Aysajoon
24th February 2012, 02:56 PM
يكي از مهمترين مسائلي كه باعث ايجاد اختلاف بين زن و شوهر ميشود ، مساله مالي است .
بنابراين بهتر است پيش از ازدواج ، ديدگاه روشني درباره مديريت مالي زندگي آيندهتان داشته باشيد و آن را با همسرتان در ميان بگذاريد .
بخصوص اگر زن خانواده شاغل است و ميتواند درآمدزايي كند ، بايد براي هزينه كردن يا نكردن درآمد او برنامهريزي داشته باشيد .
براي جلوگيري از اختلافات مالي ، زن و مرد بايد از همان ابتداي زندگي مشترك ، براي داشتن يك حساب مشترك كه همه هزينههاي خانه از همان حساب تامين شود ، اقدام كنند و از پسانداز و مانده حساب هم هر چه خريداري شد ، به صورت نصف ـ نصف براي طرفين در نظر بگيرند و سند بخورد .
اغلب زوجهاي امروزي ، هر دو شاغل هستند و درآمد خود را در زندگي مشترك هزينه ميكنند و وقتي قصد خريد چيزي دارند ، با هم مشورت ميكنند .
گاهي براي خريد ملك ، هر دو يا يكي از طرفين از محل كار وام ميگيرند و به خاطر گرفتن وام ، بايد آن ملك به نام وام گيرنده ثبت شود ، اينجاست كه سكوت طرف ديگر باعث ميشود غمي در وجود او مخفي بماند و اين نگراني فاصله ايجاد ميكند .
اين فاصله ، به مرور زمان و به دليل افكاري كه در ذهن پرورده ميشوند ، بيشتر هم خواهد شد : « چرا همسر من فكر نكرد كه من هم مقداري از مبلغ اين ملك را پرداخت كردهام ؟ » ، « من هم براي بازپرداخت وامها تلاش ميكنم و حق دارم سهمي داشته باشم . » ، « به اينجا كه رسيد ، زندگي مشترك بيمشترك ! »
بيشتر افراد از اين دغدغههاي ذهني با هم يا با مشاور حرفي نميزنند ، اما مطرح نكردن اين موضوع ، باعث ميشود كه همسرشان فكر كند به او اهميت نميدهند يا از علاقهشان كاسته شده و او را ناديده ميگيرند .
از آنجا كه زن و شوهر معمولا از يك نقطه صفر ، زندگي را شروع و كمكم با هم پيشرفت ميكنند ، بايد نسبت به آينده همسرشان هم درست مانند خود ، احساس مسووليت كنند و نگران احقاق حق او هم باشند .
اما اگر شرايطي پيش آمد كه اين موضوع محقق نشد ، مثلا خانهشان وام دارد و ساليان بعد ، وام به اتمام ميرسد يا به دلايلي نميشود بخشي از ملك را به نام طرف ديگر كرد ، بايد در مورد اين موضوع صحبت شود .
از آنجا كه اين نگرانيها باعث فاصله ميشود پس بهتر است آنها را در دل نگه نداشت و بيان كرد ، اما چگونه تا سوء تعبير نشود ؟
چون هر رابطهاي براي تداوم يافتن به مراقبت نياز دارد ، بايد بحث مراقبت از رابطه زناشويي و همسرداري را پيش كشيد .
بهتر است يك وكالت براي سه دانگ اين ملك به نام طرف مقابل تنظيم شود كه در صورت بروز حادثه ، حقي ضايع نشود .
حتي اگر همسر بگويد من تمام ملك را به نام تو خواهم زد يا وكالت براي تمام ملك به نام تو تنظيم ميكنم همسر بايد مخالفت كند و بگويد كه اين بحث مالي من يا تو نيست ، بحث مراقبت از رابطه ماست و خيلي مهم است كه مواظب باشيم حق بچه ی ما در آينده ضايع نشود .
اگر بچه هم نداشته باشند ، ميتوانند بگويند بايد مراقب تضييع شدن حق همديگر باشيم چون ما قدرت دخل و تصرف در برخي مسائل را نداريم و عقل سليم حكم ميكند به تمام مسائل و جوانب زندگي فكر كنيم .
هرگز گمان نكنيد اين موضوع در گذر زمان فراموش ميشود ، بلكه كهنه و عميق خواهد شد .
قانون در اين باره چه ميگويد ؟
طبق بند الف عقدنامه ؛ هرگاه طلاق بنا به درخواست زوجه نباشد و تقاضاي طلاق به تشخيص دادگاه ناشي از تخلف زن از وظايف همسري يا سوء رفتار وي نباشد ، زوج موظف است تا نصف دارايي خود را كه در ايام زناشويي با او به دست آورده يا معادل آن را ، به شكل بلاعوض به زوجه منتقل نمايد .
منظور از دارايي زوج ، آن دسته از اموالي است كه در زمان زوجيت و زندگي مشترك حاصل شده است .
در مورد شرط تنصيف دارايي مرد هنگام طلاق ، بهتر است اين شرط با عباراتي قانوني ، مشخص و بنا به درخواست زوجين مجددا توسط سردفتر در عقدنامه درج شود .
مثلا « زوجين متعهد ميشوند هنگام مفارقت و جدايي ، اعم از اين كه به درخواست مرد باشد يا به درخواست زن ، تمام اموالي كه بعد از ازدواج دائم در زندگي مشترك به دست ميآورند بين آنها به تساوي تقسيم شود . »
همچنين بهتر است اين شرط به صورت يك ماده ی قانوني درآيد و اين حق براي زوجه نيز در نظر گرفته شود تا در صورتي كه زوجه هم خواهان طلاق است ، بتواند سهمي از اموال مشترك داشته باشد .
علاوه بر اين ، اموال شوهر قبل از ازدواج مشخص شود تا اموالي كه بعد از ازدواج به دست ميآيد محاسبه شود و تا حدودي راه انتقال اموال توسط زوج را محدود كند تا به اين ترتيب زوج نتواند قبل از طلاق ، اموال خود را به ديگري منتقل كند .
منبع : جام جم آنلاین (http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100804883340&nc=1)
بنابراين بهتر است پيش از ازدواج ، ديدگاه روشني درباره مديريت مالي زندگي آيندهتان داشته باشيد و آن را با همسرتان در ميان بگذاريد .
بخصوص اگر زن خانواده شاغل است و ميتواند درآمدزايي كند ، بايد براي هزينه كردن يا نكردن درآمد او برنامهريزي داشته باشيد .
براي جلوگيري از اختلافات مالي ، زن و مرد بايد از همان ابتداي زندگي مشترك ، براي داشتن يك حساب مشترك كه همه هزينههاي خانه از همان حساب تامين شود ، اقدام كنند و از پسانداز و مانده حساب هم هر چه خريداري شد ، به صورت نصف ـ نصف براي طرفين در نظر بگيرند و سند بخورد .
اغلب زوجهاي امروزي ، هر دو شاغل هستند و درآمد خود را در زندگي مشترك هزينه ميكنند و وقتي قصد خريد چيزي دارند ، با هم مشورت ميكنند .
گاهي براي خريد ملك ، هر دو يا يكي از طرفين از محل كار وام ميگيرند و به خاطر گرفتن وام ، بايد آن ملك به نام وام گيرنده ثبت شود ، اينجاست كه سكوت طرف ديگر باعث ميشود غمي در وجود او مخفي بماند و اين نگراني فاصله ايجاد ميكند .
اين فاصله ، به مرور زمان و به دليل افكاري كه در ذهن پرورده ميشوند ، بيشتر هم خواهد شد : « چرا همسر من فكر نكرد كه من هم مقداري از مبلغ اين ملك را پرداخت كردهام ؟ » ، « من هم براي بازپرداخت وامها تلاش ميكنم و حق دارم سهمي داشته باشم . » ، « به اينجا كه رسيد ، زندگي مشترك بيمشترك ! »
بيشتر افراد از اين دغدغههاي ذهني با هم يا با مشاور حرفي نميزنند ، اما مطرح نكردن اين موضوع ، باعث ميشود كه همسرشان فكر كند به او اهميت نميدهند يا از علاقهشان كاسته شده و او را ناديده ميگيرند .
از آنجا كه زن و شوهر معمولا از يك نقطه صفر ، زندگي را شروع و كمكم با هم پيشرفت ميكنند ، بايد نسبت به آينده همسرشان هم درست مانند خود ، احساس مسووليت كنند و نگران احقاق حق او هم باشند .
اما اگر شرايطي پيش آمد كه اين موضوع محقق نشد ، مثلا خانهشان وام دارد و ساليان بعد ، وام به اتمام ميرسد يا به دلايلي نميشود بخشي از ملك را به نام طرف ديگر كرد ، بايد در مورد اين موضوع صحبت شود .
از آنجا كه اين نگرانيها باعث فاصله ميشود پس بهتر است آنها را در دل نگه نداشت و بيان كرد ، اما چگونه تا سوء تعبير نشود ؟
چون هر رابطهاي براي تداوم يافتن به مراقبت نياز دارد ، بايد بحث مراقبت از رابطه زناشويي و همسرداري را پيش كشيد .
بهتر است يك وكالت براي سه دانگ اين ملك به نام طرف مقابل تنظيم شود كه در صورت بروز حادثه ، حقي ضايع نشود .
حتي اگر همسر بگويد من تمام ملك را به نام تو خواهم زد يا وكالت براي تمام ملك به نام تو تنظيم ميكنم همسر بايد مخالفت كند و بگويد كه اين بحث مالي من يا تو نيست ، بحث مراقبت از رابطه ماست و خيلي مهم است كه مواظب باشيم حق بچه ی ما در آينده ضايع نشود .
اگر بچه هم نداشته باشند ، ميتوانند بگويند بايد مراقب تضييع شدن حق همديگر باشيم چون ما قدرت دخل و تصرف در برخي مسائل را نداريم و عقل سليم حكم ميكند به تمام مسائل و جوانب زندگي فكر كنيم .
هرگز گمان نكنيد اين موضوع در گذر زمان فراموش ميشود ، بلكه كهنه و عميق خواهد شد .
قانون در اين باره چه ميگويد ؟
طبق بند الف عقدنامه ؛ هرگاه طلاق بنا به درخواست زوجه نباشد و تقاضاي طلاق به تشخيص دادگاه ناشي از تخلف زن از وظايف همسري يا سوء رفتار وي نباشد ، زوج موظف است تا نصف دارايي خود را كه در ايام زناشويي با او به دست آورده يا معادل آن را ، به شكل بلاعوض به زوجه منتقل نمايد .
منظور از دارايي زوج ، آن دسته از اموالي است كه در زمان زوجيت و زندگي مشترك حاصل شده است .
در مورد شرط تنصيف دارايي مرد هنگام طلاق ، بهتر است اين شرط با عباراتي قانوني ، مشخص و بنا به درخواست زوجين مجددا توسط سردفتر در عقدنامه درج شود .
مثلا « زوجين متعهد ميشوند هنگام مفارقت و جدايي ، اعم از اين كه به درخواست مرد باشد يا به درخواست زن ، تمام اموالي كه بعد از ازدواج دائم در زندگي مشترك به دست ميآورند بين آنها به تساوي تقسيم شود . »
همچنين بهتر است اين شرط به صورت يك ماده ی قانوني درآيد و اين حق براي زوجه نيز در نظر گرفته شود تا در صورتي كه زوجه هم خواهان طلاق است ، بتواند سهمي از اموال مشترك داشته باشد .
علاوه بر اين ، اموال شوهر قبل از ازدواج مشخص شود تا اموالي كه بعد از ازدواج به دست ميآيد محاسبه شود و تا حدودي راه انتقال اموال توسط زوج را محدود كند تا به اين ترتيب زوج نتواند قبل از طلاق ، اموال خود را به ديگري منتقل كند .
منبع : جام جم آنلاین (http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100804883340&nc=1)