دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 24

موضوع: اشعارپروین اعتصامی

  1. #11
    کاربر حرفه ای
    رشته تحصیلی
    آب و خاک
    نوشته ها
    6,338
    ارسال تشکر
    36,121
    دریافت تشکر: 19,588
    قدرت امتیاز دهی
    34267
    Array
    *FATIMA*'s: جدید75

    پیش فرض پاسخ : اشعارپروین اعتصامی

    نکوهش بیجا
    سیر یک روز طعنه زد به پیاز
    که تو مسکین ، چقدر بدبوئی
    گفت ، از عیب خویش بی خبری
    زان ره از خلق ، عیب میجویی
    گفتن از زشترویی دگران
    نشود باعث نکورویی
    تو گمان میکنی که شاخ گلی
    بصف سرو و لاله میرویی
    یا که همبوی مشک تاتاری
    یا ز ازهار باغ مینویی
    خویشتن بی سبب بزرگ مکن
    تو هم از ساکنان این کویی
    ره ما ، گر کج است و ناهموار
    تو خود ، این ره چگونه میپویی
    در خود ، آن به که نیکتر نگری
    اول آن به که عیب خود گویی
    ما زبونیم و شوخ جامه و پست
    تو چرا شوخ تن نمیشویی
    علف هرز چيست ؟!
    گياهى است كه هنوز فوايدش كشف نشده است
    ....
    بحث: زندگی با گیاهان دارویی


  2. 3 کاربر از پست مفید *FATIMA* سپاس کرده اند .


  3. #12
    کاربر حرفه ای
    رشته تحصیلی
    آب و خاک
    نوشته ها
    6,338
    ارسال تشکر
    36,121
    دریافت تشکر: 19,588
    قدرت امتیاز دهی
    34267
    Array
    *FATIMA*'s: جدید75

    پیش فرض پاسخ : اشعارپروین اعتصامی

    دزدِ خانه
    حکایت کرد سرهنگی به کبیری
    که دشمن را ز پشت قلعه راندیم
    فراریهای چابک را گرفتیم
    گرفتاران مسکین را رهاندیم
    بخون کشتگان شمشیر شستیم
    بر آتشهای کین آبی فشاندیم
    ز پای مادران کندیم خلخال
    سرشک از دیده طفلان چکاندیم
    ز جام فتنه هر تلخی چشیدیم
    همان شربت به بدخواهان چشاندیم
    بگفت این حضم را راندیم ، اما
    یکی زد کینه جوتر ، پیش خواندیم
    کجا با دزد بیرونی در افتیم
    چو دزد خانه را بالا نشاندیم
    ازین دشمن درافکندن چه حاصل
    چو عمری با عدوی نفس راندیم
    ز غفلت ، زیر بار عجب رفتیم
    ز جهل ، این بار را با خود کشاندیم
    نداده ابره را از آستر فرق
    قبای زندگانی را دراندیم
    درین دفتر ، بهر رمزی رسیدیم
    نوشتیم و به اهریمن رساندیم
    دویدیم استخوانی را ز دنبال
    سگ پندار را از پی دواندیم
    فسون دیو را از دل نهفتیم
    برای گرگ ، آهو پروراندیم
    پلنگی جای کرد اندر چراگاه
    همانجا گله خود را چراندیم
    ندانستیم فرصت را بَدَل نیست
    ز دام ، این مرغ وحشی را پراندیم
    علف هرز چيست ؟!
    گياهى است كه هنوز فوايدش كشف نشده است
    ....
    بحث: زندگی با گیاهان دارویی


  4. 2 کاربر از پست مفید *FATIMA* سپاس کرده اند .


  5. #13
    کاربر حرفه ای
    رشته تحصیلی
    آب و خاک
    نوشته ها
    6,338
    ارسال تشکر
    36,121
    دریافت تشکر: 19,588
    قدرت امتیاز دهی
    34267
    Array
    *FATIMA*'s: جدید75

    پیش فرض پاسخ : اشعارپروین اعتصامی

    پیک پیری
    ز سر موی سپیدی روئید
    خنده ها کرد بر او موی سیاه
    که چرا در صف ما بنشستی
    تو ز یک راهی و ما از یک راه
    گفت من با تو عبث ننشستم
    بنشاندند مراه خواه نخواه
    گه روئیدن من بود امروز
    گل تقدیر نروید بی گاه
    رهرو راه قضا و قدرم
    راهم این بود ، نبودم گمراه
    قاصد پیریم ، از دیدن من
    این یکی گفت دریغ ، آن یک آه
    خرمن هستی خود کرد درد
    هرکه بر خوشه من کرد نگاه
    سپهی بود جوانی که شکست
    پیری امروز برانگیخت سپاه
    رست چون موی سیه ، موی سپید
    چه خبر داشت که دارند اکراه
    رنگ بالای سیه بسیار است
    نیستی از خم تقدیر آگاه
    گه سیه رنگ کند ، گاه سفید
    رنگرز اوست ، مرا چیست گناه
    چو تو ، یکروز سیه بودم و خوش
    سیهی گشت سپیدی نا گاه
    تو هم ایدوست چو من خواهی شد
    باش یکروز بر این قصه گواه
    هر چه دانی به من امروز بخند
    تا که چون من کندت هفته و ماه
    از سپید و سیه و زشت و نکو
    هرچه هستیم ، تباهیم ، تباه
    قصه خویش دراز از چه کنیم
    وقت بیگه شد و فرصت کوتاه
    علف هرز چيست ؟!
    گياهى است كه هنوز فوايدش كشف نشده است
    ....
    بحث: زندگی با گیاهان دارویی


  6. 2 کاربر از پست مفید *FATIMA* سپاس کرده اند .


  7. #14
    کاربر حرفه ای
    رشته تحصیلی
    آب و خاک
    نوشته ها
    6,338
    ارسال تشکر
    36,121
    دریافت تشکر: 19,588
    قدرت امتیاز دهی
    34267
    Array
    *FATIMA*'s: جدید75

    پیش فرض پاسخ : اشعارپروین اعتصامی

    این قطعه را در تعزیت پدر بزرگوار خود سروده است
    پدر آن تیشه که بر خاک تو زد دست اجل
    تیشه ای بود که شد باعث ویرانی من
    یوسفت نام نهادند و به گرگت دادند
    مرگ ، گرگ تو شد ، ای یوسف کنعانی من
    مه گردون ادب بودی و در خاک شدی
    خاک زندان تو گشت ، ای مه زندانی من
    از ندانستن من ، دزد قضا آگه بود
    چو تو را برد ، بخندید به نادانی من
    آن که در زیرزمین داد سروسامانت
    کاش میخورد غم بی سروسامانی من
    بسر خاک تو رفتم ، خط پاکش خواندم
    آه از این خط که نوشتن به پیشانی من
    رفتی و روز مرا تیره تر از شب کردی
    بی تو در ظلمتم ، ای دیده نورانی من
    بی تو اشک و غم و حسرت همه مهمان منند
    قدمی رنجه کن از مهر ، به مهمانی من
    صفحه روی ز انظار ، نهان میدارم
    تا نخوانند بر این صفحه ، پریشانی من
    دهر ، بسیار چو من سر به گریبان دیده است
    چه تفاوت کندش ، سر به گریبانی من
    عضو جمعیت حق گشتی و دیگر نخوری
    غم تنهایی و مهجوری و حیرانی من
    گل و ریحان کدامین چمنت بنمودند
    که شکستی قفس ، ای مرغ گلستانی من
    من که قدر گهر پاک تو میدانستم
    ز چه مفقود شدی ای گهر کانی من
    من که آب تو ز سر چشمه دل میدادم
    آب و رنگت چه شد ، ای لاله نعمانی من
    من یکی مرغ غزلخوان تو بودم ، چه فتاد
    که دگر گوش نداری به نواخوانی من
    گنج خود خواندیم و رفتی و بگذاشتیم
    ای عجب ، بعد تو با کیست نگهبانی من
    علف هرز چيست ؟!
    گياهى است كه هنوز فوايدش كشف نشده است
    ....
    بحث: زندگی با گیاهان دارویی


  8. 2 کاربر از پست مفید *FATIMA* سپاس کرده اند .


