تصاویری از کلاس تدریسم در پایه اول

[parnian 80]

بسیار جذابه برای بچه ها از جمله خودم کارهای این مدلی و باعث میشه توی ذهن بهتر بمونه
یادش بخیر کلاس اول....

[*خانم معلم *]

زنگ مهر و مهربانی به صدا در اومد

دیروز اولین روز از سال تحصیلی دانش آموزی بود

مراسم جشن شکوفه ها برگزار شد ولی نه بویی از جشن داشت نه محتوایی از مدرسه

آدم صف نون وایمیستاد هم بیشتر بهش خوش میگذشت هم فواید خوبی نصیبش میشد

هر سال دریغ از پارسال

به خاطر همین هیچ عکسی از حیاط مدرسه ندارم براتون بذارم

فقط به تصاویر خام از کلاسم که روز قبل خودم آماده اش کرده بودم بسنده می کنم




رفتم مدرسه سر بزنم دیدم کتاب ها رو ریختن تو مشمع های بازیافتی سبز رنگ و قراره فردا در اختیار بچه ها قرار بدن

خدایا منو و این همه خوش بختی ؟

( چقدر خوبه که مدیر و معاونین مدرسه رو بر اساس شایستگی ها شون انتخاب کنند تا براساس روابط )

هیچی دیگه دیدم اگه قرار باشه بازم معترض بشم فایده ای نخواهد داشت :

گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ماست

البته آنچه به جایی نرسد فریاد است

به معاون مدرسه گفتم از فهرست بچه ها چند نفرو انتخاب کرده باهاش تماس بگیرن سریع بیان مدرسه

تا اومدن فرستادشمون روبان بگیرن

کتاب ها رو بردیم سر کلاس و شروع کردیم به زیبا سازی کلاس

نمیدونم کادر اجرایی مدرسه مون توی ان 4 ماه چی کار میکردن ؟

تنها کار مثبت مدرسه تو این چند ماه خرید پرده های کج و ماموج بوده

شکرت خدا

[*خانم معلم *]

امسال باید وقت بیشتری برای کلاسم صرف کنم

هر چی رو به جلو میریم شرایط بچه ها از نظر اخلاقی واقعا دگرگون میشه

کارهایی که تونستم تو این 4 ساعت انجام بدم خیلی رضایت بخش نبود

1. معرفی شهرک الفبا


2. شعر خوانی هر زنگ دو تا با فاصله 40 دقیقه :
سلام ؛ آموزش دست راست و چپ ؛ خانواده ؛ عموزنجیر باف ؛ معرفی صدای آ ؛ انیمیشن حسنی


3. رنگ آمیزی و آمادگی برای زیرنگاره1

4. معرفی خط زمینه و جهات اصلی و فرعی

و اما فعالیت عملی امروز :

برای هر دانش آموزان سه تا در بطری دورانداختنی گذاشتم و ازشون خواستم با حرکت دست تا آرنج ترجیحا تا مچ ، خطوط مدور و مارپیچ مانندِ پیوسته بکشن .

[*خانم معلم *]

روز اول مهر با نام خدا شروع کردیم به نوشتن

تصاویر زیبایی از کار گلدونه های امسالم رو ببینید و لذت ببرید



















دقت کردین بچه های امسال بد فرم می نویسن ؟

نه زاویه دفتر رو علیرغم یاد آوری های مکرر درست میذارن

نه نحوه گرفتن مداد رو خوب تو دست شون میگیرن

خدا کنه خیلی زود این مشکل برطرف بشه

وگرنه بزرگ بشن گردن درد و کمر درد قطعا میاد سراغ شون

[عبدالله91]

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

خیلی عالیه.

یادمه تو کلاس اول و دوم همش چوب تو دست معلممون بود و همش می زد کف دستمون.

اونقد کتک خوردیم از معلم که حد نداره. تو زمستون هم میبرد بیرون میگف دستتون رو بذارید تو برف بعد از یه مدت دستمون که بی حس می شد می آورد تو کلاس با چوب می افتاد به جون دستامون یا میگف دستای بی حستون رو بگیرین رو بخاری نباید عقب بکشین.اونقد اذیت می شدیم که فکرمون کلا از درس و مدرسه دور میشد اسم مدرسه برامون دردناک تر از سیاه چال بود

میگم نمیشه ما دوباره برگردیم بخونیم؟

ما چجور خوندیم اینا چجور میخونن.خاطرات خیلی بدی دارم

[*خانم معلم *]

خیلی دلم میخواست برای تدریس نگاره 9 مسجد بریم و گلدونه های اول یاس با فضای مسجد در وقتی از روز آشنا بشن که فقط خودشون هستن تا آموزش های لازم رو با دقت کسب و درک کنن. مثلا با نحوه ورود به اماکن مقدس آشنا بشن ،امام جماعت رو از نزدیک ببینند ، صف وایسادن تو نماز رو یاد بگیرن ، آداب نماز جماعت رو بشنوند و منبر رو لمس کنن ، سقف و گنبد مسجد و گلدسته هاش رو نظاره کنند و ... که نشد

برای تدریس نگاره 8 هم هر چی منتظر شدم طبق برنامه اردویی بریم باغ وحش که شکر خدا اونم به سرانجام نرسید . واسه همین دست به کار شدم و و یه سری شکل آهنربایی از حیوانات داشتم که اون ها رو دادم دست شون تا لمسش کنن و خوب ببینند

بعد در مورد ویژگی های اون ها فکر کنن . عالی شد . یه طوری که همون جا مفاهیم علوم بخش جانوران رو هم جا انداختم مثل تقسیم بندی جانوران به حیوانات اهلی و وحشی و نوع حرکت و غذاشون و نحوه دفاع از خود موقع حمله دشمن و ...


بعد ربطش دادم به درس فارسی که صدای اول و آخر و تعداد بخش کلمه اون جانور رو بگن و سه تا از اعضای بدنش رو معرفی کنن که براش خیلی مهمه و اول و آخر اونها رو هم بگن و خلاصه این که زیر و بم اون جانور رو بکشن بیرون

و در نهایت برای تقویت اعتماد به نفس ، یه چند نفری همه موارد بالا رو برای دوستاشون با حرکت بین نیکمت ها بازگو کردن ...

این ها نمونه ای از فعالیت اون روزه:

[*خانم معلم *]

وقتی کلاس از نطر درس فارسی و ریاضی به شرایط سنگین رسید درس علوم رو وارد کردم تا هم تنوعی برای زنگ ها باشه هم خیلی از بودجه بندی عقب نیفتم

این جا دارم درس اول رو باهاشون کار میکنم ... خوب دیدن

به گلدونه های قشنگ اول یاسم گفتم : اول پشت دست هاشون رو خوب نگاه کنن بعد کف دست شونرو از نظر بگذروند . بعد به صورت گروهی رو دست دوست شون اون چه رو که دیدن توضیح بدن ... واقعا جالب بود . خودم خیلی چیزا تو همین ساعت یاد گرفتم .

بعد گوجه فرنگی رو وارد کردیم . بو کردیم . به نیمه های گوجه فرنگی که برش عمودی و عرضی خورده شده بود خوب نگاه کردیم و تو فعالیت مشارکتی به دوستامون توضیحاتی دادیم ... عالی بود

در انتها به گلدونه ها گفتم با چشم بسته به گوجه فرنگی گاز بزنن .بعدش با چشم باز و بگن کدوم حالت براشون لذت بخش تر بود ؟ و آیه قرآن رو که فرموده به آن چه می خورید خوب بنگرید رسیدیم و فهمیدیم باید شاکر نعمات الهی باشیم