دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 2 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 76

موضوع: اشعار طنز

  1. #11
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : اشعار طنز

    گله میکرد ز مجنون لیلی
    که شده رابطه مان ایمیلی
    حیف از آن رابطه ی انسانی

    که چنین شد که خودت میدانی

    عشق وقتی بشود دات کامی
    حاصلش نیست به جز ناکامی
    نازنین خورده مگر گرگ تو را ؟
    برده به دات کام و دات ارگ تو را؟
    بهرت ایمیل زدم بیشترک
    جای سابجکت نوشتم به درک
    به درک گر دل من غمگین است
    به درک گر غم من سنگین است
    به درک رابطه گر خورده ترک
    قطع آن هم به جهنم به درک
    آنقدر دلخور از این ایمیلم
    که به این رابطه هم بی میلم
    مرگ لیلی نت و مت را ول کن
    همه را جای OK کنسل کن
    OFF کن کامپیوتر را جانم
    یار من باش و ببین من ON ام
    اگرت حرفی و پیغامی هست
    روی کاغذ بنویس با دست
    نامه یک حالت دیگر دارد
    خط تو لطف مکرر دارد
    خسته از Font و ز Format شده ام
    دلخور از گردلی @ ( ات ) شده ام
    کرد رپلای به لیلی مجنون
    که دلم هست از این سابجکت خون
    باشه فردا تلفن خواهم کرد
    هر چه گفتی که بکن خواهم کرد
    زودتر پیش تو خواهم آمد
    هی مرتب به تو سر خواهم زد
    راست گفتی تو عزیزم لیلی
    دیگر از من نرسد ایمیلی
    نامه ای پست نمودم بهرت
    به امیدی که سر آید قهرت...

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  2. 6 کاربر از پست مفید ریپورتر سپاس کرده اند .


  3. #12
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : اشعار طنز

    اهل عرفانم من
    اهل عرفانم من ، کاروبارم بد نیست
    برجکی ساخته ام در دل شهر
    طبقاتش هفده
    همه را پیش فروش بنمودم
    پولهایم همه در بانک سوئیس
    به امانت باقی است
    اهل عرفانم من
    سفره نان و پنیری پهن است
    مُتلی ساخته ام در نوشهر
    باغهایم پر گل
    از صدور پسته
    جیبهایم سرشار
    اهل عرفانم من
    دامهایم همه پروارو قشنگ
    گاوها رنگ به رنگ
    کشت و صنعت دارم
    چند هکتار زمین
    همه شالیزار است
    دختران ِ زیبا
    صبح تا شام در آن دشت وسیع
    بوته های شالی، درزمین میکارند
    اهل عرفانم من
    همه در سیر و سفر
    از ژاپن تا اتریش
    تا فراسوی پکن
    خانه کوچک خوبی دارم
    دردل شهر پاریس
    جایتان بس خالی است
    اهل عرفانم من ، کاروبارم بد نیست
    طبع شعری دارم
    شعرها گفته ام از عرفانم
    همه زیبا و قشنگ
    همچو آن ویلایم
    که بنا ساخته ام در چالوس
    یاکه مانند سگم پشمالو
    که بود فِرز و زرنگ
    الغرض لقمه نانی باقی است
    مردی هستم قانع
    اهل عرفانم من ،کارو بارم بد نیست

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  4. 5 کاربر از پست مفید ریپورتر سپاس کرده اند .


  5. #13
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : اشعار طنز

    دختری با مادرش در رختخواب

    درددل می کرد با چشمی پر آب

    گفت:مادر حالم اصلا خوب نیست

    زندگی از بهر من مطلوب نیست

    گو چه خاکی را بریزم بر سرم؟

    روی دستت باد کردم مادرم!

    سن من از بیست وشش افزون شد

    دل میان سینه غرق خون شد

    هیچ کس مجنون این لیلا نشد

    شوهری از بهر من پیدا نشد

    غم میان سینه شد انباشته

    بوی ترشی خانه را برداشته!

    مادرش چون حرف دختش را شنفت

    خنده بر لب آمدش آهسته گفت:

    دخترم بخت تو هم وا می شود

    غنچه ی عشقت شکوفا می شود

    غصه ها را از وجودت دور کن

    این همه شوهر یکی را تور کن!

    گفت دختر مادر محبوب من!

    ای رفیق مهربان و خوب من!

    گفته ام با دوستانم بارها

    من بدم می آید از این کارها

    در خیابان یا میان کوچه ها

    سر به زیر و با وقارم هر کجا

    کی نگاهی می کنم بر یک پسر

    مغز یابو خورده ام یا مغز خر!؟

    غیر از آن روزی که گشتم همسفر

    با سعیدویاسر وایضا صفر

    با سه تاشان رفته بودم سینما

    بگذریم از مابقی ماجرا!

    یک سری هم صحبت صادق شدم

    او خرم کرد آخرش عاشق شدم

    یک دو ماهی یار من بود و پرید

    قلب من از عشق او خیری ندید

    مصطفای حاج علی اصغر شله

    یک زمانی عاشق من شد،بله

    بعد جعفر یار من عباس بود

    البته وسواسی وحساس بود

    بعد ازآن وسواسی پر ادعا

    شد رفیقم خان داداش المیرا

    بعد او هم عاشق مانی شدم

    بعد مانی عاشق هانی شدم

    بعدهانی عاشق نادر شدم

    بعد نادر عاشق ناصر شدم

    مادرش آمد میان حرف او

    گفت: ساکت شو دگر ای فتنه جو!

    گرچه من هم در زمان دختری

    روز و شب بودم به فکر شوهری

    لیک جز آن که تو را باشد پدر

    دل نمی دادم به هرکس اینقدر

    خاک عالم بر سرت ،خیلی بدی

    واقعا که پوز مادر را زدی.......

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  6. 6 کاربر از پست مفید ریپورتر سپاس کرده اند .


  7. #14
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : اشعار طنز

    بنده و همسرم هردو کچلیم
    دشمن شانه و اصلاح سریم
    هردو پای چپمان می لنگد
    گویی رقصان همه جا جلوه گریم
    در درون دهن هردوی ما
    نیست دندان که یه چیزی بخوریم
    گوشمان چون که کر است از این رو
    رنج وراجی کس را نبریم
    وعده هایی که بزرگان دانند
    نشنیدیم و از آن بی خبریم
    چونکه لالیم و نگوییم سخن
    پرده راز کسی را ندریم
    جفتمان صورتمان ابله روست
    از نگه کردن هم بر حذریم
    بس که زشتیم به دیوار اتاق
    اینه نیست که در آن نگریم
    نه سواد و نه کمالی داریم
    زین سبب هردوی ما کله خریم
    راحت از دغدغه بود و نبود
    فارغ البال زهر شور و شریم
    بسکه ما عاطل و باطل شده ایم
    چون کوپن باطله ای بی ثمریم
    هردو پیریم و خمیده قامت
    هردو کم حوصله و بی هنریم
    گرچه پولی به کف مانبود
    عاشق و کشته سیر و سفریم
    خوبه ارثی زپدر باقی ماند
    ور نه ما مفت خور و بی ثمریم
    ای خواننده چنین زوجی تو
    دیدی در عمرت جان "کریم"؟!
    کریم هویدایی

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  8. 6 کاربر از پست مفید ریپورتر سپاس کرده اند .


  9. #15
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : اشعار طنز

    آخر این هفته، جشن ازدواج ما به پاست
    با حضور گرم خود، در آن صفا جاری کنید

    ازدواج و عقد یک امر مهم و جدی است
    لطفاً از آوردن اطفال، خودداری کنید

    بر شکم صابون زده، آماده سازیدش قشنگ
    معده را از هر غذا و میوه ای عاری کنید

    تا مفصل توی آن جشن عزیز و با شکوه
    با غذا و میوه ی آن جشن، افطاری کنید

    البته خیلی نباید هول و پرخور بود ها
    پیش فامیل مقابل آبروداری کنید

    میوه، شیرینی، شب پاتختی مان هم لازم است
    پس برای صرفه جویی اندکی یاری کنید

    گر کسی با میوه دارد می نماید خودکشی
    دل به حال ما و او سوزانده، اخطاری کنید

    موقع کادو خریدن، چرب باشد کادوتان
    پس حذر از تابلو و ساعات دیواری کنید

    هرچه باشد نسبت قومی تان نزدیک تر
    هدیه را هم چرب تر، از روی ناچاری کنید

    در امور زندگی، دینار اگر باشد حساب
    کادو نوعی بخشش است، آن را سه خرواری کنید

    گرم باید کرد مجلس را، از این رو گاه گاه
    چون بخاری بهر تنظیم دما، کاری کنید

    ساکت و صامت نباشید و به همراه موزیک
    دست و پا را استفاده، آن هم ابزاری کنید

    لامبادا، تانگو و بابا کرم یا هرچه هست
    از هنرهاتان تماماً پرده برداری کنید

    البته هر چیز دارد مرزی و اندازه ای
    پس نباید رقص های نابه هنجاری کنید

    حرکت موزون اگر درکرد از خود، دیگری
    با شاباش و دست و سوت از او طرفداری کنید

    کی دلش می خواهد آخر در بیاید سی دی اش؟
    با موبایل خود مبادا فیلمبرداری کنید

    در نهایت، مجلس ما را مزین با حضور
    بی ادا و منت و هر گونه اطواری کنید

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  10. 6 کاربر از پست مفید ریپورتر سپاس کرده اند .


  11. #16
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : اشعار طنز

    دختری از کوچه باغی میگذشت
    یک پسر در راه ناگه سبز گشت


    در پی اش افتاد و گفتا او سلام
    بعد از ان دیگر نگفت او یک کلام

    دختر اما ناگهان و بی درنگ
    سوی او برگشت مانند پلنگ

    گفت با او بچه پروی خفن
    می دهی زحمت به بانوی چو من؟

    من که نامم هست آزیتای صدر
    من که زیبایم مثال ماه بدر

    من که در نبش خیابان بهار
    مبکنم در شرکت رایانه کار

    دحتری چون من که خیلی خانمه
    بیست و شش ساله _مجرد_دیپلمه

    دختری که خانه اش در شهرک است
    کوی پنجم_نبش کوچه_نمره شصت

    در چه مورد با تو گردد هم کلام

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  12. 6 کاربر از پست مفید ریپورتر سپاس کرده اند .


  13. #17
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : اشعار طنز

    همسرم می گفت بد جوری هراسانم همش
    در پی آ یینه بین و فال و فنجانم همش
    حال و روزم از لحاظ روحی اصلا خوب نیست
    هیچ می پرسی چرا در پای قلیانم همش؟
    صبح، بی بی گل برایم یک خبر آورده بود
    ازهمین رو با تاسف ، کلّه جنبانم همش
    عاقبت تصویب شد قانون تجدید فراش
    دارم احساس بدی، غمگین و نالانم همش
    مثل سیر و سرکه می جوشد دلم ، دلواپسم
    چونکه با اسم هوو می لرزد این جانم همش
    همسر خوبی نبودم ، می پذیرم کاملا
    خاطرت آسوده باشد فکر جبرانم همش
    مُرد دیگر آن زن خود خواه لوس بی ادب
    بعد از این یک خانم خوش خلق و مامانم همش
    بوده ام ولخرج تا امروز اما بعد از این
    در پی کفش و لباس و کیف ارزانم همش
    هرچه می خواهی برایت می پزم عالی جناب
    قرمه سبزی یافسنجان ؟تحت فرمانم همش
    جای کافی شاپ و استخر و سونا و سینما
    بیشتر پیش شما در خانه می مانم همش
    جیغ هایم ، نعره هایم ،اخم هایم را ببخش
    یک مریضی بود و فعلا تحت درمانم همش
    سرورم منهم از این پس آن جناحی می شوم
    از همین فردا فقط در خط " کیهانم" همش
    نیستی آش دهن سوزی ولی با این همه
    بی شما حس می کنم در سطر پایانم همش
    گفتم ای یارم، نگارم، همسرم اصلا نترس
    کاسبی ها راکد و در اوج بحرانم همش
    بنده فکر پاس چک هامم نه تجدید فراش
    هیچ می پرسی چرا سر در گریبانم همش
    ازدواج این روزها آن هم مجدد، ساده نیست
    تازه از آن بار اول هم پشیمانم همش

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  14. 6 کاربر از پست مفید ریپورتر سپاس کرده اند .


  15. #18
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : اشعار طنز

    ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست؟
    مدرک دیپلمم اینجاست ولی کار کجاست؟
    هر کجایی که من مدرک خود را بردم
    پاسخ این بود که یک پارتی پولدار کجاست؟
    روز و شب هر چه دویدم پی همسر گفتند
    از برای چو تویی همسر و غمخوار کجاست؟
    پدر دختره تا دید مرا با فریاد
    گفت اوٌل تو بگو درهم و دینار کجاست؟
    خانه در جردن و شمران چه داری بچه؟
    پست و عنوان و یا حجره و انبار کجاست؟
    ست الماس و گلوبند زمرد که به آن
    بکند دختر من فخر در انظار کجاست؟
    یک عدد بنز مدل 98 دو در
    تا کند فیس در آن در بر اغیار کجاست؟
    اعتیاد ار که نداری و سلامت هستی
    برگی پاکی ژن از دکتر و بهیار کجاست؟
    هر چه فریاد زدم حرف مراکس نشنید
    که به دادم برسد؟ گوش بدهکار کجاست؟
    نیست چون بهر جوان عیب اکنون حمٌالم
    توی میدان بکنم باربری، بار کجاست؟
    مدرک دیپلم خود را بفروشم به دو پول
    ایهالناس بگویید خریدار کجاست؟

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  16. 5 کاربر از پست مفید ریپورتر سپاس کرده اند .


  17. #19
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : اشعار طنز

    خانم :
    به نام خدايي که زن آفريد حکيمانه امثال ِ من آفريد
    خدايي که اول تو را از لجن و بعداً مرا از لجن آفريد !
    براي من انواع گيسو و موي براي تو قدري چمن آفريد !
    مرا شکل طاووس کرد و تورا شبيه بز و کرگدن آفريد !
    به نام خدايي که اعجاز کرد مرا مثل آهوي ختن آفريد
    تورا روز اول به همراه من رها در بهشت عدن آفريد
    ولي بعد آمد و از روي لطف مرا بي کس و بي وطن آفريد
    خدايي که زير سبيل شما بلندگو به جاي دهن آفريد !
    وزير و وکيل و رئيس ات نمود مرا خانه داري خفن آفريد
    براي تو يک عالمه کِيْسِ خوب شراره ، پري ، نسترن آفريد
    براي من اما فقط يک نفر براد پيت من را حَسَنْ آفريد !
    برايم لباس عروسي کشيد و عمري مرا در کفن آفريد
    به نام خدايي که سهم تو را مساوي تر از سهم من آفريد

    پاسخ دندان شکن آقا
    به ‌نام خداوند مردآفرين که بر حسن صنعش هزار آفرين
    خدايي که از گِل مرا خلق کرد چنين عاقل و بالغ و نازنين
    خدايي که مردي چو من آفريد و شد نام وي احسن‌الخالقين
    پس از آفرينش به من هديه داد مکاني درون بهشت برين
    خدايي که از بس مراخوب ساخت ندارم نيازي به لاک، همچنين
    رژ و ريمل و خط چشم و کرم تو زيبايي‌ام را طبيعي ببين
    دماغ و فک و گونه‌ام کار اوست نه کار پزشک و پروتز، همين !
    نداده مرا عشوه و مکر و ناز نداده دم مشک من اشک و فين!
    مرا ساده و بي‌ريا آفريد جدا از حسادت و بي‌خشم و کين
    زني از همين سادگي سود برد به من گفت از آن سيب قرمز بچين
    من ساده چيدم از آن تک‌ درخت و دادم به او سيب چون انگبين
    چو وارد نبودم به دوز و کلک من افتادم از آسمان بر زمين
    و البته در اين مرا پند بود که اي مرد پاکيزه و مه‌جبين
    تو حرف زنان را از آن گوش گير و بيرون بده حرفشان را از اين
    که زن از همان بدو پيدايش‌ات نشسته مداوم تو را در کمين !

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  18. 6 کاربر از پست مفید ریپورتر سپاس کرده اند .


  19. #20
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : اشعار طنز

    دوش? از بازار ?سوي خانه آمد شوي ما
    گفت? هيهات از گراني ?اي خدا ?در کوي ما!
    بس که گشتم در پي يک جنس ارزان هر کجا
    درد بگرفته ست هم پا ? هم سر زانوي ما!
    کاش مي خوانديم وردي? ميشد ارزان هر چه هست
    کاشکي در آن اثر مي کرد اين جادوي ما!
    کاشکي من يک نشاني داشتم از کوي دوست
    زانکه او گفته ست: ارزاني بود در کوي ما!
    هم گراني ?هم تورم? هر دو هست از شايعات!
    هر که خواهد گوجه ي ارزان ? بيايد سوي ما!
    کاش مي دانست همچون گوجه هاي کوي او
    سرخ مي باشد ز سيلي? صورت ما ?روي ما!
    کاش مي دانست از بي گوشتي سبزي خوريم!
    قاطر مشتي رجب هم? بهترين الگوي ما!
    معده ي ما همچو او گرديده چندين قسمتي!
    روي هم تغيير کرده شکل و خلق و خوي ما!
    ترسم از شبها که بالاتر رود روز دگر
    اين تورم هم شده با نرخ خود? لولوي ما!
    تاکه اسمش بر زبان آيد بدون اختيار
    سيخ مي گردد به روي اين تن ما? موي ما!
    کاش مي شد کله ي ديو گراني را بريد!
    ماست هم گر چه نمي برد سر چاقوي ما!

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  20. 7 کاربر از پست مفید ریپورتر سپاس کرده اند .


صفحه 2 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. عکس های طنز و دیدنی
    توسط MoniSoft در انجمن عکس های گوناگون
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 14th June 2011, 10:26 AM
  2. طنز در آثار سعدی
    توسط ارغنون در انجمن طنز و فکاهی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 28th December 2010, 04:36 PM
  3. مقاله: سرچشمه های طنز در آثار یونسکو
    توسط AreZoO در انجمن نقد و بررسی ادبی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 3rd October 2010, 11:27 AM
  4. مقاله: طنز در شاهنامه حکیم فردوسی
    توسط AreZoO در انجمن نقد و بررسی ادبی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 1st October 2010, 11:26 PM
  5. مقاله: نگاهی به اشعار طنز عمران صلاحی
    توسط AreZoO در انجمن طنز و فکاهی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 24th September 2010, 12:10 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •