دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 7 از 13 نخستنخست 12345678910111213 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 61 تا 70 , از مجموع 124

موضوع: ㋛㋛ خاطراتی از جنس آمپول ㋛㋛

  1. #61
    استعداد برتر سایت
    رشته تحصیلی
    معماری
    نوشته ها
    2,014
    ارسال تشکر
    10,146
    دریافت تشکر: 10,426
    قدرت امتیاز دهی
    25391
    Array
    SaSaMc2's: جدید25

    پیش فرض پاسخ : خاطرات و تجربه هاي دكترا، داروسازا، دندونپزشكا، پرستارا...

    نقل قول نوشته اصلی توسط PlaCebo نمایش پست ها
    چرا ؟
    نمیدونم

    13 ساله که یه جورایی دکتر نرفتم.

    برا همینم فکر میکنم دارم به مشکل میخورم

    ولی بازم تا دم مطب میرم ولی راضی نمیشم


  2. 4 کاربر از پست مفید SaSaMc2 سپاس کرده اند .


  3. #62
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,745
    ارسال تشکر
    13,936
    دریافت تشکر: 12,415
    قدرت امتیاز دهی
    766
    Array

    پیش فرض پاسخ : خاطرات و تجربه هاي دكترا، داروسازا، دندونپزشكا، پرستارا...

    امروز استاد مون داشت شرح حال رو درس میداد ، می خواست اهمیت آزمایش ادرار رو در تشخیص بگه ، گفت

    ادرار آینه تمام نمایه آدمه

  4. 7 کاربر از پست مفید AvAstiN سپاس کرده اند .


  5. #63
    کـــــــاربر فــــعال
    نوشته ها
    11,737
    ارسال تشکر
    9,700
    دریافت تشکر: 12,916
    قدرت امتیاز دهی
    1271
    Array

    Cool پاسخ : خاطرات و تجربه هاي دكترا، داروسازا، دندونپزشكا، پرستارا...

    نقل قول نوشته اصلی توسط PlaCebo نمایش پست ها
    امروز استاد مون داشت شرح حال رو درس میداد ، می خواست اهمیت آزمایش ادرار رو در تشخیص بگه ، گفت

    ادرار آینه تمام نمایه آدمه

    مرسی عالی بود
    بازی تمام شد همه با هم کلاغ پر !!

    - – – ––•(-•LaDy Ds DeMoNa •-)•–– – – -


  6. 5 کاربر از پست مفید LaDy Ds DeMoNa سپاس کرده اند .


  7. #64
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,745
    ارسال تشکر
    13,936
    دریافت تشکر: 12,415
    قدرت امتیاز دهی
    766
    Array

    پیش فرض پاسخ : خاطرات و تجربه هاي دكترا، داروسازا، دندونپزشكا، پرستارا...

    یه اتفاق خنده دار افتاد دیروز
    از طرف یک مرکز تحقیقاتی تماس گرفتند باهام
    منم حواسم نبود گفتم از مرکز تحقیقاتی فلان مزاحم شدین؟


    کلی سوتی دادم

  8. 3 کاربر از پست مفید AvAstiN سپاس کرده اند .


  9. #65
    همکار تالار هنر های تجسمی
    رشته تحصیلی
    میراث فرهنگی: صنایع دستی (سرامیک) / مرمت و حفظ آثار
    نوشته ها
    1,163
    ارسال تشکر
    2,414
    دریافت تشکر: 3,522
    قدرت امتیاز دهی
    409
    Array

    پیش فرض پاسخ : خاطرات و تجربه هاي دكترا، داروسازا، دندونپزشكا، پرستارا...

    نقل قول نوشته اصلی توسط placebo نمایش پست ها
    یه اتفاق خنده دار افتاد دیروز
    از طرف یک مرکز تحقیقاتی تماس گرفتند باهام
    منم حواسم نبود گفتم از مرکز تحقیقاتی فلان مزاحم شدین؟

    کلی سوتی دادم
    همیشه اینجور مواقع بخند تمومی نداره...
    یا رب با تو سخن می گویم:
    گر به تو افتدم نظر؛ چهره به چهره، رو به رو
    شرح دهم غم فراق؛ نکته به نکته، مو به مو

    ****

    (پروردگارا! مرا و والدین مرا و مومنان را روزی که حساب برپا شود، ببخشا) 41سوره ی ابراهیم

  10. 3 کاربر از پست مفید تاری سپاس کرده اند .


  11. #66
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,745
    ارسال تشکر
    13,936
    دریافت تشکر: 12,415
    قدرت امتیاز دهی
    766
    Array

    پیش فرض پاسخ : خاطرات و تجربه هاي دكترا، داروسازا، دندونپزشكا، پرستارا...

    نقل قول نوشته اصلی توسط تاری نمایش پست ها
    همیشه اینجور مواقع بخند تمومی نداره...
    خندم گرفته بود در حد تیم ملی

  12. 3 کاربر از پست مفید AvAstiN سپاس کرده اند .


  13. #67
    کارشناس تالار معماری
    رشته تحصیلی
    معماری
    نوشته ها
    937
    ارسال تشکر
    4,652
    دریافت تشکر: 2,773
    قدرت امتیاز دهی
    269
    Array

    پیش فرض پاسخ : خاطرات و تجربه هاي دكترا، داروسازا، دندونپزشكا، پرستارا...

    وای چه تاپیک قشنگی
    ما که نمی تونیم سوالای پزشکی و جواب بدیم ازین تاپیکا بیشتر خوشمون میاد حیف که دیر دیدم....

    این یک داستان واقعی است...

    من دوم راهنمایی بودم که رفتم کلاس اسکیت از اونجا که از کودکی بیش فعال بودم بعد از پنج جلسه احساس کردم که من الان یه پا مربی اسکیتم بقیه تو پیست بعد یه ترم یه کم تند میرفتن من از جلسه سوم سرعتم سرسام آور بود البته زمین هم زیاد می خوردمولی از رو که نمیرفتم
    تا اینکه جلسه پنجم من شروع کردم حرکات مزون جدید با اسکیت در اوردم
    که بعدش هم افتادم با کله...ولی مگه من از رو می رفتم
    رفتم خونه و شب درد شدیدی گرفتم و به مامان گفتم تو پیست اسکیت چی شد مامان منو برد بیمارستان معیری و عکس گرفتیم که دکتر جون گفت دستم مو برداشته بعد دکتر جون گفت الان دستتو گچ میگرم یه 2 هفته دیگه خوب می شه نمیدونستن من چه فکر شومی داشتم
    یه هفته بعدخواهرم و نامزدش که می خواستن از دوران خوب نامزدی بهره مند شن تصمیم داشتن برن پارک ملت که منم گریه و زاری که منم ببرین ودر آخر پیروز شدم
    با دست تو گچ سراشیبی های پارک ملتو زیرو رو کردم که یه نی نیاومد جلوم منم نی نی و با سرعت پیچیدم و تعادلم بهم خوردو افتادم زمین بعد از جام پا شدم که دیدم جفت استخونای دست راستم معلومه بعد دردشم احساس کردم و تازه فهمیدم چه خبره دستم از وسط ساعد آویزون شده بود و آگه گوشتو پوست نبود می افتاد....
    همونجا نشستمو دستمو رو پام گذاشتم و دادو بیدا کردمو پارکو رو سر گذاشتم که از شانسم همون موقع یه آقا دکترتو پارک بود با خانومش که اونم دکتر بود
    چوب درختو کند و رو دو طرف دستم گذاشت و روسریمو از سرم در اورد و دورش پیچیدبعدش پامو تکون داد من داد زدم فکر کردن پام هم شکسته نگو دستم رو پام بوده بعد با یه زیر انداز منو تا دم ماشین شوهر خواهرم بردنو به مامانی زنگ زدن و رفتیم معیری باز
    عکس گرفتیم از دستم بعد دوباره دکترجون منو دید گفت سلام تو که باز اومدی
    بعد عکس دستمو دید گفت اوه اوه باید بستری شی کوچولو منم اون شب تو اورژانس خوابیدمو فرداش هم دستمو عمل کردن و با آتل پیچیدنو هفته بعد دوباره رفتم اتاق عمل که داشتم به وسیله آقا دکتر دست می زدم که دکتر گفت بچه بخواب بعدشم بیهوشم کردنم...
    من 14 روز تو بیمارستان بستری بودم و دستم 2 تا پلاتین داشت به جای زند زیرین و زندزبرین( استخواهای ساعد)که 2 سال بعد هم عمل کردمو درش اوردم....
    بعدش هم باز اسکیت بازی کردمو مامانم حریفم نشدولی بعد یه مدت می ترسیدم باز بیوفتمو کوتاه اومدم...
    و امسال تابستون جاشو با جراحی پلاستیک عمل می کنم...

    ... GODISNOWHERE

    "This can be read as "GOD IS NO WHERE

    OR

    "As " GOD IS NOW HERE

    Every thing in life depends on
    How you look at them
    ... always think positive

  14. 5 کاربر از پست مفید ЛίL∞F∆R سپاس کرده اند .


  15. #68
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,745
    ارسال تشکر
    13,936
    دریافت تشکر: 12,415
    قدرت امتیاز دهی
    766
    Array

    پیش فرض پاسخ : خاطرات و تجربه هاي دكترا، داروسازا، دندونپزشكا، پرستارا...

    یه خاطره امروز شنیدم
    خاطره اش تلخه ولی عبرت انگیزه
    یه خانمی به یکی از بیمارستانهای دولتی مراجعه کرده به علت یه بیماری قارچی اورژانسی (این بیماری در حدود 4-5 روز کشنده است !) بعد ازش یه آزمایش گرفتند ، زمانی که دکتر آزمایشگاه رفته که برای اطمینان دوباره آزمایش بگیره ، دیده که مریض رفته!
    دلیل رفتنشم این بوده که همراهی های مریض اتاق خصوصی می خواستند و انتظارات فضایی داشتند !
    با رضایت شخصی مریض اورژانس ، از بیمارستان مرخص می شه و به یه بیمارستان خصوصی می ره !
    بعد 2 روز یکی از همراهی های مریض که شنیده بوده پزشک آزمایشگاه اومده بود مریض رو ببینه می ره و پزشک رو پیدا می کنه و می گه که حال اون مریض وخیم شده خیلی ، چی کار کنم ؟
    پزشکم می گه کاری نمی تونی انجام بدی چون دیگه دیر شده بیماری پیشرفت کرده با توجه به اینکه بیماری جز موارد اورژانس بوده !
    فرداش عکس اون خانم رو تو صفحه اول روزنامه انداخته بودند و بستگان رو برای مراسم تشییع جنازه دعوت کرده بودند!!

  16. 3 کاربر از پست مفید AvAstiN سپاس کرده اند .


  17. #69
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,745
    ارسال تشکر
    13,936
    دریافت تشکر: 12,415
    قدرت امتیاز دهی
    766
    Array

    پیش فرض پاسخ : خاطرات و تجربه هاي دكترا، داروسازا، دندونپزشكا، پرستارا...

    یه خاطره یکی از استادامون تعریف کرد خیلی بامزه بود

    می گفت وقتی تو ژاپن بوده سر یکی از کلاساش 10 دقیقه دیر رفته ، 10 روز تو اتاق رادیواکتیو قرنطینه بوده

    یه چیز جالبم هست این استادمون موها ریخته و کلاه گیس می ذاره . نتیجه گیری ما از این خاطره این بود که رادیواکتیو باعث مرگ نمی شه ، باعث ریزش مو می شه

  18. 4 کاربر از پست مفید AvAstiN سپاس کرده اند .


  19. #70
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,745
    ارسال تشکر
    13,936
    دریافت تشکر: 12,415
    قدرت امتیاز دهی
    766
    Array

    پیش فرض پاسخ : خاطرات و تجربه هاي دكترا، داروسازا، دندونپزشكا، پرستارا...

    ما یه استاد داریم ، یه مدلیه
    چند سال ژاپن بوده
    یه بار داشت درس می داد بهمون همش کلمات انگلیسی به کار می برد نه اینکه اصلاحات علمی رو انگلیسی بگه ، نه کلمات عادی فارسی رو انگلیسی می گفت مثلا می خواست بگه رنگ گلبول قرمز ، متمایل به صورت می شه ، می گفت اااا رنگ RBC همون گلبول قرمز ، شبیه pink میشه !
    یه بار بچه ها بهش گفتند ما تمرکزمون بهم می خوره این طوری
    گفت همون طور که انگلیسی حرف زدن من واسه شما سخته ، فارسی حرف زدن شما هم همین طوریه !!
    امروزم اومده سر جلسه امتحان ، گفتیم که ماشین حساب نداریم مسئله هاش طولانیه و اینا
    گفت :it's not my problem , it's urs



  20. 4 کاربر از پست مفید AvAstiN سپاس کرده اند .


صفحه 7 از 13 نخستنخست 12345678910111213 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. چرا ژاپن به توسعه تكنولوژي دست يافته است
    توسط *مینا* در انجمن قاره آسیا
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: 10th January 2013, 08:58 PM
  2. معرفت شناسي در انديشه استاد مطهري
    توسط آبجی در انجمن معرفت شناسی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: 12th August 2010, 12:14 PM
  3. اعلام جزئيات نحوه استفاده از تسهيلات جديد در مورد خدمت وظيفه عمومي
    توسط Asghar2000 در انجمن اخبار و گزارش تصویری نظامی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 24th June 2009, 10:02 PM
  4. آموزشی: ژنتیک و شبیه سازی
    توسط Mina_Mehr در انجمن ژنتیک
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 18th May 2009, 01:05 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •