موشک سوپر ماترا 530
موشکی مرگبار که در جنگ ایران و عراق بسیاری از هواپیماهای ایرانی با این موشک هدف قرار گرفت
این موشک یک موشک میان برد فرانسوی است .موشک سوپر 530 نوع ارتقا یافته موشک ماترا 530 است.
موشک سوپر 530 اف توسط میراژهای اف 1 شرکت داسو حمل می شد.ودر سال 1979 معرفی شد.
موشک سوپر 530 نوع دیی توسط میراژهای 2000 ساخت داسو-برگوت لانچ میشدند ودر سال 1988 معرفی شد.
این موشک در حال حاضر توسط مبدا میکا جانشین شده است.موشک سوپر 530 دیی از نظر آیرودینامیکی وطرح داخلی ونوع باله ها با نوع سابقش (اف) آنچنان فرقی نکرده.امابدنه آن از فولاد ضد زنگ است .کمی بلند تر است تا بتواند یک سری از قطعات داخلی مثل مولد فشار-سر جوینده جدید و غیره را در خود جا دهد.طول موشک 3.8 متردارد وبا قطر بدنه263 میلیمتر ومساحت باله0.62 متر وبا چند سرجنگی مختلف برای سوپر 530 اف و وزن 270 کیلو گرم.
سیستم رهگیری موشک توسط پالس داپلر مونو(موج پیوسته)نیمه فعال
AD26CW
است.که قابلیت عملیات ضد جنگ الکترونیک را و رهگیری اهداف در ارتفاعات پایین را هم دارد.میکرو پروسسورهای تعبیه شده در موشک این اجازه را میدهد که خلبان برای تعیین هدف دیگر برنامه ریزی دوباره کند.این موشک قابلیت اوج گیری 80000 پا برابر 24 کیلومتر را داردو میتواندو همچنین توانایی انهدام سطحی در ارتفاع 40000 پایی(برد مفید) ومتلاشی کردن در ارتفاع 60 متری را دارد.این موشک دارای برد40 کیلومتر است وبا حداکثر سرعت5 ماخ به سوی هدف مسیر را طی میکند.
مشخصات
طول:3.80
قطر:263 میلیمتر
طول باله:0.62 متر ودر مدلD برابر0.88 متر است
وزن:270 کیلوگرم
کلاهک:30 کیلوگرم
رهگیری:رادار نیمه فعال
مشخصات سوپر 530 دیی
طول:3.81
قطر:0.26 متر
وزن:275 کیلوگرم
سرجنگی:31 کیلوگرم م-متلاشی شونده
رهگیری:کنترل راداری نیمه فعال
SARH
سرعت:4.5 ماخ
برد:37 کیلومتر
[u
این عکس کوچک شده است برای مشاهده ی سایز اصلی کلیک کنید
هلفایر آتش جهنمی
-مقدمه
ساعت یک بامداد 17 ژانویه سال 1991 هشت فروند بالگرد آپاچی از یگان هوانیروز آمریکا واقع در غرب عربستان سعودی رهسپار ماموریت"نورمادی"شدند.هدف اصلی عملیات انهدام دو ایستگاه راداری مهم عراق در فاصله 56 کیلومتری بود.گروه به دو تیم چهار تایی تقسیم شد و به مدت 90 دقیقه در سکوت کامل رادیویی در ارتفاع پایین به پرواز در آمد.درست در ساعت 2:38 بامداد بالگردهای آپاچی 28 موشک هلفایر به سمت دو ایستگاه راداری شلیک کردند و به انهدام آن منجر شد و کریدوری به پهنای 32 کیلومتر ایجاد کرد.5/4 ساعت بعد عملیات"توفان صحرا"شروع شد و بیش از صد فروند هواپیما شروع به حرکت بر فراز عراق کرد.این عملیات را نخستین کاربرد موشک هلفایر می دانند.
هلفایر سامانه ی موشکی هوا به زمین است که دقت و توانایی تخریب بالایی داشته و می تواند برای انهدام اهداف بزرگ و سنگین در حملات هوایی مورد استفاده قرار گیرد.این موشک می تواند از بالگردهای مختلفی همچون AH-64,AH1W,OH-58,UH-60 شلیک شود.
2-معرفی سامانه ی موشک هلفایر
اگر چه سامانه موشکی هلفایر در ابتدا برای استفاده در عملیات ضد تانک طراحی شد اما ادعا شده که برای اهداف دیگر هم کاربرد موفقیت آمیزی داشته است.سامانه ی یاد شده می تواند اهدافی همچون انبار مهمات,رادارها,تجهیزات ارتباطی,ساختمان ها و حتی ناوها کوچکی که با سرعت بالا در حرکتند را به گونه ای موثر از کار انداخته و نابود کند.حتی در صورت نیاز ی تواند نقش موشک هوا به هوا را در بالگردی با سرعت کم یا نزدیک سطح زمین بازی کند.
هلفایر از ترکیب حرف اول کلمات هلی برن و آتش و رها تشکیل شده است که می تواند این برداشت را به وجود آورد که موشک پس از شلیک به طور خودکار و بدون نیاز به هدایت توسط انسان به سمت هدف پرواز می کند.در صورتی که این برداشت حداقل برای نمونه های اولیه این سامانه نادرست است.نمونه های اولیه موشک هلفایر دارای هدایت نیمه فعال لیزری است.این موشک به یک پرتو لیزری کد گذاری شده نیاز دارد تا روی هدف قفل کند و موشک از این طریق موقعیت هدف را تشخیص داده و به آن اصابت کند.بنابراین موشک هدف را پیدا نمی کند در واقع پرتو لیزر منعکس شده از هدف را می یابد.ساختار کلی موشک هلفایر در انواع مختلف مشتمل بر پنج بخش اصلی به صورت پیشران,جستجوگر لیزری,بخش هدایت,بخش کنترل و سرجنگی است.
بخش پیشران بین بخش های هدایت و کنترل در نزدیکی انتهای موشک واقع است.این بخش دارای پیشران سوخت جامد است که بسته به دمای هوای بیرون کم و بیش 2 تا 3 ثانیه می شوزد.هدف از بخش پیشران تولید نیروی پیشران کافی بریا جدا شدن موشک اغز پرتاب گر است تا به شتاب 10g دست بافته و تا رسیدن به هدف در بیشینه برد 8 کیلومتر نیروی رانش را فراهم کند.موشک می تواند اهداف واقع در فاصله ی بیش از 8 کیلومتر را در هم تخریب کند ولی با افزایش فاصله برخورد کم می شود.
ردیاب لیزری که در دماغه ی موشک قرار دارد از داخل بالگرد برنامه ریزی می شود تا کد لیزری ویژه ای را دریافت کند.از آن جایی که لیزر تابانده شده توسط علامت گذار و آنجه موشک جستجو می کند یکسان است احتمال خطای موشک در تشخیص پرتو لیزر به صفر می رسد.موشک پس از شلیک شروع به جستجو در محیط کرده و لیزر کد شده مورد نظر که از هدف منعکس می شود را می یابد.با تشخیص آن روی هدف قفل می کند.پس از قفل ردیاب اطلاعات مورد نیاز را به بخش هدایت می رساند تا موشک به سمت هدف هدایت شود.بعد از دریافت اطلاعات از جستجوگر لیزری مغز موشک یا بخش هدایت اطلاعات سامانه ای فرمان را برای پایداری موشک محاسبه کرده و این داده ها را به بخش کنتل می فرستد.بخش کنترل در انتهای موشک قرار گرفته و شامل یک سامانه عملگر نیوماتیکی است که دستورات سامانه ی فرمان را به حرکت بالک های کنترلی تبدیل می کند.این بالک ها به بال های هواپیما شباهت داشته و به موشک این امکان را میدهد که به سمت انرژی لیزری که از هدف انعکاس یافته مانور دهد.
سرجنگی آخرین بخش موشک است که در فرایند شلیک دخالت دارد.زمانی که موشک با هدف برخورد کند یک حس گر فعال سیگنال الکتریکی را به فیوزی که در عقب خرج سوخت قرار دارد فرستاده و باعث انفجار می گردد.خرج شوخت نیروی لازم جهت نفوذ و انفجار هدف را فراهم می آورد.
3-نمونه های مختلف سامانه هلفایر AGM-114
سامانه موشکی هلفایر که با کد AGM-114 شناخته می شود دارای نمونه های مختلف است.مدل AGM-114A نخستین موشک هلفایر است.پس از آن AGM-114B ارایه شد که در ارتفاع پایین تری نسبت به AGM-114A پرواز می کند.این موشک دارای موتور راکت با کمترین میزان دود نسبت به AGM-114A است و در ناوگان نیروی دریایی آمریکا مورد استفاده قرار می گیرد.نمونه های AGM-114F و AGM-114C هم در خط سیر پایین با کمترین میزان دود موتور راکت پرواز می کنند.در نمونه ی AGM-114K اگر بخش لیزری موشک پس از هدف یابی درونی از کار بیفتد موشک با کمک بخش رادار تجسسی تا رسیدن به هدف ببه حرکت خود ادامه می دهد.نمونه های AGM-114F و AGM-114K دارای سرجنگی دو مرحله ای است.این ویژگی بریا بهبود بخشیدن به عملکرد سرجنگی در مقابل زره های واکنشی است.نمونه های AGM-114M به جای سرجنگی خرج گود که کاربرد ضد زره دارد به سرجنگی ترکش زا مجهز است.که دارای کاربرد تخریب اهداف نرم است.
4-روش به کار گیری موشک هلفایر
به دو روش می توان موشک هلفایر را در میدان نبرد به سمت هدف شلیک نمود روش خودکار و کنترل از راه دور.در روش خودکار سرنشینان بالگرد هدف را شناسایی کرده و سپس موشک را شلیک می کند و تا زمان تخریب موشک را به کمک علامت گذاری لیزری (مستقر روی همان بالگرد) هدایت می کنند.در روش کنترل از راه دور بالگرد تنها موشک را شلیک می کند و علامت گذاری لیزری که در جایی غیر از بالگرد شلیک کننده موشک به عنوان مثال روی زمین یا بالگرد دیگر قرار دارد نقش هدایت موشک تا برخورد به هدف را بر عهده دارد.از آن جایی که در این روش بالگرد شلیک کننده موشک پس از شلیک نیازی به هدایت موشک ندارد می تواند از صحنه نبرد خارج شود که در نتیجه باعث افزایش حفاظت بالگرد و تیرانداز در صنحنه نبرد می شود.
افزون بر دو روش به کارگیری فوق موشک هلفایر را به دو روش می توان روی هدف قفل نمود.روش قفل شدن روی هدف قبل از شلیک و روش قفل شدن روی هدف بعد از شلیک.در روش اول علامت گذار لیزری قبل از شلیک موشک هدف را با پرتو لیزر روشن می کند.مزیت استفاده از این شیوه اطمینان خلبان بالگرد از قفل کردن موشک روی هدف در مرحله قبل پرتاب است.در این روش احتمال از دست رفتن کنترل موشک کاهش می یابد.عیب این روش احتمال احتمال هوشیاری هدف و نشانه دادن واکنش همچون پرتاب نارنجک های دود زا است که عامل مهمی در ایجاد اختلال در فرایند هدایت موشک هلفایر است.
در روش دوم علامت گذار پس از شلیک موشک هدف را روشن می کند.در این روش پیش از هدف یابی لیزری بالگرد موشک را به سمت مسیر هدف شلیک می کند در نتیجه موشک ابتدا بدون دید حرکت می کند.موشک به اندازه ی خیلی کمی در اوج می گیرد ولی تا بعد از زمان از پیش تعیین شده برای به کار افتادن لیزر در ارتفاع نسبتا پایین می ماند.مزیت این روش در آن است که علامت گذار در زمان مناسب هدف را با پرتو لیزر روشن می کند.از آن جایی که در این روش هدف مدت زمان زیادی تحت پرتو لیزر قرار نمی گیرد امکان نشان دادن واکنش مناسب ندارد.معمولا در این روش در مواجه با تانک های پیشرفته امروزی که به تشخیص دهنده های تهدید لیزر مجهز هستند استفاده می شود.اگر چه به طور مشخص روش"قفل روی هدف پس از شلیک"از روش"قفل روی هدف قبل از شلیک"پیچیده تر است.
موشک هلفایر در حال شلیک از سکوی زمینی
موشک هلفایر شلیک شده از C-130 (نمای بیرون)
موشک هلفایر شبیک شده از C-130 (نمای داخل)
موشک هلفایر شلیک شده از UH-1
برای اطلاعات بیشتر
سلاح اسكايفلش ساخت صنايع هوافضاي بريتانيا، موشكي است هوا به هوا، ميانبرد و داراي سامانهء هدايتپذيري نيمهفعال راداري (SARH) كه از روي موشك آمريكايي AIM-7 Sparrow مشتق شده است و به وسيلهء جنگندههاي شكاري - رهگير اف4 فانتوم و تورنادو F3 نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا حمل ميشود. اين موشك، امروزه در حال جايگزيني با موشك آمرام ميباشد. خود موشك آمرام نيز احتمال دارد با موشك Meteor ساخت كنسرسيوم MBDA جايگزين گردد.
تاريخچه
طراحي موشك اسكايفلش در اوائل دههء 1970 آغاز شد. عمدهترين تغييراتي كه بر روي موشك اسپارو اعمال شدند، افزودن يك سيستم هدفياب ساخت ماركني و همچنين تطبيق سطوح كنترلي موشك با بهينهسازيهاي انجام شده در قسمت الكترونيكي آن بود.
اين موشك به سال 1978 بر روي جنگندههاي اف4 فانتوم وارد خدمت گرديد. موشكي كه اكنون در اختيار بود، قادر بود در محيطهايي انباشته از جنگ الكترونيك دشمن عمل نمايد و در شرائط گستردهتري بر عليه اهداف به كار گرفته شود. اين موشك را ميشد از حداقل ارتفاعي در حدود 100 متر جهت هدفي در ارتفاع بسيار بالا پرتاب نمود و يا بالعكس از ارتفاع بسيار بالا آن را بر عليه هدفي كه تنها 75 متر از سطح زمين ارتفاع دارد، به كار گرفت.
جنگندهء تورنادوي F3 در حال شليك موشك اسكاي فلش
جنگندههاي اف4 فانتوم از سال 1985 با جنگندههاي تورنادو F3 جايگزين شدند. اين جنگندهها، جهت كاهش نيروي پسا، موشكهاي اسكايفلش را در قسمت نيمهء دوم زير بدنه حمل ميكردند. هنگامي كه يك موشك اسكايفلش پرتاب ميشد، ابتدا به وسيلهء نيروي هيدروليك، موشك از محل اتصال خود در بدنه به بيرون آن انداخته ميشد و سپس موتور موشك در محلي كه دور از محل اتصال آن به بدنهء هواپيما بود، روشن ميگشت. اين موشك در نيروي هوايي بريتانيا، همراه با چهار موشك كوتاهبرد سايدوايندر يا آسرام بر روي هواپيما نصب ميشد.
به سال 1996، نيروي هوايي سلطنتي، برنامهاي جهت تقويت و بهبودسازي پرتاب و همچنين ساير بهينهسازيهاي ديگر را انتشار داد. هدف از اجراي اين برنامه، امكان جايگزيني موشك اسكايفلش با موشكهاي ميانبرد آمريكايي آمرام بود. آمرام، از دو سيستم هدايتپذيري فعال راداري و اينرسيايي بهره ميبرد و داراي يك سيستم ميكروكامپيوتر دروني بود كه به آن، قابليت شليككن و فراموشكن را ميبخشيد.
تنها كاربران ثبت نام شده قادر به ديدن لينكها هستند!
براي مشاهده لينكها ثبت نام كنيد و يا وارد انجمن شويد!
جنگندهء موفق سوئدي ساب37 ويگن در حال حمل موشكهاي اسكاي فلش
ويژگيها
ماموريت اوليه: موشك دوربرد هوا به هوا
سازندهء اصلي: صنايع هوافضاي بريتانيا (BAe Dynamics) با كمك شركت Raytheon به عنوان مقاطعهكار فرعي
قيمت: محرمانه
پيشرانه: موتور راكتي با سوخت جامد ساخت شركت آمريكايي Rocketdyne
طول: 3.68 متر = 12 فوت و 1 انچ
وزن: 193 كيلوگرم = 425 پوند
قطر: 203 سانتيمتر = 8 اينچ
گستردگي: 1.02 متر = 40 اينچ
برد: 45 كيلومتر = 28 ناتيكال مايل
سرعت: 4 ماخ
سيستم هدايتپذيري: هدفياب نيمهفعال راداري تك پالس، ساخت ماركني
سرجنگي: مواد به شدت منفجره و چند تكه شونده حساس به ضربه
وزن سرجنگي: 39.5 كيلوگرم = 87 پوند
كاربران: نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا، عربستان سعودي، ايتاليا (بر روي تورنادوهاي F3 اجارهاي)، سوئد
ورود به خدمت: 1978
خروج از خدمت: در حال جايگزيني با موشكهاي ميانبرد آمرام بر روي ناوگان تورنادو
شنایی با یکی از دوربردترین موشکهای هوا به هوای روسی
Novator KS-172 AAM-L
موشک Novator موسوم به KS-172 AAM-L (نام دیگر: R-172) موشکی هوا به هوایی است بسیار دوربرد که در دفتر طراحی Novator توسعه یافته و تولید شده است.
این موشک تنها جهت نصب بر روی Su-35 ، Su-37 و MiG-31BM طراحی شده است. هرچند گزارش های مبنی بر استفاده از این موشک دوربرد بر روی آواکس های A-50 منتشر شده است.
هدف اصلی از طراحی این موشک، جلوگیری از پرواز آواکس و سایر هواپیماهای پیش اخطار بود. هرچند که به راحتی می توانست به عنوان سیستم ABM نیز به کار رود که افشای این موضوع باعث تیره شدن روابط با ایالات متحده می گشت، زیرا دو طرف اتحاد شوروی سابق و ایالات متحده، پیمان ABM یا منع تولید موشکهای ضدبالستیک را امضاء کرده بودند تا بدین وسیله از گسترش بی حد و حساب موشکهای اس اس به نوعی جلوگیری کنند.
این موشک بسیار دوربرد از سیستم هدایت راداری فعال بهره می برد و می تواند به اهدافی تا ارتفاع 100 هزار فوت که سرعتی برابر 4 ماخ دارند هدفگیری شده و به دقت اصابت نماید در حالی که هدف مورد نظر در حال اجرای مانورهایی تا 12g می باشد.
هرچند نوع خاصی از رادار ناشناخته ی تولید شده توسط زاسلون فقط جهت جنگنده هایی که از این موشک بهره می گیرند ساخته شده است که طبق گزارش مامور CIA این رادار ویژه، بردی برابر 500 تا 600 کیلومتر در عرضی به پهنای 60 درجه را تراک می کند، ضمن اینکه همانند سایر رادارهای روسی از قابلیت دید پائین – شلیک پائین نیز بهره می برد و قادر است به اهدافی به ابعاد حدود 50 سانتی متر مربع در ارتفاع 5 فوتی نیز شلیک شود! با این حساب، جنگنده بمب افکن های استیلتی نظیر F-22 ، B-2 و F-117 نیز می توانند به آسانی شکار R-172 شوند.
سوخوی35 در کنار موشک R-172
طرح ها و نقشه های R-33 ، R-37 ،MiG-31 و R-172 در دهه ی 1980 از طریق یک مامور CIA با نام مستعار Donald سر از ایالات متحده درآورد. وی بعدها توسط KGB شناسایی و دستگیر شد و در اواخر دهه ی 1980 در مسکو تیرباران شد.
این موشک برای اولین بار در نمایشگاه هوایی در ابوظبی به سال 1993 بر روی سوخوی35 رویت شد. هرچند کمبود منابع مالی، مانع تولید و توسعه ی انبوه آن شده است اگرچه آزمایشات پرتابی آن با موفقیت همراه بوده است.
تولید این موشک در روسیه بارها به تعویق افتاده است. در سال 1997 پروژه ی این موشک کاملن روسی محسوب می شد، ولی به سال 2004 قرار بر این شده که با تولید مشترک در هند، بر روی جنگنده های هندی Su-30MKI نصب گردد.
موشک KS-172 حدس زده می شود که بر پایه ی همان موشک ضدهوایی (9K37M1 Buk-M( طراحی شده باشد. (نام ناتو: SA-11 'Gadfly')
تصاویری از نوع زمین به هوای R-172 موسوم به SA-11
این موشک از یک راکت دو مرحله ای به عنوان موتور استفاده می کند که قادر می سازد برد زیادی معادل 400 کیلومتر (250 مایل) داشته و به راحتی به سرعت 4 ماخ دست یابد.
این موشک با سیستم ناوبری داخلی و براساس اطلاعات منتقل شده از جنگنده ی شلیک کننده، خود را به نزدیکی هدف می رساند، سپس با استفاده از رادار درونی خود، هومینگ دقیق و نهایی خود را انجام داده و سپس سرجنگی بسیار پرقدرت آن منفجر می شود.
این موشک عمدتن جهت هدفگیری بسیار دوربرد بر علیه سیستم های آواکس یا تانکرهای سوخت رسان آمریکایی یا جنگنده های محافظ ناوهای دریایی (نظیر اف14) به کار می رود، بدون آنکه وارد نبرد نزدیک با این ادوات هوایی شود.
سیستم بسیار پیشرفته ی رهگیری اهداف دوربرد، امکان سرنگونی جنگنده های استیلت آمریکایی را به راحتی فراهم می آورد. با این تفاصیل می توان گفت که یکی از دلائلی که ایالات متحده دست به طراحی AIM-152 زده است، موشکهایی جدید و بسیار دوربرد و ضداستیلت روسی نظیر R-37 و R-172 می باشند.
مشخصات فنی (تخمینی):
طول: 4/7 متر
طول بالچه ها: 75 سانتی متر
قطر موشک: 51 سانتی متر
وزن: 750 کیلوگرم
سرعت: 4 ماخ
برد: 400 کیلومتر (250 مایل)
هدایت پذیری: ناوبری اولیه و هومینگ نهایی به صورت راداری فعال
سرجنگی: 50 کیلوگرم TNT
موشکهای معادل: AIM-54C و R-33 و R-37 و AIM-152
گروه طراحی بیسناوات به دنبال نیاز میگ 25 به یک سلاح منحصر به فرد در 1962 اقدام به تکمیل موشک میانبردی با نام K-40 یا همان R-40 نمود (نام ناتو AA-6 اکرید)
این موشک برای سیستم رهگیری ارتفاع بالای Mig-25-40 تکمیل شد و بعنوان جزعی جدایی ناپذیر از رادار Smerch-A و بعدها Sapfir-25 درآمد نام این موشک به دلیل شهرت هولناکی که دارد اکرید گذاشته شد به معنی سوزاننده و گزنده
اکرید بسیار بزرگ ساخته شد چرا که قرار بود این موشک فقط با یک بار هدف قرار دادن تظمین کننده ی نابودی هدف باشد چرا که mig-25 در اصل برای مقابله با بمب افکن های xb-70 طراحی شد بنابر این باید طراحی میداشت که هر جنگنده و بمب افکنی را نابود کند تنها با یکبار هدف قرار دادن یک میگ 25 میتوانست با چهار موشک اکرید با بیشترین سرعت 2.8 ماخ اقدام به رهگیری کند
این موشک عملا نیازی نداشت حتما به هدف برخورد کند تنها کافی بود به نزدیکی هدف برسد و کلاهک ترکش شونده ی آن کار خود را میکرد آن هم در شرایطی که معمولا دو گونه ی فروسرخ و آشیانه یاب نیمه فعال R-40 با هم شلیک می شد هدف هیچ شانسی برای فرار نداشت
کلا دو مدل R-40 طراحی و ساخته شد یکی مدل R-40RD و دیگری R-40TD
R-40R یک موشک هوابه هوا با جستجو گر راداری نیمه فعال PARG-12 و امکان اصلاح مسیر درمیانه راه(به صورت اینرسیایی یا رادیویی) با بردی در حدود 20 تا 25 کیلومتر و R-40T نمونه ی فروسرخ با برد 20 تا 25 کیلومتر معمولا فاکس بت ها در هر صورتی پرواز چها موشک اکرید را بصورت جفت فروسرخ راداری با خود حمل می کردند و چون برای هر هدف باید دو موشک شلیک میکردند عملا میتوانستند کلا با دو هدف درگیر شود برد کم این موشک ها ناشی از نا کارامدی رادار Smerch-A بود چرا که روسها بدنبال سیستمی همچون رادار awg-9 و موشک های فینیکس بودند ولی در اینجا با راداری طرف بودیم که در زمان خود خوب بود ولی عالی نبود و جالب اینکه در آن زمان این پیشرفته ترین رادار روسی بحساب می آمد سیستم کنترل آتش Smerch-A (با نام ناتوی FoxFire) در سال های 1958 تا 59 به وصیله ی دفتر طراحی والکوف طراحی شد راداری بسیار بزرگ که شباهتی زیاد به رادار AWG-10 داشت(البته زمانی رادار بسیار موفقی بود که غربی ها را بسیار ترساند) رادار اسمرچ ای قابلیت کامش 120 دجه در طرفین و +/-6 درجه را داشت البته توانایی نگاه به پایین نداشت این رادار مقاوت زیادی در برابر تداخل امواج و سیستم های ECM داشت البته این قابلیت باعث افت برد رادار تا 80 تا 100 کیلومتر گردید و موشک های اکرید که برای برد تا 100 کیلومتر طراحی شده بودند نمی توانستند بیش از 50 کیلومتر برد را با این رادار داشته باشند برطری رادار اسمرچ در آن زمان برد ردگیری 75 کیلومتری آن بود ولی ناتوانی کنترلی آن یک ایراد بزرگ بود
موشک های اکرید شاید بزرگترین ایرادشان این بود که تنها برای رهگیری در ارتفاع زیاد و با سرعت زیاد مناسب بودند چرا که توانایی نگاه به پایین در آنها ابدا وجود نداشت (بعدا اصلاح شد) و در برابر تدابیر الکترونیکی نیز ابدا مقاوم نشده بودند و اینکه موشکی با این ابعاد به نسبت برد کمی داشت بطور مقایسه موشک فینیکس با طول 4000 میلیمتر بیش از 200 کیلومتر برد داشت در حالیکه برد موشک اکرید با طول 6200 میلیمتر تنها 50 کیلومتر بود
با این وجود بدلیل قابلیت های فوق العاده ی فاکس بت موفق در صحنه ی نبرد ها ظاهر شد حداقل یک فروند(RF-4E) فانتوم شناسایی اسرائیل شکار R-40 های عراقی شد در جریان جنگ ایران وعراق بدلیل زمینگیر شدن پی در پی فاکسبت ها توسط تامکت های ایرانی تنها یک C-130 هدف آن قرار گرفت و در جریان شب اول عملیات طوفان صحرا یک F/A-18C نیروی دریایی امریکا هدف R-40 شلیک شده توسط MiG-25PD عراقی قرار گرفت تا آخرین هدف و شکار خود را تا این تاریخ انجام داده باشد از استفاده در نبرد های دیگر چندان اطلاعی در دست نیست چرا که میگ 25 در بیشتر موارد در عدم آمادگی وارد نبرد می شد و پیروزی های چشمگیری نداشت با این وجود سوریه نیز ادعای هدف قرار دادن حداقل یک F-15 اسرائیلی را با این موشک دارد
تولید این موشک سر انجام در 1991 به اتمام رسید و با وجود بازنشسته شدن فاکس بت ها این موشک بازنشسته نشد و عمر خدمتی خود را با MIG-31 پی گرفت تا یکی از جنگ افزار های اصلی آ« باشد البته با کمی تغییرات قابلیت حمله به هدف هایی واقه در پس زمینه و حساسیت بیشتر حس گرها از جمله بهینه سازی ها بود
مشخصات:
طول : (R-40TD) با 5.98 متر و (R-40RD) با 6.22 متر
سرعت: 4.5 ماخ
برد: 30 تا 60 کیلومتر
وزن کلاهک:75 کیلوگرم
وزن موشک: (R-40TD) با 450 کیلوگرم و (R-40RD) با 461 کیلوگرم
نویسنده:محمد حسین جهان پناه
هرگونه برداشت بدون ذکر نویسنده و منبع مجاز نیست
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)