بودن همه شب دیده به ره تا به سحرگاه!
ناگه چو پری خنده زنان آمدی از راه!
غم ها به سر آمد! رنج غم دوران!
از دل بزدودم! منتظرت بودم! منتظرت بودم!!
با حرف ث
بودن همه شب دیده به ره تا به سحرگاه!
ناگه چو پری خنده زنان آمدی از راه!
غم ها به سر آمد! رنج غم دوران!
از دل بزدودم! منتظرت بودم! منتظرت بودم!!
با حرف ث
ثانیه ها در پی هم می روند / کسیت که بس در پی آن ها رود
با حرف (ج)
" برای آنکه در زندگی پخته شویم نباید هنگام عصبانیت از کوره در برویم "
خیزید و خز آرید که هنگام خزان است باد خنک از جانب خارزم وجان است ( آخ آخ این شعر مورد علاقه منه )
با حرف پ
" برای آنکه در زندگی پخته شویم نباید هنگام عصبانیت از کوره در برویم "
پارسی گویان نیک و اندیش و نیک ایین را ... مژده ای دادیم ز بانکی پارسی! (ستاد تبلیغات بانک پاسارگاد!!)
شوخیدم
پی افکندم از نظم کاخی بلند // که از باد و باران نیابد گزند
الان من باید با چی بگم ؟
خب با د میگم که حرف آخر بود
دانی که چرا همی کند نوحه گری ؟ / هنگام سپیددم خروس سحری ؟
با حرف آ
" برای آنکه در زندگی پخته شویم نباید هنگام عصبانیت از کوره در برویم "
هل شدم!
آه چه دردیست که درمان ندارد !! فتادم به راهی که پایان ندارد!
خب بد کردم انتخابو گذاشتم به عهده خودت!!
میگن دموکراسی بده درد نمیخوره!
آخه مدل بازی جوریه که بازی کن قبلی باید بگه در هر صورت من میگم :
گویی که نمودند در آینه صبح / روزی گذشته است و تو بیخبری
با ( ن )
" برای آنکه در زندگی پخته شویم نباید هنگام عصبانیت از کوره در برویم "
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)