دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 12 , از مجموع 12

موضوع: من کی هستم؟؟؟ (طنز)

  1. #11
    همکار تالار دانلود نرم افزار
    رشته تحصیلی
    شیمی کاربردی
    نوشته ها
    315
    ارسال تشکر
    785
    دریافت تشکر: 654
    قدرت امتیاز دهی
    31
    Array
    nourooz's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : من کی هستم؟؟؟ (طنز)

    من هم موافقم که در کشور ما ایران زن ها بهترین موقعیت رو دارن و بهترین مردها مرد ایرانیه.
    ویرایش توسط nourooz : 5th November 2010 در ساعت 11:05 AM


  2. #12
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    علوم کامپیوتر
    نوشته ها
    806
    ارسال تشکر
    3,312
    دریافت تشکر: 3,315
    قدرت امتیاز دهی
    57
    Array

    پیش فرض پاسخ : من کی هستم؟؟؟ (طنز)

    بعله.............. منم موافقم! اما... چه جوری میتونین متقاعدم کنین این متنو که میخونم غصه نخورم؟؟؟

    دلم می خواهد زن باشم


    تقدیم به همه زنان و مردان ، چه روشن ضمیر و آگاه چه دربند و اسیر افکار سیاه ....

    تقدیم به همه ... چه آنهائی که می دانند ، چه آنهائی که نمی دانند ... آنهائی که اقرار می کنند و آنانی که انکار ....
    سین . جیم



    من به زنِ وجودم افتخار مي کنم

    دلم می خواهد زن باشم... یک زن آزاد... یک زن آزاده

    من متولد می شوم، رشد می کنم

    تصمیم می گیرم و بالا می روم.

    من گیاه و حیوان نیستم. جنس دوم هم نیستم.

    من یک روح متعالی هستم؛ تبلوری از مقدس ترین ها !

    ـ من را با باورهایت تعریف نکن ! بهتر بگویم تحقیر نکن!

    ـمن آنطور که خود می پسندم لباس می پوشم

    قرمز، زرد، نارنجی ،

    برای خودم آرایش می کنم

    گاهی غلیظ

    می رقصم- گاه آرام ، گاه تند،

    می خندم بلند بلند بی اعتنابه اینکه بگویند جلف است یا هر چیز دیگر...

    برای خودم آواز می خوانم حتی اگرصدایم بد باشد و فالش بخوانم،

    آهنگ میزنم و شاد ترین آهنگ ها را گوش می دهم،

    مسافرت میروم حتی تنهای تنها ...

    .حرف می زنم، یاوه می گویم و گاهی شعر،

    اشک می ریزم! من عشق می ورزم......ـمن می اندیشم...

    من نظرم را ابراز می کنم حتی اگر بی ادبانه باشد و مخالف میل تو،

    فریاد می کشم و اگر عصبانی شوم دعوا می کنم...

    حتی اگر تمام این ها باآنچه تو از مفهوم یک زن خوب در ذهن داری مغایر باشد.ـ
    زن من یک موجود مقدس است؛

    نه از آن ها که تو در گنجه می گذاریشان یا در پستوقایم می کنی

    تا مبادا چشم کسی به آن بیفتد.

    نه بدنش و نه روحش را نمی فروشد،حتی اگر گران بخرند.

    اما هر دو را هر وقت دوست داشته باشد هدیه می دهد؛

    به هرکه بخواهد، هر جا
    زن من یک موجود آزاد است.

    اما به هرزه نمی رود.

    نه برای خاطر تو یا حرف دیگری؛

    به احترام ارزش و شأن خودش.

    با دوستانش، زن و مرد، هر جایی بخواهد می رود،

    حتی به جهنم!ـ



    زن من یک موجود مستقل است.

    نه به دنبال تکیه گاه می گردد که آویزش شود،

    نه صندلی که رویش خستگی در کند

    و نه نردبان که از آن بالا برود.

    زن من به دنبال یک همسفر است،

    یک همراه، شانه به شانه.

    گاه من تکیه گاه باشم گاه او.

    گاه من نردبان باشم ،

    گاه او.

    مهر بورزد و مهر دریافت کند.



    زن من کارگر بی مزد خانه نیست

    که تمام وجودش بوی قورمه سبزی بدهد

    و دست هایش همیشه بوی پیاز داغ؛

    که بزرگترین هنرش گلدوزی کردن و دمکنی دوختن باشد.

    روزهابشوید و بساید

    و عصرها جوراب ها و زیر پوش های شوهرش را وصله کندـ



    زن من این ها نیست که حتی اگر تو به آن بگویی کد بانو!!!! ـ



    در خانه ی زن من کسی گرسنه نیست ،

    بچه ها بوی جیش نمی دهند،

    لباس ها کثیف نیستند و همیشه بوی عطر غذا جریان دارد؛

    اگر عشق باشد، اگر زندگی باشد!ـ



    زن من یک موجود سنگیِ بی احساس و بی مسئولیت هم نیست؛

    ظرافتش، محبتش، هنرش،فداکاریش ، شهوتش و احساسش را آنگونه که بخواهد خرج می کند؛

    برای آنهایی که لایق آن هستند.ـ



    زن من تا جایی که بخواهد تحصیل می کند،

    کارمی کند،

    در اجتماع فعال است و برای ارتقاء خویش تلاش می کند.

    نه مانع دیگران می شود و نه اجازه می دهد دیگران اورا از حرکت بازدارند.

    گاهی برای همراهی سرعتش را کم می کند

    اما از حرکت باز نمیایستد.

    دستانش پر حرارتند و روحش پر شور؛



    من یک زنم ...

    نه جنس دوم...

    نه یک موجود تابع...

    نه یک ضعیفه ...

    نه یک تابلوی نقاشی شده،

    نه یک عروسک متحرک برای چشم چرانی،

    نه یک کارگر بی مزد تمام وقت،

    نه یک دستگاه جوجه کشی.ـ



    من سعی می کنم آنگونه که می اندیشم باشم ،

    بی آنکه دیگری را بیازارم...

    فرای تمام تصورات کور،

    هنجارهای ناهنجار، تقدسات نامقدس!ـ



    باور داشته باش من هم اگر بخواهم می توانم خیانت کنم،

    بی تفاوت و بی احساس باشم،

    بی ادب و شنیع باشم،

    بی مبالات و کثیف باشم.

    اگر نبوده ام و نیستم ،

    نخواسته ام و نمی خواهم.ـ





    آری؛ زن من عشق می خواهد و عشق می ورزد،

    احترام می خواهد و احترام می کند. ـ



    من به زن وجودم افتخار می کنم،

    هر روز و هر لحظه ...

    من به تمام زنان آزاده وسربلند دنیا افتخار می کنم

    و به تمام مردانی که یک زن را اینگونه می بینند

    وتحسین می کنند

    آری؛ زن من عشق می خواهد و عشق می ورزد، احترام می خواهد و احترام می کند. ـ


    خب... منم خودم با این موافق نیستم.... اما چرا غربیها یک خانم مسلمانو اینجوری می بینن...
    sokutam miad... slm,hamin:-)

  3. کاربرانی که از پست مفید 7raha7 سپاس کرده اند.


صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مهران رنجبر: بازيگري دغدغه اصلي من است
    توسط neginekimiya در انجمن معرفی سینمای هفتم و هنرمندان ایران
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 8th September 2010, 10:06 AM
  2. معرفت امیر المومنین به نورانیت چیست؟
    توسط غریبه در انجمن احادیث و آیات قرآنی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 19th June 2009, 08:56 AM
  3. حكايتی زیبا از تشرف اسماعيل هرقلي
    توسط kamanabroo در انجمن داستان
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 1st May 2009, 02:27 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •