من زیاد ضرب المثل نمیدونم بچه ها کمک بدید....
از آن نترس که های و هوی دارد ............قضیه ی آقا مهدیه!!!الان که خودش نیست پشتش غیبت کنیم کیف داره
روز بعد(البته من نبودم ببینم دیشب که دعوا شد چی شد خودش بعدا میاد تعریف میکنه ولی)با چشمی که پاش کبوده داره حیاط رو تمیز میکنه و بعدشم آماده بشه بره خونه ی خانومِ خونه برای منت کشی که ببخشید دیشب شوم رو ریختم زمین و اگه برگردین خونه ازین به بعد علاوه بر شستن ظرف ها و پختن غذاها هرکاری رو که شما بگید رو میکنم
بعدشم خانوم شوتش میکنه و مهدی یه متر میره هوا...............
چقد خشن گفتمااااا....ولی هرچی خودش گفته بود رو کپی کردم و جای شخصیت های داستان خیالیِ مردسالاریِ آقا مهدی رو هم برعکس کردم
علاقه مندی ها (Bookmarks)