5 كارشناس ارشد مالي آمريكا مطرح كردند:
20 سوال چالشي از 4 بانكدار بزرگ آمريكا
خبرگزاري فارس: كميسيون ويژه تحقيق در خصوص بحران اقتصادي و مالي آمريكا كه سال گذشته توسط كنگره تشكيل شد قرار است سوالاتي را از چهار رييس بانكهاي بزرگ آمريكا يعني مورگان استنلي ، بانك آمريكا ، جي پي مورگان و گلد من ساش بپرسد.




به گزارش گروه اقتصاد بين الملل خبرگزاري فارس، روزنامه نيويورك تايمز از پنج كارشناس ارشد مالي خواسته است تا سوالاتي را كه مايل هستند اين كميته ويژه از روساي بانكهاي بزرگ آمريكايي بپرسند ، مطرح كنند.
در ابتدا جيمز گرانت سر دبير نشريه گرانت آبزرور سوالات خود را مطرح كرده است : نخست اينكه ، بانكداران ، مبادله كنندگان بزرگ پول هستند . فدرال رزرو عرضه كننده و توليد كننده پول است . از زمان آغاز بحران در اوت 2007 تا كنون فدرال رزرو آمريكا 1.1 تريليون دلار نقدينگي به اقتصاد تزريق كرده است . واقعا بايد ديد ارزش هر يك دلار كه از سوي فدرال رزرو به اقتصاد تزريق شده به چه ميزان است؟
دوم اينكه ، به نظر من تصميم فدرال رزرو در تعيين نرخ بهره يك درصدي در سال هاي 2003 و 2004 تاثير زيادي در شكل گيري حباب در بخش مسكن داشته است . فدرال رزرو اكنون نيز براي نجات اقتصاد بحران زده آمريكا نرخ بهره بانكي را در حذ صفر درصد نگه داشته است . بايد ديد حباب بعدي چه زماني تشكيل خواهد شد و چه افرادي از تشكيل و تركيدن آن منتفع خواهند شد؟
سوم اينكه سوال من از بانكداران بزرگ امريكايي در گلد من ساش اين است كه اگر واقعا از راه درست و قانوني پول و درآمد كسب كرديد چرا ديگر عذر خواهي مي كنيد؟ ولي اگر از راه درست پول به دست نياورده ايد چگونه اين پول به دست امده است؟
بتني مك لين سردبير نشريه وانيتي فير نيز سوالات خود را به شرح زير اعلام كرده است : به خوبي معلوم است كه آغاز بحران در بخش مسكن ريشه اصلي وقوع بحران مالي اخير در آمربكا و سرايت و گسترش ان به ساير مناطق جهان است . سوال من اين است كه چرا بانكداران بزرگ آمريكايي نتوانستند تشكيل حباب قيمتي در بازار مسكن را تشخيص دهند؟ موسسه گلدمن ساش اعلام كرده است سهامداراني كه سهام خود را قبل از آغاز بحران مالي به فروش رسانده اند مشترياني هستند كه به خوبي ريسك موجود در بازار هاي مالي را تشخيص داده و به موقع اقدام كردند . اما سوال من اين است كه آيا سهامداران كل ماجرا و داستان را مي دانند؟
ديويد استاكمن مدير دفتر مديريت و بودجه در زمان رياست جمهوري رونالد ريگان نيز سوالات خود را اين گونه بيان مي كند : بدون اجراي برنامه تارپ ، بانكهاي آمريكايي قادر به تحمل شوك وارد شده به بازار مالي اين كشور نبودند و بسياري از بانكهاي بزرگ بي شك در برابر اين فشار سنگين در هم شكسته مي شد. سوال من اين است كه چرا بانكهاي بزرگ وال استريت بخشي از سود و درامد خود را به جاي بذل و بخشش به مديران ، صرف سرمايه گذاري نمي كنند تا مجبور نباشيم از منابع مالي ماليات دهندگان آمريكايي ، بانكهاي وال استريت را نجات دهيم ؟ چرا از منابع مالي موسسه بيمه فدرال پس اندازهاي آمريكا براي كمك به بانكهاي بزرگ استفاده نشده است ؟ وال استريت با اعطاي وام هاي كم بهره طي سالهاي 2002 تا 2006 نقش زيادي در ايجاد و تشكيل حباب قيمتي در بخش مسكن داشته است . آيا مقامهاي فدرال رزرو به تبعات منفي پايين نگه داشتن نرخ بهره در آينده فكر كرده اند . اين مساله مي تواند موجب ايجاد و تشكيل حبابهاي بيشتري در اقتصاد آمريكا شود . يكي از مهمترين دستاوردهاي كميته پكورا در دهه 1930 ميلادي تفكيك بانكهاي سرمايه گذاري و تجاري بوده است . بسياري از كارشناسان اقتصادي بر اين باورند كه اين جداسازي و تفكيك نيازمند بازنگري مجدد است . در حالي كه بانكهاي تجاري نظير ميوچووال واشنگتن در طي بحران اخير بدون انجام فعاليتهاي سرمايه گذاري بانكي ، متحمل ضرر و زيان شديدي شدند از سوي ديگر بانكهاي سرمايه گذاري مثل بير استرنس و لمن برادرز به طور كلي ورشكست شدند. در حال حاضر بخش مالي نقش زيادي در توليد ناخالص داخلي آمريكا دارد . درست يا غلط اين بخش طي سالهاي اخير نقش زيادي در اقتصاد آمريكا پيدا كرده است . آيا دولت آمريكا نبايد بخش مالي را بيشتر كنترل كند؟
سيمون جانسون استاد دانشگاه ام آي تي و كارشناس ارشد موسسه تحقيقاتي پترسون نيز سوالات خود را چنين مطرح مي كند : لطفا عملكرد بانكهاي خود را طي سالهاي 2007 و 2008 تشريح كنيد . چگونه ممكن است بانكهاي امريكايي طي سالهاي 2007 و 2008 تا اين حد با ضرر و زيان روبرو شوند؟ البته هنوز اطلاعات شفافي در خصوص ميزان زيان و ضرر سيستم بانكي امريكا در فعاليتهاي مختلف اقتصادي طي سالهاي 2007 و 2008 منتشر نشده است . ميزان پاداش و درامد واقعي هر يك از مديران ارشد بانكهاي بزرگ آمريكايي طي سالهاي 2007 و 2008 چه ميزان بوده است ؟ براي سال 2009 چقدر صرف پرداخت پاداش مديران سيستم بانكي امريكا شده است ؟
ديويد واكر رييس بناد پيتر پترسون نيز سوالات خود را مطرح مي كند : از منابع مالي طرح نجات چگونه استفاده كرديد ؟ آيا اين منابع مالي صرف پرداخت وام هاي بيشتر به مشتريان شده يا صرف پرداخت پاداش به مديران بانكي شده است ؟ آيا بحران اخير تاثيري بر ميزان پاداشهاي پرداختي به مديران بانكي داشته است ؟ چه اقداماتي براي كاهش ريسك سرمايه گذاري و مديريت ريسك انجام داده ايد ؟ چه تضميني وجود دارد كه سيستم بانكي امريكا بتواند در آينده در برابر بحران مشابه سالهاي 2008 و 2009 مقاومت كند؟
انتهاي پيام/ص