خداوند براي عمل حاصل از ايمان ما ارزش قائل است و دست ما را ميگيرد و در ميان اسرار راهنمايي ميكند.
پائولوكوئليو
خداوند براي عمل حاصل از ايمان ما ارزش قائل است و دست ما را ميگيرد و در ميان اسرار راهنمايي ميكند.
پائولوكوئليو
از مناجات خواجه عبدالله انصاری
_________________________
الهی, هر که را عقل دادی, پس چه ندادی! و هر که را عقل ندادی, پس چه دادی!
الهی, در طفلی پستی, در جوانی مستی, در پيری سستی, پس کی خداپرستی!
اين كه مدام به سينهات ميكوبد
قلب نيست !
ماهی كوچكی است كه دارد نهنگ ميشود
قلبها همه نهنگانند در اشتياق اقيانوس
اما كيست كه باور كند در سينهاش نهنگی ميتپد!
الهي از خود نا اميدم ، از رحمت خود اميدورام كن . الهي به جرم خويش درمانده ام ، لطف خويش را در كارم كن . الهي دردم را دوا تو داني ، به ديگري مگذارم . الهي اگرچه گنهكارم ، جز تو كسي ندارم ، به ديگري مسپارم . الهي عادت كرده احسان خود را از درگاه خود مران و خو گرفته رحمتهاي خود را نااميد مگردان . اي مونس غريبان ، غربت زدگان وحشت آباد قبر را تنها مگذار ، در روز جزا درماندگان را دست گير . الهي ، رحيمي ، رحم فرما . كريمي ، كرم بنما . نامه گنام مجرمان را در درياي عفوت محو فرما . خدايا خداوندا! عزيزا! مهربانا! لطيفا! غفورا! ...
- خداوندا به من توفيقي ده که فقط يک روز بنده مخلص تو باشم که مي دانم حتي ساعتي اين چنين بودن بس دشوار است.
- خدايا مهر آنان را که در دلشان بر من محبتي نيست از دلم بيرون کن يا به من صبري ده که کساني را که دوستم ندارند دوست داشته باشم.
- خدايا سينه ام را چنان بگشاي که درد هاي تمام عالم را در آن جاي دهم. حتي درد محکوم شدن به گناه هاي ناکرده ام را.
- خدايا به من ذره اي از رحمت بيکرانت را ببخش تا بتوانم آنانکه محبتم را تقديمشان کردم و تحقير شدم ، آنان که دوستشان داشتم و دشمنم داشتند و آنان که درحقم ظلم کرده اند را ببخشم.
- خداوندا دستانم خالي اند و دلم غرق در آمال . يا به قدرت بيکرانت دستانم را توانا گردان يا دلم را از آرزوهاي دست نيافتي خالي کن.
- خدايا مي دانم که نادانم به ذره اي از علم بيکرانت دانايم کن.
- بارالها زبانم در ستايش تو قاصر است به من زباني عطا کن تا گوشه اي اندک از رحمت بيکرانت را سپاس گويم.
- خداوندا راه گم کرده ام ، هدايتم کن.
- خدايا قلبم را از تمام کينه ها پاک کن که غير از تو کسي را بر اين کار قادر نيست.
- خدايا شکمم را به باور ، باورم را به ايمان و ايمانم را به يقين مبدل فرما.
- خداوندا به من صبري ده که بر سيلي دشمنان بخندم و با خنجرهاي دوستان به رقص آيم.
- خدايا شرکم را به يکتاييت ، ضعفم را به قدرتت، جهلم را به علمت، حماقتم را به حکمتت، گناهانم را به رحمتت، عصيانم را به عزتت، تيرگي دلم را به نورت، بي حرمتي هايم را به قداستت، تنگ دستي و بخلم را به کرمت و ناسپاسي ام را به لطفت ببخش.
- خدايا به خير و شر خود آگاه نيستم به علمت و به رحمتت هر آنچه خير من در آن است بر من فرو فرست و هر آنچه شري براي من در آن است از من دور گردان.
- خدايا به من بياموز چگونه هنگامي که دستانم را بسته اند و زبانم را بريده اند بر ظلمي که با چشمانم مي بينم صبر کنم.
- خدايا به من يقيني ده که جز تو در هستي هيچ چيز نبينم.
- خدايا به من دلي ده که جز مهر تو در آن هيچ مهري را راه نباشد.
- خدايا به من قلبي ده که دوست داشته باشم هر آنچه آفريده توست.
- خدايا به من زباني ده که جز بر حمد تو گويا نگردد.
- خدايا هر آنچه دارم از آن توست پس آنچه خير من است بر زبانم جاري کن تا از تو تمنايش کنم که خود بسيار نادانم.
- خدايا خواسته هايم بسيارند ولي هيچ چيز در قبال آنها ندارم. پس تو از مخزن بي انتهاي کرمت آنها را به من عطا کن.
از خدا خواستم ...
خدا خواستم تا دردهايم را از من بگيرد،
خدا گفت: نه!
رها کردن کار توست. تو بايد از آنها دست بکشي.
از خدا خواستم تا شکيبايي ام بخشد،
خدا گفت: نه!
شکيبايي زاده رنج و سختي است.
شکيبايي بخشيدني نيست، به دست آوردني است.
از خدا خواستم تا خوشي و سعادتم بخشد،
خدا گفت: نه!
من به تو نعمت و برکت دادم، حال با توست که سعادت را فراچنگ آوري.
از خدا خواستم تا از رنج هايم بکاهد،
خدا گفت: نه!
رنج و سختي ، تو را از دنيا دورتر و دورتر، و به من نزديکتر و نزديکتر مي کند.
از خدا خواستم تا روحم را تعالي بخشد،
خدا گفت: نه!
بايسته آن است که تو خود سر برآوري و ببالي اما من تو را هرس خواهم کرد تا سودمند و پر ثمر شوي.
من هر چيزي را که به گمانم در زندگي لذت مي آفريند از خدا خواستم و باز گفت: نه.
من به تو زندگي خواهم داد، تا تو خود از هر چيزي لذتي به کف آري.
از خدا خواستم ياري ام دهد تا ديگران را دوست بدارم، همانگونه که آنها مرا دوست دارند.
و خدا گفت: آه، سرانجام چيزي خواستي تا من اجابت کنم!
وقتــی سکوت خــدا را در برابر راز ُ نیــازت دیدی نگــو خـدا با مــن قهر است...
او به تمـام کـائنات فرمــان سکوت داده تــا حرف دلـــت را بشـــنود...
پس حرف دلــت را به او بگــو...
روی پـــــرده کعــبه
نوشته شده
نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُــورُ الرَّحِـــیمُ
و مـــن . . .
هنــــوز و تا همیشــه
به همین یک آیــه دلخــوشــــم
" بندگانم را آگاه کن که من بخشنده ی مهــــربانم ! "
خدایا! از هیچ دشمنی نمی هراسم،
چون تو در کنارمی،
آنجا که تو هستی اشکها سوزنده نیستند،
مرگ هم تلخ نیست اگر با من بمانی همیشه پیروزم
از تصادف جان سالم به در برده بود و می گفت
زندگی اش را مدیون ماشین مدل بالایش است
و خدا همچنان لبخند میزد
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)