دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 22

موضوع: مشاعره ** فی البداهه**

  1. #1
    همکار تالار هنر های تجسمی
    رشته تحصیلی
    میراث فرهنگی: صنایع دستی (سرامیک) / مرمت و حفظ آثار
    نوشته ها
    1,163
    ارسال تشکر
    2,414
    دریافت تشکر: 3,522
    قدرت امتیاز دهی
    409
    Array

    پیش فرض مشاعره ** فی البداهه**

    یارب

    مشاعره ی فی البداهه
    اهل مشاعره و شعر و شاعری و هر حس با طراوت بهاری .... هستی بفرما
    می تونید هر شعری نوشته ای بزارید و هر خواننده ای فی البداهه حسش رو بان کنه.
    ..........................................
    این هم حس بنده:


    نقل قول نوشته اصلی توسط آبجی نمایش پست ها
    بهار را باور کن


    باز کن پنجره ها را که نسیم
    روز میلاد اقاقی ها را
    جشن میگیرد
    و بهار
    روی هر شاخه کنار هر برگ
    شمع روشن کرده است
    همه چلچله ها برگشتند
    و طراوت را فریاد زدند
    کوچه یکپارچه آواز شده است
    و درخت گیلاس
    هدیه جشن اقاقی ها را
    گل به دامن کرده ست
    باز کن پنجره ها را ای دوست
    هیچ یادت هست
    که زمین را عطشی وحشی سوخت
    برگ ها پژمردند
    تشنگی با جگر خاک چه کرد
    هیچ یادت هست
    توی تاریکی شب های بلند
    سیلی سرما با تاک چه کرد
    با سرو سینه گلهای سپید
    نیمه شب باد غضبناک چه کرد
    هیچ یادت هست
    حالیا معجزه باران را باور کن
    و سخاوت را در چشم چمنزار ببین
    و محبت را در روح نسیم
    که در این کوچه تنگ
    با همین دست تهی
    روز میلاد اقاقی ها را
    جشن میگیرد
    خاک جان یافته است
    تو چرا سنگ شدی
    تو چرا اینهمه دلتنگ شدی
    باز کن پنجره ها را
    و بهاران را
    باور کن

    با منی؟
    هان!
    چه شده، رهگذری؟
    گذر از کوچه ی ما، امروز چرا؟!
    در عجبم
    چاووش باران و بهار، بر بار چرا؟
    ...
    تو که تا دیروز
    نه ز حالم خبری!
    نه به بارم کمکی!
    آمدی باز به زخمم نمکی!؟
    ...
    چه کسی می گوید سنگ شدم
    من که از سنگ شدن بیزارم.
    برکه ی آب روان را تو ببین ...
    آنهمه سنگ که دروست، من بُردم
    از همه صخره و کوه کَندم و تا دلِ دریا بُردم
    تا به زمان شسته شوند این همه سنگ
    نور ایزد برسد بر دل این سنگ، دلآخر سنگ
    حال! تو به من طعنه زنی؟!
    بر دلم سنگ زَنی ؛ سنگ نَهی؟!
    نه عزیز دل من!
    من نه سنگم، نه که گمنام زمستان
    این همه راه آمده ام
    راه و بیراه گذشتم که رسیدم به بهار
    سنگها که به چشمم همه رنگارنگ
    نه که حلاج شدم اینهمه سنگ زدندم!
    بی خبرم؛ از چه چنین سنگ زدندم؟
    تو نبودی که ببندی زخم تنم را!
    ندیدی عطش سوختنِ این جگرم را
    وای
    آمدی از سنگ شدنم می گویی!
    ...
    باز من ساده دل این بار، به حرفت بقچه ی نور گسستم
    تو بفرما
    بقچه ام، چون پَرِ پروانه ی امید
    بقچه ام پُر ز گُل و بوی بهار
    پُر ز پرنده، آواز هَزار
    یاس و گل سرخ و بوی بهار
    هر چه گفتم همه را داد بهار
    باورم هست که باران ز خدا می رسد اینبار
    چون به شوقم، لبخند نگاهش پیداست.

    یاعلی
    یا رب با تو سخن می گویم:
    گر به تو افتدم نظر؛ چهره به چهره، رو به رو
    شرح دهم غم فراق؛ نکته به نکته، مو به مو

    ****

    (پروردگارا! مرا و والدین مرا و مومنان را روزی که حساب برپا شود، ببخشا) 41سوره ی ابراهیم

  2. 4 کاربر از پست مفید تاری سپاس کرده اند .


  3. #2
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,745
    ارسال تشکر
    13,936
    دریافت تشکر: 12,415
    قدرت امتیاز دهی
    766
    Array

    پیش فرض پاسخ : مشاعره ** فی البداهه**

    بی تو مهتاب شبی باز آن کوچه گذشتم
    همه تن چشم شدم،خیره به دنبال تو گشتم
    شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
    شدم آن عاشق دیوانه که بودم...........

    بی تو مهتاب شبی باز آن کوچه گذشتم
    همه تن چشم شدم،خیره به دنبال تو گشتم
    شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
    شدم آن عاشق دیوانه که بودم...........


    یادم آید که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
    پرگشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
    ساعتی بر لب آن جوی نشستیم

    تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
    من هم محوی تماشای نگاهت

    آسمان صاف، شب آرام
    بخت خندان وزمان رام
    خوشه ماه فروریخته در آب
    شاخه ها دست بر آورده بر مهتاب
    شب و صحرا و گل و سنگ
    همه دل داده به آواز شباهنگ

    یادم آید، تو به من گفتی :
    " از این عشق حذر کن !
    لحظه ای چند بر این آب نظر کن،
    آب آئینه ی عشق گذران است
    تو كه امروز نگاهت به نگاهي نگران است
    باش فردا ،‌ كه دلت با دگران است!
    تا فراموش كني، چندي از اين شهر سفر كن!

    با تو گفتم :‌
    حذر از عشق؟
    ندانم!
    سفر از پيش تو؟‌
    هرگز نتوانم!
    روز اول كه دل من به تمناي تو پر زد
    چون كبوتر لب بام تو نشستم،
    تو به من سنگ زدي من نه رميدم، نه گسستم
    باز گفتم كه: تو صيادي و من آهوي دشتم
    تا به دام تو درافتم، همه جا گشتم و گشتم
    حذر از عشق ندانم
    سفر از پيش تو هرگز نتوانم، نتوانم…!

    اشكي ازشاخه فرو ريخت
    مرغ شب ناله ي تلخي زد و بگريخت!
    اشك در چشم تو لرزيد
    ماه بر عشق تو خنديد،
    يادم آيد كه از تو جوابي نشنيدم
    پاي در دامن اندوه كشيدم
    نگسستم ، نرميدم

    رفت در ظلمت غم، آن شب و شب هاي دگر هم
    نه گرفتي دگر از عاشق آزرده خبر هم
    نه كني ديگر از آن كوچه گذر هم!
    بي تو اما به چه حالي من از آن كوچه گذشتم؟

  4. 4 کاربر از پست مفید AvAstiN سپاس کرده اند .


  5. #3
    همکار تالار هنر های تجسمی
    رشته تحصیلی
    میراث فرهنگی: صنایع دستی (سرامیک) / مرمت و حفظ آثار
    نوشته ها
    1,163
    ارسال تشکر
    2,414
    دریافت تشکر: 3,522
    قدرت امتیاز دهی
    409
    Array

    پیش فرض پاسخ : مشاعره ** فی البداهه**

    نقل قول نوشته اصلی توسط placebo نمایش پست ها
    بی تو مهتاب شبی باز آن کوچه گذشتم
    همه تن چشم شدم،خیره به دنبال تو گشتم
    شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
    شدم آن عاشق دیوانه که بودم...........

    بی تو مهتاب شبی باز آن کوچه گذشتم
    همه تن چشم شدم،خیره به دنبال تو گشتم
    شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
    شدم آن عاشق دیوانه که بودم...........


    یادم آید که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
    پرگشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
    ساعتی بر لب آن جوی نشستیم

    تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
    من هم محوی تماشای نگاهت

    آسمان صاف، شب آرام
    بخت خندان وزمان رام
    خوشه ماه فروریخته در آب
    شاخه ها دست بر آورده بر مهتاب
    شب و صحرا و گل و سنگ
    همه دل داده به آواز شباهنگ

    یادم آید، تو به من گفتی :
    " از این عشق حذر کن !
    لحظه ای چند بر این آب نظر کن،
    آب آئینه ی عشق گذران است
    تو كه امروز نگاهت به نگاهي نگران است
    باش فردا ،‌ كه دلت با دگران است!
    تا فراموش كني، چندي از اين شهر سفر كن!

    با تو گفتم :‌
    حذر از عشق؟
    ندانم!
    سفر از پيش تو؟‌
    هرگز نتوانم!
    روز اول كه دل من به تمناي تو پر زد
    چون كبوتر لب بام تو نشستم،
    تو به من سنگ زدي من نه رميدم، نه گسستم
    باز گفتم كه: تو صيادي و من آهوي دشتم
    تا به دام تو درافتم، همه جا گشتم و گشتم
    حذر از عشق ندانم
    سفر از پيش تو هرگز نتوانم، نتوانم…!

    اشكي ازشاخه فرو ريخت
    مرغ شب ناله ي تلخي زد و بگريخت!
    اشك در چشم تو لرزيد
    ماه بر عشق تو خنديد،
    يادم آيد كه از تو جوابي نشنيدم
    پاي در دامن اندوه كشيدم
    نگسستم ، نرميدم

    رفت در ظلمت غم، آن شب و شب هاي دگر هم
    نه گرفتي دگر از عاشق آزرده خبر هم
    نه كني ديگر از آن كوچه گذر هم!
    بي تو اما به چه حالي من از آن كوچه گذشتم؟

    من خبر از باد گرفتم
    خبر از روز و مهتاب گرفتم
    خبر از حتی شب و باران شب هم باز گرفتم
    تو نبودی که بدانی که چه ها بر دل زخمی من می گذرد
    باز تو بنال و من و بی رحم حساب کن
    به خدا! باز اگر برگردی
    می مانم و این بار به تماشای وجودت می بخشم
    همه ی بار تمنای وجودم را
    ............
    هستی ؟
    هستی اینگونه که هستی ...
    می نگری و می خندی؟

    باز من
    پی آواز حقیقت سرگردانم
    یا رب با تو سخن می گویم:
    گر به تو افتدم نظر؛ چهره به چهره، رو به رو
    شرح دهم غم فراق؛ نکته به نکته، مو به مو

    ****

    (پروردگارا! مرا و والدین مرا و مومنان را روزی که حساب برپا شود، ببخشا) 41سوره ی ابراهیم

  6. 4 کاربر از پست مفید تاری سپاس کرده اند .


  7. #4
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    C@/\/\P\/T(-R
    نوشته ها
    1,138
    ارسال تشکر
    8,061
    دریافت تشکر: 4,739
    قدرت امتیاز دهی
    7121
    Array
    Outta_Breathe1020's: جدید59

    Smile پاسخ : مشاعره ** فی البداهه**

    به کجا چنین شتابان
    گون از نسیم پرسید
    دل من گرفته زینجا
    ز غبار این بیابان
    هوس سفر نداری؟
    به کجا چنین شتابان
    گون از نسیم پرسید
    دل من گرفته زینجا
    ز غبار این بیابان
    هوس سفر نداری؟
    همه آرزویم اما … چه کنم که بسته پایم
    چه کنم که بسته پایم
    به کجا چنین شتابان؟
    به هر آن کجا که باشد،بجز این سرا، سرایم
    سفرت به خیر اما
    تو و دوستی خدا را
    چو از این کویر وحشت، به سلامتی گذشتی
    به شکوفه ها به باران
    برسان سلام ما را
    برسان سلام ما را
    برسان سلام ما را
    سلام ما را…


    بشنويد با صداي عليرضا عصار:

    http://www.backupflow.com/g.htm?id=23969
    و مجازات تخفیف یافته ات این بار حبس ابد در این دنیاست...!!!

    Nearly 1 billion people go to bed hungry every night and every year 2 million children die from malnutrition

    شاید صدای مرگ بود که میگفت: تو هم اگر قاتل نباشی، سارق حیات این ها بوده ای...

  8. 4 کاربر از پست مفید Outta_Breathe1020 سپاس کرده اند .


  9. #5
    همکار تالار هنر های تجسمی
    رشته تحصیلی
    میراث فرهنگی: صنایع دستی (سرامیک) / مرمت و حفظ آثار
    نوشته ها
    1,163
    ارسال تشکر
    2,414
    دریافت تشکر: 3,522
    قدرت امتیاز دهی
    409
    Array

    پیش فرض پاسخ : مشاعره ** فی البداهه**

    نقل قول نوشته اصلی توسط f1020 نمایش پست ها
    به کجا چنین شتابان


    گون از نسیم پرسید
    دل من گرفته زینجا
    ز غبار این بیابان
    هوس سفر نداری؟

    به کجا چنین شتابان

    گون از نسیم پرسید
    دل من گرفته زینجا
    ز غبار این بیابان
    هوس سفر نداری؟

    همه آرزویم اما … چه کنم که بسته پایم

    چه کنم که بسته پایم
    به کجا چنین شتابان؟
    به هر آن کجا که باشد،بجز این سرا، سرایم
    سفرت به خیر اما
    تو و دوستی خدا را
    چو از این کویر وحشت، به سلامتی گذشتی
    به شکوفه ها به باران
    برسان سلام ما را
    برسان سلام ما را
    برسان سلام ما را
    سلام ما را…


    بشنويد با صداي عليرضا عصار:



    کوله بارم پراز سلام
    اشکهایم گل لبخند سلام
    دستهایم بوی یاس نوبهار
    با من است هر روز و شب در لحظه های بی پناه
    ....
    نمی دانم چرا مردم دگر حالم نمی پرسند؟!
    نمی دانم چرا مردم همه در لاک خودسرها فرو بردند؟!
    نمی دانم!
    نمی دانم سلامهایم را بر کهگویم
    پس چنین باز می پرسی :
    به کجا چنین رهسپارم؟
    می دوم تا از زمان
    از دُور و تسلسل
    از کوه تا دریا
    هر چه باشد ، کون و مکان
    رفته باشم
    می شتابم تا دگر پایی نبینم
    پایی ، ردّپایی
    هر نشانی را نبینم
    می شتابم
    تا به ردپای من،
    این هِزارین چهره ها
    با خنده های مستشان
    قهقراهاشان به خود بینند و
    من تنها دوان ...
    ویرایش توسط تاری : 9th May 2010 در ساعت 04:31 PM دلیل: اصلاح
    یا رب با تو سخن می گویم:
    گر به تو افتدم نظر؛ چهره به چهره، رو به رو
    شرح دهم غم فراق؛ نکته به نکته، مو به مو

    ****

    (پروردگارا! مرا و والدین مرا و مومنان را روزی که حساب برپا شود، ببخشا) 41سوره ی ابراهیم

  10. 3 کاربر از پست مفید تاری سپاس کرده اند .


  11. #6
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    کامپیوتر(مهندسی نرم افزار)
    نوشته ها
    18,304
    ارسال تشکر
    4,182
    دریافت تشکر: 19,008
    قدرت امتیاز دهی
    220
    Array

    پیش فرض پاسخ : مشاعره ** فی البداهه**

    کاش می دانستید که زندگی با همه وسعت خویش
    محفل ساکت غم خوردن نیست
    حاصلش تن به قضا دادن و پژمردن نیست
    زندگی خوردن و خوابیدن نیست
    زندگی حس جاری شدن است
    زندگی کوشش و راهی شدن است
    از تماشاگر اغاز حیات
    تا به جایی که خدا می داند

    شنبه : یارب العالمین 1شنبه : یا ذاالجلال والاکرام
    2شنبه : یا قاضی الحاجات 3شنبه : یاارحم الراحمین
    4شنبه : یا حی یاقیوم 5شنبه : لا اله الا الله الملک الحق المبین
    جمعه : اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم

  12. 5 کاربر از پست مفید آبجی سپاس کرده اند .


  13. #7
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    کامپیوتر(مهندسی نرم افزار)
    نوشته ها
    18,304
    ارسال تشکر
    4,182
    دریافت تشکر: 19,008
    قدرت امتیاز دهی
    220
    Array

    پیش فرض پاسخ : مشاعره ** فی البداهه**

    كاش مي شد سرزمين عشق را در ميان گام ها تقسيم كرد
    كاش مي شد با نگاه شاپرك عشق را بر آسمان تفهيم كرد
    كاش مي شد با دو چشم عاطفه قلب سرد آسمان را ناز كرد
    كاش مي شد با پري از برگ ياس تا طلوع سرخ گل پرواز كرد
    كاش مي شد با نسيم شا مگاه برگ زرد ياس ها را رنگ كرد
    كاش مي شد با خزان قلب ها مثل دشمن عاشقانه جنگ كرد
    كاش مي شد در سكوت دشت شب ناله ي غمگين باران را شنيد
    بعد ، دست قطره ها يش را گرفت تا بها ر آرزوها پر كشيد
    كاش مي شد مثل يك حس لطيف لابه لاي آسمان پرنور شد
    كاش مي شد چا در شب را كشيد از نقاب شوم ظلمت دور شد
    كاش مي شد از ميا ن ژاله ها جرعه اي از مهر با ني را چشيد
    در جواب خوبها جان هديه داد سختي و نا مهرباني را شنيد
    شنبه : یارب العالمین 1شنبه : یا ذاالجلال والاکرام
    2شنبه : یا قاضی الحاجات 3شنبه : یاارحم الراحمین
    4شنبه : یا حی یاقیوم 5شنبه : لا اله الا الله الملک الحق المبین
    جمعه : اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم

  14. 4 کاربر از پست مفید آبجی سپاس کرده اند .


  15. #8
    همکار تالار هنر های تجسمی
    رشته تحصیلی
    میراث فرهنگی: صنایع دستی (سرامیک) / مرمت و حفظ آثار
    نوشته ها
    1,163
    ارسال تشکر
    2,414
    دریافت تشکر: 3,522
    قدرت امتیاز دهی
    409
    Array

    پیش فرض پاسخ : مشاعره ** فی البداهه**

    نقل قول نوشته اصلی توسط آبجی نمایش پست ها
    کاش می دانستید که زندگی با همه وسعت خویش

    محفل ساکت غم خوردن نیست
    حاصلش تن به قضا دادن و پژمردن نیست
    زندگی خوردن و خوابیدن نیست
    زندگی حس جاری شدن است
    زندگی کوشش و راهی شدن است
    از تماشاگر اغاز حیات
    تا به جایی که خدا می داند
    باز تو به بانگ جَرَست
    می خوانی این مردم خفته به شب را
    سالهاست که خواب ...
    خواب خوش صبح ...
    همدم مردم شده است،
    سرمه ی چشمان همه.
    تو چه می خوانی از آواز تپشها؟
    آواز بودن و زنده شدنها؟
    خبرت را بر باد بده
    خبرت را عریان کن و بر ابر بده
    خبرت را بازیچه ی شطرنج مکن!
    سر خود بر کوه مزن
    مردم همه در خوابند
    چه می دانند تو چه می گویی؟!
    یا رب با تو سخن می گویم:
    گر به تو افتدم نظر؛ چهره به چهره، رو به رو
    شرح دهم غم فراق؛ نکته به نکته، مو به مو

    ****

    (پروردگارا! مرا و والدین مرا و مومنان را روزی که حساب برپا شود، ببخشا) 41سوره ی ابراهیم

  16. 2 کاربر از پست مفید تاری سپاس کرده اند .


  17. #9
    همکار تالار هنر های تجسمی
    رشته تحصیلی
    میراث فرهنگی: صنایع دستی (سرامیک) / مرمت و حفظ آثار
    نوشته ها
    1,163
    ارسال تشکر
    2,414
    دریافت تشکر: 3,522
    قدرت امتیاز دهی
    409
    Array

    پیش فرض پاسخ : مشاعره ** فی البداهه**

    نقل قول نوشته اصلی توسط آبجی نمایش پست ها
    كاش مي شد سرزمين عشق را در ميان گام ها تقسيم كرد
    كاش مي شد با نگاه شاپرك عشق را بر آسمان تفهيم كرد
    كاش مي شد با دو چشم عاطفه قلب سرد آسمان را ناز كرد
    كاش مي شد با پري از برگ ياس تا طلوع سرخ گل پرواز كرد
    كاش مي شد با نسيم شا مگاه برگ زرد ياس ها را رنگ كرد
    كاش مي شد با خزان قلب ها مثل دشمن عاشقانه جنگ كرد
    كاش مي شد در سكوت دشت شب ناله ي غمگين باران را شنيد
    بعد ، دست قطره ها يش را گرفت تا بها ر آرزوها پر كشيد
    كاش مي شد مثل يك حس لطيف لابه لاي آسمان پرنور شد
    كاش مي شد چادر شب را كشيد از نقاب شوم ظلمت دور شد
    كاش مي شد از ميا ن ژاله ها جرعه اي از مهر با ني را چشيد
    در جواب خوبها جان هديه داد سختي و نا مهرباني را شنيد
    کاشها را یواش یواش تو پنبه کن

    (همه اش که حس من شد!!! )

    یا رب با تو سخن می گویم:
    گر به تو افتدم نظر؛ چهره به چهره، رو به رو
    شرح دهم غم فراق؛ نکته به نکته، مو به مو

    ****

    (پروردگارا! مرا و والدین مرا و مومنان را روزی که حساب برپا شود، ببخشا) 41سوره ی ابراهیم

  18. 3 کاربر از پست مفید تاری سپاس کرده اند .


  19. #10
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    C@/\/\P\/T(-R
    نوشته ها
    1,138
    ارسال تشکر
    8,061
    دریافت تشکر: 4,739
    قدرت امتیاز دهی
    7121
    Array
    Outta_Breathe1020's: جدید59

    Smile پاسخ : مشاعره ** فی البداهه**

    بی قرار تو ام و در دل تنگم گله هاست .

    آه! بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست.


    مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب .


    در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست.


    آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد ؟!؟!


    " بال" وقتی قفس پر زدن چلچله هاست.


    بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است .


    مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست.


    باز میپرسمت از مسئله ی دوری و عشق.

    و سکوت تو جواب همه ی مسئله هاست





    اينو دوستم چند شب پيش برام گذاشت و با حس و حال منم خيلي جوره.
    آدرس وبش: pezhvak88.blogfa.com
    گفتم سرقت ادبي نكرده باشم
    و مجازات تخفیف یافته ات این بار حبس ابد در این دنیاست...!!!

    Nearly 1 billion people go to bed hungry every night and every year 2 million children die from malnutrition

    شاید صدای مرگ بود که میگفت: تو هم اگر قاتل نباشی، سارق حیات این ها بوده ای...

  20. 5 کاربر از پست مفید Outta_Breathe1020 سپاس کرده اند .


صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مشاعره با لغات انگلیسی
    توسط Memar Bashy در انجمن Poem
    پاسخ ها: 2815
    آخرين نوشته: 28th February 2016, 09:53 PM
  2. ๑۩۞۩๑ مشاعره به سبكي نو ๑۩۞۩๑
    توسط AvAstiN در انجمن مشاعره
    پاسخ ها: 72
    آخرين نوشته: 5th December 2014, 09:20 PM
  3. مشاعره با ترانه های خوانندگان
    توسط SysT3M در انجمن سرگرمي(طنز، بازي فكري، ...)
    پاسخ ها: 68
    آخرين نوشته: 7th February 2012, 11:14 AM
  4. مشاعره از نوع قرآني
    توسط AvAstiN در انجمن احادیث و آیات قرآنی
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: 4th March 2010, 10:26 AM
  5. معرفی: مشاعره با اشعار مدح اهل بيت و اشعار مديحه سرايان اهل بيت ع
    توسط kamanabroo در انجمن دعا و نیایش
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: 28th July 2009, 05:59 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •