شخصيت هاي تاثيرگذار بر شکل گيري و روند انقلاب اسلامي 4 شهيد باهنر، در قلمرو انديشه و رفتار
گروه اسناد و اطلاع رساني - گاه بزرگاني در تاريخ ديده مي شوند که نه تنها خود تاريخ سازند ،بلکه زندگي و نوع مرگشان نيز درس آموز عاشقان است. دکتر "محمدجواد باهنر" از جمله اين بزرگان بود. بزرگي که سال ها در راه اسلام آموخت ،آموزاند، مبارزه کرد و در همين راه از زندگي دست شست.
دکتر "محمدجواد باهنر" در سال 1312 شمسي در محله اي بسيار قديمي از شهر کرمان، در خانواده اي پيشه ور چشم به جهان گشود.
باهنر در سن پنج سالگي به مکتب خانه اي سپرده شد و از بانوي متدينه اي قرآن را فرا گرفت. وي از حدود يازده سالگي با راهنمايي حجت الاسلام حقيقي فرزند بانوي متدينه مکتب خانه، به مدرسه معصوميه کرمان وارد شد و فراگيري دروس حوزوي را با نصاب البيان و جامع المقدمات شروع نمود و در عين حال در کنار دروس رسمي حوزوي، تحصيلات جديد را نيز پي گرفت و به صورت متفرقه در امتحانات شرکت کرد و موفق شد مدرک پنجم ابتدايي را اخذ کند.
در اين دوران، تحصيلات ديني باهنر به حدود سطح رسيده بود و در اوائل مهر ماه 1332 جهت ادامه تحصيلات ديني عازم شهر قم شد. در سال اول ورود به حوزه علميه قم، در مدرسه فيضيه سکونت يافت و دروس کفايه و مکاسب را نزد اساتيدي چون آيت الله سلطاني، آيت الله مجاهدي و شيخ محمد جواد اصفهاني فرا گرفت و در همين سال ديپلم کامل متوسطه را نيز اخذ کرد.
در ادامه و تکميل دروس ديني از سال 1333 به درس خارج علما حاضر شد و ضمن شرکت در درس خارج فقه آيت الله بروجردي، در درس خارج اصول حضرت امام خميني (ره) نيز حاضر مي شد و مدت هفت سال از دروس خارج فقه و اصول امام بهره گرفت.
وي هم چنين شش سال در درس فلسفه (اسفار) علامه طباطبائي شرکت کرد و در کنار آن از درس تفسير علامه که بعدها به صورت کتاب "الميزان" منتشر شد ، بهره گرفت.
در سال سوم ورود به حوزه علميه قم و پس از گرفتن مدرک ديپلم، باهنر در امتحانات دانشگاه شرکت کرده و وارد دانشکده الهيات شد و به ادامه تحصيلات دانشگاهي در کنار دروس حوزوي پرداخت و در سال 1337دوره ليسانس را به پايان رساند.
در ادامه تکميل تحصيلات دانشگاهي و پس از اخذ ليسانس، دوره فوق ليسانس رشته امور تربيتي و دکتراي الهيات را گذراند.
باهنر در سال 1336 با همکاري و کمک همقطارانش نشريه مکتب تشيع را منتشر کرد. نوع مقالات و مطالب مطروحه در نشريه به گونه اي بود که باعث شد رژيم پس از انتشار هفت شماره، آن را توقيف کند.
باهنر در پي فعاليت فرهنگي انتشار نشريه که زيرساخت هر گونه مبارزه اي مي دانست ،
در سال 37 به آبادان رفت و به مناسبت تقارن به رسميت شناختن اسرائيل توسط رژيم پهلوي ، حمله شديد و سختي به اين مساله نمود و پس از پايان سخنراني توسط شهرباني دستگير شد.
دومين دستگيري ايشان مصادف با جريان خرداد 42 بود. وي در محرم همين سال به همدان رفت و در روز هفتم محرم ، به دنبال سخنراني پرشور دستگير شد . اما به دليل هجوم و فشار مردم و اجتماعي که مردم همدان برگزار کردند، دستگاه مجبور شد شهيد باهنر را آزاد کند.
سومين دستگيري همزمان با سخنراني هاي تند و انقلابي ايشان در مسجد جامع بازار تهران به مناسب سالگرد حمله رژيم به مدرسه فيضيه بود.
يکي از مهمترين فعاليت هاي باهنر در ابتداي حضورش در تهران، آشنايي با هئيت موتلفه بود. وي به وسيله شهيد بهشتي به تشکيلات هئيت موتلفه وارد شد و در حوزه ها و کانون هاي آن به آموزش عقيدتي نيروهاي موتلفه پرداخت.
پس از اعدام انقلابي حسنعلي منصور توسط هيئت موتلفه و دستگيري سران آن و متلاشي شدن سازمان، به منظور ايجاد وحدت، انسجام ، جلوگيري از فروپاشي ، انزوا ، پراکندگي نيروهاي مبارز و متعهد، باهنربا همفکري ديگر بزرگان چون شهيدان بهشتي و مطهري تصميم گرفتند تشکيلاتي نيمه علني به وجود آورند.
پوششي که براي اين تشکيلات تدارک ديده شد،در واقع يک پوشش اجتماعي و خدماتي بود. نام اين تشکيلات موسسه تعاوني و رفاه بود که از جمله اهدافش کارهاي امداد، تشکيل صندوق هاي قرض الحسنه و تاسيس مدارس بود.
در پوشش فعاليت هاي علني موسسه رفاه، ارتباطات مخفي نيروهاي مبارز و فعاليت هاي غير علني صورت مي گرفت و توسط اين موسسه کانون هاي موتلفه هدايت مي شد.
شهيد رجايي يکي از کساني بود که رهبري بعضي از کانون ها را برعهده داشت و با نام مستعار"اميدوار" در جلسات آنان شرکت و برنامه هاي آموزشي و تعليماتي خود را اجرا مي کرد.
هرچند شهيد باهنر عملاً از موسسين رفاه بود ، اما به طور رسمي ساواک با در خواست عضويت ايشان در هيئت موسسين مخالفت نموده بود.
باهنر پس از ورود به تهران و آغاز فعاليت هاي فرهنگي و سياسي خود، از سال 44 اقداماتي را جهت ارشاد و تبليغ مباني ديني براي اقشار مختلف مردم، انجام داد. در سال هاي 44 و 45 در مسجد جليلي، سخنراني هاي مهمي ايراد کرد.
اين مسجد که توسط آيت الله مهدوي کني اداره مي شد و امامت جماعت آن نيز بر عهده ايشان قرار داشت يکي از مراکز تجمع نيروهاي مذهبي متعهد و مبارز بود و به دليل حساسيت و توجه رژيم به آن معمولاً از طرف ساواک چند عامل براي آن گمارده شده بود تا گزارش کاملي از فعاليت هاي آن دريافت دارد.
همچنين دکتر باهنر در سال هاي 45 و46 در هئيت مکتب الحسين حضور مي يافت و در مورد مسائل اسلامي و مشکلات جامعه و وظايف مسلمانان و چگونگي هدايت و رشد مردم سخنراني مي کرد. با عنايت به اينکه در مکتب الحسين عناصري از موتلفه اسلامي و حزب ملل شرکت مي کردند و پايگاه نيروهاي مبارز مذهبي محسوب مي شد، ساواک در اين مکان نيز عواملي گمارده بود.
در سال هاي 49- 48 عمده سخنراني هاي دکتر باهنر در مسجد هدايت انجام مي شد. آيت الله طالقاني امام جماعت اين مسجد بودند و بدين واسطه افرادي از روشنفکران مذهبي و دانشجويان مسلمان دانشگاه ها در آن حضور مي يافتند.
سخنرانيهاي دکتر باهنر در اين مسجد مورد استقبال فراوان مستمعين قرار مي گرفت، به طوري که به در خواست آيت الله طالقاني برنامه هاي سخنراني متعددي براي ايشان گذاشته مي شد.
در آستانه جشن هاي 2500 ساله شاهنشاهي، دکتر باهنر در مسجد هدايت سخنراني تندي کرد و به افشاي ماهيت رژيم پرداخت که منجر به ممنوع المنبر شدنش شد که اين امر تا پيروزي انقلاب اسلامي ادامه داشت.
با اين وجود ايشان به مناسبت هاي مختلف در محافل و هيات ها مبادرت به سخنراني مي کرد. دکتر باهنر در دوران ممنوع المنبر بودن، ضمن اشتغال به امر اصلاح کتب درسي، فعاليت هاي فرهنگي و آموزشي ديگري را با کمک و مساعدت همفکران خود انجام داد که تاسيس دفتر نشر فرهنگ اسلامي، يکي از آنهاست. وي همچنين در اين دوران کانون توحيد را تاسيس کرد که تبديل به کانون علمي - تبليغي مهمي در تهران شد.
همچنين وي در تاسيس مدرسه راهنمايي مفيد و نيز ايجاد مکتب اميرالمومنين، نقش داشت.
به هنگام اوج گيري انقلاب دکتر باهنر مسوول کميته اعتصابات شوراي انقلاب بود. وظيفه اين کميته تنظيم اعتصابات و کمک به خانواده هاي اعتصابيون بود.
در سال 1357 ، شهيد باهنر و شهيد بهشتي، به همراه برخي شخصيت هاي ديگر نسبت به تشکيل حزب جمهوري اسلامي اقدام نمودند و مرامنامه و اساسنامه آن را تهيه کردند و بدينوسيله تشکيلات حزب جمهوري اسلامي به طور رسمي فعاليت خود را آغاز کرد.
نقش دکتر باهنر در حزب بسيار تعيين کننده بود و در همه کارها با وي مشورت مي شد. پس از شهادت شهيد بهشتي در فاجعه خونين انفجار دفتر مرکزي حزب جمهوري اسلامي در هفتم تير ماه سال 60، شهيد باهنر به دبير کلي اين حزب انتخاب گرديد و اين مسووليت را تا زمان پذيرش پست نخست وزيري به عهده داشت.
به دنبال برکناري بني صدر از مقام رياست جمهوري و انتخاب شهيد رجايي به عنوان رياست جمهوري، بنا به پيشنهاد شهيد رجايي، دکتر باهنر در سال 1360 به عنوان نخست وزير به مجلس شوراي اسلامي معرفي شد و مجلس نيز به نخست وزير و وزراي وي راي اعتماد داد، اما هنوز يک ماه نگذشته بود،که اين عاشق لقاء الله توسط منافقيني که نظام اسلامي را تاب نداشتند، پس از عمري تلاش به شهادت رسيد.
روحش شاد و راهش پررهرو.
اطلاع/9128
انتهای خبر / خبرگزاری جمهوری اسلامی (ايرنا) / کد خبر 927281
علاقه مندی ها (Bookmarks)