سلام......
از آقا محمد رضا ار بابت راه اندازي چنين تاپيكي جدا تشكر ميكنم واقعا تلاش براي آگاهي دادن جهت اقدام به چنين كار شايسته و خدا پسندانه اي مثل اهداي جوارح ازجمله تلاشهاي با ارزش و انساني هست كه آقا محمدرضا چنين سعادتي رو پيدا كردن
ابتدا از تعريف مرگ مغزي شروع ميكنيم.
مرگ مغزي توقف پايدار و برگشت ناپذير همه اعمال مغز است. در اين وضعيت، هيچگونه اميدي براي برگشت فعاليت مغز آسيب ديده وجود ندارد و فرد دچار مرگ مغزي هرگز قادر به زندگي دوباره نخواهد بود. فرد دچار مرگ مغزي بدون كمك دستگاه نمي تواند نفس بكشد، مردمك هايش پاسخ به نور ندارند، به تحريك دردناك عكس العمل نشان نمي دهد، دستگاه گيرنده امواج مغزي هيچ گونه موجي را از مغز وي ثبت نمي كند و خط صاف رسم مي نمايد. به علاوه، مرگ مغزي نشانه هاي متعدد ديگري دارد كه از طريق آنها و معاينات تكميلي به تشخيص قطعي مي رسند. مرگ مغزي معمولاً بعد از صدمه شديد به سر، خونريزي مغزي ، سكته يا نرسيدن طولاني مدت اكسيژن به مغزاتفاق مي افتد ،به طور كلي مرگ مغزي قطع غیرقابل بازگشت کلیه فعالیت های مغزی کورتیکال، ساب کورتیکال و ساقه ی مغزی به طور همزمان منطبق با شرایط و مشخصه های بالینی.
مراحلي وجود دارذ كه پس از آن مي توان با قاطعيت مرگ مغزي بيمار را اعلام كرد و به ترتيب زير ميباشد:
1- بیمار در اغمای عمیق باشد.
2- قطع کانل تنفس و عدم وجود تنفس خود بخودی که موجب وابستگی و نیاز قطعی به دستگاه تنفس مصنوعی گردیده است
3- با اقدامات معمول علت اغما حتی الامکان مشخص شده باشد.
4- عدم حرکات خود بخودی و عدم پاسخ به شدیدترین تحریکات دردناک.
5- فقدان بازتاب های ساقه مغز.
6- قطر مردمک ها ثابت بوده و به تحریکات نوری با شدت های متفاوت پاسخی مشاهده نشود.
7- عدم وجود واکنش چشمی _ دهلیزی.
تدكر:کلیه ی یافته های بالینی و آزمون ها باید به مدت 24 ساعت بدون تغییر بماند.
در ارتباط با بهبود افرادي كه دچار مرگ مغزي شده اند بايد گفت كه چنين چيزي صحيح نيست و اگر گاهي شنيده مي شود كه فردي دچار مرگ مغزي بوده و مجدداً بهبود پيدا كرده است، بدانيد كه مسلماً آن فرد دچار مرگ مغزي نبوده، بلكه در كوماي عميق بوده و لغت مرگ مغزي به اشتباه در مورد وي استفاده شده است. تشخيص اين دو حالت از يكديگر، به وسيله معاينه كاملاً امكانپذير است. كه اين معاينات بصورت دقيق و در چند مرحله توسط حداقل 5 متخصص بررسي و تأييد مي شود.
در ارتباط با تفاوت مرگ مغزي و اغما(كوما) ميتوان گفت كه اغما كاهش اعمال مغز است. در اغما احتمال برگشت هوشياري وجود دارد، ولي مرگ مغزي ، فقدان برگشت ناپذير همه فعاليتهاي مغز است و شانسي براي بهبود ي بعد از مرگ مغزي وجود ندارد. در حالت اغما شخص ممكن است براي مدت طولاني زنده بماند و زندگي نباتي پيدا كند، ولي در مرگ مغزي ، فرد حتماً بعد از چند ساعت يا نهايتاً چند روز فوت خواهد كرد.
نكته ي قابل توجه در ارتباط با اقدام سريع جهت پيوند عضو از فردي كه دچار مرگ مغزي شده اين است كه بايد آگاه باشيم كه مرگ مغزي يعني نرسيدن اكسيژن يا جريان خون به مغز، ولي اعضاي ديگر بدن مانند قلب، كليه ها يا كبد تا مدتي زنده و قابل پيوند هستند، اين ارگانها، درصورت اقدام به موقع، مي تواننددر بدن شخص ديگري بوسيله پيوند اعضا استفاده شوند. با اين حال، تخريب اعضاي بدن به فاصله كمي پس از مرگ مغزي شروع مي شود، بنابراين زماني كه از مرگ مغزي اطرافيان خود آگاهيم نبايد با مخالفت هاي خود پيوند عضو را به تأخير بياندازيم چرا كه ممكن است اعضاي قابل پيوند دچار تخريب شوند.
اميدوارم كه اين مطالب مفيد باشند و من هم تونسته باشم كمك هرچند ناچيزي كرده باشم.
دوستان اگه سؤالي در ارتباط با مرگ مغزي داشتن بنده تا جايي كه بار علميم ياري كنه در خدمت همه ي دوستان هستم و خوشحال ميشم بتونم كمكي كنم.
يه نظر شخصي در ارتباط با پيوند عضو دارم و اون اينه كه من از نظر شرعي نميتونم نظر بدم كه چنين اقدامي كاملا صحيح هست يا نه (هرچند كه شنيدم اصلا مشكلي نداره و خيلي اقدام انسان دوستانه ايي هم هست) ولي از نظر انسانيت پيوند عضو و نجات جون يه نفر از مرگ مقدس ترين و شرافتمندانه ترين كار ممكن ميتونه باشه و مسلما شرع و خدا هم هيچ مخالفتي با اعمال انسان پسندانه ندارن.
علاقه مندی ها (Bookmarks)