PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تنهای دیوانه



رضوس
30th January 2013, 08:54 PM
هیچ تنها و غريبي
طاقت چشمات و نداره
هر چي دريا رو زمينه
قد چشمات نمي تونه
ابر باروني بياره
وقتي دلگيري و تنها
غربت تمام دنيا
از دريچه قشنگ
چشم روشنت مي باره
نمي تونم غريبه باشم
توي آيينه چشمات
تو بذار که من بسوزم
مثل شمعي توي شبهات
توي اين غروب دلگير جدايي
توي غربتي که همرنگ چشات
هميشه غبار اندوه روي گلبرگ لباته
حرفي داري روي لبهات؛
اگه آه سينه سوزه
اگه حرفي از غريبيت
اگر گرماي تموزه
تو بگو به اين شکسته
قصه هاي بي کسيت و
اضطراب و نگرانيت
حرفهاي دلواپسيت و
نمي تونم غريبه باشم توي آيينه چشمات
تو بذار که من بسوزم
مثل شمعي توي شبهات
نمي تونم تمي تونم
نمي تونم نمي تونم

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد