وقتي روي صحنه آمد تما م سالن به احترامش به پا خواستند از جوان گرفته تا پيشكسوتها صحنه ي با شكوهي بود خداوند هركس را بخواهدعزيز مي گرداند. به مردم تعظيم كردوپشت ميكروفن نشست در صدايش آرامش خاصي جاري بود .سلام كرد نگاهش كمي باران داشت.چند جمله اي به ياد ماندني گفت: استاد مشايخي براي من بسيار قابل احترام
است آن ديالوگ زيبا در كمال الملك را هرگز فراموش نمي كنم وقتي استاد نقاش به ناصرالدين شاه گفت:در ممالك ديگر هنرمند چون من فراوان است وآنها همه را به غايت تكريم مي كنند.اما در اينجافقط من يك نفر هستم وشما بامن چه كرديد
با شنيدن اين جمله ها حسي شبيه اندوه به دلم زخم زد.ياد خيلي ها افتادم,قلب هاي شكسته,چشمهاي بي سو,حرمتهاي تكه پاره....فضاي احساسي مراسم بسيار سنگين بود وكمتر كسي به عمق حرف هاي مهران مديري دقت كرد.او مثل هميشه كوتاه گفت وتلخ شايد كمي آزرده بود نه اشتباه كردم حتما كمي آزرده بود بهتر بگويم حتما آزرده بود.
علاقه مندی ها (Bookmarks)