  9. #15
    کاربر حرفه ای
    رشته تحصیلی
    آب و خاک
    نوشته ها
    6,338
    ارسال تشکر
    36,121
    دریافت تشکر: 19,588
    قدرت امتیاز دهی
    34267
    Array
    *FATIMA*'s: جدید75

    پیش فرض پاسخ : اشعارپروین اعتصامی

    نیکی دل
    ای دل ، اول قدم نیکدلان
    با بدونیک جهان ساختن است
    صقت پیشروان ره عقل
    آز را پشت سرانداختن است
    ای که با چرخ همی بازی نرد
    بردن اینجا ، همه را باختن است
    اهرمن را بهوس دست مبوس
    کاندر اندیشه تیغ آختن است
    عجب از گمشدگان نیست عجب
    دیو را دیدن و نشناختن است
    تو ز بون تن خاکی و چو باد
    توسن عمر تو در تاختن است
    دل ویرانه عمارت کردن
    خوشتر از کاخ برافراختن است
    علف هرز چيست ؟!
    گياهى است كه هنوز فوايدش كشف نشده است
    ....
    بحث: زندگی با گیاهان دارویی


  10. کاربرانی که از پست مفید *FATIMA* سپاس کرده اند.


  11. #16
    کاربر جدید
    نوشته ها
    82
    ارسال تشکر
    53
    دریافت تشکر: 185
    قدرت امتیاز دهی
    24
    Array

    پیش فرض پاسخ : اشعارپروین اعتصامی

    رفوگر و سوزن

    گفت سوزن با رفوگر وقت شام/ شب شد و آخر نشد کارت تمام
    روز و شب، بیهوده سوزن میزنی/ هر دمی، صد زخم بر من میزنی
    من ز خون، رنگین شدم در مشت تو/ بسکه خون میریزد از انگشت تو
    زینهمه نخهای کوتاه و بلند/ گه شدم سرگشته، گاهی پایبند
    گه زبون گردیدم و گه ناتوان/ گه شکستم، گه خمیدم چون کمان
    چون فتادم یا فروماندم ز کار/ تو همی راندی به پیشم با فشار
    میبری هر جا که میخواهی مرا/ میفزائی کار و میکاهی مرا
    من بسر، این راه پیمودم همی/ خون دل خوردم، نیاسودم دمی
    گاهم انگشتانه میکوبد بسر/ گاه رویم میکشد، گاه آستر
    گر تو زاسایش بری گشتی و دور/ بهر من، آسایشی باشد ضرور
    گفت در پاسخ رفوگر کای رفیق/ نیست هر رهپوی، از اهل طریق
    زین جهان و زین فساد و ریو و رنگ/ تو چه خواهی دید با این چشم تنگ
    روز می‌بینی تو و من روزگار/ کار می‌بینی تو و من عیب کار
    تو چه میدانی چه پیش آرد قضا/ من هدف بودم قضا را سالها
    ناله تو از نخ و ابریشم است/ من خبردارم که هستی یکدم است
    تو چه میدانی چها بر من رسید/ موی من شد زین سیهکاری سفید
    سوزنی، برتر ز سوزن نیستی/ آگهی از جامه، از تن نیستی
    من نهان را بینم و تو آشکار/ تو یکی میدانی، اما من هزار
    من درینجا هر چه سوزن میزنم/ سوزنی بر چشم روشن می‌زنم
    من چو گردم خسته، فرصت بگذرد/ چون گذشت، آنگه که بازش آورد
    چونکه تن فرسودنی و بینواست/ گر هم از کارش بفرسائی، رواست
    چون دل شوریده روزی خون شود/ به کاز آن خون، چهره‌ای گلگون شود
    دیده را چون عاقبت نادیدن است/ به که نیکو بنگرد تا روشن است
    از چه وامانم، چو فرصت رفتنی است / چون نگویم، کاین حکایت گفتنی است
    خرقه‌ها با سوزنی کردم رفو/ سوزنی کن خرقه‌ی دل دوخت کو
    خون دگر شد، خون دل خوردن دگر/ تو ندیدی پارگیهای جگر
    پاره‌ی هر جامه را سوزن بدوخت/ سوزنی صد رنگ پیراهن بدوخت
    پاره‌ی جان در رگ و بند است و پی/ سوزنش کی چاره خواهد کرد، کی
    سوزنی باید که در دل نشکند/ جای جامه، بخیه اندر جان زند
    جهد را بسیار کن، عمر اندکی است / کار را نیکو گزین، فرصت یکی است
    کاردانان چون رفو آموختند/ پاره‌های وقت بر هم دوختند
    عمر را باید رفو با کار کرد/ وقت کم را با هنر، بسیار کرد
    کار را از وقت، چون کردی جدا/ این یکی گردد تباه، آن یک هبا
    گر چه اندر دیده و دل نور نیست/ تا نفس باقی است، تن معذور نیست

    ویرایش توسط Jopiter : 26th May 2011 در ساعت 01:07 AM

  12. 2 کاربر از پست مفید Jopiter سپاس کرده اند .


  13. #17
    کاربر حرفه ای
    رشته تحصیلی
    آب و خاک
    نوشته ها
    6,338
    ارسال تشکر
    36,121
    دریافت تشکر: 19,588
    قدرت امتیاز دهی
    34267
    Array
    *FATIMA*'s: جدید75

    پیش فرض پاسخ : اشعارپروین اعتصامی

    کارگاه حریر
    به کرم پیله شنیدم که طعنه زد حلزون
    که کار کردن بی مزد عمر باختن است
    پی هلاک خود ، ای بی خبر ، چه میکوشی
    هر آنچه ریشته ای ، ترا کفن است
    بدست جهل ، به بنیاد خویش تیشه زدن
    دوچشم بستن و در چاه سرنگون شدن است
    چو ما ، برو در و دیوار خانه محکم کن
    مگرد ایمن و فارغ ، زمانه راهزن است
    بگفت ، قدر کسی را نکاست سعی و عمل
    خیال پرورش تن ، ز قدر کاستن است
    بخدمت و گران دل چگونه خواهد بود
    کسی که همچو تو دائم به فکر خویشتن است
    بدیگ حادثه ، روزی گرم بجوشانند
    شگفت نیست ، که مرگ از قضای زیستن است
    بروز مرگم ، اگر پیله گور گشت و کفن
    بوقت زندگیم ، خوابگاه و پیرهن است
    مرا به خیره نخوانند کرم ابریشم
    به هر بساط که ابریشمی است ، کار من است
    ز جانفشانی و خون خوردن قبیله ماست
    پرند و دیبه گلرنگ ، هر که را به تن است
    علف هرز چيست ؟!
    گياهى است كه هنوز فوايدش كشف نشده است
    ....
    بحث: زندگی با گیاهان دارویی


  14. کاربرانی که از پست مفید *FATIMA* سپاس کرده اند.


  15. #18
    کاربر حرفه ای
    رشته تحصیلی
    آب و خاک
    نوشته ها
    6,338
    ارسال تشکر
    36,121
    دریافت تشکر: 19,588
    قدرت امتیاز دهی
    34267
    Array
    *FATIMA*'s: جدید75

    پیش فرض پاسخ : اشعارپروین اعتصامی

    گذشته بی حال
    کاشکی وقت را شتاب نبود
    فصل رحلت در این کتاب نبود
    کاش ، در بحر بیکران جهان
    نام طوفان و انقلاب نبود
    مرغکان میپراند این گنجشک
    گر که همسایه عقاب نبود
    ما ندیدیم و راه کج رفتیم
    ورنه در راه پیچ و تاب نبود
    اینکه خواندیم شمع نور نداشت
    اینکه در کوزه بود ، آب نبود
    هر چه کردیم ماه و سال حساب
    کار ایام را حساب نبود
    غیر مردار ، طعمه ای نشناخت
    طوطی چرخ جز غراب نبود
    ره دل زد زمانه ، این دزدی
    همچو دزدیدن شیاب نبود
    چو تهی گشت ، پر نشد دیگر
    خم هستی ، خم شراب نبود
    خانه خود ، به اهرمن منمای
    پرسش دیو را جواب نبود
    دوره پیریت ، چراست سیاه
    مگرت دوره شباب نبود
    بس بگشت آسیای دهر ولیک
    هیچ گندم در آسیاب نبود
    نکشید آب ، دلو مازین چاه
    ز آنکه در دست ما طناب نبود
    گر نمیبود تیشه پندار
    ملک معمور دل خراب نبود
    زین منه ، اسب آز را بر پشت
    پای نیکان ، درین رکاب نبود
    تو ، فریب سراب تن خوردی
    در بیابان جان سراب نبود
    زآتش جهل ، سوخت خرمن ما
    گنه برق و آفتاب نبود
    سال و مه رفت و ما همی خفتیم
    خواب ما مرگ بود ، خواب نبود
    علف هرز چيست ؟!
    گياهى است كه هنوز فوايدش كشف نشده است
    ....
    بحث: زندگی با گیاهان دارویی


  16. کاربرانی که از پست مفید *FATIMA* سپاس کرده اند.


  17. #19
    کاربر حرفه ای
    رشته تحصیلی
    آب و خاک
    نوشته ها
    6,338
    ارسال تشکر
    36,121
    دریافت تشکر: 19,588
    قدرت امتیاز دهی
    34267
    Array
    *FATIMA*'s: جدید75

    پیش فرض پاسخ : اشعارپروین اعتصامی

    حدیث مهر
    گنجشک خرد گفت سحر با کبوتری
    کآخر تو هم برون کن ازین آشیان سری
    آفاق روشن است چه خسبی به تیرگی
    روزی بپر ، ببین چمن و جونی و جری
    در طرف بوستان ، دهن خشک تازه کن
    گاهی ز آب سرد و گه از میوه تری
    بنگر من از خوشی چه نکو روی و فربهم
    ننگست چون تو مرغک مسکین لاغری
    گفتا حدیث مهر بیاموزدت جهان
    روزی تو هم شوی چو من ایدوست مادری
    گرد تو چون که پر شود از کودکان خرد
    جز کار مادران نکنی کار دیگری
    روزی که رسم و راه پرستاریم نبود
    میدوختم بسان تو ، چشمی به منظری
    گیرم که رفته ایم از اینجا به گلشنی
    ما هم نشسته ایم بشا رخ صنوبری
    تا لحظه ایست ، تا که دمیدست نوگلی
    تا ساعتی است تا که شکفته است عبهری
    در پرده قصه ایست که روزی شیود بشی
    در کار نکته ایست که شب گردد اختری
    خوشبخت طائری که نگهبان مرغکی است
    سر سبز شاخکی که بچینند از آن بری
    فریاد شوق و بازی اطفال ، دلکش است
    وانگه به نام لانه خرد محقری
    هر چند آشیانه گلین است و من ضعیف
    باور نمیکنم چو خود اکنون توانگری
    ترسم که گر روم ، برد این گنجها کسی
    ترسم در اشیانه فتد ناگه آذری
    از سینه ام اگر چه ز بس رنج ، پوست ریخت
    ناچار رنجهای مرا هست کیفری
    شیرین نشد چو زحمت مادر وظیفه ای
    فرخنده تر ندیدم ازین هیچ دفتری
    پرواز ، بعد ازین هوس مرغکان ماست
    ما را به تن نماند ز سعی و عمل پری
    علف هرز چيست ؟!
    گياهى است كه هنوز فوايدش كشف نشده است
    ....
    بحث: زندگی با گیاهان دارویی


  18. کاربرانی که از پست مفید *FATIMA* سپاس کرده اند.


  19. #20
    کاربر حرفه ای
    رشته تحصیلی
    آب و خاک
    نوشته ها
    6,338
    ارسال تشکر
    36,121
    دریافت تشکر: 19,588
    قدرت امتیاز دهی
    34267
    Array
    *FATIMA*'s: جدید75

    پیش فرض پاسخ : اشعارپروین اعتصامی

    توشه پژمردگی
    لاله ای با نرگس پژمرده گفت
    بین که ما رخسار چون افروختیم
    گفت ما نیز آن متاع بی بدل
    شب خریدیم و سحر بفروختیم
    آسمان روزی بیاموزد ترا
    نکته هایی را که ما آموختیم
    خرمی کردیم وقت خرمی
    چون زمان سوختن شد سوختیم
    تا سفر کردیم بر ملک وجود
    توشه پژمردگی اندوختیم
    درزی ایام زان ره می شکافت
    آنچه را زین راه ، ما میدوختیم
    علف هرز چيست ؟!
    گياهى است كه هنوز فوايدش كشف نشده است
    ....
    بحث: زندگی با گیاهان دارویی


  20. کاربرانی که از پست مفید *FATIMA* سپاس کرده اند.


صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 132
    آخرين نوشته: 20th June 2010, 11:33 AM
  2. پروین اعتصامی
    توسط LaDy Ds DeMoNa در انجمن مشاهیر ادبی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: 7th May 2010, 07:22 PM
  3. رخشنده اعتصامی مشهور به پروین
    توسط s@ba در انجمن مشاهیر ادبی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 16th March 2010, 07:14 PM
  4. دیوان اشعار پروین اعتصامی
    توسط SaNbOy در انجمن قطعات ادبی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 5th February 2009, 05:55 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •