در چند ماه گذشته پوشیدن ساپورت (leggings) به جای شلوار به همراه مانتوهای کوتاه یا جلوباز که قسمت عمده پا را در معرض دید قرار میدهد، در فضاهای عمومی بین قشری از زنان تهران و برخی شهرهای بزرگ رواج پیدا کرده و اخیراً بحثهای مفصلی نیز در مذمت و دفاع از ساپورت، در فضای مجازی شکل گرفته است. مخالفان ساپورت غالباً افراد مذهبی هستند که به حق این نوع پوشش را مخالف شئونات اسلامی یا حتی انسانی زنان میدانند و معتقدند این پوشش کاملاً تحریککننده و از این منظر برای سلامت فضای عمومی جامعه مضر است.
این روزها در مورد یک مدل شلوار که به ساپورت مشهور شده زیاد می شنویم و می خوانیم. البته در نگاه اول خیلی عجیب است که یک مدل شلوار اینقدر مهم شده که این همه در مورد آن صحبت می شود اما وقتی دقیقتر می شویم متوجه می شویم ظهور ساپورت به عنوان نماد یک جنبش اجتماعی اینقدر بحث برانگیز شده است. این دهن کجی در فرآیندی هوشمندانه سعی می کند هر آنچه پلیس به عنوان مظاهر بدحجابی اعلام می کند را دور بزند. در سالهای قبل مانتوهای تنگ و بدن نما و سپس جلوباز و شالهایی باریک که هیچ پوششی ایجاد نمی کنند از این نمونه بودند و از سال قبل شلوارهای تنگ و بدن نمایی که بیشتر به جوراب شلواری شبیه اند وارد پوشش زنان ما شده اند که تحریکی که در جامعه ایجاد می کنند به مراتب بیشتر از برهنگی است.
پلیس در برخورد با این مظاهر بایستی دائما در عنوانین و مصادیق مجرمانه خود تجدید نظر کند و مثلا بگوید شلواری که تنگ تر از شلواری که در تصویر مشاهده می کنید باشد ممنوع است! یا بگوید استفاده از شالی که عرضش از 10 سانت کمتر باشد مجرمانه است! یا مانتو ها اگر کمتر از سه دکمه داشته باشند ممنوعند!
در این میان بسیاری از دلسوزان جامعه فریاد وا اسلاما سر داده اند و گفته اند باید با پوشیدن این شلوار ها برخورد کرد! و هیچ بعید نیست به زودی نیروی انتظامی طی اعلامیه ای شلوار ساپورت را از مصادیق مجرمانه پوشش اعلام کند. در این صورت به زودی مدل دیگری جایگزین ساپورت می شود که ضمن تحریک بیشتر شامل تعریف ساپورت نشود و این چرخه همچنان ادامه می یابد.
فمینیستها به ویژه در کشورهای غربی که سالها تجربه آزادی تقریباً کامل در پوشش و در کنار آن ابژهانگاری فزآینده زنان را داشتهاند، اگرچه همچنان اصرار دارند که آزادی پوشش حق زنان است و مردان باید طوری تربیت شوند که هیچ سیگنال خاصی از هیچ نوع پوشش و رفتار زنانه نگیرند و زنان را در هر پوششی، انسان و نه ابژه جنسی ببینند؛ اما امروز به دلایل مختلف از جمله تجربه زیسته این سالها و تحقیقات روانشناختی در مورد کارکرد مغز مردان، زنان را توصیه به پوششهای عفیفانهتر میکنند تا خودشان را در معرض ابژه شدن قرار ندهند و رسانهها و شرکتهای تولید مد و لباس را متهم میکنند که با رویکردهای خود در تشویق زنان به افزایش جذابیتهای جنسی، آنان را در معرض چنین مشکلاتی قرار میدهند. زنان آبرومند و فرهیخته ما نباید بازِی بخورند و واقعا دون شان خود بدانند که هر آنچه رایج می شود بپوشند. غیر قابل انکار است که برخی پوشش هایی که در خیابان ها می بینیم حتی در کشورهایی که به هیچ مسلک و مذهبی پایبند نیستند دیده نمی شود و این حد از تحریک آمیز بودن پوشش تنها بر تن کسانی دیده می شود که به مشاغل شریف فحشا اشتغال دارند. با عرض پوزش از همه بانوان محترم تن دادن به این جنبش اجتماعی شاید دهن کجی به حکومت و سیستم فرهنگی حاکم نیز باشد اما قطعا پوششی اینگونه نوعی خودزنی فرهنگی نیز محسوب می شود.
نظر شما چیست؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)