PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : اشک ریختـــــــــــی؟



Alpha110
8th December 2012, 08:06 AM
همه چیز " زیادش " دل را می زند
زیاد دوستت داشتم !




شايد از مد افتاده باشد
شايد ديگراندازه ام نباشد
اما همچنان عطر خاطره ميدهد
پيراهني كه روي شانه هايش اشك ريخته اي !!!




باید به بعضی ها گفت : ناراحت چی هستی ؟!
دنیا که به آخر نرسیده ....
من نشد ؛
یکی دیگه !
تو که عادت داری ... !!!




سوختم باران بزن شاید تو خاموشم کنی
شاید امشب سوزش این زخم هارا کم کنی
آه باران من سراپای وجودم آتش است
پس بزن باران بزن شاید تو خاموشم کنی

انوبانی نی
8th December 2012, 08:58 AM
عمرت داره میگذره وتو ظاهرا لحظات رو با اندوه میگذرونی یه روزی میفهمی که نباید اینقدر غصه میخوردی اما عمرت گذشته وفرصت جبران این اشتباه رو نداری اشتباه غصه خوردن

Alpha110
8th December 2012, 09:02 AM
عمرت داره میگذره وتو ظاهرا لحظات رو با اندوه میگذرونی یه روزی میفهمی که نباید اینقدر غصه میخوردی اما عمرت گذشته وفرصت جبران این اشتباه رو نداری اشتباه غصه خوردن

بعضی وقت ها هست که آدم با غصه خورن میفهمه که باید در آینده چیکارا بکنه و از گذشته خودش عبرت بگیره

مهندسی صنایع
8th December 2012, 02:36 PM
سوختم باران بزن شاید تو خاموشم کنی
شاید امشب سوزش این زخم هارا کم کنی
آه باران من سراپای وجودم آتش است
پس بزن باران بزن شاید تو خاموشم کنی



زخم دل من اگه بارون میتونه خوبش کنه پس همه برام دعا کنین

سونای69
8th December 2012, 05:09 PM
"زیادی" عاشق نشو ...
"زیادی " اعتماد نکن ...
چون همون "زیادی"
بعدا "زیادی" داغونت میکنه

بلدرچین
8th December 2012, 06:49 PM
شعرات قشنگن اما یک حرف...نزار همه با یک چیز بشناسنت اگر بعدا چیز جدیدی بنویسی طعمی نداره براشون...

pegah*_
8th December 2012, 07:52 PM
قشنگ بود.معلومه که عاشقی.

sare*
8th December 2012, 08:48 PM
ولي اخر همه اينا كه چي...............

فقط خاك.......

elmamoz
8th December 2012, 10:59 PM
و اشک...

و خاطراتی مبهم از گذشته

و احساسی که ماند در کوچه های خیس سادگی ام

فرصت با تو بودن توهمی شیرین بود

خواب کودکانه ی من

و تو ماندی در خاطرم

بی آنکه تو را ..!!!

چه قدر سخت است که با آشنا ترینت بیگانه باشی...

بعد از این همه عبورِ کبود،

قول میدهم دیگر قدر خلوتهایم را بدانم...

elmamoz
8th December 2012, 11:01 PM
روح من
شکستی ،
اشک ریختی ،
دیدم
که چه بی رحمانه تو را شکستند
دیدم
که چه سوزناک در خود شکستی
دیدم
که چه معصومانه اشک ریختی
دیدم
اما ، چه کردم من ؟؟؟
نقش من چه بود آن شب ؟؟؟
نظاره گری بیش نبودم
دیدم و سکوت کردم
تو که دیدی منو روحم شکستیم
تو که دیدی منو روحم گریستیم
تو چرا
چیزی نگفتی
کاری نکردی ....

موازنه
9th December 2012, 02:25 PM
[gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye]

زهرا صبری
19th December 2012, 07:03 PM
اره اره اره؟

انوبانی نی
23rd December 2012, 01:34 PM
بعضی وقت ها هست که آدم با غصه خورن میفهمه که باید در آینده چیکارا بکنه و از گذشته خودش عبرت بگیره

غصه خوردن فقط یه احساسه که در اثر مواجهه با بعضی اتفاقات بد زندگی بهت دست میده .جلوش رو نمیتونی بگیری چون یه واکنش انسانی وعاطفیه و مرور زمان اهسته اهسته کمرنگش میکنه چه بخوای چه نخوای .وادامه دادنش نفعی نداره فقط فرسوده میشی

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد