نارون1
23rd April 2012, 03:45 PM
http://www.mardoman.net/files/articles//difficult-people.jpg
آیا میتوانید آخرین باری را که با یک شخص منفی یا بدقلق برخورد کردید به یاد بیاورید؟ یا آخرین باری را که شخصی به منظور آزارتان به شما حرفی زد؟ چگونه با آن کنار آمدید؟ نتیجه چه شد؟ در آینده با این شرایط چگونه روبرو خواهید شد که قضیه به خوبی و خوشی به پایان برسد؟
هر گونه که زندگی کنیم گاهی اوقات با افراد منفی روبرو میشویم که با نظرات ما مخالف هستند، کسانی که به ما بی توجهی می کنند و یا مارا دوست ندارند. میلیاردها انسان روی این کره خاکی زندگی میکنند پس برخورد و تضاد یک حقیقت زندگی است.
این حقیقت دلیل تضادها نیست اما احساسات ما را بر می انگیزد و احساسات ما همان چیزی است که باعث میشود به غریزه اولیه بقا بازگردیم و عکس العمل نشان دهیم و برای دفاع از خودمان به مقابله برخیزیم.
در این شرایط غریزی ممکن است کنترل خود را به عنوان اشرف مخلوقات از دست بدهیم و به حیوانی انسان نما با میلی شدید جهت حفاظت از خودمان در برابر حملات تبدیل شویم.
با وجود این که ما تنها حیوانات باهوش با قدرت کنترل واکنش هایمان هستیم، این رفتار طبیعی است. اماچه چیز باعث میشود اینگونه رفتار کنیم؟
ممکن است از بعضی از شما پرسیده شده باشند که "شما در برابر نظرات منفی که در مورد کارتان داده میشود چه برخوردی میکنید؟ این نظرات گاهی خیلی بی رحمانه هستند. ما نمیتوانیم با آن کنار بیاییم". پاسخ ساده است،"اجازه نمیدهید این نظرات ما را آزرده کند." البته به این سادگی نیست و مدت زمانی طول میکشد که با این میل شدید جهت حفاظت از خود و مقابله پیروز شوید.
میدانم که آسان نیست، اگر آسان بود اصلا افراد منفی و بدقلق وجود نداشتند و هیچ چیز باعث رنجشمان نمیشد.
چرا خود را جهت کنترل واکنش هایمان به زحمت بیندازیم؟
1. جلوگیری از آزرده شدن خودمان
یک جمله مشهور وجود داد که" کینه ورزیدن نسبت به دیگری مانند این است که جرعه ای زهر بنوشیم و توقع داشته باشیم که طرف مقابل بمیرد." تنها کسی که آزار میبیند خودمان هستیم. وقتی ما جواب بدی را با بدی میدهیم درونمان به هم می ریزد و از نظر روحی و روانی نیز دچارغم و اندوه میشویم.
2. این مشکل دیگران است و نه شما
در واقع رفتار منفی مردم بازتاب درونشان است که نمود خارجی پیدا میکند و شما هم بر حسب اتفاق در برابرشان قرار میگیرید. این رفتار، شخصی نیست پس چرا ما به دل میگیریم؟
پاسخ این است که نفس ما مشکلات و کشمکش ها را دوست دارد. اغلب زندگی مردم آنقدر خسته کننده و بی روح است که میخواهند دیگران را نیز در آن سهیم کنذد.
خیلی وقت ها پیش آمده که شخصی عمدا نظر ناراحت کننده ای در سایت می گذارد و مرتب چک میکند که ببیند که آیا کسی جواب آن را داده و اگر کسی نظری داده جواب منفی تری بدهد.
3. جدال با نفس
زمانی که ما بی اراده واکنش نشان میدهیم این واکنش طبیعی و صادقانه است. اما آیا عاقلانه است؟ با این کار چه چیزی حل میشود؟ پاسخ این است هیچ چیز. گرچه که نیاز نفس ما را برای جدال ارضا میکند.
آیا متوجه شده اید که وقتی ما به مقابله برمی خیزیم در ذهنمان احساس رضایت میکنیم؟ اما روحمان آزرده است؟ قلبمان سخت میشود و به سراغ افکار خشونت آمیز میرویم؟
4. خشم، خشم را می پروراند.
خیلی به ندرت پیش میآید که عکس العمل در مقابل شخصی منفی نتیحه خوبی داشته باشد. این کار فقط آتش خشم را شعله ور میکند و واکنش منفی تر شخص را به دنبال دارد. اگر ما بدون درنگ واکنش نشان دهیم انرژی خود را صرف دفاع از خود کرده ایم و از نظر روانی احساس میکنیم که باید برای دفاع از خود دست به مقابله بزنیم.
تا حالا توجه کرده اید هرچه اندیشه های ما خشمناک تر میشود ما عصبانی تر میشویم؟ این یک مارپیچ منفی روحی است.
5. هدر رفتن انرژی
"به هرچه توجه کنیم انرژی ما نیز صرف آن میشود." به هرچه که توجه کنیم پرورش میابد. از آنجا که ما در یک زمان فقط میتوانیم روی یک مسئله تمرکز کنیم، میتوانیم به جای صرف انرژی روی مسائل منفی آن را صرف خوشبختی خود کنیم.
6. انرژی منفی به سرعت منتشر میشود.
من دریافته ام که هرگاه به یک قسمت از زندگی دید منفی داشته ام کم کم این دید منفی به قسمت های دیگر زندگی ام نیز نفوذ کرده است. وقتی ما در یک موقعیت منفی هستیم یا از کسی کینه به دل میگیریم احساس خیلی خوبی پیدا نمیکنیم و این انرژی منفی را در طول روز با خودمان به دوش میکشیم.
وقتی احساس خیلی خوبی نداشته باشیم نمی توانیم به درستی فکر کنیم و افکار روشنی داشته باشیم واین مسئله ممکن است ناخوداگاه مسائل مختلف زندگی را تحت تاثیر قرار دهد.
7. آزادی بیان
عقاید مردم نیز همانند شما سزاوار توجه است. بگذارید احساساتشان را بیان کنند. به یاد داشته باشید که همه اینها نسبی است ونتیجه دیدگاه و نقطه نظر هر شخص است. آنچه که ما مثبت فرض میکنیم می تواند برای دیگری منفی باشد. وقتی ما عکس العمل نشان میدهیم. این مسئله باعث تقابل طرفین و جدال بر سر حقانیت میشود.
بعضی افراد توانایی کافی برای بیان منظورشان را ندارند و ممکن است گاهی گفتارشان اهانت آمیزبه نظر برسد اما باز هم حق بیان دیدگاهشان را دارند. آنها حق دارند که نظراتشان را بگویند و ما این حق و اراده را داریم که واکنش مان را انتخاب کنیم. ما می توانیم سکوت و آرامش پیشه کنیم و یا به مبارزه برخیزیم.
آیا میتوانید آخرین باری را که با یک شخص منفی یا بدقلق برخورد کردید به یاد بیاورید؟ یا آخرین باری را که شخصی به منظور آزارتان به شما حرفی زد؟ چگونه با آن کنار آمدید؟ نتیجه چه شد؟ در آینده با این شرایط چگونه روبرو خواهید شد که قضیه به خوبی و خوشی به پایان برسد؟
هر گونه که زندگی کنیم گاهی اوقات با افراد منفی روبرو میشویم که با نظرات ما مخالف هستند، کسانی که به ما بی توجهی می کنند و یا مارا دوست ندارند. میلیاردها انسان روی این کره خاکی زندگی میکنند پس برخورد و تضاد یک حقیقت زندگی است.
این حقیقت دلیل تضادها نیست اما احساسات ما را بر می انگیزد و احساسات ما همان چیزی است که باعث میشود به غریزه اولیه بقا بازگردیم و عکس العمل نشان دهیم و برای دفاع از خودمان به مقابله برخیزیم.
در این شرایط غریزی ممکن است کنترل خود را به عنوان اشرف مخلوقات از دست بدهیم و به حیوانی انسان نما با میلی شدید جهت حفاظت از خودمان در برابر حملات تبدیل شویم.
با وجود این که ما تنها حیوانات باهوش با قدرت کنترل واکنش هایمان هستیم، این رفتار طبیعی است. اماچه چیز باعث میشود اینگونه رفتار کنیم؟
ممکن است از بعضی از شما پرسیده شده باشند که "شما در برابر نظرات منفی که در مورد کارتان داده میشود چه برخوردی میکنید؟ این نظرات گاهی خیلی بی رحمانه هستند. ما نمیتوانیم با آن کنار بیاییم". پاسخ ساده است،"اجازه نمیدهید این نظرات ما را آزرده کند." البته به این سادگی نیست و مدت زمانی طول میکشد که با این میل شدید جهت حفاظت از خود و مقابله پیروز شوید.
میدانم که آسان نیست، اگر آسان بود اصلا افراد منفی و بدقلق وجود نداشتند و هیچ چیز باعث رنجشمان نمیشد.
چرا خود را جهت کنترل واکنش هایمان به زحمت بیندازیم؟
1. جلوگیری از آزرده شدن خودمان
یک جمله مشهور وجود داد که" کینه ورزیدن نسبت به دیگری مانند این است که جرعه ای زهر بنوشیم و توقع داشته باشیم که طرف مقابل بمیرد." تنها کسی که آزار میبیند خودمان هستیم. وقتی ما جواب بدی را با بدی میدهیم درونمان به هم می ریزد و از نظر روحی و روانی نیز دچارغم و اندوه میشویم.
2. این مشکل دیگران است و نه شما
در واقع رفتار منفی مردم بازتاب درونشان است که نمود خارجی پیدا میکند و شما هم بر حسب اتفاق در برابرشان قرار میگیرید. این رفتار، شخصی نیست پس چرا ما به دل میگیریم؟
پاسخ این است که نفس ما مشکلات و کشمکش ها را دوست دارد. اغلب زندگی مردم آنقدر خسته کننده و بی روح است که میخواهند دیگران را نیز در آن سهیم کنذد.
خیلی وقت ها پیش آمده که شخصی عمدا نظر ناراحت کننده ای در سایت می گذارد و مرتب چک میکند که ببیند که آیا کسی جواب آن را داده و اگر کسی نظری داده جواب منفی تری بدهد.
3. جدال با نفس
زمانی که ما بی اراده واکنش نشان میدهیم این واکنش طبیعی و صادقانه است. اما آیا عاقلانه است؟ با این کار چه چیزی حل میشود؟ پاسخ این است هیچ چیز. گرچه که نیاز نفس ما را برای جدال ارضا میکند.
آیا متوجه شده اید که وقتی ما به مقابله برمی خیزیم در ذهنمان احساس رضایت میکنیم؟ اما روحمان آزرده است؟ قلبمان سخت میشود و به سراغ افکار خشونت آمیز میرویم؟
4. خشم، خشم را می پروراند.
خیلی به ندرت پیش میآید که عکس العمل در مقابل شخصی منفی نتیحه خوبی داشته باشد. این کار فقط آتش خشم را شعله ور میکند و واکنش منفی تر شخص را به دنبال دارد. اگر ما بدون درنگ واکنش نشان دهیم انرژی خود را صرف دفاع از خود کرده ایم و از نظر روانی احساس میکنیم که باید برای دفاع از خود دست به مقابله بزنیم.
تا حالا توجه کرده اید هرچه اندیشه های ما خشمناک تر میشود ما عصبانی تر میشویم؟ این یک مارپیچ منفی روحی است.
5. هدر رفتن انرژی
"به هرچه توجه کنیم انرژی ما نیز صرف آن میشود." به هرچه که توجه کنیم پرورش میابد. از آنجا که ما در یک زمان فقط میتوانیم روی یک مسئله تمرکز کنیم، میتوانیم به جای صرف انرژی روی مسائل منفی آن را صرف خوشبختی خود کنیم.
6. انرژی منفی به سرعت منتشر میشود.
من دریافته ام که هرگاه به یک قسمت از زندگی دید منفی داشته ام کم کم این دید منفی به قسمت های دیگر زندگی ام نیز نفوذ کرده است. وقتی ما در یک موقعیت منفی هستیم یا از کسی کینه به دل میگیریم احساس خیلی خوبی پیدا نمیکنیم و این انرژی منفی را در طول روز با خودمان به دوش میکشیم.
وقتی احساس خیلی خوبی نداشته باشیم نمی توانیم به درستی فکر کنیم و افکار روشنی داشته باشیم واین مسئله ممکن است ناخوداگاه مسائل مختلف زندگی را تحت تاثیر قرار دهد.
7. آزادی بیان
عقاید مردم نیز همانند شما سزاوار توجه است. بگذارید احساساتشان را بیان کنند. به یاد داشته باشید که همه اینها نسبی است ونتیجه دیدگاه و نقطه نظر هر شخص است. آنچه که ما مثبت فرض میکنیم می تواند برای دیگری منفی باشد. وقتی ما عکس العمل نشان میدهیم. این مسئله باعث تقابل طرفین و جدال بر سر حقانیت میشود.
بعضی افراد توانایی کافی برای بیان منظورشان را ندارند و ممکن است گاهی گفتارشان اهانت آمیزبه نظر برسد اما باز هم حق بیان دیدگاهشان را دارند. آنها حق دارند که نظراتشان را بگویند و ما این حق و اراده را داریم که واکنش مان را انتخاب کنیم. ما می توانیم سکوت و آرامش پیشه کنیم و یا به مبارزه برخیزیم.