خاطره یکی از شاگردان علامه طباطبایی

[صاصائیل]

شخص بزرگواری نقل میکند :وقتی علامه وارد شهر قم شده بود یکی از دوستانی که هم بحث من بود گفت:یک آقایی آمده تفسیر درس میدهد,بیا در درس ایشان شرکت کنیم.
ما آن زمان ایشان را نمی شناختیم.
شنیده بودیم که یک آقایی در مدرسه حجتیه کلاس درس دارد که به نجوم,ریاضیات و خیلی از علوم تسلط دارد.
یک روز با دوستم به مدرسه حجتیه رفته بودیم,یکدفعه رفیقم گفت:آن آقایی که من میگفتم استاد تفسیر است ,دارد می آید.
من به او نگاه کردم,خیلی انسان ساده ای بود و من از ایشان چنین چیزی را در ذهنم تصور نمیکردم و فکر میکردم ظاهری بسیار علمایی دارد; اما یک عبا و قبای ساده داشتند .... .به درس ایشان رفتیم.
بعدازاینکه درس تمام شد,نمی دانم بگویم چگونه مجذوب ایشان شده بودم !به حدی که حاضر بودم نوکری این استاد را بکنم تا بتوانم بیشتر از ایشان بهره ببرم.
شما ببینید که علامه طباطبایی(رحمه الله)چقدر انسان دانشمندی بوده اند که بعضی از شاگردان ایشان پس از یک جلسه چنین سخنانی در موردشان میگفتند و مجذوب ایشان می شدند.
نام کتاب:کیش مهر (صاحب دلان 2)
تهیه و تنظیم :واحد پژوهش انتشارات هنارس

http://www.ahrabnews.com/images/docs/000001/001672/images/allameh_tabatabaei_3.jpg