براي چندين بار بازگشته است مردي كه در فوتبال ما به مقام ” سلطان ” رسيد و سالها بر فوتبال ايران حكمراني كرد او سر مربي تيم پرسپوليس و در روزگاري همه كاره اين تيم بود براي او ” علي پروين ” همواره اولين و آخرين نقطه دفاع بود و به همين دليل بود كه هيچگاه به خاطر علي پروين حاضر نشد كه بسياري از كارها را بكند او در روزهائي كه بازيكنان پرسپوليس و ملي موفق و مطيع بودند سخن از اين داشت كه همه اينها شاگردان او هستند و خوب خاطر داريم موفقيت قلعه نوئي و علي دائي و كريم باقري و مهدي مهدوي كيا و علي كريمي … را در مقاطعي به شاگرد او بودن ربط مي داد ولي هيچگاه در قصه تلخ ناصر محمد خاني و دوپينگ كاويانپور و اعتياد مجتبي محرمي و مهدي فنوني زاده و هو شدن عابد زاده و به دنبال آن سكته مغزي او سخن از داشتن چنين شاگرداني نكرد خوب بخاطر داريم او روزگاري كه در جنگ با غمخوار از پرسپوليس رفت زيرا غمخوار از سلطان بودن او خسته بود افشين پيرواني را بدترين مي دانست كه بعنوان كاپيتان سرخها به تعهد خود عمل كرده و مثل رهبري فرد و انصاريان پشت به تيم بخاطر سلطان نكردند اما حالا در استيل آذين پيرواني شاگرد او است همين قصه در مورد عابد زاده و شاهرودي هم وجود دارد او روزگاري قرار بود با پرسپوليسي كه از غمخوار پس گرفته بود و داماد وزوبل را به آن آويخته بود به عرش رود اما چنين نشد بعدها با آذربايجان تيم تازه تاسيس اين كار را كرد اما باز موفق نشد بعد با استيل آذين حاج حسين هدايتي خواستند استيل آذين را از دسته اول به قهرماني در ُآسيا برسانند اما باز هم نشد و بعد حدود چند هفته پيش بعنوان رئيس سازمان فوتبال استيل به تيم بازگشت و قرار بود با شاگردانش يعني پيرواني و شاهرودي و عابد زاده استيل آذين را چون پرسپوليس دهه 60 بسازند اما نتيجه تنها يك برد خفيف در جام حذفي و يك تساوي و يك شكست از ديگر شاگردش درخشان بود كه سر مربي تيم گسترش فولاد است و روزگاري از او به نيكي ياد نمي كرد زيرا با استانكو پابلوكوويچ زوج موفقي را ساختند كه پرسپوليس را به موفقيت رساندند و پس از سالها طلسم نبردن جلوي استقلال را با گل بزيك شكستند همان در خشان كه بعدها توانست برد 3 به 0 را در بازي خداحافظي پيوس به پرسپوليسي ها تقديم كند كه سالها است تكرار نشده است همان درخشاني كه در محفل خصوصي او را شاگردم خطاب نمي كرد و اين گونه بود كه پس از اين باخت. سه شاگردش پيرواني و شاهرودي و عابد زاده رفتند و همه دانستند آنها رفتند چون مي دانستند بالاخره بايد زير بار تحمل عنوان سلطاني پروين سر فرود آورند امروز پروين تنها است و كسي نمي داند چرا علي رغم عنوان مديريت سازمان فوتبال !! گرمكن به تن تيم را تمرين مي دهد و شايد بزودي كماسي و ابراهيمي را به استيل آذين آورد اما حرف اخير او جالب است كه پس از تنها چند روز اعلام كرده ” ديگر روي نيمكت نمي نشينم زيرا خدا نيستم كه با حضور من همه تيمها را 4 تا 4تا بزنيم ” !! آري پروين بار ديگر بخاطر پروين حرفش را عوض كرد او خيلي راحت از ياد برد كه تا چند هفته پيش او مي خواست همه را 4 تا 4تا بزند اما حالا شاگردانش هم او را ترك كرده اند پروين مي گويد من خدا نيستم و ما مي گوئيم او بايد بداند كه دورانش به اتمام رسيده است روزگار فرا فكني ها بايد هم تمام شود روزگار مال آگاهان هست و بسياري مي پرسند اگر پروين كه اين همه شاگردم شاگردم مي كند به واقع معلم بود آيا ناصر محمد خاني را در كنار او اين گونه داشت كه نداند چه كارهائي او مي كند ؟ چرا پروين از ناصر محمد خاني بعنوان شاگردش ياد نكرد ؟ چرا درس اخلاق را از مربياني چون حشمت مهاجراني ياد نگرفت كه ستاره روزگار دور تيم ملي را بخاطر بد اخلاقي از ليست تيم ملي اعزامي به جام جهاني خط زد ؟ چرا درس از دهداري نگرفت كه با خلافكاران اردوي ايران در مسابقات بازيهاي آُسيائي 1986 كره جنوبي برخورد كرد ؟ چرا از امير آصفي درس معلمي و جنتلمني ياد نگرفت كه به ناصر محمد خاني و محرمي و … دهد ؟ پروين بايد بداند اگر فوتبال ما اين جا رسيده است كه مفتخر است كه به جوانان ژاپن باخته و تازه منتقدينش را به خدا واگذار مي كند و… مقصرش اين است كه امثال پروين خود را وراي ديگران مي دانستند
تورج عاطف
http://www.tourajateef.blogfa.com/TO...EF@HOTMAIL.COM
علاقه مندی ها (Bookmarks)