دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: حسن خلق نيرومندترين وسيله‏ نجات‏

  1. #1
    دوست جدید
    نوشته ها
    165
    ارسال تشکر
    107
    دریافت تشکر: 396
    قدرت امتیاز دهی
    708
    Array

    پیش فرض حسن خلق نيرومندترين وسيله‏ نجات‏

    نوشته : حضرت استاد حسین انصاریان
    خلق نيكو
    حسن خلق چنان كه پيامبر بزرگ اسلام فرموده‏اند: اخلاق اعظم خداست.اين اخلاق يا رشته‏هايى از آن، در هركس باشد مايه‏ى نجات دنيا و آخرت او و سبب رهايى‏اش از مشكلات و رنج‏ها و عامل آزادى‏اش از دوزخ است.تحمل حسنات اخلاقى و بويژه در برخورد با مردم و به كارگرفتن آن حقايق عالى نسبت به دوست و دشمن، روحى گسترده و حوصله‏اى وسيع و شرح صدرى عظيم مى‏طلبد، كه همه‏ى اين امور جزء به جزء و قدم به قدمش، حركت به سوى حق و هماهنگى با اخلاق خدا و عبادتى باارزش و روزنه‏اى است براى ورود به رحمت واسعه‏ى الهى و جلب رضايت و خشنودى پروردگار؛ و در نتيجه سبب رهايى از خزى دنيا و عذاب آخرت و زمينه‏ى به دست آوردن سعادت امروز و فرداست.

    آيات قرآن و روايات اهل بيت عليهم السلام نشان مى‏دهد كه چه بسيار مردمى كه محروم از عباداتى چون نماز و روزه و حج و زكات بودند ولى به خاطر دارا بودن برخى از حسنات اخلاقى توفيق خدا رفيقشان شد، و آنان را از گمراهى و انحراف و سردرگمى و خلاف نجات داد، و به گردونه‏ى عبادت و بندگى حق وارد كرد، و سبب نجات آنان از زندان هواى نفس و اسارت شيطان شد، تا جايى كه به جبران گذشته برخاستند، و توبه‏ى نصوح به جاى آوردند، و عبادات از دست رفته را قضا كردند، و خود را به آمرزش و مغفرت حق رساندند، و در درياى رحمت واسعه‏ى الهى غرق شدند.و چه بسيار مردمى كه اهل نماز و روزه بودند و گاهى بر سجاده‏ى تهجّد شبانه مى‏نشستند و جمعه و جماعات را ترك نمى‏كردند، ولى به خاطر آلوده بودن به رذايل اخلاقى از سعادت ابدى و خوشبختى دايمى محروم شدند، و عباداتشان به قول قرآن تباه و بى‏اثر و ضايع شد، و چون غبارى در برابر باد به هوا پراكنده گشت، و مورد خشم حق قرار گرفتند، و رضا و خشنودى دوست را از دست نهادند، و قدم به قدم از خدا دور شدند، و نهايتاً عذاب الهى را براى خود خريدند، و به كنج ذلت و خوارى و بيچارگى و بدبختى خزيدند



    !
    نجات از اعدام به سبب حسنات اخلاقى



    وجود مبارك حضرت صادق عليه السلام مى‏فرمايد: اسيرانى را كه به محضر پيامبر اسلام آوردند حضرت به كشتن همه‏ى آنان جز يكى فرمان داد. اسير به حضرت گفت: پدر و مادرم فدايت، از ميان اينان چه شد مرا آزاد كردى؟ حضرت فرمود:جبرئيل از جانب خداى (عزّ و جلّ) به من خبر داد كه تو داراى پنج خصلتى كه خدا و رسولش آنها را دوست دارد:1- نسبت به ناموست داراى غيرت شديدى هستى.2- اهل جود و سخايى.3- آراسته به حسن خلقى.4- زبانى راستگو دارى.5- و اهل شجاعتى.هنگامى كه اسير محكوم، اين حقايق را شنيد مسلمان شد، و اسلامش نيكو گشت و در جهادى در ركاب پيامبر به جهادى شديد و سخت برخاست و به‏ شرف شهادت نايل آمد «1».راستى شگفت‏آور است كافرى بر ضد پيامبر به جنگ برمى‏خيزد، در ميدان جنگ به دست سپاه اسلام با ديگر يارانش اسير مى‏شود، همه به اعدام محكوم مى‏گردند، ولى خداى مهربان به وسيله‏ى امين وحى به خاطر حسنات اخلاقى‏اش كه محبوب خدا و پيامبر است فرمان آزادى‏اش را صادر مى‏كند، و از گناه او كه جنگ بر ضد پيامبر بود درمى‏گذرد، سپس به سبب آن حسنات مسلمان مى‏شود و به اوج كمال كه كمالى فوق آن نيست يعنى شهادت پر مى‏كشد.هركه را عشق تو در سر مى‏شود
    از زمين بر آسمان بر مى‏شودتن مثال هيمه و عشق آذر است‏
    هيمه در آذر نه آذر مى‏شودنى كه چون در كوره افتد مسّ دون‏
    در گداز از كيميا زر مى‏شودمس چو نگذارد در آتش هم چو شمع‏
    كى چو شمع آن مس منور مى‏شودنفس را قربان كن و سرباز خوش‏
    زان كه بى‏سر مرد سرور مى‏شودنيست شو زين هست تا وصلت رسد
    چون كه وصل اين سان ميسّر مى‏شودوان كه ماند اندر خودى او از خدا
    گر مسلمان بود كافر مى‏شودحلقه‏ى در گرچه اوّل مى‏زند او
    اندر آخر دور از آن در مى‏شود

    شايد از وصيت و سفارش اكيدى كه حضرت سجاد عليه السلام به همه‏ى مردم دارند كه:تَأدَّبُوا بِآدابِ الصَّالحينَ‏ «2». به آداب شايستگان مؤدب شويد.همين باشد كه آراسته شدن به آداب شايستگان موجب فلاح و رستگارى و نجات و سعادت و نيك‏بختى و خوشبختى، و سبب به دست آوردن توفيق براى حركت در راه رشد و كمال است.بياييد خزانه‏ى وجود خود را از گوهرهاى حسنات اخلاقى كه ارزشش را جز خدا كسى نمى‏داند انباشته كنيم، كه به فرموده‏ى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم- چنان كه در سطور قبل گذشت- اخلاق حسنه ظرف دين و حسن خلق خلق اعظم خداست، پايدارى و ثبات دين در وجود انسان در گرو حسنات اخلاقى است، و اگر انسان بخواهد بوى خدا از وجودش استشمام شود بايد متخلّق به اخلاق خدا شود؛ زيرا يقيناً تخلق به اخلاق خدا و تأدّب به آداب صالحان سبب نجات و خوشبختى است.


    ادب حر بن يزيد رياحى
    از چهره‏هاى برجسته و مشهورى كه مكارم اخلاقى و حسنات نفسانى و دارا بودن برخى از آداب شايستگان وى را از چنگال هوا و هوس و بندهاى خطرناك ابليس و گمراهى و ضلالت رهانيد، و مُهر سعادت و نيك بختى دنيا و آخرت را بر پيشانى حيات او زد، و وجودش را به عرصه‏ى ملكوتيان و عرشيان كشانيد، و مقام اولياء اللهى و احبّاء اللهى را در اختيارش قرار داد، و سرِ كرامت و معنويت وشرافت وشخصيت او را از اوج گنبد هستى گذراند، وبه درجه‏ى رفيعه‏ى شهادت و لقاى حق و مقام قرب و حقيقت وصال رسانيد، حر بن يزيد رياحى است.او تا پيش از رسيدن به اين مقامات، به خاطر پيروى از بنى اميه و گردن نهادن به دستورات آنان به فرموده‏ى قرآن و روايات آلوده به شرك بود. شركى كه از نظر وحى ستم و ظلم بزرگى است.«لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ» «3».به خدا شرك نورز، زيرا شرك بدون ترديد ستمى عظيم است.(


    (آرى، پيروى از طاغوت و خدمت به ستمگران و متابعت از فرهنگ‏هاى ضد خدا و فرود آمدن سر تواضع در برابر فرعون‏ها و نمرودها و شدّادها و احزابى چون حزب اموى و عباسى و امثال آنان در هر عصر و زمانى شرك است.شرك كه از مصاديق باارزش اطاعت از بت‏هاى جاندار و سردمداران كفر و متوليان بت خانه و بت‏هاست گناهى خطرناك و مهلك است كه آلوده به آن در صورتى كه موفق به توبه نشود براى ابد محروم از رحمت و مغفرت حق خواهد بود.قرآن در اين زمينه مى‏فرمايد:«وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالًا بَعِيداً» «4».و كسى كه به خدا شرك ورزد بى‏ترديد به گمراهى دور و درازى دچار شده است.«إِنَّهُ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ» «5».بى‏ترديد كسى كه به خدا شرك ورزد خدا بهشت را بر او حرام مى‏كند.«إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ» «6».يقيناً خدا شرك را مورد آمرزش قرار نمى‏دهد و غير آن را براى هر كه بخواهد مى‏آمرزد.پيامبر به عبداللَّه بن مسعود فرمود:إيّاكَ أن تُشرِكَ بِاللَّهِ طَرفَةَ عَينٍ، وإن نُشِّرت بِالمِنشار، أو قُطِّعتَ، أو صُلِّبْتَ، أو احتَرَقْتَ بِالنّار «7». از شرك آوردن به خدا حتى به اندازه‏ى چشم بر هم زدنى بپرهيز، اگرچه با ارّه پاره پاره گردى، يا قطعه قطعه شوى، يا به دارت آويزند، يا به آتشت بسوزانند!))حر بن يزيد كه دچار چنين گناه عظيمى بود،


    به خاطر حسن خلق و ادبش از اين گناه نجات يافت و با همه‏ى وجود در آغوش توحيد قرار گرفت و به بهشت لقاء رسيد.حر بن يزيد داراى خشوع، يعنى تواضع و فروتنى باطنى در برابر حق و حقيقت بود، و اين تواضع باطنى و صفت عالى نفسانى در برخوردى با حضرت حسين عليه السلام تبديل به عملى صالح و شايسته شد و روزنه‏اى را براى نجات وى فراهم كرد.( (آراستگان به صفات عالى باطنى، صفات عالى و باارزششان در برخوردها تحقق عملى مى‏يابد، و اين گونه اعمال هم در عالم ملكوت مقبول مى‏افتد و تبديل به نور هدايت در دنيا و نور نجات‏بخش در آخرت مى‏شود.امام صادق عليه السلام قلب را منبع حالات و صفات مثبت و منفى مى‏داند و اعضا و جوارح را مصرف كنندگان آن حالات و صفات قلمداد مى‏كند. قلبى كه منبع رياست است، صاحبش هر عبادتى را كه با اعضا و جوارحش انجام مى‏دهد به ريا و تظاهر و خودنمايى انجام مى‏دهد؛ امّا قلبى كه جاى خشوع و تواضع است، صاحبش در برابر ديگران ادب و فروتنى و انكسار به خرج مى‏دهد.))حر بن يزيد از چنين قلبى برخوردار بود كه در برابر حضرت حسين عليه السلام تواضع به خرج داد، و كارى كرد كه از يك فرمانده‏ى نيرومند دشمن به هيچ صورت انتظار نمى‏رفت!حر بن يزيد در راه مكه به كوفه در گرما گرم ظهر با لشكرش به حضرت حسين عليه السلام رسيد.

    امام به جوانانش فرمان داد مردم را آب دهيد و آب را كنار دهان اسبان نگه داريد كه اندك اندك آب نوشند تا سيراب شوند. هنگامى كه اسبان را سيراب كردند و از اين عمل خير فراغت جستند وقت نماز ظهر رسيد.امام به حجاج بن مسروق فرمان داد اذان بگويد. حجاج اذان گفت. امام پيش از اقامه به نطق ايستاد و پس از نطق به مؤذن فرمود اقامه بگو. آن گاه به حر بن يزيد فرمود: آيا نمازت را به همراه اصحاب و لشكريانت خواهى خواند؟ حر گفت: نه بلكه نماز را با تو مى‏خوانم!( (اين ادب از يك تن فرمانده نشان مى‏دهد كه قُوّه‏ى اراده‏ى او حيثيت افراد را در حيطه‏ى خود داشته است.به هر حال با هزار گونه ملاحظات و حيثيات مبارزه مى‏بايد تا خود و هزار نفر را به اين گونه تواضع توان وا داشت.اين ادب كه تحقق تواضع باطنى در برابر حق است، بارقه‏اى است از توفيق كه منشأ توفيق نيز خواهد شد. چيرگى بر نفس توانايى‏هايى تازه به او خواهد داد، و به اندازه‏اى او را نيرومند مى‏دارد كه هنگامى كه در بحران انقلاب است و سى‏هزار برابر قُوّه‏ى خود را برتر از خود و در مافوق خود مى‏بيند، توانا باشد، حيثيت خود را نبازد و به توانايى اراده چيره بر قواى خارج و ثقل و فشار آنها گردد.گويى در وجود حر دو حوزه، يكى از قدرت ادب و ديگرى از توانايى قُوّه فراهم است، كه هر يك جامع جهان خود، و هر يك به تنهايى صاحب خود را مجتمع و خداوندگار آن جهان مى‏كند و از اجتماع مجموع محيطى قهار و زورمند به نظر مى‏آيد.))پس امام نماز را به هر دو لشكر امامت كرد و سپس داخل سراپرده‏اش شد و اصحاب نزدش جمع آمدند.

    حر نيز داخل خيمه‏اى شد كه برايش برپا شده بود. اصحاب ويژه‏اش بر او گرد آمدند و باقى لشكر به محل صف خود برگشته در سايه‏ى مركب‏هاى خود نشستند تا هنگام عصر شد.امام براى آن كه تا از نماز عصر فراغت مى‏يابند آماده‏ى حركت باشند فرمان داد براى كوچ آماده و مهيا باشند، سپس منادى به نماز عصر صدا بلند كرد، نماز عصر را نيز امام بر دو لشكر امامت كرد و پس از نماز كنار كشيده رو به جانب مردم كرد و پس از حمد و ثناى الهى فرمود:اى مردم! شما اگر خدا ترس باشيد و حق را براى خدا حق بشناسيد خدا از شما بهتر خشنود خواهد بود. ما كه اهل بيت محمّد صلى الله عليه و آله و سلم هستيم به ولايت اين امر از مردم ديگر كه آنچه را حق ندارند ادعا مى‏كنند و در ميان شما به گناه و جور و تعدى رفتار مى‏نمايند اولى مى‏باشيم، ولى اگر جز به كراهت و بى‏ميلى از ما و به جهالت حق ما حاضر نيستيد و رأيتان اكنون غير از آن است كه فرستادگان شما به من رساندند و نامه‏ها و مراسلات شما براى من آمد، من منصرف مى‏شوم و از نزد شما برمى‏گردم.حر بن يزيد گفت: به خدا ما نمى‏دانيم اين مراسلات كه ذكر مى‏كنى چيست؟حسين فرمود: اى عقبة بن سمعان! آن خورجين را كه نامه‏ها و مراسلاتشان ميان‏ آن است بيرون آر. او رفت و خورجين را بيرون آورد، خورجينى كه انباشته از نامه‏ها بود، پس آن نامه‏ها را جلوى رويشان ريخت.حر گفت: ما از آنان نيستيم كه نامه به تو نوشته‏اند،

    ما فرمان داريم كه تا تو را ملاقات كنيم و از تو مفارقت ننماييم تا تو را به كوفه برده نزد عبيداللَّه بن زيادوارد كنيم.امام فرمود: مرگ از اين آرزو به تو نزديك‏تر است. سپس رو به اصحاب كرد و فرمود: سوار شويد. آنان سوار شدند و منتظر ماندند تا اهل حرم هم سوار شدند. فرمود: مركب‏ها را از مسير كوفه برگردانيد. رفتند كه برگردند سپاه حر جلو آمد و مانع از برگشتن آنان شد.حضرت حسين عليه السلام به حرّ گفت: مادرت به عزايت بنشيند چه مى‏خواهى؟حرّ گفت: هان به خدا اگر ديگرى از عرب اين كلمه را به من مى‏گفت و او در چنين گرفتارى بود كه تو هستى من واگذار نمى‏كردم و مادرش را به شيون و فرزند مردگى نام مى‏بردم و حتماً به او پاسخ مى‏دادم هرچه باداباد، ولى به خدا من حق ندارم كه مادر تو را ذكر كنم مگر به نيكوترين صورتى كه مقدور باشد! «8» در يك مرحله تواضع قلبى حرّ او را وادار كرد كه با بودن امام حسين عليه السلام به امامت نماز نايستد، بلكه على‏رغم خواسته‏ى كوفه و شام به حضرت حسين عليه السلام اقتدا كند و روزنه‏اى از توفيق با اين صفت اخلاقى به روى خود باز نمايد، و در مرحله‏ى ديگر ادب او، او را وادار كرد كه نسبت به شخصيت حضرت زهرا عليها السلام با همه‏ى وجود اداى احترام نمايد، و با اين عمل كه برخاسته از ادب درونى او بود تمام درهاى توفيق را به روى خود بگشايد،

    و در نتيجه قدم به قدم با سرعتى بيش از سرعت نور از دوزخ دور و به بهشت نزديك گردد، و از طاغوت و بتى چون يزيد دور و به امام هدايت نزديك شود، و از شرك رهايى يافته به اعماق‏ توحيد اعتقادى و عملى برسد!در روايتى بسيار باارزش كه از روايات قدسى است مى‏خوانيم:مَن تَقَرَّبَ إلىَّ شِبْراً تَقرَّبْتُ إليهِ ذِراعاً، ومَن تقرَّبَ إلىَّ ذِراعاً تَقَرَّبْتُ إليهِ بَاعاً، وَمَن أتانِى مَشْياً أتَيْتُهُ هَروَلَةً... «9». كسى كه با عمل صالح و اخلاق حسنه يك وجب به من نزديك شود من يك ذراع به او نزيك مى‏شوم و كسى كه يك ذراع به من تقرب جويد من يك باع به او نزديك مى‏گردم و كسى كه يك قدم به سوى من آيد من هروله‏كنان به سويش مى‏آيم.




    پی نوشت ها:
    ______________________________
    (1)- عن أبى عبد اللَّه عليه السلام قال: أتى النبى صلى الله عليه و آله و سلم بأسارى فأمر بقتلهم خلا رجلا من بينهم، فقال الرجل: بأبى أنت و أمى يا محمد! كيف أطلقت عنى من بينهم، فقال: أخبرنى جبرئيل عن اللَّه عز و جل أن فيك خمس خصال يحبها اللَّه عزّ وجل ورسوله: الغيرة الشديدة على حرمك، والسخاء، وحسن الخلق، وصدق اللسان، والشجاعة، فلما سمعها الرجل أسلم وحسن إسلامه وقاتل مع رسول اللَّه صلى الله عليه و آله و سلم قتالا شديدا حتى استشهد.امالى صدوق: 271، المجلس السادس والاربعون، حديث 7؛ بحار الانوار: 68/ 384، باب 92، 25.(2)- كافى: 8/ 16، صحيفة على بن الحسين وكلامه فى الزهد، حديث 2؛ تحف العقول: 252، موعظه وزهد.(3)- لقمان (31): 13.(4)- نساء (4): 116.(5)- مائده (5): 72.(6)- نساء (4): 48.(7)- مكارم الأخلاق: 456، الفصل الرابع؛ بحار الانوار: 74/ 109، باب 5، حديث 1.(8)- عنصر شجاعت: 3/ 54- 58.(9)- مستدرك الوسائل: 5/ 298، باب 7، حديث 5910. مطالب فوق برگرفته شده ازکتاب : زيبائى هاى اخلاق
    ویرایش توسط ۲۲ سپتامبر : 8th April 2014 در ساعت 04:37 PM


    در اینجا انتسابم با حسین است در آنجا هم حسابم با حسین است

    کجا ارباب ما فردا گذارد غلام او در آتش پاگذارد


  2. کاربرانی که از پست مفید ۲۲ سپتامبر سپاس کرده اند.


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 4th January 2013, 02:55 AM
  2. شناگرهاي نانوسيمي در سرم جهت دارورساني
    توسط artadokht در انجمن بیوتکنولوژی و نانو تکنولوژی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 29th September 2011, 09:48 PM
  3. كمك نظامي روسيه به لبنان
    توسط Isengard در انجمن اخبار و گزارش تصویری نظامی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 16th November 2010, 09:13 PM
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 26th September 2010, 04:14 PM
  5. خبر: رييس جديد مرکز موسيقي و سرود صداوسيما منصوب شد
    توسط diamonds55 در انجمن آرشیو بخش هنر
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 14th September 2008, 03:59 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •