اقا مصطفي ساعت دو قرار گذاشتي شما قصد داريد ناهار تهيه كنيد درست نگفتم...
خب ديدم سر ظهر هست با دل گشنه كه نميشه....
پنجشنبه 22 اردیبهشت ماه 1390
جمعه 23 اردیبهشت ماه 1390
آخه چرا تهران!!!!!!!!!!!!
من که نمیتونم بیام!!!!!!!!
هیچ کس همراه نیست!...
تنهای اول...!
راست میگه دوستمون ، تبعیض نژادیه یا شهری .
->THIS IS HERE 100% TRUE<-
بیشتر آدم ها زمانی نا امید میشن که چیزی به موفقیتشون نمونده..در یک قدمی پیروزی دست از تلاش بر می دارند...آنها در دقیقه آخر تمامی امید خود را از دست میدهند..یک قدم مانده به خط پایان و پیروزی
تو قرار ملاقات در نمايشگاه IT كه يك دفتر يادداشت از آقا مصطفي گرفتيم ...
بیشتر آدم ها زمانی نا امید میشن که چیزی به موفقیتشون نمونده..در یک قدمی پیروزی دست از تلاش بر می دارند...آنها در دقیقه آخر تمامی امید خود را از دست میدهند..یک قدم مانده به خط پایان و پیروزی
قبول نیست ناهار بدید
من دست به گم شدنم خوبه، اگه قسمت شه و بیام، تا برسم ناهار تموم شده
عصرونه بدید
درخت دافعه دارد که
سیب می افتد
وگرنه هیچ سقوطی نشان جاذبه نیست
بیشتر آدم ها زمانی نا امید میشن که چیزی به موفقیتشون نمونده..در یک قدمی پیروزی دست از تلاش بر می دارند...آنها در دقیقه آخر تمامی امید خود را از دست میدهند..یک قدم مانده به خط پایان و پیروزی
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)