وجود داره؟

داستان هاروت و ماروت‏


در روزگاران پيش، پس از عصر حضرت سليمان عليه‏السلام سحر و جادوگرى در ميان مردم بابِل به طور عجيبى رايج شده بود. بابِل از شهرها و سرزمين‏هاى تاريخى مربوط به پنج هزار سال قبل است، كه شامل منطقه وسيعى بين رود فرات و دجله مى‏شد.

داراى تمدن عظيمى بود، و آن چنان بزرگ شد كه به آن كشور بابِل مى‏گفتند. اين كشور داراى شهرهايى بزرگ و قلعه هايى بلند، و قصرهاى سر به فلك كشيده و بتكده‏هاى عظيم بود، و اكنون از آن بناهاى عظيم، خرابه‏هايى باقى مانده است كه جزء آثار باستانى به شمار مى‏آيد.
سحر و جادوگرى در ميان مردم بابِل بسيار رايج بود، آن‏ها از طلسمات و علف‏هاى مخصوص و پاشيدن آب متبرك، و دوختن نوارهاى مخصوص، براى آن جام كارهاى حيرت‏انگيز و شگفت آور استفاده مى‏كردند...



از تاريخ استفاده مى‏شود كه حضرت سليمان عليه‏السلام تمام نوشته‏ها و اوراق جادوگرى مردم بابِل را جمع آورى كرد، و دستور داد تا در محل مخصوصى نگهدارى كنند (اين نگهدارى براى آن بود كه مطالب مفيدى براى دفع سحر در ميان آن‏ها وجود داشت.) سليمان عليه‏السلام به اين ترتيب براى نابودى سحر و جادوگرى اقدام نمود.



ولى پس از وفات سليمان عليه‏السلام، گروهى آن اوراق را بيرون آورده و به اشاعه و تعليم سحر پرداختند، و بار ديگر بازار سحر و جادو رونق گرفت.

براى جلوگيرى از سحر و جادو، و زيان‏هاى آن لازم بود اقدامى جدى صورت بگيرد و براى جلوگيرى از آن چاره‏اى جز اين نبود، كه مردم راه باطل كردن سحر را ياد بگيرند و چنين كارى مستلزم آن است كه خود سحر را نيز ياد بگيرند، تا بتوانند با فوت و فنّ دقيق، آن سحرها را باطل نمايند.

خداوند دو فرشته هاروت و ماروت را به صورت انسان به ميان مرم بابِل فرستاد، تا به آن‏ها سحر و جادو ياد بدهند، تا بتوانند از سحر ساحران جلوگيرى نمايند.



آمدن هاروت و ماروت در ميان مردم بابِل فقط به خاطر تعليم سحر براى خنثى‏سازى سحر بود، از اين رو آن‏ها به خصوص به هر كس كه سحر مى‏آموختند، به او اعلام مى‏كردند كه:




اءنَّما نَحنُ فِتنَةٌ فَلا تَكفُرْ؛


ما وسيله آزمايش تو هستيم كافر نشو. (و از اين تعليمات سوء استفاده نكن).



اما آن‏ها از تعليمات هاروت و ماروت، سوء استفاده كردند، تا آن جا كه با سحر و جادوى خود به مردم آسيب مى‏رساندند، و بين مرد و همسرش جدايى مى‏ افكندند و مشمول سرزنش شديد الهى شدند.

عبدالله91
22nd February 2013, 06:08 PM
وَأَقِيمُوا۟ الصَّلَوٰةَ وَءَاتوا۟ الزَّكَوٰةَ وَمَا تُقَدِّمُوا۟ لِأَنفُسِكُم مِّنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ(110)

چرا خداوندبه جای «صلّوا» فرمود«اقیموا الصلاة»؟{اقامه به جای خواندن}

خداوند در قرآن مجید،برای فرمان به نماز، در اکثر موارد از مادۀ «اقامه» استفاده کرده و برپا داشتن آن را ستوده است،یعنی، تنها خودتان نمازخوان نباشید بلکه چنان کنید که آیین نماز ، در جامعه برپا شود و مردم مردم باد عشق و علاقه به سوی آن بیایند. برخی از مفسران گفته اند:
تعبیر «اقیموا» به سبب این است که نماز شما، تنها اذکار و اوراد نباشد؛ بلکه آن را به طور کامل به پا دارید که مهم ترین رکن آن، توجه قلبی و حضور دل در پیشگاه خدا و در نتیجه تأثیر نماز در روح و جان آدمی است.

پس مقصود از اقامۀ نماز، کامل کردن شرایط آن است؛ نه فقط هیأت ظاهری آن.

مراد از زکات چیست؟

زکات به معنی پرداختن مقداری از اموال به افراد فقیر و نیازمند است. زکات واجب به 9 چیز تعلق می گیرد: گندم ، جو ، خرما ، کشمش ، طلا ، نقره ، شتر ، گاو و گوسفند.که اگر هرکدام، به حدّ نصاب رسید( نصاب هریک متفاوت است) مالک آنها باید مقداری از آن را به فقرا زکات بدهد.

علت اینکه به آن زکات می گویند، آن است که با پرداختن آن، امید برکت و رشد و نمو در آن است. البته باید توجه داشت زکات در آیه،شامل همۀ انفاق های واجب و مستحب می شود.

پس اندازی برای قیامت:

در روایت آمده است:« هنگامی که مرد یا زن مومن از دنیا می رود، همچنان که مردم می گویند: چه چیزی به جای نهاده است؟ فرشتگان هم می گویند: چه چیزی پیشاپیش برای خود فرستاده است؟»

عبدالله می گوید: پیامبر(ص) به گروهی فرمود:
« کدام یک از شما مال وارث خود را از مال خویشتن بیشتر دوست دارد؟»


گفتند: « یا رسول الله! هیچ یک از ما نیست که مال وارث خود را از مال خود بیشتر دوست داشته باشد».

آن حضرت فرمود: «بلکه هیچ یک از شما نیست که مال وارث خود را از مال خود بیشتر دوست نداشته باشد، زیرا مال تو، آن است که پیشاپیش برای خود می فرستی و آنچه به جای می گذاری، مال وارث تو خواهد بود.»

معمولا در قرآن، دستور به نماز، همراه زکات آمده است؛ یعنی یاد خدا باید همراه توجه به خلق خدا باشد.{وَأَقِيمُوا۟ الصَّلَوٰةَ وَءَاتُوا۟ الزَّكَوٰةَ.}

اعمال انسان قبل از خود او وارد عرصۀ قیامت می شود{مَا تُقَدِّمُوا۟ لِأَنفُسِكُم مِّنْ خَيْرٍ}.

ایمان به نظارت الهی و پاداش در قیامت، قوی ترین انگیزۀ عمل صالح است{مَا تُقَدِّمُو....تَجِدُوهُ عِندَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ}

برگرفته از کتاب تفسیرهمراه

عبدالله91
22nd February 2013, 10:02 PM
صفحه 10
البته هاروت و ماروت یه ماجرای دیگه دارند که انشاالله فردا براتون تایپ میکنم و میزارم ماجراشون این بوده که برا کارای انسان اعتراض میکنن و خدا میفرسته زمین تا مثه انسان اختیار و خصوصیت انسانی داشته باشن و ماجراهای جالبی سرشون میاد و... انشاالله اگه خواستین فردا تایپ میکنم

soham 313
23rd February 2013, 03:18 PM
صفحه ی 11 از قرآن کریم شامل آیات 113 تا 124 سوره ی بقره


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


وَقَالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصَٰرَيٰ عَلَيٰ شَيْءٍ وَقَالَتِ النَّصَٰرَيٰ لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلَيٰ شَيْءٍ وَهُمْ يَتْلُونَ الْكِتَٰبَ كَذَٰلِكَ قَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَٰمَةِ فِيمَا كَانُوا۟ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ(113)
و يهوديان گفتند ترسايان بر حق نيستند و ترسايان گفتند يهوديان بر حق نيستند با آنكه آنان كتاب [آسماني] را مي خوانند افراد نادان نيز [سخني] همانند گفته ايشان گفتند پس خداوند روز رستاخيز در آنچه با هم اختلاف مي كردند ميان آنان داوري خواهد كرد(113)



وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن مَّنَعَ مَسَٰجِدَ اللَّهِ أَن يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَيٰ فِي خَرَابِهَآ أُو۟لَٰٓئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَن يَدْخُلُوهَآ إِلَّا خَآئِفِينَ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْءَاخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ(114)
و كيست بيدادگرتر از آن كس كه نگذارد در مساجد خدا نام وي برده شود و در ويراني آنها بكوشد آنان حق ندارند جز ترسان لرزان در آن [مسجد]ها درآيند در اين دنيا ايشان را خواري و در آخرت عذابي بزرگ است(114)



وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا۟ فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ وَٰسِعٌ عَلِيمٌ(115)
و مشرق و مغرب از آن خداست پس به هر سو رو كنيد آنجا روي [به] خداست آري خدا گشايشگر داناست(115)



وَقَالُوا۟ اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا سُبْحَٰنَهُ بَل لَّهُ مَا فِي السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضِ كُلٌّ لَّهُ قَٰنِتُونَ(116)
و گفتند خداوند فرزندي براي خود اختيار كرده است او منزه است بلكه هر چه در آسمانها و زمين است از آن اوست [و] همه فرمانپذير اويند(116)



بَدِيعُ السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضِ وَإِذَا قَضَيٰٓ أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ(117)
[او] پديد آورنده آسمانها و زمين [است] و چون به كاري اراده فرمايد فقط مي گويد [موجود] باش پس [فورا موجود] مي شود(117)



وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ لَوْلَا يُكَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِينَآ ءَايَةٌ كَذَٰلِكَ قَالَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِم مِّثْلَ قَوْلِهِمْ تَشَٰبَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَيَّنَّا الْءَايَٰتِ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ(118)
افراد نادان گفتند چرا خدا با ما سخن نمي گويد يا براي ما معجزه اي نمي آيد كساني كه پيش از اينان بودند [نيز] مثل همين گفته ايشان را مي گفتند دلها [و افكار]شان به هم مي ماند ما نشانه ها[ي خود] را براي گروهي كه يقين دارند نيك روشن گردانيده ايم(118)



إِنَّآ أَرْسَلْنَٰكَ بِالْحَقِّ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَا تُسَْٔلُ عَنْ أَصْحَٰبِ الْجَحِيمِ(119)
ما تو را بحق فرستاديم تا بشارتگر و بيم دهنده باشي و [لي] درباره دوزخيان از تو پرسشي نخواهد شد(119)



وَلَن تَرْضَيٰ عَنكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَٰرَيٰ حَتَّيٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَي اللَّهِ هُوَ الْهُدَيٰ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَآءَهُم بَعْدَ الَّذِي جَآءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ(120)
و هرگز يهوديان و ترسايان از تو راضي نمي شوند مگر آنكه از كيش آنان پيروي كني بگو در حقيقت تنها هدايت خداست كه هدايت [واقعي] است و چنانچه پس از آن علمي كه تو را حاصل شد باز از هوسهاي آنان پيروي كني در برابر خدا سرور و ياوري نخواهي داشت(120)



الَّذِينَ ءَاتَيْنَٰهُمُ الْكِتَٰبَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِۦٓ أُو۟لَٰٓئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَن يَكْفُرْ بِهِ فَأُو۟لَٰٓئِكَ هُمُ الْخَٰسِرُونَ(121)
كساني كه كتاب [آسماني] به آنان داده ايم [و] آن را چنانكه بايد مي خوانند ايشانند كه بدان ايمان دارند و[لي] كساني كه بدان كفر ورزند همانانند كه زيانكارانند(121)



يَٰبَنِيٓ إِسْرَٰٓءِيلَ اذْكُرُوا۟ نِعْمَتِيَ الَّتِيٓ أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَي الْعَٰلَمِينَ(122)
اي فرزندان اسرائيل نعمتم را كه بر شما ارزاني داشتم و اينكه شما را بر جهانيان برتري دادم ياد كنيد(122)



وَاتَّقُوا۟ يَوْمًا لَّا تَجْزِي نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَئًْا وَلَا يُقْبَلُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلَا تَنفَعُهَا شَفَٰعَةٌ وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ(123)
و بترسيد از روزي كه هيچ كس چيزي [از عذاب خدا] را از كسي دفع نمي كند و نه بدل و بلاگرداني از وي پذيرفته شود و نه او را ميانجيگري سودمند افتد و نه ياري شوند(123)



۞ وَإِذِ ابْتَلَيٰٓ إِبْرَٰهِۦمَ رَبُّهُ بِكَلِمَٰتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّٰلِمِينَ(124)
و چون ابراهيم را پروردگارش با كلماتي بيازمود و وي آن همه را به انجام رسانيد [خدا به او] فرمود من تو را پيشواي مردم قرار دادم [ابراهيم] پرسيد از دودمانم [چطور] فرمود پيمان من به بيدادگران نمي رسد(124)


صدق الله العلي العظيم

عبدالله91
23rd February 2013, 06:15 PM
این آیه باحال کنونی ما هم شاید ربط داشته باشد مخصوصا با اعلام مذاکره آمریکا

وَلَن تَرْضَيٰ عَنكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَٰرَيٰ حَتَّيٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَي اللَّهِ هُوَ الْهُدَيٰ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَآءَهُم بَعْدَ الَّذِي جَآءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ(120)

یهود و نصارا از پیامبر خدا تقاضا کردند که با آنان مدارا کند و اظهار داشتند که اگر با آنها از روی مدارا و مسامحه رفتار کنند، از او پیروی خواهند کرد و به وی ایمان خواهند آورد ؛ از این رو خدا او را از آنان و همراهی ایشان ناامید کرد.

عبارت{وَلَن تَرْضَيٰ عَنكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَٰرَيٰ...} نشان می دهد که خشنود کردن یهود و نصارا، دست یافتنی نیست زیرا خشنود کردن آنها فقط زمانی حاصل می شود که پیامبر، یهودی و یا نصرانی شود.

وقتی یهودی و یا نصرانی شدن پیامبر محال است خشنود کردن آنها نیز محال خواهد بود.

هدایت واقعی:

خداوند پس از اعلام این مطلب، حقیقت دیگری را تذکر می دهد وآن اینکه:هدایت واقعی فقط هدایت خداست، پس پیامبر دارای هدایت حقیقی است، غیر از حق جز گمراهی نیست{فماذا بعد الحق الا الضلال}(سورۀ یونس آیۀ32) ، بنابراین آنچه دارندضلالت است . درنتیجه باید به هدایت الهی که توسط آیات قرآنی بیان می شود روی آورند.

طبق این آیه پیامبر(ص) مطابق وحی و عالمانه سخن می گوید{بَعْدَ الَّذِي جَآءَكَ مِنَ الْعِلْمِ} و آنها بر اساس هوا و هوس سخن می گویند{وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَآءَهُم}. بنابراین هدایت واقعی نزد خدا و پیامبر است نه در تبعیت کردن از یهود و نصارا.

ممنوعیت تبعیت از غیرخدا:

خدای سبحان از پیامبر(ص) می خواهد ، برای پیشبرد دین الهی در برابر کافران، اندک نرمشی نشان ندهد، زیرا نه هرگز دین خدا با نرمش دربرابرباطل، پیش می رود ونه از آنان کاری ساخته است. در صورت اندکی تمایل ونرمش نسبت به آنان، در روز خطر نه ولی ای دارد که او را از عذاب الهی برهاند و نه یاوری که در رهیدن از کیفر به او کمک کند.

فرق ولی با نصیر:

انسان اگر هیچ توانی برای انجام کارهای خویش نداشته باشد، همۀ کارهای او را ولی او برعهده می گیرد؛ مانند نوزاد که همۀ کارهای او را پدر و مادر انجام می دهند. اما اگر بخشی از کارها را خود برعهده گیرد و کمبود آن را از دیگری استمداد کند، در این حالت از نصرت نصیر برخوردار است؛ مانند جوانی که از نصرت پدر بهره می برد.

طبق این آیه:

1-اگر مسلمانان مشاهده کنند کفار از آنان راضی هستند، باید در دین خود تردید کنند{وَلَن تَرْضَيٰ عَنكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَٰرَيٰ حَتَّيٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ }

2- دشمن به کم راضی نیست و فقط با سقوط کامل و محو مکتب اسلام و متلاشی شدن اهداف مسلمانان رضایت می دهد{لَن تَرْضَيٰ عَنكَ }

3- پیروی از آرا و قوانین مبتنی بر هواهای نفسانی- باوجود قوانین الهی- موجب محرومیت از ولایت و نصرت الهی است. {لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَآءَهُم...مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ}

برگرفته از کتاب تفسیرهمراه

horiya
23rd February 2013, 11:57 PM
ممنون ........[tashvigh]

yazdizadeh
24th February 2013, 09:00 AM
عالی بود تشکر

yazdizadeh
24th February 2013, 09:01 AM
تشکر
ادامه بدین

soham 313
24th February 2013, 09:40 PM
صفحه ی 12 از قرآن کریم شامل آیات 125 تا 136از سوره ی البقرة


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا۟ مِن مَّقَامِ إِبْرَٰهِۦمَ مُصَلًّي وَعَهِدْنَآ إِلَيٰٓ إِبْرَٰهِۦمَ وَإِسْمَٰعِيلَ أَن طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّآئِفِينَ وَالْعَٰكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ(125)
و چون خانه [كعبه] را براي مردم محل اجتماع و [جاي] امني قرار داديم [و فرموديم] در مقام ابراهيم نمازگاهي براي خود اختيار كنيد و به ابراهيم و اسماعيل فرمان داديم كه خانه مرا براي طواف كنندگان و معتكفان و ركوع و سجودكنندگان پاكيزه كنيد(125)



وَإِذْ قَالَ إِبْرَٰهِۦمُ رَبِّ اجْعَلْ هَٰذَا بَلَدًا ءَامِنًا وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَٰتِ مَنْ ءَامَنَ مِنْهُم بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْءَاخِرِ قَالَ وَمَن كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلًا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَيٰ عَذَابِ النَّارِ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ(126)
و چون ابراهيم گفت پروردگارا اين [سرزمين] را شهري امن گردان و مردمش را هر كس از آنان كه به خدا و روز بازپسين ايمان بياورد از فرآورده ها روزي بخش فرمود و[لي] هر كس كفر بورزد اندكي برخوردارش مي كنم سپس او را با خواري به سوي عذاب آتش [دوزخ] مي كشانم و چه بد سرانجامي است(126)



وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَٰهِۦمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَٰعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّآ إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ(127)
و هنگامي كه ابراهيم و اسماعيل پايه هاي خانه [كعبه] را بالا مي بردند [مي گفتند] اي پروردگار ما از ما بپذير كه در حقيقت تو شنواي دانايي(127)



رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِن ذُرِّيَّتِنَآ أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَآ إِنَّكَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ(128)
پروردگارا ما را تسليم [فرمان] خود قرار ده و از نسل ما امتي فرمانبردار خود [پديد آر] و آداب ديني ما را به ما نشان ده و بر ما ببخشاي كه تويي توبه پذير مهربان(128)



رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُوا۟ عَلَيْهِمْ ءَايَٰتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَٰبَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ(129)
پروردگارا در ميان آنان فرستاده اي از خودشان برانگيز تا آيات تو را بر آنان بخواند و كتاب و حكمت به آنان بياموزد و پاكيزه شان كند زيرا كه تو خود شكست ناپذير حكيمي(129)



وَمَن يَرْغَبُ عَن مِّلَّةِ إِبْرَٰهِۦمَ إِلَّا مَن سَفِهَ نَفْسَهُ وَلَقَدِ اصْطَفَيْنَٰهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الْءَاخِرَةِ لَمِنَ الصَّٰلِحِينَ(130)
و چه كسي جز آنكه به سبك مغزي گرايد از آيين ابراهيم روي برمي تابد و ما او را در اين دنيا برگزيديم و البته در آخرت [نيز] از شايستگان خواهد بود(130)



إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَٰلَمِينَ(131)
هنگامي كه پروردگارش به او فرمود تسليم شو گفت به پروردگار جهانيان تسليم شدم(131)



وَوَصَّيٰ بِهَآ إِبْرَٰهِۦمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَٰبَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَيٰ لَكُمُ الدِّينَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ(132)
و ابراهيم و يعقوب پسران خود را به همان [آيين] سفارش كردند [و هر دو در وصيتشان چنين گفتند] اي پسران من خداوند براي شما اين دين را برگزيد پس البته نبايد جز مسلمان بميريد(132)



أَمْ كُنتُمْ شُهَدَآءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِيهِ مَا تَعْبُدُونَ مِنۢ بَعْدِي قَالُوا۟ نَعْبُدُ إِلَٰهَكَ وَإِلَٰهَ ءَابَآئِكَ إِبْرَٰهِۦمَ وَإِسْمَٰعِيلَ وَإِسْحَٰقَ إِلَٰهًا وَٰحِدًا وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ(133)
آيا وقتي كه يعقوب را مرگ فرا رسيد حاضر بوديد هنگامي كه به پسران خود گفت پس از من چه را خواهيد پرستيد گفتند معبود تو و معبود پدرانت ابراهيم و اسماعيل و اسحاق معبودي يگانه را مي پرستيم و در برابر او تسليم هستيم(133)



تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُم مَّا كَسَبْتُمْ وَلَا تُسَْٔلُونَ عَمَّا كَانُوا۟ يَعْمَلُونَ(134)
آن جماعت را روزگار به سر آمد دستاورد آنان براي آنان و دستاورد شما براي شماست و از آنچه آنان مي كرده اند شما بازخواست نخواهيد شد(134)



وَقَالُوا۟ كُونُوا۟ هُودًا أَوْ نَصَٰرَيٰ تَهْتَدُوا۟ قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَٰهِۦمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ(135)
و [اهل كتاب] گفتند يهودي يا مسيحي باشيد تا هدايت يابيد بگو نه بلكه [بر] آيين ابراهيم حق گرا [هستم] و وي از مشركان نبود(135)



قُولُوٓا۟ ءَامَنَّا بِاللَّهِ وَمَآ أُنزِلَ إِلَيْنَا وَمَآ أُنزِلَ إِلَيٰٓ إِبْرَٰهِۦمَ وَإِسْمَٰعِيلَ وَإِسْحَٰقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَآ أُوتِيَ مُوسَيٰ وَعِيسَيٰ وَمَآ أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ(136)
بگوييد ما به خدا و به آنچه بر ما نازل شده و به آنچه بر ابراهيم و اسحاق و يعقوب و اسباط نازل آمده و به آنچه به موسي و عيسي داده شده و به آنچه به همه پيامبران از سوي پروردگارشان داده شده ايمان آورده ايم ميان هيچ يك از ايشان فرق نمي گذاريم و در برابر او تسليم هستيم(136)


صدق الله العلي العظيم

fereshte66
24th February 2013, 10:18 PM
خیلی قشنگ بود.ممنون[golrooz]

soham 313
25th February 2013, 02:21 PM
صفحه ی 13 از قرآن کریم شامل آیات 137 تا 147 از سوره ی البقرة



اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


فَإِنْ ءَامَنُوا۟ بِمِثْلِ مَآ ءَامَنتُم بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوا۟ وَّإِن تَوَلَّوْا۟ فَإِنَّمَا هُمْ فِي شِقَاقٍ فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ(137)
پس اگر آنان [هم] به آنچه شما بدان ايمان آورده ايد ايمان آوردند قطعا هدايت شده اند ولي اگر روي برتافتند جز اين نيست كه سر ستيز [و جدايي ] دارند و به زودي خداوند [شر] آنان را از تو كفايت خواهد كرد كه او شنواي داناست(137)



صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَٰبِدُونَ(138)
اين است نگارگري الهي و كيست خوش نگارتر از خدا و ما او را پرستندگانيم(138)



قُلْ أَتُحَآجُّونَنَا فِي اللَّهِ وَهُوَ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ وَلَنَآ أَعْمَٰلُنَا وَلَكُمْ أَعْمَٰلُكُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ(139)
بگو آيا درباره خدا با ما بحث و گفتگو مي كنيد با آنكه او پروردگار ما و پروردگار شماست و كردارهاي ما از آن ما و كردارهاي شما از آن شماست و ما براي او اخلاص مي ورزيم(139)



أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرَٰهِۦمَ وَإِسْمَٰعِيلَ وَإِسْحَٰقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطَ كَانُوا۟ هُودًا أَوْ نَصَٰرَيٰ قُلْ ءَأَنتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن كَتَمَ شَهَٰدَةً عِندَهُ مِنَ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَٰفِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ(140)
يا مي گوييد ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط [دوازده گانه] يهودي يا نصراني بوده اند بگو آيا شما بهتر مي دانيد يا خدا و كيست ستمكارتر از آن كس كه شهادتي از خدا را در نزد خويش پوشيده دارد و خدا از آنچه مي كنيد غافل نيست(140)



تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُم مَّا كَسَبْتُمْ وَلَا تُسَْٔلُونَ عَمَّا كَانُوا۟ يَعْمَلُونَ(141)
آن جماعت را روزگار سپري شد براي ايشان است آنچه به دست آورده اند و براي شماست آنچه به دست آورده ايد و از آنچه آنان مي كرده اند شما بازخواست نخواهيد شد(141)



۞ سَيَقُولُ السُّفَهَآءُ مِنَ النَّاسِ مَا وَلَّيٰهُمْ عَن قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كَانُوا۟ عَلَيْهَا قُل لِّلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ يَهْدِي مَن يَشَآءُ إِلَيٰ صِرَٰطٍ مُّسْتَقِيمٍ(142)
به زودي مردم كم خرد خواهند گفت چه چيز آنان را از قبله اي كه بر آن بودند رويگردان كرد بگو مشرق و مغرب از آن خداست هر كه را خواهد به راه راست هدايت مي كند(142)



وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَٰكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُوا۟ شُهَدَآءَ عَلَي النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنتَ عَلَيْهَآ إِلَّا لِنَعْلَمَ مَن يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّن يَنقَلِبُ عَلَيٰ عَقِبَيْهِ وَإِن كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَي الَّذِينَ هَدَي اللَّهُ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَٰنَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَّحِيمٌ(143)
و بدين گونه شما را امتي ميانه قرار داديم تا بر مردم گواه باشيد و پيامبر بر شما گواه باشد و قبله اي را كه [چندي] بر آن بودي مقرر نكرديم جز براي آنكه كسي را كه از پيامبر پيروي مي كند از آن كس كه از عقيده خود برمي گردد بازشناسيم هر چند [اين كار] جز بر كساني كه خدا هدايت[شان] كرده سخت گران بود و خدا بر آن نبود كه ايمان شما را ضايع گرداند زيرا خدا [نسبت] به مردم دلسوز و مهربان است(143)



قَدْ نَرَيٰ تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَآءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَيٰهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنتُمْ فَوَلُّوا۟ وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ وَإِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا۟ الْكِتَٰبَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَمَا اللَّهُ بِغَٰفِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ(144)
ما [به هر سو] گردانيدن رويت در آسمان را نيك مي بينيم پس [باش تا] تو را به قبله اي كه بدان خشنود شوي برگردانيم پس روي خود را به سوي مسجدالحرام كن و هر جا بوديد روي خود را به سوي آن بگردانيد در حقيقت اهل كتاب نيك مي دانند كه اين [تغيير قبله] از جانب پروردگارشان [بجا و] درست است و خدا از آنچه مي كنند غافل نيست(144)



وَلَئِنْ أَتَيْتَ الَّذِينَ أُوتُوا۟ الْكِتَٰبَ بِكُلِّ ءَايَةٍ مَّا تَبِعُوا۟ قِبْلَتَكَ وَمَآ أَنتَ بِتَابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَمَا بَعْضُهُم بِتَابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَآءَهُم مِّنۢ بَعْدِ مَا جَآءَكَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّكَ إِذًا لَّمِنَ الظَّٰلِمِينَ(145)
و اگر هر گونه معجزه اي براي اهل كتاب بياوري [باز] قبله تو را پيروي نمي كنند و تو [نيز] پيرو قبله آنان نيستي و خود آنان پيرو قبله يكديگر نيستند و پس از علمي كه تو را [حاصل] آمده اگر از هوسهاي ايشان پيروي كني در آن صورت جدا از ستمكاران خواهي بود(145)



الَّذِينَ ءَاتَيْنَٰهُمُ الْكِتَٰبَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَآءَهُمْ وَإِنَّ فَرِيقًا مِّنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ(146)
كساني كه به ايشان كتاب [آسماني] داده ايم همان گونه كه پسران خود را مي شناسند او [=محمد] را مي شناسند و مسلما گروهي از ايشان حقيقت را نهفته مي دارند و خودشان [هم] مي دانند(146)



الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ(147)
حق از جانب پروردگار توست پس مبادا از ترديدكنندگان باشي(147)


صدق الله العلي العظيم

samin farbod
25th February 2013, 05:22 PM
الا بذکرالله نطمئن القلوب
خیلی ممنون.

عبدالله91
25th February 2013, 08:38 PM
وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَٰكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُوا۟ شُهَدَآءَ عَلَي النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنتَ عَلَيْهَآ إِلَّا لِنَعْلَمَ مَن يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّن يَنقَلِبُ عَلَيٰ عَقِبَيْهِ وَإِن كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَي الَّذِينَ هَدَي اللَّهُ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَٰنَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَّحِيمٌ(143)

مسلمانان تا سال دوم هجری به سمت بیت المقدس نماز میخواندند؛ ولی در آن سال این آیات نازل شد و آنان را موظف کرد به سوی کعبه نماز بگزارند.

آیۀ مورد بحث، به قسمتی از اسرار و فلسفه تغییر قبله اشاره کرده، می فرماید: همان گونه(که قبلۀ شما یک قبلۀ یمانه است)، شما را نیز یک امت میانه قرار دادیم؛ امتی که از هر نظر در حد اعتدال باشد؛ نه کندرو و نه تند روف نه در حد اعتدال و نه تفریط؛ بلکه الگو نمونه. سپس می افزاید: هدف این بود که شما بر مردم گواه باشید و پیامبر هم برشما گواه باشد.

امت وسط یعنی چه؟

امت وسط؛ یعنی، معتدل از نظر عقیده که نه راه غلو را می پیمایند و نه راه شرک را ؛ نه طرفدار جبرند و نه تفویض؛ نه دربارۀ صفات خدا به تشبیه معتقدند و نه به تعطیل باور دارند. از نظر ارزش های معنوی و مادی معتدل اند؛ نه به کلی در جهان ماده فرو می روند که معنویت به فراموشی سپرده شود و نه آنچنان در عالم معنا غرق می شوند که از جهان ماده به کلی بی خبر گردند. نه همچون گروه عظیمی از یهودان که جز گرایش مادی چیزی را نشناسند و نه همچون راهبان مسیحی که به کلی دنیا را ترک می کنند. معتدل از نظر روابط اجتماعی و شیوه های اخلاقی و خلاصه، معتدل در تمام جهات زندگی.

امت وسط چه کسانی هستند؟

در مورد اینکه مراد از «امت وسط» چه کسانی اند، نظریه هایی ابراز شده است؛ اما با چند مقدمه روشن می شود که مراد افراد خاصی اند.

الف)-قرآن امت وسط را شاهد بر اعمال معرفی کرده است؛ پس باید در قیامت بر اعمال مردم گواهی دهد.
ب )- گواه شدن ؛ علم و آگاهی و عدالت می خواهد.
ج )- همۀ افراد امت آگاهی و عدالت ندارند ؛ به همین دلیل در روایات می خوانیم که: مراد از امت وسط ، امامان معصوم علیهم السلام هستند که به کار ما علم دارند؛ چنان که قرآن می فرماید : {فسیری الله عملکم و رسوله والمومنون}(سورۀ توبه آیۀ 105) .

مراد از مومنانی که اعمال مردم را می بینند و به آن علم پیدا می کنند، براساس روایات، امامان معصوم علیهم السلام هستند. همچنین عدالت دارند؛ چنان که خداوند در آیۀ { إنما یریدالله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و یطهرکم تطهیرا} عصمت و عدالت آنان را تبیین می کند.

مولا امام صادق(ع) می فرمایند:


مگر می شود امتی که برخی افرادش لایق گواهی دادن برای چند عدد خرما در دادگاه های دنیا نیستند، لیاقت گواهی دادن بر مردم در قیامت را دارا باشند؟!


طبق این آیه:

1- اولیای خدا بر اعمال ما نظارت دارند{لِّتَكُونُوا۟ شُهَدَآءَ}

2- در قیامت سلسله مراتب است. تشکیلات و سازماندهی محکم قیامت به گونه ای است که ابتدا ائمه بر کار مردم گواهی می دهند و سپس پیامبر(ص) بر امامان گواهی است{لِّتَكُونُوا۟ شُهَدَآءَ عَلَي النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا}.

3-آزمایش یک سنت قطعی الهی است و خداوند گاهی با تغییر فرمان، مردم را امتحان می کند{لِنَعْلَمَ مَن يَتَّبِعُ الرَّسُولَ}.

4- پیروی از دستورت دینی، مایۀ رشد و کمال و نافرمانی از آن، نوعی حرکت ارتجاعی است{يَنقَلِبُ عَلَيٰ عَقِبَيْهِ}.

5- جز فرمان خداوند خود را به چیزی دیگر از قبیل جهت، رنگ و زمان ، مکان وشیوۀ خاصی عادت ندهیم، تا هرگاه فرمانی برخلاف انتظار و یا عادت و سلیقۀ ما صادر شد، به دنبال فرار یا توجیه نباشیم{لِنَعْلَمَ مَن يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّن يَنقَلِبُ عَلَيٰ عَقِبَيْهِ}.

6- تسلیم ، بر افراد عادی سنگسن است{} و تنها کسانی به این مقام دست می یابند که هدایت خاص الهی، شامل آنان شود{إِلَّا عَلَي الَّذِينَ هَدَي اللَّهُ}.

7- قوانین و مقررات شامل زمان های قبلی نمی شود. اگر امروز فرمان تغییر قبله صادر شده ، نمازهای قبلی صحیح است و از امروز باید به سوی دیگر نماز خواند{وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَٰنَكُمْ}.

برگرفته از کتاب تفسیرهمراه

دبستان
26th February 2013, 07:26 AM
سلام میشه بیشتر توضیح بدهید کلوپ درباره چی بیشتر توضیح میده

عبدالله91
26th February 2013, 09:23 AM
سلام میشه بیشتر توضیح بدهید کلوپ درباره چی بیشتر توضیح میده

سلام
قرار شده که خانم کریمی {soha313} هر روز یک صفحه از قرآن کریم را اینجا با معنی بذارن و ما هرروز همون صفحه را با معنی بخونیم و تفکر کنیم و اگر نکته ای برداشت کردین بنویسین و نظر بدین. این برنامۀ خانم کریمی بود و البته برنامۀ خیلی جالبی است.

soham 313
26th February 2013, 09:52 AM
صفحه ی 14 از قرآن کریم شامل آیات 148 تا 163 از سوره ی البقرة


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


وَلِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيهَا فَاسْتَبِقُوا۟ الْخَيْرَٰتِ أَيْنَ مَا تَكُونُوا۟ يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعًا إِنَّ اللَّهَ عَلَيٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ(148)
و براي هر كسي قبله اي است كه وي روي خود را به آن [سوي] مي گرداند پس در كارهاي نيك بر يكديگر پيشي گيريد هر كجا كه باشيد خداوند همگي شما را [به سوي خود باز] مي آورد در حقيقت خدا بر همه چيز تواناست(148)



وَمِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِنَّهُ لَلْحَقُّ مِن رَّبِّكَ وَمَا اللَّهُ بِغَٰفِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ(149)
و از هر كجا بيرون آمدي روي خود را به سوي مسجدالحرام بگردان و البته اين [فرمان] حق است و از جانب پروردگار تو است و خداوند از آنچه مي كنيد غافل نيست(149)



وَمِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنتُمْ فَوَلُّوا۟ وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَيْكُمْ حُجَّةٌ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا۟ مِنْهُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِي وَلِأُتِمَّ نِعْمَتِي عَلَيْكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ(150)
و از هر كجا بيرون آمدي [به هنگام نماز] روي خود را به سمت مسجدالحرام بگردان و هر كجا بوديد رويهاي خود را به سوي آن بگردانيد تا براي مردم غير از ستمگرانشان بر شما حجتي نباشد پس از آنان نترسيد و از من بترسيد تا نعمت خود را بر شما كامل گردانم و باشد كه هدايت شويد(150)



كَمَآ أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِّنكُمْ يَتْلُوا۟ عَلَيْكُمْ ءَايَٰتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَٰبَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُم مَّا لَمْ تَكُونُوا۟ تَعْلَمُونَ(151)
همان طور كه در ميان شما فرستاده اي از خودتان روانه كرديم [كه] آيات ما را بر شما مي خواند و شما را پاك مي گرداند و به شما كتاب و حكمت مي آموزد و آنچه را نمي دانستيد به شما ياد مي دهد(151)



فَاذْكُرُونِيٓ أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُوا۟ لِي وَلَا تَكْفُرُونِ(152)
پس مرا ياد كنيد [تا] شما را ياد كنم و شكرانه ام را به جاي آريد و با من ناسپاسي نكنيد(152)



يَٰٓأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ اسْتَعِينُوا۟ بِالصَّبْرِ وَالصَّلَوٰةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّٰبِرِينَ(153)
اي كساني كه ايمان آورده ايد از شكيبايي و نماز ياري جوييد زيرا خدا با شكيبايان است(153)



وَلَا تَقُولُوا۟ لِمَن يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَٰتٌۢ بَلْ أَحْيَآءٌ وَلَٰكِن لَّا تَشْعُرُونَ(154)
و كساني را كه در راه خدا كشته مي شوند مرده نخوانيد بلكه زنده اند ولي شما نمي دانيد(154)



وَلَنَبْلُوَنَّكُم بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَٰلِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَٰتِ وَبَشِّرِ الصَّٰبِرِينَ(155)
و قطعا شما را به چيزي از [قبيل] ترس و گرسنگي و كاهشي در اموال و جانها و محصولات مي آزماييم و مژده ده شكيبايان را (155)



الَّذِينَ إِذَآ أَصَٰبَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُوٓا۟ إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّآ إِلَيْهِ رَٰجِعُونَ(156)
[همان] كساني كه چون مصيبتي به آنان برسد مي گويند ما از آن خدا هستيم و به سوي او باز مي گرديم(156)



أُو۟لَٰٓئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَٰتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُو۟لَٰٓئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ(157)
بر ايشان درودها و رحمتي از پروردگارشان [باد] و راه يافتگان [هم] خود ايشانند(157)



۞ إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِن شَعَآئِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَن يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ(158)
در حقيقت صفا و مروه از شعاير خداست [كه يادآور اوست] پس هر كه خانه [خدا] را حج كند يا عمره گزارد بر او گناهي نيست كه ميان آن دو سعي به جاي آورد و هر كه افزون بر فريضه كار نيكي كند خدا حق شناس و داناست(158)



إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَآ أَنزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَٰتِ وَالْهُدَيٰ مِنۢ بَعْدِ مَا بَيَّنَّٰهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَٰبِ أُو۟لَٰٓئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّٰعِنُونَ(159)
كساني كه نشانه هاي روشن و رهنمودي را كه فرو فرستاده ايم بعد از آنكه آن را براي مردم در كتاب توضيح داده ايم نهفته مي دارند آنان را خدا لعنت مي كند و لعنت كنندگان لعنتشان مي كنند(159)



إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا۟ وَأَصْلَحُوا۟ وَبَيَّنُوا۟ فَأُو۟لَٰٓئِكَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَأَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ(160)
مگر كساني كه توبه كردند و [خود را] اصلاح نمودند و [حقيقت را] آشكار كردند پس بر آنان خواهم بخشود و من توبه پذير مهربانم(160)



إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ وَمَاتُوا۟ وَهُمْ كُفَّارٌ أُو۟لَٰٓئِكَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَالْمَلَٰٓئِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ(161)
كساني كه كافر شدند و در حال كفر مردند لعنت خدا و فرشتگان و تمام مردم بر آنان باد(161)



خَٰلِدِينَ فِيهَا لَا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلَا هُمْ يُنظَرُونَ(162)
در آن [لعنت] جاودانه بمانند نه عذابشان كاسته گردد و نه مهلت يابند(162)



وَإِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَٰحِدٌ لَّآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمَٰنُ الرَّحِيمُ(163)
و معبود شما معبود يگانه اي است كه جز او هيچ معبودي نيست [و اوست] بخشايشگر مهربان(163)


صدق الله العلي العظيم

yazdizadeh
26th February 2013, 07:51 PM
سلام اجرتون با خود خدا.
التماس دعا برای همه

زهرا صبری
26th February 2013, 09:53 PM
اره خوبه مرسی

soham 313
27th February 2013, 09:12 AM
صفحه ی 15 از قرآن کریم شامل آیات 164 تا 174 از سوره ی البقرة


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَٰفِ الَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنفَعُ النَّاسَ وَمَآ أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَآءِ مِن مَّآءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَآبَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَٰحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَآءِ وَالْأَرْضِ لَءَايَٰتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ(164)
راستي كه در آفرينش آسمانها و زمين و در پي يكديگر آمدن شب و روز و كشتيهايي كه در دريا روانند با آنچه به مردم سود مي رساند و [همچنين] آبي كه خدا از آسمان فرو فرستاده و با آن زمين را پس از مردنش زنده گردانيده و در آن هر گونه جنبنده اي پراكنده كرده و [نيز در] گردانيدن بادها و ابري كه ميان آسمان و زمين آرميده است براي گروهي كه مي انديشند واقعا نشانه هايي [گويا] وجود دارد(164)



وَمِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللَّهِ أَندَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ أَشَدُّ حُبًّا لِّلَّهِ وَلَوْ يَرَي الَّذِينَ ظَلَمُوٓا۟ إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ(165)
و برخي از مردم در برابر خدا همانندهايي [براي او] برمي گزينند و آنها را چون دوستي خدا دوست مي دارند ولي كساني كه ايمان آورده اند به خدا محبت بيشتري دارند كساني كه [با برگزيدن بتها به خود] ستم نموده اند اگر مي دانستند هنگامي كه عذاب را مشاهده كنند تمام نيرو[ها] از آن خداست و خدا سخت كيفر است(165)



إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا۟ مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا۟ وَرَأَوُا۟ الْعَذَابَ وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبَابُ(166)
آنگاه كه پيشوايان از پيروان بيزاري جويند و عذاب را مشاهده كنند و ميانشان پيوندها بريده گردد(166)



وَقَالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا۟ لَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَمَا تَبَرَّءُوا۟ مِنَّا كَذَٰلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمَٰلَهُمْ حَسَرَٰتٍ عَلَيْهِمْ وَمَا هُم بِخَٰرِجِينَ مِنَ النَّارِ(167)
و پيروان مي گويند كاش براي ما بازگشتي بود تا همان گونه كه [آنان] از ما بيزاري جستند [ما نيز] از آنان بيزاري مي جستيم اين گونه خداوند كارهايشان را كه بر آنان مايه حسرتهاست به ايشان مي نماياند و از آتش بيرون آمدني نيستند(167)



يَٰٓأَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا۟ مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَٰلًا طَيِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا۟ خُطُوَٰتِ الشَّيْطَٰنِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ(168)
اي مردم از آنچه در زمين است حلال و پاكيزه را بخوريد و از گامهاي شيطان پيروي مكنيد كه او دشمن آشكار شماست(168)



إِنَّمَا يَأْمُرُكُم بِالسُّوٓءِ وَالْفَحْشَآءِ وَأَن تَقُولُوا۟ عَلَي اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ(169)
[او] شما را فقط به بدي و زشتي فرمان مي دهد و [وامي دارد] تا بر خدا چيزي را كه نمي دانيد بربنديد(169)



وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا۟ مَآ أَنزَلَ اللَّهُ قَالُوا۟ بَلْ نَتَّبِعُ مَآ أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ ءَابَآءَنَآ أَوَلَوْ كَانَ ءَابَآؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَئًْا وَلَا يَهْتَدُونَ(170)
و چون به آنان گفته شود از آنچه خدا نازل كرده است پيروي كنيد مي گويند نه بلكه از چيزي كه پدران خود را بر آن يافته ايم پيروي مي كنيم آيا هر چند پدرانشان چيزي را درك نمي كرده و به راه صواب نمي رفته اند [باز هم در خور پيروي هستند](170)



وَمَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ كَمَثَلِ الَّذِي يَنْعِقُ بِمَا لَا يَسْمَعُ إِلَّا دُعَآءً وَنِدَآءً صُمٌّۢ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَعْقِلُونَ(171)
و مثل [دعوت كننده] كافران چون مثل كسي است كه حيواني را كه جز صدا و ندايي [مبهم چيزي] نمي شنود بانگ مي زند [آري] كرند لالند كورند [و] درنمي يابند(171)



يَٰٓأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ كُلُوا۟ مِن طَيِّبَٰتِ مَا رَزَقْنَٰكُمْ وَاشْكُرُوا۟ لِلَّهِ إِن كُنتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ(172)
اي كساني كه ايمان آورده ايد از نعمتهاي پاكيزه اي كه روزي شما كرده ايم بخوريد و اگر تنها او را مي پرستيد خدا را شكر كنيد(172)



إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنزِيرِ وَمَآ أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَلَآ إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ(173)
[خداوند] تنها مردار و خون و گوشت خوك و آنچه را كه [هنگام سر بريدن] نام غير خدا بر آن برده شده بر شما حرام گردانيده است [ولي] كسي كه [براي حفظ جان خود به خوردن آنها] ناچار شود در صورتي كه ستمگر و متجاوز نباشد بر او گناهي نيست زيرا خدا آمرزنده و مهربان است(173)



إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَآ أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتَٰبِ وَيَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا أُو۟لَٰٓئِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَٰمَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ(174)
كساني كه آنچه را خداوند از كتاب نازل كرده پنهان مي دارند و بدان بهاي ناچيزي به دست مي آورند آنان جز آتش در شكمهاي خويش فرو نبرند و خدا روز قيامت با ايشان سخن نخواهد گفت و پاكشان نخواهد كرد و عذابي دردناك خواهند داشت(174)


صدق الله العلي العظيم

s.rad
27th February 2013, 09:46 AM
صفحه ی 15 از قرآن کریم شامل آیات 164 تا 174 از سوره ی البقرة

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان

إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَٰفِ الَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنفَعُ النَّاسَ وَمَآ أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَآءِ مِن مَّآءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَآبَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَٰحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَآءِ وَالْأَرْضِ لَءَايَٰتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ(164)
راستي كه در آفرينش آسمانها و زمين و در پي يكديگر آمدن شب و روز و كشتيهايي كه در دريا روانند با آنچه به مردم سود مي رساند و [همچنين] آبي كه خدا از آسمان فرو فرستاده و با آن زمين را پس از مردنش زنده گردانيده و در آن هر گونه جنبنده اي پراكنده كرده و [نيز در] گردانيدن بادها و ابري كه ميان آسمان و زمين آرميده است براي گروهي كه مي انديشند واقعا نشانه هايي [گويا] وجود دارد(164)

وَمِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللَّهِ أَندَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ أَشَدُّ حُبًّا لِّلَّهِ وَلَوْ يَرَي الَّذِينَ ظَلَمُوٓا۟ إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ(165)
و برخي از مردم در برابر خدا همانندهايي [براي او] برمي گزينند و آنها را چون دوستي خدا دوست مي دارند ولي كساني كه ايمان آورده اند به خدا محبت بيشتري دارند كساني كه [با برگزيدن بتها به خود] ستم نموده اند اگر مي دانستند هنگامي كه عذاب را مشاهده كنند تمام نيرو[ها] از آن خداست و خدا سخت كيفر است(165)

إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا۟ مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا۟ وَرَأَوُا۟ الْعَذَابَ وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبَابُ(166)
آنگاه كه پيشوايان از پيروان بيزاري جويند و عذاب را مشاهده كنند و ميانشان پيوندها بريده گردد(166)

وَقَالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا۟ لَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَمَا تَبَرَّءُوا۟ مِنَّا كَذَٰلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمَٰلَهُمْ حَسَرَٰتٍ عَلَيْهِمْ وَمَا هُم بِخَٰرِجِينَ مِنَ النَّارِ(167)
و پيروان مي گويند كاش براي ما بازگشتي بود تا همان گونه كه [آنان] از ما بيزاري جستند [ما نيز] از آنان بيزاري مي جستيم اين گونه خداوند كارهايشان را كه بر آنان مايه حسرتهاست به ايشان مي نماياند و از آتش بيرون آمدني نيستند(167)

يَٰٓأَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا۟ مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَٰلًا طَيِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا۟ خُطُوَٰتِ الشَّيْطَٰنِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ(168)
اي مردم از آنچه در زمين است حلال و پاكيزه را بخوريد و از گامهاي شيطان پيروي مكنيد كه او دشمن آشكار شماست(168)

إِنَّمَا يَأْمُرُكُم بِالسُّوٓءِ وَالْفَحْشَآءِ وَأَن تَقُولُوا۟ عَلَي اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ(169)
[او] شما را فقط به بدي و زشتي فرمان مي دهد و [وامي دارد] تا بر خدا چيزي را كه نمي دانيد بربنديد(169)

وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا۟ مَآ أَنزَلَ اللَّهُ قَالُوا۟ بَلْ نَتَّبِعُ مَآ أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ ءَابَآءَنَآ أَوَلَوْ كَانَ ءَابَآؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَئًْا وَلَا يَهْتَدُونَ(170)
و چون به آنان گفته شود از آنچه خدا نازل كرده است پيروي كنيد مي گويند نه بلكه از چيزي كه پدران خود را بر آن يافته ايم پيروي مي كنيم آيا هر چند پدرانشان چيزي را درك نمي كرده و به راه صواب نمي رفته اند [باز هم در خور پيروي هستند](170)

وَمَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ كَمَثَلِ الَّذِي يَنْعِقُ بِمَا لَا يَسْمَعُ إِلَّا دُعَآءً وَنِدَآءً صُمٌّۢ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَعْقِلُونَ(171)
و مثل [دعوت كننده] كافران چون مثل كسي است كه حيواني را كه جز صدا و ندايي [مبهم چيزي] نمي شنود بانگ مي زند [آري] كرند لالند كورند [و] درنمي يابند(171)

يَٰٓأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ كُلُوا۟ مِن طَيِّبَٰتِ مَا رَزَقْنَٰكُمْ وَاشْكُرُوا۟ لِلَّهِ إِن كُنتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ(172)
اي كساني كه ايمان آورده ايد از نعمتهاي پاكيزه اي كه روزي شما كرده ايم بخوريد و اگر تنها او را مي پرستيد خدا را شكر كنيد(172)

إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنزِيرِ وَمَآ أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَلَآ إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ(173)
[خداوند] تنها مردار و خون و گوشت خوك و آنچه را كه [هنگام سر بريدن] نام غير خدا بر آن برده شده بر شما حرام گردانيده است [ولي] كسي كه [براي حفظ جان خود به خوردن آنها] ناچار شود در صورتي كه ستمگر و متجاوز نباشد بر او گناهي نيست زيرا خدا آمرزنده و مهربان است(173)

إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَآ أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتَٰبِ وَيَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا أُو۟لَٰٓئِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَٰمَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ(174)
كساني كه آنچه را خداوند از كتاب نازل كرده پنهان مي دارند و بدان بهاي ناچيزي به دست مي آورند آنان جز آتش در شكمهاي خويش فرو نبرند و خدا روز قيامت با ايشان سخن نخواهد گفت و پاكشان نخواهد كرد و عذابي دردناك خواهند داشت(174)
من در احاطه ی نور خدا هستم که هیچ چیز منفی نمیتواند در ان رسوخ کند.....

عبدالله91
27th February 2013, 11:58 AM
يَٰٓأَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا۟ مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَٰلًا طَيِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا۟ خُطُوَٰتِ الشَّيْطَٰنِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ(168)

سفارش اسلام:

«حلال» چیزی است که ممنوعیت شرعی نداشته باشد و «طیّب» به چیزهای پاکیزه گفته می شود که علاوه بر نداشتن ممنوعیت شرعی، موافق طبع سالم انسانی است و نقطۀ مقابل آن«خبیٍ» است که طبع آدمی از آن تنفر دارد.
اسلام همواره به بهره برداری از نعمت های پاک و حلال سفارش نموده ، با هرگونه رهبانیت و زهد بی جا مبارزه می کند؛ از این رو:
هم خوردنی های ناسالم را از شیطان می داند «إنّما الخمر....رجس من عمل الشیطان»(سورۀ مائده آیه90)
و هم نخوردن نابجا را گام شیطان معرفی می کند «كُلُوا۟ مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَٰلًا طَيِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا۟ خُطُوَٰتِ الشَّيْطَٰنِ»

شرط بهره مندی:

قرآن معمولا در کنار اجازۀ مصرف، شرطی را بیان کرده است؛ اینجا می فرماید:«كُلُوا۟ مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَٰلًا طَيِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا۟ خُطُوَٰتِ الشَّيْطَٰنِ»

درجای دیگر می فرماید:«کلوا واشربوا من رزق الله و لا تعثو فی الارض مفسدین»«از روزی خدا بخورید و بیاشامید؛ ولی در زمین، فساد نکنید»(بقره آیۀ60)

و درجای دیگر می فرماید:«فکلوا منها و أطعموا...» «بخورید و اطعام کنید»(حج،آیۀ28)
در آیۀ دیگر می فرماید: «کلوا واشربوا و لاتسرفوا» « بخورید و بیاشامید؛ ولی اسراف نکنید»(اعراف،آیۀ31)

اصل اول:

این آیه دلیل بر این است که اصل اول در همۀ در همۀ غذاهای روی زمین، خلال بودن است و غذاهای حرام جنبۀ استثنایی دارد. بنابراین حرام بودن هرچیز، دلیل م یخواهد نه خلال بودن آن.
نتیجه آنکه: هر غذایی که ممنوعیت آن با دلیل صحیح ثابت نشده است، تا هنگامی که منشأ فساد و ضرری برای فرد و اجتماع نباشد، طبق آیۀ شریف، حلال است.

هشدار قرآنی:

عبارت«وَلَا تَتَّبِعُوا۟ خُطُوَٰتِ الشَّيْطَٰنِ» در چهار جای قرآن مجید{بقره آیات168 و 208 و انعام آیۀ142 و نور آیۀ 21 } آمده است که دو مورد آن{بقره آیۀ 168؛انعام آیۀ142} دربارۀ استفاده از غذاها و روزی های الهی است در واقع، به انسان هشدار می دهد این نعمت های حلال در موارد نامناسب، مصرف نکند و آنها را وسیله ای برای اطاعت و بندگی قرار دهد؛ نه طغیان وفساد در زمین(بقره آیۀ60}

سیاست گام به گام:

جملۀ «خطوات الشیطان»(گام های شیطان) به یک مسألۀ دقیق تربیتی اشاره دارد و آن اینکه، انحراف ها و تبه کاری ها، بیشتر به طور تدریجی در انسان نفوذ می کند؛ نه به صورت دفعی و فوری؛ برای مثال برای آلوده شدن به مواد مخدر و قمار و شراب، معمولا مراحلی وجود دارد: نخست تماشاچی یکی از این صحنه هاست و انجام این کار را ساده می شمرد. گام دوم، شرکت تفریحی در قمار(بدون برد و باخت)، یا استفاده از مواد مخدر برای رفع خستگی، یا درمان بیماری ومانند آن. گام سوم، استفاده از این مواد به مقدار کم و به قصد ترک آن است.

سرانجام گام ها یکی پس از دیگری برداشته می شود و شخص، یک قمار باز حرفه ای یا معتاد خطرناک می گردد. وسوسه های شیطان نیز معمولا به همین صورت است، انسان را قدم به قدم در پشت سر خود، به پرتگاه می کشاند.

شیطان وتمام دستگاه های شیطانیو آلوده، برای اجرای نقشه های شوم خود، از همین روش خطوات (گام به گام) استفاده می کنند؛ لذا قرآن می گوید: از همان گام اول باید به هوش بود و با شیطان همراه نشد.

شیطان به صراحت از دشمنی خود با انسان خبر داده است: « لأغوینّهم أجمعین» «همه را گمراه می کنم»(حجر آیۀ 39)

طبق این آیه:

1- بهره برداری از آنچه در زمین است برای همۀ انسانها جایز است و انسان نباید خود را از بهره برداری از آنچه خدا حلال کرده، محروم کند، لذا اسلام با برخی ریاضت ها مخالف است {يَٰٓأَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا۟...}
2- تکالیف منحصر به مومنان نیست{يَٰٓأَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا۟...لَا تَتَّبِعُوا۟ }
3- نیازهای طبیعی بشر، زمینه ای برای انحراف و تسلط شیطان است. باید ضمن تأمین نیاز ، به لغزش های آن توجه کرد.{كُلُوا۟...لَا تَتَّبِعُوا۟}
4- شیطان، برای انحراف انسان ها، از راههای گوناگون استفاده می کند {خُطُوَٰتِ الشَّيْطَٰنِ}
آوردن خطوات به صورت جمع، به راهها و وسایل متنوع نیرنگ شیطان، اشاره دارد.

برگرفته از کتاب تفسیر همراه

ادياني
27th February 2013, 03:27 PM
روزي شخصي از پيامبر پرسيد كه بهترين آيه از نظر شما كدام آيه است؟پيامبر فرمودند:آيه 2 سوره طلاق"و يرزقه من حيث لا يحتسب و من يتوكل علي الله فهو حسبه ان الله بالغ امره قد جعل الله لكل شيء قدرا.يك قسمت از اين آيه "ان الله بالغ امره "است كه يعني خداوند بر هر چيزي احاطه دارد.اگر پيامبر از بين اين همه آيه اين آيه را انتخاب كرده اند پس شايسته تعمل و نگاه به تفسير اين آيه است.

بلدرچین
27th February 2013, 06:41 PM
يَٰٓأَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا۟ مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَٰلًا طَيِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا۟ خُطُوَٰتِ الشَّيْطَٰنِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ(168)
اي مردم از آنچه در زمين است حلال و پاكيزه را بخوريد و از گامهاي شيطان پيروي مكنيد كه او دشمن آشكار شماست(168)


این ایه رو خیلی دوست دارم.

soham 313
28th February 2013, 08:15 AM
صفحه ی 16 از قرآن کریم شامل آیات 175 تا 184 از سوره ی البقرة


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


أُو۟لَٰٓئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا۟ الضَّلَٰلَةَ بِالْهُدَيٰ وَالْعَذَابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَمَآ أَصْبَرَهُمْ عَلَي النَّارِ(175)
آنان همان كساني هستند كه گمراهي را به [بهاي] هدايت و عذاب را به [ازاي] آمرزش خريدند پس به راستي چه اندازه بايد بر آتش شكيبا باشند(175)



ذَٰلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ نَزَّلَ الْكِتَٰبَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا۟ فِي الْكِتَٰبِ لَفِي شِقَاقٍۭ بَعِيدٍ(176)
چرا كه خداوند كتاب [تورات] را به حق نازل كرده است و كساني كه در باره كتاب [خدا] با يكديگر به اختلاف پرداختند در ستيزه اي دور و درازند(176)



۞ لَّيْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّوا۟ وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَٰكِنَّ الْبِرَّ مَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْءَاخِرِ وَالْمَلَٰٓئِكَةِ وَالْكِتَٰبِ وَالنَّبِيِّۦنَ وَءَاتَي الْمَالَ عَلَيٰ حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَيٰ وَالْيَتَٰمَيٰ وَالْمَسَٰكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّآئِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَوٰةَ وَءَاتَي الزَّكَوٰةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَٰهَدُوا۟ وَالصَّٰبِرِينَ فِي الْبَأْسَآءِ وَالضَّرَّآءِ وَحِينَ الْبَأْسِ أُو۟لَٰٓئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا۟ وَأُو۟لَٰٓئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ(177)
نيكوكاري آن نيست كه روي خود را به سوي مشرق و [يا] مغرب بگردانيد بلكه نيكي آن است كه كسي به خدا و روز بازپسين و فرشتگان و كتاب [آسماني] و پيامبران ايمان آورد و مال [خود] را با وجود دوست داشتنش به خويشاوندان و يتيمان و بينوايان و در راه ماندگان و گدايان و در [راه آزاد كردن] بندگان بدهد و نماز را برپاي دارد و زكات را بدهد و آنان كه چون عهد بندند به عهد خود وفادارانند و در سختي و زيان و به هنگام جنگ شكيبايانند آنانند كساني كه راست گفته اند و آنان همان پرهيزگارانند(177)



يَٰٓأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَي الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنثَيٰ بِالْأُنثَيٰ فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌۢ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَآءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَٰنٍ ذَٰلِكَ تَخْفِيفٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَيٰ بَعْدَ ذَٰلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ(178)
اي كساني كه ايمان آورده ايد در باره كشتگان بر شما [حق] قصاص مقرر شده آزاد عوض آزاد و بنده عوض بنده و زن عوض زن و هر كس كه از جانب برادر [ديني]اش [يعني ولي مقتول] چيزي [از حق قصاص] به او گذشت شود [بايد از گذشت ولي مقتول] به طور پسنديده پيروي كند و با [رعايت] احسان [خونبها را] به او بپردازد اين [حكم] تخفيف و رحمتي از پروردگار شماست پس هر كس بعد از آن از اندازه درگذرد وي را عذابي دردناك است(178)



وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَوٰةٌ يَٰٓأُو۟لِي الْأَلْبَٰبِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ(179)
و اي خردمندان شما را در قصاص زندگاني است باشد كه به تقوا گراييد(179)



كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِن تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ لِلْوَٰلِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَي الْمُتَّقِينَ(180)
بر شما مقرر شده است كه چون يكي از شما را مرگ فرا رسد اگر مالي بر جاي گذارد براي پدر و مادر و خويشاوندان [خود] به طور پسنديده وصيت كند [اين كار] حقي است بر پرهيزگاران(180)



فَمَنۢ بَدَّلَهُ بَعْدَمَا سَمِعَهُ فَإِنَّمَآ إِثْمُهُ عَلَي الَّذِينَ يُبَدِّلُونَهُ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ(181)
پس هر كس آن [وصيت] را بعد از شنيدنش تغيير دهد گناهش تنها بر [گردن] كساني است كه آن را تغيير مي دهند آري خدا شنواي داناست(181)



فَمَنْ خَافَ مِن مُّوصٍ جَنَفًا أَوْ إِثْمًا فَأَصْلَحَ بَيْنَهُمْ فَلَآ إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ(182)
ولي كسي كه از انحراف [و تمايل بيجاي] وصيت كننده اي [نسبت به ورثه اش] يا از گناه او [در وصيت به كار خلاف] بيم داشته باشد و ميانشان را سازش دهد بر او گناهي نيست كه خدا آمرزنده مهربان است(182)



يَٰٓأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَي الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ(183)
اي كساني كه ايمان آورده ايد روزه بر شما مقرر شده است همان گونه كه بر كساني كه پيش از شما [بودند] مقرر شده بود باشد كه پرهيزگاري كنيد(183)



أَيَّامًا مَّعْدُودَٰتٍ فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوْ عَلَيٰ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَعَلَي الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ فَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ وَأَن تَصُومُوا۟ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ(184)
[روزه در] روزهاي معدودي [بر شما مقرر شده است] [ولي] هر كس از شما بيمار يا در سفر باشد [به همان شماره] تعدادي از روزهاي ديگر [را روزه بدارد] و بر كساني كه [روزه] طاقت فرساست كفاره اي است كه خوراك دادن به بينوايي است و هر كس به ميل خود بيشتر نيكي كند پس آن براي او بهتر است و اگر بدانيد روزه گرفتن براي شما بهتر است(184)


صدق الله العلي العظيم

zoh_reh
28th February 2013, 08:43 AM
خدا به شما خیر بدهد.

soham 313
1st March 2013, 10:02 AM
صفحه ی 17 از قرآن کریم شامل آیات 185 تا 193 از سوره ی البقرة


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيٓ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْءَانُ هُدًي لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَٰتٍ مِّنَ الْهُدَيٰ وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَن كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَيٰ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُوا۟ الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُوا۟ اللَّهَ عَلَيٰ مَا هَدَيٰكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ(185)
ماه رمضان [همان ماه] است كه در آن قرآن فرو فرستاده شده است [كتابي ] كه مردم را راهبر و [متضمن] دلايل آشكار هدايت و [ميزان] تشخيص حق از باطل است پس هر كس از شما اين ماه را درك كند بايد آن را روزه بدارد و كسي كه بيمار يا در سفر است [بايد به شماره آن] تعدادي از روزهاي ديگر [را روزه بدارد] خدا براي شما آساني مي خواهد و براي شما دشواري نمي خواهد تا شماره [مقرر] را تكميل كنيد و خدا را به پاس آنكه رهنمونيتان كرده است به بزرگي بستاييد و باشد كه شكرگزاري كنيد(185)



وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا۟ لِي وَلْيُؤْمِنُوا۟ بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ(186)
و هرگاه بندگان من از تو در باره من بپرسند [بگو] من نزديكم و دعاي دعاكننده را به هنگامي كه مرا بخواند اجابت مي كنم پس [آنان] بايد فرمان مرا گردن نهند و به من ايمان آورند باشد كه راه يابند(186)



أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَيٰ نِسَآئِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنتُمْ تَخْتَانُونَ أَنفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنكُمْ فَالَْٰٔنَ بَٰشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا۟ مَا كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَكُلُوا۟ وَاشْرَبُوا۟ حَتَّيٰ يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا۟ الصِّيَامَ إِلَي الَّيْلِ وَلَا تُبَٰشِرُوهُنَّ وَأَنتُمْ عَٰكِفُونَ فِي الْمَسَٰجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ ءَايَٰتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ(187)
در شبهاي روزه همخوابگي با زنانتان بر شما حلال گرديده است آنان براي شما لباسي هستند و شما براي آنان لباسي هستيد خدا مي دانست كه شما با خودتان ناراستي مي كرديد پس توبه شما را پذيرفت و از شما درگذشت پس اكنون [در شبهاي ماه رمضان مي توانيد] با آنان همخوابگي كنيد و آنچه را خدا براي شما مقرر داشته طلب كنيد و بخوريد و بياشاميد تا رشته سپيد بامداد از رشته سياه [شب] بر شما نمودار شود سپس روزه را تا [فرا رسيدن] شب به اتمام رسانيد و در حالي كه در مساجد معتكف هستيد [با زنان] درنياميزيد اين است حدود احكام الهي پس [زنهار به قصد گناه] بدان نزديك نشويد اين گونه خداوند آيات خود را براي مردم بيان مي كند باشد كه پروا پيشه كنند(187)



وَلَا تَأْكُلُوٓا۟ أَمْوَٰلَكُم بَيْنَكُم بِالْبَٰطِلِ وَتُدْلُوا۟ بِهَآ إِلَي الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا۟ فَرِيقًا مِّنْ أَمْوَٰلِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ(188)
و اموالتان را ميان خودتان به ناروا مخوريد و [به عنوان رشوه قسمتي از] آن را به قضات مدهيد تا بخشي از اموال مردم را به گناه بخوريد در حالي كه خودتان [هم خوب] مي دانيد(188)



۞ يَسَْٔلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَٰقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَن تَأْتُوا۟ الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا وَلَٰكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَيٰ وَأْتُوا۟ الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَٰبِهَا وَاتَّقُوا۟ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ(189)
در باره [حكمت] هلالها[ي ماه] از تو مي پرسند بگو آنها [شاخص] گاه شماري براي مردم و [موسم] حج اند و نيكي آن نيست كه از پشت خانه ها درآييد بلكه نيكي آن است كه كسي تقوا پيشه كند و به خانه ها از در [ورودي] آنها درآييد و از خدا بترسيد باشد كه رستگار گرديد(189)



وَقَٰتِلُوا۟ فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَٰتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوٓا۟ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ(190)
و در راه خدا با كساني كه با شما مي جنگند بجنگيد ولي از اندازه درنگذريد زيرا خداوند تجاوزكاران را دوست نمي دارد(190)



وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُم مِّنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا تُقَٰتِلُوهُمْ عِندَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّيٰ يُقَٰتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِن قَٰتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَٰلِكَ جَزَآءُ الْكَٰفِرِينَ(191)
و هر كجا بر ايشان دست يافتيد آنان را بكشيد و همان گونه كه شما را بيرون راندند آنان را بيرون برانيد [چرا كه] فتنه [=شرك] از قتل بدتر است [با اين همه] در كنار مسجد الحرام با آنان جنگ مكنيد مگر آنكه با شما در آن جا به جنگ درآيند پس اگر با شما جنگيدند آنان را بكشيد كه كيفر كافران چنين است(191)



فَإِنِ انتَهَوْا۟ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ(192)
و اگر بازايستادند البته خدا آمرزنده مهربان است(192)



وَقَٰتِلُوهُمْ حَتَّيٰ لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انتَهَوْا۟ فَلَا عُدْوَٰنَ إِلَّا عَلَي الظَّٰلِمِينَ(193)
با آنان بجنگيد تا ديگر فتنه اي نباشد و دين مخصوص خدا شود پس اگر دست برداشتند تجاوز جز بر ستمكاران روا نيست(193)


صدق الله العلي العظيم

عبدالله91
1st March 2013, 12:54 PM
وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا۟ لِي وَلْيُؤْمِنُوا۟ بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ(186)


شخصی از پیامبر(ص) پرسید:« آیا خدای ما نزدیک است،تا با او آهسته مناجات کنیم یا دور است تا با صدای بلند او را بخوانیم؟» آیۀ فوق نازل شد و به آنها پاسخ داد که خدا به بندگانش نزدیک است.

عنایت ویژه:

دعا کننده آن چنان مورد محبت پروردگار قرار دارد که در آیه، خداوند هفت بار،تعبیر «خودم» را برای لطف به او به کار برده است: اگر بندگان خودم، دربارۀ خودم پرسیدند،[به آنان بگو] من ، خودم به آنان نزدیک هستم و هرگاه خودم را بخوانند، خودم دعاهای آنان را مستجاب می کنم.پس به خودم ایمان بیاورند و دعوت خودم را اجابت کنند....

این ارتباط محبت آمیز، درصورتی است که انسان بخواهد با خداوند مناجات کند.

ظرفیت دعا کننده:

دعا و گفتگو با خداوند، ظرفیت انسان را برای دریافت الطاف الهی بیشتر می کند؛ مانند توسل و زیارت اولیای خدا که شرایط را برای انسان تغییر می دهد؛ همان گونه که اگر کودکی همراه پدر به مهمانی برود ، دریافت محبتش بیش از آن خواهد بود که تنها برود.

عبدالله بن سنان می گوید: از امام صادق (ع) شنیدم که فرمودند: «زیاد دعا کنید؛ زیرا دعا، کلید بخشش خداوند و وسیلۀ رسیدن به هر حاجت است؛ نعمت ها و رحمت هایی نزد پروردگار است که جز با دعا نمی توان به آن رسید. بدان هر دری را بکوبی، عاقبت گشوده خواهد شد.»

لطافت آیه:

این آیه در بیان پیامش، بهترین اسلوب و لطیف ترین و زیباترین معنا را برای دعا کننده دربر دارد؛ زیرا:

1- اساس گفتار را بر متکلم وحده(من چنین و چنانم) قرار داده است؛ نه غیبت(خدا چنین و چنان است) و این، می فهماند که خداوند متعال، به دعا کننده کمال عنایت را دارد.

2- به«عبادی»(بندگانم) تعبیر کرد و نفرمود «ناس»(مردم) و این نیز عنایت یاد شده را بیشتر می رساند.

3- واسطه را حذف کرده و نفرموده است: «در پاسخشان بگو:...»؛ بلکه فرمود: « چون بندگانم از تو دربارۀ من پرسیدند، من نزدیکم»

4- جملۀ «من نزدیکم» را با حرف «إنّ» تاکید کرده است.

5- نزدیک بودن را با صفت مشبهه و جملۀ اسمیه بیان کرده و فرمود : «نزدیکم» ، نه با فعل « من نزدیک می شوم» تا ثبوت و دوام قرب را برساند.

مراد از « ولیؤمنوا بی»:

در مجمع البیان از مولا امام صادق(ع) روایت شده که ذیل جملۀ « ولیؤمنوا بی» فرمودند: « یعنی ایمان بیاورند که من قادر هستم آنچه می خواهند ، به ایشان بدهم».

طبق این آیه:

1- دعا، هرجا و هر وقت که باشد مفید است؛ چون خداوند می فرماید: من نزدیکم {فَإِنِّي قَرِيبٌ}

2- استجابت خداوند همیشگی است، نه موقتی{ «أُجیبُ» بیانگر دوام است}

3- دعا وسیلۀ رشد و هدایت است {لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ}

برگرفته از کتاب تفسیر همراه

تلاش واندیشه
1st March 2013, 01:49 PM
عاقبت به خیر بشی انشاالله

بلدرچین
1st March 2013, 03:23 PM
عالی بود عزیزم مرسی

صادق احمدیوسفی
1st March 2013, 04:07 PM
وَقَٰتِلُوهُمْ حَتَّيٰ لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انتَهَوْا۟ فَلَا عُدْوَٰنَ إِلَّا عَلَي الظَّٰلِمِينَ(193)
با آنان بجنگيد تا ديگر فتنه اي نباشد و دين مخصوص خدا شود پس اگر دست برداشتند تجاوز جز بر ستمكاران روا نيست(193)


حضرت امیر علیه السلام می فرمایند:
اگر طالب صلحی همواره آمادهی جنگ باش.
یاعلی

s.s.n
1st March 2013, 04:44 PM
ممنون[golrooz]

soham 313
2nd March 2013, 07:02 AM
صفحه 18 از قرآن کریم شامل آیات 194 تا 203 سوره ی البقرة


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَٰتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَيٰ عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا۟ عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَيٰ عَلَيْكُمْ وَاتَّقُوا۟ اللَّهَ وَاعْلَمُوٓا۟ أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ(194)
اين ماه حرام در برابر آن ماه حرام است و [هتك] حرمتها قصاص دارد پس هر كس بر شما تعدي كرد همان گونه كه بر شما تعدي كرده بر او تعدي كنيد و از خدا پروا بداريد و بدانيد كه خدا با تقواپيشگان است(194)



وَأَنفِقُوا۟ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا۟ بِأَيْدِيكُمْ إِلَي التَّهْلُكَةِ وَأَحْسِنُوٓا۟ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ(195)
و در راه خدا انفاق كنيد و خود را با دست خود به هلاكت ميفكنيد و نيكي كنيد كه خدا نيكوكاران را دوست مي دارد(195)



وَأَتِمُّوا۟ الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا۟ رُءُوسَكُمْ حَتَّيٰ يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوْ بِهِۦٓ أَذًي مِّن رَّأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِّن صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَآ أَمِنتُمْ فَمَن تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَي الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَٰثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَٰلِكَ لِمَن لَّمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا۟ اللَّهَ وَاعْلَمُوٓا۟ أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ(196)
و براي خدا حج و عمره را به پايان رسانيد و اگر [به علت موانعي] بازداشته شديد آنچه از قرباني ميسر است [قرباني كنيد] و تا قرباني به قربانگاه نرسيده سر خود را متراشيد و هر كس از شما بيمار باشد يا در سر ناراحتيي داشته باشد [و ناچار شود در احرام سر بتراشد] به كفاره [آن بايد] روزه اي بدارد يا صدقه اي دهد يا قربانيي بكند و چون ايمني يافتيد پس هر كس از [اعمال] عمره به حج پرداخت [بايد] آنچه از قرباني ميسر است [قرباني كند] و آن كس كه [قرباني] نيافت [بايد] در هنگام حج سه روز روزه [بدارد] و چون برگشتيد هفت [روز ديگر روزه بداريد] اين ده [روز] تمام است اين [حج تمتع] براي كسي است كه اهل مسجد الحرام [=مكه] نباشد و از خدا بترسيد و بدانيد كه خدا سخت كيفر است(196)



الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَّعْلُومَٰتٌ فَمَن فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُوا۟ مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَتَزَوَّدُوا۟ فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَيٰ وَاتَّقُونِ يَٰٓأُو۟لِي الْأَلْبَٰبِ(197)
حج در ماههاي معيني است پس هر كس در اين [ماه]ها حج را [برخود] واجب گرداند [بداند كه] در اثناي حج همبستري و گناه و جدال [روا] نيست و هر كار نيكي انجام مي دهيد خدا آن را مي داند و براي خود توشه برگيريد كه در حقيقت بهترين توشه پرهيزگاري است و اي خردمندان از من پروا كنيد(197)



لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَبْتَغُوا۟ فَضْلًا مِّن رَّبِّكُمْ فَإِذَآ أَفَضْتُم مِّنْ عَرَفَٰتٍ فَاذْكُرُوا۟ اللَّهَ عِندَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَاذْكُرُوهُ كَمَا هَدَيٰكُمْ وَإِن كُنتُم مِّن قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّآلِّينَ(198)
بر شما گناهي نيست كه [در سفر حج] از فضل پروردگارتان [روزي خويش] بجوييد پس چون از عرفات كوچ نموديد خدا را در مشعر الحرام ياد كنيد و يادش كنيد كه شما را كه پيشتر از بيراهان بوديد فرا راه آورد(198)



ثُمَّ أَفِيضُوا۟ مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَاسْتَغْفِرُوا۟ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ(199)
پس از همان جا كه [انبوه] مردم روانه مي شوند شما نيز روانه شويد و از خداوند آمرزش خواهيد كه خدا آمرزنده مهربان است(199)



فَإِذَا قَضَيْتُم مَّنَٰسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا۟ اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ ءَابَآءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا فَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ رَبَّنَآ ءَاتِنَا فِي الدُّنْيَا وَمَا لَهُ فِي الْءَاخِرَةِ مِنْ خَلَٰقٍ(200)
و چون آداب ويژه حج خود را به جاي آورديد همان گونه كه پدران خود را به ياد مي آوريد يا با يادكردني بيشتر خدا را به ياد آوريد و از مردم كسي است كه مي گويد پروردگارا به ما در همين دنيا عطا كن و حال آنكه براي او در آخرت نصيبي نيست(200)



وَمِنْهُم مَّن يَقُولُ رَبَّنَآ ءَاتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْءَاخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ(201)
و برخي از آنان مي گويند پروردگارا در اين دنيا به ما نيكي و در آخرت [نيز] نيكي عطا كن و ما را از عذاب آتش [دور] نگه دار(201)



أُو۟لَٰٓئِكَ لَهُمْ نَصِيبٌ مِّمَّا كَسَبُوا۟ وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ(202)
آنانند كه از دستاوردشان بهره اي خواهند داشت و خدا زودشمار است(202)



۞ وَاذْكُرُوا۟ اللَّهَ فِيٓ أَيَّامٍ مَّعْدُودَٰتٍ فَمَن تَعَجَّلَ فِي يَوْمَيْنِ فَلَآ إِثْمَ عَلَيْهِ وَمَن تَأَخَّرَ فَلَآ إِثْمَ عَلَيْهِ لِمَنِ اتَّقَيٰ وَاتَّقُوا۟ اللَّهَ وَاعْلَمُوٓا۟ أَنَّكُمْ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ(203)
و خدا را در روزهايي معين ياد كنيد پس هر كس شتاب كند [و اعمال را] در دو روز [انجام دهد] گناهي بر او نيست و هر كه تاخير كند [و اعمال را در سه روز انجام دهد] گناهي بر او نيست [اين اختيار] براي كسي است كه [از محرمات] پرهيز كرده باشد و از خدا پروا كنيد و بدانيد كه شما را به سوي او گرد خواهد آورد(203)


صدق الله العلي العظيم

عبدالله91
2nd March 2013, 11:59 AM
وَأَنفِقُوا۟ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا۟ بِأَيْدِيكُمْ إِلَي التَّهْلُكَةِ وَأَحْسِنُوٓا۟ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ(195)

مصادیق هلاکت:

جملۀ {وَلَا تُلْقُوا۟ بِأَيْدِيكُمْ إِلَي التَّهْلُكَةِ} هر چند درمورد ترک انفاق برای جهاد وارد شده است؛ ولی مفهوم وسیع و گسترده ای دارد و موارد زیادی را ششامل می شود.
از جمله انسان حق ندارد از جاده های خطرناک (چه از نظر ناامنی و چه عوامل جوّی یا غیر آن )، بدون پیش بینی های لازم بگذرد، و یا غذایی که به احتمال قوی آلوده است، تناول کندو یا حتی در میدان جهاد بدون نقشه و برنامه وارد عمل شود. در تمتام این موارد انسان بی جهت جان خود را به خطر انداخته است.

فرق هلاکت و شهادت :

برخی نا آگاهان، جهاد ابتدایی را القای نفس در علاکت پنداشته اند و گاه تا آنجا پیش می روند که قیام سالار شهیدان امام حسین(ع) در کربلا را مصداق آن می شمرند!! این ناشی از عدم درک معنای آیه است ؛ زیرا القای نفس در هلاکت، مربوط به جایی است که هدفی بالاتر از جان در کار نباشد، و گر نه باید جان را فدای حفظ آن هدف مقدس کرد؛ همان گونه که امام حسین (ع) و تمام شهیدان، جان خویش را در راه خدا فدا کرده اند.
اصولا «تهلکه» با«شهادت» مفهوم متباین دارد؛ تهلکه به معنای مرگ بی دلیل است در حالی که شهادت قربانی شدن در راه هدف ونایل گشتن به حیات جاویدان است.

مراد از احسان در اینجا چیست؟

چند احتمال در کلمات مفسران دیده می شود که مانعی ندارد همۀ این معانی، در مفهوم و محتوای آیه جمع باشد:

1- حسن ظن به خدا داشته باشید (گمان نکنید انفاق های شما موجب اختلال در معیشت شما خواهد شد)

2- منظور میانه روی در مسألۀ انفاق است.

3- منظور انفاق همراه با حسن رفتار با نیازمندان است.

چه ارتباطی میان دو جملۀ«أَنفِقُوا۟» و «وَلَا تُلْقُوا۟ بِأَيْدِيكُمْ إِلَي التَّهْلُكَةِ» است؟

آیه بیانگر یک حقیقت کلی و اجتماعی است و آن اینکه انفاق، به طور کلی سبب نجات جامعه ها از مفاسد کشنده است؛ زیرا هنگامی که انفاق به فراموشی سپرده شود و ثروت ها در دست گروهی معدود جمع گردد و در برابر آنها، اکثریتی محروم و بینوا وجود داشته باشند، دیری نخواهد پایید که انفجار عظیمی، در جامعه به وجود می آید که به واسطۀ آن، نفوس و اموال ثروتمندان همه در آتش آن خواهد سوخت و از اینجا رابطۀ مسألۀ انفاق و پیشگیری از هلاکت روشن می شود. بنابراین، انفاق قبل از آنکه به حال محرومان مفید باشد، به نفع ثروتمندان است؛ زیرا تعدیل ثروت، حافظ ثروت است. مولا امیرمومنان علی(ع) فرمودند: « اموال خویش را با دادن زکات حفظ کنید.»

طبق این آیه:

1- اقتصاد پشتوانۀ هر حرکتی است {أنفقوا}. جهاد نیز بدون پشتوانۀ مالی و گذشت از برخی امکانات، امکان ندارد.

2- با انفاق، خود و اموالتان را بیمه کنید{أَنفِقُوا۟ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا۟ بِأَيْدِيكُمْ إِلَي التَّهْلُكَةِ}.

3- در اسلام جبهه و جنگ و کمک های مالی، همه باید رنگ الهی داشته و برای رضای خداوند باشد{فِي سَبِيلِ اللَّهِ}.

4- محبوب خدا شدن بهترین تشویق برای احسان است {نَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ}.

برگرفته از کتاب تفسیر همراه

zoh_reh
2nd March 2013, 07:55 PM
خدا اجرتان دهد.

soham 313
3rd March 2013, 08:50 PM
صفحه 19 از قرآن کریم شامل آیات 204 تا 215 سوره ی البقرة


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


وَمِنَ النَّاسِ مَن يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَوٰةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللَّهَ عَلَيٰ مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ(204)
و از ميان مردم كسي است كه در زندگي اين دنيا سخنش تو را به تعجب وامي دارد و خدا را بر آنچه در دل دارد گواه مي گيرد و حال آنكه او سخت ترين دشمنان است(204)



وَإِذَا تَوَلَّيٰ سَعَيٰ فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ(205)
و چون برگردد [يا رياستي يابد] كوشش مي كند كه در زمين فساد نمايد و كشت و نسل را نابود سازد و خداوند تباهكاري را دوست ندارد(205)



وَإِذَا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ(206)
و چون به او گفته شود از خدا پروا كن نخوت وي را به گناه كشاند پس جهنم براي او بس است و چه بد بستري است(206)



وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَآءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌۢ بِالْعِبَادِ(207)
و از ميان مردم كسي است كه جان خود را براي طلب خشنودي خدا مي فروشد و خدا نسبت به [اين] بندگان مهربان است(207)



يَٰٓأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ ادْخُلُوا۟ فِي السِّلْمِ كَآفَّةً وَلَا تَتَّبِعُوا۟ خُطُوَٰتِ الشَّيْطَٰنِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ(208)
اي كساني كه ايمان آورده ايد همگي به اطاعت [خدا] درآييد و گامهاي شيطان را دنبال مكنيد كه او براي شما دشمني آشكار است(208)



فَإِن زَلَلْتُم مِّنۢ بَعْدِ مَا جَآءَتْكُمُ الْبَيِّنَٰتُ فَاعْلَمُوٓا۟ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ(209)
و اگر پس از آنكه براي شما دلايل آشكار آمد دستخوش لغزش شديد بدانيد كه خداوند تواناي حكيم است(209)



هَلْ يَنظُرُونَ إِلَّآ أَن يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ فِي ظُلَلٍ مِّنَ الْغَمَامِ وَالْمَلَٰٓئِكَةُ وَقُضِيَ الْأَمْرُ وَإِلَي اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ(210)
مگر انتظار آنان غير از اين است كه خدا و فرشتگان در [زير] سايبانهايي از ابر سپيد به سوي آنان بيايند و كار [داوري] يكسره شود و كارها به سوي خدا بازگردانده مي شود(210)



سَلْ بَنِيٓ إِسْرَٰٓءِيلَ كَمْ ءَاتَيْنَٰهُم مِّنْ ءَايَةٍۭ بَيِّنَةٍ وَمَن يُبَدِّلْ نِعْمَةَ اللَّهِ مِنۢ بَعْدِ مَا جَآءَتْهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ(211)
از فرزندان اسرائيل بپرس چه بسيار نشانه هاي روشني به آنان داديم و هر كس نعمت خدا را پس از آنكه براي او آمد [به كفران] بدل كند خدا سخت كيفر است(211)



زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا۟ الْحَيَوٰةُ الدُّنْيَا وَيَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَالَّذِينَ اتَّقَوْا۟ فَوْقَهُمْ يَوْمَ الْقِيَٰمَةِ وَاللَّهُ يَرْزُقُ مَن يَشَآءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ(212)
زندگي دنيا در چشم كافران آراسته شده است و مؤمنان را ريشخند مي كنند و [حال آنكه] كساني كه تقواپيشه بوده اند در روز رستاخيز از آنان برترند و خدا به هر كه بخواهد بي شمار روزي مي دهد(212)



كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَٰحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّۦنَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَٰبَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا۟ فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنۢ بَعْدِ مَا جَآءَتْهُمُ الْبَيِّنَٰتُ بَغْيًۢا بَيْنَهُمْ فَهَدَي اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ لِمَا اخْتَلَفُوا۟ فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَن يَشَآءُ إِلَيٰ صِرَٰطٍ مُّسْتَقِيمٍ(213)
مردم امتي يگانه بودند پس خداوند پيامبران را نويدآور و بيم دهنده برانگيخت و با آنان كتاب [خود] را بحق فرو فرستاد تا ميان مردم در آنچه با هم اختلاف داشتند داوري كند و جز كساني كه [كتاب] به آنان داده شد پس از آنكه دلايل روشن براي آنان آمد به خاطر ستم [و حسدي] كه ميانشان بود [هيچ كس] در آن اختلاف نكرد پس خداوند آنان را كه ايمان آورده بودند به توفيق خويش به حقيقت آنچه كه در آن اختلاف داشتند هدايت كرد و خدا هر كه را بخواهد به راه راست هدايت مي كند(213)



أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا۟ الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُم مَّثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا۟ مِن قَبْلِكُم مَّسَّتْهُمُ الْبَأْسَآءُ وَالضَّرَّآءُ وَزُلْزِلُوا۟ حَتَّيٰ يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ ءَامَنُوا۟ مَعَهُ مَتَيٰ نَصْرُ اللَّهِ أَلَآ إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ(214)
آيا پنداشتيد كه داخل بهشت مي شويد و حال آنكه هنوز مانند آنچه بر [سر] پيشينيان شما آمد بر [سر] شما نيامده است آنان دچار سختي و زيان شدند و به [هول و] تكان درآمدند تا جايي كه پيامبر [خدا] و كساني كه با وي ايمان آورده بودند گفتند پيروزي خدا كي خواهد بود هش دار كه پيروزي خدا نزديك است(214)



يَسَْٔلُونَكَ مَاذَا يُنفِقُونَ قُلْ مَآ أَنفَقْتُم مِّنْ خَيْرٍ فَلِلْوَٰلِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ وَالْيَتَٰمَيٰ وَالْمَسَٰكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا تَفْعَلُوا۟ مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ(215)
از تو مي پرسند چه چيزي انفاق كنند [و به چه كسي بدهند] بگو هر مالي انفاق كنيد به پدر و مادر و نزديكان و يتيمان و مسكينان و به در راه مانده تعلق دارد و هر گونه نيكي كنيد البته خدا به آن داناست(215)



صدق الله العلي العظيم

soham 313
4th March 2013, 07:11 AM
صفحه 20 از قرآن کریم شامل آیات 216 تا 223 سوره ی البقرة


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَّكُمْ وَعَسَيٰٓ أَن تَكْرَهُوا۟ شَئًْا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَعَسَيٰٓ أَن تُحِبُّوا۟ شَئًْا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ(216)
بر شما كارزار واجب شده است در حالي كه براي شما ناگوار است و بسا چيزي را خوش نمي داريد و آن براي شما خوب است و بسا چيزي را دوست مي داريد و آن براي شما بد است و خدا مي داند و شما نمي دانيد(216)



يَسَْٔلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِيهِ قُلْ قِتَالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَصَدٌّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَكُفْرٌۢ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِندَ اللَّهِ وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا يَزَالُونَ يُقَٰتِلُونَكُمْ حَتَّيٰ يَرُدُّوكُمْ عَن دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَٰعُوا۟ وَمَن يَرْتَدِدْ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُو۟لَٰٓئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَٰلُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْءَاخِرَةِ وَأُو۟لَٰٓئِكَ أَصْحَٰبُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَٰلِدُونَ(217)
از تو در باره ماهي كه كارزار در آن حرام است مي پرسند بگو كارزار در آن گناهي بزرگ و باز داشتن از راه خدا و كفر ورزيدن به او و باز داشتن از مسجدالحرام [=حج] و بيرون راندن اهل آن از آنجا نزد خدا [گناهي] بزرگتر و فتنه [=شرك] از كشتار بزرگتر است و آنان پيوسته با شما مي جنگند تا اگر بتوانند شما را از دينتان برگردانند و كساني از شما كه از دين خود برگردند و در حال كفر بميرند آنان كردارهايشان در دنيا و آخرت تباه مي شود و ايشان اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود(217)



إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَالَّذِينَ هَاجَرُوا۟ وَجَٰهَدُوا۟ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُو۟لَٰٓئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ(218)
آنان كه ايمان آورده و كساني كه هجرت كرده و راه خدا جهاد نموده اند آنان به رحمت خدا اميدوارند خداوند آمرزنده مهربان است(218)



۞ يَسَْٔلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَآ إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَٰفِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَآ أَكْبَرُ مِن نَّفْعِهِمَا وَيَسَْٔلُونَكَ مَاذَا يُنفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْءَايَٰتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ(219)
در باره شراب و قمار از تو مي پرسند بگو در آن دوگناهي بزرك و سودهايي براي مردم است و[لي] گناهشان از سودشان بزرگتر است و از تو مي پرسند چه چيزي انفاق كنند بگو مازاد [بر نيازمندي خود] را اين گونه خداوند آيات [خود را] براي شما روشن مي گرداند باشد كه در [كار] دنيا و آخرت بينديشيد(219)



فِي الدُّنْيَا وَالْءَاخِرَةِ وَيَسَْٔلُونَكَ عَنِ الْيَتَٰمَيٰ قُلْ إِصْلَاحٌ لَّهُمْ خَيْرٌ وَإِن تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَٰنُكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ وَلَوْ شَآءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ(220)
و در باره يتيمان از تو مي پرسند بگو به صلاح آنان كار كردن بهتر است و اگر با آنان همزيستي كنيد برادران [ديني] شما هستند و خدا تباهكار را از درستكار بازمي شناسد و اگر خدا مي خواست [در اين باره] شما را به دشواري مي انداخت آري خداوند توانا و حكيم است(220)



وَلَا تَنكِحُوا۟ الْمُشْرِكَٰتِ حَتَّيٰ يُؤْمِنَّ وَلَأَمَةٌ مُّؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلَا تُنكِحُوا۟ الْمُشْرِكِينَ حَتَّيٰ يُؤْمِنُوا۟ وَلَعَبْدٌ مُّؤْمِنٌ خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ أُو۟لَٰٓئِكَ يَدْعُونَ إِلَي النَّارِ وَاللَّهُ يَدْعُوٓا۟ إِلَي الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَيُبَيِّنُ ءَايَٰتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ(221)
و با زنان مشرك ازدواج مكنيد تا ايمان بياورند قطعا كنيز با ايمان بهتر از زن مشرك است هر چند [زيبايي] او شما را به شگفت آورد و به مردان مشرك زن مدهيد تا ايمان بياورند قطعا برده با ايمان بهتر از مرد آزاد مشرك است هر چند شما را به شگفت آورد آنان [شما را] به سوي آتش فرا مي خوانند و خدا به فرمان خود [شما را] به سوي بهشت و آمرزش مي خواند و آيات خود را براي مردم روشن مي گرداند باشد كه متذكر شوند(221)



وَيَسَْٔلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًي فَاعْتَزِلُوا۟ النِّسَآءَ فِي الْمَحِيضِ وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّيٰ يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّٰبِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ(222)
از تو در باره عادت ماهانه [زنان] مي پرسند بگو آن رنجي است پس هنگام عادت ماهانه از [آميزش با] زنان كناره گيري كنيد و به آنان نزديك نشويد تا پاك شوند پس چون پاك شدند از همان جا كه خدا به شما فرمان داده است با آنان آميزش كنيد خداوند توبه كاران و پاكيزگان را دوست مي دارد(222)



نِسَآؤُكُمْ حَرْثٌ لَّكُمْ فَأْتُوا۟ حَرْثَكُمْ أَنَّيٰ شِئْتُمْ وَقَدِّمُوا۟ لِأَنفُسِكُمْ وَاتَّقُوا۟ اللَّهَ وَاعْلَمُوٓا۟ أَنَّكُم مُّلَٰقُوهُ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ(223)
زنان شما كشتزار شما هستند پس از هر جا [و هر گونه] كه خواهيد به كشتزار خود [در]آييد و آنها را براي خودتان مقدم داريد و از خدا پروا كنيد و بدانيد كه او را ديدار خواهيد كرد و مؤمنان را [به اين ديدار] مژده ده(223)


صدق الله العلي العظيم

عبدالله91
4th March 2013, 07:52 AM
فلسفۀ ازدواج



نِسَآؤُكُمْ حَرْثٌ لَّكُمْ فَأْتُوا۟ حَرْثَكُمْ أَنَّيٰ شِئْتُمْ وَقَدِّمُوا۟ لِأَنفُسِكُمْ وَاتَّقُوا۟ اللَّهَ وَاعْلَمُوٓا۟ أَنَّكُم مُّلَٰقُوهُ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ(223)



از دیرباز درجوامع بشری، بحث جایگاه زن مطرح بوده و در اطراف این موضوع نظریه های کاملا متناقضی ارائه شده است؛ ولی به راستی جایگاه زن دز جامعه چیست؟ این آیه به گوشه ای از این جایگاه اشاره کرده است.




تشبیه خداوند:




این تشبیه ممکن است برای بعضی سنگین آید که چرا اسلام، دربارۀ نیمی از نوع بشر چنین تعبیری دارد؛ در حالی که نکتۀ باریکی در این تشبیه نهفته شده، و آن این است که: قرآن می خواهد ضرورت وجود زن را در اجتماع انسانی نشان دهد؛ یعنی ، زن وسیلۀ خاموش کردن شهوت و برای هوسرانی مردان نیست. این سخن هشدار به کسانی است که نسبت به جنس زن ، با دید بازیچه یا یک وسیلۀ هوس بازی می نگرند.


نسبت زنان به جامعۀ انسانی، نسبت کشتزار است به کشاورز؛ همان گونه که کشتزار برای بقای بذر و تکثیر آن لازم است و اگر نباشد، بذرها به کلی نابود می شود و دیگر غذایی برای حفظ حیات و بقای آن نمی ماند؛ همچنین اگر زنان نباشند، نوع انسان دوام نمی یابد و نسلش قطع می شود.

حکمت بقای نوع بشر:

غرض خدای سبحان از بقای نوع بشر در زمین، بقای دین او و ظهور توحید و پرستش او است. و نیز جوامع بشری وجود داشته باشند تا با تقوای عمومی خود او را بپرستند؛همچنان که در آیۀ 56 ذاریات می فرماید:« و ما خلقت الجن و الانس الّا لیعبدون»«من جن و انس را خلق نکردم مگر برای عبادت». البته باید توجه داشت که عبادت و اطاعتمسیر کمال بشر است تا ظرفیت بیشتری برای دریافت فیض و رحمت خداوند پیدا کند. چنان که فرمود: «إلّا من رّحم ربک و لذلک خلقهم».{هود ،آیۀ 119}

مراد از «قدّموا لانفسکم» :

این آیه دستور می دهد با اعمال صالح و پرورش فرزندان صالح آثار نیکی برای خود از پیش بفرستید. هدف نهایی از آمیزش جنسی، لذت و کامجویی نیست؛ بلکه باید از این موضوع برای ایجاد و پرورش فرزندان شایسته استفاده کرد و آن را به عنوان یک ذخیرۀ معنوی برای فردای قیامت از پیش فرستاد. این جمله هشدار می دهد که باید در انتخاب همسر، اصولی رعایت شود که به این نتیجۀ مهم( تربیت فرزندان صالح و نسل شایسته) بینجامد.

باقیات الصالحات:

پیامبر اسلام(ص) فرمودند:

« هنگامی که انسان می میرد امید او جز از سه چیز قطع می شود:



1- صدقات جاریه(اموالی که از منافع آن مرتبا بهره گیری می شود.)

2 - علمی که از آن سود می برد و

3- فرزند صالحی که برای او دعا کند».


طبق این آیه:

1- همسر مناسب همچون زمین و مزرعۀ مناسب است و همانطور که زمین در تولید نقش مهمی دارد، زن نیز در نسل آینده نقش اساسی دارد{نِسَآؤُكُمْ حَرْثٌ لَّكُمْ}

2- غرایز باید جهت خدایی بگیرند... {قَدِّمُوا۟ لِأَنفُسِكُمْ}

3- اگر نسل پاک تحویل دهید، خودتان بهره مند خواهید شد{قَدِّمُوا۟ لِأَنفُسِكُمْ}

4- زن نه کالاست و نه منشأ تاریکی؛ بلکه بنیانگذار آبادی ها و سرمایه گذار تاریخ و فرستندۀ هدایای اخروی است{نِسَآؤُكُمْ حَرْثٌ لَّكُمْ ، قَدِّمُوا۟ لِأَنفُسِكُمْ}

5- در مسائل جنسی تقوا را رعایت کنید{ فَأْتُوا۟ حَرْثَكُمْ ... وَاتَّقُوا۟ اللَّهَ}

6- خواسته های نفسانی باید با تقوا کنترل شود{ أَنَّيٰ شِئْتُمْ ... وَاتَّقُوا۟ اللَّهَ}

7- ایمان به آخرت ،بهترین وسیلۀ رسیدت به تقوا می باشد{وَاتَّقُوا۟ اللَّهَ وَاعْلَمُوٓا۟ أَنَّكُم مُّلَٰقُوهُ}

برگرفته از کتاب تفسیر همراه

dan6jo
4th March 2013, 11:56 AM
سلام از این که دل تاریک ما را نورانی کردید کمال تشکر را دارم .اگه تفسیر هم بذارید علی میشه با تشکر.[golrooz]

صادق احمدیوسفی
4th March 2013, 07:51 PM
نِسَآؤُكُمْ حَرْثٌ لَّكُمْ فَأْتُوا۟ حَرْثَكُمْ أَنَّيٰ شِئْتُمْ وَقَدِّمُوا۟ لِأَنفُسِكُمْ وَاتَّقُوا۟ اللَّهَ وَاعْلَمُوٓا۟ أَنَّكُم مُّلَٰقُوهُ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ(223)
زنان شما كشتزار شما هستند پس از هر جا [و هر گونه] كه خواهيد به كشتزار خود [در]آييد و آنها را براي خودتان مقدم داريد و از خدا پروا كنيد و بدانيد كه او را ديدار خواهيد كرد و مؤمنان را [به اين ديدار] مژده ده(223)




پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله وسلم می فرمایند:
السعید سعید فی بطن امه و الشقی شقی فی بطن امه
سعادتمند در رحم مادر سعادتمند می شود و شقی نیز به همچنین.



اینچنین است که فرزند حضرت نوح علیه السلام با بدان بنشست و خاندان نبوتش گم شد
اما
فرزند یزید ملعون محب اهلبیت علیهم السلام می شود و حکومت را پس از مرگ یزید ملعون نمی پذیرد.

چون زن حضرت نوح علیه السلام بدکاره بود، اما همسر یزید ملعون سالیانی کنیز حضرت زهرا سلام الله علیها بوده است.

*nura*
4th March 2013, 11:08 PM
salam daste shoma dard nakone [golrooz][golrooz][golrooz]

soham 313
5th March 2013, 09:45 AM
صفحه ی 21 از قرآن کریم شامل آیات 224 تا 232 از سوره ی البقرة


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


وَلَا تَجْعَلُوا۟ اللَّهَ عُرْضَةً لِّأَيْمَٰنِكُمْ أَن تَبَرُّوا۟ وَتَتَّقُوا۟ وَتُصْلِحُوا۟ بَيْنَ النَّاسِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ(224)
و خدا را دستاويز سوگندهاي خود قرار مدهيد تا [بدين بهانه] از نيكوكاري و پرهيزگاري و سازش دادن ميان مردم [باز ايستيد] و خدا شنواي داناست
(224)



لَّا يُؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِيٓ أَيْمَٰنِكُمْ وَلَٰكِن يُؤَاخِذُكُم بِمَا كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ(225)
خداوند شما را به سوگندهاي لغوتان مؤاخذه نمي كند ولي شما را بدانچه دلهايتان [از روي عمد] فراهم آورده است مؤاخذه مي كند و خدا آمرزنده بردبار است(225)



لِّلَّذِينَ يُؤْلُونَ مِن نِّسَآئِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فَإِن فَآءُو فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ(226)
براي كساني كه به ترك همخوابگي با زنان خود سوگند مي خورند [=ايلاء] چهار ماه انتظار [و مهلت] است پس اگر [به آشتي] بازآمدند خداوند آمرزنده مهربان است(226)



وَإِنْ عَزَمُوا۟ الطَّلَٰقَ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ(227)
و اگر آهنگ طلاق كردند در حقيقت خدا شنواي داناست(227)



وَالْمُطَلَّقَٰتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ ثَلَٰثَةَ قُرُوٓءٍ وَلَا يَحِلُّ لَهُنَّ أَن يَكْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِيٓ أَرْحَامِهِنَّ إِن كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْءَاخِرِ وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَٰلِكَ إِنْ أَرَادُوٓا۟ إِصْلَٰحًا وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ(228)
و زنان طلاق داده شده بايد مدت سه پاكي انتظار كشند و اگر به خدا و روز بازپسين ايمان دارند براي آنان روا نيست كه آنچه را خداوند در رحم آنان آفريده پوشيده دارند و شوهرانشان اگر سر آشتي دارند به بازآوردن آنان در اين [مدت] سزاوارترند و مانند همان [وظايفي] كه بر عهده زنان است به طور شايسته به نفع آنان [بر عهده مردان] است و مردان بر آنان درجه برتري دارند و خداوند توانا و حكيم است(228)



الطَّلَٰقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌۢ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌۢ بِإِحْسَٰنٍ وَلَا يَحِلُّ لَكُمْ أَن تَأْخُذُوا۟ مِمَّآ ءَاتَيْتُمُوهُنَّ شَئًْا إِلَّآ أَن يَخَافَآ أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَن يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُو۟لَٰٓئِكَ هُمُ الظَّٰلِمُونَ(229)
طلاق [رجعي] دو بار است پس از آن يا [بايد زن را] بخوبي نگاه داشتن يا بشايستگي آزاد كردن و براي شما روا نيست كه از آنچه به آنان داده ايد چيزي بازستانيد مگر آنكه [طرفين] در به پا داشتن حدود خدا بيمناك باشند پس اگر بيم داريد كه آن دو حدود خدا را برپاي نمي دارند در آنچه كه [زن براي آزاد كردن خود] فديه دهد گناهي بر ايشان نيست اين ست حدود احكام الهي پس از آن تجاوز مكنيد و كساني كه از حدود احكام الهي تجاوز كنند آنان همان ستمكارانند(229)



فَإِن طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِنۢ بَعْدُ حَتَّيٰ تَنكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ فَإِن طَلَّقَهَا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَآ أَن يَتَرَاجَعَآ إِن ظَنَّآ أَن يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ يُبَيِّنُهَا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ(230)
و اگر [شوهر براي بار سوم] او را طلاق گفت پس از آن ديگر [آن زن] براي او حلال نيست تا اينكه با شوهري غير از او ازدواج كند [و با او همخوابگي نمايد] پس اگر [شوهر دوم] وي را طلاق گفت اگر آن دو [همسر سابق] پندارند كه حدود خدا را برپا مي دارند گناهي بر آن دو نيست كه به يكديگر بازگردند و اينها حدود احكام الهي است كه آن را براي قومي كه مي دانند بيان مي كند(230)



وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَآءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلَا تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا لِّتَعْتَدُوا۟ وَمَن يَفْعَلْ ذَٰلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَلَا تَتَّخِذُوٓا۟ ءَايَٰتِ اللَّهِ هُزُوًا وَاذْكُرُوا۟ نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمَآ أَنزَلَ عَلَيْكُم مِّنَ الْكِتَٰبِ وَالْحِكْمَةِ يَعِظُكُم بِهِ وَاتَّقُوا۟ اللَّهَ وَاعْلَمُوٓا۟ أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ(231)
و چون آنان را طلاق گفتيد و به پايان عده خويش رسيدند پس بخوبي نگاهشان داريد يا بخوبي آزادشان كنيد و[لي] آنان را براي [آزار و] زيان رساندن [به ايشان] نگاه مداريد تا [به حقوقشان] تعدي كنيد و هر كس چنين كند قطعا بر خود ستم نموده است و آيات خدا را به ريشخند مگيريد و نعمت خدا را بر خود و آنچه را كه از كتاب و حكمت بر شما نازل كرده و به [وسيله] آن به شما اندرز مي دهد به ياد آوريد و از خدا پروا داشته باشيد و بدانيد كه خدا به هر چيزي داناست(231)



وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَآءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا تَعْضُلُوهُنَّ أَن يَنكِحْنَ أَزْوَٰجَهُنَّ إِذَا تَرَٰضَوْا۟ بَيْنَهُم بِالْمَعْرُوفِ ذَٰلِكَ يُوعَظُ بِهِ مَن كَانَ مِنكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْءَاخِرِ ذَٰلِكُمْ أَزْكَيٰ لَكُمْ وَأَطْهَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ(232)
و چون زنان را طلاق گفتيد و عده خود را به پايان رساندند آنان را از ازدواج با همسران [سابق] خود چنانچه بخوبي با يكديگر تراضي نمايند جلوگيري مكنيد هر كس از شما به خدا و روز بازپسين ايمان دارد به اين [دستورها] پند داده مي شود [مراعات] اين امر براي شما پربركت تر و پاكيزه تر است و خدا مي داند و شما نمي دانيد(232)



صدق الله العلي العظيم

عبدالله91
5th March 2013, 12:55 PM
وَلَا تَجْعَلُوا۟ اللَّهَ عُرْضَةً لِّأَيْمَٰنِكُمْ أَن تَبَرُّوا۟ وَتَتَّقُوا۟ وَتُصْلِحُوا۟ بَيْنَ النَّاسِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ(224)

لَّا يُؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِيٓ أَيْمَٰنِكُمْ وَلَٰكِن يُؤَاخِذُكُم بِمَا كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ(225)

در شأن نزول این دو آیه نقل شده که میان داماد و دختر یکی از یاران پیامبر(ص) به نام «عبدالله بن رَواحة» اختلافی روی داد. او سوگند یاد کرد که برای اصلاح کار آنها هیچ گونه دخالتی نکند و در این راه گامی برندارد.این دو آیه نازل شد و این گونه سوگند ها را ممنوع و بی اساس شمرد.

از آیۀ 224 استفاده می شود که قسم خوردن - به ویژه به خدا - کار پسندیده ای نیست. بر اساس این دو آیه و روایات معصوم(ع) که ذیل آن آمده است، سوگند در دو مورد ارزش حقوقی ندارد و معتبر نیست:

1- انسان قسم بخورد که کار واجب یا مستحبی را ترک کند یا کار حرامی را انجام دهد. در این صورت، سوگند او بی ارزش است و عمل نکردن به آن قسم اشکال ندارد.
از مولا امام صادق(ع) نقل شده است:
«هنگامی که از تو خواسته شد بین دو نفر را آشتی دهی، نگو من قسم خورده ام که این کار را نکنم»


2- قسم هایی که بدون توجه و نیت قلبی و از روی عصبانیت از چیزی یا اکراه و اجبار دیگران انجام می شود و شخص به مفهوم حقیقی قسم توجهی ندارد.
ازمولا امام صادق(ع) روایت شده:

«سوگند لغو این است که کسی بگوید«نه به خدا» و «بله به خدا» بدون اینکه بخواهد عهدی ببندد.»


اگر قسم در غیر این دو مورد بود و شخص حقیقتا قسم خورد، واجب است که بر سوگند خود بماند و اگر قسم را بشکند، علاوه بر مجازات اخروی، کفاره نیز بر او واجب می گردد. در روایتی از مولا امام صادق(ع) دربارۀ قسم دروغ آمده است:
« کسی که قسمی بخورد و بداند که دروغ می گوید، در حقیقت با خدا جنگیده است.»


طبق آیۀ 89 سورۀ مائده، کفارۀ شکستن سوگند، غذا دادن به ده مسکین یا لباس پوشاندن بر ده نفر نیازمند یا آزاد کردن یک برده است.{اکنون که برده وجود ندارد، باید یکی از دو کار اول را انجام دهد.}

برگرفته از تفسیر نمونه و المیزان

عبدالله91
5th March 2013, 01:12 PM
وَالْمُطَلَّقَٰتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ ثَلَٰثَةَ قُرُوٓءٍ وَلَا يَحِلُّ لَهُنَّ أَن يَكْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِيٓ أَرْحَامِهِنَّ إِن كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْءَاخِرِ وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَٰلِكَ إِنْ أَرَادُوٓا۟ إِصْلَٰحًا وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ(228)

ناپسندترین حلال ها:

محور کلی بحث این آیه و و چند آیۀ پسین، موضوع طلاق است. اصل طلاق یک ضرورت است؛ زیرا گاه عللی پیش می آید که زندگی مشترک زن و مرد را باهم غیرممکن یا طاقت فرسا می کند و اگر اصرار داشته باشیم که قرارداد ازدواج تا ابد بماند، سرچشمۀ مشکلات زیادی خواهد شد. از این رو اسلام با اصل طلاق موافق است؛ اما بر آن است که باید به حداقل ممکن کاهش یابد و تا آنجا که راهی برای زندگی زناشویی هست، کسی سراغ طلاق نرود. به همین دلیل، در روایات اسلامی، طلاق مذمت شدید گردیده و ناخوشایندترین حلال ها نا گرفته است.

از پیامبر اسلام(ص) روایت شده است:
« هیچ کاری نزد خداوند منفورتر از این نیست که اساس خانه ای در اسلام با جدایی و طلاق ویران شود.»


در حدیثی از مولا امام جعفر صادق(ع) می خوانیم:
«در بین حلال های خداوند، هیچ چیزی در پیشگاه او ناخوشایندتر از طلاق نیست.»


برگرفته از تفسیر نمونه

soham 313
6th March 2013, 07:27 AM
صفحه 22 از قرآن کریم شامل آیات 233 تا 240 سوره ی البقرة


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


۞ وَالْوَٰلِدَٰتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَٰدَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَن يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَي الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَآرَّ وَٰلِدَةٌۢ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَّهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَي الْوَارِثِ مِثْلُ ذَٰلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَن تَرَاضٍ مِّنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدتُّمْ أَن تَسْتَرْضِعُوٓا۟ أَوْلَٰدَكُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُم مَّآ ءَاتَيْتُم بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُوا۟ اللَّهَ وَاعْلَمُوٓا۟ أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ(233)
و مادران [بايد] فرزندان خود را دو سال تمام شير دهند [اين حكم] براي كسي است كه بخواهد دوران شيرخوارگي را تكميل كند و خوراك و پوشاك آنان [=مادران] به طور شايسته بر عهده پدر است هيچ كس جز به قدر وسعش مكلف نمي شود هيچ مادري نبايد به سبب فرزندش زيان ببيند و هيچ پدري [نيز] نبايد به خاطر فرزندش [ضرر ببيند] و مانند همين [احكام] بر عهده وارث [نيز] هست پس اگر [پدر و مادر] بخواهند با رضايت و صوابديد يكديگر كودك را [زودتر] از شير بازگيرند گناهي بر آن دو نيست و اگر خواستيد براي فرزندان خود دايه بگيريد بر شما گناهي نيست به شرط آنكه چيزي را كه پرداخت آن را به عهده گرفته ايد به طور شايسته بپردازيد و از خدا پروا كنيد و بدانيد كه خداوند به آنچه انجام مي دهيد بيناست(233)



وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَٰجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِيٓ أَنفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ(234)
و كساني از شما كه مي ميرند و همسراني بر جاي مي گذارند [همسران] چهار ماه و ده روز انتظار مي برند پس هرگاه عده خود را به پايان رساندند در آنچه آنان به نحو پسنديده درباره خود انجام دهند گناهي بر شما نيست و خداوند به آنچه انجام مي دهيد آگاه است(234)



وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا عَرَّضْتُم بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّسَآءِ أَوْ أَكْنَنتُمْ فِيٓ أَنفُسِكُمْ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ سَتَذْكُرُونَهُنَّ وَلَٰكِن لَّا تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلَّآ أَن تَقُولُوا۟ قَوْلًا مَّعْرُوفًا وَلَا تَعْزِمُوا۟ عُقْدَةَ النِّكَاحِ حَتَّيٰ يَبْلُغَ الْكِتَٰبُ أَجَلَهُ وَاعْلَمُوٓا۟ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِيٓ أَنفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ وَاعْلَمُوٓا۟ أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ(235)
و در باره آنچه شما به طور سربسته از آنان [در عده وفات] خواستگاري كرده يا [آن را] در دل پوشيده داشته ايد بر شما گناهي نيست خدا مي دانست كه [شما] به زودي به ياد آنان خواهيد افتاد ولي با آنان قول و قرار پنهاني مگذاريد مگر آنكه سخني پسنديده بگوييد و به عقد زناشويي تصميم مگيريد تا زمان مقرر به سرآيد و بدانيد كه خداوند آنچه را در دل داريد مي داند پس از [مخالفت] او بترسيد و بدانيد كه خداوند آمرزنده و بردبار است(235)



لَّا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِن طَلَّقْتُمُ النِّسَآءَ مَا لَمْ تَمَسُّوهُنَّ أَوْ تَفْرِضُوا۟ لَهُنَّ فَرِيضَةً وَمَتِّعُوهُنَّ عَلَي الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَعَلَي الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ مَتَٰعًۢا بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَي الْمُحْسِنِينَ(236)
اگر زنان را مادامي كه با آنان نزديكي نكرده و بر ايشان م هري [نيز] معين نكرده ايد طلاق گوييد بر شما گناهي نيست و آنان را به طور پسنديده به نوعي بهره مند كنيد توانگر به اندازه [توان] خود و تنگدست به اندازه [وسع] خود [اين كاري است] شايسته نيكوكاران(236)



وَإِن طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِن قَبْلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ وَقَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِيضَةً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إِلَّآ أَن يَعْفُونَ أَوْ يَعْفُوَا۟ الَّذِي بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكَاحِ وَأَن تَعْفُوٓا۟ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَيٰ وَلَا تَنسَوُا۟ الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ(237)
و اگر پيش از آنكه با آنان نزديكي كنيد طلاقشان گفتيد در حالي كه براي آنان م هري معين كرده ايد پس نصف آنچه را تعيين نموده ايد [به آنان بدهيد] مگر اينكه آنان خود ببخشند يا كسي كه پيوند نكاح به دست اوست ببخشد و گذشت كردن شما به تقوا نزديكتر است و در ميان يكديگر بزرگواري را فراموش مكنيد زيرا خداوند به آنچه انجام مي دهيد بيناست(237)



حَٰفِظُوا۟ عَلَي الصَّلَوَٰتِ وَالصَّلَوٰةِ الْوُسْطَيٰ وَقُومُوا۟ لِلَّهِ قَٰنِتِينَ(238)
بر نمازها و نماز ميانه مواظبت كنيد و خاضعانه براي خدا به پا خيزيد(238)



فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجَالًا أَوْ رُكْبَانًا فَإِذَآ أَمِنتُمْ فَاذْكُرُوا۟ اللَّهَ كَمَا عَلَّمَكُم مَّا لَمْ تَكُونُوا۟ تَعْلَمُونَ(239)
پس اگر بيم داشتيد پياده يا سواره [نماز كنيد] و چون ايمن شديد خدا را ياد كنيد كه آنچه نمي دانستيد به شما آموخت(239)



وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَٰجًا وَصِيَّةً لِّأَزْوَٰجِهِم مَّتَٰعًا إِلَي الْحَوْلِ غَيْرَ إِخْرَاجٍ فَإِنْ خَرَجْنَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِي مَا فَعَلْنَ فِيٓ أَنفُسِهِنَّ مِن مَّعْرُوفٍ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ(240)
و كساني از شما كه مرگشان فرا مي رسد و همسراني بر جاي مي گذارند [بايد] براي همسران خويش وصيت كنند كه آنان را تا يك سال بهره مند سازند و [از خانه شوهر] بيرون نكنند پس اگر بيرون بروند در آنچه آنان به طور پسنديده در باره خود انجام دهند گناهي بر شما نيست و خداوند توانا و حكيم است(240)


صدق الله العلي العظيم

mhnz
6th March 2013, 09:44 PM
ممنون عالی بود[golrooz][golrooz][golrooz]

soham 313
7th March 2013, 09:22 AM
صفحه ی 23 از قرآن کریم شامل آیات 241 تا 249 از سوره ی البقرة




اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


وَلِلْمُطَلَّقَٰتِ مَتَٰعٌۢ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَي الْمُتَّقِينَ(241)
و فرض است بر مردان پرهيزگار كه زنان طلاق داده شده را بشايستگي چيزي دهند(241)



كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ ءَايَٰتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ(242)
بدين گونه خداوند آيات خود را براي شما بيان مي كند باشد كه بينديشيد(242)



۞ أَلَمْ تَرَ إِلَي الَّذِينَ خَرَجُوا۟ مِن دِيَٰرِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا۟ ثُمَّ أَحْيَٰهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَي النَّاسِ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ(243)
آيا از [حال] كساني كه از بيم مرگ از خانه هاي خود خارج شدند و هزاران تن بودند خبر نيافتي پس خداوند به آنان گفت تن به مرگ بسپاريد آنگاه آنان را زنده ساخت آري خداوند نسبت به مردم صاحب بخشش است ولي بيشتر مردم سپاسگزاري نمي كنند(243)



وَقَٰتِلُوا۟ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَاعْلَمُوٓا۟ أَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ(244)
و در راه خدا كارزار كنيد و بدانيد كه خداوند شنواي داناست(244)



مَّن ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَٰعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً وَاللَّهُ يَقْبِضُ وَيَبْصُۜطُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ(245)
كيست آن كس كه به [بندگان] خدا وام نيكويي دهد تا [خدا] آن را براي او چند برابر بيفزايد و خداست كه [در معيشت بندگان] تنگي و گشايش پديد مي آورد و به سوي او بازگردانده مي شويد(245)



أَلَمْ تَرَ إِلَي الْمَلَإِ مِنۢ بَنِيٓ إِسْرَٰٓءِيلَ مِنۢ بَعْدِ مُوسَيٰٓ إِذْ قَالُوا۟ لِنَبِيٍّ لَّهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُّقَٰتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِن كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَٰتِلُوا۟ قَالُوا۟ وَمَا لَنَآ أَلَّا نُقَٰتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِن دِيَٰرِنَا وَأَبْنَآئِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا۟ إِلَّا قَلِيلًا مِّنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌۢ بِالظَّٰلِمِينَ(246)
آيا از [حال] سران بني اسرائيل پس از موسي خبر نيافتي آنگاه كه به پيامبري از خود گفتند پادشاهي براي ما بگمار تا در راه خدا پيكار كنيم [آن پيامبر] گفت اگر جنگيدن بر شما مقرر گردد چه بسا پيكار نكنيد گفتند چرا در راه خدا نجنگيم با آنكه ما از ديارمان و از [نزد] فرزندانمان بيرون رانده شده ايم پس هنگامي كه جنگ بر آنان مقرر شد جز شماري اندك از آنان [همگي] پشت كردند و خداوند به [حال] ستمكاران داناست(246)



وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوٓا۟ أَنَّيٰ يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَيٰهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَن يَشَآءُ وَاللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِيمٌ(247)
و پيامبرشان به آنان گفت در حقيقت خداوند طالوت را بر شما به پادشاهي گماشته است گفتند چگونه او را بر ما پادشاهي باشد با آنكه ما به پادشاهي از وي سزاوارتريم و به او از حيث مال گشايشي داده نشده است پيامبرشان گفت در حقيقت خدا او را بر شما برتري داده و او را در دانش و [نيروي] بدني بر شما برتري بخشيده است و خداوند پادشاهي خود را به هر كس كه بخواهد مي دهد و خدا گشايشگر داناست(247)



وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ ءَايَةَ مُلْكِهِۦٓ أَن يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِّمَّا تَرَكَ ءَالُ مُوسَيٰ وَءَالُ هَٰرُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلَٰٓئِكَةُ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَءَايَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ(248)
و پيامبرشان بديشان گفت در حقيقت نشانه پادشاهي او اين است كه آن صندوق [عهد] كه در آن آرامش خاطري از جانب پروردگارتان و بازمانده اي از آنچه خاندان موسي و خاندان هارون [در آن] بر جاي نهاده اند در حالي كه فرشتگان آن را حمل مي كنند به سوي شما خواهد آمد مسلما اگر مؤمن باشيد براي شما در اين [رويداد] نشانه اي است(248)



فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَن لَّمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّيٓ إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةًۢ بِيَدِهِ فَشَرِبُوا۟ مِنْهُ إِلَّا قَلِيلًا مِّنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ ءَامَنُوا۟ مَعَهُ قَالُوا۟ لَا طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلَٰقُوا۟ اللَّهِ كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةًۢ بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّٰبِرِينَ(249)
و چون طالوت با لشكريان [خود] بيرون شد گفت خداوند شما را به وسيله رودخانه اي خواهد آزمود پس هر كس از آن بنوشد از [پيروان] من نيست و هر كس از آن نخورد قطعا او از [پيروان] من است مگر كسي كه با دستش كفي برگيرد پس [همگي] جز اندكي از آنها از آن نوشيدند و هنگامي كه [طالوت ] با كساني كه همراه وي ايمان آورده بودند از آن [نهر] گذشتند گفتند امروز ما را ياراي [مقابله با] جالوت و سپاهيانش نيست كساني كه به ديدار خداوند يقين داشتند گفتند بسا گروهي اندك كه بر گروهي بسيار به اذن خدا پيروز شدند و خداوند با شكيبايان است(249)



صدق الله العلي العظيم

غلام فاروق
7th March 2013, 09:48 AM
تشکر بسیار زیاد عالی و مفید بود , خداوند توفیق دهد که به مفهوم ایات مبارکه عمل کنیم . تشکر خداوند زحمت شمارا قیول کند.

fateme92
7th March 2013, 10:03 AM
ممنون . خیلی هم خوب.
خیلی قشنگ تره که دوستان بیان و روش بحث کنیم.
سوال: :دی
قضیه ایه 243 چیه؟
الان اون ایه اول به نظر با بقیه ایات بی ربط میاد...چرا انقدر درهمه؟چرا اینا کنار هم باید بیاد؟ به نظر شما چی میخواد بگه با این موضواعت پراکنده؟

عبدالله91
7th March 2013, 11:52 AM
مَّن ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَٰعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً وَاللَّهُ يَقْبِضُ وَيَبْصُۜطُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ(245)

شأن نزول آیه:

روزی پیامبر (ص) فرمودند:«هرکس صدقه ای بدهد، دو برابر آن را در بهشت خواهد داشت».

ابو الدحداح انصاری عرض کرد:«ای رسول خدا! من دو باغ دارم اگر یکی از آنها را به عنوان صدقه بدهم ،آیا دو برابر آن را در بهشت خواهم داشت؟»

پیامبر(ص)فرمودند:«آری».
..عرض کرد:«ام الدحداح نیز با من خواهد بود؟»
فرمودند:«آری».
عرض کرد:«فرزندان نیز با منند؟»
فرمودند:«آری».

سپس او باغی را که بهتر بود به عنوان صدقه به پیامبر(ص) داد.

آیۀ فوق نازل شد و صدقۀ او را برایش دوهزار هزار برابر معرفی کرد و این معنای «اضعاف کثیره» است. ابوالدحداح بازگشت و همسرش ام الدحداح و فرزندان را در آن باغی دید که صدقه قرار داده بود. کنار در باغ ایستاد و نخواست وارد آن شود. همسرش را صدا زد و گفت:


« من این باغ را صدقه قرر داده ام و دو برابرش را در بهشت خریداری کرده ام و تو و فرزندان نیز با من خواهید بود.»


همسرش گفت: « مبارک است آنچه را فروخته و آنچه را خریده ای».

همگی از باغ خارج شدند و آن را به پیامبر تسلیم کردند.

پیامبر(ص) فرمودند: « چه نخل های بسیاری در بهشت که شاخه هایش برای ابو الدحداح آویزان شده است».

برگرفته از تفسیر همراه

عبدالله91
7th March 2013, 11:55 AM
مَّن ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَٰعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً وَاللَّهُ يَقْبِضُ وَيَبْصُۜطُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ(245)

نکات تفسیری:

وام دادن به خدا:

وام دادن به خدا، هفت بار در قرآن آمده و هر انفاقی در راه خدا را شامل می شود؛ مانند کمک به نیازمندان و حمایت از محرومان و انفاق هایی که در راه جهاد می شود.

اهمیت مسألۀ انفاق:

در چندین آیه از قرآن کریم( از جمله این آیه) دربارۀ انفاق در راه خدا، تعبیر قرض به پروردگار به کار رفته است و این، نهایت لطف خداوند نسبت به بندگان است، از سوی دیگر، اهمیت مسألۀ انفاق را می رساند. مالک حقیقی همۀ هستی اوست و انسانها، تنها به عنوان نمایندگی خداوند، در بخش کوچکی از آن تصرف می کنند. چنان که در آیۀ هفتم سورۀ حدید می خوانیم: « آمنوا بالله و رسوله و أنفقوا ممّا جعلکم مّستخلفین فیه»؛ «به خدا و رسولش ایمان بیاورید و از آنچه خداوند، شما را در آن ،نمایندۀ خود ساخته ،انفاق کنید»

با این حال، از بندۀ خود قرض می خواهد، آن هم قرضی با چنین سود فراوان.

حضرت علی (ع) می فرمایند:
« خداوند، از شما درخواست قرض کرده است؛ در حالی که گنج های آسمان و زمین از آن اوست و بی نیاز و ستوده است[آری اینها نه از روی نیاز است بلکه] می خواهد شما را بیازماید که کدام نیکوکارترید».

پاداش انفاق کنندگان:

خداوند به جای فرمان به قرض دادن، می پرسد: « کیست به خداوند قرض دهد؟» تا مردم احساس اکراه و اجبار نکنند و با میل و رغبت، به دیگران قرض دهند. از آنجا که انسان، غریزۀ منفعت طلبی دارد، خداوند برای تحریک انسان، از این غریزه استفاده کرده، می فرماید: «فیضاعفه أضعافا»
واژۀ «اضعاف»ئدر آیه به صورت جمع آمده و با کلمۀ «کثیرة» تاکید شده است و علاوه بر آن ، جملۀ «یضاعف» نیز تأکید بیشتری را از «یضعف» می رساند. از مجموع این موارد استفاده می شود که خداوند، برای انفاق کنندگان، پاداش بسیار فراوانی قرار داده است.

هنگامی که آیۀ «من جاء بالحسنة فله خیر منها»{آیۀ89 سورۀ نمل} نازل شد، پیامبر(ص) از خداوند تقاضای ازدیاد کرد؛ ایۀ « فله عشر امثالها»{آیۀ160 سورۀ انعام} (ده برابر برای او پاداش است) نازل شد. باز درخواست ازدیاد کرد، آیۀ قرض الحسنه با جملۀ «أضعافا کثیرة» نازل شد.

پیامبر دریافت، کثیری که خداوند مقدر کند ،قابل شمارش نیست.

نهی از برداشت نادرست:

جلوی بدآموزی و سوء برداشت باید گرفته شود؛ اگر در ابتدای آیه، خداوند با لحنی عاطفی از مردم قرض می خواهد، به دنبال آن می فرماید: {وَاللَّهُ يَقْبِضُ وَيَبْصُۜطُ}تا مبادا گروهی همچون یهود خیال کنند خداوند فقیر است و بگویند «إنّ الله فقیر و نحن اغنیاء»،« قطعا خدا فقیر است و ما غنی و بی نیاز هستیم»{آیۀ 181 سورۀ آل عمران}.

همچنین بدانند که قرض گرفتن، برای رشد انسان است، نه به دلیل نیاز او.

منافقان گفتند: به مسلمانان انفاق نکنید تا از اطراف رسول خدا پراکنده شوند؛ قرآن در جواب آنها فرمود: آنها در چه باوری هستند؟ مگر نمی دانند خزاین آسمان و زمین در دست خداوند است؟!

پاداش دو سرا:

پاداش قرض دهندگان هم در دنیا و هم در آخرت است؛ زیرا در کنار«اضعافا کثیرة» می فرماید: «إلیه ترجعون». گویی حساب قیامت جدا از پاداش دنیوی است.
از اینکه از صفات خداوند تعالی، سه صفت ( قبض و بسط و مرجعیت) او را آورده،، می خواهد بفهماند که آنچه در راه خدا می دهند، باطل نمی شود و بعید نیست چند برابر شود؛ برای اینکه گیرندۀ آن خداوند است و او هر چه را بخواهد، ناقص می کندو هر چه را بخواهد افزایش می دهد و شما به سوی او باز می گردید و آن زیاد شده را پس می گیرید. البته این فزونی یا نقصان،بر طبق ضوابط دقیقی است که در جای خود بیان شده است.

برگرفته از تفسیرهمراه

عبدالله91
7th March 2013, 01:11 PM
پیامها و نکات مهم آیۀ:

«مَّن ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَٰعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً وَاللَّهُ يَقْبِضُ وَيَبْصُۜطُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ(245)»


1- کمک به خلق کمک به خداوند است {« يُقْرِضُ اللَّهَ» به جای « يُقْرِضُ النّاس»}

2- برای ترغیب مردم به کارهای خیر، تشویق لازم است {فَيُضَٰعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً}

3- اگر گشایش و تنگدستی را به دست خدا بدانیم و اینکه به سوی او باز می گردیم و هر چه دادیم پس می گیریم، راحت انفاق می کنیم{وَاللَّهُ يَقْبِضُ وَيَبْصُۜطُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}

بهتر است بدانیم که:

قرض به معنی قطع کردن است حالا:

چرا به وام قرض می گویند؟


به دلیل آن است که بخشی از مال قطع و به دیگران داده می شود تا دوباره باز پس گرفته شود


نگارش املایی کلمۀ «یبصط» این شکل «یبسط» است ؛ چون بعد از «سین» ، «طاء» بوده تبدیل به «صاد» شده است.

برگرفته از کتاب تفسیر همراه



التماس دعا از همۀ عزیزان

عبدالله91
7th March 2013, 02:44 PM
قضیه ایه 243 چیه؟
الان اون ایه اول به نظر با بقیه ایات بی ربط میاد...چرا انقدر درهمه؟چرا اینا کنار هم باید بیاد؟ به نظر شما چی میخواد بگه با این موضواعت پراکنده؟

باسلام

آیه 243 سورۀ بقره در ارتباط با افرادی است که با بهانۀ اینکه در محل جهاد طاعون وجود دارد از رفتن به جهاد خودداری کردند. ماجرا گویا این بوده که:

شأن نزول:

از روايات استفاده ميشود، در يكي از شهرهاي شام، بيماري طاعون به عنوان مجازات اين گروه كه از جنگ به خاطر دور ماندن از بيماري طاعون، سرباز زده بودند، فراگير شد. و خداوند آنان را به همان چيزي كه از آن فرار ميكردند هلاك كرد. مدتها از اين جريان گذشته بود كه پيامبري از بني اسرائيل از خداوند درخواست زنده شدن آنان را كرد و خداوند دعاي او را اجابت كرد و آنان به زندگي بازگشتند.
مفسران، در اصل اين داستان و اين كه اين گروه عدهاي از بني اسرائيل بودند متفقند، اما درباره اين كه نام پيامبر اين گروه چه كسي بود، نظرهاي گوناگوني ارايه شده است.
برخي، هم نام پيامبر و هم آن كسي را كه دعا كرد تا آنان زنده شوند، "حزقيل" ميدانند. اما عدهاي نام پيامبر اين گروه را بيان نكرده ولي ميگويند كسي كه دعا كرد تا آنان زنده شوند، "حزقيل" بود. برخي ديگر نام پيامبري را كه دعا كرد، "شمعون" ميدانند. عدهاي نيز پيامبر اين گروه را بشر بن ايوب، معروف به "ذوالكفل" دانسته اند.(ر. ك: مجمع البيان، علامه طبرسي، ج 1، ص 269، منشورات دارمكتبه الحياه ، اعلام قرآن، دكتر خزائلي، ص 333، انتشارات اميركبير.) در صورتي كه نام اين پيامبر حزقيل باشد، وي طبق برخي از روايات سومين پيشواي بني اسرائيل بعد از موسيغ است كه بعد از يوشع بن نون و كالب بنِ يوقنا به پيشوايي رسيد. و اين حادثه در زمان وي رخ داد.

تعداد این افراد بیش از ده هزار نفر بوده است چون عرب به بیش از ده هزار «ألوف» و به کمتر از آن «آلاف» می گوید{صاحب تفسیر تبیان}

روایت دیگر{البته همه یک مطلب را بیان می کنند}{ برگرفته از سایت عترت و قر آن}

در يكى از شهرهاى شام بيمارى طاعون راه يافت و با سرعت عجيبى پيش رفت . مردم يكى پس از ديگرى از دنيا مى رفتند. در اين هنگام عده بسيارى به اين اميد كه شايد از چنگال مرگ رهايى يابند آن محيط و ديار را ترك گفتند. از آنجا كه آنها پس از فرار از ديار خود و رهايى از مرگ ، در خود احساس قدرت و استقلال نموده و با ناديده گرفتن اراده الهى و چشم دوختن به عوامل طبيعى دچار غرور شدند، پروردگار نيز آنها را در آن بيابان به همان بيمارى نابود ساخت . از بعضى روايات استفاده مى شود كه اصل پيدايش بيمارى مزبور در اين سرزمين به عنوان مجازات بود؛ زيرا پيشوا و رهبر آنان از ايشان خواست كه خود را براى مبارزه آماده كنند و از شهر خارج گردند. آنها به بهانه اين كه در محيط جنگ ، مرض ‍ طاعون هست از رفتن به ميدان جنگ خوددارى كردند.
پروردگار آنها را به همان چيزى كه از آن هراس داشتند و بهانه قرار مى دادند، مبتلا ساخت و بيمارى طاعون در آنها شايع شد. آنان خانه هاى خود را خالى و براى نجات از طاغوت فرار كردند و همگى در بيابان از بين رفتند.
مدت ها از اين جريان گذشت ، حزقيل كه يكى از پيامبران بنى اسرائيل بود از آنجا عبور مى كرد، از خدا خواست كه آنها زنده شوند. خداى تعالى دعاى او را اجابت كرد و آنها به زندگى بازگشتند.

در رابطه با درهم بودن یا موضوعات پراکنده:

همانطور که می دانیم قرآن به دوصورت نازل شده:

1- یکی نزول یکباره که بر قلب نازنین پیامبر(ص) در شب مبارک قدر نازل شده

2- دیگر نزول تدریجی بوده که طبق شرایط و اجتماع و اتفاقات نازل می شده

اول اینکه؛صفحات قرآن که ماها چاپ میکنیم باعث میشه اینقد آیه با آیۀ دیگری فرق داشته باشد. آیۀ اول این صفحه مربوط به چند آیۀ صفحۀ قبل می شود که در رابطه با طلاق و وظیفۀ مرد در برخورد باخانمش و... بوده است

بعد تمام یک سوره مربوط به یک موضوع نمی شود بلکه به موضوعات مختلفی می پردازد مثلا 5 یا چند آیه مربوط به احکام خانمها و چند آیه مربوط به توحید یا چند آیه مربوط به معاد و چند آیه در رابطه با جهاد و... است

سوم اگر برای هر موضوع یک سوره نازل میشد اونوقت باید هزاران جلد قرآن نازل می شد

قسمت عمدۀ سورۀ بقره در بیان این حقیقت است که بندگان خداوند باید به تمام کتابهای آسمانی ایمان داشته باشند و میان پیامبران الهی هیچ فرقی نگذارند و از این رو در این سوره، کافران و منافقان و اهل کتاب بخاطر فرق گذاشتن میان ادیان آسمانی و پیامبران الهی توبیخ و سرزنش شده اند.ودر قسمتهایی از این سوره علاوه بر این موضوع به برخی از احکام مانند:برگشتن قبله از بیت المقدس به سوی کعبه، حج، ارث، روزه و... اشاره کرده است.

اسم این سوره هم بخاطر گاو پر برکتی که به جوان بنی اسرائیلی بخاطر احترام به پدرش رسیده بود گذاشته شده است .{ماجرای این گاو در پستهای قبلی که خانم کریمی گذاشته بودند داده شده است}

meha1368
7th March 2013, 03:47 PM
عبدالله جون ممنون.
یه سوال:بنی اسراییل دقیقا توی چه محدوده جغرافیایی زندگی می کردن؟منظورم محدوده ی جغرافیایی روی نقشه امروزیه

عبدالله91
7th March 2013, 05:09 PM
یه سوال:بنی اسراییل دقیقا توی چه محدوده جغرافیایی زندگی می کردن؟منظورم محدوده ی جغرافیایی روی نقشه امروزیه

تاریخ بهود یه کم پیچیده اس و جای مشخصی نداشتن.عقاید بسیار تعجب آوری داشتند حتی وقتی شنیدن که پیامبرخاتم قراره از حجاز ظهور کنه محل زندگی خود را رها کردن و آمدن در اون محل ساکن شدند تا بلکه پیامبر از بین آنها انتخاب بشه اما وقتی دیدند که از این چیزا خبری نیست شروع به تکذیب پیامبری کردند که تا چند وقت پیش میگفتند قراره پیامبر خاتم ظهور کنه خلاصه قوم عجیبی هستند و عجیبتر اینکه کارهای تعجب آوری انجام میدهند.

حالا به نقل از بزرگترین مورخ یهود «مارتین بوبر» قسمت اول تاریخشون رو به نقل از تبیان مینویسم بعد به طور کامل تو یه پست میذارم.ممنونم از شما:

با وجود اختلاف نظرهایی که درباره تاریخ یهود و صحت و درستی آن در تورات وجود دارد، با این حال می‌توان "عهد قدیم" را منبع اصلی تاریخ بنی اسرائیل بویژه در مراحل اولیه تدوین آن برشمرد. جون یهود به تورات به عنوان یک "سند تاریخی که شهادت می‌دهد یهود از زمان‌های قدیم ملتی برای خود بوده‌اند نگاه می‌کند.

تاریخ یهود در تورات به گفته "مارتین بوبر" بزرگترین مورخ آیین یهود در 17 سفر بیان و گفته شده که ریشه بنی اسرائیل به ظهور اولین گروه از "عبری‌ها" بازمی‌گردد.

عبری‌ها چه کسانی بودند:
عبری‌ها در جنوب "رافدین" (عراق کنونی) سکونت داشتند که حضرت "ابراهیم" (ع) با خانواده و بستگانش نیز در آنجا اقامت داشت. حضرت ابراهیم در قرن 20 پیش از میلاد با گذر از فرات سرزمین رافدین را ترک کرد تا با عمل به اوامر پروردگار وارد سرزمین کنعان یا همان فلسطین کنونی شود و به گفته تورات در این سرزمین رحل اقامت افکند و چون زندگی میان مردم و ملتش را ایمن یافت در جوار آنها باقی ماند، سپس راهی "بیت ایل" شد که مردمی مهمان نواز داشت، اما اقامتش در آنجا به دلیل قحطی چندان طول نکشید و همراه همسرش "سارا" و پسر برادرش "لوط" به مصر مهاجرت کرد.

در مصر ابراهیم دارای گاو و گوسفند و ستور بسیار شد، اما چون فرعون مصر وی را از این کشور بیرون کرد، دوباره به فلسطین روی آورد و همراه همسرش سارا و کنیز قبطی‌اش "هاجر" در "حبرون" رحل اقامت افکند، اما پسر برادرش لوط در "سدوم" (مصر) ماند.
ابراهیم در سرزمین حبرون خویشاوندان زیادی نداشت تا این که خداوند پسر اولش "اسماعیل" را در 87 سالگی و از هاجر و پسر دومش "اسحاق" را در 100 سالگی از همسرش سارا به او بخشید.

اسمائیل خارج از سرزمین کنعان رشد نمود، اما اسحاق در سرزمین کنعان ماند و در کنار خانواده و بستگانش مسئولیت چرای گوسفندان را برعهده گرفت، بی‌آن که در جایی مستقر باشند. فرزندان اسحاق یعنی "عیسو" و "یعقوب" در این سرزمین به دنیا آمدند، پس تا کنون یعنی تا پیش از ولادت یعقوب اثری از وجود بنی اسرائیل در سرزمین فلسطین نیست.

fateme92
7th March 2013, 05:37 PM
در رابطه با درهم بودن یا موضوعات پراکنده:

همانطور که می دانیم قرآن به دوصورت نازل شده:

1- یکی نزول یکباره که بر قلب نازنین پیامبر(ص) در شب مبارک قدر نازل شده

2- دیگر نزول تدریجی بوده که طبق شرایط و اجتماع و اتفاقات نازل می شده

اول اینکه؛صفحات قرآن که ماها چاپ میکنیم باعث میشه اینقد آیه با آیۀ دیگری فرق داشته باشد. آیۀ اول این صفحه مربوط به چند آیۀ صفحۀ قبل می شود که در رابطه با طلاق و وظیفۀ مرد در برخورد باخانمش و... بوده است

بعد تمام یک سوره مربوط به یک موضوع نمی شود بلکه به موضوعات مختلفی می پردازد مثلا 5 یا چند آیه مربوط به احکام خانمها و چند آیه مربوط به توحید یا چند آیه مربوط به معاد و چند آیه در رابطه با جهاد و... است

سوم اگر برای هر موضوع یک سوره نازل میشد اونوقت باید هزاران جلد قرآن نازل می شد

قسمت عمدۀ سورۀ بقره در بیان این حقیقت است که بندگان خداوند باید به تمام کتابهای آسمانی ایمان داشته باشند و میان پیامبران الهی هیچ فرقی نگذارند و از این رو در این سوره، کافران و منافقان و اهل کتاب بخاطر فرق گذاشتن میان ادیان آسمانی و پیامبران الهی توبیخ و سرزنش شده اند.ودر قسمتهایی از این سوره علاوه بر این موضوع به برخی از احکام مانند:برگشتن قبله از بیت المقدس به سوی کعبه، حج، ارث، روزه و... اشاره کرده است.

اسم این سوره هم بخاطر گاو پر برکتی که به جوان بنی اسرائیلی بخاطر احترام به پدرش رسیده بود گذاشته شده است .{ماجرای این گاو در پستهای قبلی که خانم کریمی گذاشته بودند داده شده است}


سلام
ممنون.خیلی جالب بود.هرچند که همیشه کم بودن اطلاعاتمون از تاریخ حالمو میگیره ولی خوب همین که بدونیم جریان کلی چی بوده خودش کلی خوبه.
راجع به پراکنده بودن ایات و نزول تدریجی و ... چندتا سوال اینجا مطرحه:
1- توی اینکه نزول تدریجی و یکباره داشتیم بحثی نمیکنیم و این رو به عنوان یه پایه و پیش فرض الان قبول میکنیم. حالا سوالی که اینجا مطرحه اینه که درسته که با توجه به شرایط و اتفاقات و به صورت تدریجی نازل شده ، ولی قران بر اساس ترتیب شان نزول مرتب نشده. این ترتیبی که الان داره و سوره بندیش رو خود پیامبر( ص) انجام دادن. پس اینکه اتفاقات در به هم ریخته بودن نقش داره رو من نمی تونم بپذیرم .
2-نکته دومی که مطرح شد این بود که اگه قرار بود که برای هر مسئله یک سوره مطرح بشه باید چند قران میومد. سوال من اینه: مگه ما سوره هامون تعداد ایات مشخصی داره که این حرفو میزنیم؟ با این کار نهایت اتفاقی که میفتاد زیاد شدن تعداد سوره ها بود که اونم تازه خیلی زیاد نمیشه ، چون ما توی هر سوره ای تقریبا از مسائل زیادی ایه داریم.
3- پیامبر (ص) خب چرا اینجوری ایه هارو کنار هم چیدن؟نمیشد مثل یه کتاب راهنما که سرفصل مشخص داره و هر چیزی توی جای خودش گفته شده ؛ گفته میشد؟بهتر بگم: چرا هر سوره ای باید مشتمل از مطالب مختلف باشه؟ حتی بعضا این اختلاف ادمو گیج هم میکنه...

عبدالله91
7th March 2013, 05:42 PM
یه سوال:بنی اسراییل دقیقا توی چه محدوده جغرافیایی زندگی می کردن؟منظورم محدوده ی جغرافیایی روی نقشه امروزیه

یه مورد دیگه:

اسرائيل از دو كلمه اسرا به معني عبد و ئيل به معني اللّه يعني‏ بنده خدا تشكيل شده كه منظور از اين كلمه حضرت يعقوب است.
حضرت موسي ،حضرت عيسي و حضرت محمّد كه پيامبران اديان سه‏ گانه جهاني هستند از نسل حضرت ابراهيم‏ خليل مي‏ باشند ، گرچه حضرت عيسي پدر نداشت ولي از طرف مادر به حضرت ابراهيم مي‏رسد .
صهيون (zion) نام كوهي است در اورشليم كه هيكل سليمان ، مسجد الاقصي و صخره بر آن بنا شده و نام اين كوه در چند جاي‏ عهدين ذكر شده است.
يهودي هايي كه اكنون در فلسطين يا اسرائيل سكونت دارند ، از جهت آنكه به يهوذا فرزند حضرت يعقوب مي‏رسند ، يهود نام‏ گرفته‏اند و چون از فرزندان يعقوب هستند ، بني‏ اسرائيل يعني‏ فرزندان اسرائيل نيز ناميده مي‏شوند ، گاهي نيز به آنها صهيوني گفته‏ مي‏شود به دليل سكونت آنها در نزديكي كوه صهيون .

عبدالله91
7th March 2013, 06:22 PM
سلام
ممنون.خیلی جالب بود.هرچند که همیشه کم بودن اطلاعاتمون از تاریخ حالمو میگیره ولی خوب همین که بدونیم جریان کلی چی بوده خودش کلی خوبه.
راجع به پراکنده بودن ایات و نزول تدریجی و ... چندتا سوال اینجا مطرحه:
1- توی اینکه نزول تدریجی و یکباره داشتیم بحثی نمیکنیم و این رو به عنوان یه پایه و پیش فرض الان قبول میکنیم. حالا سوالی که اینجا مطرحه اینه که درسته که با توجه به شرایط و اتفاقات و به صورت تدریجی نازل شده ، ولی قران بر اساس ترتیب شان نزول مرتب نشده. این ترتیبی که الان داره و سوره بندیش رو خود پیامبر( ص) انجام دادن. پس اینکه اتفاقات در به هم ریخته بودن نقش داره رو من نمی تونم بپذیرم .
2-نکته دومی که مطرح شد این بود که اگه قرار بود که برای هر مسئله یک سوره مطرح بشه باید چند قران میومد. سوال من اینه: مگه ما سوره هامون تعداد ایات مشخصی داره که این حرفو میزنیم؟ با این کار نهایت اتفاقی که میفتاد زیاد شدن تعداد سوره ها بود که اونم تازه خیلی زیاد نمیشه ، چون ما توی هر سوره ای تقریبا از مسائل زیادی ایه داریم.
3- پیامبر (ص) خب چرا اینجوری ایه هارو کنار هم چیدن؟نمیشد مثل یه کتاب راهنما که سرفصل مشخص داره و هر چیزی توی جای خودش گفته شده ؛ گفته میشد؟بهتر بگم: چرا هر سوره ای باید مشتمل از مطالب مختلف باشه؟ حتی بعضا این اختلاف ادمو گیج هم میکنه...

ببینین هر سوره مطالب کلی دارد که به هم مربوط هستند و طوری نیست که مطالب هرسوره بی ربط به هم باشند.مثلا سوره های مکی یه نوع مطالب و سوره های مدنی یه مطالب دیگری دارند.محتوای هرسوره به هم مربوط است. و در نقل است که پیامبر هرسال قرآن را به جبرئیل عرضه میکرد و در سال آخر دو بار عرضه کردو تصور اين‌كه منظور از عرضه قرآن، محفوظات نهفته در سينه شخص رسول خدا باشد، با واقعيات تاريخي سازگار نيست و در اين صورت حضور برخي اصحاب در عرضه قرآن بي‌معنا خواهد شد. چنان كه در روايات آمده است عبدالله بن مسعود شاهد آخرين عرضه قرآن بود و بر همين اساس آيات ناسخ و منسوخ را مي‌­شناخت.واین نشان می دهد که قرآن شکل خاصی داشت اینطور نیست که پیامبر دلخواهی این کار هارو کرده باشد.

یا دلیل دیگر:

بنابر دسته­ ای از گزارش­هاي تاريخي پيامبر اكرم به نگارش وحی اهتمام زيادی داشت و همگان را به آن تشويق مي­كرد. افرادی نيز از سوی حضرت برای اين كار مأموريت داشتند كه به كاتبان وحی معروف بودند. مورخان نام اين كاتبان را آورده‌اند و برخی تعداد آنان را تا چهل و دو نفر برشمرده‌اند (بلاذری، ابوالحسن، فتح البلدان، 662؛ زنجانی، ابوعبدالله، تاريخ قرآن، 42؛ شاهين، تاريخ قرآن، 53 ـ 54). ظاهراً كار به اين صورت بود كه پيامبر كاتبان را پس از نزول آيه فرا مي­خواند و با مشخص كردن جای آيه، به آنان دستور مي­داد آن را بنويسند. زيد بن ثابت انصاری مي‌گويد:
«من همواره وحی را براي رسول خدا مي­نوشتم و چنين بود كه هرگاه وحی نازل مي­شد، آن را در شرايطی سخت دريافت مي­كرد... سپس من تكه استخوانی مي­آوردم و در حالي كه پيامبر املاء مي­كرد، مي­نوشتم... چون از نوشتن فارغ مي­شدم، پيامبر مي­فرمود: بخوان! من مي­خواندم، اگر مطلبی يا چيزی جا افتاده بود، آن را تصحيح می كرد؛ آن گاه آن را براي مردم بيرون میبردم (ابن حجر هيثمی، 1، 152).
روايت ديگر مي‌گويد:
«جبرئيل همواره مي­گفت اين (آيه يا سوره) را در فلان جا قرار دهيد (سيوطی، عبدالرحمان، الاتقان فی علوم القرآن، 1، 62)؛ برخی در اين مورد بر اين باورند كه كتابت وحی در دوران مكه آغاز شد (مرتضي عاملی­، 75).

fateme92
7th March 2013, 06:34 PM
ببینین هر سوره مطالب کلی دارد که به هم مربوط هستند و طوری نیست که مطالب هرسوره بی ربط به هم باشند.مثلا سوره های مکی یه نوع مطالب و سوره های مدنی یه مطالب دیگری دارند.محتوای هرسوره به هم مربوط است. و در نقل است که پیامبر هرسال قرآن را به جبرئیل عرضه میکرد و در سال آخر دو بار عرضه کردو تصور اين‌كه منظور از عرضه قرآن، محفوظات نهفته در سينه شخص رسول خدا باشد، با واقعيات تاريخي سازگار نيست و در اين صورت حضور برخي اصحاب در عرضه قرآن بي‌معنا خواهد شد. چنان كه در روايات آمده است عبدالله بن مسعود شاهد آخرين عرضه قرآن بود و بر همين اساس آيات ناسخ و منسوخ را مي‌­شناخت.واین نشان می دهد که قرآن شکل خاصی داشت اینطور نیست که پیامبر دلخواهی این کار هارو کرده باشد.

یا دلیل دیگر:

بنابر دسته­ ای از گزارش­هاي تاريخي پيامبر اكرم به نگارش وحی اهتمام زيادی داشت و همگان را به آن تشويق مي­كرد. افرادی نيز از سوی حضرت برای اين كار مأموريت داشتند كه به كاتبان وحی معروف بودند. مورخان نام اين كاتبان را آورده‌اند و برخی تعداد آنان را تا چهل و دو نفر برشمرده‌اند (بلاذری، ابوالحسن، فتح البلدان، 662؛ زنجانی، ابوعبدالله، تاريخ قرآن، 42؛ شاهين، تاريخ قرآن، 53 ـ 54). ظاهراً كار به اين صورت بود كه پيامبر كاتبان را پس از نزول آيه فرا مي­خواند و با مشخص كردن جای آيه، به آنان دستور مي­داد آن را بنويسند. زيد بن ثابت انصاری مي‌گويد:
«من همواره وحی را براي رسول خدا مي­نوشتم و چنين بود كه هرگاه وحی نازل مي­شد، آن را در شرايطی سخت دريافت مي­كرد... سپس من تكه استخوانی مي­آوردم و در حالي كه پيامبر املاء مي­كرد، مي­نوشتم... چون از نوشتن فارغ مي­شدم، پيامبر مي­فرمود: بخوان! من مي­خواندم، اگر مطلبی يا چيزی جا افتاده بود، آن را تصحيح می كرد؛ آن گاه آن را براي مردم بيرون میبردم (ابن حجر هيثمی، 1، 152).
روايت ديگر مي‌گويد:
«جبرئيل همواره مي­گفت اين (آيه يا سوره) را در فلان جا قرار دهيد (سيوطی، عبدالرحمان، الاتقان فی علوم القرآن، 1، 62)؛ برخی در اين مورد بر اين باورند كه كتابت وحی در دوران مكه آغاز شد (مرتضي عاملی­، 75).


ممنون[golrooz]
میشه دلایل بیشتر و دقیق تری ارائه کنید؟
راستش این که حضرت جبرئیل فرمودند که هر ایه مال کجاست رو من نشنیده بودم. جالب بود.این منابعی که در این متن اورده بودید رو میشه یه توضیح مختصری بدید؟اینا کین؟
خب به فرض هم که از طرف خدا باشه ، باز هم یه جاهایی گسستی هست که ادمو غافلگیر میکنه.اگه میشه راجع به اینکه فرمودید سور مکی و مدنی محتوای یکپارچه ای در نوع خود دارند ، توضیح بیشتر ی بدید. یا مصداق و مثال.

عبدالله91
7th March 2013, 06:37 PM
ممنون[golrooz]
میشه دلایل بیشتر و دقیق تری ارائه کنید؟
راستش این که حضرت جبرئیل فرمودند که هر ایه مال کجاست رو من نشنیده بودم. جالب بود.این منابعی که در این متن اورده بودید رو میشه یه توضیح مختصری بدید؟اینا کین؟
.


میشه دلایل بیشتر و دقیق تری ارائه کنید؟
بحث شما مربوط به شیوۀ ساختاری قرآن میشه یه مقاله ای هست که نکاتی رو نوشته آدرسش رو میدم اگه خواستین مراجعه کنین

http://www.shareh.com/persian/magazine/pazhuhesh_q/29-30/12.htm

fateme92
7th March 2013, 06:48 PM
یه کم اگه اجازه بدین با خدا حرف بزنم و نماز بخونم برگردم.موقع اذان شده
بفرمایید .. مارم دعا کنید.

عبدالله91
7th March 2013, 07:07 PM
بفرمایید .. مارم دعا کنید.

تحدی قرآن نیز نشان می دهد قرآن شکل خاصی دارد و خدا در قرآن با تحدی گفته اگه راست میگویید سوره و... بیاورید

fateme92
7th March 2013, 07:27 PM
تحدی قرآن نیز نشان می دهد قرآن شکل خاصی دارد و خدا در قرآن با تحدی گفته اگه راست میگویید سوره و... بیاورید

متشکر..
بله در این که قران شکل خاصی دارد ، من هم قبول دارم.میخوام بدونم این شکل خاص چیست؟
انشاء الله مقاله رو می خونم و سوالی داشتم مجدد برمیگردم.[shaad]

s.e.z
8th March 2013, 03:04 AM
بسم الله الرحمن الرحیم


منظور شما الگوریتم قران و طریقه رمز گشایی اون است .
توضیح در این باب بسیار طولانی است ولی خلاصه :
من قبلا در زمینه هک و بخصوص شکستن پسورد ها کار میکردم و بعد تصمیم برا رمز گشایی قرآن که نتیجه :
رمز چیست؟ به حروفی قابل فهم یا غیر قابل فهم که با یک کلید خاص از حالت رمز در آمده و پیغامی به ما می دهد.
انواع رمز گشایی و پیغامی که می دهد :
1 فقط یک پیام خاص می دهد .
2 حتما نیاز به یک یا چند کلید خاص هست و یک پیام می دهد .
3 به ازای هر کلید یک پیام خاص متناظر می دهد که تمام پیام های استخراج شده بر اساس کلید ها صحیح می باشد به این حالت مولتی دکود می گویند. Multi Decode

قرآن حالت رمزنگاری اش مولتی دکود است، یعنی هر آیه اش یک تا چند پیام خاص متفاوت می دهد که تمام پیام ها صحیح است.

حال مسئله این است که این کلید ها چگونه به دست بیاوریم ؟
یکی از جواب ها استفاده از ریاضی به روش آزمایش و خطاست که بسیار زمان بر و پر مشقت ولی جوینده یابنده است.
نکته بسیار مهم :

هر آیه یک مولتی دکود است.
از کنار هم گذاشتن هر دو یا چند آیه از یک سوره یک مولتی دکود بدست می آید.
از کنار هم گذاشتن هر دو یا چند آیه از سوره های مختلف یک مولتی دکود بدست می آید.

پس با یک حساب کتاب ساده می فهمیم که قرآن حاوی میلیارد ها میلیارد پیغام است اما برای استخراج این پیغام ها نیاز به کلید ها و یک برنامه کامپیوتری است زیر ا توان محاسبه تمام این آیه و پیغام ها از قدرت عادی انسان عملا خارج است.

مثل اینه که شما یک نفره بخواهید یک جنگنده بسیار پیشرفته رو محاسبه وبسازید !

نتیجه :
از ریاضی استفاده کن
از روایات و احادیث و منابع با دید کاراگاهانه (سرنخ یابی) استفاده کن
برای آمارگیری و محاسبات مختلف حتما از کامپیوتر استفاده کن ، چون نباید حتی یک هزارم رقم اعشار خطا وجود داشته باشد

راستی بنده حقیر پس از 2 سال تحقیق و مطالعه به نتایج بالا رسیدم و هیچگاه یادم نرفت که:
یک جنگجو همیشه تنهاست ، جوینده یابنده است

الله اعلم

soham 313
8th March 2013, 07:31 AM
صفحه ی 24 از قرآن کریم شامل آیات 250 تا 257 از سوره ی البقرة


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


وَلَمَّا بَرَزُوا۟ لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُوا۟ رَبَّنَآ أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَي الْقَوْمِ الْكَٰفِرِينَ(250)
و هنگامي كه با جالوت و سپاهيانش روبرو شدند گفتند پروردگارا بر [دلهاي] ما شكيبايي فرو ريز و گامهاي ما را استوار دار و ما را بر گروه كافران پيروز فرماي(250)



فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُۥدُ جَالُوتَ وَءَاتَيٰهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَآءُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَي الْعَٰلَمِينَ(251)
پس آنان را به اذن خدا شكست دادند و داوود جالوت را كشت و خداوند به او پادشاهي و حكمت ارزاني داشت و از آنچه مي خواست به او آموخت و اگر خداوند برخي از مردم را به وسيله برخي ديگر دفع نمي كرد قطعا زمين تباه مي گرديد ولي خداوند نسبت به جهانيان تفضل دارد(251)



تِلْكَ ءَايَٰتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ(252)
اين[ها] آيات خداست كه ما آن را بحق بر تو مي خوانيم و به راستي تو از جمله پيامبراني(252)



۞ تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَيٰ بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَٰتٍ وَءَاتَيْنَا عِيسَي ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَٰتِ وَأَيَّدْنَٰهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَآءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِنۢ بَعْدِهِم مِّنۢ بَعْدِ مَا جَآءَتْهُمُ الْبَيِّنَٰتُ وَلَٰكِنِ اخْتَلَفُوا۟ فَمِنْهُم مَّنْ ءَامَنَ وَمِنْهُم مَّن كَفَرَ وَلَوْ شَآءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا۟ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ(253)
برخي از آن پيامبران را بر برخي ديگر برتري بخشيديم از آنان كسي بود كه خدا با او سخن گفت و درجات بعضي از آنان را بالا برد و به عيسي پسر مريم دلايل آشكار داديم و او را به وسيله روح القدس تاييد كرديم و اگر خدا مي خواست كساني كه پس از آنان بودند بعد از آن [همه] دلايل روشن كه برايشان آمد به كشتار يكديگر نمي پرداختند ولي با هم اختلاف كردند پس بعضي از آنان كساني بودند كه ايمان آوردند و بعضي از آنان كساني بودند كه كفر ورزيدند و اگر خدا مي خواست با يكديگر جنگ نمي كردند ولي خداوند آنچه را مي خواهد انجام مي دهد(253)



يَٰٓأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ أَنفِقُوا۟ مِمَّا رَزَقْنَٰكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ يَوْمٌ لَّا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَٰعَةٌ وَالْكَٰفِرُونَ هُمُ الظَّٰلِمُونَ(254)
اي كساني كه ايمان آورده ايد از آنچه به شما روزي داده ايم انفاق كنيد پيش از آنكه روزي فرا رسد كه در آن نه داد و ستدي است و نه دوستي و نه شفاعتي و كافران خود ستمكارانند(254)



اللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِۦٓ إِلَّا بِمَا شَآءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضَ وَلَا ئَُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ(255)
خداست كه معبودي جز او نيست زنده و برپادارنده است نه خوابي سبك او را فرو مي گيرد و نه خوابي گران آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست كيست آن كس كه جز به اذن او در پيشگاهش شفاعت كند آنچه در پيش روي آنان و آنچه در پشت سرشان است مي داند و به چيزي از علم او جز به آنچه بخواهد احاطه نمي يابند كرسي او آسمانها و زمين را در بر گرفته و نگهداري آنها بر او دشوار نيست و اوست والاي بزرگ(255)



لَآ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَن يَكْفُرْ بِالطَّٰغُوتِ وَيُؤْمِنۢ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَيٰ لَا انفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ(256)
در دين هيچ اجباري نيست و راه از بيراهه بخوبي آشكار شده است پس هر كس به طاغوت كفر ورزد و به خدا ايمان آورد به يقين به دستاويزي استوار كه آن را گسستن نيست چنگ زده است و خداوند شنواي داناست(256)



اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَٰتِ إِلَي النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوٓا۟ أَوْلِيَآؤُهُمُ الطَّٰغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَي الظُّلُمَٰتِ أُو۟لَٰٓئِكَ أَصْحَٰبُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَٰلِدُونَ(257)
خداوند سرور كساني است كه ايمان آورده اند آنان را از تاريكيها به سوي روشنايي به در مي برد و[لي] كساني كه كفر ورزيده اند سرورانشان [همان عصيانگران=] طاغوتند كه آنان را از روشنايي به سوي تاريكيها به در مي برند آنان اهل آتشند كه خود در آن جاودانند(257)


صدق الله العلي العظيم

fateme92
8th March 2013, 08:42 AM
چقدر جالب.
خوشحال میشم شان نزول یه سری از این ایه ها رو بذارین مثل ایه های:253/256/257

همچنان حکمت یه سری از اینا واسم مجهوله، مثل:

و اگر خدا مي خواست كساني كه پس از آنان بودند بعد از آن [همه] دلايل روشن كه برايشان آمد به كشتار يكديگر نمي پرداختند ولي با هم اختلاف كردند پس بعضي از آنان كساني بودند كه ايمان آوردند و بعضي از آنان كساني بودند كه كفر ورزيدند و اگر خدا مي خواست با يكديگر جنگ نمي كردند ولي خداوند آنچه را مي خواهد انجام مي دهد(253)

عبدالله91
8th March 2013, 02:33 PM
وَلَمَّا بَرَزُوا۟ لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُوا۟ رَبَّنَآ أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَي الْقَوْمِ الْكَٰفِرِينَ(250)

آیه، در مورد صحنۀ روبرو شدن سپاه حق و باطل؛ یعنی، سپاه طالوت و جالوت است. هنگامی که طالوت و لشکریان اندک او، با قلبی پر از ایمان، برابر لشکر انبوه جالوت، صف آرایی کردند؛ به قدرت بی پایان الهی پناه برده ،دست به دعا برداشتند و تقاضای صبر و استقامت و پیروزی کردند.

نزول صبر از جانب خدا

صبر، به معنای تحمل دشواری ها و ناراحتی های جسمی و روحی است. سپاهیان طالوت با دیدن لشکر عظیم دشمن و تعداد اندک خود، چون قلبی آکنده از ایمان داشتند، هرگز روحیۀ خود را نباخته و میدان را برای دشمن خالی نگذاشتند؛بلکه به پناهگاه مطمئن الهی پناه برده، از خداوند درخواست صبر و شکیبایی کردند،تا برابر هیچ دشواری متزلزل نشوند.

آثار و نتایج صبر:

در این آیه پس از درخواست نزول صبر می خوانیم:{وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا...}یعنی خدایا مارا ثابت قدم بدار، تا قدم هایمان سست نشود و از جای کنده نشویم و از رویارویی با دشمن فرار نکنیم.
دعای اول ، جنبۀ باطنی و درونی داشت و این دعا، جنبۀ ظاهری و بیرونی. درواقع ثبات قدم، از نتایج اولیۀ استقامت و صبر است.

{وَانصُرْنَا عَلَي الْقَوْمِ الْكَٰفِرِينَ} نتیجۀ استقامت و ثبات قدم است؛ یعنی خدایا! ما را در پرتو صبر و ثبات قدم، بر کافران پیروز کن.

در آیۀ بعد، نیز نتیجۀ شیرین دعا به درگاه خدا و صبر و استقامت را بیان می کند{فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللَّهِ}یعنی دشمنان را به اذن خدا شکست دادند.

جایگاه صبر:

الف)- صبر در قرآن:

در قرآن کریم برای صبر جایگاه بسیار ارزشمندی ترسیم شده است به طوری که واژۀ صبر و مشتقات آن ، بیش از صد بار در قرآن ذکر و بر آن تأکید شده است. قرآن پیامبران بزرگی چون ایوب، یعقوب و پیامبران اولوالعزم را الگوهای صبر معرفی کرده و داستان های آنان را بارها ذکر کرده است.

این تأکید نشان می دهد که قرآن برای این ویژگی اخلاقی و عملی، فضیلت فراوانی قائل است و آن را خمیر مایۀ سعادت و مقدمۀ رسیدن به هرگونه خوشبختی معرفی می کند.

ب)- صبر، بهترین مرکب سواری

رسول خدا(ص) فرمودند: «صبر بهترین مرکب سواری است. خداوند هیچ بنده ای را به بهتر و گسترده تر از صبر روزی نداده است.»

مولا امیرمومنان علی(ع) فرمودند: «بر شما باد به صبر و استقامت؛ زیرا صبر، نسبت به ایمان ، همچون سر به بدن است».

پیامهای این آیه:

1- نیایش با خداوند - در هنگامۀ پیکار با دشمنان ضروری است{وَلَمَّا بَرَزُوا۟ لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُوا۟ رَبَّنَا...}

2- دعا و حرکت همراه هم لازم است؛ نه اینکه دعا به جای حرکت باشد{وَلَمَّا بَرَزُوا۟ لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُوا۟ رَبَّنَا...}

3- صبر و پیروزی ملازم یکدیگرند. بر اثر صبر، پیروزی به دست می آید(در ابتدای آیه، صبر و پایداری و در پایان آن، پیروزی از خدا خواسته شده است.)

4- پیروزی در جنگ زمانی با ارزش است که هدف رزمندگان، برتری حق بر باطل باشد؛ نه برتری بر یکدیگر{وَانصُرْنَا عَلَي الْقَوْمِ الْكَٰفِرِينَ}

5- استمداد و کمک از خداوند، باید در تمام مراحل مختلف زندگی باشد{أفرغ...ثبّت... وانصرنا}.

برگرفته از کتاب تفسیرهمراه

عبدالله91
8th March 2013, 03:29 PM
اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَٰتِ إِلَي النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوٓا۟ أَوْلِيَآؤُهُمُ الطَّٰغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَي الظُّلُمَٰتِ أُو۟لَٰٓئِكَ أَصْحَٰبُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَٰلِدُونَ(257)

انسانها در زندگی و راه و رسمی که برمی گزینند دو راه بیشتر در برابر خود ندارند.راه حق و راه باطل ، ایمان نشانۀ طی مسیر حق است و کفر علامت باطل ، ولی موضوع در این مرحله پایان نمی پذیرد، بلکه عوامل موثر دیگری نیز بکارند، مومنان را خداوند سرپرستی می کند و مورد حمایت قرار می دهد و کافران را طاغوت، در این آیه آمال و نتیجۀ این دو ولایت مورد بحث قرار گرفته است.

ولی: ولی در اصل به معنای نزدیکی و عدم جدایی است، به همین جهت به سرپرست و مربی انسان و دوستان صمیمی ولی گفته می شود.

طاغوت: به معبودهای باطل مانند: بت ها ، شیاطین، جن ها و پیشوایان گمراهی که وسیلۀ طغیان باشند نیز طاغوت گفته می شود.

انسانها و انواع ولایت بر آنها:

انسانها دو گروهند:
1- مومنان که سرپرست و ولی آنها خداوند متعال است و آنان را به آنچه صلاح آنها است هدایت می نماید. فطرت خداجوی آنها را شکوفا می سازد و در پرتو عقل و برهان و آیات روشنگرش به سوی حقیقت رهنمون می گردد.

2- کفار، که ولی و سرپرست آنها طاغوت است، وقتی می خواهد پیروان خود را تحت سلطه قرار دهد، ابتدا جنبه های نورانی او را از بین برده و وی را درفضای نادانی و کفر قرار می دهد.

مقایسۀ ولایت الهی و ولایت طاغوت:

ولایت الهی:
الف)- مسیر پیروان ولایت الهی از ظلمت به نور است{ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَٰتِ إِلَي النُّورِ}

ب)- یاور و دوست آن ها خداست{اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ ءَامَنُوا۟}

ج) ولیّ آنها یکی است{ولیّ به صورت مفرد ذکر شده}

د)- اهل ایمان به علت ولایت واحد متحدند{...إِلَي النُّورِ}

مومنان از بهترین و برترین ولیّ(خدا) برخوردارند{ از مقدم بودن «الله» بر «الّذینَ آمنوا» برتری خداوند استفاده می شود}.

ولایت طاغوت:
الف)- مسیر پیروان طاغوت از نور به سوی تاریکی است{يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَي الظُّلُمَٰتِ}

ب)- یاور و دوستان کفار، طاغوت و شیطان صفتانند{أَوْلِيَآؤُهُمُ الطَّٰاغُوتُ}

ج)- راه های طاغوتیان و تاریکی های آن ها متعدد و در آن اختلاف های فراوان است{...إِلَي الظُّلُمَٰاتِ}

د)- از اولیای مختلف برخوردارند{أَوْلِيَآؤُهُ ُ الطَّٰغُوتُ}

ه)- کافران و اولیاء آن ها جایگاهشان دوزخ است و در آن ماندگار خواهند شد{أُو۟لَٰٓئِكَ أَصْحَٰبُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَٰلِدُونَ}

و)- صفوف کافران به لحاظ کمیت اولیاء متعدد طاغوتی، متشتّت و پراکنده است{أَوْلِيَآؤُهُمُ الطَّٰغُوتُ ... إِلَي الظُّلُمَٰتِ}.

پیامهای این آیه:

1- راه حق یکی است و راه های باطل متعددند{چون در مورد راه حق کلمۀ نور که مفرد است آمده و در مورد باطل تعبی به ظلمات شده که جمع می باشد.}

2- هر ولایتی جز ولایت الهی طاغوت است{اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ ... وَالَّذِينَ كَفَرُوٓا۟ أَوْلِيَآؤُهُمُ الطَّٰغُوتُ}

3- ایمان به خداوند زمینه ساز راهیابی انسان به نور است{اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَٰتِ إِلَي النُّورِ}

4- همان طور که نور منبع حیات و برکات و سرچشمۀ رشد و تکامل و تحرک است، نور ایمان نیز تاریکی های جهل و کفر و گمراهی را از بین برده و فطرت را شکوفا کرده و جان و روح انسان را حیات و روشنایی می بخشد{يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَٰتِ إِلَي النُّورِ}.

برگرفته از کتاب تفسیر همراه

mino91
8th March 2013, 03:55 PM
سلام ممنون از دعوتتون[shaad]

meha1368
8th March 2013, 04:43 PM
استاد مرحوم مصطفی اسماعیل این قسمت رو بسیار زیبا تلاوت کرده.فایلشم برای دی ال قرار دادم.
التماس دعا

soham 313
9th March 2013, 07:02 AM
صفحه ی 25 از قرآن کریم شامل آیات 258 تا 264 از سوره ی البقرة



اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


أَلَمْ تَرَ إِلَي الَّذِي حَآجَّ إِبْرَٰهِۦمَ فِي رَبِّهِۦٓ أَنْ ءَاتَيٰهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَٰهِۦمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِ وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا۠ أُحْيِ وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَٰهِۦمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّٰلِمِينَ(258)
آيا از [حالِ] آن كس كه چون خدا به او پادشاهي داده بود ]و بدان مي نازيد، و[ با ابراهيم دربارة پروردگارش محاجّه ]مي[ كرد، خبر نيافتي؟ آنگاه كه ابراهيم گفت: «پروردگار من همان كسي است كه زنده مي كند و مي ميراند.» گفت: «من ]هم[ زنده مي كنم و ]هم[ مي ميرانم.» ابراهيم گفت: « خدا ]ي من[ خورشيد را از خاور بر مي آورد، تو آن را از باختر برآور.» پس آن كس كه كفر ورزيده بود مبهوت ماند. و خداوند قوم ستمكار را هدايت نمي كند(258)



أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَيٰ قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَيٰ عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّيٰ يُحْيِ هَٰذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِا۟ئَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِا۟ئَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَيٰ طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانظُرْ إِلَيٰ حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ ءَايَةً لِّلنَّاسِ وَانظُرْ إِلَي الْعِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَيٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ(259)
يا چون آن كس كه به شهري كه بامهايش يكسر فرو ريخته بود، عبور كرد؛ ]با خود مي[ گفت: «چگونه خداوند، (اهل) اين ]ويرانكده[ را پس از مرگشان زنده مي كند؟». پس خداوند، او را ]به مدت[ صد سال مي ميراند. آنگاه او را برانگيخت، ]و به او[ گفت: «چقدر درنگ كردي؟» گفت: «يك روز يا پاره اي از روز را درنگ كردم.» گفت: « ]نه[ بلكه صد سال درنگ كردي، به خوراك و نوشيدني خود بنگر ]كه طعم و رنگ آن[ تغيير نكرده است، و به درازگوش خود نگاه كن ]كه چگونه متلاشي شده است. اين ماجرا براي آن است كه هم به تو پاسخ گوييم[ و هم تو را ]در مورد معاد[ نشانه اي براي مردم قرار دهيم. و به ]اين[ استخوان ها بنگر، چگونه آنها را برداشته به هم پيوند مي دهيم؛ سپس گوشت بر آن مي پوشانيم.» پس هنگامي كه ]چگونگيِ زنده ساختن مرده[ براي او آشكار شد، گفت: « ]اكنون[ مي دانم كه خداوند بر هر چيزي تواناست.»(259)



وَإِذْ قَالَ إِبْرَٰهِۦمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِ الْمَوْتَيٰ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَيٰ وَلَٰكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَيٰ كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ(260)
و ]ياد كن[ آنگاه كه ابراهيم گفت: «پروردگارا، به من نشان ده؛ چگونه مردگان را زنده مي كني؟» فرمود: «مگر ايمان نياورده اي؟» گفت: «چرا، ولي تا دلم آرامش يابد.» فرمود: «پس، چهار پرنده برگير؛ و آنها را پيش خود، ريز ريز گردان؛ سپس بر هر كوهي پاره اي از آنها را قرار ده؛ آنگاه آنها را فراخوان، شتابان به سوي تو مي آيند، و بدان كه خداوند توانا و حكيم است.»(260)



مَّثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَٰلَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنۢبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنۢبُلَةٍ مِّا۟ئَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ يُضَٰعِفُ لِمَن يَشَآءُ وَاللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِيمٌ(261)
مَثَل ]صدقاتِ[ كساني كه اموالِ خود را در راه خدا انفاق مي كنند همانند دانه اي است كه هفت خوشه بروياند كه در هر خوشه اي صد دانه باشد؛ و خداوند براي هر كس كه بخواهد ]آن را[ چند برابر مي كند، و خداوند گشايشگر داناست(261)



الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَٰلَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ لَا يُتْبِعُونَ مَآ أَنفَقُوا۟ مَنًّا وَلَآ أَذًي لَّهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ(262)
كساني كه اموال خود را در راه خدا انفاق مي كنند، سپس در پي آنچه انفاق كرده اند، منت و آزاري روا نمي دارند، پاداش آنان برايشان نزد پروردگارشان ]محفوظ[ است، و بيمي بر آنان نيست و اندوهگين نمي شوند(262)



۞ قَوْلٌ مَّعْرُوفٌ وَمَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِّن صَدَقَةٍ يَتْبَعُهَآ أَذًي وَاللَّهُ غَنِيٌّ حَلِيمٌ(263)
گفتاري پسنديده ]در برابر نيازمندان[ و گذشت ]از اصرار و تنديِ آنان[ بهتر از صدقه اي است كه آزاري به دنبال آن باشد، و خداوند بي نياز بردبار است(263)



يَٰٓأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ لَا تُبْطِلُوا۟ صَدَقَٰتِكُم بِالْمَنِّ وَالْأَذَيٰ كَالَّذِي يُنفِقُ مَالَهُ رِئَآءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْءَاخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَيْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْدًا لَّا يَقْدِرُونَ عَلَيٰ شَيْءٍ مِّمَّا كَسَبُوا۟ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَٰفِرِينَ(264)
اي كساني كه ايمان آورده ايد، صدقه هاي خود را با منت و آزار، باطل مكنيد، مانند كسي كه مالش را براي خودنمايي به مردم، انفاق مي كند و به خدا و روز بازپسين ايمان ندارند. پس مَثَلِ او همچون مَثَلِ سنگ خارايي است كه بر روي آن، خاكي ]نشسته[ است، و رگباري به آن رسيده و آن ]سنگ[ را سخت و صاف بر جاي نهاده است. آنان ]=رياكاران[ نيز از آنچه به دست آورده اند، بهره اي نمي برند؛ و خداوند، گروه كافران را هدايت نمي كند(264)


صدق الله العلي العظيم

عبدالله91
9th March 2013, 07:49 AM
آگاهی پیامبر(ص) از گذشته و آینده

أَلَمْ تَرَ إِلَي الَّذِي حَآجَّ إِبْرَٰهِۦمَ فِي رَبِّهِۦٓ أَنْ ءَاتَيٰهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَٰهِۦمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِ وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا۠ أُحْيِ وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَٰهِۦمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّٰلِمِينَ(258)

مطالب این آیه دربارۀ بحث و گفتگوی نمرود باحضرت ابراهیم(ع) است. برخی مفسرین در تفسیر این جمله از آیه که می فرماید:«آیا ندیدی و علم نداری؟» گفته اند که علم پیامبر(ص) فراتر از زمان زندگی دنیایی ایشان بوده و ایشان به خواست خدا از گذشته و آینده خبر داشته اند. به همین جهت، خداوند به پیامبرش می فرماید:«آیا ندیدی؟» ؛ یعنی پیامبر(ص) از ماجرای ابراهیم(ع) و نمرود خبر داشته و گویی آن را دیده بوده است.

اطیب البیان ؛ج3، ص 24

عبدالله91
9th March 2013, 08:16 AM
پیامبری که بعد از صد سال زنده شد

أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَيٰ قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَيٰ عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّيٰ يُحْيِ هَٰذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِا۟ئَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِا۟ئَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَيٰ طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانظُرْ إِلَيٰ حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ ءَايَةً لِّلنَّاسِ وَانظُرْ إِلَي الْعِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَيٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (259)

در تفسیر این آیه ، روایات فراوانی نقل شده که از آنها استفاده می شود که نام این شخص، «عُزَیر» یا «اِرمیا» - از پیامبران بنی اسرائیل - بوده است. بخت النصر بر مردم بیت المقدس، پیروز گشت و همه جا را تخریب کرد و ساکنانش را از دم تیغ گذراند. راز تسلط بخت النصر بر آنان را ترک امر به معروف و نهی از منکر نگاشته اند. ارمیا چون این ویرانی و قتل و عام را مشاهده کرد، از شهر خارج شد و گفت: «چگونه خداوند آنان را زنده خواهد کرد؟» حق تعالی او را صد سال میراند و سپس زنده کرد.

برخی نوشته اند که نخست چشمان او زنده شد و به اعضای خود می نگریست که چگونه استخوان ها کنار هم می آیند، به هم می پیوندند و گوشت آنها را می پوشاند. وی همچنین مشاهده کرد که چگونه رگ ها و مفصل ها به هم متصل می شود. مولا امیرالمومنین علی (ع) می فرمایند: «هنگمی که عزیر از خانوادۀ خود خارج شد، پنجاه سال داشت و زن او باردار بود، حق تعالی او را صد سال میراند و سپس زنده کرد.وقتی به خانۀ خود بازگشت،پسری صد ساله داشت، درحالی که خود عزیر همچنان پنجاه ساله بود. پس پسر او بزرگتر از خود او بود.» او به غذا و نوشیدنی خود که انگور یا انجیر و آب میوه بود نگاه کرد و دید که هیچیک فاسد نشده و پس از صد سال تازه مانده است.

خدا بدین وسیله خواست گوشه ای از قدرت نامحدود خویش را به او بنمایاند. این پیامبر الهی سپس با چشمان خویش کیفیت زنده شدن و مراحل اسکلت بندی مَرکَب خویش را نیز می نگریست. وقتی این حقیقت را با چشمان خویش مشاهده کرد،گفت:«أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَيٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»

تفسیر موضوعی،ج 4 ، ص 123

5866
9th March 2013, 08:32 AM
تشکر

5866
9th March 2013, 08:48 AM
تشکر و سپاس میشه بگی چطوری میتونم نام کاربریم رو عوض کنم
از کجا و چطوری؟ سپاسگذارم

غلام فاروق
9th March 2013, 09:26 AM
سلام صبح همه دوستان بخیر باشد .
واقعا که زحمات تان قابل قدر است خداوند شما را جزای خیر دهد و همیشه در راستای دین و اسلام خدماتی بس شیرین و با معانی وباکیفیت را تقدیم بر مخلوقات خدا میکنید انشاالله که جزای خیر قطعا به سراغ شما میاید و غریق رحمت باری تعالی میشوید .

تشکر

- - - به روز رسانی شده - - -

سلام صبح همه دوستان بخیر باشد .
واقعا که زحمات تان قابل قدر است خداوند شما را جزای خیر دهد و همیشه در راستای دین و اسلام خدماتی بس شیرین و با معانی وباکیفیت را تقدیم بر مخلوقات خدا میکنید انشاالله که جزای خیر قطعا به سراغ شما میاید و غریق رحمت باری تعالی میشوید .

تشکر

dan6jo
9th March 2013, 10:33 AM
اگه تفسیر هم بزارید عالی میشه با این وجود ممنون[golrooz]

- - - به روز رسانی شده - - -

اگه تفسیر هم بزارید عالی میشه با این وجود ممنون[golrooz]

AmenehA
9th March 2013, 06:59 PM
واقعا جای خالی قرآن و تو زندگیم حس میکنم,

عالی بود
تشکر ویژه[golrooz]
حس و حالم عوض شد

بلدرچین
9th March 2013, 11:24 PM
مرسی واقعا پست خوب و عالی بود مثل همیشه

soham 313
10th March 2013, 12:11 PM
صفحه ی 26 از قرآن کریم شامل آیات 265 تا 274 از سوره ی البقرة


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


وَمَثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَٰلَهُمُ ابْتِغَآءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَتَثْبِيتًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ كَمَثَلِ جَنَّةٍۭ بِرَبْوَةٍ أَصَابَهَا وَابِلٌ فََٔاتَتْ أُكُلَهَا ضِعْفَيْنِ فَإِن لَّمْ يُصِبْهَا وَابِلٌ فَطَلٌّ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ(265)
و مَثَل [صدقات] كساني كه اموال خويش را براي طلب خشنودي خدا و استواري روحشان انفاق مي كنند، همچون مَثَلِ باغي است كه بر فراز پشته اي قرار دارد [كه اگر] رگباري بر آن برسد، دوچندان محصول برآورد، و اگر رگباري هم بر آن نرسد، باران ريزي [براي آن بس است]، و خداوند به آنچه انجام مي دهيد بيناست(265)



أَيَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَن تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِّن نَّخِيلٍ وَأَعْنَابٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَٰرُ لَهُ فِيهَا مِن كُلِّ الثَّمَرَٰتِ وَأَصَابَهُ الْكِبَرُ وَلَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفَآءُ فَأَصَابَهَآ إِعْصَارٌ فِيهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَتْ كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْءَايَٰتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ(266)
آيا كسي از شما دوست دارد كه باغي از درختان خرما و انگور داشته باشد كه از زير آنها نهرها روان است، و براي او در آن [باغ] از هر گونه ميوه اي [فراهم] باشد، و در حالي كه او را پيري رسيده و فرزنداني خردسال دارد [ناگهان] گردباد آتشين بر آن [باغ] زند و [باغ يكسر] بسوزد؟ اين گونه، خداوند آيات [خود] را براي شما روشن مي گرداند، باشد كه شما بينديشيد(266)



يَٰٓأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ أَنفِقُوا۟ مِن طَيِّبَٰتِ مَا كَسَبْتُمْ وَمِمَّآ أَخْرَجْنَا لَكُم مِّنَ الْأَرْضِ وَلَا تَيَمَّمُوا۟ الْخَبِيثَ مِنْهُ تُنفِقُونَ وَلَسْتُم بَِٔاخِذِيهِ إِلَّآ أَن تُغْمِضُوا۟ فِيهِ وَاعْلَمُوٓا۟ أَنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ(267)
اي كساني كه ايمان آورده ايد، از چيزهاي پاكيزه اي كه به دست آورده ايد، و از آنچه براي شما از زمين برآورده ايم، انفاق كنيد، و در پي ناپاكِ آن نرويد كه [از آن] انفاق نماييد، در حالي كه آن را [اگر به خودتان مي دادند] جز با چشم پوشي [و بي ميلي] نسبت به آن، نمي گرفتيد، و بدانيد كه خداوند بي نياز ستوده [صفات] است(267)



الشَّيْطَٰنُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُم بِالْفَحْشَآءِ وَاللَّهُ يَعِدُكُم مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَفَضْلًا وَاللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِيمٌ(268)
شيطان شما را از تهيدستي بيم مي دهد و شما را به زشتي وا مي دارد؛ [ولي] خداوند از جانب خود به شما وعدة آمرزش و بخشش مي دهد، و خداوند گشايشگر داناست(268)



يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَن يَشَآءُ وَمَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّآ أُو۟لُوا۟ الْأَلْبَٰبِ(269)
[خدا] به هر كس كه بخواهد حكمت مي بخشد، و به هر كس حكمت داده شود، به يقين خير فراوان داده شده است؛ و جز خردمندان كسي پند نمي گيرد(269)



وَمَآ أَنفَقْتُم مِّن نَّفَقَةٍ أَوْ نَذَرْتُم مِّن نَّذْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُهُ وَمَا لِلظَّٰلِمِينَ مِنْ أَنصَارٍ(270)
و هر نفقه اي را كه انفاق، يا نذري را كه عهد كرده ا يد، قطعاً خداوند آن را مي داند، و براي ستمكاران هيچ ياوري نيست(270)



إِن تُبْدُوا۟ الصَّدَقَٰتِ فَنِعِمَّا هِيَ وَإِن تُخْفُوهَا وَتُؤْتُوهَا الْفُقَرَآءَ فَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَيُكَفِّرُ عَنكُم مِّن سَئَِّاتِكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ(271)
اگر صدقه ها را آشكار كنيد، اين كارِ خوبي است، و اگر آن را پنهان داريد و به مستمندان بدهيد، اين براي شما بهتراست؛ و بخشي از گناهانتان را مي زدايد، و خداوند به آنچه انجام مي دهيد آگاه است(271)



۞ لَّيْسَ عَلَيْكَ هُدَيٰهُمْ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَن يَشَآءُ وَمَا تُنفِقُوا۟ مِنْ خَيْرٍ فَلِأَنفُسِكُمْ وَمَا تُنفِقُونَ إِلَّا ابْتِغَآءَ وَجْهِ اللَّهِ وَمَا تُنفِقُوا۟ مِنْ خَيْرٍ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنتُمْ لَا تُظْلَمُونَ(272)
هدايت آنان بر عهدة تو نيست، بلكه خدا هر كه را بخواهد هدايت مي كند، و هر مالي كه انفاق كنيد، به سود خود شماست، [ولي] جز براي طلب خشنوديِ خدا انفاق مكنيد، و هر مالي را كه انفاق كنيد [پاداشِ آن] به طور كامل به شما داده خواهد شد و ستمي بر شما نخواهد رفت(272)



لِلْفُقَرَآءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا۟ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَآءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُم بِسِيمَٰهُمْ لَا يَسَْٔلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا وَمَا تُنفِقُوا۟ مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ(273)
[اين صدقات] براي آن [دسته از] نيازمنداني است كه در راه خدا فرومانده اند، و نمي توانند [براي تأمين هزينة زندگي] در زمين سفر كنند. از شدّت خويشتن داري فرد بي اطلاع،آنان را توانگر مي پندارد. آنها را از سيمايشان مي شناسي. با اصرار، [چيزي] از مردم نمي خواهند. و هر مالي [به آنان] انفاق كنيد، قطعاً خدا از آن آگاه است(273)



الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَٰلَهُم بِالَّيْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلَانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ(274)
كساني كه اموال خود را شب و روز، و نهان و آشكارا، انفاق مي كنند پاداش آنان نزد پروردگارشان براي آنان خواهد بود؛ و نه بيمي بر آنان است و نه اندوهگين مي شوند(274)


صدق الله العلي العظيم

عبدالله91
10th March 2013, 01:46 PM
الشَّيْطَٰنُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُم بِالْفَحْشَآءِ وَاللَّهُ يَعِدُكُم مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَفَضْلًا وَاللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِيمٌ(268)

در این آیه خداوند، یکی از عوامل مهم گناه را مطرح و آن، ترک انفاق، به سبب ترس از فقر است که آن را وعدۀ شیطانی دانسته است. زیرا برخی از گناهان به ویژه مفاسد اقتصادی، به دلیل بیم از فقر است.

نکات تفسیری

ارتباط ترک انفاق و پیدایش فحشا

از آیه استفاده می شود نوعی ارتباط میان «ترک انفاق» و « انجام فحشا» وجود دارد{يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُم بِالْفَحْشَآءِ}

از مصادیق فحشا بخل است. در این صورت ارتباط آن ، این است که :

ترک بخشش های مالی - که شامل زکات، خمس و صدقه و... میشود - صفت بخل را که از بدترین صفاتاست، در انسان پدید می آورد. در نتیجه، کار انسان به جایی می رسد که واجبات مالی را به آسانی زیرپا می گذارد و این کفر به خدای عظیم است.

اگر فحشا را به معنای مطلق گناه، یا گناه جنسی بگیریم، باز ارتباط آنبا نرک انفاق برکسی پوشیده نیست. زیرا سرچشمۀ بسیاری از گناهان و بی عفتی ها، فقر و تهیدستی است.

ترک انفاق باعث می شود، مستمندان در مهلکه فقر بیفتند و از این راه جان هایی تلف، آبروهایی هتک و بازار جنایت و فحشا رواج یابد.

ضمانت اجرایی{ وَاللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِيمٌ}

این جمله، به منزلۀ ضمانت وعدۀ الهی است. زیرا خداوند، دارای قدرت وسیع و علم بی پایان است. پس می تواند به وعده های خویش عمل کند. حال آیا وعدۀ الهی را با پشتوانۀ قدرت و دانایی مطلق باید شنید یا وعده های پوچ و عاری از حقیقت شیطان را؟!

پیام های این آیۀ شریفه:

1- با موانع انفاق و افکار شیطانی مبارزه کنیم و در برابر ترس از فقر، به یاد فضل و گستردگی الطاف خدا باشید{مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَفَضْلًا}

2- هر فکر و توهمی که برای انسان، تنگ نظری، بخل و حرص و اثر منفی داشته باشد، شیطانی است و هر فکری که الهام بخش حرکت، نشاط و سعۀ صدر باشد، الهی است{يَعِدُكُم مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَفَضْلًا}

3- کسانی که انسان را از انفاق باز می دارند و از آینده می ترسانند؛ ولی به گناهان تشویق می کنند، شیطانند{الشَّيْطَٰنُ يَعِدُكُمُ}

4- نیاز ما به مغفرت الهی در آخرت ، به مراتب بیشتر از نیاز مادی در دنیاست. مبادا مغفرت الهی را با خیال رفاه در زندگی مبادله کنیم {وَاللَّهُ يَعِدُكُم مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَفَضْلًا}

5- ترک انفاق ، از مصادیق فحشا و زشتی است، و انفاق سبب توسعۀ رزق و آمرزش گناهان است {يَأْمُرُكُم بِالْفَحْشَآءِ ... مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَفَضْلًا}

برگرفته از کتاب تفسیر همراه

بانوثریا
10th March 2013, 06:42 PM
بسیار مفید بود ان شالله بازم هم شاهد اینگونه تایپیکهایی باشم

- - - به روز رسانی شده - - -

بسیار مفید بود ان شالله بازم هم شاهد اینگونه تایپیکهایی باشم

soham 313
11th March 2013, 03:14 PM
صفحه ی 27 از قرآن کریم شامل آیات 275 تا 282 از سوره ی البقرة


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَوٰا۟ لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَٰنُ مِنَ الْمَسِّ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوٓا۟ إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَوٰا۟ وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَوٰا۟ فَمَن جَآءَهُ مَوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَانتَهَيٰ فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَي اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُو۟لَٰٓئِكَ أَصْحَٰبُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَٰلِدُونَ(275)
كساني كه ربا مي خورند [از گور] بر نمي خيزند مگر مانند برخاستنِ كسي كه شيطان بر اثر تماس،آشفته سَرَش كرده است. اين بدان سبب است كه آنان گفتند:«داد و ستد صرفاً مانند رباست.» و حال آنكه خدا داد و ستد را حلال، و ربا را حرام گردانيده است. پس هر كس اندرزي از جانب پروردگارش بدو رسيد، و [از ربا خواري] باز ايستاد آنچه گذشته، از آنِ اوست، و كارش به خدا واگذار مي شود، و كساني كه [به ربا خواري] باز گردند، آنان اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود(275)



يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَوٰا۟ وَيُرْبِي الصَّدَقَٰتِ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ كَفَّارٍ أَثِيمٍ(276)
خدا از [بركتِ] ربا مي كاهد، و بر صدقات مي افزايد، و خداوند هيچ ناسپاسِ گناهكاري را دوست نمي دارد(276)



إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَعَمِلُوا۟ الصَّٰلِحَٰتِ وَأَقَامُوا۟ الصَّلَوٰةَ وَءَاتَوُا۟ الزَّكَوٰةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ(277)
كساني كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كرده و نماز بر پا داشته و زكات داده اند، پاداش آنان نزد پروردگارشان براي آنان خواهد بود؛ و نه بيمي بر آنان است و نه اندوهگين مي شوند(277)



يَٰٓأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ اتَّقُوا۟ اللَّهَ وَذَرُوا۟ مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَوٰٓا۟ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ(278)
اي كساني كه ايمان آورده ايد، از خدا پروا كنيد؛ و اگر مؤمنيد، آنچه از ربا باقي مانده است واگذاريد(278)



فَإِن لَّمْ تَفْعَلُوا۟ فَأْذَنُوا۟ بِحَرْبٍ مِّنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِن تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَٰلِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ(279)
و اگر [چنين] نكرديد، بدانيد به جنگ با خدا و فرستادة وي، برخاسته ايد؛ و اگر توبه كنيد، سرمايه هاي شما از خودتان است نه ستم مي كنيد و نه ستم مي بينيد(279)



وَإِن كَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَيٰ مَيْسَرَةٍ وَأَن تَصَدَّقُوا۟ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ(280)
و اگر [بدهكارتان] تنگدست باشد، پس تا [هنگام] گشايش، مهلتي [به او دهيد]؛ و [اگر به راستي قدرت پرداخت ندارد]بخشيدن آن براي شما بهتر است ـ اگر بدانيد(280)



وَاتَّقُوا۟ يَوْمًا تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَي اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّيٰ كُلُّ نَفْسٍ مَّا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ(281)
و بترسيد از روزي كه در آن به سوي خدا بازگردانده مي شويد، سپس به هر كسي [پاداش] آنچه به دست آورده، تمام داده شود؛ و آنان مورد ستم قرار نمي گيرند(281)



يَٰٓأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ إِذَا تَدَايَنتُم بِدَيْنٍ إِلَيٰٓ أَجَلٍ مُّسَمًّي فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُب بَّيْنَكُمْ كَاتِبٌۢ بِالْعَدْلِ وَلَا يَأْبَ كَاتِبٌ أَن يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا يَبْخَسْ مِنْهُ شَئًْا فَإِن كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لَا يَسْتَطِيعُ أَن يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُوا۟ شَهِيدَيْنِ مِن رِّجَالِكُمْ فَإِن لَّمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّن تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَآءِ أَن تَضِلَّ إِحْدَيٰهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَيٰهُمَا الْأُخْرَيٰ وَلَا يَأْبَ الشُّهَدَآءُ إِذَا مَا دُعُوا۟ وَلَا تَسَْٔمُوٓا۟ أَن تَكْتُبُوهُ صَغِيرًا أَوْ كَبِيرًا إِلَيٰٓ أَجَلِهِ ذَٰلِكُمْ أَقْسَطُ عِندَ اللَّهِ وَأَقْوَمُ لِلشَّهَٰدَةِ وَأَدْنَيٰٓ أَلَّا تَرْتَابُوٓا۟ إِلَّآ أَن تَكُونَ تِجَٰرَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَلَّا تَكْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوٓا۟ إِذَا تَبَايَعْتُمْ وَلَا يُضَآرَّ كَاتِبٌ وَلَا شَهِيدٌ وَإِن تَفْعَلُوا۟ فَإِنَّهُ فُسُوقٌۢ بِكُمْ وَاتَّقُوا۟ اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ(282)
اي كساني كه ايمان آورده ايد، هر گاه به وامي تا سررسيد معيّن، با يكديگر معامله كرديد، آن را بنويسيد. و بايد نويسنده اي [صورت معامله را] بر اساس عدالت ميان شما بنويسد، و هيچ نويسنده اي نبايد از نوشتن خودداري كند؛ همانگونه [و به شكرانة] آن كه خدا او را آموزش داده است. و كسي كه بدهكار است بايد املا كند، و او [= نويسنده] بنويسد. و از خدا كه پروردگار اوست پروا نمايد، و از آن چيزي نكاهد. پس اگر كسي كه حقّ بر ذمّة اوست سفيه يا ناتوان است، يا خود نمي تواند إملا كند، پس ولي او بايد با [رعايت] عدالت، املا نمايد. و دو شاهد از مردانتان را به شهادت طلبيد، پس اگر دو مرد نبودند، مردي را با دو زن از ميان گواهاني كه [به عدالت آنان] رضايت داريد [گواه بگيريد] تا [اگر] يكي از آن دو [زن] فراموش كرد، [زنِ] ديگر، وي را يادآوري كند. و چون گواهان احضار شوند، نبايد خودداري ورزند. و از نوشتنِ [بدهي] چه خرد باشد يا بزرگ، ملول نشويد، تا سررسيدش [فرارسد]. اين [نوشتن] شما، نزد خدا عادلانه تر، و براي شهادت استوارتر، و براي اينكه دچار شك نشويد [به احتياط] نزديكتر است، مگر آنكه دادو ستد نقدي باشد كه آن را ميان خود [دست به دست] برگزار مي كنيد؛ در اين صورت، بر شما گناهي نيست كه آن را ننويسيد. و [در هر حال] هر گاه داد و ستد كرديد گواه بگيريد. و هيچ نويسنده و گواهي نبايد زيان ببيند، و اگر چنين كنيد، از نافرماني شما خواهد بود. و از خدا پروا كنيد، و خدا [بدين گونه] به شما آموزش مي دهد، و خدا به هر چيزي داناست(282)


صدق الله العلي العظيم

niusha231
11th March 2013, 04:16 PM
خیلیییییییییییییییییییییی ییییییییییییییییییییییییی عالی بود مرسی آدم واقعا باید از قرآن درس بگیره

- - - به روز رسانی شده - - -

خیلیییییییییییییییییییییی ییییییییییییییییییییییییی عالی بود مرسی آدم واقعا باید از قرآن درس بگیره

5866
11th March 2013, 10:09 PM
سپاس

- - - به روز رسانی شده - - -

سپاس

soham 313
12th March 2013, 06:56 AM
صفحه ی 28 از قرآن کریم شامل آیات 283تا 286 از سوره ی البقرة و آیات 1 تا 6 سوره ی آل عمران


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان



۞ وَإِن كُنتُمْ عَلَيٰ سَفَرٍ وَلَمْ تَجِدُوا۟ كَاتِبًا فَرِهَٰنٌ مَّقْبُوضَةٌ فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُم بَعْضًا فَلْيُؤَدِّ الَّذِي اؤْتُمِنَ أَمَٰنَتَهُ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا تَكْتُمُوا۟ الشَّهَٰدَةَ وَمَن يَكْتُمْهَا فَإِنَّهُ ءَاثِمٌ قَلْبُهُ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ(283)
و اگر در سفر بوديد و نويسنده اي نيافتيد وثيقه اي بگيريد؛ و اگر برخي از شما برخي ديگر را امين دانست، پس آن كس كه امين شمرده شده، بايد سپردة وي را باز پس دهد؛ و بايد از خداوند كه پروردگار اوست، پروا كند. و شهادت را كتمان مكنيد و هر كه آن را كتمان كند قلبش گناهكار است، و خداوند به آنچه انجام مي دهيد داناست(283)



لِّلَّهِ مَا فِي السَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَإِن تُبْدُوا۟ مَا فِيٓ أَنفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُم بِهِ اللَّهُ فَيَغْفِرُ لِمَن يَشَآءُ وَيُعَذِّبُ مَن يَشَآءُ وَاللَّهُ عَلَيٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ(284)
آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است از آنِ خداست. و اگر آنچه در دل هاي خود داريد، آشكار يا پنهان كنيد خداوند شما را به آن محاسبه مي كند؛ آنگاه هر كه بخواهد مي بخشد، و هر كه بخواهد عذاب مي كند، و خداوند بر هر چيزي تواناست(284)



ءَامَنَ الرَّسُولُ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَمَلَٰٓئِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ وَقَالُوا۟ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ(285)
پيامبر [خدا] بدان چه از جانب پروردگارش بر او نازل شده است ايمان آورده است، و مؤمنان همگي به خدا و فرشتگان و كتاب ها و فرستادگانش ايمان آورده اند [و گفتند:]«ميان هيچ يك از فرستادگانش فرق نمي گذاريم» و گفتند:«شنيديم و گردن نهاديم، پروردگارا، آمرزش تو را [خواستاريم] و فرجام به سوي تو است.»(285)



لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَآ إِن نَّسِينَآ أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَيْنَآ إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَي الَّذِينَ مِن قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَآ أَنتَ مَوْلَيٰنَا فَانصُرْنَا عَلَي الْقَوْمِ الْكَٰفِرِينَ(286)
خداوند هيچ كس را جز به قدر توانايي اش تكليف نمي كند. آنچه [از خوبي] به دست آورده به سود او، و آنچه [از بدي] به دست آورده به زيان اوست. پروردگارا، اگر فراموش كرديم يا به خطا رفتيم بر ما مگير، پروردگارا، هيچ بار گراني بر دوش ما مگذار؛ همچنان كه بر [دوش] كساني كه پيش از ما بودند نهادي. پروردگارا، و آنچه تاب آن را نداريم بر ما تحميل مكن؛ و از ما درگذر؛:و ما را ببخشاي و بر ما رحمت آور؛ سرور ما تويي؛ پس ما را بر گروه كافران پيروز كن(286)




بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان



الٓمٓ(1)
الف لام ميم(1)



اللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ(2)
خداست كه هيچ معبود [بحقي] جز او نيست و زنده [پاينده] است(2)



نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتَٰبَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَأَنزَلَ التَّوْرَيٰةَ وَالْإِنجِيلَ(3)
اين كتاب را در حالي كه مؤيد آنچه [از كتابهاي آسماني] پيش از خود مي باشد به حق [و به تدريج] بر تو نازل كرد و تورات و انجيل را(3)



مِن قَبْلُ هُدًي لِّلنَّاسِ وَأَنزَلَ الْفُرْقَانَ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ بَِٔايَٰتِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انتِقَامٍ(4)
پيش از آن براي رهنمود مردم فرو فرستاد و فرقان [=جداكننده حق از باطل] را نازل كرد كساني كه به آيات خدا كفر ورزيدند بي ترديد عذابي سخت خواهند داشت و خداوند شكست ناپذير و صاحب انتقام است(4)



إِنَّ اللَّهَ لَا يَخْفَيٰ عَلَيْهِ شَيْءٌ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَآءِ(5)
در حقيقت هيچ چيز [نه] در زمين و نه در آسمان بر خدا پوشيده نمي ماند(5)



هُوَ الَّذِي يُصَوِّرُكُمْ فِي الْأَرْحَامِ كَيْفَ يَشَآءُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ(6)
اوست كسي كه شما را آن گونه كه مي خواهد در رحمها صورتگري مي كند هيچ معبودي جز آن تواناي حكيم نيست(6)


صدق الله العلي العظيم

5866
12th March 2013, 07:56 AM
سپاس

- - - به روز رسانی شده - - -

سپاس

naserin48
12th March 2013, 08:10 AM
باتشكر
اميدوارم كه همه ي ما عامل به قران كريم باشيم و در زندگي روز مره كلام خداوند را در نظر بگيريم.

Dorna dordone
12th March 2013, 11:25 AM
دیر میرسم سهام عزیزمممم

اما استفاده میکنم از آیات زیبایی که انتخاب میکنی..

ممنونم خانومم[golrooz][golrooz]

- - - به روز رسانی شده - - -

دیر میرسم سهام عزیزمممم

اما استفاده میکنم از آیات زیبایی که انتخاب میکنی..

ممنونم خانومم[golrooz][golrooz]

ghalbeyakhi
12th March 2013, 11:42 AM
سلام سهام عزیز بابت آیه های الهی زیبایی که انتخاب می کنی ممنونم

- - - به روز رسانی شده - - -

سلام سهام عزیز بابت آیه های الهی زیبایی که انتخاب می کنی ممنونم

عبدالله91
12th March 2013, 12:18 PM
آل عمران،نام سومین سوره قرآن کریم.این سوره مدنی ودارای ٢٠٠آیه است وبه مناسبت بیان سرگذشت خاندان عمران در آن به این نام خوانده شده است منظوراز عمران مذکور در این سوره،پدرحضرت مریم(ع) ومراد ازآل عمران،حضرت عیسی(ع) وحضرت مریم اند.مادر حضرت مریم نیز احتمالا مشمول این عنوان است(طباطبائی، ١٦٧/٣) آل عمران یکی از هفت سوره ی بلند قرآن وبنابرقول منسوب به امیرالمومنین علی(ع) ،ابن عباس وجابربن زید،هشتادوهفتمین سوره ی نازل شده ی قرآن است(رامیار، ٦٧٠ ) در این سوره ی مبارکه مومنین را به توحید کلمه و صبر و ثبات در دفاع از اسلام و تقویت آن دعوت می کند و آنان را به حساسیت موقعیت ایشان در برابر دشمنانی مانند یهودیانومسیحیان و مشرکان ، که آن زمان خود را بر مبارزه با اسلام جزم کرده بودند ، متوجه می سازد حقایق دین را به ایشان تذکر می دهد و شبهات و وسوسه های منکران را از دلهای آنان می زداید. همچنین درباره ی مریم (ع) وعیسی (ع) ، جریان مباهله ، انبیای بنی اسرائیل ، یهودیان ، دعوت اهل کتاب به اسلام و ضرورت صبرو تلاش واتحاد ، کعبه ، ربا و حرمت آن سخن گفته می شود. چنین می نماید که تمامی این سوره به یکباره نازل شده باشد زیرا آیات آن از آغاز تا پایان با یکدیگر هماهنگی دارد(طبا طبائی،٣/٦).

این سوره در سال سوم هجرت پس از جنگ احد ، در مدینه نازل شد . همانطور که می دانید عمران نام سه نفر از اشخاص مشهور بوده است : نام پدر حضرت موسی (ع) ، پدر حضرت مریم (ع) و پدر حضرت علی (ع) (که بیشتر به ابوطالب مشهور بوده است). ولی در این سوره ببیشتر منظور از آل عمران ، پدر حضرت مریم و همسرش و حضرت مریم (ع) و حضرت عیسی (ع) است . این کلمه دو بار در این سوره به کار رفته است .

ir2007
12th March 2013, 02:19 PM
تشكر[golrooz]

- - - به روز رسانی شده - - -

تشكر[golrooz]

بانوثریا
12th March 2013, 06:02 PM
امیدوارم تو زندگیمون به کار ببریم...ممنون

- - - به روز رسانی شده - - -

امیدوارم تو زندگیمون به کار ببریم...ممنون

soham 313
13th March 2013, 08:11 AM
صفحه ی 29 از قرآن کریم شامل آیات 7 تا 18 از سوره ی آل عمران


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


هُوَ الَّذِيٓ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَٰبَ مِنْهُ ءَايَٰتٌ مُّحْكَمَٰتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَٰبِ وَأُخَرُ مُتَشَٰبِهَٰتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَٰبَهَ مِنْهُ ابْتِغَآءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَآءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّٰسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ ءَامَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّآ أُو۟لُوا۟ الْأَلْبَٰبِ(7)
اوست كسي كه اين كتاب [=قرآن] را بر تو فرو فرستاد پاره اي از آن آيات محكم [=صريح و روشن] است آنها اساس كتابند و [پاره اي] ديگر متشابهاتند [كه تاويل پذيرند] اما كساني كه در دلهايشان انحراف است براي فتنه جويي و طلب تاويل آن [به دلخواه خود] از متشابه آن پيروي مي كنند با آنكه تاويلش را جز خدا و ريشه داران در دانش كسي نمي داند [آنان كه] مي گويند ما بدان ايمان آورديم همه [چه محكم و چه متشابه] از جانب پروردگار ماست و جز خردمندان كسي متذكر نمي شود(7)



رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ(8)
[مي گويند] پروردگارا پس از آنكه ما را هدايت كردي دلهايمان را دستخوش انحراف مگردان و از جانب خود رحمتي بر ما ارزاني دار كه تو خود بخشايشگري(8)



رَبَّنَآ إِنَّكَ جَامِعُ النَّاسِ لِيَوْمٍ لَّا رَيْبَ فِيهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ(9)
پروردگارا به يقين تو در روزي كه هيچ ترديدي در آن نيست گردآورنده [جمله] مردماني قطعا خداوند در وعده [خود] خلاف نمي كند(9)



إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ لَن تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَٰلُهُمْ وَلَآ أَوْلَٰدُهُم مِّنَ اللَّهِ شَئًْا وَأُو۟لَٰٓئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ(10)
در حقيقت كساني كه كفر ورزيدند اموال و اولادشان چيزي [از عذاب خدا] را از آنان دور نخواهد كرد و آنان خود هيزم دوزخند(10)



كَدَأْبِ ءَالِ فِرْعَوْنَ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ كَذَّبُوا۟ بَِٔايَٰتِنَا فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَاللَّهُ شَدِيدُ الْعِقَابِ(11)
[آنان] به شيوه فرعونيان و كساني كه پيش از آنان بودند آيات ما را دروغ شمردند پس خداوند به [سزاي] گناهانشان [گريبان] آنان را گرفت و خدا سخت كيفر است(11)



قُل لِّلَّذِينَ كَفَرُوا۟ سَتُغْلَبُونَ وَتُحْشَرُونَ إِلَيٰ جَهَنَّمَ وَبِئْسَ الْمِهَادُ(12)
به كساني كه كفر ورزيدند بگو به زودي مغلوب خواهيد شد و [سپس در روز رستاخيز] در دوزخ محشور مي شويد و چه بد بستري است(12)



قَدْ كَانَ لَكُمْ ءَايَةٌ فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتَا فِئَةٌ تُقَٰتِلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَأُخْرَيٰ كَافِرَةٌ يَرَوْنَهُم مِّثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ وَاللَّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَن يَشَآءُ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَعِبْرَةً لِّأُو۟لِي الْأَبْصَٰرِ(13)
قطعا در برخورد ميان دو گروه براي شما نشانه اي [و درس عبرتي] بود گروهي در راه خدا مي جنگيدند و ديگر [گروه] كافر بودند كه آنان [=مؤمنان] را به چشم دو برابر خود مي ديدند و خدا هر كه را بخواهد به ياري خود تاييد مي كند يقينا در اين [ماجرا] براي صاحبان بينش عبرتي است(13)



زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَٰتِ مِنَ النِّسَآءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَٰطِيرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَٰمِ وَالْحَرْثِ ذَٰلِكَ مَتَٰعُ الْحَيَوٰةِ الدُّنْيَا وَاللَّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمََٔابِ(14)
دوستي خواستنيها[ي گوناگون] از زنان و پسران و اموال فراوان از زر و سيم و اسب هاي نشاندار و دامها و كشتزار[ها] براي مردم آراسته شده [ليكن] اين جمله مايه تمتع زندگي دنياست و [حال آنكه] فرجام نيكو نزد خداست(14)



۞ قُلْ أَؤُنَبِّئُكُم بِخَيْرٍ مِّن ذَٰلِكُمْ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا۟ عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّٰتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَا وَأَزْوَٰجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَرِضْوَٰنٌ مِّنَ اللَّهِ وَاللَّهُ بَصِيرٌۢ بِالْعِبَادِ(15)
بگو آيا شما را به بهتر از اينها خبر دهم براي كساني كه تقوا پيشه كرده اند نزد پروردگارشان باغهايي است كه از زير [درختان] آنها نهرها روان است در آن جاودانه بمانند و همسراني پاكيزه و [نيز] خشنودي خدا [را دارند] و خداوند به [امور] بندگان [خود] بيناست(15)



الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَآ إِنَّنَآ ءَامَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ(16)
همان كساني كه مي گويند پروردگارا ما ايمان آورديم پس گناهان ما را بر ما ببخش و ما را از عذاب آتش نگاه دار(16)



الصَّٰبِرِينَ وَالصَّٰدِقِينَ وَالْقَٰنِتِينَ وَالْمُنفِقِينَ وَالْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحَارِ(17)
[اينانند] شكيبايان و راستگويان و فرمانبرداران و انفاق كنندگان و آمرزش خواهان در سحرگاهان(17)



شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَٰٓئِكَةُ وَأُو۟لُوا۟ الْعِلْمِ قَآئِمًۢا بِالْقِسْطِ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ(18)
خدا كه همواره به عدل قيام دارد گواهي مي دهد كه جز او هيچ معبودي نيست و فرشتگان [او] و دانشوران [نيز گواهي مي دهند كه] جز او كه توانا و حكيم است هيچ معبودي نيست(18)



صدق الله العلي العظيم

samin farbod
13th March 2013, 01:58 PM
ممنون عزیزم.[golrooz][golrooz]

- - - به روز رسانی شده - - -

ممنون عزیزم.[golrooz][golrooz]

samin farbod
13th March 2013, 02:06 PM
سلام
ممنونم .
مبارکه رسیدیم به سوره ی آل عمران.

- - - به روز رسانی شده - - -

سلام
ممنونم .
مبارکه رسیدیم به سوره ی آل عمران.

*nura*
13th March 2013, 03:59 PM
مثل همیشه عالی بود[shaad]

- - - به روز رسانی شده - - -

مثل همیشه عالی بود[shaad]

*nura*
13th March 2013, 04:40 PM
دوست عزیز این تاپیک واقعا عالیه لطفا ادامه بده [labkhand][labkhand][alaghemand]

- - - به روز رسانی شده - - -

دوست عزیز این تاپیک واقعا عالیه لطفا ادامه بده [labkhand][labkhand][alaghemand]

soham 313
14th March 2013, 08:21 AM
صفحه ی 30 از قرآن کریم شامل آیات 19 تا 30 از سوره ی آل عمران


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الْإِسْلَٰمُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا۟ الْكِتَٰبَ إِلَّا مِنۢ بَعْدِ مَا جَآءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًۢا بَيْنَهُمْ وَمَن يَكْفُرْ بَِٔايَٰتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ(19)
در حقيقت دين نزد خدا همان اسلام است و كساني كه كتاب [آسماني] به آنان داده شده با يكديگر به اختلاف نپرداختند مگر پس از آنكه علم براي آنان [حاصل] آمد آن هم به سابقه حسدي كه ميان آنان وجود داشت و هر كس به آيات خدا كفر ورزد پس [بداند] كه خدا زودشمار است(19)



فَإِنْ حَآجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلَّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ وَقُل لِّلَّذِينَ أُوتُوا۟ الْكِتَٰبَ وَالْأُمِّيِّۦنَ ءَأَسْلَمْتُمْ فَإِنْ أَسْلَمُوا۟ فَقَدِ اهْتَدَوا۟ وَّإِن تَوَلَّوْا۟ فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَٰغُ وَاللَّهُ بَصِيرٌۢ بِالْعِبَادِ(20)
پس اگر با تو به محاجه برخاستند بگو من خود را تسليم خدا نموده ام و هر كه مرا پيروي كرده [نيز خود را تسليم خدا نموده است] و به كساني كه اهل كتابند و به مشركان بگو آيا اسلام آورده ايد پس اگر اسلام آوردند قطعا هدايت يافته اند و اگر روي برتافتند فقط رساندن پيام بر عهده توست و خداوند به [امور] بندگان بيناست(20)



إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بَِٔايَٰتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّۦنَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ(21)
كساني كه به آيات خدا كفر مي ورزند و پيامبران را بناحق مي كشند و دادگستران را به قتل مي رسانند آنان را از عذابي دردناك خبر ده(21)



أُو۟لَٰٓئِكَ الَّذِينَ حَبِطَتْ أَعْمَٰلُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْءَاخِرَةِ وَمَا لَهُم مِّن نَّٰصِرِينَ(22)
آنان كساني اند كه در [اين] دنيا و [در سراي] آخرت اعمالشان به هدر رفته و براي آنان هيچ ياوري نيست(22)



أَلَمْ تَرَ إِلَي الَّذِينَ أُوتُوا۟ نَصِيبًا مِّنَ الْكِتَٰبِ يُدْعَوْنَ إِلَيٰ كِتَٰبِ اللَّهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ يَتَوَلَّيٰ فَرِيقٌ مِّنْهُمْ وَهُم مُّعْرِضُونَ(23)
آيا داستان كساني را كه بهره اي از كتاب [تورات] يافته اند ندانسته اي كه چون به سوي كتاب خدا فرا خوانده مي شوند تا ميانشان حكم كند آنگه گروهي از آنان به حال اعراض روي برمي تابند(23)



ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا۟ لَن تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّآ أَيَّامًا مَّعْدُودَٰتٍ وَغَرَّهُمْ فِي دِينِهِم مَّا كَانُوا۟ يَفْتَرُونَ(24)
اين بدان سبب بود كه آنان [به پندار خود] گفتند هرگز آتش جز چند روزي به ما نخواهد رسيد و برساخته هايشان آنان را در دينشان فريفته كرده است(24)



فَكَيْفَ إِذَا جَمَعْنَٰهُمْ لِيَوْمٍ لَّا رَيْبَ فِيهِ وَوُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَّا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ(25)
پس چگونه خواهد بود [حالشان] آنگاه كه آنان را در روزي كه هيچ شكي در آن نيست گرد آوريم و به هر كس [پاداش] دستاوردش به تمام [و كمال] داده شود و به آنان ستم نرسد(25)



قُلِ اللَّهُمَّ مَٰلِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَآءُ وَتَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَآءُ وَتُعِزُّ مَن تَشَآءُ وَتُذِلُّ مَن تَشَآءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَيٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ(26)
بگو بار خدايا تويي كه فرمانفرمايي هر آن كس را كه خواهي فرمانروايي بخشي و از هر كه خواهي فرمانروايي را باز ستاني و هر كه را خواهي عزت بخشي و هر كه را خواهي خوار گرداني همه خوبيها به دست توست و تو بر هر چيز توانايي(26)



تُولِجُ الَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَتُولِجُ النَّهَارَ فِي الَّيْلِ وَتُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَتُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَتَرْزُقُ مَن تَشَآءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ(27)
شب را به روز در مي آوري و روز را به شب در مي آوري و زنده را از مرده بيرون مي آوري و مرده را از زنده خارج مي سازي و هر كه را خواهي بي حساب روزي مي دهي(27)



لَّا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَٰفِرِينَ أَوْلِيَآءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَن يَفْعَلْ ذَٰلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّآ أَن تَتَّقُوا۟ مِنْهُمْ تُقَيٰةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَي اللَّهِ الْمَصِيرُ(28)
مؤمنان نبايد كافران را به جاي مؤمنان به دوستي بگيرند و هر كه چنين كند در هيچ چيز [او را] از [دوستي] خدا [بهره اي] نيست مگر اينكه از آنان به نوعي تقيه كند و خداوند شما را از [عقوبت] خود مي ترساند و بازگشت [همه] به سوي خداست(28)



قُلْ إِن تُخْفُوا۟ مَا فِي صُدُورِكُمْ أَوْ تُبْدُوهُ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَيَعْلَمُ مَا فِي السَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَيٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ(29)
بگو اگر آنچه در سينه هاي شماست نهان داريد يا آشكارش كنيد خدا آن را مي داند و [نيز] آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمين است مي داند و خداوند بر هر چيزي تواناست(29)



يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُّحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِن سُوٓءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدًۢا بَعِيدًا وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَاللَّهُ رَءُوفٌۢ بِالْعِبَادِ(30)
روزي كه هر كسي آنچه كار نيك به جاي آورده و آنچه بدي مرتكب شده حاضر شده مي يابد و آرزو مي كند كاش ميان او و آن [كارهاي بد] فاصله اي دور بود و خداوند شما را از [كيفر] خود مي ترساند و [در عين حال] خدا به بندگان [خود] مهربان است(30)


صدق الله العلي العظيم

بلدرچین
14th March 2013, 07:45 PM
عالی بود.مرسی عزیزم قران یک مدرسه هست که همیشه برای انسان ارامش بخشه

بلدرچین
14th March 2013, 07:53 PM
مرسی عزیزم

طاهره جووون
14th March 2013, 08:50 PM
ممنون [golrooz]

- - - به روز رسانی شده - - -

ممنون [golrooz]

soham 313
15th March 2013, 07:54 AM
صفحه ی 31 از قرآن کریم شامل آیات 31 تا 44 از سوره ی آل عمران


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان



قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ(31)
بگو اگر خدا را دوست داريد از من پيروي كنيد تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشايد و خداوند آمرزنده مهربان است(31)



قُلْ أَطِيعُوا۟ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِن تَوَلَّوْا۟ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَٰفِرِينَ(32)
بگو خدا و پيامبر [او] را اطاعت كنيد پس اگر رويگردان شدند قطعا خداوند كافران را دوست ندارد(32)



۞ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَيٰٓ ءَادَمَ وَنُوحًا وَءَالَ إِبْرَٰهِيمَ وَءَالَ عِمْرَٰنَ عَلَي الْعَٰلَمِينَ(33)
به يقين خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهيم و خاندان عمران را بر مردم جهان برتري داده است(33)



ذُرِّيَّةًۢ بَعْضُهَا مِنۢ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ(34)
فرزنداني كه بعضي از آنان از [نسل] بعضي ديگرند و خداوند شنواي داناست(34)



إِذْ قَالَتِ امْرَأَتُ عِمْرَٰنَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّيٓ إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ(35)
چون زن عمران گفت پروردگارا آنچه در شكم خود دارم نذر تو كردم تا آزاد شده [از مشاغل دنيا و پرستشگر تو] باشد پس از من بپذير كه تو خود شنواي دانايي(35)



فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُهَآ أُنثَيٰ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَلَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنثَيٰ وَإِنِّي سَمَّيْتُهَا مَرْيَمَ وَإِنِّيٓ أُعِيذُهَا بِكَ وَذُرِّيَّتَهَا مِنَ الشَّيْطَٰنِ الرَّجِيمِ(36)
پس چون فرزندش را بزاد گفت پروردگارا من دختر زاده ام و خدا به آنچه او زاييد داناتر بود و پسر چون دختر نيست و من نامش را مريم نهادم و او و فرزندانش را از شيطان رانده شده به تو پناه مي دهم(36)



فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنۢبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّا كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزْقًا قَالَ يَٰمَرْيَمُ أَنَّيٰ لَكِ هَٰذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَن يَشَآءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ(37)
پس پروردگارش وي [=مريم] را با حسن قبول پذيرا شد و او را نيكو بار آورد و زكريا را سرپرست وي قرار داد زكريا هر بار كه در محراب بر او وارد مي شد نزد او [نوعي] خوراكي مي يافت [مي]گفت اي مريم اين از كجا براي تو [آمده است او در پاسخ مي]گفت اين از جانب خداست كه خدا به هر كس بخواهد بي شمار روزي مي دهد(37)



هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِن لَّدُنكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَآءِ(38)
آنجا [بود كه] زكريا پروردگارش را خواند [و] گفت پروردگارا از جانب خود فرزندي پاك و پسنديده به من عطا كن كه تو شنونده دعايي(38)



فَنَادَتْهُ الْمَلَٰٓئِكَةُ وَهُوَ قَآئِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرَابِ أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيَيٰ مُصَدِّقًۢا بِكَلِمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَسَيِّدًا وَحَصُورًا وَنَبِيًّا مِّنَ الصَّٰلِحِينَ(39)
پس در حالي كه وي ايستاده [و] در محراب [خود] دعا مي كرد فرشتگان او را ندا دردادند كه خداوند تو را به [ولادت] يحيي كه تصديق كننده [حقانيت] كلمة الله [=عيسي] است و بزرگوار و خويشتندار [=پرهيزنده از آنان] و پيامبري از شايستگان است مژده مي دهد(39)



قَالَ رَبِّ أَنَّيٰ يَكُونُ لِي غُلَٰمٌ وَقَدْ بَلَغَنِيَ الْكِبَرُ وَامْرَأَتِي عَاقِرٌ قَالَ كَذَٰلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ مَا يَشَآءُ(40)
گفت پروردگارا چگونه مرا فرزندي خواهد بود در حالي كه پيري من بالا گرفته است و زنم نازا است [فرشته] گفت [كار پروردگار] چنين است خدا هر چه بخواهد مي كند(40)



قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّيٓ ءَايَةً قَالَ ءَايَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَٰثَةَ أَيَّامٍ إِلَّا رَمْزًا وَاذْكُر رَّبَّكَ كَثِيرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَٰرِ(41)
گفت پروردگارا براي من نشانه اي قرار ده فرمود نشانه ات اين است كه سه روز با مردم جز به اشاره سخن نگويي و پروردگارت را بسيار ياد كن و شبانگاه و بامدادان [او را] تسبيح گوي(41)



وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَٰٓئِكَةُ يَٰمَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَيٰكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَيٰكِ عَلَيٰ نِسَآءِ الْعَٰلَمِينَ(42)
و [ياد كن] هنگامي را كه فرشتگان گفتند اي مريم خداوند تو را برگزيده و پاك ساخته و تو را بر زنان جهان برتري داده است(42)



يَٰمَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَاسْجُدِي وَارْكَعِي مَعَ الرَّٰكِعِينَ(43)
اي مريم فرمانبر پروردگار خود باش و سجده كن و با ركوع كنندگان ركوع نما(43)



ذَٰلِكَ مِنْ أَنۢبَآءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلَٰمَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ(44)
اين [جمله] از اخبار غيب است كه به تو وحي مي كنيم و [گرنه] وقتي كه آنان قلمهاي خود را [براي قرعه كشي به آب] مي افكندند تا كدام يك سرپرستي مريم را به عهده گيرد نزد آنان نبودي و [نيز] وقتي با يكديگر كشمكش مي كردند نزدشان نبودي(44)



صدق الله العلي العظيم

بلدرچین
15th March 2013, 12:46 PM
مرسی عزیزم دستت درد نکنه

*nura*
15th March 2013, 12:56 PM
مرسی [tashvigh][tashvigh][tashvigh]

- - - به روز رسانی شده - - -

مرسی [tashvigh][tashvigh][tashvigh]

علی محمد همتی
16th March 2013, 08:02 AM
بازم تشکر.

- - - به روز رسانی شده - - -

بازم تشکر.

soham 313
16th March 2013, 08:46 AM
صفحه ی 32 از قرآن کریم شامل آیات 45 تا 59 از سوره ی آل عمران


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


إِذْ قَالَتِ الْمَلَٰٓئِكَةُ يَٰمَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَي ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْءَاخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ(45)
[ياد كن] هنگامي [را] كه فرشتگان گفتند اي مريم خداوند تو را به كلمه اي از جانب خود كه نامش مسيح عيسي بن مريم است مژده مي دهد در حالي كه [او] در دنيا و آخرت آبرومند و از مقربان [درگاه خدا] است(45)



وَيُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا وَمِنَ الصَّٰلِحِينَ(46)
و در گهواره [به اعجاز] و در ميانسالي [به وحي] با مردم سخن مي گويد و از شايستگان است(46)



قَالَتْ رَبِّ أَنَّيٰ يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ قَالَ كَذَٰلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ مَا يَشَآءُ إِذَا قَضَيٰٓ أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ(47)
[مريم] گفت پروردگارا چگونه مرا فرزندي خواهد بود با آنكه بشري به من دست نزده است گفت چنين است [كار] پروردگار خدا هر چه بخواهد مي آفريند چون به كاري فرمان دهد فقط به آن مي گويد باش پس مي باشد(47)



وَيُعَلِّمُهُ الْكِتَٰبَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَيٰةَ وَالْإِنجِيلَ(48)
و به او كتاب و حكمت و تورات و انجيل مي آموزد(48)



وَرَسُولًا إِلَيٰ بَنِيٓ إِسْرَٰٓءِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بَِٔايَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ أَنِّيٓ أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَئَْةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًۢا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِ الْمَوْتَيٰ بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَءَايَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ(49)
و [او را به عنوان] پيامبري به سوي بني اسرائيل [مي فرستد كه او به آنان مي گويد] در حقيقت من از جانب پروردگارتان برايتان معجزه اي آورده ام من از گل براي شما [چيزي] به شكل پرنده مي سازم آنگاه در آن مي دمم پس به اذن خدا پرنده اي مي شود و به اذن خدا نابيناي مادرزاد و پيس را بهبود مي بخشم و مردگان را زنده مي گردانم و شما را از آنچه مي خوريد و در خانه هايتان ذخيره مي كنيد خبر مي دهم مسلما در اين [معجزات] براي شما اگر مؤمن باشيد عبرت است(49)



وَمُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَيٰةِ وَلِأُحِلَّ لَكُم بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ وَجِئْتُكُم بَِٔايَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ فَاتَّقُوا۟ اللَّهَ وَأَطِيعُونِ(50)
و [مي گويد آمده ام تا] تورات را كه پيش از من [نازل شده] است تصديق كننده باشم و تا پاره اي از آنچه را كه بر شما حرام گرديده براي شما حلال كنم و از جانب پروردگارتان براي شما نشانه اي آورده ام پس از خدا پروا داريد و مرا اطاعت كنيد(50)



إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَٰذَا صِرَٰطٌ مُّسْتَقِيمٌ(51)
در حقيقت خداوند پروردگار من و پروردگار شماست پس او را بپرستيد [كه ] راه راست اين است(51)



۞ فَلَمَّآ أَحَسَّ عِيسَيٰ مِنْهُمُ الْكُفْرَ قَالَ مَنْ أَنصَارِيٓ إِلَي اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللَّهِ ءَامَنَّا بِاللَّهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ(52)
چون عيسي از آنان احساس كفر كرد گفت ياران من در راه خدا چه كسانند حواريون گفتند ما ياران [دين] خداييم به خدا ايمان آورده ايم و گواه باش كه ما تسليم [او] هستيم(52)



رَبَّنَآ ءَامَنَّا بِمَآ أَنزَلْتَ وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّٰهِدِينَ(53)
پروردگارا به آنچه نازل كردي گرويديم و فرستاده[ات] را پيروي كرديم پس ما را در زمره گواهان بنويس(53)



وَمَكَرُوا۟ وَمَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَٰكِرِينَ(54)
و [دشمنان] مكر ورزيدند و خدا [در پاسخشان] مكر در ميان آورد و خداوند بهترين مكرانگيزان است(54)



إِذْ قَالَ اللَّهُ يَٰعِيسَيٰٓ إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ وَجَاعِلُ الَّذِينَ اتَّبَعُوكَ فَوْقَ الَّذِينَ كَفَرُوٓا۟ إِلَيٰ يَوْمِ الْقِيَٰمَةِ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأَحْكُمُ بَيْنَكُمْ فِيمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ(55)
[ياد كن] هنگامي را كه خدا گفت اي عيسي من تو را برگرفته و به سوي خويش بالا مي برم و تو را از [آلايش] كساني كه كفر ورزيده اند پاك مي گردانم و تا روز رستاخيز كساني را كه از تو پيروي كرده اند فوق كساني كه كافر شده اند قرار خواهم داد آنگاه فرجام شما به سوي من است پس در آنچه بر سر آن اختلاف مي كرديد ميان شما داوري خواهم كرد(55)



فَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا۟ فَأُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا فِي الدُّنْيَا وَالْءَاخِرَةِ وَمَا لَهُم مِّن نَّٰصِرِينَ(56)
اما كساني كه كفر ورزيدند در دنيا و آخرت به سختي عذابشان كنم و ياوراني نخواهند داشت(56)



وَأَمَّا الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَعَمِلُوا۟ الصَّٰلِحَٰتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّٰلِمِينَ(57)
و اما كساني كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كرده اند [خداوند] مزدشان را به تمامي به آنان مي دهد و خداوند بيدادگران را دوست نمي دارد(57)



ذَٰلِكَ نَتْلُوهُ عَلَيْكَ مِنَ الْءَايَٰتِ وَالذِّكْرِ الْحَكِيمِ(58)
اينهاست كه ما آن را از آيات و قرآن حكمت آميز بر تو مي خوانيم(58)



إِنَّ مَثَلَ عِيسَيٰ عِندَ اللَّهِ كَمَثَلِ ءَادَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُن فَيَكُونُ(59)
در واقع م ثل عيسي نزد خدا همچون م ثل [خلقت] آدم است [كه] او را از خاك آفريد سپس بدو گفت باش پس وجود يافت(59)



صدق الله العلي العظيم

md618
16th March 2013, 10:58 PM
zibast vaqean

- - - به روز رسانی شده - - -

zibast vaqean

md618
16th March 2013, 11:05 PM
awli bud

- - - به روز رسانی شده - - -

awli bud

soham 313
17th March 2013, 08:16 AM
صفحه ی 33 از قرآن کریم شامل آیات 60 تا 74 از سوره ی آل عمران


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلَا تَكُن مِّنَ الْمُمْتَرِينَ(60)
[آنچه درباره عيسي گفته شد] حق [و] از جانب پروردگار تو است پس از ترديدكنندگان مباش(60)



فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِنۢ بَعْدِ مَا جَآءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا۟ نَدْعُ أَبْنَآءَنَا وَأَبْنَآءَكُمْ وَنِسَآءَنَا وَنِسَآءَكُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَي الْكَٰذِبِينَ(61)
پس هر كه در اين [باره] پس از دانشي كه تو را [حاصل] آمده با تو محاجه كند بگو بياييد پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و ما خويشان نزديك و شما خويشان نزديك خود را فرا خوانيم سپس مباهله كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم(61)



إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ وَمَا مِنْ إِلَٰهٍ إِلَّا اللَّهُ وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ(62)
آري داستان درست [مسيح] همين است و معبودي جز خدا نيست و خداست كه در واقع همان شكست ناپذير حكيم است(62)



فَإِن تَوَلَّوْا۟ فَإِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌۢ بِالْمُفْسِدِينَ(63)
پس اگر رويگردان شدند همانا خداوند به [حال] مفسدان داناست(63)



قُلْ يَٰٓأَهْلَ الْكِتَٰبِ تَعَالَوْا۟ إِلَيٰ كَلِمَةٍ سَوَآءٍۭ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَئًْا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ فَإِن تَوَلَّوْا۟ فَقُولُوا۟ اشْهَدُوا۟ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ(64)
بگو اي اهل كتاب بياييد بر سر سخني كه ميان ما و شما يكسان است بايستيم كه جز خدا را نپرستيم و چيزي را شريك او نگردانيم و بعضي از ما بعضي ديگر را به جاي خدا به خدايي نگيرد پس اگر [از اين پيشنهاد] اعراض كردند بگوييد شاهد باشيد كه ما مسلمانيم [نه شما](64)



يَٰٓأَهْلَ الْكِتَٰبِ لِمَ تُحَآجُّونَ فِيٓ إِبْرَٰهِيمَ وَمَآ أُنزِلَتِ التَّوْرَيٰةُ وَالْإِنجِيلُ إِلَّا مِنۢ بَعْدِهِۦٓ أَفَلَا تَعْقِلُونَ(65)
اي اهل كتاب چرا در باره ابراهيم محاجه مي كنيد با آنكه تورات و انجيل بعد از او نازل شده است آيا تعقل نمي كنيد(65)



هَٰٓأَنتُمْ هَٰٓؤُلَآءِ حَٰجَجْتُمْ فِيمَا لَكُم بِهِ عِلْمٌ فَلِمَ تُحَآجُّونَ فِيمَا لَيْسَ لَكُم بِهِ عِلْمٌ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ(66)
هان شما [اهل كتاب] همانان هستيد كه در باره آنچه نسبت به آن دانشي داشتيد محاجه كرديد پس چرا در مورد چيزي كه بدان دانشي نداريد محاجه مي كنيد با آنكه خدا مي داند و شما نمي دانيد(66)



مَا كَانَ إِبْرَٰهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَٰكِن كَانَ حَنِيفًا مُّسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ(67)
ابراهيم نه يهودي بود و نه نصراني بلكه حق گرايي فرمانبردار بود و از مشركان نبود(67)



إِنَّ أَوْلَي النَّاسِ بِإِبْرَٰهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهَٰذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ(68)
در حقيقت نزديكترين مردم به ابراهيم همان كساني هستند كه او را پيروي كرده اند و [نيز] اين پيامبر و كساني كه [به آيين او] ايمان آورده اند و خدا سرور مؤمنان است(68)



وَدَّت طَّآئِفَةٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَٰبِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ وَمَا يُضِلُّونَ إِلَّآ أَنفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ(69)
گروهي از اهل كتاب آرزو مي كنند كاش شما را گمراه مي كردند در صورتي كه جز خودشان [كسي] را گمراه نمي كنند و نمي فهمند(69)



يَٰٓأَهْلَ الْكِتَٰبِ لِمَ تَكْفُرُونَ بَِٔايَٰتِ اللَّهِ وَأَنتُمْ تَشْهَدُونَ(70)
اي اهل كتاب چرا به آيات خدا كفر مي ورزيد با آنكه خود [به درستي آن] گواهي مي دهيد(70)



يَٰٓأَهْلَ الْكِتَٰبِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَٰطِلِ وَتَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ(71)
اي اهل كتاب چرا حق را به باطل درمي آميزيد و حقيقت را كتمان مي كنيد با اينكه خود مي دانيد(71)



وَقَالَت طَّآئِفَةٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَٰبِ ءَامِنُوا۟ بِالَّذِيٓ أُنزِلَ عَلَي الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَجْهَ النَّهَارِ وَاكْفُرُوٓا۟ ءَاخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ(72)
و جماعتي از اهل كتاب گفتند در آغاز روز به آنچه بر مؤمنان نازل شد ايمان بياوريد و در پايان [روز] انكار كنيد شايد آنان [از اسلام] برگردند(72)



وَلَا تُؤْمِنُوٓا۟ إِلَّا لِمَن تَبِعَ دِينَكُمْ قُلْ إِنَّ الْهُدَيٰ هُدَي اللَّهِ أَن يُؤْتَيٰٓ أَحَدٌ مِّثْلَ مَآ أُوتِيتُمْ أَوْ يُحَآجُّوكُمْ عِندَ رَبِّكُمْ قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَآءُ وَاللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِيمٌ(73)
و [گفتند] جز به كسي كه دين شما را پيروي كند ايمان نياوريد بگو هدايت هدايت خداست مبادا به كسي نظير آنچه به شما داده شده داده شود يا در پيشگاه پروردگارتان با شما محاجه كنند بگو [اين] تفضل به دست خداست آن را به هر كس كه بخواهد مي دهد و خداوند گشايشگر داناست(73)



يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَن يَشَآءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ(74)
رحمت خود را به هر كس كه بخواهد مخصوص مي گرداند و خداوند داراي بخشش بزرگ است(74)



صدق الله العلي العظيم

soham 313
18th March 2013, 09:08 AM
صفحه ی 34 از قرآن کریم شامل آیات 75 تا 85 از سوره ی آل عمران



اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


۞ وَمِنْ أَهْلِ الْكِتَٰبِ مَنْ إِن تَأْمَنْهُ بِقِنطَارٍ يُؤَدِّهِۦٓ إِلَيْكَ وَمِنْهُم مَّنْ إِن تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لَّا يُؤَدِّهِۦٓ إِلَيْكَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَآئِمًا ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا۟ لَيْسَ عَلَيْنَا فِي الْأُمِّيِّۦنَ سَبِيلٌ وَيَقُولُونَ عَلَي اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ(75)
و از اهل كتاب كسي است كه اگر او را بر مال فراواني امين شمري آن را به تو برگرداند و از آنان كسي است كه اگر او را بر ديناري امين شمري آن را به تو نمي پردازد مگر آنكه دايما بر [سر] وي به پا ايستي اين بدان سبب است كه آنان [به پندار خود] گفتند در مورد كساني كه كتاب آسماني ندارند بر زيان ما راهي نيست و بر خدا دروغ مي بندند با اينكه خودشان [هم] مي دانند(75)



بَلَيٰ مَنْ أَوْفَيٰ بِعَهْدِهِ وَاتَّقَيٰ فَإِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ(76)
آري هر كه به پيمان خود وفا كند و پرهيزگاري نمايد بي ترديد خداوند پرهيزگاران را دوست دارد(76)



إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَيْمَٰنِهِمْ ثَمَنًا قَلِيلًا أُو۟لَٰٓئِكَ لَا خَلَٰقَ لَهُمْ فِي الْءَاخِرَةِ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلَا يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَٰمَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ(77)
كساني كه پيمان خدا و سوگندهاي خود را به بهاي ناچيزي مي فروشند آنان را در آخرت بهره اي نيست و خدا روز قيامت با آنان سخن نمي گويد و به ايشان نمي نگرد و پاكشان نمي گرداند و عذابي دردناك خواهند داشت(77)



وَإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِيقًا يَلْوُۥنَ أَلْسِنَتَهُم بِالْكِتَٰبِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْكِتَٰبِ وَمَا هُوَ مِنَ الْكِتَٰبِ وَيَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ وَيَقُولُونَ عَلَي اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ(78)
و از ميان آنان گروهي هستند كه زبان خود را به [خواندن] كتاب [تحريف شده اي ] مي پيچانند تا آن [بربافته] را از [مطالب] كتاب [آسماني] پنداريد با اينكه آن از كتاب [آسماني] نيست و مي گويند آن از جانب خداست در صورتي كه از جانب خدا نيست و بر خدا دروغ مي بندند با اينكه خودشان [هم] مي دانند(78)



مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتَٰبَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا۟ عِبَادًا لِّي مِن دُونِ اللَّهِ وَلَٰكِن كُونُوا۟ رَبَّٰنِيِّۦنَ بِمَا كُنتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَٰبَ وَبِمَا كُنتُمْ تَدْرُسُونَ(79)
هيچ بشري را نسزد كه خدا به او كتاب و حكم و پيامبري بدهد سپس او به مردم بگويد به جاي خدا بندگان من باشيد بلكه [بايد بگويد] به سبب آنكه كتاب [آسماني] تعليم مي داديد و از آن رو كه درس مي خوانديد علماي دين باشيد(79)



وَلَا يَأْمُرَكُمْ أَن تَتَّخِذُوا۟ الْمَلَٰٓئِكَةَ وَالنَّبِيِّۦنَ أَرْبَابًا أَيَأْمُرُكُم بِالْكُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ(80)
و [نيز] شما را فرمان نخواهد داد كه فرشتگان و پيامبران را به خدايي بگيريد آيا پس از آنكه سر به فرمان [خدا] نهاده ايد [باز] شما را به كفر وامي دارد(80)



وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَٰقَ النَّبِيِّۦنَ لَمَآ ءَاتَيْتُكُم مِّن كِتَٰبٍ وَحِكْمَةٍ ثُمَّ جَآءَكُمْ رَسُولٌ مُّصَدِّقٌ لِّمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنصُرُنَّهُ قَالَ ءَأَقْرَرْتُمْ وَأَخَذْتُمْ عَلَيٰ ذَٰلِكُمْ إِصْرِي قَالُوٓا۟ أَقْرَرْنَا قَالَ فَاشْهَدُوا۟ وَأَنَا۠ مَعَكُم مِّنَ الشَّٰهِدِينَ(81)
و [ياد كن] هنگامي را كه خداوند از پيامبران پيمان گرفت كه هر گاه به شما كتاب و حكمتي دادم سپس شما را فرستاده اي آمد كه آنچه را با شماست تصديق كرد البته به او ايمان بياوريد و حتما ياريش كنيد آنگاه فرمود آيا اقرار كرديد و در اين باره پيمانم را پذيرفتيد گفتند آري اقرار كرديم فرمود پس گواه باشيد و من با شما از گواهانم(81)



فَمَن تَوَلَّيٰ بَعْدَ ذَٰلِكَ فَأُو۟لَٰٓئِكَ هُمُ الْفَٰسِقُونَ(82)
پس كساني كه بعد از اين [پيمان] روي برتابند آنان خود نافرمانانند(82)



أَفَغَيْرَ دِينِ اللَّهِ يَبْغُونَ وَلَهُ أَسْلَمَ مَن فِي السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَإِلَيْهِ يُرْجَعُونَ(83)
آيا جز دين خدا را مي جويند با آنكه هر كه در آسمانها و زمين است خواه و ناخواه سر به فرمان او نهاده است و به سوي او بازگردانيده مي شويد(83)



قُلْ ءَامَنَّا بِاللَّهِ وَمَآ أُنزِلَ عَلَيْنَا وَمَآ أُنزِلَ عَلَيٰٓ إِبْرَٰهِيمَ وَإِسْمَٰعِيلَ وَإِسْحَٰقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَآ أُوتِيَ مُوسَيٰ وَعِيسَيٰ وَالنَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ(84)
بگو به خدا و آنچه بر ما نازل شده و آنچه بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط نازل گرديده و آنچه به موسي و عيسي و انبياي [ديگر] از جانب پروردگارشان داده شده گرويديم و ميان هيچ يك از آنان فرق نمي گذاريم و ما او را فرمانبرداريم(84)



وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَٰمِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْءَاخِرَةِ مِنَ الْخَٰسِرِينَ(85)
و هر كه جز اسلام ديني [ديگر] جويد هرگز از وي پذيرفته نشود و وي در آخرت از زيانكاران است(85)



صدق الله العلي العظيم

fateme92
18th March 2013, 11:37 AM
ممنون.سوال::d
1 شان نزول ایه 79 چیه؟
2 با توجه به ایه 82 ایا کسی بوده که خدا به پیامبری برگزیندش بعد اون نافرمانی کنه؟

- - - به روز رسانی شده - - -

ممنون.سوال::D
1 شان نزول ایه 79 چیه؟
2 با توجه به ایه 82 ایا کسی بوده که خدا به پیامبری برگزیندش بعد اون نافرمانی کنه؟

عبدالله91
18th March 2013, 03:02 PM
http://uc-njavan.ir/images/n245k6tej81z7c1nd6xg.gif



1 شان نزول ایه 79 چیه؟

سلام

این آیه توضیح زیادی دارد اما بنده یه کمی رو میارم:

در شأن نزول این آیه آمده است که روزی یکی از یهودیان به نام «ابورافع» و سرپرست گروه اعزامی نجران، در مدینه خدمت پیامبر(ص) آمدند و اظهار کردند:آیا مایل هستی تو را پرستش کنیم و مقام الوهیت برای تو قائل شویم؟! شاید آنها می پنداشتند که مخالفت پیامبر با الوهیت مسیح به خاطر این است که خود او سهمی از این موضوع ندارد و اگر او را همچون مسیح به مقام الوهیت بپذیرند از مخالفت خود دست برمی دارد و شاید این پیشنهاد توطئه ای برای بدنام کردن پیامبر(ص) و منحرف کردن افکار عمومی از او بود. پیامبر اما فرمودند: «معاذالله که من اجازه دهم کسی جز پروردگار یگانه مورد پرستش قرار گیرد.خداوند هرگز مرا برای چنین امری مبعوث نکرده است.»

خلاصه به طور کلی این آیه پرستش غیر خدا رو کلا نفی می کند ذر تاریخ بودند کسانی که قائل به الوهیت بعضی پیامبران بودند مثه مسیحیان که قائل به الوهیت حضرت عیسی بودند یا یهود که می گفتند خداوند، خدای موسی،و موسی خدای هارون ، و هارون خدای فرعون است.یا درعصر حاضر افرادی به نام «علی اللهی»هستندو... و این آیه به همه می گوید که پرستش غیر خدا کلا باطل است.

میبخشین در گذشته هم سوالاتی داشتین نمیدونم دوستان جواب دادند یا نه.بنده یه کم سرم جای دیگه گرم است نمیتونم زیاد برسم.به فکر ارشد هستم.اگه جواب ما دیر برسه یا بعضی مواقع نرسد امیدوارم به بزرگیتون میبخشین .انشاالله دوستان در بخش مذهبی پاسخگویتان می شوند.

fateme92
18th March 2013, 03:09 PM
سلام

این آیه توضیح زیادی دارد اما بنده یه کمی رو میارم:

در شأن نزول این آیه آمده است که روزی یکی از یهودیان به نام «ابورافع» و سرپرست گروه اعزامی نجران، در مدینه خدمت پیامبر(ص) آمدند و اظهار کردند:آیا مایل هستی تو را پرستش کنیم و مقام الوهیت برای تو قائل شویم؟! شاید آنها می پنداشتند که مخالفت پیامبر با الوهیت مسیح به خاطر این است که خود او سهمی از این موضوع ندارد و اگر او را همچون مسیح به مقام الوهیت بپذیرند از مخالفت خود دست برمی دارد و شاید این پیشنهاد توطئه ای برای بدنام کردن پیامبر(ص) و منحرف کردن افکار عمومی از او بود. پیامبر اما فرمودند: «معاذالله که من اجازه دهم کسی جز پروردگار یگانه مورد پرستش قرار گیرد.خداوند هرگز مرا برای چنین امری مبعوث نکرده است.»

خلاصه به طور کلی این آیه پرستش غیر خدا رو کلا نفی می کند ذر تاریخ بودند کسانی که قائل به الوهیت بعضی پیامبران بودند مثه مسیحیان که قائل به الوهیت حضرت عیسی بودند یا یهود که می گفتند خداوند، خدای موسی،و موسی خدای هارون ، و هارون خدای فرعون است.یا درعصر حاضر افرادی به نام «علی اللهی»هستندو... و این آیه به همه می گوید که پرستش غیر خدا کلا باطل است.

میبخشین در گذشته هم سوالاتی داشتین نمیدونم دوستان جواب دادند یا نه.بنده یه کم سرم جای دیگه گرم است نمیتونم زیاد برسم.به فکر ارشد هستم.اگه جواب ما دیر برسه یا بعضی مواقع نرسد امیدوارم به بزرگیتون میبخشین .انشاالله دوستان در بخش مذهبی پاسخگویتان می شوند.
سلام
خواهش میکنم.من که کلی چیز یاد میگیرم از جواباتون.
انشاء الله موفق باشید، زیر سایه حضرت.مارم از دعای خیرتون محروم نکنید.[golrooz]

- - - به روز رسانی شده - - -



سلام

این آیه توضیح زیادی دارد اما بنده یه کمی رو میارم:

در شأن نزول این آیه آمده است که روزی یکی از یهودیان به نام «ابورافع» و سرپرست گروه اعزامی نجران، در مدینه خدمت پیامبر(ص) آمدند و اظهار کردند:آیا مایل هستی تو را پرستش کنیم و مقام الوهیت برای تو قائل شویم؟! شاید آنها می پنداشتند که مخالفت پیامبر با الوهیت مسیح به خاطر این است که خود او سهمی از این موضوع ندارد و اگر او را همچون مسیح به مقام الوهیت بپذیرند از مخالفت خود دست برمی دارد و شاید این پیشنهاد توطئه ای برای بدنام کردن پیامبر(ص) و منحرف کردن افکار عمومی از او بود. پیامبر اما فرمودند: «معاذالله که من اجازه دهم کسی جز پروردگار یگانه مورد پرستش قرار گیرد.خداوند هرگز مرا برای چنین امری مبعوث نکرده است.»

خلاصه به طور کلی این آیه پرستش غیر خدا رو کلا نفی می کند ذر تاریخ بودند کسانی که قائل به الوهیت بعضی پیامبران بودند مثه مسیحیان که قائل به الوهیت حضرت عیسی بودند یا یهود که می گفتند خداوند، خدای موسی،و موسی خدای هارون ، و هارون خدای فرعون است.یا درعصر حاضر افرادی به نام «علی اللهی»هستندو... و این آیه به همه می گوید که پرستش غیر خدا کلا باطل است.

میبخشین در گذشته هم سوالاتی داشتین نمیدونم دوستان جواب دادند یا نه.بنده یه کم سرم جای دیگه گرم است نمیتونم زیاد برسم.به فکر ارشد هستم.اگه جواب ما دیر برسه یا بعضی مواقع نرسد امیدوارم به بزرگیتون میبخشین .انشاالله دوستان در بخش مذهبی پاسخگویتان می شوند.
سلام
خواهش میکنم.من که کلی چیز یاد میگیرم از جواباتون.
انشاء الله موفق باشید، زیر سایه حضرت.مارم از دعای خیرتون محروم نکنید.[golrooz]

عبدالله91
18th March 2013, 03:18 PM
http://uc-njavan.ir/images/fowzs09lm3plrwwsrgc.gif



2 با توجه به ایه 82 ایا کسی بوده که خدا به پیامبری برگزیندش بعد اون نافرمانی کنه؟


نه چنین چیزی غیر ممکنه.چون خدا پیامبران را باتوجه به لیاقت و ظرفیتشان انتخاب کرده .در واقع آیۀ82 تاکید بر میثاق و عهدی است که قبلا خدا از پیامبران گرفته است که در آیۀ قبل یعنی 81 آمده است

fateme92
18th March 2013, 09:41 PM
ممنون. ایه 177 خیلی برام عجیب بود.میشه تفسیر و شان نزولش رو بذارید؟

- - - به روز رسانی شده - - -

ممنون. ایه 177 خیلی برام عجیب بود.میشه تفسیر و شان نزولش رو بذارید؟

fateme92
18th March 2013, 10:02 PM
ممنون.ایه 263 خیلی برم جالب بود.واقعا اگه اسلام اینجوری باشه چقدر لذت بخشه.چقدر محبت توی این دین موج میزنه.
یه سوالی خیلی وقته ذهنمو مشغول کرده، با توجه به این ایه ها ،پیامبر ها هم نیاز به یقین داشتن و چون لولوشون خیلی بالا بوده از خدا میخواستن.
سوال من اینه :
اگه پیامبر ها هم نیاز داشتن یقین پیدا کنن و اونو به چشم ببینن،ماها نیاز نداریم؟
اگه نیاز داریم ، من میگم این نیاز با دیدن خود امام و پیامبر یا هرکسی که منصوب به خداست هم رفع میشه، چرا ما نباید حتی امامشو ببینیم؟؟؟

- - - به روز رسانی شده - - -

ممنون.ایه 263 خیلی برم جالب بود.واقعا اگه اسلام اینجوری باشه چقدر لذت بخشه.چقدر محبت توی این دین موج میزنه.
یه سوالی خیلی وقته ذهنمو مشغول کرده، با توجه به این ایه ها ،پیامبر ها هم نیاز به یقین داشتن و چون لولوشون خیلی بالا بوده از خدا میخواستن.
سوال من اینه :
اگه پیامبر ها هم نیاز داشتن یقین پیدا کنن و اونو به چشم ببینن،ماها نیاز نداریم؟
اگه نیاز داریم ، من میگم این نیاز با دیدن خود امام و پیامبر یا هرکسی که منصوب به خداست هم رفع میشه، چرا ما نباید حتی امامشو ببینیم؟؟؟

soham 313
19th March 2013, 06:58 AM
صفحه ی 35 از قرآن کریم شامل آیات 86 تا 101 از سوره ی آل عمران


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


كَيْفَ يَهْدِي اللَّهُ قَوْمًا كَفَرُوا۟ بَعْدَ إِيمَٰنِهِمْ وَشَهِدُوٓا۟ أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَآءَهُمُ الْبَيِّنَٰتُ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّٰلِمِينَ(86)
چگونه خداوند قومي را كه بعد از ايمانشان كافر شدند هدايت مي كند با آنكه شهادت دادند كه اين رسول بر حق است و برايشان دلايل روشن آمد و خداوند قوم بيدادگر را هدايت نمي كند(86)



أُو۟لَٰٓئِكَ جَزَآؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ وَالْمَلَٰٓئِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ(87)
آنان سزايشان اين است كه لعنت خدا و فرشتگان و مردم همگي برايشان است(87)



خَٰلِدِينَ فِيهَا لَا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلَا هُمْ يُنظَرُونَ(88)
در آن [لعنت] جاودانه بمانند نه عذاب از ايشان كاسته گردد و نه مهلت يابند(88)



إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا۟ مِنۢ بَعْدِ ذَٰلِكَ وَأَصْلَحُوا۟ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ(89)
مگر كساني كه پس از آن توبه كردند و درستگاري [پيشه] نمودند كه خداوند آمرزنده مهربان است(89)



إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ بَعْدَ إِيمَٰنِهِمْ ثُمَّ ازْدَادُوا۟ كُفْرًا لَّن تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَأُو۟لَٰٓئِكَ هُمُ الضَّآلُّونَ(90)
كساني كه پس از ايمان خود كافر شدند سپس بر كفر [خود] افزودند هرگز توبه آنان پذيرفته نخواهد شد و آنان خود گمراهانند(90)



إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ وَمَاتُوا۟ وَهُمْ كُفَّارٌ فَلَن يُقْبَلَ مِنْ أَحَدِهِم مِّلْءُ الْأَرْضِ ذَهَبًا وَلَوِ افْتَدَيٰ بِهِۦٓ أُو۟لَٰٓئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ وَمَا لَهُم مِّن نَّٰصِرِينَ(91)
در حقيقت كساني كه كافر شده و در حال كفر مرده اند اگر چه [فراخناي] زمين را پر از طلا كنند و آن را [براي خود] فديه دهند هرگز از هيچ يك از آنان پذيرفته نگردد آنان را عذابي دردناك خواهد بود و ياوراني نخواهند داشت(91)



لَن تَنَالُوا۟ الْبِرَّ حَتَّيٰ تُنفِقُوا۟ مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنفِقُوا۟ مِن شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ(92)
هرگز به نيكوكاري نخواهيد رسيد تا از آنچه دوست داريد انفاق كنيد و از هر چه انفاق كنيد قطعا خدا بدان داناست(92)



۞ كُلُّ الطَّعَامِ كَانَ حِلًّا لِّبَنِيٓ إِسْرَٰٓءِيلَ إِلَّا مَا حَرَّمَ إِسْرَٰٓءِيلُ عَلَيٰ نَفْسِهِ مِن قَبْلِ أَن تُنَزَّلَ التَّوْرَيٰةُ قُلْ فَأْتُوا۟ بِالتَّوْرَيٰةِ فَاتْلُوهَآ إِن كُنتُمْ صَٰدِقِينَ(93)
همه خوراكيها بر فرزندان اسرائيل حلال بود جز آنچه پيش از نزول تورات اسرائيل [=يعقوب] بر خويشتن حرام ساخته بود بگو اگر [جز اين است و] راست مي گوييد تورات را بياوريد و آن را بخوانيد(93)



فَمَنِ افْتَرَيٰ عَلَي اللَّهِ الْكَذِبَ مِنۢ بَعْدِ ذَٰلِكَ فَأُو۟لَٰٓئِكَ هُمُ الظَّٰلِمُونَ(94)
پس كساني كه بعد از اين بر خدا دروغ بندند آنان خود ستمكارانند(94)



قُلْ صَدَقَ اللَّهُ فَاتَّبِعُوا۟ مِلَّةَ إِبْرَٰهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ(95)
بگو خدا راست گفت پس از آيين ابراهيم كه حق گرا بود و از مشركان نبود پيروي كنيد(95)



إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًي لِّلْعَٰلَمِينَ(96)
در حقيقت نخستين خانه اي كه براي [عبادت] مردم نهاده شده همان است كه در مكه است و مبارك و براي جهانيان [مايه] هدايت است(96)



فِيهِ ءَايَٰتٌۢ بَيِّنَٰتٌ مَّقَامُ إِبْرَٰهِيمَ وَمَن دَخَلَهُ كَانَ ءَامِنًا وَلِلَّهِ عَلَي النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَٰلَمِينَ(97)
در آن نشانه هايي روشن است [از جمله] مقام ابراهيم است و هر كه در آن درآيد در امان است و براي خدا حج آن خانه بر عهده مردم است [البته بر] كسي كه بتواند به سوي آن راه يابد و هر كه كفر ورزد يقينا خداوند از جهانيان بي نياز است(97)



قُلْ يَٰٓأَهْلَ الْكِتَٰبِ لِمَ تَكْفُرُونَ بَِٔايَٰتِ اللَّهِ وَاللَّهُ شَهِيدٌ عَلَيٰ مَا تَعْمَلُونَ(98)
بگو اي اهل كتاب چرا به آيات خدا كفر مي ورزيد با آنكه خدا بر آنچه مي كنيد گواه است(98)



قُلْ يَٰٓأَهْلَ الْكِتَٰبِ لِمَ تَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ مَنْ ءَامَنَ تَبْغُونَهَا عِوَجًا وَأَنتُمْ شُهَدَآءُ وَمَا اللَّهُ بِغَٰفِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ(99)
بگو اي اهل كتاب چرا كسي را كه ايمان آورده است از راه خدا بازمي داريد و آن [راه] را كج مي شماريد با آنكه خود [به راستي آن] گواهيد و خدا از آنچه مي كنيد غافل نيست(99)



يَٰٓأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ إِن تُطِيعُوا۟ فَرِيقًا مِّنَ الَّذِينَ أُوتُوا۟ الْكِتَٰبَ يَرُدُّوكُم بَعْدَ إِيمَٰنِكُمْ كَٰفِرِينَ(100)
اي كساني كه ايمان آورده ايد اگر از فرقه اي از اهل كتاب فرمان بريد شما را پس از ايمانتان به حال كفر برمي گردانند(100)



وَكَيْفَ تَكْفُرُونَ وَأَنتُمْ تُتْلَيٰ عَلَيْكُمْ ءَايَٰتُ اللَّهِ وَفِيكُمْ رَسُولُهُ وَمَن يَعْتَصِم بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَيٰ صِرَٰطٍ مُّسْتَقِيمٍ(101)
و چگونه كفر مي ورزيد با اينكه آيات خدا بر شما خوانده مي شود و پيامبر او ميان شماست و هر كس به خدا تمسك جويد قطعا به راه راست هدايت شده است(101)



صدق الله العلي العظيم

farshadghasemi
19th March 2013, 10:22 AM
میبخشین اما سیستم این بخش چیه؟صرفا ترجمه آیات ارائه میشه؟ یا تفسیرشون هم هست؟از کدوم تفسیر؟

fateme92
19th March 2013, 10:57 AM
میبخشین اما سیستم این بخش چیه؟صرفا ترجمه آیات ارائه میشه؟ یا تفسیرشون هم هست؟از کدوم تفسیر؟

سلام اقای قاسمی
ورودتون رو تبریک میگم.به جمع ما خوش اومدید.انشاء الله که لحظات خوب و پرباری رو اینجا داشته باشید.
معمول بر اینه که متن ایه و ترجمه گذاشته میشه، اگه دوستان فرصت داشته باشن خلاصه ی تفسیر های مرتبط رو میذارن، یکی هم مثل من پیدا میشه از سوال کچلشون کنه![nishkhand]موفق باشید.عیدتون هم پیشاپیش مبارک.

fateme92
19th March 2013, 10:58 AM
ممنون.ایه 91 خیلی جالب بود.[nishkhand]
میگم این کفری که توی ایه 86 خدا ازش حرف زده ، کدوم یکی از مراتب کفره؟

- - - به روز رسانی شده - - -

ممنون.ایه 91 خیلی جالب بود.[nishkhand]
میگم این کفری که توی ایه 86 خدا ازش حرف زده ، کدوم یکی از مراتب کفره؟

عبدالله91
19th March 2013, 02:45 PM
http://uc-njavan.ir/images/n245k6tej81z7c1nd6xg.gif



میگم این کفری که توی ایه 86 خدا ازش حرف زده ، کدوم یکی از مراتب کفره؟

سلام

آیۀ 86 درواقع همان استفهام انکاری است و منظور این است که هدایت شدن قومی که بعد از ایمان کافر شدند را بعید جلوه دهد و مراد از این بعید شمردن ،محال بودن است. مراد از کفر همانا کفر بعد از روشن شدن حق و تمامیت حجت است. درنتیجه کفری است ناشی از عناد و دشمنی با حق ،ولجبازی با اهل حق، که همۀ اینها ظلمی است که صاحبش به سوی نجات و رستگاری راه نمی یابد.{تفسیر المیزان}

یعنی کسی که حجت براش تمام شد و همه چیز برایش آشکار شد و فهمید که راه حق و باطل کجاست اما باز کافر شد و خدا و پیامبر و... را رد کرد چنین آدمی دیگر راهی ندارد که هدایت شود چون همه چیز برایش آشکار شده و مخالفتش نشانۀ لجبازی است

بلدرچین
19th March 2013, 04:03 PM
فراخناي یعنی چی؟توی ایه 91هستش.
مرسی عالی بود عزیزم

fateme92
19th March 2013, 05:07 PM
فراخناي یعنی چی؟توی ایه 91هستش.
مرسی عالی بود عزیزم
یعنی کل پهنه ی زمین...زمین با تمام وسعتش!

- - - به روز رسانی شده - - -


فراخناي یعنی چی؟توی ایه 91هستش.
مرسی عالی بود عزیزم
یعنی کل پهنه ی زمین...زمین با تمام وسعتش!

بلدرچین
19th March 2013, 05:18 PM
یعنی کل پهنه ی زمین...زمین با تمام وسعتش!

- - - به روز رسانی شده - - -


یعنی کل پهنه ی زمین...زمین با تمام وسعتش!



مرسی[golrooz]

soham 313
20th March 2013, 08:08 AM
صفحه ی 36 از قرآن کریم شامل آیات 102 تا 114 از سوره ی آل عمران


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


يَٰٓأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ اتَّقُوا۟ اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ(102)
اي كساني كه ايمان آورده ايد از خدا آن گونه كه حق پرواكردن از اوست پروا كنيد و زينهار جز مسلمان نميريد(102)



وَاعْتَصِمُوا۟ بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا۟ وَاذْكُرُوا۟ نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَآءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِۦٓ إِخْوَٰنًا وَكُنتُمْ عَلَيٰ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَا كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ ءَايَٰتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ(103)
و همگي به ريسمان خدا چنگ زنيد و پراكنده نشويد و نعمت خدا را بر خود ياد كنيد آنگاه كه دشمنان [يكديگر] بوديد پس ميان دلهاي شما الفت انداخت تا به لطف او برادران هم شديد و بر كنار پرتگاه آتش بوديد كه شما را از آن رهانيد اين گونه خداوند نشانه هاي خود را براي شما روشن مي كند باشد كه شما راه يابيد(103)



وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَي الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُو۟لَٰٓئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ(104)
و بايد از ميان شما گروهي [مردم را] به نيكي دعوت كنند و به كار شايسته وادارند و از زشتي بازدارند و آنان همان رستگارانند(104)



وَلَا تَكُونُوا۟ كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا۟ وَاخْتَلَفُوا۟ مِنۢ بَعْدِ مَا جَآءَهُمُ الْبَيِّنَٰتُ وَأُو۟لَٰٓئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ(105)
و چون كساني مباشيد كه پس از آنكه دلايل آشكار برايشان آمد پراكنده شدند و با هم اختلاف پيدا كردند و براي آنان عذابي سهمگين است(105)



يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَتَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذِينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَكَفَرْتُم بَعْدَ إِيمَٰنِكُمْ فَذُوقُوا۟ الْعَذَابَ بِمَا كُنتُمْ تَكْفُرُونَ(106)
[در آن] روزي كه چهره هايي سپيد و چهره هايي سياه گردد اما سياهرويان [به آنان گويند] آيا بعد از ايمانتان كفر ورزيديد پس به سزاي آنكه كفر مي ورزيديد [اين] عذاب را بچشيد(106)



وَأَمَّا الَّذِينَ ابْيَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِي رَحْمَةِ اللَّهِ هُمْ فِيهَا خَٰلِدُونَ(107)
و اما سپيدرويان همواره در رحمت خداوند جاويدانند(107)



تِلْكَ ءَايَٰتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ وَمَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْمًا لِّلْعَٰلَمِينَ(108)
اينها آيات خداست كه آن را به حق بر تو مي خوانيم و خداوند هيچ ستمي بر جهانيان نمي خواهد(108)



وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَإِلَي اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ(109)
و آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن خداست و [همه] كارها به سوي خدا بازگردانده مي شود(109)



كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ ءَامَنَ أَهْلُ الْكِتَٰبِ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُم مِّنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَٰسِقُونَ(110)
شما بهترين امتي هستيد كه براي مردم پديدار شده ايد به كار پسنديده فرمان مي دهيد و از كار ناپسند بازمي داريد و به خدا ايمان داريد و اگر اهل كتاب ايمان آورده بودند قطعا برايشان بهتر بود برخي از آنان مؤمنند و[لي] بيشترشان نافرمانند(110)



لَن يَضُرُّوكُمْ إِلَّآ أَذًي وَإِن يُقَٰتِلُوكُمْ يُوَلُّوكُمُ الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا يُنصَرُونَ(111)
جز آزاري [اندك] هرگز به شما زياني نخواهند رسانيد و اگر با شما بجنگند به شما پشت نمايند سپس ياري نيابند(111)



ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُوٓا۟ إِلَّا بِحَبْلٍ مِّنَ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِّنَ النَّاسِ وَبَآءُو بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا۟ يَكْفُرُونَ بَِٔايَٰتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ الْأَنۢبِيَآءَ بِغَيْرِ حَقٍّ ذَٰلِكَ بِمَا عَصَوا۟ وَّكَانُوا۟ يَعْتَدُونَ(112)
هر كجا يافته شوند به خواري دچار شده اند مگر آنكه به پناه امان خدا و زينهار مردم [روند] و به خشمي از خدا گرفتار آمدند و [مهر] بينوايي بر آنان زده شد اين بدان سبب بود كه به آيات خدا كفر مي ورزيدند و پيامبران را بناحق مي كشتند [و نيز] اين [عقوبت] به سزاي آن بود كه نافرماني كردند و از اندازه درمي گذرانيدند(112)



۞ لَيْسُوا۟ سَوَآءً مِّنْ أَهْلِ الْكِتَٰبِ أُمَّةٌ قَآئِمَةٌ يَتْلُونَ ءَايَٰتِ اللَّهِ ءَانَآءَ الَّيْلِ وَهُمْ يَسْجُدُونَ(113)
[ولي همه آنان] يكسان نيستند از ميان اهل كتاب گروهي درست كردارند كه آيات الهي را در دل شب مي خوانند و سر به سجده مي نهند(113)



يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْءَاخِرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُسَٰرِعُونَ فِي الْخَيْرَٰتِ وَأُو۟لَٰٓئِكَ مِنَ الصَّٰلِحِينَ(114)
به خدا و روز قيامت ايمان دارند و به كار پسنديده فرمان مي دهند و از كار ناپسند باز مي دارند و در كارهاي نيك شتاب مي كنند و آنان از شايستگانند(114)



صدق الله العلي العظيم

soham 313
21st March 2013, 07:58 AM
صفحه ی 37 از قرآن کریم شامل آیات 115 تا 129 از سوره ی آل عمران


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان



وَمَا يَفْعَلُوا۟ مِنْ خَيْرٍ فَلَن يُكْفَرُوهُ وَاللَّهُ عَلِيمٌۢ بِالْمُتَّقِينَ(115)
و هر كار نيكي انجام دهند هرگز در باره آن ناسپاسي نبينند و خداوند به [حال] تقواپيشگان داناست(115)



إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ لَن تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَٰلُهُمْ وَلَآ أَوْلَٰدُهُم مِّنَ اللَّهِ شَئًْا وَأُو۟لَٰٓئِكَ أَصْحَٰبُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَٰلِدُونَ(116)
كساني كه كفر ورزيدند هرگز اموالشان و اولادشان چيزي [از عذاب خدا] را از آنان دفع نخواهد كرد و آنان اهل آتشند و در آن جاودانه خواهند بود(116)



مَثَلُ مَا يُنفِقُونَ فِي هَٰذِهِ الْحَيَوٰةِ الدُّنْيَا كَمَثَلِ رِيحٍ فِيهَا صِرٌّ أَصَابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُوٓا۟ أَنفُسَهُمْ فَأَهْلَكَتْهُ وَمَا ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَلَٰكِنْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ(117)
مثل آنچه [آنان] در زندگي اين دنيا [در راه دشمني با پيامبر] خرج مي كنند همانند بادي است كه در آن سرماي سختي است كه به كشتزار قومي كه بر خود ستم نموده اند بوزد و آن را تباه سازد و خدا به آنان ستم نكرده بلكه آنان خود بر خويشتن ستم كرده اند(117)



يَٰٓأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ لَا تَتَّخِذُوا۟ بِطَانَةً مِّن دُونِكُمْ لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا وَدُّوا۟ مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَآءُ مِنْ أَفْوَٰهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْءَايَٰتِ إِن كُنتُمْ تَعْقِلُونَ(118)
اي كساني كه ايمان آورده ايد از غير خودتان [دوست و] همراز مگيريد [آنان] از هيچ نابكاري در حق شما كوتاهي نمي ورزند آرزو دارند كه در رنج بيفتيد دشمني از لحن و سخنشان آشكار است و آنچه سينه هايشان نهان مي دارد بزرگتر است در حقيقت ما نشانه ها[ي دشمني آنان] را براي شما بيان كرديم اگر تعقل كنيد(118)



هَٰٓأَنتُمْ أُو۟لَآءِ تُحِبُّونَهُمْ وَلَا يُحِبُّونَكُمْ وَتُؤْمِنُونَ بِالْكِتَٰبِ كُلِّهِ وَإِذَا لَقُوكُمْ قَالُوٓا۟ ءَامَنَّا وَإِذَا خَلَوْا۟ عَضُّوا۟ عَلَيْكُمُ الْأَنَامِلَ مِنَ الْغَيْظِ قُلْ مُوتُوا۟ بِغَيْظِكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌۢ بِذَاتِ الصُّدُورِ(119)
هان شما كساني هستيد كه آنان را دوست داريد و [حال آنكه] آنان شما را دوست ندارند و شما به همه كتابها[ي خدا] ايمان داريد و چون با شما برخورد كنند مي گويند ايمان آورديم و چون [با هم] خلوت كنند از شدت خشم بر شما سر انگشتان خود را مي گزند بگو به خشم خود بميريد كه خداوند به راز درون سينه ها داناست(119)



إِن تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِن تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا۟ بِهَا وَإِن تَصْبِرُوا۟ وَتَتَّقُوا۟ لَا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَئًْا إِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ(120)
اگر به شما خوشي رسد آنان را بدحال مي كند و اگر به شما گزندي رسد بدان شاد مي شوند و اگر صبر كنيد و پرهيزگاري نماييد نيرنگشان هيچ زياني به شما نمي رساند يقينا خداوند به آنچه مي كنند احاطه دارد(120)



وَإِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِينَ مَقَٰعِدَ لِلْقِتَالِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ(121)
و [ياد كن] زماني را كه [در جنگ احد] بامدادان از پيش كسانت بيرون آمدي [تا] مؤمنان را براي جنگيدن در مواضع خود جاي دهي و خداوند شنواي داناست(121)



إِذْ هَمَّت طَّآئِفَتَانِ مِنكُمْ أَن تَفْشَلَا وَاللَّهُ وَلِيُّهُمَا وَعَلَي اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ(122)
آن هنگام كه دو گروه از شما بر آن شدند كه سستي ورزند با آنكه خدا ياورشان بود و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكل كنند(122)



وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَأَنتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُوا۟ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ(123)
و يقينا خدا شما را در [جنگ] بدر با آنكه ناتوان بوديد ياري كرد پس از خدا پروا كنيد باشد كه سپاسگزاري نماييد(123)



إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ أَلَن يَكْفِيَكُمْ أَن يُمِدَّكُمْ رَبُّكُم بِثَلَٰثَةِ ءَالَٰفٍ مِّنَ الْمَلَٰٓئِكَةِ مُنزَلِينَ(124)
آنگاه كه به مؤمنان مي گفتي آيا شما را بس نيست كه پروردگارتان شما را با سه هزار فرشته فرودآمده ياري كند(124)



بَلَيٰٓ إِن تَصْبِرُوا۟ وَتَتَّقُوا۟ وَيَأْتُوكُم مِّن فَوْرِهِمْ هَٰذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُم بِخَمْسَةِ ءَالَٰفٍ مِّنَ الْمَلَٰٓئِكَةِ مُسَوِّمِينَ(125)
آري اگر صبر كنيد و پرهيزگاري نماييد و با همين جوش [و خروش] بر شما بتازند همانگاه پروردگارتان شما را با پنج هزار فرشته نشاندار ياري خواهد كرد(125)



وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرَيٰ لَكُمْ وَلِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُكُم بِهِ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِندِ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ(126)
و خدا آن [وعده پيروزي] را جز مژده اي براي شما قرار نداد تا [بدين وسيله شادمان شويد و] دلهاي شما بدان آرامش يابد و پيروزي جز از جانب خداوند تواناي حكيم نيست(126)



لِيَقْطَعَ طَرَفًا مِّنَ الَّذِينَ كَفَرُوٓا۟ أَوْ يَكْبِتَهُمْ فَيَنقَلِبُوا۟ خَآئِبِينَ(127)
تا برخي از كساني را كه كافر شده اند نابود كند يا آنان را خوار سازد تا نوميد بازگردند(127)



لَيْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَٰلِمُونَ(128)
هيچ يك از اين كارها در اختيار تو نيست يا [خدا] بر آنان مي بخشايد يا عذابشان مي كند زيرا آنان ستمكارند(128)



وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَن يَشَآءُ وَيُعَذِّبُ مَن يَشَآءُ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ(129)
و آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن خداست هر كه را بخواهد مي آمرزد و هر كه را بخواهد عذاب مي كند و خداوند آمرزنده مهربان است(129)



صدق الله العلي العظيم

soham 313
22nd March 2013, 08:46 AM
صفحه ی 38 از قرآن کریم شامل آیات 130 تا 145 از سوره ی آل عمران


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


يَٰٓأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ لَا تَأْكُلُوا۟ الرِّبَوٰٓا۟ أَضْعَٰفًا مُّضَٰعَفَةً وَاتَّقُوا۟ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ(130)
اي كساني كه ايمان آورده ايد ربا را [با سود] چندين برابر مخوريد و از خدا پروا كنيد باشد كه رستگار شويد(130)



وَاتَّقُوا۟ النَّارَ الَّتِيٓ أُعِدَّتْ لِلْكَٰفِرِينَ(131)
و از آتشي كه براي كافران آماده شده است بترسيد(131)



وَأَطِيعُوا۟ اللَّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ(132)
خدا و رسول را فرمان بريد باشد كه مشمول رحمت قرار گيريد(132)



۞ وَسَارِعُوٓا۟ إِلَيٰ مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَٰوَٰتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ(133)
و براي نيل به آمرزشي از پروردگار خود و بهشتي كه پهنايش [به قدر] آسمانها و زمين است [و] براي پرهيزگاران آماده شده است بشتابيد(133)



الَّذِينَ يُنفِقُونَ فِي السَّرَّآءِ وَالضَّرَّآءِ وَالْكَٰظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ(134)
همانان كه در فراخي و تنگي انفاق مي كنند و خشم خود را فرو مي برند و از مردم در مي گذرند و خداوند نكوكاران را دوست دارد(134)



وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا۟ فَٰحِشَةً أَوْ ظَلَمُوٓا۟ أَنفُسَهُمْ ذَكَرُوا۟ اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا۟ لِذُنُوبِهِمْ وَمَن يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَلَمْ يُصِرُّوا۟ عَلَيٰ مَا فَعَلُوا۟ وَهُمْ يَعْلَمُونَ(135)
و آنان كه چون كار زشتي كنند يا بر خود ستم روا دارند خدا را به ياد مي آورند و براي گناهانشان آمرزش مي خواهند و چه كسي جز خدا گناهان را مي آمرزد و بر آنچه مرتكب شده اند با آنكه مي دانند [كه گناه است] پافشاري نمي كنند(135)



أُو۟لَٰٓئِكَ جَزَآؤُهُم مَّغْفِرَةٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَجَنَّٰتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَا وَنِعْمَ أَجْرُ الْعَٰمِلِينَ(136)
آنان پاداششان آمرزشي از جانب پروردگارشان و بوستانهايي است كه از زير [درختان] آن جويبارها روان است جاودانه در آن بمانند و پاداش اهل عمل چه نيكوست(136)



قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِكُمْ سُنَنٌ فَسِيرُوا۟ فِي الْأَرْضِ فَانظُرُوا۟ كَيْفَ كَانَ عَٰقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ(137)
قطعا پيش از شما سنتهايي [بوده و] سپري شده است پس در زمين بگرديد و بنگريد كه فرجام تكذيب كنندگان چگونه بوده است(137)



هَٰذَا بَيَانٌ لِّلنَّاسِ وَهُدًي وَمَوْعِظَةٌ لِّلْمُتَّقِينَ(138)
اين [قرآن] براي مردم بياني و براي پرهيزگاران رهنمود و اندرزي است(138)



وَلَا تَهِنُوا۟ وَلَا تَحْزَنُوا۟ وَأَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ(139)
و اگر مؤمنيد سستي مكنيد و غمگين مشويد كه شما برتريد(139)



إِن يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِّثْلُهُ وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَيَتَّخِذَ مِنكُمْ شُهَدَآءَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّٰلِمِينَ(140)
اگر به شما آسيبي رسيده آن قوم را نيز آسيبي نظير آن رسيد و ما اين روزها[ي شكست و پيروزي] را ميان مردم به نوبت مي گردانيم [تا آنان پند گيرند] و خداوند كساني را كه [واقعا] ايمان آورده اند معلوم بدارد و از ميان شما گواهاني بگيرد و خداوند ستمكاران را دوست نمي دارد(140)



وَلِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَيَمْحَقَ الْكَٰفِرِينَ(141)
و تا خدا كساني را كه ايمان آورده اند خالص گرداند و كافران را [به تدريج] نابود سازد(141)



أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا۟ الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جَٰهَدُوا۟ مِنكُمْ وَيَعْلَمَ الصَّٰبِرِينَ(142)
آيا پنداشتيد كه داخل بهشت مي شويد بي آنكه خداوند جهادگران و شكيبايان شما را معلوم بدارد(142)



وَلَقَدْ كُنتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِن قَبْلِ أَن تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَيْتُمُوهُ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ(143)
و شما مرگ را پيش از آنكه با آن روبرو شويد سخت آرزو مي كرديد پس آن را ديديد و [همچنان] نگاه مي كرديد(143)



وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِي۟ن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَيٰٓ أَعْقَٰبِكُمْ وَمَن يَنقَلِبْ عَلَيٰ عَقِبَيْهِ فَلَن يَضُرَّ اللَّهَ شَئًْا وَسَيَجْزِي اللَّهُ الشَّٰكِرِينَ(144)
و محمد جز فرستاده اي كه پيش از او [هم] پيامبراني [آمده و] گذشتند نيست آيا اگر او بميرد يا كشته شود از عقيده خود برمي گرديد و هر كس از عقيده خود بازگردد هرگز هيچ زياني به خدا نمي رساند و به زودي خداوند سپاسگزاران را پاداش مي دهد(144)



وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَن تَمُوتَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ كِتَٰبًا مُّؤَجَّلًا وَمَن يُرِدْ ثَوَابَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَن يُرِدْ ثَوَابَ الْءَاخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْهَا وَسَنَجْزِي الشَّٰكِرِينَ(145)
و هيچ نفسي جز به فرمان خدا نميرد [خداوند مرگ را] به عنوان سرنوشتي معين [مقرر كرده است] و هر كه پاداش اين دنيا را بخواهد به او از آن مي دهيم و هر كه پاداش آن سراي را بخواهد از آن به او مي دهيم و به زودي سپاسگزاران را پاداش خواهيم داد(145)



صدق الله العلي العظيم

heavenly
22nd March 2013, 09:01 AM
وَسَارِعُوٓا۟ إِلَيٰ مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَٰوَٰتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ

و براي نيل به آمرزشي از پروردگار خود و بهشتي كه پهنايش [به قدر] آسمانها و زمين است [و] براي پرهيزگاران آماده شده است بشتابيد


[golrooz][golrooz][golrooz]

- - - به روز رسانی شده - - -

بلدرچین
22nd March 2013, 01:53 PM
مرسی عزیزم عالی بودش.فقط میشه این ایه رو یکمی توضیح بدید
وَلِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَيَمْحَقَ الْكَٰفِرِينَ(141)

عبدالله91
22nd March 2013, 03:16 PM
http://uc-njavan.ir/images/5vanua6qblqyfsw3rcm.gif



مرسی عزیزم عالی بودش.فقط میشه این ایه رو یکمی توضیح بدید
وَلِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَيَمْحَقَ الْكَٰفِرِينَ(141)

«تمحیص» - که فعل «یُمَحِصُّ» از آن گرفته شده است - به معنای خالص کردن چیزی از ناخالصی هایی است که از بیرون به آن وارد شده است. خداوند در این آیات روشن می کند که یکی از نتایج گردش روزگار - و این که گاهی به سود انسان و گاهی به زیان اوست - این است که مومنان از آلودگی ها و ناخالصی ها پاک شوند.{تفسیر المیزان}.

در روایات بسیاری نیز آمده که سختی ها و مشکلات روزگار باعث پاک شدن مومن از گناهان و آلودگی های گذشته می شود. در روایتی از مولاعلی(ع) می خوانیم:
« بنده ای از شیعیان، به کاری که ما او را نهی کرده ایم، نزدیک نمی شود مگر اینکه قبل از مرگش به بلایی گرفتار شود تا گناهانش پاک گردد.»

امام سپس برخی از گرفتاری های مالی ، جانی و... را ذکر می کند و می فرماید:
«این گرفتاری ها بدان جهت است که هنگام ملاقات با خدا دیگر هیچ گناهی نداشته باشد و ممکن است گناهی از مومن باقی مانده باشد که در آن صورت، جان دادن او سخت خواهد شد.»{سفینةالبحار،ج 1 ، ص 394}

بلدرچین
22nd March 2013, 03:22 PM
http://uc-njavan.ir/images/5vanua6qblqyfsw3rcm.gif




«تمحیص» - که فعل «یُمَحِصُّ» از آن گرفته شده است - به معنای خالص کردن چیزی از ناخالصی هایی است که از بیرون به آن وارد شده است. خداوند در این آیات روشن می کند که یکی از نتایج گردش روزگار - و این که گاهی به سود انسان و گاهی به زیان اوست - این است که مومنان از آلودگی ها و ناخالصی ها پاک شوند.{تفسیر المیزان}.

در روایات بسیاری نیز آمده که سختی ها و مشکلات روزگار باعث پاک شدن مومن از گناهان و آلودگی های گذشته می شود. در روایتی از مولاعلی(ع) می خوانیم:
« بنده ای از شیعیان، به کاری که ما او را نهی کرده ایم، نزدیک نمی شود مگر اینکه قبل از مرگش به بلایی گرفتار شود تا گناهانش پاک گردد.»

امام سپس برخی از گرفتاری های مالی ، جانی و... را ذکر می کند و می فرماید:
«این گرفتاری ها بدان جهت است که هنگام ملاقات با خدا دیگر هیچ گناهی نداشته باشد و ممکن است گناهی از مومن باقی مانده باشد که در آن صورت، جان دادن او سخت خواهد شد.»{سفینةالبحار،ج 1 ، ص 394}



مرسی عزیزم

soham 313
23rd March 2013, 08:54 AM
صفحه ی 39 از قرآن کریم شامل آیات 146 تا 155 از سوره ی آل عمران


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


وَكَأَيِّن مِّن نَّبِيٍّ قَٰتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا۟ لِمَآ أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا۟ وَمَا اسْتَكَانُوا۟ وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّٰبِرِينَ(146)
و چه بسيار پيامبراني كه همراه او توده هاي انبوه كارزار كردند و در برابر آنچه در راه خدا بديشان رسيد سستي نورزيدند و ناتوان نشدند و تسليم [دشمن] نگرديدند و خداوند شكيبايان را دوست دارد(146)



وَمَا كَانَ قَوْلَهُمْ إِلَّآ أَن قَالُوا۟ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِيٓ أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَي الْقَوْمِ الْكَٰفِرِينَ(147)
و سخن آنان جز اين نبود كه گفتند پروردگارا گناهان ما و زياده روي ما در كارمان را بر ما ببخش و گامهاي ما را استوار دار و ما را بر گروه كافران ياري ده(147)



فََٔاتَيٰهُمُ اللَّهُ ثَوَابَ الدُّنْيَا وَحُسْنَ ثَوَابِ الْءَاخِرَةِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ(148)
پس خداوند پاداش اين دنيا و پاداش نيك آخرت را به آنان عطا كرد و خداوند نيكوكاران را دوست دارد(148)



يَٰٓأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ إِن تُطِيعُوا۟ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ يَرُدُّوكُمْ عَلَيٰٓ أَعْقَٰبِكُمْ فَتَنقَلِبُوا۟ خَٰسِرِينَ(149)
اي كساني كه ايمان آورده ايد اگر از كساني كه كفر ورزيده اند اطاعت كنيد شما را از عقيده تان بازمي گردانند و زيانكار خواهيد گشت(149)



بَلِ اللَّهُ مَوْلَيٰكُمْ وَهُوَ خَيْرُ النَّٰصِرِينَ(150)
آري خدا مولاي شماست و او بهترين ياري دهندگان است(150)



سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ الرُّعْبَ بِمَآ أَشْرَكُوا۟ بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَٰنًا وَمَأْوَيٰهُمُ النَّارُ وَبِئْسَ مَثْوَي الظَّٰلِمِينَ(151)
به زودي در دلهاي كساني كه كفر ورزيده اند بيم خواهيم افكند زيرا چيزي را با خدا شريك گردانيده اند كه بر [حقانيت] آن [خدا] دليلي نازل نكرده است و جايگاهشان آتش است و جايگاه ستمگران چه بد است(151)



وَلَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُم بِإِذْنِهِ حَتَّيٰٓ إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَٰزَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَعَصَيْتُم مِّنۢ بَعْدِ مَآ أَرَيٰكُم مَّا تُحِبُّونَ مِنكُم مَّن يُرِيدُ الدُّنْيَا وَمِنكُم مَّن يُرِيدُ الْءَاخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ وَلَقَدْ عَفَا عَنكُمْ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَي الْمُؤْمِنِينَ(152)
و [در نبرد احد] قطعا خدا وعده خود را با شما راست گردانيد آنگاه كه به فرمان او آنان را مي كشتيد تا آنكه سست شديد و در كار [جنگ و بر سر تقسيم غنايم] با يكديگر به نزاع پرداختيد و پس از آنكه آنچه را دوست داشتيد [يعني غنايم را] به شما نشان داد نافرماني نموديد برخي از شما دنيا را و برخي از شما آخرت را مي خواهد سپس براي آنكه شما را بيازمايد از [تعقيب] آنان منصرفتان كرد و از شما درگذشت و خدا نسبت به مؤمنان با تفضل است(152)



۞ إِذْ تُصْعِدُونَ وَلَا تَلْوُۥنَ عَلَيٰٓ أَحَدٍ وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِيٓ أُخْرَيٰكُمْ فَأَثَٰبَكُمْ غَمًّۢا بِغَمٍّ لِّكَيْلَا تَحْزَنُوا۟ عَلَيٰ مَا فَاتَكُمْ وَلَا مَآ أَصَٰبَكُمْ وَاللَّهُ خَبِيرٌۢ بِمَا تَعْمَلُونَ(153)
[ياد كنيد] هنگامي را كه در حال گريز [از كوه] بالا مي رفتيد و به هيچ كس توجه نمي كرديد و پيامبر شما را از پشت سرتان فرا مي خواند پس [خداوند] به سزاي [اين بي انضباطي] غمي بر غمتان [افزود] تا سرانجام بر آنچه از كف داده ايد و براي آنچه به شما رسيده است اندوهگين نشويد و خداوند از آنچه مي كنيد آگاه است(153)



ثُمَّ أَنزَلَ عَلَيْكُم مِّنۢ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُّعَاسًا يَغْشَيٰ طَآئِفَةً مِّنكُمْ وَطَآئِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَٰهِلِيَّةِ يَقُولُونَ هَل لَّنَا مِنَ الْأَمْرِ مِن شَيْءٍ قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ يُخْفُونَ فِيٓ أَنفُسِهِم مَّا لَا يُبْدُونَ لَكَ يَقُولُونَ لَوْ كَانَ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ مَّا قُتِلْنَا هَٰهُنَا قُل لَّوْ كُنتُمْ فِي بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذِينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلَيٰ مَضَاجِعِهِمْ وَلِيَبْتَلِيَ اللَّهُ مَا فِي صُدُورِكُمْ وَلِيُمَحِّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌۢ بِذَاتِ الصُّدُورِ(154)
سپس [خداوند] بعد از آن اندوه آرامشي [به صورت] خواب سبكي بر شما فرو فرستاد كه گروهي از شما را فرا گرفت و گروهي [تنها] در فكر جان خود بودند و در باره خدا گمانهاي ناروا همچون گمانهاي [دوران] جاهليت مي بردند مي گفتند آيا ما را در اين كار اختياري هست بگو سررشته كارها [شكست يا پيروزي] يكسر به دست خداست آنان چيزي را در دلهايشان پوشيده مي داشتند كه براي تو آشكار نمي كردند مي گفتند اگر ما را در اين كار اختياري بود [و وعده پيامبر واقعيت داشت] در اينجا كشته نمي شديم بگو اگر شما در خانه هاي خود هم بوديد كساني كه كشته شدن بر آنان نوشته شده قطعا [با پاي خود] به سوي قتلگاههاي خويش مي رفتند و [اينها ] براي اين است كه خداوند آنچه را در دلهاي شماست [در عمل] بيازمايد و آنچه را در قلبهاي شماست پاك گرداند و خدا به راز سينه ها آگاه است(154)



إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْا۟ مِنكُمْ يَوْمَ الْتَقَي الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطَٰنُ بِبَعْضِ مَا كَسَبُوا۟ وَلَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ(155)
روزي كه دو گروه [در احد] با هم روياروي شدند كساني كه از ميان شما [به دشمن] پشت كردند در حقيقت جز اين نبود كه به سبب پاره اي از آنچه [از گناه] حاصل كرده بودند شيطان آنان را بلغزانيد و قطعا خدا از ايشان درگذشت زيرا خدا آمرزگار بردبار است(155)


صدق الله العلي العظيم

niusha231
23rd March 2013, 03:42 PM
ممنون از این که فرهنگ قرآنی را در بین ایرانیان جا می اندازید تا جوانان ایرانی اخلاق قرآنی داشته باشند[golrooz]

- - - به روز رسانی شده - - -

ممنون از این که فرهنگ قرآنی را در بین ایرانیان جا می اندازید تا جوانان ایرانی اخلاق قرآنی داشته باشند[golrooz]

oftab
23rd March 2013, 11:04 PM
سلام ای عزیزوتشکر ازیاداوری وتوجه به معانی ایات قرانی میدانم که هر فکر وهرعمل وهرسخنی چه سازنده ومثبت چه مخرب ومنفی انجام نسبت به هرکسی باید بدانم اول ثمه ان متوجه خودم میشود به فضل خدا امیدوار باشیم

- - - به روز رسانی شده - - -

سلام ای عزیزوتشکر ازیاداوری وتوجه به معانی ایات قرانی میدانم که هر فکر وهرعمل وهرسخنی چه سازنده ومثبت چه مخرب ومنفی انجام نسبت به هرکسی باید بدانم اول ثمه ان متوجه خودم میشود به فضل خدا امیدوار باشیم

- - - به روز رسانی شده - - -

سلام ای عزیزوتشکر ازیاداوری وتوجه به معانی ایات قرانی میدانم که هر فکر وهرعمل وهرسخنی چه سازنده ومثبت چه مخرب ومنفی انجام نسبت به هرکسی باید بدانم اول ثمره ان متوجه خودم میشود به فضل خدا امیدوار باشیم

- - - به روز رسانی شده - - -

سلام ای عزیزوتشکر ازیاداوری وتوجه به معانی ایات قرانی میدانم که هر فکر وهرعمل وهرسخنی چه سازنده ومثبت چه مخرب ومنفی انجام نسبت به هرکسی باید بدانم اول ثمره ان متوجه خودم میشود به فضل خدا امیدوار باشیم

fateme92
23rd March 2013, 11:28 PM
ممنون.
مثل همیشه خیلی جالب..

چیزی جز محوریت محبت ندیدم.
یعنی محبت رو هم میدن...

یه سوال کاملا ظاهری!:) چرا رنگ ترجمه ها باهم فرق میکنه؟ منظور خاصی داشتین؟
و سوال خودم: این گروهی که تو ایه 105 اومده، کدوم گروهه؟ فاسق؟ منافقه؟...

- - - به روز رسانی شده - - -

ممنون.
مثل همیشه خیلی جالب..

چیزی جز محوریت محبت ندیدم.
یعنی محبت رو هم میدن...

یه سوال کاملا ظاهری!:) چرا رنگ ترجمه ها باهم فرق میکنه؟ منظور خاصی داشتین؟
و سوال خودم: این گروهی که تو ایه 105 اومده، کدوم گروهه؟ فاسق؟ منافقه؟...

عبدالله91
24th March 2013, 01:31 AM
http://uc-njavan.ir/images/5vanua6qblqyfsw3rcm.gif

و سوال خودم: این گروهی که تو ایه 105 اومده، کدوم گروهه؟ فاسق؟ منافقه؟...

سلام.ممنون از توجهتون

حالا اگه اجازه بدین با سوال و جواب به پاسخ برسیم

اگه یه موضوعی کاملا روشن شد یعنی همۀ دلایل کافی و واضح برا مسأله ای ارائه شد و افرادی باز با اینکه دلایل کامل روشن بودند و تمام حجتها اتمام شد اما باز قبول نکرند و تفرقه انداختند و اختلاف ایجاد کردند چنین افرادی چرا اینکارو میکنه؟کدام صفت بارز رو دارند؟فاسق هستند؟ کافر هستند؟منافق هستند؟ یا لجبازی میکنند؟اگه با نقل قول جواب بدین بنده مطلع میشم و باهم به جواب میرسیم و هردو استفاده میکنیم.

zoh_reh
24th March 2013, 01:50 AM
http://uc-njavan.ir/images/5vanua6qblqyfsw3rcm.gif


سلام.ممنون از توجهتون

حالا اگه اجازه بدین با سوال و جواب به پاسخ برسیم

اگه یه موضوعی کاملا روشن شد یعنی همۀ دلایل کافی و واضح برا مسأله ای ارائه شد و افرادی باز با اینکه دلایل کامل روشن بودند و تمام حجتها اتمام شد اما باز قبول نکرند و تفرقه انداختند و اختلاف ایجاد کردند چنین افرادی چرا اینکارو میکنه؟کدام صفت بارز رو دارند؟فاسق هستند؟ کافر هستند؟منافق هستند؟ یا لجبازی میکنند؟اگه با نقل قول جواب بدین بنده مطلع میشم و باهم به جواب میرسیم و هردو استفاده میکنیم.



اين آيه مسلمانان را از اينكه همانند اقوام پيشين ، همچون يهود و نصارى ، راه تفرقه و اختلاف را پيش ‍ گيرند و عذاب عظيم براى خود بخرند برحذر مى دارد، و در حقيقت آنها را به مطالعه تاريخ پيشينيان ، و سرنوشت دردناك آنها پس از اختلاف و تفرقه دعوت مى كند.(تفسیر نمونه)

عبدالله91
24th March 2013, 02:18 AM
اين آيه مسلمانان را از اينكه همانند اقوام پيشين ، همچون يهود و نصارى ، راه تفرقه و اختلاف را پيش ‍ گيرند و عذاب عظيم براى خود بخرند برحذر مى دارد، و در حقيقت آنها را به مطالعه تاريخ پيشينيان ، و سرنوشت دردناك آنها پس از اختلاف و تفرقه دعوت مى كند.(تفسیر نمونه)

سلام

خسته نباشی انشاالله

بله حرف شما متین اما منظور گفتن همون صفتی است که باعث شده چنین کارایی از افرادی سربزنه. و هدف شناسایی اون صفت هست.حالا به نظرتون اون صفت چه صفتی است؟

zoh_reh
24th March 2013, 02:27 AM
سلام

خسته نباشی انشاالله

بله حرف شما متین اما منظور گفتن همون صفتی است که باعث شده چنین کارایی از افرادی سربزنه. و هدف شناسایی اون صفت هست.حالا به نظرتون اون صفت چه صفتی است؟



باید دارای صفت لجبازی و بهانه تراشی همانند یهود باشند .

عبدالله91
24th March 2013, 02:40 AM
باید دارای صفت لجبازی و بهانه تراشی همانند یهود باشند .

بله .این همان صفتی است که باعث میشه آدم در تموم زندگی راه کج رو عمدا انتخاب کنه. مثه ابوجهل. این آقا دانشمند زمان خودش بوده اما چون خیلی لجباز بوده همین صفتش باعث شده دین و پیامبر رو رد کنه. این آقا از بس لجباز بوده که میگن وقتی داشتند سرش رو می بریدند به کسی که داشته این کارو میکرده میگه سرم رو طوری بِبُر که بزرگ دیده بشه و پیامبر بگه عجب سر بزرگی داشته.
لجبازی در زندگی ویرانگر خواهد بود و با عث میشه آدم عمدا حق رو ناحق کنه و قهر و غضب خدارو بخره.یهود همیشه برا مسلمانان مثال بوده.

soham 313
24th March 2013, 08:28 AM
صفحه ی 40 از قرآن کریم شامل آیات 156 تا 168 از سوره ی آل عمران


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


يَٰٓأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ لَا تَكُونُوا۟ كَالَّذِينَ كَفَرُوا۟ وَقَالُوا۟ لِإِخْوَٰنِهِمْ إِذَا ضَرَبُوا۟ فِي الْأَرْضِ أَوْ كَانُوا۟ غُزًّي لَّوْ كَانُوا۟ عِندَنَا مَا مَاتُوا۟ وَمَا قُتِلُوا۟ لِيَجْعَلَ اللَّهُ ذَٰلِكَ حَسْرَةً فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ يُحْيِ وَيُمِيتُ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ(156)
اي كساني كه ايمان آورده ايد همچون كساني نباشيد كه كفر ورزيدند و به برادرانشان هنگامي كه به سفر رفته [و در سفر مردند] و يا جهادگر شدند [و كشته شدند] گفتند اگر نزد ما [مانده] بودند نمي مردند و كشته نمي شدند [شما چنين سخناني مگوييد] تا خدا آن را در دلهايشان حسرتي قرار دهد و خدا[ست كه] زنده مي كند و مي ميراند و خدا[ست كه] به آنچه مي كنيد بيناست(156)



وَلَئِن قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرَحْمَةٌ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ(157)
و اگر در راه خدا كشته شويد يا بميريد قطعا آمرزش خدا و رحمت او از [همه] آنچه [آنان] جمع مي كنند بهتر است(157)



وَلَئِن مُّتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَي اللَّهِ تُحْشَرُونَ(158)
و اگر [در راه جهاد] بميريد يا كشته شويد قطعا به سوي خدا گردآورده خواهيد شد(158)



فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا۟ مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَي اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ(159)
پس به [بركت] رحمت الهي با آنان نرمخو [و پرمهر] شدي و اگر تندخو و سختدل بودي قطعا از پيرامون تو پراكنده مي شدند پس از آنان درگذر و برايشان آمرزش بخواه و در كار[ها] با آنان مشورت كن و چون تصميم گرفتي بر خدا توكل كن زيرا خداوند توكل كنندگان را دوست مي دارد(159)



إِن يَنصُرْكُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ وَإِن يَخْذُلْكُمْ فَمَن ذَا الَّذِي يَنصُرُكُم مِّنۢ بَعْدِهِ وَعَلَي اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ(160)
اگر خدا شما را ياري كند هيچ كس بر شما غالب نخواهد شد و اگر دست از ياري شما بردارد چه كسي بعد از او شما را ياري خواهد كرد و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكل كنند(160)



وَمَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَن يَغُلَّ وَمَن يَغْلُلْ يَأْتِ بِمَا غَلَّ يَوْمَ الْقِيَٰمَةِ ثُمَّ تُوَفَّيٰ كُلُّ نَفْسٍ مَّا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ(161)
و هيچ پيامبري را نسزد كه خيانت ورزد و هر كس خيانت ورزد روز قيامت با آنچه در آن خيانت كرده بيايد آنگاه به هر كس [پاداش] آنچه كسب كرده به تمامي داده مي شود و بر آنان ستم نرود(161)



أَفَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوَٰنَ اللَّهِ كَمَنۢ بَآءَ بِسَخَطٍ مِّنَ اللَّهِ وَمَأْوَيٰهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ(162)
آيا كسي كه خشنودي خدا را پيروي مي كند چون كسي است كه به خشمي از خدا دچار گرديده و جايگاهش جهنم است و چه بد بازگشتگاهي است(162)



هُمْ دَرَجَٰتٌ عِندَ اللَّهِ وَاللَّهُ بَصِيرٌۢ بِمَا يَعْمَلُونَ(163)
[هر يك از] ايشان را نزد خداوند درجاتي است و خدا به آنچه مي كنند بيناست(163)



لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَي الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ يَتْلُوا۟ عَلَيْهِمْ ءَايَٰتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَٰبَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا۟ مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَٰلٍ مُّبِينٍ(164)
به يقين خدا بر مؤمنان منت نهاد [كه] پيامبري از خودشان در ميان آنان برانگيخت تا آيات خود را بر ايشان بخواند و پاكشان گرداند و كتاب و حكمت به آنان بياموزد قطعا پيش از آن در گمراهي آشكاري بودند(164)



أَوَلَمَّآ أَصَٰبَتْكُم مُّصِيبَةٌ قَدْ أَصَبْتُم مِّثْلَيْهَا قُلْتُمْ أَنَّيٰ هَٰذَا قُلْ هُوَ مِنْ عِندِ أَنفُسِكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَيٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ(165)
آيا چون به شما [در نبرد احد] مصيبتي رسيد [با آنكه در نبرد بدر] دو برابرش را [به دشمنان خود] رسانديد گفتيد اين [مصيبت] از كجا [به ما رسيد] بگو آن از خود شما [و ناشي از بي انضباطي خودتان] است آري خدا به هر چيزي تواناست(165)



وَمَآ أَصَٰبَكُمْ يَوْمَ الْتَقَي الْجَمْعَانِ فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَلِيَعْلَمَ الْمُؤْمِنِينَ(166)
و روزي كه [در احد] آن دو گروه با هم برخورد كردند آنچه به شما رسيد به اذن خدا بود [تا شما را بيازمايد] و مؤمنان را معلوم بدارد(166)



وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُوا۟ وَقِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا۟ قَٰتِلُوا۟ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا۟ قَالُوا۟ لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لَّاتَّبَعْنَٰكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمَٰنِ يَقُولُونَ بِأَفْوَٰهِهِم مَّا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ(167)
همچنين كساني را كه دو رويي نمودند [نيز] معلوم بدارد و به ايشان گفته شد بياييد در راه خدا بجنگيد يا دفاع كنيد گفتند اگر جنگيدن مي دانستيم مسلما از شما پيروي مي كرديم آن روز آنان به كفر نزديكتر بودند تا به ايمان به زبان خويش چيزي مي گفتند كه در دلهايشان نبود و خدا به آنچه مي نهفتند داناتر است(167)



الَّذِينَ قَالُوا۟ لِإِخْوَٰنِهِمْ وَقَعَدُوا۟ لَوْ أَطَاعُونَا مَا قُتِلُوا۟ قُلْ فَادْرَءُوا۟ عَنْ أَنفُسِكُمُ الْمَوْتَ إِن كُنتُمْ صَٰدِقِينَ(168)
همان كساني كه [خود در خانه] نشستند و در باره دوستان خود گفتند اگر از ما پيروي مي كردند كشته نمي شدند بگو اگر راست مي گوييد مرگ را از خودتان دور كنيد(168)


صدق الله العلي العظيم

fateme92
24th March 2013, 02:50 PM
http://uc-njavan.ir/images/5vanua6qblqyfsw3rcm.gif


سلام.ممنون از توجهتون

حالا اگه اجازه بدین با سوال و جواب به پاسخ برسیم

اگه یه موضوعی کاملا روشن شد یعنی همۀ دلایل کافی و واضح برا مسأله ای ارائه شد و افرادی باز با اینکه دلایل کامل روشن بودند و تمام حجتها اتمام شد اما باز قبول نکرند و تفرقه انداختند و اختلاف ایجاد کردند چنین افرادی چرا اینکارو میکنه؟کدام صفت بارز رو دارند؟فاسق هستند؟ کافر هستند؟منافق هستند؟ یا لجبازی میکنند؟اگه با نقل قول جواب بدین بنده مطلع میشم و باهم به جواب میرسیم و هردو استفاده میکنیم.


سلام[shaad]
لجبازی میکنن.
خوب این صفت به تنهایی گروهی رو شامل نمیشه که...

fateme92
24th March 2013, 03:08 PM
ممنون.از خوندن این ایات ناراحت شدم.



یه چیزی، این حسرتی که توی ایه اول اورده رو خیلی نفهمیدم چیه... حسرت چی رو به دل کی میندازه؟

- - - به روز رسانی شده - - -

ممنون.از خوندن این ایات ناراحت شدم.



یه چیزی، این حسرتی که توی ایه اول اورده رو خیلی نفهمیدم چیه... حسرت چی رو به دل کی میندازه؟

عبدالله91
24th March 2013, 04:11 PM
سلام[shaad]
لجبازی میکنن.
خوب این صفت به تنهایی گروهی رو شامل نمیشه که...

سلام

بله فقط یک گروه رو شامل نمیشه در واقع قرآن برا همۀ دوران ها و همۀ زمانها و همۀ افراد نازل شده است و قرآن کتاب هدایت معرفی شده است .خدا در همه جای قرآن اکثرا قوم یهود را برا مسلمانان مثال میزند. خدا هشدار می دهد که لجبازی آدم رو تا کجا پیش می برد.واقعا لجبازی صفت بسیار زشتی است که آدمو تا فعر بدبختی پیش می برد. همین الان را هم خدا می گوید و هشدار می دهد و آینده را همچنین

fateme92
24th March 2013, 04:23 PM
سلام

بله فقط یک گروه رو شامل نمیشه در واقع قرآن برا همۀ دوران ها و همۀ زمانها و همۀ افراد نازل شده است و قرآن کتاب هدایت معرفی شده است .خدا در همه جای قرآن اکثرا قوم یهود را برا مسلمانان مثال میزند. خدا هشدار می دهد که لجبازی آدم رو تا کجا پیش می برد.واقعا لجبازی صفت بسیار زشتی است که آدمو تا فعر بدبختی پیش می برد. همین الان را هم خدا می گوید و هشدار می دهد و آینده را همچنین


فقط یه گروه رو شامل نمیشه؟چه گروهی؟
میشه از این جزء، کلی رو نتیجه گرفت؟ یعنی بگیم که لجبازی عامل دور شدنه؟

kamanabroo
24th March 2013, 05:39 PM
ممنون.از خوندن این ایات ناراحت شدم.



یه چیزی، این حسرتی که توی ایه اول اورده رو خیلی نفهمیدم چیه... حسرت چی رو به دل کی میندازه؟

- - - به روز رسانی شده - - -

ممنون.از خوندن این ایات ناراحت شدم.



یه چیزی، این حسرتی که توی ایه اول اورده رو خیلی نفهمیدم چیه... حسرت چی رو به دل کی میندازه؟

سلام.
اول درباره اون حسرتی که در آیه اول ذکر شده از تفسیر نمونه یه مطلبی رو براتون می گذارم و توضیحش اینکه:

توضیح ابتدایی از بنده:
منافقان و دشمنان بعد از جنگ احد می خواستند کاری کنند روحیه مسلمانان و کسانی که دور پیامبر اعظم ص هستند ضعیف بشه و از شرکت در جنگ صرف نظر کنند و چون مسلمانان پیروز شده بودند و همینطور در اکثر جنگها پیروز می شدند باعث شده بود که دشمنان و منافقان با هر بهانه ای دل مسلمانان رو خالی کنند
بخاطر همین به مسلمانان می گفتند: اون کسانی که کشته شدند اگر پیش مامی ماندند کشته نمی شدند...
اما خداوند در مقابل می فرماید: حسرت اینکه بتوانند در دل مسلمانان خدشه ای ایجاد کنند و آنها را ضعیف کنند و از صحنه خارج کنند بر دلشان می ماند...

متن تفسیر نمونه ذیل آیه شریفه:
بهره بردارى منافقان
حادثه احد از دو نظر براى مسلمانان فوق العاده اهميت داشت :
نخست
اينکه آئينه تمام نمائى بود که مى توانست چهره واقعى مسلمانان آن زمان را منعکس سازد، و آنها را وادار به اصلاح وضع خود و بر طرف ساختن نقاط ضعف بنمايد و به همين جهت قرآن فوق العاده روى آن تکيه کرده ، و در آيات بسيارى که در گذشته خوانديم و در آينده نيز خواهيم خواند از آن استفاده تربيتى مى کند.
از سوى ديگر اين حادثه زمينه را براى سمپاشى دشمنان و منافقان آماده ساخت و به همين دليل آيات زيادى براى خنثى کردن اين سمپاشى ها نازل گرديد که آيات فوق از آنهاست .


اين آيات به منظور در هم کوبيدن فعاليتهاى تخريبى منافقان و هشدار به مسلمانان ، نخست به افراد با ايمان خطاب کرده و مى گويد: ( اى کسانى که ايمان آورده ايد! شما همانند کافران نباشيد که هنگامى که برادرانشان به مسافرتى مى روند و يا در صف مجاهدان قرار مى گيرند و کشته مى شوند مى گويند: افسوس اگر نزد ما بودند نمى مردند و کشته نمى شدند) (يا ايهاالذين آمنوا لا تکونوا کالذين کفرو و قالوا لاخوانهم اذا ضربوا فى الارض او کانوا غزى لو کانوا عندنا ما ماتوا و ما قتلوا).


گرچه آنها اين سخنان را در لباس دلسوزى ايراد مى کنند اما نظرى جز مسموم ساختن روحيه شما ندارند و نبايد شما تحت تاثير اين سخنان مسموم قرار گيريد و چنين جمله هائى بر زبان آريد.
اگر شما مؤ منان تحت تاثير سخنان گمراه کننده آنان قرار گيريد و همان حرفها را تکرار کنيد طبعا روحيه شما ضعيف گشته و از رفتن به ميدان جهاد و سفر در راه خدا خوددارى خواهيد کرد و آنها به هدف خود نائل مى شوند، ولى شما اين کار را نکنيد و با روحيه قوى به ميدان جهاد برويد. (تا اين حسرت بر دل منافقان براى هميشه بماند). (ليجعل الله ذلک حسرة فى قلوبهم ).

-------------------------------
اما مسئله دوم: چه چیزی از این آیات شما رو ناراحت کرد و چرا ؟ برام جالبه که بدونم

عبدالله91
24th March 2013, 08:48 PM
فقط یه گروه رو شامل نمیشه؟چه گروهی؟
میشه از این جزء، کلی رو نتیجه گرفت؟ یعنی بگیم که لجبازی عامل دور شدنه؟

سلام
هر گروهی ممکنه به اینجا برسه اگه لجبازی کنه و با وجود دلایل روشن باز انکار کنه

بله لجبازی تو زندگی و مسائل عادی بسیار خطرناکه چه برسه به مسائل اعتقادی که زمینۀ کفر رو فراهم میکنه و نتیجۀ بسیار بدی را درپیش رو خواهد داشت. انشاالله خدا مارو از این صفت زشت دور کنه و بتوانیم با نظر خودش حق رو هر چند که به ظاهر به ضررمون باشه قبول و تأیید کنیم

fateme92
25th March 2013, 12:35 AM
سلام.
اول درباره اون حسرتی که در آیه اول ذکر شده از تفسیر نمونه یه مطلبی رو براتون می گذارم و توضیحش اینکه:

توضیح ابتدایی از بنده:
منافقان و دشمنان بعد از جنگ احد می خواستند کاری کنند روحیه مسلمانان و کسانی که دور پیامبر اعظم ص هستند ضعیف بشه و از شرکت در جنگ صرف نظر کنند و چون مسلمانان پیروز شده بودند و همینطور در اکثر جنگها پیروز می شدند باعث شده بود که دشمنان و منافقان با هر بهانه ای دل مسلمانان رو خالی کنند
بخاطر همین به مسلمانان می گفتند: اون کسانی که کشته شدند اگر پیش مامی ماندند کشته نمی شدند...
اما خداوند در مقابل می فرماید: حسرت اینکه بتوانند در دل مسلمانان خدشه ای ایجاد کنند و آنها را ضعیف کنند و از صحنه خارج کنند بر دلشان می ماند...

متن تفسیر نمونه ذیل آیه شریفه:
بهره بردارى منافقان
حادثه احد از دو نظر براى مسلمانان فوق العاده اهميت داشت :
نخست
اينکه آئينه تمام نمائى بود که مى توانست چهره واقعى مسلمانان آن زمان را منعکس سازد، و آنها را وادار به اصلاح وضع خود و بر طرف ساختن نقاط ضعف بنمايد و به همين جهت قرآن فوق العاده روى آن تکيه کرده ، و در آيات بسيارى که در گذشته خوانديم و در آينده نيز خواهيم خواند از آن استفاده تربيتى مى کند.
از سوى ديگر اين حادثه زمينه را براى سمپاشى دشمنان و منافقان آماده ساخت و به همين دليل آيات زيادى براى خنثى کردن اين سمپاشى ها نازل گرديد که آيات فوق از آنهاست .


اين آيات به منظور در هم کوبيدن فعاليتهاى تخريبى منافقان و هشدار به مسلمانان ، نخست به افراد با ايمان خطاب کرده و مى گويد: ( اى کسانى که ايمان آورده ايد! شما همانند کافران نباشيد که هنگامى که برادرانشان به مسافرتى مى روند و يا در صف مجاهدان قرار مى گيرند و کشته مى شوند مى گويند: افسوس اگر نزد ما بودند نمى مردند و کشته نمى شدند) (يا ايهاالذين آمنوا لا تکونوا کالذين کفرو و قالوا لاخوانهم اذا ضربوا فى الارض او کانوا غزى لو کانوا عندنا ما ماتوا و ما قتلوا).


گرچه آنها اين سخنان را در لباس دلسوزى ايراد مى کنند اما نظرى جز مسموم ساختن روحيه شما ندارند و نبايد شما تحت تاثير اين سخنان مسموم قرار گيريد و چنين جمله هائى بر زبان آريد.
اگر شما مؤ منان تحت تاثير سخنان گمراه کننده آنان قرار گيريد و همان حرفها را تکرار کنيد طبعا روحيه شما ضعيف گشته و از رفتن به ميدان جهاد و سفر در راه خدا خوددارى خواهيد کرد و آنها به هدف خود نائل مى شوند، ولى شما اين کار را نکنيد و با روحيه قوى به ميدان جهاد برويد. (تا اين حسرت بر دل منافقان براى هميشه بماند). (ليجعل الله ذلک حسرة فى قلوبهم ).

-------------------------------
اما مسئله دوم: چه چیزی از این آیات شما رو ناراحت کرد و چرا ؟ برام جالبه که بدونم

سلام.ممنون. جالب بود.[shaad]
یادمه توی یکی از همین صفحات گفته بودم که چیزی جز محبت ندیدم..
راستش این موضوع برمیگرده به شرایط الانم.
از جنگ خسته و ناراحتم.واسه همین ، نسبت بهش حس نوستالوژیک پیدا کردم.این جریان هم حادثه تلخی بوده...
با این مقدمات؛ نتیجه ناراحتی طبیعیه..

soham 313
25th March 2013, 08:24 AM
صفحه ی 41 از قرآن کریم شامل آیات 169 تا 182 از سوره ی آل عمران


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا۟ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَٰتًۢا بَلْ أَحْيَآءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ(169)
هرگز كساني را كه در راه خدا كشته شده اند مرده مپندار بلكه زنده اند كه نزد پروردگارشان روزي داده مي شوند(169)



فَرِحِينَ بِمَآ ءَاتَيٰهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا۟ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ(170)
به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است شادمانند و براي كساني كه از پي ايشانند و هنوز به آنان نپيوسته اند شادي مي كنند كه نه بيمي بر ايشان است و نه اندوهگين مي شوند(170)



۞ يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ(171)
بر نعمت و فضل خدا و اينكه خداوند پاداش مؤمنان را تباه نمي گرداند شادي مي كنند(171)



الَّذِينَ اسْتَجَابُوا۟ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنۢ بَعْدِ مَآ أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا۟ مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا۟ أَجْرٌ عَظِيمٌ(172)
كساني كه [در نبرد احد] پس از آنكه زخم برداشته بودند دعوت خدا و پيامبر [او] را اجابت كردند براي كساني از آنان كه نيكي و پرهيزگاري كردند پاداشي بزرگ است(172)



الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا۟ لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَٰنًا وَقَالُوا۟ حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ(173)
همان كساني كه [برخي از] مردم به ايشان گفتند مردمان براي [جنگ با] شما گرد آمده اند پس از آن بترسيد و[لي اين سخن] بر ايمانشان افزود و گفتند خدا ما را بس است و نيكو حمايتگري است(173)



فَانقَلَبُوا۟ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ لَّمْ يَمْسَسْهُمْ سُوٓءٌ وَاتَّبَعُوا۟ رِضْوَٰنَ اللَّهِ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ(174)
پس با نعمت و بخششي از جانب خدا [از ميدان نبرد] بازگشتند در حالي كه هيچ آسيبي به آنان نرسيده بود و همچنان خشنودي خدا را پيروي كردند و خداوند داراي بخششي عظيم است(174)



إِنَّمَا ذَٰلِكُمُ الشَّيْطَٰنُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَآءَهُ فَلَا تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ(175)
در واقع اين شيطان است كه دوستانش را مي ترساند پس اگر مؤمنيد از آنان مترسيد و از من بترسيد(175)



وَلَا يَحْزُنكَ الَّذِينَ يُسَٰرِعُونَ فِي الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَن يَضُرُّوا۟ اللَّهَ شَئًْا يُرِيدُ اللَّهُ أَلَّا يَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِي الْءَاخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ(176)
و كساني كه در كفر مي كوشند تو را اندوهگين نسازند كه آنان هرگز به خدا هيچ زياني نمي رسانند خداوند مي خواهد در آخرت براي آنان بهره اي قرار ندهد و براي ايشان عذابي بزرگ است(176)



إِنَّ الَّذِينَ اشْتَرَوُا۟ الْكُفْرَ بِالْإِيمَٰنِ لَن يَضُرُّوا۟ اللَّهَ شَئًْا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ(177)
در حقيقت كساني كه كفر را به [بهاي] ايمان خريدند هرگز به خداوند هيچ زياني نخواهند رسانيد و براي آنان عذابي دردناك است(177)



وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوٓا۟ أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِّأَنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُوٓا۟ إِثْمًا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ(178)
و البته نبايد كساني كه كافر شده اند تصور كنند اينكه به ايشان مهلت مي دهيم براي آنان نيكوست ما فقط به ايشان مهلت مي دهيم تا بر گناه [خود] بيفزايند و [آنگاه] عذابي خفت آور خواهند داشت(178)



مَّا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيٰ مَآ أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتَّيٰ يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَي الْغَيْبِ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَآءُ فََٔامِنُوا۟ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَإِن تُؤْمِنُوا۟ وَتَتَّقُوا۟ فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ(179)
خدا بر آن نيست كه مؤمنان را به اين [حالي] كه شما بر آن هستيد واگذارد تا آنكه پليد را از پاك جدا كند و خدا بر آن نيست كه شما را از غيب آگاه گرداند ولي خدا از ميان فرستادگانش هر كه را بخواهد برمي گزيند پس به خدا و پيامبرانش ايمان بياوريد و اگر بگرويد و پرهيزگاري كنيد براي شما پاداشي بزرگ خواهد بود(179)



وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَبْخَلُونَ بِمَآ ءَاتَيٰهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ هُوَ خَيْرًا لَّهُم بَلْ هُوَ شَرٌّ لَّهُمْ سَيُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُوا۟ بِهِ يَوْمَ الْقِيَٰمَةِ وَلِلَّهِ مِيرَٰثُ السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ(180)
و كساني كه به آنچه خدا از فضل خود به آنان عطا كرده بخل مي ورزند هرگز تصور نكنند كه آن [بخل] براي آنان خوب است بلكه برايشان بد است به زودي آنچه كه به آن بخل ورزيده اند روز قيامت طوق گردنشان مي شود ميراث آسمانها و زمين از آن خداست و خدا به آنچه مي كنيد آگاه است(180)



لَّقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذِينَ قَالُوٓا۟ إِنَّ اللَّهَ فَقِيرٌ وَنَحْنُ أَغْنِيَآءُ سَنَكْتُبُ مَا قَالُوا۟ وَقَتْلَهُمُ الْأَنۢبِيَآءَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَنَقُولُ ذُوقُوا۟ عَذَابَ الْحَرِيقِ(181)
مسلما خداوند سخن كساني را كه گفتند خدا نيازمند است و ما توانگريم شنيد به زودي آنچه را گفتند و بناحق كشتن آنان پيامبران را خواهيم نوشت و خواهيم گفت بچشيد عذاب سوزان را(181)



ذَٰلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَأَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِيدِ(182)
اين [عقوبت] به خاطر كار و كردار پيشين شماست [و گر نه] خداوند هرگز نسبت به بندگان [خود] بيدادگر نيست(182)


صدق الله العلي العظيم

غلام فاروق
26th March 2013, 07:21 AM
سلام خدمت شما !
تشکر از لطف بی کران شما خداوندشمارا جزای خیر دهد و همیشه اوقات موفق و پیروز باشید . این حتمیست که خداوند ج پاداش شما را ضایع نمیکند حتما برای تان مزد زیادی عنایت خواهند فرمود.
از بارگاه خداوندج مسئلت دارم که ما را معاونت فرموده تا از ایات متبرک و احادیث نبوی ص استفاده کنیم و در زندگی روز مره خود مورد عمل قرار دهیم .

تشکر

soham 313
26th March 2013, 08:31 AM
صفحه ی 42 از قرآن کریم شامل آیات 183 تا 194 از سوره ی آل عمران


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان



الَّذِينَ قَالُوٓا۟ إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنَآ أَلَّا نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّيٰ يَأْتِيَنَا بِقُرْبَانٍ تَأْكُلُهُ النَّارُ قُلْ قَدْ جَآءَكُمْ رُسُلٌ مِّن قَبْلِي بِالْبَيِّنَٰتِ وَبِالَّذِي قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِن كُنتُمْ صَٰدِقِينَ(183)
همانان كه گفتند خدا با ما پيمان بسته كه به هيچ پيامبري ايمان نياوريم تا براي ما قربانيي بياورد كه آتش [آسماني] آن را [به نشانه قبول] بسوزاند بگو قطعا پيش از من پيامبراني بودند كه دلايل آشكار را با آنچه گفتيد براي شما آوردند اگر راست مي گوييد پس چرا آنان را كشتيد(183)



فَإِن كَذَّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَ رُسُلٌ مِّن قَبْلِكَ جَآءُو بِالْبَيِّنَٰتِ وَالزُّبُرِ وَالْكِتَٰبِ الْمُنِيرِ(184)
پس اگر تو را تكذيب كردند بدان كه پيامبراني [هم] كه پيش از تو دلايل روشن و نوشته ها و كتاب روشن آورده بودند تكذيب شدند(184)



كُلُّ نَفْسٍ ذَآئِقَةُ الْمَوْتِ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيَٰمَةِ فَمَن زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ وَمَا الْحَيَوٰةُ الدُّنْيَآ إِلَّا مَتَٰعُ الْغُرُورِ(185)
هر جانداري چشنده [طعم] مرگ است و همانا روز رستاخيز پاداشهايتان به طور كامل به شما داده مي شود پس هر كه را از آتش به دور دارند و در بهشت درآورند قطعا كامياب شده است و زندگي دنيا جز مايه فريب نيست(185)



۞ لَتُبْلَوُنَّ فِيٓ أَمْوَٰلِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا۟ الْكِتَٰبَ مِن قَبْلِكُمْ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوٓا۟ أَذًي كَثِيرًا وَإِن تَصْبِرُوا۟ وَتَتَّقُوا۟ فَإِنَّ ذَٰلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ(186)
قطعا در مالها و جانهايتان آزموده خواهيد شد و از كساني كه پيش از شما به آنان كتاب داده شده و [نيز] از كساني كه به شرك گراييده اند [سخنان دل]آزار بسياري خواهيد شنيد و[لي] اگر صبر كنيد و پرهيزگاري نماييد اين [ايستادگي] حاكي از عزم استوار [شما] در كارهاست (186)



وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَٰقَ الَّذِينَ أُوتُوا۟ الْكِتَٰبَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلَا تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَآءَ ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْا۟ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَبِئْسَ مَا يَشْتَرُونَ(187)
و [ياد كن] هنگامي را كه خداوند از كساني كه به آنان كتاب داده شده پيمان گرفت كه حتما بايد آن را [به وضوح] براي مردم بيان نماييد و كتمانش مكنيد پس آن [عهد] را پشت سر خود انداختند و در برابر آن بهايي ناچيز به دست آوردند و چه بد معامله اي كردند(187)



لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَفْرَحُونَ بِمَآ أَتَوا۟ وَّيُحِبُّونَ أَن يُحْمَدُوا۟ بِمَا لَمْ يَفْعَلُوا۟ فَلَا تَحْسَبَنَّهُم بِمَفَازَةٍ مِّنَ الْعَذَابِ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ(188)
البته گمان مبر كساني كه بدانچه كرده اند شادماني مي كنند و دوست دارند به آنچه نكرده اند مورد ستايش قرار گيرند قطعا گمان مبر كه براي آنان نجاتي از عذاب است [كه] عذابي دردناك خواهند داشت(188)



وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَيٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ(189)
و فرمانروايي آسمانها و زمين از آن خداست و خداوند بر هر چيزي تواناست(189)



إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَٰفِ الَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَءَايَٰتٍ لِّأُو۟لِي الْأَلْبَٰبِ(190)
مسلما در آفرينش آسمانها و زمين و در پي يكديگر آمدن شب و روز براي خردمندان نشانه هايي [قانع كننده] است(190)



الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَٰمًا وَقُعُودًا وَعَلَيٰ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَٰذَا بَٰطِلًا سُبْحَٰنَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ(191)
همانان كه خدا را [در همه احوال] ايستاده و نشسته و به پهلو آرميده ياد مي كنند و در آفرينش آسمانها و زمين مي انديشند [كه] پروردگارا اينها را بيهوده نيافريده اي منزهي تو پس ما را از عذاب آتش دوزخ در امان بدار(191)



رَبَّنَآ إِنَّكَ مَن تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَمَا لِلظَّٰلِمِينَ مِنْ أَنصَارٍ(192)
پروردگارا هر كه را تو در آتش درآوري يقينا رسوايش كرده اي و براي ستمكاران ياوراني نيست(192)



رَّبَّنَآ إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلْإِيمَٰنِ أَنْ ءَامِنُوا۟ بِرَبِّكُمْ فََٔامَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَئَِّاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ(193)
پروردگارا ما شنيديم كه دعوتگري به ايمان فرا مي خواند كه به پروردگار خود ايمان آوريد پس ايمان آورديم پروردگارا گناهان ما را بيامرز و بديهاي ما را بزداي و ما را در زمره نيكان بميران(193)



رَبَّنَا وَءَاتِنَا مَا وَعَدتَّنَا عَلَيٰ رُسُلِكَ وَلَا تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَٰمَةِ إِنَّكَ لَا تُخْلِفُ الْمِيعَادَ(194)
پروردگارا و آنچه را كه به وسيله فرستادگانت به ما وعده داده اي به ما عطا كن و ما را روز رستاخيز رسوا مگردان زيرا تو وعده ات را خلاف نمي كني(194)


صدق الله العلي العظيم

عبدالله91
26th March 2013, 11:05 AM
http://uc-njavan.ir/images/5vanua6qblqyfsw3rcm.gif


كُلُّ نَفْسٍ ذَآئِقَةُ الْمَوْتِ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيَٰمَةِ فَمَن زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ وَمَا الْحَيَوٰةُ الدُّنْيَآ إِلَّا مَتَٰعُ الْغُرُورِ(185)

خداوند انسان را برای رسیدن به کمالات آفرید.ولی از آنجا که انسان در همۀ لحظات زندگی درگیر جذبه های زیبای دنیوی است و برای رسیدن به کمال مطلوب باید از گذرگاه های طبیعت دنیایی و غرایز نفسانی بگذرد؛ از این رو به هشدارهایی نیازمند است تا جلوه های فریبندۀ دنیا او را متوقف نسازد.ازجملۀ این هشدارها، فانی بودن زندگی دنیوی و پایان پذیرفتن خوشی ها و لذت های دنیا، با حادثۀ مرگ است.حتی اگر ما مرگ را فراموش کنیم ،مرگ ما را فراموش نمی کند و روزی به سراغ ما می آید.

چرا خداوند می فرماید که مرگ را می چشند؟

تعبیر چشیدن به احساس کامل اشاره دارد؛ زیرا گاه می شود انسان غذایی را با چشم می بیند و یا با دست لمس می کند، ولی این ها هیچ کدام احساس کامل نیست،مگر زمانی که به وسیلۀ ذائقۀ خود آن را بچشد.

نکتۀ دیگر اینکه، نفس فقط مرگ را می چشد، یعنی مرگ را به طور کامل درک نمی کند؛ بلکه فقط به مقدار چشیدن آن را درمی یابد. در غیر این صورت و احاطۀ کامل مرگ بر نفس، دیگر راه بازگشت و حیات دیگر در سرای آخرت برای او نبود.

بازتاب اعمال بعد از مرگ چگونه است؟

بعد از آنکه فرمود:مرگ حتمی و انکار ناپذیر است، توجه می دهد که البته مرگ، آخر کار انسان نیست که با آن همه چیز تمام بشود، بلکه مرگ فقط مرحلۀ نهایی زندگی دنیایی انسان است.ولی همان گونه که انسان در این دنیا اگر توپی را به دیوار بزند، به سوی او باز میگردد ، بازتاب اعمال خوب و بد انسان نیز در جهان آخرت به سوی او باز میگردد؛ بازگشتی کامل که در آن هیچ ریز و درشتی از اعمال انسان فروگذار نمی شود.«لا یُغادِرُ صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً إِلّا احصَاهَا» {سورۀ کهف آیۀ 49} جملۀ{إِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيَٰمَةِ} یعنی بدون کم و کاست(به نحو کامل) باطن اعمال خویش را که در دنیا نمی توانستند با چشم ظاهری نبینند،در آنجا به گونه ای کامل به او نشان می دهند. بازتاب اعمال نیک را به صورت روح و ریحان و بازتاب اعمال زشت را به صورت نامطلوب به سوی او باز می گردانند.
ادامه...

عبدالله91
26th March 2013, 11:23 AM
....

آیا داخل بهشت شدن برا انسان کمال است؟

بعضی افراد وقتی روایت تقسیم عبادت را به عبادت عبید{بنده و برده}، تجار و عبادت احرار{آزادگان} می خوانند، تصور می کنند که اگر انسان خدا را عبادت کند،برای رسیدن به نعمت های زیبای بهشتی و نجات از جهنم، عبادتش کم ارزش است، درحالی که اگر انسان به نعمت های زیبای بهشتی از قبیل حور و قصور برسد، این خود برای انسان کمال است؛ خداوند متعال در این فراز از آیۀ شریفه بعد از آنکه فرمود: در دادن اجر شما کم نمی گذاریم، به انسان توجه می دهد که رسیدن به نعمت های الهی در قیامت کمال است: « فَمَن زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ»؛ کسی که در دنیا کاری کند که با اعمالش از آتش سوزان جهنم نجات یابد و سعادت دخول در بهشت برایش حاصل گردد، این خودکمالی زیبا و مطلوب است.گر چه برترین عبادتها، عبادت احرار است.

چه کسانی در دنیا ضرر می کنند؟

بعد از آنکه فرمود: رسیدن به بهشت و رهایی از جهنم معیار سعادت و شقاوت است، در فراز آخر آیه «وَمَا الْحَيَوٰةُ الدُّنْيَآ إِلَّا مَتَٰعُ الْغُرُورِ» به انسانهایی که حیات را منحصر در زندگی دنیا می پندارند و جهان باقی پس از مرگ را نادیده می گیرند، توجه می دهد که زندگانی هنگامی زیباست که برای انسان منشأ خیر و برکت گردد و سعادت جاویدان انسان را تأمین کند ولی زندگانی دنیا و بهره های زودگذر آن که برای انسان ماندگار نیست، سرمایه ای جز فریب عاید انسان نمی کند؛ مانند لذتی که در پی آن گرفتاری های بزرگ باشد

ادامه...

عبدالله91
26th March 2013, 11:34 AM
پیام های آیه:

1- مرگ عدم نیست، بلکه امری وجودی و قابل چشیدن و انتقال از دنیا به آخرت است{ذَآئِقَةُ الْمَوْتِ}.

2- گناهان و عوامل سوق دهنده به دوزخ، دارای جذبه هایی است که باید انسان با نیروی ایمان و عمل صالح خود را از آن برهاند{زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ}

3- جزای کامل اعمال در آخرت است و پاداشهای دنیوی در مقابل آخرت ناچیز می باشد{تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيَٰمَةِ ... وَمَا الْحَيَوٰةُ الدُّنْيَآ إِلَّا مَتَٰعُ الْغُرُورِ}.

4- زندگی دنیا، در صورت غفلت از آخرت خیری جز فریب نیست{فَمَن زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ وَمَا الْحَيَوٰةُ الدُّنْيَآ إِلَّا مَتَٰعُ الْغُرُورِ}.

برگرفته از کتاب تفسیر همراه ج1

fateme92
26th March 2013, 03:44 PM
ممنون.مثل همیشه جالب.
توضیحات هم خیلی خوب بود، خصوصا اون بخشی که راجع به تقسیم عبادت ها بود. جدید بود![tashvigh]
یه سوال ،منظور ایه 187 کیاست؟

ادياني
26th March 2013, 05:26 PM
سلام. واقعا ممنونم از اطلاعات قرآني كه در اختيار كاربرا ميذاريد.
اجركم عند الله

بلدرچین
26th March 2013, 06:31 PM
مرگ عدم نیست،

این یعنی چی؟

هستی..
26th March 2013, 07:10 PM
مرگ عدم نیست،

این یعنی چی؟
یعنی مرگ نابودی محض نیست بلکه انسان فقط با مردن از این دنیا به دنیای دیگه میره و نابود نمیشه

عبدالله91
26th March 2013, 07:17 PM
مرگ عدم نیست،

سلام

عدم یعنی نیستی و نابودی . اگر مرگ عدم بود خلقت پوچ و بیهوده به حساب می آمد درحالی که خدا بزرگتر از آن است که نعوذبالله کار بیهوده ای انجام دهد و این کار با صفت خدا سازگاری ندارد.

بانوی خیال
26th March 2013, 07:23 PM
سلام
جالبه
تا حالا اینجوری نخونده بودمش

عبدالله91
26th March 2013, 07:48 PM
،منظور ایه 187 کیاست؟
سلام

این آیه دربارۀ دانشمندان اهل کتاب(یهود و نصاری) است. خداوند در قرآن کریم اکثرا قوم یهود را مثال می زند، اکثرا افراد این قوم تمامی آن چیزی که مایۀ عبرت شدن دیگران لازم است را دارا بودند حتی علمای آنها.
اما این آیه هشدار و اخطار به تمام دانشمندان و علمای مذهبی است که موظف هستند تمام دستورهای الهی و معارف دینی را که برایشان آمده را برای عموم مردم تبیین و روشن سازند و خداوند از همۀ آنها عهد و پیمان موکدی گرفته است. خداوند عالمان یهود را مثال زده تا کسانی که علمی دارند را به دیگران یاد بدهند و از عذاب خود ترسانده است که راه علمای یهود را در پیش نگیرید و کتمان نکنید .یک روایتی را در این زمینه نقل می کنم:

حسن بن عمار می گوید: « روزی نزد «زهری» رفتم، بعد از آنکه نقل حدیث را برای مردم ترک کرده بود. به او گفتم: احادیثی که شنیده ای برای من بازگو. به من گفت: مگر تو نمی دانی که من دیگر برای کسی حدیث نقل نمی کنم؟! گفتم:یا تو برای من حدیث بگو یا من برای تو حدیث نقل می کنم. گفت: تو حدیث بگو. گفتم: از علی(ع) نقل شده که فرمودند: «خداوند از نادانان پیمان نگرفت که یاد بگیرند مگر اینکه پیش از آن، از عالمان پیمان گرفت که یاد دهند». هنگامی که این حدیث تکان دهنده را برای او خواندم، سکوت خود را شکست و گفت : اکنون بشنو تا برای تو بگویم و در همان مجلس، چهل حدیث برای من روایت کرد.{تفسیر نمونه}

از پیامبر(ص) نقل شده است که: «هرکس که دانشی را از اهل آن (کسانی که به آن نیاز دارند) کتمان کند، در روز رستاخیز، دهنه ای از آتش به دهان او زده می شود.»{نمونه}

fateme92
26th March 2013, 08:07 PM
سلام

این آیه دربارۀ دانشمندان اهل کتاب(یهود و نصاری) است. خداوند در قرآن کریم اکثرا قوم یهود را مثال می زند، اکثرا افراد این قوم تمامی آن چیزی که مایۀ عبرت شدن دیگران لازم است را دارا بودند حتی علمای آنها.
اما این آیه هشدار و اخطار به تمام دانشمندان و علمای مذهبی است که موظف هستند تمام دستورهای الهی و معارف دینی را که برایشان آمده را برای عموم مردم تبیین و روشن سازند و خداوند از همۀ آنها عهد و پیمان موکدی گرفته است. خداوند عالمان یهود را مثال زده تا کسانی که علمی دارند را به دیگران یاد بدهند و از عذاب خود ترسانده است که راه علمای یهود را در پیش نگیرید و کتمان نکنید .یک روایتی را در این زمینه نقل می کنم:

حسن بن عمار می گوید: « روزی نزد «زهری» رفتم، بعد از آنکه نقل حدیث را برای مردم ترک کرده بود. به او گفتم: احادیثی که شنیده ای برای من بازگو. به من گفت: مگر تو نمی دانی که من دیگر برای کسی حدیث نقل نمی کنم؟! گفتم:یا تو برای من حدیث بگو یا من برای تو حدیث نقل می کنم. گفت: تو حدیث بگو. گفتم: از علی(ع) نقل شده که فرمودند: «خداوند از نادانان پیمان نگرفت که یاد بگیرند مگر اینکه پیش از آن، از عالمان پیمان گرفت که یاد دهند». هنگامی که این حدیث تکان دهنده را برای او خواندم، سکوت خود را شکست و گفت : اکنون بشنو تا برای تو بگویم و در همان مجلس، چهل حدیث برای من روایت کرد.{تفسیر نمونه}

از پیامبر(ص) نقل شده است که: «هرکس که دانشی را از اهل آن (کسانی که به آن نیاز دارند) کتمان کند، در روز رستاخیز، دهنه ای از آتش به دهان او زده می شود.»{نمونه}

سلام
ممنون، خیلی تامل برانگیز بود..[golrooz]

soham 313
27th March 2013, 08:49 AM
صفحه ی 43 از قرآن کریم شامل آیات 195 تا 200 از سوره ی آل عمران و آیات 1 تا 5 از سوره النساء



اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لَآ أُضِيعُ عَمَلَ عَٰمِلٍ مِّنكُم مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَيٰ بَعْضُكُم مِّنۢ بَعْضٍ فَالَّذِينَ هَاجَرُوا۟ وَأُخْرِجُوا۟ مِن دِيَٰرِهِمْ وَأُوذُوا۟ فِي سَبِيلِي وَقَٰتَلُوا۟ وَقُتِلُوا۟ لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَئَِّاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّٰتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَٰرُ ثَوَابًا مِّنْ عِندِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِندَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ(195)
پس پروردگارشان دعاي آنان را اجابت كرد [و فرمود كه] من عمل هيچ صاحب عملي از شما را از مرد يا زن كه همه از يكديگريد تباه نمي كنم پس كساني كه هجرت كرده و از خانه هاي خود رانده شده و در راه من آزار ديده و جنگيده و كشته شده اند بديهايشان را از آنان مي زدايم و آنان را در باغهايي كه از زير [درختان] آن نهرها روان است درمي آورم [اين] پاداشي است از جانب خدا و پاداش نيكو نزد خداست(195)



لَا يَغُرَّنَّكَ تَقَلُّبُ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ فِي الْبِلَٰدِ(196)
مبادا رفت و آمد [و جنب و جوش] كافران در شهرها تو را دستخوش فريب كند(196)



مَتَٰعٌ قَلِيلٌ ثُمَّ مَأْوَيٰهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمِهَادُ(197)
[اين] كالاي ناچيز [و برخورداري اندكي] است سپس جايگاهشان دوزخ است و چه بد قرارگاهي است(197)



لَٰكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا۟ رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنَّٰتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَا نُزُلًا مِّنْ عِندِ اللَّهِ وَمَا عِندَ اللَّهِ خَيْرٌ لِّلْأَبْرَارِ(198)
ولي كساني كه پرواي پروردگارشان را پيشه ساخته اند باغهايي خواهند داشت كه از زير [درختان] آن نهرها روان است در آنجا جاودانه بمانند [اين] پذيرايي از جانب خداست و آنچه نزد خداست براي نيكان بهتر است(198)



وَإِنَّ مِنْ أَهْلِ الْكِتَٰبِ لَمَن يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَمَآ أُنزِلَ إِلَيْكُمْ وَمَآ أُنزِلَ إِلَيْهِمْ خَٰشِعِينَ لِلَّهِ لَا يَشْتَرُونَ بَِٔايَٰتِ اللَّهِ ثَمَنًا قَلِيلًا أُو۟لَٰٓئِكَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ(199)
و البته از ميان اهل كتاب كساني هستند كه به خدا و بدانچه به سوي شما نازل شده و به آنچه به سوي خودشان فرود آمده ايمان دارند در حالي كه در برابر خدا خاشعند و آيات خدا را به بهاي ناچيزي نمي فروشند اينانند كه نزد پروردگارشان پاداش خود را خواهند داشت آري خدا زودشمار است(199)



يَٰٓأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ اصْبِرُوا۟ وَصَابِرُوا۟ وَرَابِطُوا۟ وَاتَّقُوا۟ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ(200)
اي كساني كه ايمان آورده ايد صبر كنيد و ايستادگي ورزيد و مرزها را نگهباني كنيد و از خدا پروا نماييد اميد است كه رستگار شويد(200)



بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان



يَٰٓأَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا۟ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَٰحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَآءً وَاتَّقُوا۟ اللَّهَ الَّذِي تَسَآءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا(1)
اي مردم از پروردگارتان كه شما را از نفس واحدي آفريد و جفتش را [نيز ] از او آفريد و از آن دو مردان و زنان بسياري پراكنده كرد پروا داريد و از خدايي كه به [نام] او از همديگر درخواست مي كنيد پروا نماييد و زنهار از خويشاوندان م بريد كه خدا همواره بر شما نگهبان است(1)



وَءَاتُوا۟ الْيَتَٰمَيٰٓ أَمْوَٰلَهُمْ وَلَا تَتَبَدَّلُوا۟ الْخَبِيثَ بِالطَّيِّبِ وَلَا تَأْكُلُوٓا۟ أَمْوَٰلَهُمْ إِلَيٰٓ أَمْوَٰلِكُمْ إِنَّهُ كَانَ حُوبًا كَبِيرًا(2)
و اموال يتيمان را به آنان [باز]دهيد و [مال پاك] و [مرغوب آنان ] را با [مال] ناپاك [خود] عوض نكنيد و اموال آنان را همراه با اموال خود مخوريد كه اين گناهي بزرگ است(2)



وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا۟ فِي الْيَتَٰمَيٰ فَانكِحُوا۟ مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَآءِ مَثْنَيٰ وَثُلَٰثَ وَرُبَٰعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا۟ فَوَٰحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَٰنُكُمْ ذَٰلِكَ أَدْنَيٰٓ أَلَّا تَعُولُوا۟(3)
و اگر در اجراي عدالت ميان دختران يتيم بيمناكيد هر چه از زنان [ديگر] كه شما را پسند افتاد دو دو سه سه چهار چهار به زني گيريد پس اگر بيم داريد كه به عدالت رفتار نكنيد به يك [زن آزاد] يا به آنچه [از كنيزان] مالك شده ايد [اكتفا كنيد] اين [خودداري] نزديكتر است تا به ستم گراييد [و بيهوده عيال وار گرديد](3)



وَءَاتُوا۟ النِّسَآءَ صَدُقَٰتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِن طِبْنَ لَكُمْ عَن شَيْءٍ مِّنْهُ نَفْسًا فَكُلُوهُ هَنِيًٓٔا مَّرِيًٓٔا(4)
و م هر زنان را به عنوان هديه اي از روي طيب خاطر به ايشان بدهيد و اگر به ميل خودشان چيزي از آن را به شما واگذاشتند آن را حلال و گوارا بخوريد(4)



وَلَا تُؤْتُوا۟ السُّفَهَآءَ أَمْوَٰلَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَٰمًا وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُوا۟ لَهُمْ قَوْلًا مَّعْرُوفًا(5)
و اموال خود را كه خداوند آن را وسيله قوام [زندگي] شما قرار داده به سفيهان مدهيد و[لي] از [عوايد] آن به ايشان بخورانيد و آنان را پوشاك دهيد و با آنان سخني پسنديده بگوييد(5)



صدق الله العلي العظيم

بانوی خیال
27th March 2013, 09:50 AM
سپاس[golrooz]

aty.a
27th March 2013, 10:35 AM
فاما التیم فلا تقهر/ضحی ایه 9
سلام ایه های قران همه اشون زیبا اند
با تشکر از شما دوست عزیز[golrooz]

fateme92
27th March 2013, 11:18 AM
ممنون. جالب بود.[shaad]
خصوصا تو ایه های 196 و 197 اون دیدی که داره میده خیلی جالب و هیجان انگیزه!در عین حال ارامش دهنده...

soham 313
28th March 2013, 09:00 AM
صفحه ی 44 از قرآن کریم شامل آیات 6 تا 12 از سوره ی النساء


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان

وَابْتَلُوا۟ الْيَتَٰمَيٰ حَتَّيٰٓ إِذَا بَلَغُوا۟ النِّكَاحَ فَإِنْ ءَانَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوٓا۟ إِلَيْهِمْ أَمْوَٰلَهُمْ وَلَا تَأْكُلُوهَآ إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَن يَكْبَرُوا۟ وَمَن كَانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَمَن كَانَ فَقِيرًا فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوَٰلَهُمْ فَأَشْهِدُوا۟ عَلَيْهِمْ وَكَفَيٰ بِاللَّهِ حَسِيبًا(6)
و يتيمان را بيازماييد تا وقتي به [سن] زناشويي برسند پس اگر در ايشان رشد [فكري] يافتيد اموالشان را به آنان رد كنيد و آن را [از بيم آنكه مبادا] بزرگ شوند به اسراف و شتاب مخوريد و آن كس كه توانگر است بايد [از گرفتن اجرت سرپرستي] خودداري ورزد و هر كس تهيدست است بايد مطابق عرف [از آن] بخورد پس هر گاه اموالشان را به آنان رد كرديد بر ايشان گواه بگيريد خداوند حسابرسي را كافي است(6)



لِّلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِّمَّا تَرَكَ الْوَٰلِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ وَلِلنِّسَآءِ نَصِيبٌ مِّمَّا تَرَكَ الْوَٰلِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ كَثُرَ نَصِيبًا مَّفْرُوضًا(7)
براي مردان از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان [آنان] بر جاي گذاشته اند سهمي است و براي زنان [نيز] از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان [آنان] بر جاي گذاشته اند سهمي [خواهد بود] خواه آن [مال] كم باشد يا زياد نصيب هر كس مفروض شده است(7)



وَإِذَا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُو۟لُوا۟ الْقُرْبَيٰ وَالْيَتَٰمَيٰ وَالْمَسَٰكِينُ فَارْزُقُوهُم مِّنْهُ وَقُولُوا۟ لَهُمْ قَوْلًا مَّعْرُوفًا(8)
ارزاني داريد و با آنان سخني پسنديده گوييد(8)



وَلْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا۟ مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعَٰفًا خَافُوا۟ عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا۟ اللَّهَ وَلْيَقُولُوا۟ قَوْلًا سَدِيدًا(9)
و آنان كه اگر فرزندان ناتواني از خود بر جاي بگذارند بر [آينده] آنان بيم دارند بايد [از ستم بر يتيمان مردم نيز] بترسند پس بايد از خدا پروا دارند و سخني [بجا و] درست گويند(9)



إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَٰلَ الْيَتَٰمَيٰ ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا(10)
در حقيقت كساني كه اموال يتيمان را به ستم مي خورند جز اين نيست كه آتشي در شكم خود فرو مي برند و به زودي در آتشي فروزان درآيند(10)



يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِيٓ أَوْلَٰدِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنثَيَيْنِ فَإِن كُنَّ نِسَآءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ وَإِن كَانَتْ وَٰحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَلِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَٰحِدٍ مِّنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِن كَانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِن لَّمْ يَكُن لَّهُ وَلَدٌ وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِن كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ مِنۢ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِهَآ أَوْ دَيْنٍ ءَابَآؤُكُمْ وَأَبْنَآؤُكُمْ لَا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعًا فَرِيضَةً مِّنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا(11)
خداوند به شما در باره فرزندانتان سفارش مي كند سهم پسر چون سهم دو دختر است و اگر [همه ورثه] دختر [و] از دو تن بيشتر باشند سهم آنان دو سوم ماترك است و اگر [دختري كه ارث مي برد] يكي باشد نيمي از ميراث از آن اوست و براي هر يك از پدر و مادر وي [=متوفي] يك ششم از ماترك [مقرر شده] است اين در صورتي است كه [متوفي] فرزندي داشته باشد ولي اگر فرزندي نداشته باشد و [تنها] پدر و مادرش از او ارث برند براي مادرش يك سوم است [و بقيه را پدر مي برد] و اگر او برادراني داشته باشد مادرش يك ششم مي برد [البته همه اينها] پس از انجام وصيتي است كه او بدان سفارش كرده يا د يني [كه بايد استثنا شود] شما نمي دانيد پدران و فرزندانتان كدام يك براي شما سودمندترند [اين] فرضي است از جانب خدا زيرا خداوند داناي حكيم است(11)



۞ وَلَكُمْ نِصْفُ مَا تَرَكَ أَزْوَٰجُكُمْ إِن لَّمْ يَكُن لَّهُنَّ وَلَدٌ فَإِن كَانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ مِنۢ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِينَ بِهَآ أَوْ دَيْنٍ وَلَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِن لَّمْ يَكُن لَّكُمْ وَلَدٌ فَإِن كَانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُم مِّنۢ بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِهَآ أَوْ دَيْنٍ وَإِن كَانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلَٰلَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَلَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ وَٰحِدٍ مِّنْهُمَا السُّدُسُ فَإِن كَانُوٓا۟ أَكْثَرَ مِن ذَٰلِكَ فَهُمْ شُرَكَآءُ فِي الثُّلُثِ مِنۢ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصَيٰ بِهَآ أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَآرٍّ وَصِيَّةً مِّنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَلِيمٌ(12)
و نيمي از ميراث همسرانتان از آن شما [شوهران] است اگر آنان فرزندي نداشته باشند و اگر فرزندي داشته باشند يك چهارم ماترك آنان از آن شماست [البته] پس از انجام وصيتي كه بدان سفارش كرده اند يا د يني [كه بايد استثنا شود] و يك چهارم از ميراث شما براي آنان است اگر شما فرزندي نداشته باشيد و اگر فرزندي داشته باشيد يك هشتم براي ميراث شما از ايشان خواهد بود [البته] پس از انجام وصيتي كه بدان سفارش كرده ايد يا د يني [كه بايد استثنا شود] و اگر مرد يا زني كه از او ارث مي برند كلاله [=بي فرزند و بي پدر و مادر] باشد و براي او برادر يا خواهري باشد پس براي هر يك از آن دو يك ششم [ماترك] است و اگر آنان بيش از اين باشند در يك سوم [ماترك] مشاركت دارند [البته] پس از انجام وصيتي كه بدان سفارش شده يا د يني كه [بايد استثنا شود به شرط آنكه از اين طريق] زياني [به ورثه] نرساند اين است سفارش خدا و خداست كه داناي بردبار است(12)



صدق الله العلي العظيم

aty.a
28th March 2013, 11:40 AM
ارایت الذی یکذب بالدین
فذلک الذی یدع الیتیم
ولا یحض علی طعام المسکین
سوره ماعون-ایات 1تا3
ممنون از شما

بلدرچین
28th March 2013, 03:19 PM
لِّلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِّمَّا تَرَكَ الْوَٰلِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ وَلِلنِّسَآءِ نَصِيبٌ مِّمَّا تَرَكَ الْوَٰلِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ كَثُرَ نَصِيبًا مَّفْرُوضًا(7)
براي مردان از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان [آنان] بر جاي گذاشته اند سهمي است و براي زنان [نيز] از آنچه
پدر و مادر و خويشاوندان [آنان] بر جاي گذاشته اند سهمي [خواهد بود] خواه آن [مال] كم باشد يا زياد نصيب هر كس مفروض شده است(7)



سهمی یعنی ارث؟

soham 313
29th March 2013, 08:01 AM
صفحه ی 45 از قرآن کریم شامل آیات 13 تا 22 از سوره ی النساء

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّٰتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَا وَذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ(13)
اينها احكام الهي است و هر كس از خدا و پيامبر او اطاعت كند وي را به باغهايي درآورد كه از زير [درختان] آن نهرها روان است در آن جاودانه اند و اين همان كاميابي بزرگ است(13)



وَمَن يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ نَارًا خَٰلِدًا فِيهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُّهِينٌ(14)
و هر كس از خدا و پيامبر او نافرماني كند و از حدود مقرر او تجاوز نمايد وي را در آتشي درآورد كه همواره در آن خواهد بود و براي او عذابي خفت آور است(14)



وَالَّٰتِي يَأْتِينَ الْفَٰحِشَةَ مِن نِّسَآئِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا۟ عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِّنكُمْ فَإِن شَهِدُوا۟ فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّيٰ يَتَوَفَّيٰهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلًا(15)
و از زنان شما كساني كه مرتكب زنا مي شوند چهار تن از ميان خود [مسلمانان] بر آنان گواه گيريد پس اگر شهادت دادند آنان [=زنان] را در خانه ها نگاه داريد تا مرگشان فرا رسد يا خدا راهي براي آنان قرار دهد(15)



وَالَّذَانِ يَأْتِيَٰنِهَا مِنكُمْ فََٔاذُوهُمَا فَإِن تَابَا وَأَصْلَحَا فَأَعْرِضُوا۟ عَنْهُمَآ إِنَّ اللَّهَ كَانَ تَوَّابًا رَّحِيمًا(16)
و از ميان شما آن دو تن را كه مرتكب زشتكاري مي شوند آزارشان دهيد پس اگر توبه كردند و درستكار شدند از آنان صرفنظر كنيد زيرا خداوند توبه پذير مهربان است(16)



إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَي اللَّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوٓءَ بِجَهَٰلَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِن قَرِيبٍ فَأُو۟لَٰٓئِكَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا(17)
توبه نزد خداوند تنها براي كساني است كه از روي ناداني مرتكب گناه مي شوند سپس به زودي توبه مي كنند اينانند كه خدا توبه شان را مي پذيرد و خداوند داناي حكيم است(17)



وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّئَِّاتِ حَتَّيٰٓ إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الَْٰٔنَ وَلَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ أُو۟لَٰٓئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا(18)
و توبه كساني كه گناه مي كنند تا وقتي كه مرگ يكي از ايشان دررسد مي گويد اكنون توبه كردم پذيرفته نيست و [نيز توبه] كساني كه در حال كفر مي ميرند پذيرفته نخواهد بود آنانند كه برايشان عذابي دردناك آماده كرده ايم(18)



يَٰٓأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ لَا يَحِلُّ لَكُمْ أَن تَرِثُوا۟ النِّسَآءَ كَرْهًا وَلَا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا۟ بِبَعْضِ مَآ ءَاتَيْتُمُوهُنَّ إِلَّآ أَن يَأْتِينَ بِفَٰحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِن كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَيٰٓ أَن تَكْرَهُوا۟ شَئًْا وَيَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا(19)
اي كساني كه ايمان آورده ايد براي شما حلال نيست كه زنان را به اكراه ارث بريد و آنان را زير فشار مگذاريد تا بخشي از آنچه را به آنان داده ايد [از چنگشان به در] بريد مگر آنكه مرتكب زشتكاري آشكاري شوند و با آنها بشايستگي رفتار كنيد و اگر از آنان خوشتان نيامد پس چه بسا چيزي را خوش نمي داريد و خدا در آن مصلحت فراوان قرار مي دهد(19)



وَإِنْ أَرَدتُّمُ اسْتِبْدَالَ زَوْجٍ مَّكَانَ زَوْجٍ وَءَاتَيْتُمْ إِحْدَيٰهُنَّ قِنطَارًا فَلَا تَأْخُذُوا۟ مِنْهُ شَئًْا أَتَأْخُذُونَهُ بُهْتَٰنًا وَإِثْمًا مُّبِينًا(20)
و اگر خواستيد همسري [ديگر] به جاي همسر [پيشين خود] ستانيد و به يكي از آنان مال فراواني داده باشيد چيزي از او پس مگيريد آيا مي خواهيد آن [مال] را به بهتان و گناه آشكار بگيريد(20)



وَكَيْفَ تَأْخُذُونَهُ وَقَدْ أَفْضَيٰ بَعْضُكُمْ إِلَيٰ بَعْضٍ وَأَخَذْنَ مِنكُم مِّيثَٰقًا غَلِيظًا(21)
و چگونه آن [م هر] را مي ستانيد با آنكه از يكديگر كام گرفته ايد و آنان از شما پيماني استوار گرفته اند(21)



وَلَا تَنكِحُوا۟ مَا نَكَحَ ءَابَآؤُكُم مِّنَ النِّسَآءِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ كَانَ فَٰحِشَةً وَمَقْتًا وَسَآءَ سَبِيلًا(22)
و با زناني كه پدرانتان به ازدواج خود درآورده اند نكاح مكنيد مگر آنچه كه پيشتر رخ داده است چرا كه آن زشتكاري و [مايه] دشمني و بد راهي بوده است(22)


صدق الله العلي العظيم

aty.a
29th March 2013, 09:41 AM
ان الذین امنوا و عملوا الصالحات لهم جنات تجری من تحت الانهار ذلک الفوز الکبیر
همانا کسانی که ایمان اوردندو اعمال شایسته انجام دادند
برایشان باغ هایی است که نهرها از زیر درختان ان جاری است این است ان کامیابی بزرگ
سوره بروج/ایه 11
سلام دوست عزیز
ازشما خیلی ممنونم
باعث میشید ما روزمان را با قران شروع کنیم

fateme92
29th March 2013, 07:47 PM
ممنون.این ایه های 16/17/18 تن ادمو میلرزونه...
ایه های 20 و 21 هم ازش ادم احساس امنیت میکنه...
کاش هیچ وقت مشمول ایه 18 نشیم...

بلدرچین
29th March 2013, 10:08 PM
یک سوال.
اگر یک فردی امروز گناهی رو انجام بده و همین امروز توبه کنه و پشیمون بشه توبه قبول هست؟گناهی که شاید توبه کردن فرد توش زیاده باشه یعنی این گناهو گاه گداری انجام بده و توبه کنه؟
مرسی دستت درد نکنه این دفعه واقعا ایه ها تنمو لرزوند...

soham 313
30th March 2013, 08:49 AM
صفحه ی 46 از قرآن کریم شامل آیات 23 تا 30 از سوره ی النساء


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان



حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَٰتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ وَأَخَوَٰتُكُمْ وَعَمَّٰتُكُمْ وَخَٰلَٰتُكُمْ وَبَنَاتُ الْأَخِ وَبَنَاتُ الْأُخْتِ وَأُمَّهَٰتُكُمُ الَّٰتِيٓ أَرْضَعْنَكُمْ وَأَخَوَٰتُكُم مِّنَ الرَّضَٰعَةِ وَأُمَّهَٰتُ نِسَآئِكُمْ وَرَبَٰٓئِبُكُمُ الَّٰتِي فِي حُجُورِكُم مِّن نِّسَآئِكُمُ الَّٰتِي دَخَلْتُم بِهِنَّ فَإِن لَّمْ تَكُونُوا۟ دَخَلْتُم بِهِنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ وَحَلَٰٓئِلُ أَبْنَآئِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلَٰبِكُمْ وَأَن تَجْمَعُوا۟ بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا(23)
[نكاح اينان] بر شما حرام شده است مادرانتان و دخترانتان و خواهرانتان و عمه هايتان و خاله هايتان و دختران برادر و دختران خواهر و مادرهايتان كه به شما شير داده اند و خواهران رضاعي شما و مادران زنانتان و دختران همسرانتان كه [آنها دختران] در دامان شما پرورش يافته اند و با آن همسران همبستر شده ايد پس اگر با آنها همبستر نشده ايد بر شما گناهي نيست [كه با دخترانشان ازدواج كنيد] و زنان پسرانتان كه از پشت خودتان هستند و جمع دو خواهر با همديگر مگر آنچه كه در گذشته رخ داده باشد كه خداوند آمرزنده مهربان است(23)



۞ وَالْمُحْصَنَٰتُ مِنَ النِّسَآءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَٰنُكُمْ كِتَٰبَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُم مَّا وَرَآءَ ذَٰلِكُمْ أَن تَبْتَغُوا۟ بِأَمْوَٰلِكُم مُّحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَٰفِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فََٔاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَٰضَيْتُم بِهِ مِنۢ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا(24)
و زنان شوهردار [نيز بر شما حرام شده است] به استثناي زناني كه مالك آنان شده ايد [اين] فريضه الهي است كه بر شما مقرر گرديده است و غير از اين [زنان نامبرده] براي شما حلال است كه [زنان ديگر را] به وسيله اموال خود طلب كنيد در صورتي كه پاكدامن باشيد و زناكار نباشيد و زناني را كه متعه كرده ايد م هرشان را به عنوان فريضه اي به آنان بدهيد و بر شما گناهي نيست كه پس از [تعيين مبلغ] مقرر با يكديگر توافق كنيد [كه مدت عقد يا م هر را كم يا زياد كنيد] مسلما خداوند داناي حكيم است(24)



وَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ مِنكُمْ طَوْلًا أَن يَنكِحَ الْمُحْصَنَٰتِ الْمُؤْمِنَٰتِ فَمِن مَّا مَلَكَتْ أَيْمَٰنُكُم مِّن فَتَيَٰتِكُمُ الْمُؤْمِنَٰتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَٰنِكُم بَعْضُكُم مِّنۢ بَعْضٍ فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَءَاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَٰتٍ غَيْرَ مُسَٰفِحَٰتٍ وَلَا مُتَّخِذَٰتِ أَخْدَانٍ فَإِذَآ أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَٰحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَي الْمُحْصَنَٰتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَٰلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنكُمْ وَأَن تَصْبِرُوا۟ خَيْرٌ لَّكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ(25)
و هر كس از شما از نظر مالي نمي تواند زنان [آزاد] پاكدامن با ايمان را به همسري [خود] درآورد پس با دختران جوانسال با ايمان شما كه مالك آنان هستيد [ازدواج كند] و خدا به ايمان شما داناتر است [همه] از يكديگريد پس آنان را با اجازه خانواده شان به همسري [خود] درآوريد و م هرشان را به طور پسنديده به آنان بدهيد [به شرط آنكه] پاكدامن باشند نه زناكار و دوست گيران پنهاني نباشند پس چون به ازدواج [شما] درآمدند اگر مرتكب فحشا شدند پس بر آنان نيمي از عذاب [=مجازات] زنان آزاد است اين [پيشنهاد زناشويي با كنيزان] براي كسي از شماست كه از آلايش گناه بيم دارد و صبر كردن براي شما بهتر است و خداوند آمرزنده مهربان است(25)



يُرِيدُ اللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَيَهْدِيَكُمْ سُنَنَ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ وَيَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ(26)
خدا مي خواهد براي شما توضيح دهد و راه [و رسم] كساني را كه پيش از شما بوده اند به شما بنماياند و بر شما ببخشايد و خدا داناي حكيم است(26)



وَاللَّهُ يُرِيدُ أَن يَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَيُرِيدُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَوَٰتِ أَن تَمِيلُوا۟ مَيْلًا عَظِيمًا(27)
خدا مي خواهد تا بر شما ببخشايد و كساني كه از خواسته ها[ي نفساني] پيروي مي كنند مي خواهند شما دستخوش انحرافي بزرگ شويد(27)



يُرِيدُ اللَّهُ أَن يُخَفِّفَ عَنكُمْ وَخُلِقَ الْإِنسَٰنُ ضَعِيفًا(28)
خدا مي خواهد تا بارتان را سبك گرداند و [مي داند كه] انسان ناتوان آفريده شده است(28)



يَٰٓأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ لَا تَأْكُلُوٓا۟ أَمْوَٰلَكُم بَيْنَكُم بِالْبَٰطِلِ إِلَّآ أَن تَكُونَ تِجَٰرَةً عَن تَرَاضٍ مِّنكُمْ وَلَا تَقْتُلُوٓا۟ أَنفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا(29)
اي كساني كه ايمان آورده ايد اموال همديگر را به ناروا مخوريد مگر آنكه داد و ستدي با تراضي يكديگر از شما [انجام گرفته] باشد و خودتان را مكشيد زيرا خدا همواره با شما مهربان است(29)



وَمَن يَفْعَلْ ذَٰلِكَ عُدْوَٰنًا وَظُلْمًا فَسَوْفَ نُصْلِيهِ نَارًا وَكَانَ ذَٰلِكَ عَلَي اللَّهِ يَسِيرًا(30)
و هر كس از روي تجاوز و ستم چنين كند به زودي وي را در آتشي درآوريم و اين كار بر خدا آسان است(30)


صدق الله العلي العظيم

pasbani
30th March 2013, 11:06 AM
إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا(23)
وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ(25)
يُرِيدُ اللَّهُ ....... يَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ(26)
وَاللَّهُ يُرِيدُ أَن يَتُوبَ عَلَيْكُمْ(27)
يُرِيدُ اللَّهُ أَن يُخَفِّفَ عَنكُمْ(28)
وَلَا تَقْتُلُوٓا۟ أَنفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا(29)

fateme92
30th March 2013, 12:25 PM
ممنون.
یه سوال: توی ایه 25 ، دوست گیران پنهانی یعنی چی؟و فحشا دقیقا شامل چه چیزایی میشه؟

عبدالله91
30th March 2013, 05:00 PM
http://uc-njavan.ir/images/1k61pyqmkjo6lvq65jc.gif



ممنون.
یه سوال: توی ایه 25 ، دوست گیران پنهانی یعنی چی؟و فحشا دقیقا شامل چه چیزایی میشه؟

یعنی دو نامحرم پنهانی دوست بشوند.مانند دوست پسر یا دوست دختر داشتن

در تفسیر المیزان آمده:

کلمۀ «اخدان» جمع کلمۀ «خدن» به کسرۀ «خ» است که به معنای دوست است و این کلمه مذکر و مونثش و مفرد و جمعش یکسان است.یعنی هم به دوست مذکر «خدن» گفته می شود و هم به دوست مونث و هم به جماعت دوستان خدن گفته می شود و هم به یک فرد. و اگر در آیۀ مورد بحث به صیغۀ جمع آمده ، برای این بود کهدر دلالت بر کثرت و زیادی تصریح داشته باشد و بفهماند وقتی کسی به منظور فحشا و زنا کردن دوستی می گیرد به او و به مثل او قناعت نمی کند چون نفس آدمی حریص است.اگر قرار باشد خواست نفس را برآورد و آن را اطاعت کند حتما دوستان زیادی برای فحشا می گیرد..... آن مفسری هم که گفته:مراد از سفاح{مسافحات که در آیه آمده} زنای علنی و مراد از گرفتن دوست،زنای پنهانی است...

در ماهنامۀ قرآنی بشیر در تفسیر آیۀ5 سورۀ مائده نوشته که (تفسیر نمونه ذیل تفسیر آیۀ5 مائده) به دلیل (بقره آیۀ221 و ممتحنه آیۀ10) این آیه{آیۀ5 سورۀ مائده} دوست دختر گرفتن پنهانی را در ردیف زنا آورده و آنرا تقبیح می کند ولی برخی مسلمانان امروزه دوستی با جنس مخالف را نه تنها عیب و ننگ نمی دانند بلکه به آن افتخار می کنند.

ما هم از کتب تفاسیر نقل قول کردیم هر چی که باشد بر گردن نویسندگان و علما

fateme92
30th March 2013, 07:46 PM
http://uc-njavan.ir/images/1k61pyqmkjo6lvq65jc.gif




یعنی دو نامحرم پنهانی دوست بشوند.مانند دوست پسر یا دوست دختر داشتن

در تفسیر المیزان آمده:

کلمۀ «اخدان» جمع کلمۀ «خدن» به کسرۀ «خ» است که به معنای دوست است و این کلمه مذکر و مونثش و مفرد و جمعش یکسان است.یعنی هم به دوست مذکر «خدن» گفته می شود و هم به دوست مونث و هم به جماعت دوستان خدن گفته می شود و هم به یک فرد. و اگر در آیۀ مورد بحث به صیغۀ جمع آمده ، برای این بود کهدر دلالت بر کثرت و زیادی تصریح داشته باشد و بفهماند وقتی کسی به منظور فحشا و زنا کردن دوستی می گیرد به او و به مثل او قناعت نمی کند چون نفس آدمی حریص است.اگر قرار باشد خواست نفس را برآورد و آن را اطاعت کند حتما دوستان زیادی برای فحشا می گیرد..... آن مفسری هم که گفته:مراد از سفاح{مسافحات که در آیه آمده} زنای علنی و مراد از گرفتن دوست،زنای پنهانی است...

در ماهنامۀ قرآنی بشیر در تفسیر آیۀ5 سورۀ مائده نوشته که (تفسیر نمونه ذیل تفسیر آیۀ5 مائده) به دلیل (بقره آیۀ221 و ممتحنه آیۀ10) این آیه{آیۀ5 سورۀ مائده} دوست دختر گرفتن پنهانی را در ردیف زنا آورده و آنرا تقبیح می کند ولی برخی مسلمانان امروزه دوستی با جنس مخالف را نه تنها عیب و ننگ نمی دانند بلکه به آن افتخار می کنند.

ما هم از کتب تفاسیر نقل قول کردیم هر چی که باشد بر گردن نویسندگان و علما

فحشا با زنا چه فرقی داره؟
مراد از سفاح{مسافحات که در آیه آمده} زنای علنی و مراد از گرفتن دوست،زنای پنهانی است...
یعنی اگر اون قسمت اخر جمله، در دوستی صادق نباشه، دوستی مورد نظر قران نیست؟

عبدالله91
30th March 2013, 08:42 PM
فحشا با زنا چه فرقی داره؟
مراد از سفاح{مسافحات که در آیه آمده} زنای علنی و مراد از گرفتن دوست،زنای پنهانی است...
یعنی اگر اون قسمت اخر جمله، در دوستی صادق نباشه، دوستی مورد نظر قران نیست؟

سلام

ببینین چیزی به نام دوستی پنهانی دو نامحرم در دین تعریف نشده است ،یعنی وجود ندارد. دوست پنهانی را دین رد کرده است میبینین که به نظر اکثر مراجع اجازۀ ازدواج هم باید با اجازۀ ولی باشد چه برسه به عمل دوستی که دین نفی کرده. مولاعلی(ع) برا مردم عراق سخنرانی کرده و رودرو آمدن مردم و دوش به دوش هم حرکت کردن نامحرم در بازار را به شدت نهی کرده طوری که مورد لعن قرار داده تو مفاتیح هم این ماجرا آمده است.لعن مولا چیز کمی نیس.

دوست پنهانی را در اون تفسیر زنای پنهانی حساب کرده. یعنی در اون تفسیر دوست پنهانی همان زنای پنهانی است و دوست صادق و غیر صادق نداریم.بلکه ارتباط آشکار و پنهان داریم.مثلا دو نفر به طور آشکار یعنی با اطلاع بزرگانی مثه پدر دختر ارتباط دارند و میخواهند ازدواج کنند و این ارتباط برای شناخت است و این را می شود از شرط ازدواج برای دختران که اذن پدر لازم است فهمید. اما در ارتباط پنهانی فحشایی حتما وجود دارد.به طور یقین که دین اسلام چنین ارتباطی را باطل شمرده اما در شدت برخورد یه کم تفاسیر فرق دارد مثلا بعضی از تفاسیر میگن ارتباط پنهانی را خدا هم اندازۀ زنا شمرده است.مثه تفسیر نمونه. اما یقینن چیزی به اسم دوست شدن یواشکی و ارتباط داشتن و صادق بودن در اسلام وجود نداره. اگه از کسی خوشمون بیاد باید تلاش برا ازدواج کنیم نه تلاش برا رابطۀ پنهانی داشتن. در رابطه اکثرا دختر و احساساتش آسیب می بیند.

فحشا کل است و زنا جزئی از این کل است. مثلا فامیل از افراد مختلفی مثه پدر و مادربزرگ، پدرها و مادرها و دختران و پسران و... تشکیل شده و این فامیل، فردی دارد که اولا جزئی از این فامیل است و ثانیا از بزرگان اون فامیل حساب می شود که می تواند نمایندۀ اون خاندان باشد مثه پدر بزرگ فامیل. فحشا هم همون فامیل است که زنا بزرگ خاندان حساب می شود مثه پدربزرگ فامیل . البته فحشا به معنی گناهان بزرگ است اما توش گناهان مختلفی وجود دارد.

soham 313
31st March 2013, 09:23 AM
صفحه ی 47 از قرآن کریم شامل آیات 31 تا 41 از سوره ی النساء


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


إِن تَجْتَنِبُوا۟ كَبَآئِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنكُمْ سَئَِّاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُم مُّدْخَلًا كَرِيمًا(31)
اگر از گناهان بزرگي كه از آن[ها] نهي شده ايد دوري گزينيد بديهاي شما را از شما مي زداييم و شما را در جايگاهي ارجمند درمي آوريم(31)



وَلَا تَتَمَنَّوْا۟ مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَيٰ بَعْضٍ لِّلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبُوا۟ وَلِلنِّسَآءِ نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبْنَ وَسَْٔلُوا۟ اللَّهَ مِن فَضْلِهِۦٓ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا(32)
و زنهار آنچه را خداوند به [سبب] آن بعضي از شما را بر بعضي [ديگر] برتري داده آرزو مكنيد براي مردان از آنچه [به اختيار] كسب كرده اند بهره اي است و براي زنان [نيز] از آنچه [به اختيار] كسب كرده اند بهره اي است و از فضل خدا درخواست كنيد كه خدا به هر چيزي داناست(32)



وَلِكُلٍّ جَعَلْنَا مَوَٰلِيَ مِمَّا تَرَكَ الْوَٰلِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ وَالَّذِينَ عَقَدَتْ أَيْمَٰنُكُمْ فََٔاتُوهُمْ نَصِيبَهُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدًا(33)
و از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان و كساني كه شما [با آنان] پيمان بسته ايد بر جاي گذاشته اند براي هر يك [از مردان و زنان] وارثاني قرار داده ايم پس نصيبشان را به ايشان بدهيد زيرا خدا همواره بر هر چيزي گواه است(33)



الرِّجَالُ قَوَّٰمُونَ عَلَي النِّسَآءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَيٰ بَعْضٍ وَبِمَآ أَنفَقُوا۟ مِنْ أَمْوَٰلِهِمْ فَالصَّٰلِحَٰتُ قَٰنِتَٰتٌ حَٰفِظَٰتٌ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَالَّٰتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا۟ عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا(34)
مردان سرپرست زنانند به دليل آنكه خدا برخي از ايشان را بر برخي برتري داده و [نيز] به دليل آنكه از اموالشان خرج مي كنند پس زنان درستكار فرمانبردارند [و] به پاس آنچه خدا [براي آنان] حفظ كرده اسرار [شوهران خود] را حفظ مي كنند و زناني را كه از نافرماني آنان بيم داريد [نخست] پندشان دهيد و [بعد] در خوابگاه ها از ايشان دوري كنيد و [اگر تاثير نكرد] آنان را بزنيد پس اگر شما را اطاعت كردند [ديگر] بر آنها هيچ راهي [براي سرزنش] مجوييد كه خدا والاي بزرگ است(34)



وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا۟ حَكَمًا مِّنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِّنْ أَهْلِهَآ إِن يُرِيدَآ إِصْلَٰحًا يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَآ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا(35)
و اگر از جدايي ميان آن دو [ زن و شوهر] بيم داريد پس داوري از خانواده آن [شوهر] و داوري از خانواده آن [زن] تعيين كنيد اگر سر سازگاري دارند خدا ميان آن دو سازگاري خواهد داد آري خدا داناي آگاه است(35)



۞ وَاعْبُدُوا۟ اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا۟ بِهِ شَئًْا وَبِالْوَٰلِدَيْنِ إِحْسَٰنًا وَبِذِي الْقُرْبَيٰ وَالْيَتَٰمَيٰ وَالْمَسَٰكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَيٰ وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنۢبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَٰنُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَن كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا(36)
و خدا را بپرستيد و چيزي را با او شريك مگردانيد و به پدر و مادر احسان كنيد و در باره خويشاوندان و يتيمان و مستمندان و همسايه خويش و همسايه بيگانه و همنشين و در راه مانده و بردگان خود [نيكي كنيد] كه خدا كسي را كه متكبر و فخرفروش است دوست نمي دارد(36)



الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَيَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَيَكْتُمُونَ مَآ ءَاتَيٰهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَٰفِرِينَ عَذَابًا مُّهِينًا(37)
همان كساني كه بخل مي ورزند و مردم را به بخل وامي دارند و آنچه را خداوند از فضل خويش بدانها ارزاني داشته پوشيده مي دارند و براي كافران عذابي خواركننده آماده كرده ايم(37)



وَالَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَٰلَهُمْ رِئَآءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْءَاخِرِ وَمَن يَكُنِ الشَّيْطَٰنُ لَهُ قَرِينًا فَسَآءَ قَرِينًا(38)
و كساني كه اموالشان را براي نشان دادن به مردم انفاق مي كنند و به خدا و روز بازپسين ايمان ندارند و هر كس شيطان يار او باشد چه بد همدمي است(38)



وَمَاذَا عَلَيْهِمْ لَوْ ءَامَنُوا۟ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْءَاخِرِ وَأَنفَقُوا۟ مِمَّا رَزَقَهُمُ اللَّهُ وَكَانَ اللَّهُ بِهِمْ عَلِيمًا(39)
و اگر به خدا و روز بازپسين ايمان مي آوردند و از آنچه خدا به آنان روزي داده انفاق مي كردند چه زياني برايشان داشت و خدا به [كار] آنان داناست(39)



إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ وَإِن تَكُ حَسَنَةً يُضَٰعِفْهَا وَيُؤْتِ مِن لَّدُنْهُ أَجْرًا عَظِيمًا(40)
در حقيقت خدا هم وزن ذره اي ستم نمي كند و اگر [آن ذره كار] نيكي باشد دو چندانش مي كند و از نزد خويش پاداشي بزرگ مي بخشد(40)



فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِن كُلِّ أُمَّةٍۭ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَيٰ هَٰٓؤُلَآءِ شَهِيدًا(41)
پس چگونه است [حالشان] آنگاه كه از هر امتي گواهي آوريم و تو را بر آنان گواه آوريم(41)


صدق الله العلي العظيم

soham 313
1st April 2013, 09:38 AM
صفحه ی 48 از قرآن کریم شامل آیات 42 تا 53 از سوره ی النساء


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ وَعَصَوُا۟ الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّيٰ بِهِمُ الْأَرْضُ وَلَا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَدِيثًا(42)
آن روز كساني كه كفر ورزيده اند و از پيامبر [خدا] نافرماني كرده اند آرزو مي كنند كه اي كاش با خاك يكسان مي شدند و از خدا هيچ سخني را پوشيده نمي توانند داشت(42)



يَٰٓأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ لَا تَقْرَبُوا۟ الصَّلَوٰةَ وَأَنتُمْ سُكَٰرَيٰ حَتَّيٰ تَعْلَمُوا۟ مَا تَقُولُونَ وَلَا جُنُبًا إِلَّا عَابِرِي سَبِيلٍ حَتَّيٰ تَغْتَسِلُوا۟ وَإِن كُنتُم مَّرْضَيٰٓ أَوْ عَلَيٰ سَفَرٍ أَوْ جَآءَ أَحَدٌ مِّنكُم مِّنَ الْغَآئِطِ أَوْ لَٰمَسْتُمُ النِّسَآءَ فَلَمْ تَجِدُوا۟ مَآءً فَتَيَمَّمُوا۟ صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُوا۟ بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَفُوًّا غَفُورًا(43)
اي كساني كه ايمان آورده ايد در حال مستي به نماز نزديك نشويد تا زماني كه بدانيد چه مي گوييد و [نيز] در حال جنابت [وارد نماز نشويد] مگر اينكه راهگذر باشيد تا غسل كنيد و اگر بيماريد يا در سفريد يا يكي از شما از قضاي حاجت آمد يا با زنان آميزش كرده ايد و آب نيافته ايد پس بر خاكي پاك تيمم كنيد و صورت و دستهايتان را مسح نماييد كه خدا بخشنده و آمرزنده است(43)



أَلَمْ تَرَ إِلَي الَّذِينَ أُوتُوا۟ نَصِيبًا مِّنَ الْكِتَٰبِ يَشْتَرُونَ الضَّلَٰلَةَ وَيُرِيدُونَ أَن تَضِلُّوا۟ السَّبِيلَ(44)
آيا به كساني كه بهره اي از كتاب يافته اند ننگريستي گمراهي را مي خرند و مي خواهند شما [نيز] گمراه شويد(44)



وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِأَعْدَآئِكُمْ وَكَفَيٰ بِاللَّهِ وَلِيًّا وَكَفَيٰ بِاللَّهِ نَصِيرًا(45)
و خدا به [حال] دشمنان شما داناتر است كافي است كه خدا سرپرست [شما] باشد و كافي است كه خدا ياور [شما] باشد(45)



مِّنَ الَّذِينَ هَادُوا۟ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَٰعِنَا لَيًّۢا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُوا۟ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانظُرْنَا لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَٰكِن لَّعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا(46)
برخي از آنان كه يهودي اند كلمات را از جاهاي خود برمي گردانند و با پيچانيدن زبان خود و به قصد طعنه زدن در دين [اسلام با درآميختن عبري به عربي] مي گويند شنيديم و نافرماني كرديم و بشنو [كه كاش] ناشنوا گردي و [نيز از روي استهزا مي گويند] راعنا [كه در عربي يعني به ما التفات كن ولي در عبري يعني خبيث ما] و اگر آنان مي گفتند شنيديم و فرمان برديم و بشنو و به ما بنگر قطعا براي آنان بهتر و درست تر بود ولي خدا آنان را به علت كفرشان لعنت كرد در نتيجه جز [گروهي] اندك ايمان نمي آورند(46)



يَٰٓأَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا۟ الْكِتَٰبَ ءَامِنُوا۟ بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَكُم مِّن قَبْلِ أَن نَّطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَيٰٓ أَدْبَارِهَآ أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّآ أَصْحَٰبَ السَّبْتِ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا(47)
اي كساني كه به شما كتاب داده شده است به آنچه فرو فرستاديم و تصديق كننده همان چيزي است كه با شماست ايمان بياوريد پيش از آنكه چهره هايي را محو كنيم و در نتيجه آنها را به قهقرا بازگردانيم يا همچنانكه اصحاب سبت را لعنت كرديم آنان را [نيز] لعنت كنيم و فرمان خدا همواره تحقق يافته است(47)



إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَآءُ وَمَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَيٰٓ إِثْمًا عَظِيمًا(48)
مسلما خدا اين را كه به او شرك ورزيده شود نمي بخشايد و غير از آن را براي هر كه بخواهد مي بخشايد و هر كس به خدا شرك ورزد به يقين گناهي بزرگ بربافته است(48)



أَلَمْ تَرَ إِلَي الَّذِينَ يُزَكُّونَ أَنفُسَهُم بَلِ اللَّهُ يُزَكِّي مَن يَشَآءُ وَلَا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا(49)
آيا به كساني كه خويشتن را پاك مي شمارند ننگريسته اي [چنين نيست] بلكه خداست كه هر كه را بخواهد پاك مي گرداند و به قدر نخ روي هسته خرمايي ستم نمي بينند(49)



انظُرْ كَيْفَ يَفْتَرُونَ عَلَي اللَّهِ الْكَذِبَ وَكَفَيٰ بِهِۦٓ إِثْمًا مُّبِينًا(50)
ببين چگونه بر خدا دروغ مي بندند و بس است كه اين يك گناه آشكار باشد(50)



أَلَمْ تَرَ إِلَي الَّذِينَ أُوتُوا۟ نَصِيبًا مِّنَ الْكِتَٰبِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّٰغُوتِ وَيَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا۟ هَٰٓؤُلَآءِ أَهْدَيٰ مِنَ الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ سَبِيلًا(51)
آيا كساني را كه از كتاب [آسماني] نصيبي يافته اند نديده اي كه به جبت و طاغوت ايمان دارند و در باره كساني كه كفر ورزيده اند مي گويند اينان از كساني كه ايمان آورده اند راه يافته ترند(51)



أُو۟لَٰٓئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَمَن يَلْعَنِ اللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ نَصِيرًا(52)
اينانند كه خدا لعنتشان كرده و هر كه را خدا لعنت كند هرگز براي او ياوري نخواهي يافت(52)



أَمْ لَهُمْ نَصِيبٌ مِّنَ الْمُلْكِ فَإِذًا لَّا يُؤْتُونَ النَّاسَ نَقِيرًا(53)
آيا آنان نصيبي از حكومت دارند [اگر هم داشتند] به قدر نقطه پشت هسته خرمايي [چيزي] به مردم نمي دادند(53)


صدق الله العلي العظيم

aty.a
1st April 2013, 11:35 AM
هنگامی که زمین با زلزله مخصوص خود لرزانده شود
وزمین بارهایش را بیرون افکند
وادمی گوید,ن را چه شده است
در ان روز زمین خبر هایش را باز گوید
مسلما از ان روست که پروردگارت به ان الهام کرده است
ان روز مردم دسته دسته باز گردند تا کار هایشان به انها نشان داده شود
پس هرکس به اندازه ذره ای نیکی کند ان را ببیند
و هر که به اندازه ذره ای بدی کند ان را ببیند
سوره زلزله
معنی ایات از اول تا اخر

aty.a
1st April 2013, 11:52 AM
ان روز ,روز حق است
پس هر که خواهد به سوی پروردگارش باز گشتی پیش گیرد
همانا ما از عذابی نزدیک بیم تان دادیم
روزی که شخص به ان چه پیش فرستاده بنگرد
و کافر گوید:کاش خاک بودمی!
سوره نبا/معنی ایات 39 تا 40

هستی..
1st April 2013, 01:59 PM
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


الرِّجَالُ قَوَّٰمُونَ عَلَي النِّسَآءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَيٰ بَعْضٍ وَبِمَآ أَنفَقُوا۟ مِنْ أَمْوَٰلِهِمْ فَالصَّٰلِحَٰتُ قَٰنِتَٰتٌ حَٰفِظَٰتٌ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَالَّٰتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا۟ عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا(34)
مردان سرپرست زنانند به دليل آنكه خدا برخي از ايشان را بر برخي برتري داده و [نيز] به دليل آنكه از اموالشان خرج مي كنند پس زنان درستكار فرمانبردارند [و] به پاس آنچه خدا [براي آنان] حفظ كرده اسرار [شوهران خود] را حفظ مي كنند و زناني را كه از نافرماني آنان بيم داريد [نخست] پندشان دهيد و [بعد] در خوابگاه ها از ايشان دوري كنيد و [اگر تاثير نكرد] آنان را بزنيد پس اگر شما را اطاعت كردند [ديگر] بر آنها هيچ راهي [براي سرزنش] مجوييد كه خدا والاي بزرگ است(34)

توی این ایه که قران میفرماید انان را بزنید یعنی زن رو کتک بزنن؟؟[soal]

عبدالله91
1st April 2013, 03:47 PM
http://uc-njavan.ir/images/dmxhfvgg9cjeo4z2mwo.gif


توی این ایه که قران میفرماید انان را بزنید یعنی زن رو کتک بزنن؟؟[soal]

سلام

اول از هرچیز علت سرپرستی مرد مهم است چون در خانواده زن و شوهر شریک هستند چرا باید مرد سرپرست باشد؟مگر شریک نیستند؟ بعد آیا قرآن به مرد اجازه داده با کتک مدیریت کند؟

جواب سوال اول:

مفسران گفته اند که مقصود از این آیه استبداد و تعدی و تجاوز نیست، بلک چون خانواده یک واحد کوچک اجنماعی است و مانند یک اجتماع بزرگ باید رهبر و سرپرست داشته باشد. این نکته در دنیای امروز بیش از هر زمان دیگری روشن است که اگر گروهی(حتی دو نفر) مأمور به انجام کاری باشند حتما باید یکی رئیس یا سرپرست و دیگری معاون یا عضو باشد و گرنه هرج و مرج در کار آن دو پیدا می شود. حالا چرا مرد؟

این موقعیت بخاطر خصوصیاتی است که خدا در وجود مرد بنا به ماهیت فلسفۀ آفرینشش قرار داده است،مانند:

1- ترجیح قدرت تفکر مرد بر نیروی عاطفه و احساسات، برعکس زن که بنا به ماهیت و فلسفۀ آفرینشش از نیروی احساسات و عواطف بیشتری بهره مند است

2- داشتن نیروی جسمی و بنیۀ بیشتر برای ادارۀ خانواده و دفاع از حریم آن.

علاوه بر این، تعهد مرد دربرابر زن و فرزندان در مورد پرداخت هزینه های زندگی و پرداخت مهریه و تأمین زندگی آبرومندانۀ اهل خانه، این حق را به او می دهد که وظیفۀ سرپرستی به عهدۀ او باشد.{ برگرفته از تفسیر نمونه با اندکی توضیح اضافه}

ادامه...

عبدالله91
1st April 2013, 03:51 PM
...
حالا سوال دوم:آیا کتک هم هست؟آیا قرآن به مرد اجازۀ کتک زدن داده؟چه دلیلی دارد مرد کتک بزند؟ کی باید این کار را بکند؟تا چه حد این کار را بکند؟آیا کتک فقط برای زن است؟و...

معنای«نشوز» سرکشی، تکبر و اطاعت نکردن است.{تفسیر المیزان} این کلمه در مورد زن و شوهر به معنای خارج شدن هر یک از آن دو از وظایف زناشویی به کار می رود{کتاب مصطلحات الفقه}

باید توجه داشت که تنبیه بدنی که در این آیه بدان اشاره شده آخرین مرحلۀ برخورد با زنان سرکش و لجوج است که بنیان خانوادگی را به سمت پاشیدگی می کشانند و خدا این دستور را برای حفظ خانواده داده است. یعنی اگر زنی از وظایف زناشویی خود سرکشی کند، ابتدا باید با زبان خوش او را پند داد. اگر موعظه تأثیری ننمود و زن قبول نکرد، باید مورد بی مهری و بی توجهی قرار گیرد و در بستر از او کناره گیری کرد تا به خود آید. باز اگر لجبازی و سرکشی کرد و بنیان خانواده را به پاشیدگی تهدید کرد، چاره ای جز شدت عمل نمی ماند. البته همانطور که در کتب فقهی آمده است، زدن باید ملایم و خفیف باشد ، به طوری که نه موجب شکستگی و مجروح شدن گردد و نه باعث کبودی بدن.{تفسیر نمونه با اندکی توضیح اضافه}

مولا امام محمد باقر(ع) در تفسیر زدن در این آیه فرموده است: «مانند زدن با چوب مسواک» از همین رو خداوند در آخر آیه فرموده « بدانید خداوند بلند مرتبه و بزرگ است» تا به مردان هشدار دهد که قدرت بدنی، آنها را مغرور کند و باعث ظلم و ستم به همسرانشان نگردد{تفسیر المیزان،ج4، ص357}

البته باید توجه داشت که مردانی که وظایف همسری خود را ترک می کنند نیز مشمول مجازات، حتی مجازات بدنی، هستند. البته چون این کار غالبا از عهدۀ زنان خارج است، حاکم شرع موظف است مردان متخلف را از طرق گوناگون و حتی از طریق تعزیز(مجازات بدنی) به وظایف خود آشنا کند.{تفسیر نمونه،ج3، صفحۀ 416}

عبدالله91
1st April 2013, 03:52 PM
با اندکی تأمل در این آیه می شود به عمق توجه دین اسلام و قرآن به خانواده پی برد و فهمید که در داخل خانواده باید تا چه حد عواطف و احساسات وجود داشته باشد به طوری که حتی کسی که خانواده رو به نابودی تهدید میکند شرمندۀ عواطف خانواده شود و به آغوش خانواده برگردد اما وقتی کسی لجبازی و سرکشی کرد در آخرین مرحله میگوید هرجور شده خانواده رو حفظ کن اونم نه با تکبر و دعوا و به رخ کشیدن قدرت بلکه با زدنی که ملایم باشد تا بلکه یه شوکی در وجود فرد ایجاد کند تا خانم به خودش بیاید.بعد از چندین مرحله خدا نفرموده ببرید طلاق بدید فرموده ملایم بزنید طوری که نه زخمی و نه کبود شود بلکه در حد همان شوک وارد شدن باشد تا به خود بیاید. این نهایت لطف خداست. اما متأسفانه در خانواده ها با کوچکترین رفتار کار به جنگ و عوا و کتک و کتک کاری می کشد که دین اسلام به شدت با این کار مخالف است و اصل را حفظ بنیان خانواده اونم با آرامش می داند.

soham 313
1st April 2013, 03:53 PM
توی این ایه که قران میفرماید انان را بزنید یعنی زن رو کتک بزنن؟؟[soal]

قوامیت مرد-نساء آیه 34


سوال من مربوط به آيه ي 34 سوره نساء است،‌ خداوند در قرآن اشاره داشته كه زن و مرد با يكديگر برابرند زيرا هر دو انسان اند. در حالي كه در اين آيه گفته شده مرد را بر زن تسلط و برتريست.مرد ميتواند در صورت امتناع زن از اطاعت وي همسر خود را مورد تنبيه بدني قرار دهد.در جاي ديگر اين سوره گفته شده زن براي مرد آفريده شده و زنان مزارع كشت فرزندان مردان هستند.<BR>حال اين سوال مطرح مي شود كه اگر هر دو جنس با يكديگر از لحاظ انسانيت برابرند چرا اين سوره مرد را برتر و صاحب اختيار زن قرار ميدهد؟ با توجه به بدرفتاري ها و نقض حقوقي كه نسبت به زنان و با استناد به اين آيه صورت ميگيرد آيا نبايد اقدامي در جهت به روز رساني تفسير اين آيه با نظر به متفاوت بودن احوال دوران جاهليت با امروزه صورت بگيرد؟


سوال شما در حقيقت در بر دارند ه ي چند سوال است. كه به اختصار پاسخ ميدهم:
در اين كه زن و مرد در فطرت و كمال انساني برابر يكديگر هستند هيچ ترديدي وجود ندارد.

پاسخ:
سوال شما در حقيقت در بر دارند ه ي چند سوال است. كه به اختصار پاسخ ميدهم:
در اين كه زن و مرد در فطرت و كمال انساني برابر يكديگر هستند هيچ ترديدي وجود ندارد.
اما سه اشكال عمده اي كه از سه آيه ي قرآن طرح كرديد.
الف) آيه « الرجال قوامون... »
1-در خصوص رابطه ي زن و شوهر و محيط خانوادگي است نه رابطه ي زن و مرد در محيط اجتماعي

2-مديريت و مسئوليت هيچ گاه به معناي فضيلت و برتري نيست.همان طوري كه در جامعه نيز افرادي مسئول و كار گزار هستند.اما به معناي برتري آنها بر ساير افراد نيست.
3- طبق اين آيه مسئوليت معاش و اقتصاد خانواده بر عهد‌ه‌ي شوهر گذاشته شده است تا تكيه گاه زن و فرزندان قرار گرفته شود و اين به معناي برتري نيست.
(به قرينه ي بما انفقوا... ، به سبب هزينه‌اي كه متقبل مي‌شود.)
مثل آيه‌اي كه براي احكام قضاييست (كونوا قوامين بالقسط شهدا ) كه اين قواميت يعني عهده داري امور حكميت نه برتري و فضيلت.
ب-آيه نسائكم حرث لكم ( كشتزار بودن زن)
تذكر آشنايي به زبان و فرهنگ هر كتاب لازم و ضروريست و صرفاً دانش ترجمه به فهم معاني كمكي نمي‌كند. مثل محاورات و گويش‌هايي كه در زبان فارسي وجود دارد و ممكن است مترجم زبان فارسي نيز از اين محاورات مطلع نباشد لذا اگر چه حرث در لغت به معناي زمين كشتزار است. اما در مفهوم و مراد هر چيزي كه محل بركت، توليد، ثروت، بهره‌مندي، لذت و... مي باشد را حرث مي‌گويند.
در زبان عربي تاكيد شده كه چون زنان محل ولادت فرزندان و مايه‌ي توليد نسل و بهره‌مندي هستند، حرث ناميده شده‌اند. در شعرهاي اصيل عربي نيز به اين مطلب اشاره شده است(1) لذا حرث بودن زن نه تنها توهين به زنان نيست؛ بلكه كرامتي در خصوص شأن پر بركت آنان است.
ج) آيه 34 نساء ( نشوز و تنبيه بدني)
نكته مهم، اسلام به شدت با خشونت خانگي مخالف است و روايات زيادي بر اين مطلب تصريح دارند.
حضرت رسول اكرم (صلي عليه و آله) « در شگفتم از كسي كه زنش را ميزند. در حالي كه خود او به زدن سزاوار تر است. » يا ميفرمايند: « آيا مردي از شما همسرش را مي‌زند، آنگاه با او هم آغوش مي‌شود؟!»
بايد روشن شود منظور از نشوز چيست كه اسلام ميفرمايد: در صورت ديدن نشانه‌هاي نشوز اول موعظه دوم قهر در بستر ( بستر را جدا نكند در همان بستر قهر كند) سوم ضرب و زدن.
فقها و علماي تفسير سه پاسخ به مفهوم نشوز داده‌اند كه منجر به توليد سه ديدگاه شده است.
1- مراد تخطي زن از اطاعت همسر است.
2- مراد تخطي زن از تمكين خاص است.
3- مراد ترك تعفف و عفت و احتمالات فحشاست.
احتمال اول ضعيف ترين احتمال است چرا كه اطاعت زن از مرد به طور مطلق در هيچ جا عنوان نشده تا تخطي از آن نشوز باشد.
براي حمايت از احتمال دوم گفته اند چون ازدواج يك قرار داد و تعهد است و تمكين جنسي جزء تعهدات اصلي زن است به جهت مصالح خانوادگي زدن را نه با شدت بلكه به تعبير امام صادق (ع)
« با چوب مسواك ( كه قطعاٌ هر وسيله‌ي كوچكي كه درد آور نباشد) به كار گيرد.»
يعني مرد شدت نياز خود را به اين وسيله به همسر بفهماند تا احساسات و عواطف زن را تحريك كند و اين نياز را به بيرون از خانه انتقال ندهد.
اما بهترين احتمال كه با مويداتي همراه است، احتمال سوم مي‌باشد؛ منظور از نشوز ؛ ترك تعفف و عفاف زنان است. يعني زماني كه علايم و نشانه‌هاي خيانت زنان مشاهده شود و آنان اجانب و بيگانه‌ها را به منزل راه دهند، نشوز زنان محقق شده كه منجر به تنبيه بدني مي‌شود.
روايتي از حضرت رسول در حجه الوداع نقل شده است كه حضرت با استناد به آيه‌ي نشوز اين مطلب را بيان كرده‌اند.
« همانا براي همسرانتان بر شما حقيست و براي شما بر آنان نيز حقيست. حق شما بر آنان اين است كه بسترتان را در اختيار كسي قرار ندهند و كسي را بدون اجازه‌ي شما به منزلتان راه ندهند. اگر مرتكب فحشا شدند پس خدا به شما اجازه داده است كه بر آنها سخت بگيريد و در رخت خواب از آنان روي بر گردانيد و آنان را بزنيد . زدني كه شديد نباشد. پس وقتي از كار خود دست بر‌داشته و مطيع شدند، بر شماست كه خوراك و پوشاك آنها را به معروف بدهيد.»
قرينه ي ديگر بر قوت احتمال سوم فراز اول آيه است : حافظات للغيب...
زناني كه در غياب شوهران خود حافظ حقوق شوهر هستند و بعد ميفرمايد كساني كه نشانه‌ي نشوز دارند، يعني حدود و حقوق همسر را رعايت نمي‌كند يعني زدن مختص به موارد ديدن نشانه هاي خيانت در همسر است نه هرگونه تمكين خاص
در نهايت ضرورت بررسي و تحقيق تفاسير آيات قابل انكار نيست، اما اين كه به بهانه به روز بودن تدبر بر قرآن نكنيم امر صحيحي نيست، براي مطالعه ي بيشتر در بحث زن در قرآن به كتاب: زن در آيينه‌ي جمال و جلال آيت الله جوادي آملي مراجعه فرماييد./ورزدار


1- اذا اكل الجراد حروث قوم فحرثي همّه اكل الجراد
ترجمه: زماني كه ملخ تمام دارايي و محصول قبيله را خورد همسر من تلاشش خوردن ملخ بود.

منبع :

http://hoghogh.porsemani.ir/content/%D9%82%D9%88%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%AA-%D9%85%D8%B1%D8%AF-%D9%86%D8%B3%D8%A7%D8%A1-%D8%A2%DB%8C%D9%87-34

هستی..
1st April 2013, 08:46 PM
soham313و اقا عبدالله ممنونم[golrooz]

- - - به روز رسانی شده - - -

soham313و اقا عبدالله ممنونم[golrooz]

k.ahmadi
2nd April 2013, 01:05 AM
امیدوارم هر چه زودتر مفاهیم این آیات نورانی را با تمام وجود درک کنم.خیلی ممنون از دعوت عالیتون

soham 313
2nd April 2013, 08:43 AM
صفحه ی 49 از قرآن کریم شامل آیات 54 تا 64 از سوره ی النساء


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان



أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَيٰ مَآ ءَاتَيٰهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ فَقَدْ ءَاتَيْنَآ ءَالَ إِبْرَٰهِيمَ الْكِتَٰبَ وَالْحِكْمَةَ وَءَاتَيْنَٰهُم مُّلْكًا عَظِيمًا(54)
بلكه به مردم براي آنچه خدا از فضل خويش به آنان عطا كرده رشك مي ورزند در حقيقت ما به خاندان ابراهيم كتاب و حكمت داديم و به آنان ملكي بزرگ بخشيديم(54)



فَمِنْهُم مَّنْ ءَامَنَ بِهِ وَمِنْهُم مَّن صَدَّ عَنْهُ وَكَفَيٰ بِجَهَنَّمَ سَعِيرًا(55)
پس برخي از آنان به وي ايمان آوردند و برخي از ايشان از او روي برتافتند و [براي آنان] دوزخ پرشراره بس است(55)



إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ بَِٔايَٰتِنَا سَوْفَ نُصْلِيهِمْ نَارًا كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُم بَدَّلْنَٰهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا۟ الْعَذَابَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَزِيزًا حَكِيمًا(56)
به زودي كساني را كه به آيات ما كفر ورزيده اند در آتشي [سوزان] درآوريم كه هر چه پوستشان بريان گردد پوستهاي ديگري بر جايش نهيم تا عذاب را بچشند آري خداوند تواناي حكيم است(56)



وَالَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَعَمِلُوا۟ الصَّٰلِحَٰتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّٰتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدًا لَّهُمْ فِيهَآ أَزْوَٰجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَنُدْخِلُهُمْ ظِلًّا ظَلِيلًا(57)
و به زودي كساني را كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كرده اند در باغهايي كه از زير [درختان] آن نهرها روان است درآوريم براي هميشه در آن جاودانند و در آنجا همسراني پاكيزه دارند و آنان را در سايه اي پايدار درآوريم(57)



۞ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤَدُّوا۟ الْأَمَٰنَٰتِ إِلَيٰٓ أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُم بَيْنَ النَّاسِ أَن تَحْكُمُوا۟ بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُم بِهِۦٓ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًۢا بَصِيرًا(58)
خدا به شما فرمان مي دهد كه سپرده ها را به صاحبان آنها رد كنيد و چون ميان مردم داوري مي كنيد به عدالت داوري كنيد در حقيقت نيكو چيزي است كه خدا شما را به آن پند مي دهد خدا شنواي بيناست(58)



يَٰٓأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ أَطِيعُوا۟ اللَّهَ وَأَطِيعُوا۟ الرَّسُولَ وَأُو۟لِي الْأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَٰزَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَي اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْءَاخِرِ ذَٰلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا(59)
اي كساني كه ايمان آورده ايد خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياي امر خود را [نيز] اطاعت كنيد پس هر گاه در امري [ديني] اختلاف نظر يافتيد اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد آن را به [كتاب] خدا و [سنت] پيامبر [او] عرضه بداريد اين بهتر و نيك فرجام تر است(59)



أَلَمْ تَرَ إِلَي الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ ءَامَنُوا۟ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَآ أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُوٓا۟ إِلَي الطَّٰغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوٓا۟ أَن يَكْفُرُوا۟ بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَٰنُ أَن يُضِلَّهُمْ ضَلَٰلًۢا بَعِيدًا(60)
آيا نديده اي كساني را كه مي پندارند به آنچه به سوي تو نازل شده و [به] آنچه پيش از تو نازل گرديده ايمان آورده اند [با اين همه] مي خواهند داوري ميان خود را به سوي طاغوت ببرند با آنكه قطعا فرمان يافته اند كه بدان كفر ورزند و[لي] شيطان مي خواهد آنان را به گمراهي دوري دراندازد(60)



وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا۟ إِلَيٰ مَآ أَنزَلَ اللَّهُ وَإِلَي الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنَٰفِقِينَ يَصُدُّونَ عَنكَ صُدُودًا(61)
و چون به ايشان گفته شود به سوي آنچه خدا نازل كرده و به سوي پيامبر [او] بياييد منافقان را مي بيني كه از تو سخت روي برمي تابند(61)



فَكَيْفَ إِذَآ أَصَٰبَتْهُم مُّصِيبَةٌۢ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ ثُمَّ جَآءُوكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنَآ إِلَّآ إِحْسَٰنًا وَتَوْفِيقًا(62)
پس چگونه هنگامي كه به [سزاي] كار و كردار پيشينشان مصيبتي به آنان مي رسد نزد تو مي آيند و به خدا سوگند مي خورند كه ما جز نيكويي و موافقت قصدي نداشتيم(62)



أُو۟لَٰٓئِكَ الَّذِينَ يَعْلَمُ اللَّهُ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَعِظْهُمْ وَقُل لَّهُمْ فِيٓ أَنفُسِهِمْ قَوْلًۢا بَلِيغًا(63)
اينان همان كسانند كه خدا مي داند چه در دل دارند پس از آنان روي برتاب و[لي] پندشان ده و با آنها سخني رسا كه در دلشان [مؤثر] افتد بگوي(63)



وَمَآ أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُوٓا۟ أَنفُسَهُمْ جَآءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا۟ اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا۟ اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا(64)
و ما هيچ پيامبري را نفرستاديم مگر آنكه به توفيق الهي از او اطاعت كنند و اگر آنان وقتي به خود ستم كرده بودند پيش تو مي آمدند و از خدا آمرزش مي خواستند و پيامبر [نيز] براي آنان طلب آمرزش مي كرد قطعا خدا را توبه پذير مهربان مي يافتند(64)


صدق الله العلي العظيم

aty.a
2nd April 2013, 09:26 AM
با سلام
از دوست خوبم خیلیییییییییی متشکرم
که هر روز صبح این ایه های پر از نور رو زحمت می کشه می ذاره
و مارو دعوت می کنه تا از شون بهره ببریم
حدیث بالای صفحه هم بد جوری من رو لرزوند
به زودی مردمی در آخر الزمان خواهند آمد که صورت های آدمیزاد دارند ولی دل هایشان دل های شیطانی است ... پیامبر اکرم (ص)
التماس دعا از همه دوستان

غلام فاروق
3rd April 2013, 08:03 AM
تشکر خواهرم ؛ واقعا که زحمات شماقابل قدر است و حتما خداوند منان برای شما جزای خیر و مزد عظیم عنایت خواهد فرمود . سپاسگذارم دوست خوبم از ابتکارات همیشگی شما . موفق ، پیروز و موحید باشید .

غلام فاروق
3rd April 2013, 08:14 AM
تشکر مرسی
امیدوارم که همه ء ما به ایات قران عظیم و احادیث نبوی ص جامه ء عمل بپوشیم .

soham 313
3rd April 2013, 08:48 AM
صفحه ی 50 از قرآن کریم شامل آیات 65 تا 77 از سوره ی النساء


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان



فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّيٰ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا۟ فِيٓ أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا۟ تَسْلِيمًا(65)
ولي چنين نيست به پروردگارت قسم كه ايمان نمي آورند مگر آنكه تو را در مورد آنچه ميان آنان مايه اختلاف است داور گردانند سپس از حكمي كه كرده اي در دلهايشان احساس ناراحتي [و ترديد] نكنند و كاملا سر تسليم فرود آورند(65)



وَلَوْ أَنَّا كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُوٓا۟ أَنفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُوا۟ مِن دِيَٰرِكُم مَّا فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِيلٌ مِّنْهُمْ وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا۟ مَا يُوعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِيتًا(66)
و اگر بر آنان مقرر مي كرديم كه تن به كشتن دهيد يا از خانه هاي خود به در آييد جز اندكي از ايشان آن را به كار نمي بستند و اگر آنان آنچه را بدان پند داده مي شوند به كار مي بستند قطعا برايشان بهتر و در ثبات قدم ايشان مؤثرتر بود(66)



وَإِذًا لَّءَاتَيْنَٰهُم مِّن لَّدُنَّآ أَجْرًا عَظِيمًا(67)
و در آن صورت [ما هم] از نزد خويش يقينا پاداشي بزرگ به آنان مي داديم(67)



وَلَهَدَيْنَٰهُمْ صِرَٰطًا مُّسْتَقِيمًا(68)
و قطعا آنان را به راهي راست هدايت مي كرديم(68)



وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُو۟لَٰٓئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّۦنَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَآءِ وَالصَّٰلِحِينَ وَحَسُنَ أُو۟لَٰٓئِكَ رَفِيقًا(69)
و كساني كه از خدا و پيامبر اطاعت كنند در زمره كساني خواهند بود كه خدا ايشان را گرامي داشته [يعني] با پيامبران و راستان و شهيدان و شايستگانند و آنان چه نيكو همدمانند(69)



ذَٰلِكَ الْفَضْلُ مِنَ اللَّهِ وَكَفَيٰ بِاللَّهِ عَلِيمًا(70)
اين تفضل از جانب خداست و خدا بس داناست(70)



يَٰٓأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ خُذُوا۟ حِذْرَكُمْ فَانفِرُوا۟ ثُبَاتٍ أَوِ انفِرُوا۟ جَمِيعًا(71)
اي كساني كه ايمان آورده ايد [در برابر دشمن] آماده باشيد [=اسلحه خود را برگيريد] و گروه گروه [به جهاد] بيرون رويد يا به طور جمعي روانه شويد(71)



وَإِنَّ مِنكُمْ لَمَن لَّيُبَطِّئَنَّ فَإِنْ أَصَٰبَتْكُم مُّصِيبَةٌ قَالَ قَدْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيَّ إِذْ لَمْ أَكُن مَّعَهُمْ شَهِيدًا(72)
و قطعا از ميان شما كسي است كه كندي به خرج دهد پس اگر آسيبي به شما رسد گويد راستي خدا بر من نعمت بخشيد كه با آنان حاضر نبودم(72)



وَلَئِنْ أَصَٰبَكُمْ فَضْلٌ مِّنَ اللَّهِ لَيَقُولَنَّ كَأَن لَّمْ تَكُنۢ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُ مَوَدَّةٌ يَٰلَيْتَنِي كُنتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزًا عَظِيمًا(73)
و اگر غنيمتي از خدا به شما برسد چنانكه گويي ميان شما و ميان او [رابطه] دوستي نبوده خواهد گفت كاش من با آنان بودم و به نواي بزرگي مي رسيدم(73)



۞ فَلْيُقَٰتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يَشْرُونَ الْحَيَوٰةَ الدُّنْيَا بِالْءَاخِرَةِ وَمَن يُقَٰتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيُقْتَلْ أَوْ يَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا(74)
پس بايد كساني كه زندگي دنيا را به آخرت سودا مي كنند در راه خدا بجنگند و هر كس در راه خدا بجنگد و كشته يا پيروز شود به زودي پاداشي بزرگ به او خواهيم داد(74)



وَمَا لَكُمْ لَا تُقَٰتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَآءِ وَالْوِلْدَٰنِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَآ أَخْرِجْنَا مِنْ هَٰذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا(75)
و چرا شما در راه خدا [و در راه نجات] مردان و زنان و كودكان مستضعف نمي جنگيد همانان كه مي گويند پروردگارا ما را از اين شهري كه مردمش ستم پيشه اند بيرون ببر و از جانب خود براي ما سرپرستي قرار ده و از نزد خويش ياوري براي ما تعيين فرما(75)



الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ يُقَٰتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا۟ يُقَٰتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّٰغُوتِ فَقَٰتِلُوٓا۟ أَوْلِيَآءَ الشَّيْطَٰنِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَٰنِ كَانَ ضَعِيفًا(76)
كساني كه ايمان آورده اند در راه خدا كارزار مي كنند و كساني كه كافر شده اند در راه طاغوت مي جنگند پس با ياران شيطان بجنگيد كه نيرنگ شيطان [در نهايت] ضعيف است(76)



أَلَمْ تَرَ إِلَي الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ كُفُّوٓا۟ أَيْدِيَكُمْ وَأَقِيمُوا۟ الصَّلَوٰةَ وَءَاتُوا۟ الزَّكَوٰةَ فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ إِذَا فَرِيقٌ مِّنْهُمْ يَخْشَوْنَ النَّاسَ كَخَشْيَةِ اللَّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْيَةً وَقَالُوا۟ رَبَّنَا لِمَ كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتَالَ لَوْلَآ أَخَّرْتَنَآ إِلَيٰٓ أَجَلٍ قَرِيبٍ قُلْ مَتَٰعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ وَالْءَاخِرَةُ خَيْرٌ لِّمَنِ اتَّقَيٰ وَلَا تُظْلَمُونَ فَتِيلًا(77)
آيا نديدي كساني را كه به آنان گفته شد [فعلا] دست [از جنگ] بداريد و نماز را برپا كنيد و زكات بدهيد و[لي] همين كه كارزار بر آنان مقرر شد بناگاه گروهي از آنان از مردم [=مشركان مكه] ترسيدند مانند ترس از خدا يا ترسي سخت تر و گفتند پروردگارا چرا بر ما كارزار مقرر داشتي چرا ما را تا مدتي كوتاه مهلت ندادي بگو برخورداري [از اين] دنيا اندك و براي كسي كه تقوا پيشه كرده آخرت بهتر است و [در آنجا] به قدر نخ هسته خرمايي بر شما ستم نخواهد رفت(77)


صدق الله العلي العظيم

fateme92
3rd April 2013, 02:22 PM
ممنون واقعا! این قرانای روزانه تنها چیزاییه که حتما سعی میکنم پاش وقت بذارم.[golrooz]
چه تامل برانگیز![tafakor]

fateme92
3rd April 2013, 03:46 PM
ممنون.
یه سوال :
جریان چی بوده تو ایه 62؟

kamanabroo
3rd April 2013, 11:12 PM
ممنون.
یه سوال :
جریان چی بوده تو ایه 62؟

سلام
پاسختون رو از تفسیر نمونه ذیل همین آیه عرض می کنم. خلاصه اش اینه که بعضی از منافقین که بین مسلمانان بودند به کفار و اهل طاغوت رجوع می کردند تا آنها میان مسلمانان قضاوت و داوری کنند. خداوند آنها را نهی کرد اما گوش ندادند و خداوند به پیامبر ص فرمود آنها اگر دلشان با تو بود با نصیحت تو گوش می دادند اما وقتی که کارشان به بن بست برسد باز دست به دامان خدا و پیامبر می شوند...
و این چند آیه درباره این رفتار منافقانه داره صحبت می کنه و شیوه رفتار پیامبر با منافقین رو بیان میکنه. اگر کمی حوصله کنید و کل متن زیر رو بخونید دستتون میاد . نکته ی قشنگی هم داره.


--------------- تفسیر نمونه ----------------
نتيجه داورى طاغوت
به دنبال نهى شديد از مراجعه به طاغوت ، و داوران جور، که در آيه سابق آمد، در اين سه آيه (61 الی 63) نتايج اين گونه داوريها و دستاويزهايى که منافقان براى توجيه کار خود به آن متشبث مى شدند، مورد بررسى قرار گرفته است .

در آيه نخست مى فرمايد:
(اين گونه مسلمان نماها نه تنها براى داورى به سراغ طاغوت مى روند، بلکه هنگامى که به آنها تذکر داده مى شود که به سوى حکم خدا بياييد و داورى پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) را بپذيريد، مقاومت به خرج داده و از قبول دعوت تو اعراض و امتناع مى ورزند و با اصرار روى اين کار مى ايستند) (و اذا قيل لهم تعالوا الى ما انزل الله و الى الرسول راءيت المنافقين يصدون عنک صدودا)


در حقيقت قرآن مى گويد: مراجعه آنها به طاغوت يک اشتباه زودگذر نبوده که با يادآورى اصلاح گردد، بلکه مقاومت و اصرار آنها در اين کار نشان دهنده روح نفاق و ضعف ايمان آنها است ، و الا با دعوت پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) بيدار مى شدند و به اشتباه خود معترف مى گشتند.

و در آيه بعد اين حقيقت را بيان مى کند که : (همين افراد منافق هنگامى که در نتيجه اعمالشان گرفتار مصيبتى مى شوند، و در بن بست قرار مى گيرند، به حکم اجبار به سوى تو مى آيند) (فکيف اذا اصابتهم مصيبة بما قدمت ايديهم ثم جاؤ ک ).

و در اين موقع (سوگند ياد مى کنند که منظور و هدف ما از بردن داورى به نزد ديگران جز نيکى کردن و ايجاد توافق در ميان طرفين دعوى نبوده است ) (يحلفون بالله ان اردنا الا احسانا و توفيقا).


در اينجا بايد به دو نکته توجه داشت :
نخست اينکه ببينيم منظور از مصيبتى که دامنگير آنها مى شود چيست ؟ بعيد نيست که منظور از آن نابسامانيها و بدبختيها و مصيبتهايى باشد، که بر اثر داورى طاغوت دامنگير آنها مى شود، زيرا جاى ترديد نيست که اگر بر اثر داورى افراد ناصالح و ستمگر، منفعت آنى عائد يکى از طرفين دعوى شود، چيزى نمى گذرد که ادامه اين داوريها باعث توسعه ظلم و فساد و هرج و مرج ، و از هم پاشيدن سازمان اجتماع مى گردد، بنابر اين چنين افرادى به زودى نتايج کار خود را خواهند ديد و از کرده خود پشيمان مى شوند.
بعضى از مفسران احتمال داده اند که منظور از (مصيبت ) همان رسوايى منافقان در ميان جمعيت و يا مصايبى باشد که به فرمان خدا، دامن آنها را مى گيرد (همانند بلاها و شکستهاى غير منتظره ).
نکته ديگر اينکه آيا منظور منافقان از کلمه احسان و نيکى کردن ، احسان به طرفين دعوى بوده ، و يا نسبت به پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم )؟ ممکن است منظورشان هر دو باشد، آنها بهانه هاى مضحکى براى ارجاع داورى به بيگانگان درست کرده بودند، از جمله اينکه مى گفتند آوردن داورى به نزد پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) دون شاءن او است ! زيرا غالبا طرفين دعوى جار و جنجال به راه مى اندازند و اين با مقام پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) سازگار نيست !
به علاوه قضاوت و داورى هميشه به زيان يک طرف تمام مى شود و طبعا دشمن تراش است ، گويا آنها با چنين بهانه هايى مى خواستند خود را تبرئه کنند که منظور ما خدمت به پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) و طرفين دعوى بوده است .
و يا اينکه اصولا نظر ما داورى نبوده ، بلکه نظر ما آشتى دادن و ايجاد توفيق و توافق در ميان طرفين نزاع بوده است .


ولى خداوند در آيه سوم نقاب از چهره آنها کنار مى زند و اين گونه تظاهرات دروغين را ابطال مى کند، و مى فرمايد: (اينها کسانى هستند که خداوند اسرار درون دلهاى آنها را مى داند) (اولئک الذين يعلم الله ما فى قلوبهم ).

ولى در عين حال به پيامبر خود دستور مى دهد که از مجازات آنها صرفنظر کن (فاعرض عنهم ) و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) همواره با منافقان به خاطر اظهار اسلام کردن تا آنجا که ممکن بود مدارا مى کرد، زيرا ماءمور به ظاهر بود و جز در موارد استثنائى آنها را مجازات نمى کرد، چه اينکه ظاهرا در صفوف مسلمانان بود و ممکن بود مجازات آنها به يک نوع تصفيه حساب شخصى تفسير شود.
سپس دستور مى دهد: (که آنها را موعظه کن و اندرز ده و با بيانى رسا که در دل و جان آنها نفوذ کند، و نتائج اعمالشان را به آنها گوشزد کن ) (و عظهم و قل لهم فى انفسهم قولا بليغا).

--------------- تفسیر نمونه ----------------

soham 313
4th April 2013, 08:55 AM
صفحه ی 51 از قرآن کریم شامل آیات 78 تا 89 از سوره ی النساء


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


أَيْنَمَا تَكُونُوا۟ يُدْرِككُّمُ الْمَوْتُ وَلَوْ كُنتُمْ فِي بُرُوجٍ مُّشَيَّدَةٍ وَإِن تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُوا۟ هَٰذِهِ مِنْ عِندِ اللَّهِ وَإِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُوا۟ هَٰذِهِ مِنْ عِندِكَ قُلْ كُلٌّ مِّنْ عِندِ اللَّهِ فَمَالِ هَٰٓؤُلَآءِ الْقَوْمِ لَا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ حَدِيثًا(78)
هر كجا باشيد شما را مرگ درمي يابد هر چند در برجهاي استوار باشيد و اگر [پيشامد] خوبي به آنان برسد مي گويند اين از جانب خداست و چون صدمه اي به ايشان برسد مي گويند اين از طرف توست بگو همه از جانب خداست [آخر] اين قوم را چه شده است كه نمي خواهند سخني را [درست] دريابند(78)



مَّآ أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَآ أَصَابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِكَ وَأَرْسَلْنَٰكَ لِلنَّاسِ رَسُولًا وَكَفَيٰ بِاللَّهِ شَهِيدًا(79)
هر چه از خوبيها به تو مي رسد از جانب خداست و آنچه از بدي به تو مي رسد از خود توست و تو را به پيامبري براي مردم فرستاديم و گواه بودن خدا بس است(79)



مَّن يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَن تَوَلَّيٰ فَمَآ أَرْسَلْنَٰكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا(80)
هر كس از پيامبر فرمان ب رد در حقيقت خدا را فرمان برده و هر كس رويگردان شود ما تو را بر ايشان نگهبان نفرستاده ايم(80)



وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا۟ مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَآئِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَاللَّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَي اللَّهِ وَكَفَيٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا(81)
و مي گويند فرمانبرداريم ولي چون از نزد تو بيرون مي روند جمعي از آنان شبانه جز آنچه تو مي گويي تدبير مي كنند و خدا آنچه را كه شبانه در سر مي پرورند مي نگارد پس از ايشان روي برتاب و بر خدا توكل كن و خدا بس كارساز است(81)



أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْءَانَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا۟ فِيهِ اخْتِلَٰفًا كَثِيرًا(82)
آيا در [معاني] قرآن نمي انديشند اگر از جانب غير خدا بود قطعا در آن اختلاف بسياري مي يافتند(82)



وَإِذَا جَآءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا۟ بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَي الرَّسُولِ وَإِلَيٰٓ أُو۟لِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنۢبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَٰنَ إِلَّا قَلِيلًا(83)
و چون خبري [حاكي] از ايمني يا وحشت به آنان برسد انتشارش دهند و اگر آن را به پيامبر و اولياي امر خود ارجاع كنند قطعا از ميان آنان كساني اند كه [مي توانند درست و نادرست] آن را دريابند و اگر فضل خدا و رحمت او بر شما نبود مسلما جز [شمار] اندكي از شيطان پيروي مي كرديد(83)



فَقَٰتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَكَ وَحَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَسَي اللَّهُ أَن يَكُفَّ بَأْسَ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ وَاللَّهُ أَشَدُّ بَأْسًا وَأَشَدُّ تَنكِيلًا(84)
پس در راه خدا پيكار كن جز عهده دار شخص خود نيستي و[لي] مؤمنان را [به مبارزه] برانگيز باشد كه خداوند آسيب كساني را كه كفر ورزيده اند [از آنان] باز دارد و خداست كه قدرتش بيشتر و كيفرش سخت تر است(84)



مَّن يَشْفَعْ شَفَٰعَةً حَسَنَةً يَكُن لَّهُ نَصِيبٌ مِّنْهَا وَمَن يَشْفَعْ شَفَٰعَةً سَيِّئَةً يَكُن لَّهُ كِفْلٌ مِّنْهَا وَكَانَ اللَّهُ عَلَيٰ كُلِّ شَيْءٍ مُّقِيتًا(85)
هر كس شفاعت پسنديده كند براي وي از آن نصيبي خواهد بود و هر كس شفاعت ناپسنديده اي كند براي او از آن [نيز] سهمي خواهد بود و خدا همواره به هر چيزي تواناست(85)



وَإِذَا حُيِّيتُم بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا۟ بِأَحْسَنَ مِنْهَآ أَوْ رُدُّوهَآ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيٰ كُلِّ شَيْءٍ حَسِيبًا(86)
و چون به شما درود گفته شد شما به [صورتي] بهتر از آن درود گوييد يا همان را [در پاسخ] برگردانيد كه خدا همواره به هر چيزي حسابرس است(86)



اللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَيٰ يَوْمِ الْقِيَٰمَةِ لَا رَيْبَ فِيهِ وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِيثًا(87)
خداوند كسي است كه هيچ معبودي جز او نيست به يقين در روز رستاخيز كه هيچ شكي در آن نيست شما را گرد خواهد آورد و راستگوتر از خدا در سخن كيست(87)



۞ فَمَا لَكُمْ فِي الْمُنَٰفِقِينَ فِئَتَيْنِ وَاللَّهُ أَرْكَسَهُم بِمَا كَسَبُوٓا۟ أَتُرِيدُونَ أَن تَهْدُوا۟ مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا(88)
شما را چه شده است كه در باره منافقان دو دسته شده ايد با اينكه خدا آنان را به [سزاي] آنچه انجام داده اند سرنگون كرده است آيا مي خواهيد كسي را كه خدا در گمراهي اش وانهاده است به راه آوريد و حال آنكه هر كه را خدا در گمراهي اش وانهد هرگز راهي براي [هدايت] او نخواهي يافت(88)



وَدُّوا۟ لَوْ تَكْفُرُونَ كَمَا كَفَرُوا۟ فَتَكُونُونَ سَوَآءً فَلَا تَتَّخِذُوا۟ مِنْهُمْ أَوْلِيَآءَ حَتَّيٰ يُهَاجِرُوا۟ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَإِن تَوَلَّوْا۟ فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَلَا تَتَّخِذُوا۟ مِنْهُمْ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا(89)
همان گونه كه خودشان كافر شده اند آرزو دارند [كه شما نيز] كافر شويد تا با هم برابر باشيد پس زنهار از ميان ايشان براي خود دوستاني اختيار مكنيد تا آنكه در راه خدا هجرت كنند پس اگر روي برتافتند هر كجا آنان را يافتيد به اسارت بگيريد و بكشيدشان و از ايشان يار و ياوري براي خود مگيريد(89)


صدق الله العلي العظيم

z.000
4th April 2013, 01:28 PM
[golrooz][tashvigh]

- - - به روز رسانی شده - - -

[golrooz][tashvigh]

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد