. محمد دادكان اسم نمي‌آورد اما به قول فردوسي‌پور از كدهايي كه مي‌دهد، همه متوجه مي‌شوند. دادكان در بخش‌هاي ابتدايي و انتهايي گفت‌وگويش با برنامه 90 به سوي برخي مربيان گريز مي‌زند. دكتر مي‌گويد:«كار به جايي رسيده بود كه يك مربي به رييس جمهور نامه سرگشاده نوشته و براي خودش تبليغ مي‌كرد.» منظور دادكان از آن مربي كاملا واضح بود:«مجيد جلالي»!
2. صفحات اول روزنامه‌هاي ورزشي و بعضاً سياسي رو دوشنبه چهارم مهرماه سال 1384 حكايت از نامه‌اي سرگشاده و طولاني و پر از واژه‌هاي دردناك از سوي مجيد جلالي مربي بركنار شده صبا باتري تهران به محمود احمدي‌نژاد در اولين ماه‌ها از اولين دوره رياست جمهوري‌اش داشت. فقط 3 يا 4 روز از اخراج جلالي از تيم صبا باتري مي‌گذشت و شايعه حضور «سنول گونش» مربي بزرگ اروپايي در اين تيم مطرح شده بود كه حاج مجيد فعلي قلم و كاغذ برداشته و نوشت:«حرف‌هايي كه مانند استخوان در گلو است را با چه كسي در ميان بگذارم ... چه كسي بهتر از رييس جمهور مردمي ايران كه دل‌سوخته است و عاشق وطن ... كشوري كه هشت سال جنگ با تكيه بر نيروهاي داخلي توانست لياقتش را به جهانيان ثابت كند،‌ چرا اكنون بايد براي فوتبال نيازمند بيگانه‌ها باشد ... فقط در صورتي روح شهيدان شاد مي‌شود كه همه چيز به دست خودمان انجام بشود و مربيان ايراني پرچم ايران را بالا ببرند ... فوتبال بهترين راه براي رخنه فرهنگي است و ناگزير هستيم نسبت به پيامدهاي فرهنگي،‌ سياسي و تفكرات استعماري ناشي از ورود خارجي‌ها به فوتبال ايران حساس باشيم ... آقايان به مربيان خارجي رقم‌هاي نجومي، خانه، ماشين،‌ راننده، پزشك و ... مي‌دهند اما مربي ايراني را كنار خيابان‌ رها مي‌كنند و ...!» اين سطور خلاصه‌اي بسيار كوتاه از چند سطر مشابه و مندرج در آن نامه است.
3. دكتر محمد دادكان در بخش پاياني صحبت‌هايش به فردوسي‌پور گفت: «آقاياني كه امروز شعار حمايت از فوتبال پاك مي‌دهند، چرا فوتبال پاك را از خودشان شروع نمي‌كنند؟! معملي كه در 25 سال معلمي زير 20 ميليون تومان حقوق گرفته،‌ چگونه براي چند ماه مربيگري قرارداد 400 ميليون توماني مي‌ببندد؟! آيا معني فوتبال پاك اين است؟!»
4. اينجا هم مقصود و مخاطب حرف‌هاي دادكان مشخص است. آقا معلم كه اينك سرمربي فولاد مخاطب خوزستان است، روز هشتم مهرماه 88 در هيأت فوتبال خوزستان قراردادي تا پايان فصل جاري ليگ برتر(كمتر از هشت ماه) منعقد مي‌كند كه رقم 400 ميليون توماني آن چشم را خيره نگاه مي‌دارد و اين فقط رقم اصلي قرارداد است. چرا كه باشگاه متمول و پرهزينه فولاد خوزستان، تمام آن چيزهايي كه جلالي در نامه مهرماه سال 84 رييس جمهور(خانه، ماشين، راننده و ...) براي مربيان خارجي نفي مي‌كرد را به اين مربي داد و احتمالاً‌ به اين ليست بايد اينترنت پرسرعت را نيز اضافه كرد!
5. محمد دادكان در واقع شايد اولين چهره از جنس اصيل و البته تحصيلكرده فوتبال باشد كه مجيد جلالي را چنين به چالش مي‌كشد. مربي‌اي كه داستان‌هايي نظير آن نامه معروف به رييس جمهور، نامه نوشتن به فيفا در خصوص خشونت تيم‌هاي مقابل، دخالت انگليس‌ها و ماجراي استقلال و پرسپوليس، ادعاي ديدن تزريق آمپول‌هاي نيروزا توسط مديرعامل يك باشگاه به بازيكنان(و البته سكوت چندين ساله در قبال آن براي عدم به خطر افتادن پست مربيگري) و ...متعلق به اوست.
6. طولاني شدن مطلب،‌حوصله خواننده را سرمي‌برد اما ذكر اين موضوع نيز شايد خالي از لطف نباشد. جلالي در نامه پاييز سال 84 به رييس جمهوري، مربيان خارجي را به نوعي دشمنان اين مملكت دانسته و حضور آن را باعث رخنه فرهنگي و پيامدهاي سياسي، فرهنگي و تفكرات استعماري قلمداد كرده اما در پاييز سال 86 دست به كار جالبي مي‌زند!
آقا معلم كه به استقلال اهواز و سطح اول فوتبال ايران قدم مي‌گذارد، يك مربي اهل كشور پاكستان بنام صديق‌خان را وارد پيكره استقلال اهواز و تمرينات اين تيم مي‌كند! به هر حال صديق‌خان اهل كشور محروم و فاقد فوتبال مطرح مثل پاكستان بود و برخلاف مربيان غربي هيچ پيامد سياسي، فرهنگي و تفكر استعماري نداشت و احتمالاً به توسعه فوتبال پاك كمك مي‌كرد!
گو اينكه امروزه فابيو كاپلو، خوزه مورينيو، روبرتو مانچيني، آلكس فرگوسن، آرسن ونگر، گاس هيدينگ،‌ رافائل بنيتز، خوزه پلگريني، لئوناردو، فيليپه اسكولاري و ... كه در تيم‌هاي ملي يا باشگاهي غيركشورشان فعاليت مي‌كنند، در واقع مشغول رخنه فرهنگي، سياسي و تفكر استعماري هستند!‌
البته حالا كه آقا معلم تيم دارد ، حضور امثال بوناچيچ، بگوويچ، سابيو سوسا، پيت بيوتر و ... در فوتبال ايران و خصوصاً حضور امثال سردار ال و آلفردو فرينيا در كادر سرمربيگري فولاد خوزستان هيچ اشكال شرعي ندارند و روح هيچ كس را آزرده نمي‌كند.14:13:15