دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: سیندرلا

  1. #1
    مدیر کـــــــل ســــایت
    رشته تحصیلی
    مهندسی کامپیوتر - نرم افزار
    اکانت شخصی
    ندارد
    نوشته ها
    7,883
    ارسال تشکر
    9,788
    دریافت تشکر: 29,042
    قدرت امتیاز دهی
    13974
    Array
    Admin's: جدید39

    پیش فرض سیندرلا

    سیندرلا
    حسنك كجایی؟
    خورشید به كوه‌های مغرب نزدیك شده‌بود اما از حسنك خبری نبود.
    گاو گفت:ما.....ع! ما.....ع!
    گوسفند گفت:بـ..........ـع! بـ..........ـع!
    خروس گفت:قوقولی‌قوقوووووووو!
    خر گفت:عـ............ـر! عـ............ـر!
    وجهت خالی نبودن عریضه مرغ گفت:قدقدقدااااااااااا!
    و همه گرسنه بودند.
    طویله‌ی حسنك‌اینا یك جامعه‌ی چندصدایی است.
    یك مینی مال فرهنگی اجتماعی پلیسی ایرانی!
    دعوتش كرده بودند كه برود ایران و آنجا كار كند؛ چقدر ذوق داشت از ورود به كشوری كه می گفتند تمدن چندهزار ساله دارد.
    ...
    مدت‌ها بود كه دیگر از وضعیت كارش خوشحال نبود.
    سروكارش افتاده بود با عده‌ای كارگر كه عصرها كه برمی‌گشتند نه قیافه خسته‌شان را می‌شد تحمل كرد نه بوی عرق‌شان را!
    دلش لك زده بود برای دیدن دختران ایرانی كه تعریف زیبایی شان را شنیده بود و دوست داشت روزی بشود كه بتواند آنها را به مقصد برساند.
    "ون" قصه ما حالا چقدر دوست داشت در گشت ارشاد كار كند!
    افسانه مینی مال خسرو و فرهاد یا سیندرلا در بیستون!
    نیمه‌های شب خسرو با صدای پچ پچ ازخواب پرید. جای شیرین را در كنارش خالی دید و رد صدای پچ پچ را گرفت كه از سمت بالكن می‌آمد.
    چشمان خواب‌آلودش دو شبح به هم چسبیده را در ضد نور تابش نور ماه در بالكن قصر دید و به سمت آنان رفت.
    تاریكی و كم‌حواسی و شل و ولی، پایش را به گلدانی گیر داد كه با صدای افتادن آن یكی از اشباح ناپدید شد.
    شیرین هر چه كرد و هر توجیهی آورد از اینكه هوای داخل قصر گرم بود و پشه‌بند سوراخ بود و به تماشای ماه آمده بود و خواب بد دیده‌بود و اینها، به خرج خسرو نرفت كه ناگهان چرت خسرو با دیدن لنگه‌ای گیوه در بالكن به كلی پاره شد.
    فردا خسرو دستور داد همه مردان را دستگیر و گیوه را به پای آنان امتحان كنند.
    از بخت خوش، به دلیل خاصیت ارتجاعی، گیوه به پای بیشتر مردان اندازه شد و به این ترتیب فرهاد از مرگ حتمی نجات یافت!
    نخبه یعنی خودباوری انسان و پس از خود باوری کاری غیر ممکن نمی شود

  2. 2 کاربر از پست مفید Admin سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •